جشنواره خاتم
Khatam Festival

شاخص‌های هویت اسلامی در جامعه نبوی(ص)

99

شاخص‌های هویت اسلامی در جامعه نبوی(ص)

نویسنده: محمد رضا فرخی

منبع: پژوهشکده باقرالعلوم(علیه‌السلام)

جامعه‌ای که رسول خدا(ص) در آن ظهور کرد، جامعه‌ای یک‌پارچه نبود، بلکه برعکس از قبایل، گروه‌ها و جماعات متفرق و پراکنده‌ای شکل گرفته بود. این قبایل خود نیز در درون به زیرمجموعه‌های متخاصمی تقسیم می‌شدند. فقدان دولت مرکزی و نبود دین واحد سبب شده بود که هیچ گونه وجه هویت۱ مشترکی نداشته باشند و لذا بخش مهمی از حیات سیاسی – اجتماعی آنها در تخاصم و جنگ با یک‌دیگر سپری می‌شد. اما با تلاش رسول خدا(ص) این جامعه متفرق و پراکنده‌ به جامعه‌ای یک دست با هویت اسلامی تبدیل شد که شاخصه‌های آن عبارتند از:

  1. نفی نژادپرستی و قومیت‌گرایی

از شاخص‌های هویت جامعه نبوی(ص) نفی نژادپرستی و قومیت‌گرایی و تعصب ناروا و ناپسند بود. زیرا اسلام از آن جهت مقبول همه ملت‌ها بود که رنگ نژادی و قومی نداشت. قرآن می‌فرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنداللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ».۲ رسول خدا(ص) هم با آن تبعیض‌ها(نژادپرستی و قومیت‌گرایی و تعصب ناروا) به مبارزه برخاستند و به تدریج ارزش تقوا را ملاک منصب‌ها و منزلت‌های اجتماعی معرفی کردند: «مردم در اسلام برابرند، به یک اندازه، فرزند آدم و حوایند، عرب را بر عجم و عجم را بر عرب جز به پرهیزکاری و ترس از خداوند برتری نیست».۳  «انسان‌ها از روزگار آدم تاکنون همانند دندانه‌های شانه (برابر) هستند، عرب بر عجم و سرخ پوست بر سیاه پوست برتری ندارد؛ مگر به تقوا».۴ «هرکس اندکى در دلش تعصب باشد خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلیت محشور می‌کند».۵ و «کسى که به عصبیّت فرا خواند، از ما نیست و کسى که بر اساس عصبیّت بجنگد، از ما نیست و کسى که بر اساس عصبیّت بمیرد، از ما نیست».۶

در همین رابطه آن حضرت(ص) افرادی مانند «زید بن حارثه» را فرمانده سپاه اسلام در سریه‌های متعددی از جمله سریه‌های عیص۷، طرف،۸ الجموم،۹ حسمی۱۰ و قرده،۱۱ وادی القری۱۲ و مدین۱۳ قرار داده،«بلال حبشی» را مؤذن ویژه خود منصوب نمودند۱۴ ایشان از «سلمان فارسی» تجلیل کردند و فرمودند: «سلمان از ما اهل بیت است».۱۵

و به این ترتیب در جامعه نبوی(ص)، محور نبودن نژاد و قوم به‌ صورت یک ارزش و هویت اسلامی درآمده بود.

  1. پرهیز از منکرات

اسلام برای سالم سازی جامعه و تعالی و رشد انسان‌ها، توجه و اهتمام ویژه‌ای به پرهیز از برخی اعمال ناپسند دوره جاهلیت نشان داد به گونه‌ای که نماد هویت جامعه نبوی‌(ص) شدند، همانند:

  • تحریم شراب و قمار

از عادت‌های زشت عرب جاهلی شراب خواری و قمار بود. این عادات، چنان در جامعه آنان نفوذ داشت که جزء سرشت آن قوم شده بود. علاقه آنان به «شراب» به حدی بود که برخی به خاطر نهی اسلام از آن، از گرویدن به اسلام خودداری می‌کردند.۱۶ گام بزرگ برای سالم سازی جامعه، بیدار کردن افکار عمومی و توجه دادن جامعه به ضررها و مفاسد شراب و قمار بود. از این رو، تحریم شراب و قمار از نمادهای جامعه نبوی(ص) به شمار می‌رود.

