جشنواره خاتم
Khatam Festival

بررسی شیوه‌های ایجاد ارتباط و اطلاع زسانی در سیره نبوی

40

بررسی شیوه‌های ایجاد ارتباط و اطلاع زسانی در سیره نبوی

نویسندگان: دکتر عباسعلی تفضلی؛ دکتر محمد اکبری نصرآبادی

منبع: سامانه مدیریت نشریات علمی

چکیده

ارتباط و اطلاع رسانی در سیره رسول خدا(ص) یکی از مهمترین راه‌کارهایی بود که پیامبر اسلام توانست به وسیله آن جامعه عربی را به مفاهیم اسلام نزدیک کرده و اتحاد و انسجام را در بین مسلمانان به وجود آورد، ایشان با ارتباط چهره به چهره و استفاده از شیوه‌هایی همچون مناظره، ارتباط وظیفه‌ای، فنون ترغیب و اقناع و سخنوری توانست با مخاطبان خود ارتباط برقرار نماید. آن حضرت با توجه به شرایط و مقتضیات زمان از ابزار سخنوری به عنوان بهترین ابزار سود می‌برد و با بیان روشن و رسای خویش دیگران را رهنمون می‌ساخت. شناخت سیمای تابناک پیامبر اعظم(ص) و آشنایی با سیره و منش ایشان زمینه‌ساز تعالی و تکامل زندگی مادی و معنوی بشر می‌باشد و می‌تواند جوامع را در مسیر رشد و بالندگی رهنمون سازد. از زمانی که ابزارهای اطلاع‌رسانی و ارتباطات نظیر دود، آتش، طبل ، خط و کتابت به یاری انسان‌ آمد ارتباط انسان‌ها با یکدیگر روبه فزونی نهاد به‌گونه‌ای که همه انسان‌ها را در سراسر جهان به هم نزدیک کرد پیام‌آوران الهی هریک نقش ارزنده خودرا ایفا نمودند تا مبانی ارتباط بشریت را با خود و با خداوند و کائنات تبیین نمایند و از آن میان نقش پیامبراسلام(ص) آخرین فرستاده الهی را در ایجاد ارتباط با مردم نمی‌توان نادیده گرفت. این نوشتار قصد دارد مهم‌ترین شیوه‌های ایجاد ارتباط در سیره نبوی را با اتکا به روش ترکیبی که بیشترین نگاه به موضوع را از دریچه تاریخ و استناد به سخنان پیامبر دارد، مورد بررسی قراردهد. امید می‌رود همین اندک، ذائقه جویندگان حقیقت را شیرین نماید و با تأسی به سیره پیامبر(ص)، جان‌ها و فطرت‌های زلال از شراب طهورش سرمست شوند.

مقدمه

انسان موجودی است اجتماعی که برای ادامه حیات از یک سو نیازمند ارتباط بوده و از سوی دیگر به تنهایی قادر به تأمین نیازهای خود نیست. پس شناخت الگوهای ارتباطی سالم و برآمده از سرچشمه وحی؛ یعنی پیامبران ضرورت می‌نماید.

از میان پیامبران و الگوهای برآمده از منبع وحی، وجود مقدس نبی مکرم اسلام(ص) برای الگوگرفتن در ارتباطات انسانی، باید مورد توجه ویژه قرارگیرد. مطالعه شیوه‌های ارتباط و تعامل پیامبر(ص) با تمام مردم و آگاه کردن جامعه با اصول و مبانی این شیوه‌ها از مهمترین نیازهای روزگار ما به شمار می‌رود. اکنون این سؤال مطرح می‌شود که پیامبر اعظم(ص) با چه شیوه‌های ارتباطی توانست به بهترین شکل ممکن ب دوست و دشمن ارتباط برقرار کند و حتی دل دشمنانش را هم به دست آورده و آنها را متمایل به خود سازد. به توجه به این که درباره سیره تابناک پیامبر(ص) منابع و مآخذی در دست است و می‌توان وقایع و رخدادهای زندگی آن بزرگوار را یک به یک بررسی کرد، لیکن درخصوص استخراج مهمترین شیوه‌های ارتباطی آن حضرت کمتر نگاه پژوهشی و موشکافانه صورت گرفته است. برای این منظور دقت در تمامی زوایای رفتار پیامبر(ص) در جهت وصول به رهیافتی معین ضروری به نظر می‌رسد.

