در معرفی شخصیت‌های دینی‌مان به جهانیان کم کاری کرده‌ایم.

ابراهیم حسن بیگی گفت: مهم‌ترین دلیل اهانت به پیامبر در جهان، تبلیغات منفی علیه اسلام وکم کاری ما در معرفی شخصیت‌های دینی‌مان به جهانیان است.

1,361

 

در معرفی شخصیت‌های دینی‌مان به جهانیان کم کاری کرده‌ایم.

ابراهیم حسن بیگی گفت: مهم‌ترین دلیل اهانت به پیامبر در جهان، تبلیغات منفی علیه اسلام وکم کاری ما در معرفی شخصیت‌های دینی‌مان به جهانیان است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ، رمان «محمد» را شاید بتوان اولین رمانی دانست که به زندگی و زیست پیامبر به شکل داستانی در ایران پرداخته است. ابراهیم حسن بیگی نویسنده این رمان، توانسته با ایجاد فرمی منسجم و بدیع، و با به کارگیری عناصر داستانی تحول بزرگی در زمینه داستان‌نویسی درباره شخصیت‌هایی همچون پیامبر(ص) در سنت ادبیات داستانی ایران ایجاد کند. رمان «محمد» تاکنون به چندین زبان مختلف ترجمه شده و این مهم یکی از مهم‌ترین دلایل حسن بیگی در نوشتن این رمان بوده است. رمان «محمد» زندگی پیامبر را از طریق یک شخصیت فرعی که یهودی است روایت می‌کند، این یهودی مامور شده است تا دین اسلام را تخریب کند. حسن بیگی سعی کرده است با ایجاد کمکش‌ها و درنگ‌‌‌های داستانی از روایت صرف تاریخی فاصله بگیرد تا یک اثر داستانی بنویسد. ما در این گفت‌وگو سعی کرده‌ایم از نگاه تازه‌ای با این اثر روبه‌رو شویم، چراکه اکنون سال‌هاست که نویسنده از این کار فاصله گرفته است و می‌تواند اطلاعات و قضاوت دقیق‌تری از کارش را به ما ارائه دهد.
ابراهیم حسن بیگی، در ابتدا درباره دلیل نگارش این اثر گفت: «در سال ۸۴ در پی یک اهانت به پیامبر(ص) که در دانمارک رخ داد و همچنین باعث اعتراضات گسترده‌ای در میان مسلمانان شد، من فکر کردم که شاید یکی از دلایل وقوع این اتفاق عدم آشنایی بسیاری از مردم جهان با پیامبر(ص) و شخصیت ایشان باشد. البته مهم‌ترین دلیل همین تبلیغات منفی علیه اسلام است و کم کاری ما در معرفی شخصیت‌های دینی‌مان به جهانیان. واقعیت این است که ما اصلا در این زمینه کتاب یا رمانی که عامه مردم بتوانند با آن ارتباط بگیرند؛ ننوشته‌ایم. احساس و فهم این کمبود بود که مرا ترغیب کرد تا رمانی درباره زندگی پیامبر(ص) بنویسم که هم مناسب ترجمه باشد و هم در قالب داستانی، اتفاقات مهم زندگی پیامبر (ص) گفته شود.»
نویسنده رمان «محمد» از حال و هوایش در زمان نوشتن رمان، گفت: « این رمان در حال و هوای معنوی خاصی نوشته شد و عمده بخش‌های آن را در ماه مبارک رمضان از افطار تا سحر به رشته تحریر درآورده‌ام. در زمان چاپ کتاب در ایران استقبال بسیار خوبی از کتاب صورت گرفت و هم کار فروش خوبی داشت و هم نتیجه کار برای خودم رضایت بخش بود. اما متاسفانه حمایتی از طرف ارگان‌های فرهنگی و دولتی از این کار صورت نگرفت.»