قرآن کریم درباره حرمت شراب و قمار بیان می‌فرماید:

«از تو در مورد شراب و قمار مى‌پرسند، بگو: در آن دو، گناهى بزرگ است و سودهایى براى مردم و گناه‌شان از سودشان بیشتر است».۱۷

«تحقیقاً شراب و انواع قمار و بت‌پرستى و یا سنگ‌هایى که براى قربانى نصب شده و چوبه‌هاى قرعه (براى کشف امور غیبى)، پلیدى از کارهاى شیطان است، از آن دورى گزینید، شاید رستگار شوید».۱۸

«شیطان مى‌خواهد کینه‌توزى و دشمنى را از طریق شراب و قمار در میان شما بیفکند و تضادهاى داخلى را تشدید نماید و شما را از یاد خدا و نماز باز دارد، آیا باز هم دست از آن بر نمى‌دارید».۱۹

رسول خدا(ص) هم در این باره فرمودند: «قطعاً خداوند شراب و قمار …. را حرام کرده است».۲۰

۲.۲. حفظ عفت عمومی

بدون تردید حفظ «عفت عمومی» برای سلامت و پایداری هر جامعه‌ای ضرورتی انکار ناپذیر است. روابـط ناسالم میان مرد و زن و قوانین نادرست ازدواج در دوران جاهلیت عرب، عفت عمومى را کمرنگ و سلامت نسل را به خطر انداخته بود. اسلام در این جنبه از زندگى جاهلى تحوّلى چشم‌گیر پدید آورد. مقام انسانى زن را زنده کرد و براى وى حقوق اجتماعى ویژه‌اى در نظر گرفت.۲۱ قوانین مربوط به ازدواج و طلاق را معین و مدوّن ساخت وانواع ازدواجهاى عرب جاهلى را که پاکى و سلامت نسل را ازمیان مى‌برد ممنوع اعلام کرد.۲۲

قرآن در زمینه رعایت عفت، بانوان رسول خدا(ص) را مورد خطاب قرار داده می‌فرماید: «با نامحرمان (با ناز و کرشمه و هوس انگیز) سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند».۲۳ سپس چنین می‌فرماید: «و شما در خانه‌هاى خود بمانید و همچون جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید (و اندام و وسائل زینت خود را در معرض تماشاى دیگران قرار ندهید)».۲۴

همچنین خداوند متعال برای این‌که حریم ناموس مسلمانان حفظ شود، نگاه‌های هوس آلود را از طرف زن و مرد نامحرم، ممنوع اعلام کرده می‌فرماید: «ای رسول ما! به مردان مؤمن بگو چشم‌‌های خود را از نگاه به نامحرمان بپوشانند … و به زنان با ایمان نیز اعلام کن تا دیدگان خود را از هر نامحرمی فروبندند».۲۵

رسول خدا(ص) درباره نگاه‌های هوس آلود فرمودند: «نگاه به نامحرم، تیری از تیرهای شیطان است. هرکس آن را به خاطر ترس از خدا ترک کند، خداوند نیز به او ایمانی می‌بخشد که در دلش لذت شیرینی آن را احساس می‌کند».۲۶ «در مورد زنان مردم عفت بورزید تا دیگران نیز در مورد زنان شما عفت بورزند و زنان شما از تعرض نامحرمان در امان بمانند».۲۷  «در [مجامع عمومی] میان زنان و مردان نامحرم فاصله ایجاد کنید».۲۸ و «بر زنان سزاوار نیست که از وسط جاده عبور کنند، ولی آنان باید از کنار دیوار و جاده بروند».۲۹

  1. علم و دانش

هنگام طلوع خورشید اسلام در حجاز نشانی از رشد فکری و گسترش علمی نبود. شیوه سخنوری، فن شاعری،۳۰ و خرافه گویی۳۱ ازمظاهر علمی و فرهنگی عرب جاهلی بود. لذا شاخصه ویژه هویت جامعه نبوی‌(ص)، توجه بنیادین به علم و دانش است. این اهمیت با توجه به نخستین آیات نازل شده بر رسول خدا(ص) که با «خواندن»، «علم» و «قلم» آغاز می‌شود روشن می‌گردد.۳۲ در این جامعه صاحبان علم برتری داشتند.۳۳ و رسول خدا(ص) هم مسلمانان را به فراگیری دانش تشویق می‌کردند: «دانش را بجویید، هرچند در چین باشد؛ زیرا جستجوى دانش، بر هر مسلمانى واجب است».۳۴  «دانش پژوهان محبوب خدایند».۳۵ «نگریستن به چهره دانشمند، عبادت است».۳۶

آن حضرت(ص) شرط آزادى اسیران باسواد را تعلیم ده تن از صحابه و فرزندان آنها قراردادند. این عمل موجب شد که بسیارى از کودکان مسلمان خواندن و نوشتن بیاموزند که زید بن ثابت در زمره آنان خواندن و نوشتن آموخت.۳۷ طبق گزارشی، رسول خدا(ص) عبداللّه بن سعید را مأمور کردند تا در مدینه به مردم خواندن و نوشتن بیاموزد.۳۸

همین فراگیرى علم و دانش مسلمانان پویایی و پیشرفت جامعه نبوی(ص) را به دنبال داشت.