مفاهیم و چارچوب نظری

پیامبر(ص) به عنوان یک انسان چندین نوع ارتباط داشت که عبارتند از ارتباط با خدا، ارتباط با خود، ارتباط با اشیاء، ارتباط با ملائکه و سایر انسان‌ها. در این مقاله جایگاه ارتباط و مهمترین روش‌های ارتباطی پیامبر(ص) با سایر انسان‌ها و نیز اصول حاکم بر این ارتباط مورد بررسی قرار می‌گیرد.

روش مورد پژوهش در این نوشتار، روش توصیفی و تحلیلی و اسنادی با التزام به کشف حقایق تاریخی می‌باشد و مهمترین هدف‌های نظری این پژوهش چگونگی مخاطب شناسی پیامبر(ص) و رعایت شئونات آنان و تبیین جایگاه ارتباطات در سیره نبوی همراه با تشریح مهمترین شیوه‌های ارتباطی و ابزارهای آن می‌باشد.

ارتباط فرایندی است اجتماعی که به وسیله آن اطلاعات، افکار، عقاید و احساسات یک فرد یا یک گروه با زبان یا رفتار مشترک به طرف دیگر انتقال داده می‌شود و به عنوان اساسی‌ترین کارکرد مدیریتی در هر زمان و مکان و در همه جنبه‌های فردی، گروهی، سازمانی و اجتماعی قابل مشاهده می‌باشد.(سون ویندال، ۱۳۷۶، ص۳۱)

پیامبر اعظم(ص) با شیوه‌های گوناگون با سران کفر و حاکمان مسلمان ارتباط برقرار می‌کرد و به ظرفیت خرد و دانایی آنها توجه داشت. سیره مبارکه ایشان در رابطه با ارتباط مؤثر در برنامه‌های جنگ و صلح و سایر شأن‌های ایشان ترسیم‌گر سیاستی بوده است که نتیجه‌های آن بسیار مبارک بوده است. حتی نگهبان‌های او در جنگ‌ها با استفاده از ابزار و امکانات اطلاع‌رسانی که در اختیارشان قرارگرفته بود از امکان نفوذ دشمن که در میان مسلمانان محتمل به نظر می‌رسید، مراقبت می‌کردند.

پیامبر(ص) کلمات و عباراتی را تعیین فرموده بودند که هم به منزله اسم رمز تلقی می‌شد و هم واسطه شناسایی افراد مرتبط بود. بدین صورت که اطلاع‌رسانی و ارتباطات به صورت کاملاً علمی و فنی جریان می‌یافت(واقدی، ۱۳۸۶، ۲/۳۴۶). به این معنی که در زمینه اطلاعات و ارتباطات رسم بر این بود که زبان‌ پیام‌های شفاهی یا کتبی به زبانی با الفبای رمزی تبدیل گردد، به طوری که کسی جز فرستنده و گیرنده از محتوای آن چیزی نداند. این زبان رمزی به نام کد مشهور است(محمود شیث خطاب، ۱۴۰۰، صص ۷۷-۲۶).

