جشنواره خاتم
Khatam Festival

سجده بر خاک (سیره نبوی)

44

سجده بر خاک (سیره نبوی)

منبع: ویکی فقه

امروزه شیعیان برخلاف اهل سنت بر مهر و امثال آن سجده می‌کنند. در این مقاله به این موضوع می‌پردازیم که آیا رسول‌الله(صلی‌الله علیه وآله وسلم) مثل شیعیان امروزی بر مهر و امثال آن سجده می‌کردند و این‌که مهر در نماز از چه زمانی و توسط چه کسی استفاده شد؟

  1. بحث اجمالی

آن چه که قطعی است در زمان  زمان رسول خدا(صلی‌الله علیه وآله وسلم) مهری به این صورت که الآن در میان شیعیان رایج است وجود نداشته است و آن حضرت بنا بر اتفاق شیعه و سنی برخاک، سنگ و حصیر سجده می‌کرده و هرگز بر فرش، سجاده، لباس و… که الآن اهل سنت برآن سجده می‌کنند، سجده نمی‌کرده است و سجده بر چنین چیزها از بدعت‌هایی است که در میان اهل سنت رایج شده است.
نخستین کسی که بر تربی امام حسین (علیه‌السّلام) سجده کرد، امام زین‌العابدین(علیه‌السلام) بود که بعد از دفن سیدالشهداء(علیه‌السلام) مقداری از خاک آن حضرت را برداشت و به مدینه برد و خود و اهل بیت رسول خدا بعد از آن بر خاک سید الشهداء سجده می‌کردند.
شیعیان نیز باتأسی به ائمه اهل بیت (علیهم‌السّلام) که یکی از ثقلین هستند، سجده بر تربت سید الشهداء را مستحب می‌دانند و بر این کار مداومت می‌کنند.

  1. سجده پیامبر بر زمین

شیعه و سنی اتفاق دارند که رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر زمین سجده می‌کرده و می‌فرموده است:
«اعطیت خمساً لم یعطهن احد قبلی… وجعلت لی الارض مسجدا وطهورا؛۱  پنچ چیز به من داده شده است که به هیچ کس قبل از من داده نشده است… زمین برای من محل سجده و پاک کننده قرار داده شده است».
و نیز از ابو وائل نقل شده است که می‌گفت:
«رایت النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اذا سجد وضع جبهته وانفه علی الارض؛۲و۳  پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را دیدم که وقتی سجده می‌کرد، پیشانی و بینی‌اش را بر زمین می‌نهاد». و صحابه رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز به تبعیت از آن حضرت، جز بر زمین بر چیز دیگری سجده نمی‌کردند:
«وعن ابی‌عبیده ان ابن مسعود کان لا یصلی او لا یسجد الا علی الارض. رواه الطبرانی فی الکبیر؛۴ ابن مسعود نماز نمی‌خواند و سجده نمی‌کرد؛ مگر بر زمین». طبرانی این روایت را در الکبیر نقل کرده است.
حتی نقل شده است که برخی از صحابه؛ از جمله مسروق بن الاجدع، چیزی شبیه مهر امروزی با خود حمل می‌کرد و در زمان مسافرت با کشتی بر آن سجده می‌کرد. محمدبن سعد در الطبقات الکبری می‌نویسد:
«حدثنا محمد قال کان مسروق اذا خرج یخرج بلبنه یسجد علیها فی السفینه؛۵ مسروق، هر وقت که به مسافرتی می‌رفت، مقداری از خاک با خود بر می‌داشت تا در کشتی بر آن سجده کند».
و روایاتی فراوانی که در کتاب‌های شیعه و سنی بسیار یافت می‌شود.

  1. سجده پیامبر بر سنگ

از ابن عباس نقل شده است که می‌گفت:
«ان النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سجد علی الحجر؛۶  پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر سنگ سجده می‌کرد».
این روایت را حاکم نیشابوری در المستدرک نقل و آن را تصحیح می‌کند و ذهبی نیز در تلخیص المستدرک صحت آن را تایید می‌کند.