  1. ایمان به خدا (توحید) و رسولش

بی‌تردید اساسی‌ترین شاخص هویت جامعه نبوی(ص) ایمان به خدا (توحید) و به رسالت رسولش(ص) بود. رسول خدا(ص) با ندای قولوا لااله الا الله تفلحوا، سعادت را برای همه بشارت داد و پرچم اصالت الله را در مقابل همه انواع شرک برافراشت. در جامعه‌ای که لذات جسمانی و هواهای نفسانی اصل بود و هدف از خلقت را بهره‌گیری از لذات دنیوی می‌دیدند‌، آن حضرت(ص) جامعه‌ای را بنیان گذاشت که ستون خیمه آن خدامحوری، اطاعت از فرامین الهی و اطاعت از رسولش بود. اینجاست که خط تمایز اسلام و شرک و کفر برجسته می‌شود و نزول سوره کافرون در مکه و نیز آیه برائت در مدینه عملاً تجلی بخش تمایز مسلمانان از مشرکان می‌شود.

تلاش در ایجاد چنین هویت واحدی در کلام آن حضرت (ص) به خوبی آشکار می‌کند که فرمودند: «یا معشر قریش ویا معشر العرب، ادعوکم الی عباده الله (وحده) وخلع الانداد والاصنام وادعوکم الی شهاده ان لااله الا الله وانی رسول الله».۳۹

این انقلاب فرهنگی که به منظور مبارزه با اندیشه‌های شرک آلود و غیر توحیدی صورت می‌پذیرفت، زمینه ساز به وجودآمدن نوعی وحدت فرهنگی در محیط آن زمان شد و تشتت و تخالف اعتقادی جای خود را به پیدایش هویت دینی واحد فکری داد که همراه نمادهایی بود مانند:

  • نماز

نماز که در لسان رسول الله (ص) ستون دین شمرده شده۴۰ به عنوان مؤلفه اصلی تربیت دینی نقش اصلی را در ایجاد هویت دینی در جامعه نبوی(ص) ایفا کرد. به وِیژه نماز جماعت و تشکیل صفوف به هم فشرده مسلمانان به خوبی بیانگر هویت جامعه مسلمانان از دیگر جوامع بود. چه از اجتماع کوچک سه نفری رسول خدا(ص) و حضرت علی(ع) و حضرت خدیجه(ع)، در هنگام نماز جماعت در کنار کعبه،۴۱ که اولین تجلی هویت اسلامی در مکه بود. و چه زمانی که در مدینه در مساجد در صفوف نماز جماعت و جمعه همه در کنار یکدیگر در برابر پروردگار یکتا روبه سوی یک قبله لب به حمد و ثنای آن یگانه می‌گشودند. و هماهنگ با یکدیگر سرود توحید را زمزمه می‌کردند.۴۲

به هر روی نماز جماعت‌ علاوه ‌بر آثار عبادی ‌و اخلاقی‌‌، فواید سیاسی ‌و اجتماعی ‌بسیاری ‌دارد، از جمله ‌هویت ‌یافتن ‌جامعه اسلامی‌بود.

  • اذان

اذان یکی از شعارهای مهم اسلام است که ضمن اشاره به اهمیت نماز، وجه ممیز و فصل مشخص دین اسلام و جامعه اسلامی از سایر ادیان و جوامع بود، زیرا در آن روزگار مسیحیان برای فراخواندن هم کیشان خود به کلیسا ناقوس می‌نواختند و یهودیان بوق می‌زدند،۴۳ اما در اسلام نیز برای این امر مهم، اذان تشریع شد۴۴ تا نشانه‌ای برای تجمع مسلمانان و آمادگی آنان برا ی نماز باشد.

  • قبله

قبله به عنوان شعار اسلام و عامل هویت بخش مسلمانان از صدر اسلام تاکنون مد نظر قرآن کریم، رسول خدا(ص) و جامعه مسلمان بوده است، و تغییر آن در سال دوم هجرت به دنبال بهانه‌گیری یهود و سرزنش ایشان نسبت به رسول اسلام(ص)،۴۵ مرز تشخیص هویت واقعی مسلمانان از غیر آنان شد و به منزله اتمام حجت بر مخالفین پیامبر و اتمام نعمت بر مسلمانان همه اعصار تلقی شد.

قرآن کریم انتظار رسول خدا(ص) را به گونه‌ای ترسیم می‌کند که چشم به آسمان دوخته است تا مسئله تغییر قبله از بیت‌المقدس که قبله مشترک سه دین اسلام، یهود و مسیحیت بود به گونه‌ای حل شود۴۶ زیرا یهودیان و حتی مشرکان بخاطر عدم هویت مستقل مسلمانان از یهودیان، مسلمانان را تمسخر می‌کردند، تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه موجب شد تا استقلال فرهنگی امت اسلامی تقویت شود و هویت خاصی یابد.