نبی مکرم اسلام(ص) از آغاز بعثت و تا پایان ابلاغ رسالت در طی بیست و سه سال مقاطع مختلفی پیش روی داشتند. شیوه‌های تبلیغ، ارتباط و اطلاع‌رسانی وی در مدینه و مکه و یا شیوه و روش تبلیغ و اطلاع‌رسانی و ارتباط وی در زمان جنگ و صلح و تبلیغات درون مرزی و برون مرزی با هم تفاوت‌هایی داشته است. او مبلغ یکتاپرستی و تکامل و تعالی انسان بود و اطلاع‌رسانی وی مبنای دینی و خدایی داشت و خود بنیان‌گذار تبلیغات و اطلاع‌رسانی بود. ایشان با ابزارهای شایع آن دوره از قبیل «بیان، سخنرانی، خطابه، قلم، نگارش و شعر و کلمات قصار» برای انتقال پیام‌های خود بهره می‌برد.(رهبر، ۱۳۷۱، ص۲۹). یکی از مهمترین ابزارهای تبلیغ در اسلام قلم و سخن است تا آنجا که خداوند در سوره قلم سوگند یاد می‌کند و می‌فرماید: «ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسطُرون؛ قسم به قلم و آنچه بدان می‌نگارند»(سوره قلم، ۱). رسول اکرم(ص) ارزش نوشته‌های یک عالم دینی را که با نوشته‌های خود هدایت و راهنمایی انسان‌ها را برعهده دارد از خون شهدا برتر دانسته‌اند(مجلسی، ۱۳۶۷، ۱۷۲؛ محدث قمی، ۱۳۳۵، ۲/۲۲۰؛ الهندی، ۱۳۳۹، ۱۰/۱۷۳). از آنجا که در تبلیغ دو نظریه وجود دارد که یکی به اتصال و ارتباط و دیگری به اشاعه و اذاعه و نشر توجه می‌نماید. بنابر این دو دیدگاه ایزاری که هرکدام رنگ خاص خود را دارد مورد توجه واقع می‌شود؛ اول این که ابزار وسیله ارتباط است و دوم ابزار وسیله نشر است. پس ابزارهای تبلیغ و ارتباط همواره با توجه به حیات فکری و اعتقادی و اجتماعی انسان در جهت گسترش افکار و عقاید به خدمت گرفته می‌شوند و در هر عصر متناسب با همان عصر کاربرد دارند. در گذشته‌های دور انسان، با استفاده از آتش و دود، صدای طبل و پوست و چرم و احجار و اجسام و علائم رمزگونه و کبوتران نامه‌بر، مکنونات قلبی و عقاید و پیام‌های خود را به دیگران منتقل می‌کرده است. زمانی با قلم و نوشتن، خطوط هندسی و اشکال و خطابه و شعر و زبان، اقدام به برقراری ارتباط و انتقال پیام می‌کرده است(رهبر، همان، ص۳۵۱).

پیامبر اکرم(ص) روش‌های منحصر به فردی را برای ارتباط با مردم و مخاطبان به کار می‌گرفت که چند نمونه آن در این پژوهش مورد بررسی قرار می‌گیرد.

  1. ارتباط مستقیم با افراد و ارتباط چهره به چهره (Face-to-Face)          

  این نوع ارتباط به صورت چهره به چهره از طریق کلامی (Verbal) و غیر کلامی (Non Verbal) انجام می‌گیرد(فرهنگی، ۱۳۸۲، صص۱۶-۱۲). در این ارتباط نقش فرستنده و گیرنده پیام جا به جا می‌شود. فرستنده پیام گیرنده می‌شود و گیرنده پیام جای خود را به فرستنده می‌دهد. در برخی موارد در این نوع ارتباط، برنامه‌ریزی از پیش انجام شده‌ای وجود ندارد و بر اساس شرایط حاکم، ارتباط شکل می‌گیرد(معتمدنژاد، ۱۳۸۵، ص۴۷).

پیامبر(ص) برای ابلاغ رسالت و پیام الهی با بسیاری از فرماندهان و سران قبائل و حاکمان و اشخاص بانفوذ و شاعران و ثروتمندان و بینوایان ارتباط برقرار می‌کرد. ایشان در این نوع ارتباط به وضعیت افراد از قبیل سن و سال، شخصیت، شغل، میزان آگاهی و موقعیت اجتماعی توجه ویژه داشت. مهمترین محاسن این نوع ارتباط، اصلاح پیام در حین پیام و جا به جا شدن پیام دهنده و پیام گیرنده و لحاظ شدن وضعیت عاطفی در حین ارتباط، رسیدن به تفاهم و تصمیم‌گیری و قابلیت انعطاف موضوع ارتباط طبق نظر دانشمندان علوم ارتباطات می‌باشد(معتمدنژاد،۱۳۸۵، ص۴۷).