  1. سجده پیامبر بر حصیر

مسلم نیشابوری در صحیح مسلم از ابی سعید خدری نقل می‌کند:
«حَدَّثَنِی ابوسَعِیدٍ الْخُدْرِیُّ اَنَّهُ دَخَلَ عَلَی النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ فَرَاَیْتُهُ یُصَلِّی عَلَی حَصِیرٍ یَسْجُدُ عَلَیْهِ؛۷

از ابوسعید خدری نقل شده است که بر رسول خدا وارد شد و دید آن حضرت بر روی خمره(حصیری) نماز می‌خواند و بر روی همان سجده می‌کند».
همچنین بخاری و مسلم از‌ ام‌المؤمنین میمونه نقل کرده‌اند:
«کَانَ النَّبِیُّ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ) یُصَلِّی عَلَی الْخُمْرَهِ؛۸و۹ از میمونه همسر رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده است که فرمودند رسول خدا بر روی خمره (حصیری) سجده می‌فرمودند».
و نیز مسلم از عایشه نقل می‌کند:
«عَنْ عَائِشَهَ قَالَتْ قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ) نَاوِلِینِی الْخُمْرَهَ مِنْ الْمَسْجِدِ قَالَتْ فَقُلْتُ اِنِّی حَائِضٌ فَقَالَ اِنَّ حَیْضَتَکِ لَیْسَتْ فِی یَدِکِ؛۱۰ از عائشه نقل شده است که گفت: رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وسلّم) به من فرمودند به من خمره (حصیر) سجده را بده. گفتم که من عذر زنانه دارم حضرت پاسخ دادند که عذر تو به دستت مربوط نمی‌شود».
و هیثمی در مجمع‌الزوائد از ابن عمر نقل می‌کند:
«کان رسول الله (صلی الله علیه وسلم) یصلی علی الخمره ویسجد علیها. رواه احمد والبزار والطبرانی فی الکبیر والاوسط، ورجال احمد رجال الصحیح؛۱۱ از ابن عمر نقل شده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر روی تکه حصیری نماز می‌خوانده و بر همان سجده می‌کردند».

۱-۴. مراد از خمره

مراد از «خمره» همان طور که علمای شیعه و سنی گفته‌اند، سجاده‌ای است که از حصیر درست می‌شده است؛ چنانچه ابن سلام در غریب الحدیث می‌نویسد:
وقال ابوعبید: فی حدیث النبی(علیه‌السّلام) انه کان یسجد علی الخمره. قال ابوعبید: الخمره شئ منسوج یعمل من سعف النخل ویرمل بالخیوط وهو صغیر علی قدر ما یسجد علیه المصلی او فویق ذلک، فان عظم حتی یکفی الرجل لجسده کله فی صلاه او مضجع لو اکثر من ذلک فحینئذ حصیر ولیس بخمره؛۱۲ ابوعبید گفته است که در روایت رسول خدا(علیه‌السلام) آمده است که ایشان بر روی خمره نماز می‌خواندند. ابوعبید گفت مقصود از خمره، تکه‌ای کوچک و بافته است که از  برگ خرما درست می‌شود و در بین آن نخ عبور داده می‌شود و کوچک است به‌اندازه محل سجده یا کمی بزرگتر از آن؛ ولی اگر بزرگتر باشد که تمام بدن بر روی آن جا شود در نماز یا در هنگام خواب به آن حصیر گفته می‌شود نه خمره.
و زبیدی در تاج العروس می‌نویسد:
ویقال: صلی فلان علی الخمره، وهی حصیره صغیره تنسج من السعف، ‌ای سعف النخل وترمل بالخیوط«۱۳
وقتی می‌گویند فلان کس بر روی خمره نماز خواند؛ یعنی بر روی حصیر کوچکی که از برگ درخت خرما درست می‌شود و با خط به هم متصل می‌گردد.