امروزه با گذشت هزار و چهار صد و اندی سال از تغییر و تحویل قبله به سمت مکه، مسلمانان با داشتن ملیت‌ها و قومیت‌ها و وجوه تمایز متفاوت، همچنان در هنگام انجام اعمال عبادی به این مکان مقدس توجه می‌کنند. و هویت اسلامی و حقانی بودن دین و شریعت خود را برای همگان ثابت می‌کنند و گرچه بعد مسافت آنها را از هم جدا کرده، لکن قبله مشترک، دین، خدا و پیامبر واحد که همگی مظاهر و شعائر اسلام است قلوب آنها رابه هم پیوند زده است.

  • مسجد

مسجد در شکل گیرى، انسجام تقویت فرهنگ و هویت اسلامى جامعه مسلمان حایز اهمیت بسیار است. مسجد مرکز عبادت و تجلی ایمان و عمل مسلمانان است و نیز نقطه تجمع و رجوع مناسک عبادی و معنوی مسلمانان می‌باشد و مکانی است که انسان مى‌تواند هویت‌ دینی خویش را که در هر سرزمینى باشد بشناسد و آن را در خود تجلی دهد. نخستین مسجدى که در اسلام بر پایه تقوا ساخته شد، مسجد قبا بود.۴۷ پس از آن، مسجد النبى(ص) در یثرب یا مدینه النبى ساخته شد.۴۸ به دنبال آن، طوایف عرب هرکدام در ناحیه خود مسجدى بنا کردند. آنان از رسول خدا(ص) مى‌خواستند تا در مسجدشان نماز بگزارد و از باب تبرک، محل نماز آن حضرت را به عنوان مسجد خود انتخاب مى‌کردند. ابن شبه فهرستى از مساجدى که رسول خدا(ص) در آنها نماز خوانده به دست داده است.۴۹

  1. فرهنگ برادری و همدلی

از ابتکارات بی‌سابقه رسول خدا(ص) جهت اتحاد، همبستگی و همدلی مسلمانان ایجاد اخوت و برادری بود که نتیجه آن به وجود آمدن هویت جدید اسلامی بود.

پیمان برادری در ابتداء دو به دو میان نود نفر۵۰ و به قولی صد نفر از مهاجر و انصار ایجاد شد۵۱ و در طول ده سال اقامت رسول خدا(ص) در مدینه، ادامه پیدا کرد.

رسول خدا(ص) می‌فرماید: «المسلمون اخوه تتکافی دماؤهم؛۵۲ مسلمانان با هم برادرند و خونشان برابر است».

اصولاً رابطه معنوی و انفکاک‌ناپذیر ملیّت در اسلام، به شکل باشکوه‌تری جلوه می‌کند، زیرا این رابطه جنبه برادری به خود گرفته «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ»۵۳ و طبق همین قانون اسلامی وحدت خونی جای خود را به وحدت اساسی‌تر دیگری که از آن به «ایمان» تعبیر می‌کنیم، می‌دهد. از آنجا که این رابطه معنوی و برادری با پذیرش اختیاری ایمان صورت می‌گیرد، لذا همواره ریشه این پیوند که با دل و جان امت آمیخته شده است، همچون منبعی پایدار و استوار، محیط جامعه را حرارت و صفا می‌بخشد و جامعه بزرگ انسانی را به یک محیط امن و لذت‌بخش و با صفای خانوادگی تبدیل می‌کند.

  1. هویت‌سازی بر پایه امّت اسلامی

یکی از اقدامات رسول خدا(ص) در جهت یک هویت جدید امت‌سازی است که همه اعضای جامعه در قبال یک‌دیگر و جامعه احساس مسئولیت می‌کنند.

از این رو، قرآن کریم امت اسلامی در عصر پیامبر(ص)را بهترین امت و جامعه‌ای دانسته است که تا آن زمان تشکیل شده بود.۵۴ از ویژگی‌هایی که قرآن برای امت نمونه و شاهد۵۵  یاد کرده، این است:

در کارهای یک‌دیگر نظارت می‌کنند و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند.۵۶ همکاری در کارهای پسندیده و نیک در میان آنها اصالت دارد؛۵۷ ولی همکاری در اهداف باطل و اعمال نادرست و ظلم و ستم مطلقاً ممنوع است.۵۸ برادری ایمانی در میان آنان در آن حد و اندازه‌ای است که از خود می‌گذرند و ایثار می‌کنند.۵۹ در جستجوی وضعیت یکدیگر به تجسس و جاسوسی اقدام نمی‌کنند.۶۰  غیبت و تهمت و افتراء در میانشان نیست.۶۱ اختلافات را با رجوع به خدا و رسولش(ص) حل و فصل می‌کنند.۶۲ در همه امور اصل بر تقوا و عدالت و قسط نهاده می‌شود و عفو و گذشت را حتی نسبت به قاتل در نظر می‌گیرند و اصالت را به قصاص و قتل نمی‌دهند هر چند که قصاص و امور دیگری از این دست حق ایشان است.۶۳ به یک معنا از حق خویش برای تقویت همبستگی می‌گذرند و اصول همدلی و همراهی را در خود تقویت می‌کنند و از یک‌دیگر انتقام نمی‌گیرند. بر دشمنان سخت‌گیر و محکم اما نسبت به یک‌دیگر دلسوز و بخشنده و مهربان۶۴ و  برادر۶۵ هستند.

