جشنواره خاتم
Khatam Festival

استراتژی و سازماندهی نظامی در سیره نبوی

180

استراتژی و سازماندهی نظامی در سیره نبوی

نویسنده: زینب ابراهیمی

منبع: پژوهشکده باقرالعلوم(علیه‌السلام)

  1. تعیین سرپرست و فرمانده

پیامبر(ص) پس از هجرت به مدینه حدود بیست و هفت غزوه را با فرماندهی هوشمندانه خویش هدایت کرد و به پیروزی رسانید؛۱ اما معیار انتخاب فرماندهان جنگی در سریه‌ها بر اساس میزان آگاهی و شناخت فرمانده از وضعیت نیروهای دشمن، وجود ویژگی‌های شخصیتی لازم در فرمانده برای در هم شکستن دشمن و تخصص‌ها و تاکتیک‌های متناسب با حمله صورت می‌‌گرفت، نه بر اساس موقعیت اجتماعی، سابقه نظامی و یا سابقه در اسلام.

این شیوه انتخاب فرماندهان جنگی از بررسی اجمالی بیوگرافی و ویژگی‌های شخصیتی فرماندهان و افراد تحت فرماندهی آنان به روشنی مشخص است؛۲ مثلاً پیامبر(ص) در محرم سال چهارم هجری «ابی‌سلمه بن عبدالاسد» را برای سرکوبی قبیله «بنی اسد» به «قطن»۳ فرستاد؛ در حالی که در سپاه او بزرگانی از صحابه مانند: ارقم ابن ابی‌ارقم، اسید بن الحضیر، ابوقناده بن نعمان و عباده ابن بشر، شرکت داشتند که از لحاظ منزلت و موقعیت از او برتر بودند.۴

همچنین حضرت در سال یازدهم هجری لشکری به فرماندهی اسامه بن زید، برای تهاجم به رومیان آماده کرد. اسامه، جوانی هیجده ساله بود که سوابق جنگی نداشت؛ اما قدرت فرماندهی و هدایت سپاه در وی چنان بود که در سپاهش تمامی انصار و مهاجران و سابقین در اسلام جز علی(ع) و عباس عموی پیامبر حضور داشتند.۵ عمرو ‌بن‌ عاص نیز به فرماندهی سریه‌ای انتخاب شد. در سپاه وی، افرادی همچون ابوعبیده جراح و فرماندهان بزرگی با سابقه طولانی‌تری در اسلام حضور داشتند؛ حال آن‌که تنها چند ماه از اسلام آوردنش می‌گذشت.۶

  1. استفاده از نیروی کار‌آزموده و ماهر

در هر نبردی، تخصص‌های نظامی گوناگونی مورد نیاز است. سپاه اسلام هم از این قاعده مستثنا نیست و برای رسیدن به اهداف مطلوب در هر نبرد به تخصص‌های نظامی از قبیل: «جمع‌آوری اطلاعات»، «سواره نظام»، «نیروی پیاده»، «تیراندازان» و …نیازمند است؛ از این‌رو پیامبر(ص) در هر جنگی، افراد را بر اساس مهارت‌ها و ویِژگی‌های شخصیتیِ مورد نیاز برای هر گروه، بدون توجه به رابطه خویشاوندی برمی‌گزید و در منصب‌های نظامی قرار می‌داد.۷ برای نمونه برای مأموریت‌های اطلاعاتی۸  از شخصیت‌های آگاه، توانا، بردبار و راز دار، مانند «حباب‌ بن ‌منذر، عبدالله ‌بن‌ جحش و حذیفه ‌بن ‌یمان» بهره می‌جست. پرچمدار۹ سپاه را از میان افراد شجاع و جسور همچون علی(ع) و حمزه بن‌عبدالمطلب و سوارکاران۱۰  را از افرادی انتخاب می‌کرد که محکم و استوار بر اسب می‌جنگیدند.

  1. تقسیم کار

در زمان رسول اکرم(ص) مشاغل نظامی، ثابت و رسمی نبود و مناصب نظامی متغیر بود؛ از این رو تقسیم کار به عواملی از قبیل: نوع مأموریت، (اطلاعاتی، جنگی و… ) نوع نبرد، قدرت دشمن و سلاح‌های آنان، توان جنگی لازم برای مقابله و مکان جنگی بستگی داشت؛۱۱  اما تعیین افراد در مناصب نظامی بر اساس میزان تخصص و کارایی آنان در سیره پیامبر(ص) به عنوان روشی ثابت دیده می‌شود.