  1. فرمان به سجده بر خاک

در بسیاری از روایات نقل شده است که رسول خدا به کسانی که از سجده بر خاک پرهیز می‌کردند، دستور می‌داد که بر خاک سجده کنند. ما به برخی از این روایات از کتاب‌های اهل سنت اشاره می‌کنیم:
۱-۵. روایت صنعنانی

عبدالرزاق صنعنانی از خالد الجهنی نقل می‌کند:
«رای النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) صهیبا یسجد کانه یتقی التراب فقال له: تربّ وجهک یا صهیب؛۱۴و۱۵ پیامبر اسلام(صلی الله علیه و اله و سلم) شخصی به نام صهیب را دید که در هنگام سجده مراقب بود که صورتش به خاک مالیده نشود، پیامبر به او فرمود: ‌ای صهیب، صورت را بر خاک بگذار».
۲-۵. روایتی از ام سلمه

و همچنین از ام سلمه(رضی‌الله‌عنها) نقل شده که فرمود:
«رای النبی(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) غلاما لنا یقال له افلح ینفخ اذا سجد، فقال: یا افلح تربّ؛۱۶و۱۷و۱۸و۱۹و۲۰ پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) غلام مرا که افلح نام داشت، دید که در هنگام سجده خودش را از خاک دور نگه می‌داشت. پیامبر به او فرمود: خودت را به خاک بینداز (بر خاک سجده کن)».

  1. منع سجده بر عمامه

«عن عیاض بن عبد اللّه القرشی: رای رسول الله (صلی الله علیه وسلم) رجلا یسجد علی کور عمامته فاوما بیده: ارفع عمامتک، واوما الی جبهته؛۲۱ پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌و‌سلّم) مردی را دید که بر قسمتی از عمامه خود سجده می‌کرد، آن حضرت با دستش اشاره کرده که عمامه‌ات را بالا بکش و بر پیشانی‌اش اشاره کرد (بر پیشانی ات سجده کن)».
و از امیرالمؤمنین(علیه‌السّلام) نقل شده است که فرمود:
«اذا کان احدکم یصلی فلیحسر العمامه عن جبهته؛۲۲ هرگاه خواستید سجده کنید، باید عمامه را از پیشانی‌تان کنار بزنید».
این نشان می‌دهد که در موقع سجده هیچ مانعی نباید بین پیشانی و زمین باشد و سجده کردن بر عمامه، فرش و…باطل است.

  1. لزوم سجده بر خاک

شیعیان هرگز سجده کردن بر تربت حضرت سیدالشهداء یا هر تربت دیگری را واجب نمی‌دانند؛ بلکه با تأسی و پیروی از فرامین ائمه اهل بیت(علیهم‌السلام) که عدل و قرین قرآن در حدیث ثقلین ذکر شده‌اند، سجده کردن بر ترت امام حسین(علیه‌السّلام) را مستحب می‌دانند. و طبق روایاتی که از آن خاندان پاک رسیده است، سجده، تنها بر زمین و آن چه که از او می‌روید صحیح است و بر چیزهای دیگر؛ از جمله لباس، فرش و… جایز نیست. ما در این جا فقط به نقل یک روایت بسنده می‌کنیم:
۱-۷. روایت هشام بن حکم

«عن هشام بن الحکم انه قال لابی عبدالله (علیه‌السّلام) اخبرنی عما یجوز السجود علیه وعما لا یجوز، قال: السجود لا یجوز الا علی الارض او علی ما انبتت الارض الا ما اکل او لبس، فقال له: جعلت فداک ما العله فی ذلک؟ قال: لان السجود خضوع لله (عزّوجلّ) فلا ینبغی ان یکون علی ما یؤکل ویلبس، لان ابناء الدنیا عبید ما یاکلون ویلبسون، والساجد فی سجوده فی عباده الله عز وجل، فلا ینبغی ان یضع جبهته فی سجوده علی معبود ابناء الدنیا الذین اغتروا بغرورها، الحدیث؛۲۳ هشام بن حکم می‌گوید به امام صادق(علیه‌السلام) عرض کردم: سجده بر چه چیزهایی جایز و بر چه چیزهایی جایز نیست؟ امام(علیه‌السّلام) فرمودند: سجده جایز نیست؛ مگر بر زمین و آن چه که از زمین می‌روید؛ غیر از خوردنی‌ها و پوشدنی‌ها. هشام بن حکم می‌گوید به آن حضرت عرض کردم: فدایت شوم، دلیل آن چیست؟ آن حضرت فرمود: زیرا سجده برای خداوند و تواضع در برابر او است و سزاوار نیست که بر روی خوراکی وپوشاک باشد؛ چرا که دنیاپرستان بنده آن چیزی هستند که می‌خورند و می‌آشامند؛ اما کسی که سجده می‌کند در حال سجود برای خداوند بلند مرتبه است؛ از این رو، سزاوار نیست که در حال سجده پیشانیش را بر همان چیزی نهد که دنیا پرستان از حیله‌های آن فریب خورده‌اند.
۲-۷. سخن علامه امینی