مال و جان و عرض یک‌دیگر را محترم می‌شمارند۱۶۶ و امنیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی را برای جامعه فراهم می‌آورند و عوامل ایجاد آرامش و آسایش در جامعه را تقویت می‌کنند و… بسیاری دیگر از مسائلی که در قرآن بدان پرداخته و به تفصیل توضیح داده شده است.

رسول خدا(ص) در جهت یک همبستگی ایمانی مسلمانان و ایجاد یک امت واحده و روح وحدت در بین جامعه در راستای برپایی یک هویت اسلامی سفارشاتی کردند که به گوشه‌هایی از آن می‌پردازیم:

مسلمانان برادر یک‌دیگرند،۶۷ آنان همگی چون فردی هستند که هرگاه یکی از اعضای پیکرش به درد آید، دیگر اعضای او با آن همدردی می‌کنند،۶۸ امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند،۶۹ دیگر مسلمانان را آزار نمی‌دهند۷۰، به امور مشکلات مسلمانان اهتمام دارند و فریادرس مظلومان هستند،۷۱ دنبال لغزش عیب یکدیگر نیستند و آبرو و شخصیت اجتماعی دیگر مسلمانان را حفظ می‌کنند،۷۲ به عهد و پیمان خود وفادارند،۷۳ فضائل اخلاقی در بین آنها رواج دارد. لذا با هم حسن خُلق دارند و از کینه و بدخواهی پرهیز می‌کنند،۷۴ از تفرقه و دوری از جامعه گریزان هستند.۷۵ از این رو، رسول خدا(ص) برای ساخت یک امت و هویت جدید اسلامی در جامعه جاهلی آن روز موفق شد با استفاده از شیوه‌ها و ابزارهای فرهنگی، نبوت و رهبری را به جای شیخ قبیله، ارزش‌های اسلامی را به جای ارزش‌های جاهلی، توحید و یکتاپرستی را به جای شرک و چندخدایی، مسئولیت‌پذیری را به جای مسئولیت‌گریزی، عقیده به معاد را به جای آینده پوچ و عبث، کار و تولید را به جای رخوت و سستی، فضایل اخلاقی را به جای رذایل اخلاقی، کمک به نیازمندان و آزاد کردن بردگان را به جای به بیگاری کشاندن انسان‌های مستضعف، حکومت جهانی را به جای حکومت قبیله‌ای، منافع اسلامی و انسانی را جایگزین منافع قبیله‌ای، اعتماد را به جای بی‌اعتمادی مسابقه در خیرات را به جای مسابقه در شرور، ایثار و عدل و انصاف را به جای غارت و ظلم و تلاش برای دستیابی به آینده بهتر را به جای رکود و تلاش برای حفظ وضع موجود قرار داد.۷۶

منابع:

  1. هویت یعنی آنچه موجب شناسایی شخص باشد.به نقل از: معین، محمد؛ فرهنگ فارسی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۸۰، ج ۴، ص ۵۱۰۷ ؛ هویت در معناى اجتماعى آن مى‌تواند آن ساختار و یا شکل و قالبى باشد که موجب شناسایی جامعه گردد.
  2. سوره حجرات، آیه۱۳‌. «ای مردم ما شما را از دو جنسِ مرد و زن آفریدیم و شما را به شکل ملت‌ها و قبیله‌ها درآوردیم تا یکدیگر را بشناسید».
  3. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب؛ تاریخ الیعقوبی، قم، اهل البیت(ع)، بی‌تا، ج۲، ص۱۱۰؛ حرانی، حسن بن شعبه؛ تحف العقول، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق، ص۳۴ و مقریزی، تقی الدین؛ امتاع الاسماع بما للنبی من الاحوال و الاموال و الحفده و المتاع، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول،۱۴۲۰، ج۱، ص۳۹۳.
  4. شیخ مفید؛ الإختصاص، قم، کنگره جهانى شیخ مفید، ۱۴۱۳، ص۳۴۱.
  5. کلینی؛ الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۲، ص ۳۰۸ و عاملی، شیخ حر؛ وسائل الشیعه، قم، آل البیت(ع)، ۱۴۰۹، ج۱۵، ص۳۷۱.
  6. السجستانی، ابن‌الاشعث؛ سنن ابی داود، تحقیق سعید محمد اللحام، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۲، ص۵۰۳؛ المتقی الهندی، علاء الدین علی؛ کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح صفوه السقا، بیروت، الرساله، ۱۹۸۹، ج۳، ص۵۱۰؛ عبدالله بن عدی؛ الکامل، تحقیق یحیی مختار غزاوی، بیروت، دارالفکر، چاپ سوم، ۱۹۸۸، ج۳، ص۱۴۶ و سیوطی، جلال الدین؛ الجامع الصغیر، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۱، ج۲، ص۴۶۶.
  7. طبرسی؛ اعلام الوری بأعلام الهدی، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۲۰۱؛ بلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷، ج۱، ص۳۷۷؛ ابن‌سعد؛ الطبقات الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸، ج۲، صص۶۶-۶۷ و واقدی، محمد بن عمر؛ المغازی، بیروت، اعلمی، چاپ سوم، ۱۴۰۹، ج۲، ص۵۵۳.
  8. اعلام الوری، پیشین، ج۱، ص۲۰۱؛ انساب الاشراف، پیشین، ج۱، ص۳۷۷؛ الطبقات الکبری، پیشین، ص۶۷ و المغازی، پیشین، ج۲، ص۵۵۵.
  9. اعلام الوری، پیشین، ج۱، ص۲۰۱؛ انساب الاشراف، پیشین، ج۱، ص۳۷۷ و الطبقات الکبری، پیشین، ج۲، ص۶۶.
  10. انساب الاشراف، پیشین، ج۱، ص۳۷۷؛ الطبقات الکبری، پیشین، ص۶۷ و المغازی، پیشین، ج۲، ص۵۵۵.
  11. ابن هشام؛ السیره النبویه، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا، ج۲، ص۵۰.
  12. انساب الاشراف، پیشین، ج۱، ص۳۷۷ و الطبقات الکبری، پیشین، ص۶۷.
  13. السیره النبویه، پیشین، ج۲، ص۶۳۵.
  14. الطبقات الکبری، پیشین، ج۳، ص۱۷۶؛ انساب الاشراف، پیشین، ص۲۷۳؛ ابن سید الناس؛ عیون الاثر، بیروت، دارالقلم، چاپ اول، ۱۴۱۴، ج۱، ص۲۳۵ و ابن‌هشام؛ السیره النبویه، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا، ج۱، ص۷۰.
  15. الطبقات الکبری، پیشین، ج۷، ص۲۳۱؛ ابن عساکر؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۲۷۰؛ بیهقی، ابوبکر؛ دلائل النبوه و معرفه احوال صاحب الشریعه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵، ج۳، ص۴۰۰ و السیره النبویه، پیشین، ج۱، ص۷۰.
  16. السیره النبویه، پیشین، ج۱، ص۷۰؛ حمیری کلاعی، ابوالربیع؛ الإکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله(ص) و الثلاثه الخلفاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۰، ج۱، ص۲۲۷ و عیون الاثر، پیشین، ج۱، ص۱۶۰.
  17. سوره بقره، آیه۲۱۹. یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا.
  18. سوره مائده، آیه۹۰. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ.
  19. سوره مائده، آیه۹۱. إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَهَ وَالْبَغْضَاءَ فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ وَیَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاهِ….