بر این اساس، حضرت، نیروها را به یگان‌هایی تقسیم، و وظیفه هر گروه و دسته را مشخص می‌کرد. این شیوه سازماندهی نیروها، امر فرماندهی و تسّلط بر نیروها را در زمان جنگ، آسان و تحرک یا استقرار را امکان‌پذیر می‌ساخت؛۱۲  چنان‌که در فتح مکه البته بر حسب شرایط، هر تیره و قبیله را در ستون‌های مجزایی قرار داد. مهاجران را در ۳ ستون ۲۰۰ نفری، اوس را در ۶ ستون ۳۵۰ نفری و قبیله اسلم را در یک ستون ۲۰۰ نفری منظم کرد۱۳ و فرماندهی هر ستون را به رئیس قبیله واگذار کرد؛ برای نمونه «ریده بن الحصیب و ناجیه بن الاعجم» از فرماندهان قبیله اسلم بودند که هریک، فرماندهی افراد قبیله خود را عهده‌دار شدند.۱۴

هرقبیله در یک ردیف و به شکل هرمی(تکی، دو، سه و چهارتایی) سازماندهی می‌شد؛ مثلاً قبایل «کنانه، بنی‌حمزه، بنی‌لیث و سعد‌بن‌بکر» به شیوه «هرم فردی» و تحت فرماندهی «ابی‌واقد اللیثی»؛ قبیله «اشجع» به شکل «هرم دوتایی»؛ قبیله «مزینه» به صورت هرم سه تایی و قبیله «جهینه» به شکل هرم چهار‌تایی آرایش یافت. با این شیوۀ سازماندهی نیروها، حرکت و سرعت برای دستیابی به موقعیت‌های جنگی فراهم می‌شد.۱۵

  1. تعییین نیروهای اطلاعاتی و امنیتی

بنابر اهمیّت فوق‌العاده اطلاعات و معلومات کسب‌شده از دشمن، پیامبر(ص) در برنامه‌ریزی و هدایت جنگ به سوی پیروزی، خود شخصاً فرماندهی کل اداره اطلاعات را برعهده می‌گرفت و گاهی حتی نقشه‌ها و تدابیر اتخاذ شده را از نیروهای اطلاعاتی، پنهان نگه می‌داشت.۱۶

سریه عبدالله‌بن‌جحش،۱۷ عملیات فتح مکه۱۸ و سریه ابی‌قتاده‌ بن ‌ربعی ‌انصاری۱۹ و بسیاری دیگر از غزوه‌ها و سریه‌ها نشان‌دهنده اهتمام ویِژه پیغمبر(ص) به این بخش از سازماندهی جنگی است.

اطلاعات جمع‌آوری شده، حول چهار محور اصلی صورت می‌گرفت:
الف) آگاهی از منطقه عملیاتی دشمن به وسیله قرار گرفتن در مسیر کاروان‌های دشمن۲۰  و یا شنیدن گفتگوهای سپاه دشمن در شب۲۱ یا اوضاع بد آب و هوایی؛

ب) تعیین تعداد سپاه دشمن به وسیله کسب خبر از قبایل دوست۲۲  و هم‌پیمان و یا نیروهای اطلاعاتی،۲۳ مانند اطلاعات جمع‌آوری شده در جنگ خندق به وسیله زبیر‌بن‌عوام؛۲۴

ج) شناسایی اهداف جنگی دشمن به وسیله عوامل اطلاعاتی موجود در میان دشمن، مانند اطلاعات «عباس‌ بن‌ عبدالمطلب» در میان قریش،۲۵ به کارگیری حیله‌های جنگی،۲۶ مانند غزوه‌های احد و ذات‌الرقاع و خندق با گوش‌دادن مخفیانه به گفتگوهای فرماندهان و با خبرشدن سپاهیان از اهداف نظامی آنان؛۲۷
د) شناسایی راه‌ها و محورهای ناشناخته و خارج از مسیر برای دفع حرکت‌های غافلگیرانه یا غافلگیر کردن دشمن و یا مقابله با حمله‌های احتمالی دشمن به وسیله پیش‌قراولان،۲۸ راهنمایان۲۹ و ساکنان محلی.۳۰

نیروهای اطلاعاتی که وظیفه آنان کسب اخبار صحیح و کامل مربوط به دشمن بود، از میان افرادی انتخاب می‌شدند که از هوش و استعداد فراوان، سلامتی و دقت کامل برخوردار بودند؛ افرادی مانند: «حباب‌بن‌منذر» و «حذیفه‌بن‌یمان».۳۱

  1. انتخاب بهترین نقطه برای استقرار نیروها

این اقدام براساس شرایط ذیل انجام می‌پذیرفت:

الف) استقرار نیرو برای تحرک آسان نیروهای خودی و سخت‌شدن تحرکات سپاه دشمن؛

ب)واقع‌شدن خورشید در پشت سر نیروها(همانند نبرد بدر)؛۳۲

ج) قرار گرفتن استحکامات طبیعی در پشت سر نیروها (همچون غزوه احد)؛۳۳

د) نزدیک بودن به چشمه آب و راه‌ها؛۳۴

ر) امکان تأمین استتار و اختفای نیروها در صورت لزوم؛۳۵

ز) وجود مرتع و چراگاه در محل استقرار نیروها؛۳۶

س) دارا بودن شرایط مناسب بهداشتی؛۳۷

ش) توان جابه‌جایی و انتقال نیروها به مکانی دیگر در صورت قطع امدادرسانی۳۸  و یا توان الحاق نیروهای کمکی به دشمن؛۳۹

ص) قراردادن مقر فرماندهی بر بلندی، برای مشرف‌بودن بر سپاه و اداره جنگ و دیده‌بانی۳۰

منابع:

  1. ابن‌هشام، سیره النبی(ص)، مصر، انتشارات حجازی، ۱۳۵۶ق، ج۴، ص ۲۸۰
  2. . ر.ک: زهری ،محمد بن مسلم‌ بن عبد الله بن شهاب، المغازی النبویه، تحقیق سهیل زکار، دارالفکر، الطبعه الاولی، ۱۴۰۰ ق، ص۷۷ و ۱۵۰.
  3. کوهی در ناحیه بید که آبی متعلق به بنی‌اسد درآن وجود داشت. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت و دار صادر، ۱۳۷۶ق، ج۲، ص ۵۰.
  4. واقدی، محمدبن عمر؛ المغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، بی‌تا، ج۱، ص ۳۴۳- ۳۴۵.
  5. همان، ج۲، ص ۱۱۱۷.
  6. ابن‌هشام، پیشین، ج۴، ص ۲۷۲.
  7. واقدی، پیشین، ج۱، ص ۲۱۸ و ج۲، ص ۴۵۷.
  8. همان، ج۱، ص ۱۳.
  9. ابن‌هشام، پیشین، ج۲، ص ۲۴۱.
  10. همان، ج۲، ص ۵۴۰.
  11. واقدی، پیشین، ج۱، ص ۲۲۰ و ج۲، ص ۸۰۰.
  12. همان، ج۲، ص ۱۹۳ و ج۳، ص ۹۰۳.
  13. همان ،ج۲، ص ۸۰۰ ،۸۱۲ و ۸۱۹.
  14. همان.
  15. همان، ج۲، ص ۸۰۰، ۸۰۲ و ۸۱۲ و ابن‌هشام، پیشین، ج۴، ص۹۴.
  16. ابن‌سعد، ج۲، ص ۵ و ۹۶ ؛ ابن‌هشام، ج۱، ص ۶۰۰ و ۶۰۱ و واقدی، ج۲، ص ۷۹۶.
  17. واقدی، همان.
  18. همان، ص ۷۹۶ ، ۸۰۲، ۸۰۵ و ۸۱۵.
  19. همان، ج۱، ص ۲۰۳ و ابن‌هشام، ج۴، ص ۳۶.
  20. ابن‌سعد، ج۲، ص ۶۳.
  21. واقدی، ج۲، ص ۷۵۰.
  22. ابن‌هشام، پیشین، ج۲، ص ۲۴.
  23. واقدی، ج۱، ص۲۰۷ و ج۲، ص ۴۵۷.
  24. ابن‌سعد، ج۲، ص ۴۵.
  25. همان، ج۴، ص یک به بعد.
  26. واقدی، ج۲، ص ۵۳۶ و ۶۵۱.
  27. ابن‌هشام، ج۳‌، ص ۲۴۳.
  28. زهری، پیشین، ج۳، ص ۹۲.
  29. واقدی، پیشین، ج۱، ص ۱۹۴.
  30. ابن‌هشام، ج۲، ص ۲۶۸ و ابن‌سعد، ج۲، ص۲۵.
  31. همان‌.
  32. همان، ج۱، ص ۵۶.
  33. همان، ج۱، ص ۱۹۹و ۲۲۰.
  34. واقدی، پیشین، ج۱، ص ۵۶ و ۲۲۰.
  35. ابن‌هشام، پیشین، ج۳، ص۶۹.
  36. یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبدالله، معجم البلدان، تهران، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، بی‌تا، ج ، ص۱۱۸.
  37. واقدی، پیشین‌، ج۲، ص۶۴۴ –
  38. ابن‌هشام، پیشین، ج۳، ص ۱۹۹.
  39. همان، ص ۳۴۴.
   

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.