  1. ارتباط غیرمستقیم

این ارتباط به صورت غیرمستقیم و توسط سفیران و پیام‌رسانان و یا با نامه‌ای که خود حضرت آن را تنظیم می‌کردند، با پادشاهان و سران حکومت‌ها و فرماندهان انجام می‌شد.

شیوه‌های ارتباط پیامبر(ص) بعد از تشکیل حکومت اسلامی

ارتباط پیامبر(ص) بعد از تشکیل حکومت اسلامی در مدینه بر سه پایه طرح‌ریزی شده بود که بر اساس آن با صحابه و یاران خود می‌توانست ارتباط برقرار نماید.

  1. ارتباط وظیفه‌ای

در این نوع ارتباط، افراد می‌بایست برحسب وظیفه‌ای که بر عهده آنان گذارده شده بود انجام وظیفه می‌کردند. این نوع ارتباط تنها برپایه دستور و وظایف تشکیلاتی بود که از بالا به پایین به صورت دستوری صادر می‌شد و افراد، آن دستورات را بدون چون و چرا انجام می‌دادند و عموماً این‌گونه ارتباطات رسمی، وظیفه‌ای، مکتوب و دستوری بود. نمونه بارز آن دستوراتی بود که پیامبر(ص) به سفیران خودشان داده بودند و آنها بدون چون و چرا آن دستورات را به مخاطبان می‌رساندند و نیز فرمان‌هایی بود که در جنگ‌ها و غزوات صادر می‌شد و همینطور فرامین الهی که مسلمانان می‌بایست آنها را بدون کم و زیاد انجام دهند(کازنو، ۱۳۸۱، ص۳۱۲).

  1. ارتباط ابتکاری

ارتباط ابتکاری شیوه‌ای از ارتباط است که باتوجه به توانایی و قدرت فکری و شخصیت افرادبراساس افکار نو توسط یاران پیامبر(ص) صورت می‌گرفت و این نوع ارتباط در زمانی به وقوع می‌پیوست که سفیران و فرماندهان پیامبر(ص) فرمانی برای انجام آن دریافت نکرده بودند و بر اساس علم و دانش و تجربه و ابتکار خود آن را انجام می‌دادند و این به واسطه تریتی بود که روی آنها صورت گرفته بود. در این نوع ارتباط افراد منافع جامعه اسلامی و دینی و تشکیلات حکومتی را درنظر می‌گرفته‌اند و با ابتکار عمل خود دست به اقدامات می‌زدند. مانند ارتباط جعفربن ابیطالب(ع) با پادشاه حبشه هنگام هجرت (طبری، ۱۳۶۳، ۳/۸۷۸) و برخوردهای ابوذر غفاری با معاویه و بعدها در زمان خلافت علی(ع) گفتگوهای عقیل با معاویه در شام.

داستان ذیل نمونه ارتباط ابتکاری است که در زمان خلفت علی(ع) در گفتگوی بین عقیل و معاویه صورت گرفته که ابن قتیبه دینوری آن را نقل نموده است. او می‌گوید: زمانی که عقیل در کوفه نزد برادرش علی(ع) آمد از نرسیدن بخشش به او شکایت می‌کرد. علی از این‌که اموال بیت‌المال را به او بدهد امتناع می‌کرد. عقیل گفت: به خدا سوگند به سوی مردی می‌روم که او بیش از تو به من بخشش خواهد نمود. (منظور او معاویه بود) پس نزد معاویه رفت و تقاضای بخشش کرد. معاویه برای این‌که بر رغبت عقیل بیفزاید، مقداری از وی تعریف کرد و خطاب به شامیان گفت که این مرد بزرگ قریش است و فرزند بزرگ قریش. او دانست که برادرش در گمراهی است، لذا به من روی آورده تا حق خود را طلب کند. سخنان معاویه عقیل را به خشم آورد. عقیل دانست که معاویه قصد سرزنش علی(ع) را دارد، بنابراین نتوانست منافع جامعه اسلامی را نادیده گیرد پس به معاویه گفت: من برای این‌که برادرم درخصوص من بخشش نکرد از او جدا شدم ولی آنان که از لشکریان او بودند همه از مهاجر و انصار بودند در صورتی که در میان لشکریان تو حتی یک صحابی رسول خدا یافت نمی‌شود(ابن قتیبه، ۱۳۸۰،صص۱۱۶-۱۱۵).