  20. شیخ طوسی؛ الرسائل العشر (رسائل الشیخ الطوسی)، قم، جامعه مدرسین، ص ۲۵۸؛ احمد بن حنبل؛ مسند احمد، بیروت، دارصادر، بی‌تا، ج۱، ص۲۷۴ و تمیمی مغربی، نعمان بن محمد؛ دعائم الاسلام، مصر، دارالمعارف، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۹.
  21. سوره نساء، آیات۴،۷،۲۲و۳۲.
  22. البخاری؛ صحیح، بیروت، دارالفکر، افست دارالطباعه العامره استانبول، بی‌تا، ج۶، صص۱۳۳ –
  23. سوره احزاب، آیه۳۲. فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ.
  24. سوره احزاب، آیه۳۳. وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى.
  25. سوره نور، آیات۳۰ – ۳۱. قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ… وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ.
  26. مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوارالجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، تهران، اسلامیه، بی‌تا، ج‌۱۰۱، ص۳۸ .النّظّر سهم من سهام ابلیس فمن ترکها خوفاً من الله اعطاه الله ایماناً یجد حلاوته فی قلبه. و شعیری، تاج الدین؛ جامع الاخبار، قم، شریف رضی، ۱۳۶۳ش، ص۹۳ و کنزالعمال، پیشین، ج۵، ص۳۲۹.
  27. الکافی، پیشین، ج۵، ص۵۵. «عفُّوا عَن نساء الناس تَعِفَّ نُساءَکم» و طبرسی، حسن بن فضل؛ مکارم الاخلاق، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲، ص۲۳۸.
  28. الخطاب الرعینی؛ مواهب الجلیل، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶، ج۲، صص۵۷۸-۵۷۹؛ و العجلونی؛ کشف الخفاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ سوم، ۱۴۰۸، ج۱، ص۲۷۹.
  29. الکافی، پیشین، ج۵، ص۵۱۸؛ ابن ابی جمهور؛ عوالی اللالی، قم، سیدالشهداء(ع)، ۱۴۰۵، ج۳، ص۳۰۹ و مکارم الاخلاق، پیشین، ص۲۵۹.
  30. تاریخ الیعقوبى، پیشین، ج‌۱، ص۲۶۲.
  31. یوسفی‌غروى، محمدهادى؛ موسوعه التاریخ الإسلامی، قم، مجمع اندیشه اسلامى، چاپ اول‌، ۱۴۱۷، ج‌۱، صص۱۳۶-۱۳۹.
  32. سوره علق،آیات۱-۴ و سوره قلم، آیه۱.
  33. سوره مجادله، آیه۱۱؛ سوره زمر، آیه۹؛ سوره فاطر، آیه ۲۸.
  34. الکافی، پیشین، ج۱، ص۳۰؛ دیلمی، حسن بن ابی الحسن؛ اعلام الدین، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، ۱۴۰۸، ص۸۱ و دیلمی، حسن؛ ارشاد القلوب، قم، انتشارات رضی، ۱۴۱۲، ج۱، ص۱۶۵>
  35. بحارالانوار، پیشین، ج‌۱، ص۱۷۸ و جامع الاخبار، پیشین، ص۳۸.
  36. بحارالانوار، پیشین، ج۱، ص۱۹۵؛ عوالی اللالی، پیشین، ج۴، ص۷۳؛ حلی، ابن فهد؛ عده الداعی، دارالکتاب الاسلامی، ۱۴۰۷، ص۷۵؛ الجامع الصغیر، پیشین، ج۱، ص۵۶ و کنزالعمال، پیشین، ج۱۵، ص۸۸۰.
  37. الطبقات الکبری، پیشین، ج‌۲، ص۱۶ و امتاع الاسماع، پیشین، ج۱، ص۱۱۹.
  38. ابن‌عبد البر؛ الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق على محمد البجاوى، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، ۱۹۹۲، ج‌۳، ص۹۲۰ و ابن اثیر؛ اسدالغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۹، ج۳، ص۱۵۸.
  39. إعلام الورى بأعلام الهدى‌، پیشین، ج‌۱، ص۱۰۶ و راوندی، قطب الدین؛ قصص الانبیاء، مشهد، مؤسسه البعاث الاسلامیه، ۱۴۰۹، ص۳۱۸.
  40. شیخ طوسى؛ الامالی، قم، دارالثقافه، ۱۴۱۴، ص۵۲۹؛ عوالی اللالی، پیشین، ج۱، ص۳۲۲؛ برقی، احمد بن محمد بن خالد؛ المحاسن، قم، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۲۸۶ و الجامع الصغیر، پیشین، ج۲، ص۱۲۱.
  41. الاستیعاب، پیشین، ج‌۳، ص۱۲۴۲؛ ابن جوزی؛ المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۲، ج۲، ص۳۵۹ و صالحی دمشقی، محمد بن یوسف؛ سبل الهدی و الرشاد فی سیره خیر العباد، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۴، ج۲، ص۲۹۷.
  42. سفارشات رسول خدا(ص)درموردحضور درنماز جماعت وبرخوردبا کسانی که درنماز جمعه وجماعت شرکت نمی‌کردند درمنابع آمده است مانند: وسائل‌الشیعه، پیشین، ج۸، ص۲۹.