مرحوم علامه امینی(رضوان‌الله‌علیه) در این باره می‌فرماید:
«نحن نتخذ من تربه کربلاء قطعا لمعا واقراصا نسجد علیها کما کان فقیه السلف مسروق بن الاجدع یحمل معه لبنه من تربه المدینه المنوره یسجد علیها والرجل تلمیذ الخلافه الراشده، فقیه المدینه ومعلم السنه بها، وحاشاه من البدعه… وکثیر من رجال المذهب یتخذون معهم فی اسفارهم غیر تربه کربلاء مما یصح السجود علیه کحصیر طاهر نظیف یوثق بطهارته او خمره مثله ویسجدون علیه فی صلواتهم. ونحن نری ان الاخذ بهذین الاصلین القویمین، والنظر الی رعایه امری الحیطه والحرمه ومراقبتهما…؛۲۴ ما از خاک محل شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) قطعه‌هایی را در‌اندازه‌های متفاوت می‌سازیم که هنگام سجده پیشانی را بر آن می‌گذاریم، همان گونه که مسروق بن اجدع فقیه اهل‌سنت و شاگرد مکتب خلافت قطعه‌ای از خاک مدینه را همراهش می‌برد و بر آن سجده می‌کرد. آیا می‌شود گفت: دانشمند و فقیه اهل مدینه و آموزگار سنت نبوی بدعت گذار بوده و کارش ناشایست بوده است؟
آری بسیاری از بزرگان مذهب (شیعه) هنگام سفر قطعه‌ای حصیر یا غیر آن را که پاک و طاهر بود همراه می‌بردند و هنگام نماز بر آن سجده می‌کردند و لذا ما بر اساس این نقل و روش محکم سجده بر خاک را لازم می‌دانیم».

۳-۷. سخن کاشف الغطاء

مرحوم علامه کاشف الغطاء(رضوان‌الله‌علیه) نیز در این باره می‌فرماید:
«ولعلّ السر فی التزام الشیعه الامامیّه (استحبابا) بالسجود علی التربه الحسینیه، مضافاً الی انّها اسلم من حیث النظافه والنزاهه من السجود علی سائر الاراضی وما یطرح علیها من الفرش والبواری والحصر الملوّثه والمملوءه غالباً من الغبار والمیکروبات الکامنه فیها.
مضافاً الی کلّ ذلک لعلّه من جهه الاغراض العالیه والمقاصد السامیه منها، ان یتذکر المصلی حین یضع جبهته علی تلک التربه، تضحیه ذلک الامام بنفسه واهل بیته والصفوه من اصحابه فی سبیل العقیده والمبدا ومقارعه الجور والفساد.
ولما کان السجود اعظم ارکان الصلاه، وفی الحدیث «اقرب ما یکون العبد الی ربه حال سجوده» فیناسب ان یتذکر بوضع جبهته علی تلک التربه الزاکیه، اولئک الذین جعلوا اجسامهم ضحایا للحق، وارتفعت ارواحهم الی الملا الاعلی، لیخشع ویخضع ویتلازم الوضع والرفع، وتحتقر هذه الدنیا الزائفه، وزخارفها الزائله، ولعل هذا هو المقصود من ان السجود علیها یخرق الحجب السبع کما فی الخبر، فیکون حینئذ فی السجود سر الصعود والعروج من التراب الی رب الارباب؛۲۵ شاید علت التزام شیعه به سجده بر روی تربت امام حسین – جدا از اینکه پاکیزه‌تر است واز جهت نظافت مناسب‌تر از سجده بر هر خاک و حصیری که غالباً پر از غبار و میکروب است – یک هدف عالی باشد وآن این است که وقتی نماز گذار پیشانیش را بر روی آن خاک می‌گذارد به یاد فداکاری امام حسین(علیه‌السّلام) وخاندان پاکش – در راه دین و عقیده و مقابله با جور و فساد – بیفتد. و چون سجده مهمترین رکن نماز است و در روایت نیز آمده است که نزدیکترین حالت بنده به پروردگارش، حالت سجده است؛ از این رو مناسب است که در هنگام سجده به سبب نهادن پیشانی بر تربت پاک ایشان به یاد کسانی افتد که بدن‌های خود را قربانی حق نمودند و روحشان به عالم بالا پرواز کرد؛ تا فروتنی پیدا کرده و سجود (پایین رفتن ظاهری) را با بالا رفتن (معنوی) همراه کند. و این دنیای پست و زینت‌های نابود شونده آن را کوچک بشمارد؛ وشاید همین مقصود از سجده بر تربت است تا – همانطور که در روایت آمده است – این سجده حجاب‌های هفتگانه آسمان را پاره کند. پس این سجده در واقع رمز بالا رفتن و عروج است از خاک به نزد پروردگار عالمیان».