او در ادامه به چگونگی ترجمه رمانش، به زبان‌های دیگر گفت: «من امید داشتم که با کمک ارگان‌های فرهنگی- دولتی این کتاب به اکثر زبان‌های دنیا ترجمه شود اما تا به امروز این حمایت صورت نگرفته است و ترجمه‌هایی هم که از رمان شده بیشتر ماحصل تلاش و رایزنی خودم و دوستانم بوده است. از طرفی ما سازوکار و تعامل معناداری با ناشرین دیگر کشورها نداریم و ترجمه کتب فارسی بسیار دشوار و سخت است. ما متاسفانه عضو کپی رایت نیستیم و به همین دلیل تمایلی از سوی ناشرین خارجی برای ترجمه کتب فارسی وجود ندارد و از دیگر سو چون این رمان سویه‌ای کاملا دینی دارد و به نوعی تبلیغ دین اسلام است، راه ترجمه بر این کتاب بسیار سخت و دشوار شد. در چند سال اول، من به خواسته‌ام که ترجمه و  چاپ و توزیع آن در خارج بود، نرسیدم. اما به شکل شخصی با پیگیری دوستانم توانستیم در ابتدا آن را به ترکی استانبولی ترجمه کنیم و ناشری ترک ترجمه و توزیع آن را بر عهده گرفت که در این کار موفق نبود و بعد یک ناشر انگلیسی آن را چاپ کرد که باز هم استقبال زیادی از کتاب نشد. ترجمه عربی کتاب هم توسط همین انتشارات مدرسه که نسخه فارسی رمان را چاپ کرده است، انجام شد که باز هم این ترجمه نتوانست حتی در کشورهای عربی موفق شود. بعدها یک ترجمه ازبکی از آن منتشر شد که من اطلاعی از آن نداشتم و اخیرا هم یک ناشر خارجی آن را به اسپانیایی ترجمه و چاپ کرده و همچنین قرار است این ناشر رمان «محمد» را به زبان‌های پرتغالی و فرانسوی نیز ترجمه کند.»
حسن بیگی درباره تکنیک و قالبی که در نوشتن رمان «محمد» به کار گرفته است، گفت:« من سعی کردم در این ۱۵ فصل به یک اتفاق یا واقعه مهم در زندگی پیامبر(ص) بپردازم و سرآغاز و سرانجامی هم که برای رمان نوشته‌ام به طور کلی زبان و زاویه دیدی متفاوت با بقیه فصل‌ها دارد. این قالب را خودم طراحی کردم و خواستم از این طریق به سبک مناسبی برای روایت داستان برسم. من زمانی که به دنبال طرح داستانی مناسبی برای نوشتن این رمان بودم به شیوه‌ها و تکنیک‌های مختلفی فکر کردم و به دنبال این بودم که یک روایتگر مستند از دل تاریخ پیدا کنم و از این طریق داستان را پیش ببرم. اما شخصیت تاریخی مناسبی برای این کار پیدا نکردم و از طرفی می‌خواستم از نوشتن رمانی که صرفا روایتگر تاریخ باشد، پرهیز کنم.»
وی همچنین در ادامه افزود: «در اینجا بود که از تخیل خودم کمک گرفتم و شخصیتی خلق کردم که یهودی است و از طرف شورای عالی یهود مامور می‌شود تا دین اسلام را به چالش بکشد. با استفاده از این قالب توانستم با فراغ بال از نقش تخیل در پیشبرد داستان بهره ببرم؛ چراکه وارد شدن به شکل مستقیم به زندگی پیامبر محدودیت‌های زیادی دارد و کار بسیار سختی است. استفاده از این قالب داستانی در آخر حتی خود من را نیز شگفت زده کرد. من اصلا نمی‌دانستم در آخر رمان قرار است چه اتفاقی رخ دهد و داستان با یک تلنگر خیلی قوی تمام می‌شود که خود رئیس شورای عالی یهود در این ده سال به حقانیت حضرت محمد(ص) ایمان آورده است و وقتی مامور یهودی به نزد او می‌رود، می‌گوید تو چگونه به حقانیت محمد(ص) ایمان نیاوردی؟»  
نویسنده رمان «محمد» درباره یکی از درخشان‌ترین فصل‌های کتابش معتقد است: «یکی از فصل‌های درخشان و خوب کتاب که من آن را بسیار دوست دارم، بخش فتح مکه توسط سپاه اسلام است و تدبیر خاص پیامبر(ص) در این فتح کاملا مشهود است. البته در فصل‌های قبل زمینه چنین فتحی چیده شده است وقتی ایشان صلح حدیبیه را می‌پذیرند که حتی نوشتن این قسمت برای من بسیار سخت و ناراحت کننده بود که چگونه پیامبر(ص) تن به امضای چنین قرارداد بدی با کفار می‌دهند که یکی از بدترین بندهای