  43. انساب الاشراف، پیشین، ج۱، ص۲۷۳؛ السیره النبویه، پیشین، ج۱، ص۵۰۸ و الطبقات الکبری، پیشین، ج۱، صص۱۸۹-۱۹۰.
  44. الکافی، پیشین، ج۳، ص۳۰۲؛ السیره النبویه، پیشین، ج۱، صص۵۰۸-۵۰۹ و الطبقات الکبری، پیشین، ج۱، ص۱۹۰.
  45. السیره النبویه، پیشین، ج‌۱، صص۵۵۰-۵۵۱؛ خلیفه بن خیاط؛ تاریخ خلیفه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵، صص۲۴-۲۶ و دلائل النبوه، پیشین، ج۲، صص۵۷۱-۵۷۵.
  46. سوره بقره، آیه۱۴۴.
  47. السیره النبویه، پیشین، ج‌۱، ص۴۹۴؛ الطبقات الکبری، پیشین، ج‌۱، ص۱۸۸؛ انساب الاشراف، پیشین، صص۲۶۳-۲۶۴ و ابن‌کثیر؛ البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، بی‌تا، ج۳، ص۱۹۶.
  48. السیره النبویه، پیشین، ج‌۱، ص۴۹۶.
  49. النمیری، ابن شبه؛ تاریخ المدینه، تحقیق فهیم محمد شلتوت، قم، دارالفکر،۱۴۱۰، ج۱، صص۵۷-۷۹.
  50. خرگوشی نیشابوری، ابوسعید؛ شرف المصطفی، مکه، دارالبشائر الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۲۴، ج۲، ص۳۹۲؛ دیار بکری، شیخ حسین؛ تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، بیروت، دارصادر، ج۱، ص۳۵۳؛ الطبقات الکبری، پیشین، ج۱، ص۱۸۴ و عامری، عماد الدین یحیی؛ بهجه المحافل و بغیه الاماثل، بیروت، دارصادر، ج۱، ص۱۶۸.
  51. الطبقات الکبری، پیشین، ج۱، ص۱۸۴؛ شرف المصطفی، پیشین، ج۲، ص۳۹۲ و المنتظم، پیشین، ج۳، ص۷۱.
  52. الکافی، پیشین، ج۱، ص۵۴۲؛ شیخ طوسی؛ تهذیب الاحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵، ج۴، ص۱۳۱ و شیخ مفید؛ الامالی، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳، ص۱۸۷.
  53. سوره حجرات، آیه۱۰.
  54. سوره بقره، آیه۱۴۳.
  55. همان.
  56. سوره آل عمران، آیه۱۰۴.
  57. سوره مائده، آیه۲.
  58. همان.
  59. سوره حشر، آیه۹.
  60. سوره حجرات، آیه۱۲.
  61. همان.
  62. سوره نور، آیه۵۱.
  63. سوره بقره، آیه ۱۷۸.
  64. سوره فتح، آیه۲۹.
  65. سوره حجرات، آیه۱۰.
  66. سوره نساء، آیه۲۹.
  67. الکافی، پیشین، ج۱، ص۴۰۳؛ تهذیب الاحکام، پیشین، ج۴، ص۱۳۱؛ دعائم الاسلام، پیشین، ج۱، ص۳۷۸ و حاکم نیشابوری؛ المستدرک، تحقیق یوسف عبدالرحمن المرعشی، بی‌تا، ج۱، ص۹۳.
  68. مسند احمد، پیشین، ج۴، ص۲۷۰؛ نیشابوری، مسلم؛ صحیح، بیروت، دارالفکر، ج۸، ص۲۰؛ علی بن الجعد ؛ مسند ابن الجعد، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۶، ص۱۰۲ و البیهقی؛ السنن الکبری، دارالفکر، بی‌تا، ج۲۳، ص۳۵.
  69. مکارم الاخلاق، پیشین، ص۲۶؛ دعائم الاسلام، پیشین، ج۱، ص۳۶۸ و ورام بن ابی فراس؛ مجموعه ورام، قم، مکتبه الفقیه، بی‌تا، ج۲، ص۲۳۹.
  70. ارشاد القلوب، پیشین، ج۱، صص۷۶-۷۷؛ جامع الاخبار، پیشین، ص۱۴۷؛ فتال نیشابوری، محمد بن حسن؛ روضه الواعظین، قم، انتشارات رضی، بی‌تا، ج۲، ص۲۹۳ و عوالی اللالی، پیشین، ج۱، ص۳۶۱.
  71. الکافی، پیشین، ج۲، ص۱۶۳؛ کوفی، محمد بن محمد؛ الجعفریات، تهران، مکتبه نینوی الحدیثه، بی‌تا، ص۸۸؛ راوندی، فضل الله؛ النوادر، قم، دارالکتاب، بی‌تا، ص۲۱؛ الجامع الصغیر، پیشین، ج۲، ص۵۷۲ و کنزالعمال، پیشین، ج۱۶، ص۱۱.
  72. الکافی، پیشین، ج۲، ص۳۵۵ و طبرسی، ابوالفضل علی بن حسن؛ مشکاه الانوار، نجف، کتابخانه حیدریه، ۱۳۸۵ق، ص۱۰۷.
  73. الکافی، پیشین، ج۲، ص۳۶۴ و تحف العقول، پیشین، ج۴، ص۴۵.
  74. شهید ثانی؛ منیه المرید، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۰۹، ص۳۲۱ و کشف الخفاء، پیشین، ج۲، ص۲۹۴.
  75. مجموعه ورام، پیشین، ج۲، ص۲۶۶؛ محدث نوری؛ مستدرک الوسائل، قم، آل البیت(ع)، ۱۴۰۸، ج۶، ص۵۰۷؛ صحیح البخاری، پیشین، ج۳، ص۸۸ و النسائی؛ السنن الکبری، تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱، ج۵، ص۳۳.
  76. لک‌زایی، نجف ؛ سیره پیامبر اعظم(ص) در گذر از جامعه جاهلی به جامعه اسلامی، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۵، ص۲۱۶.
   

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.