  1. فرق مسجودٌ له و مسجودٌ علیه

یکی از ایراد‌هایی که وهابی‌ها به شیعیان می‌گیرند، این است که می‌گویند شما مهر پرست هستید و خیال می‌کنند که نمازگذار مهری را که جلوی خود گذاشته است، عبادت می‌کند!
در جواب این مطلب باید گفت که متاسفأنه وهابی‌ها فقط به دنبال این هستند که با کوچکترین بهانه مشرک بودن شیعیان را ثابت کنند؛ با این که خود آن‌ها می‌دانند که شیعیان اگر بر مهر سجده می‌کنند، نه به این خاطر است که مهر را عبادت کنند؛ بلکه فقط به این خاطر است که به پاک بودن آن اطمینان دارند و و نیز یقین دارند که این تربت جزئی از زمین است.
اگر قرار باشد که سجده بر مهر شرک باشد، قطعاً سجده بر فرش، عمامه، لباس، سجاده و… نیز شرک خواهد بود. اگر نعوذ بالله شیعیان مهری را که از پاک‌ترین مکان‌های روی زمین تهیه کرده‌اند، عبادت می‌کنند، وهابی‌ها فرش و سجاده را عبادت می‌کنند. چه فرقی است بین سجده بر مهر و سجده بر فرش؟

  1. اهتمام پیامبر بر تربت کربلا

اگر امروز شیعیان تربت سید الشهداء(علیه‌السّلام) را محترم می‌دانند و بر این تربت پاک سجده می‌کنند، در واقع آن‌ها به رسول گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تأسی می‌کنند. رسول گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اهمیت فراوانی به تربت سید الشهداء می‌دادند و هر وقت این تربت را می‌دیدند اشک‌هایشان جاری می‌شد و از شهادت مظلومانه آن حضرت در کربلا سخن می‌گفتند.
۱-۹. روایت حاکم نیشابوری

حاکم نیشابوری در المستدرک می‌نویسد:
«عن‌ام الفضل بنت الحارث انها دخلت علی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فقالت یا رسول الله انی رایت حلما منکرا اللیله قال وما هو قالت انه شدید قال وما هو قالت رایت کان قطعه من جسدک قطعت ووضعت فی حجری فقال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رایت خیرا تلد فاطمه ان شاء الله غلاما فیکون فی حجرک فولدت فاطمه الحسین فکان فی حجری کما قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فدخلت یوما الی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فوضعنه فی حجره ثم حانت منی التفاته فاذا عینا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تهریقان من الدموع قالت فقلت یا نبی الله بابی انت وامی مالک قال اتانی جبریل علیه الصلاه والسلام فاخبرنی ان امتی ستقتل ابنی هذا فقلت هذا فقال نعم واتانی بتربه من تربته حمراء؛۲۱ ام الفضل دختر حارث محضر رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رسید وعرض کرد: دیشب خواب بدی دیدم، فرمود: چگونه بود؟ گفت: خیلی بد بود، فرمود: برایم نقل کن. عرض کرد: درخواب دیدم قطعه‌ای از گوشت بدنت جدا شد و بر دامن من گذاشته شد. فرمود: تو خواب خوبی دیده‌ای، به امید خداوند فاطمه صاحب فرزندی می‌شود که تو او را بردامن و آغوشت می‌گیری.
‌ام الفضل می‌گوید: فاطمه حسین را بدنیا آورد که من او را بردامنم می‌گذاشتم همانگونه که پیامبر فرموده بود.
روزی محضرش رسیدم و حسین را بر زانوانش قرار دادم، نگاهی به او نمود، دیدم چشمانش پر از اشک است، گفتم: پدر و مادرم به فدایت چه شده است؟ فرمود: جبرئیل نزد من آمد و به من خیر داد که افرادی از امتم این فرزندم را خواهند کشت، سپس خاکی سرخرنگ از محل شهادت حسین به من داد.
۲-۹. روایت عبدالله بن وهب