آن این باشد که اگر مسلمانی از مکه به مدینه فرار کرد پیامبر اسلام(ص) باید آن را به مکه پس بفرستد. این صحنه برای من بسیار تکان دهنده بود و در نوشتنش هم سعی کردم به مستندات تاریخی توجه کنم و هم عبرت‌آموزی از اقدام پیامبر(ص) را نشان دهم؛ زیرا آن موقع مسلمانان اعتراض می‌کردند که چرا چنین قراردادی را قبول کردید و پیامبر خدا(ص) پاسخ می‌داد که صبر کنید که نصرت الهی نزدیک است و این نصرت الهی همان فتح مکه بود. اما نکته مهم در فتح مکه نه فتح آن بلکه برخورد پیامبر(ص) با دشمنانش است که در صدر آنها ابوسفیان قرار دارد. حضرت محمد(ص) با روحیه صلح‌جویی خود تمام دشمنانش به ویژه ابوسفیان که آن همه پیامبر را اذیت و به ایشان جنگ‌ها تحمیل کرد را بخشید. نمونه این رفتار در میان تمام ادیان وجود ندارد و این برخورد صلح‌طلبانه با دشمن تنها مختص به پیامبر اسلام (ص) است.»
حسن بیگی در رابطه با اینکه چرا شخصیت اصلی داستان تغییر و تحولی در داستان ندارد، گفت: «راوی داستان خیلی تغییر و تحول شخصیت ندارد و از ابتدا تا انتها داستان آن عناد و دشمنی خود با اسلام و پیامبر(ص) را کنار نمی‌گذارد و حاضر نیست حقانیت ایشان را بپذیرد. من این عناد همیشگی این شخصیت را عمدا وارد داستان کردم. شاید برخی از لحاظ داستان‌نویسی به بنده ایراد بگیرند که این شخصیت شما خاکستری نیست و روند رشد و تحول خاصی ندارد. و این کار ریسک بزرگی بود در شرایطی که تمام آدم‌ها و حتی ابوسفیان نیز تغییر می‌کند و مسلمان می‌شود اما این شخصیت یهودی تغییر نمی‌کند. یکی از دلایلی که در انتخاب این شخصیت ایستا داشتم، ساخت نمادی با نگاه صهیونستی نسبت به دین اسلام و دیگران بود. این شخصیت در واقع نماینده نگاه صهیونستی است که می‌توان آن را با نگاه یهودیان متمایز کرد.»
نویسنده رمان درباره سختی کار در پرداختن به شخصیت قدسی-تاریخی، گفت: «به طورکلی پرداختن به شخصیت‌های دینی-تاریخی سخت است. شما یک زمان با شخصیتی صرفا تاریخی سروکار دارید و یک زمان با شخصیتی قدسی-تاریخی. برای نوشتن یک شخصیت تاریخی به راحتی می‌توان از تخیل استفاده کرد اما درباره پیامبر(ص) نمی‌توان این کار را انجام داد. رمان «محمد» داستان زندگی پیامبر(ص) به شکل صرف نیست بلکه یک رمانی است که درباره ایشان و به شکل غیرمستقیم نوشته شده است. من می‌خواستم زندگی پیامبر(ص) را از ابتدا تا آخر به میانجی یک شخصیت فرعی و تخیلی نشان دهم که ایشان چه شخصیت و ویژگی‌هایی در زندگی و زیست خود داشتند. بیشتر سعی من آن بود تا این نکات را برای آنان که با ایشان آشنایی کافی ندارند، برجسته‌ترکنم تا به فهم و درک بهتری نسبت به شخصیت ایشان برسند.»
حسن بیگی در آخر درباره منابعی که از آنها در نوشتن رمان «محمد» استفاده کرده است، گفت:«من در نوشتن این رمان از ۱۵ منبع مختلف که درانتهای کتاب آمده است، استفاده کرده‌ام که اصلی‌ترین آنان قرآن کریم و کتاب «فروغ ابدیت» است. اما قرآن کمک ویژه‌ای به من کرد. در بیشتر دیالوگ‌هایی که پیامبر به کار برده‌اند من از آیات قرآن استفاده کرده‌ام و یکی از دوستانم یکبار گفتند که در رمان «محمد» در حدود ۴۳ بار به آیات قرآن در دیالوگ‌های پیامبر(ص) استناد شده است.»
 

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.