و حتی روایات فراوانی از طریق خاصه و عامه نقل شده است که رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تربت امام حسین(علیه‌السّلام) را استشمام کرده و آن را می‌بوسید:
«عن عبدالله بن وهب بن زمعه قال اخبرتنی‌ام سلمه رضی الله عنها ان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اضطجع ذات لیله للنوم فاستیقظ وهو حائر ثم اضطجع فرقد ثم استیقظ وهو حائر دون ما رایت به المره الاولی ثم اضطجع فاستیقظ وفی یده تربه حمراء یقبلها فقلت ما هذه التربه یا رسول الله قال اخبرنی جبریل (علیه الصلاه والسلام) ان هذا یقتل بارض العراق للحسین فقلت لجبریل ارنی تربه الارض التی یقتل بها فهذه تربتها. هذا الحدیث صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه؛۲۷ ام سلمه گوید: در یکی از شب‌ها رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مشغول استراحت بود ناگهان نگران و مضطرب از جایش حرکت کرد، سپس نشست و دراز کشید که باز هم از جایش با ناراحتی حرکت کرد که از دفعه قبل شدیدتر بود، باز هم دراز کشید در حالی که خاکی سرخرنگ در دست‌هایش بود و آن می‌بوسید، گفتم: این خاک چیست؟ فرمود: جبرئیل به من خبر داد که بر این خاک حسین مرا می‌کشند، از او درخواست کردم تا آن خاک را به من نشان دهد، جبرئیل این خاک را برایم آورد».

  1. ثواب سجده بر تربت کربلا

امام صادق(علیه‌السّلام) در این باره می‌فرماید:
محمد بن علی بن الحسین قال: قال الصادق (علیه‌السّلام): السجود علی طین قبر الحسین(علیه‌السّلام) ینور الی الارضین السبعه، ومن کانت معه سبحه من طین قبر الحسین (علیه‌السّلام) کتب مسبحا وان لم یسبح بها؛۲۸و۲۹
امام صادق(علیه‌السّلام) فرمودند: سجده بر خاک قبر حسین(علیه‌السّلام) نورش تا آسمان هفت آسمان را نورانی می‌کند. هرکس تسبیحی از خاک قبر امام حسین(علیه‌السّلام) به همراه داشته باشد، تسبیح کننده به حساب می‌آید؛ هرچند که با آن تسبیح نکند.
«کان لابی عبدالله جعفر بن محمد(علیه‌السّلام) خریطه من دیباج صفراء فیها من تربه ابی‌عبدالله(علیه‌السّلام)، فکان اذا حضرته الصلاه صبه علی سجادته وسجد علیه قال(علیه‌السّلام): ان السجود علی تربه ابی‌عبدالله (علیه‌السّلام) تخرق الحجب السبع».۳۰

امام صادق(علیه‌السّلام) کیسه‌ای داشت که در آن تربت امام حسین(علیه‌السّلام) را نگه می‌داشت. هر وقت که نماز می‌خوانده آن را بر سجاده‌اش می‌ریخت و بر آن سجده می‌کرد. امام(علیه‌السّلام) فرمود: سجده بر تربت امام حسین(علیه‌السّلام) هفت حجاب را پاره می‌کند.
این امام صادق(علیه‌السّلام)، فرزند رسول خدا است که جز بر خاک امام حسین(علیه‌السّلام) بر چیز دیگری سجده نمی‌کند. از این جا است که ارزش سجده بر تربت کربلا آشکار می‌شود. ما نیز خود را پیرو همان بزرگوران می‌دانیم.
«وعن الصادق(علیه‌السّلام) قال من ادار سبحه من تربه الحسین(علیه‌السّلام) مره واحده بالاستغفار او غیره کتب الله له سبعین مره وان السجود علیها یخرق الحجب السبع؛۳۱  امام صادق(علیه‌السّلام) فرمودند: هرکس با تسبیح خاک کربلا یک دور استغفار یا کاری دیگری بکند، خداوند برای او هفتاد مرتبه می‌نویسد. سجده بر خاک کربلا، حجاب هفت آسمان را پاره می‌کند».
کسی که سجده بر تربت او حجاب هفت آسمان را پاره می‌کند، خود او چه می‌کند؟ و چه زیبا سخنی گفته است علامه بزرگ، شیخ عبدالحسین امینی(رضوان‌الله‌علیه):
«هذا حبنا وهذا حسیننا، وهذا ماتمه، وهذه کربلاؤه، وهذه تربته، وهی مسجدنا، والله ربنا، وسنتنا وسیرتنا سیره نبینا وسنته ولله الحمد؛۳۲ این عشق ما و این حسین ما است. این عزای او، این کربلای او و این تربت او است. تربت او سجده گاه ما، الله پروردگار ما و سنت و روش ما، سنت و روش پیامبر ما است. خدا را (بر این همه نعمت) سپاس می‌گوییم.

پانویس

  1. بخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری، ج۱، ص۷۴.
  2. الجصاص، أحمد بن علی، احکام القرآن، ج۵، ص۳۶.
  3. احمد بن حنبل، أبوعبدالله، مسند احمد، ج۳۱، ص۱۵۶.
  4. الهیثمی، أبوالحسن نورالدین، مجمع الزوائد، ج۲، ص۵۷.
  5. ابن‌سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۴۱.
  6. الحاکم النیسابوری، أبوعبدالله، المستدرک، ج۱، ص۶۴۶.
  7. مسلم نیشابوری، أبوالحسن، صحیح مسلم، ج۱، ص۳۶۹.
  8. بخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری، ج۱، ص۸۶، کتاب الصلاه، باب الصلاه علی الخمره.
  9. مسلم نیشابوری، أبوالحسن، صحیح مسلم، ج۱، ص۴۵۸.
  10. مسلم نیشابوری، أبوالحسن، صحیح مسلم، ج۱، ص۲۴۴.
  11. الهیثمی، أبوالحسن نورالدین، مجمع الزوائد، ج۲، ص۵۶.
  12. القاسم بن سلاّم، أبوعبید، غریب الحدیث، ج۱، ص۲۷۶-۲۷۷.
  13. الزبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۱۱، ص۲۱۳.
  14. الصنعانی، عبدالرزاق، المصنف، ج۱، ص۳۹۱، ح۱۵۲۸.
  15. متقی هندی، علاءالدین علی بن حسام، کنز العمال، ج۷، ص۴۶۵.
  16. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۵۲.
  17. ابن‌اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۱، ص۱۰۶.
  18. الألبانی، محمد ناصرالدین، صحیح الترمذی، ج۱، ص۳۸۱.
  19. عسقلانی، ابن‌حجر، فتح الباری، ج۳، ص۸۵.
  20. متقی هندی، علاءالدین علی بن حسام، کنز العمال، ج۸، ص۱۳۱، ح۲۲۲۴۷.
  21. البیهقی، أبوبکر، السنن الکبری، ج۲، ص۱۵۱.
  22. البیهقی، أبوبکر، السنن الکبری، ج۲، ص۱۵۲.
  23. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه (آل البیت)، ج۵، ص۳۴۳.
  24. الأمینی النجفی، عبدالحسین، السجود علی التربه الحسینیه، ص۶۶-۶۷.
  25. کاشف الغطاء، جعفر، الارض والتربه الحسینیه، ص۳۲.
  26. الحاکم النیسابوری، أبوعبدالله، المستدرک، ج۳، ص۱۹۴.
  27. الحاکم النیسابوری، أبوعبدالله، المستدرک، ج۴، ص۴۴۰.
  28. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه (آل البیت)، ج۵، ص۳۶۵-۳۶۶.
  29. الشیخ الصدوق، محمّد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۶۸.
  30. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه (آل البیت)، ج۵، ص۳۶۶.
  31. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه (آل البیت)، ج۶، ص۴۵۶.
  32. الأمینی النجفی، عبدالحسین، سیرتنا وسنتنا، ص۱۴۷.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.