  1. ارتباط نگهدارنده

ارتباط نگهدارنده به ارتباطی گفته می‌شود که افراد در برابر موضوعات اجتماعی و برای حفظ روابط انسانی و برقراری ارتباط معنوی و جلب قلوب دیگران از خود بروز می‌دادند که این وظیفه همه مسلمانان و ایمان آورندگان بود. پیامبر اسلام(ص) برای به دست آوردن دل کافران و همراه نمودن آنان باخود و پذیرش اسلام امتیازاتی به آنها می‌داد(کارنو، ۱۳۸۱، ص۳۱۳).

نمونه‌ای از این امتیازات را یعقوبی نقل می‌کند. پس ابن عباس نزد رسول خدا آمد و گفت: ای رسول خدا این ابوسفیان است که آمده تا از روی میل اسلام آورد. پس ابن عباس از رسول خدا خواست که برای او امتیازی قراردهد و گفت: که او امتیازی را دوست دارد. پس رسول خدا گفت: «مَن دَخَلَ دارَکَ یا ابوسفیان فَهوَ أمَن؛ ای ابوسفیان هرکه به خانه‌ات درآید در امان است».(یعقوبی،۱۳۶۶، ۱/۴۲۲؛ ابن کثیر، ۱۴۲۹، ۳/۳۶۴)

ارتباط از طریق مناظره و گفتگو با دیگران

پیامبر(ص) با شیوه‌های مختلف و با توجه به علم و دانش و ظرفیت افراد، با آنان به گفتگو و مناظره می‌پرداختند. در این باره نیز آیات و احادیثی وجود دارد که مؤید این مطلب است، ازجمله این‌که پیامبر(ص) می‌فرماید: «إنَّا مَعَاشِرَ الانْبِیَآءِ أُمِرْنَا أَنْ نُکَلِّمَ النَّاسَ عَلَی‌ قَدْرِ عُقُولِهِمْ؛ (کلینی، ۱۳۶۵، ۱/۲۳؛ مجلسی، ۱۳۶۷، ۱۶/۲۸۰) یعنی مأمور شده‌ایم که به اندازه عقل و خرد و دانایی مردم صحبت کنی»». ایشان با عالمان و دانشمندان به‌گونه‌ای صحبت می‌کردند و با ناآگاهان و جاهلان به‌گونه‌ای بود و با هریک نسبت به دانش آنها صحبت می‌کرد. در موسم حج اعراب در نقاط مختلفی در اطراف خانه کعبه به ویژه در بازارهای عکاظ، ذوالمجنه و ذی‌المجاز اجتماع می‌کردند(جاحظ، بی تا، ۷/۲۱۵).

شاعران و خطیبان و سخنوران هرکدام در نقطه‌ای بلند قرارمی‌گرفتند و گروه انبوهی از مردم را دور خود جمع می‌کردند و با خواندن اشعار و القای خطابه، که بر محور داستان‌های حماسی و خودستایی و ارزش‌های قبیله‌ای، تفاخر و تغزل، وصف شراب و شتر و… بود مشغول بودند(حموی، بی تا، ۴/۱۴۲)، و دراین فضا پیامبر(ص) از فرصت‌های ایجاد شده بهره‌برداری می‌کردند و چون این‌گونه تبلیغ و اطلاع‌رسانی در ماه‌های حرام رخ می‌داد و پیامبر(ص) از تعرض بت‌پرستان در امان بود(کاتب واقدی، ۱۳۶۷، ۱/۲۱۶) پس در جای فراخ می‌ایستادند و با خواندن آیاتی از قرآن مجید، ارتباط خود را با مردم سایر قبایل برقرار می‌نمودند و با دعوت از سران عشایر در موسم حج و از طریق تماس با آنها در حقیقت دین اسلام را به آنها عرضه می‌نمودند(ابن هشام، ۱۳۸۵، ۱/۴۲۲).

تبلیغات شفاهی و رودر رو در دوره پیامبر(ص)

متخصصان امور تبلیغاتی و حتی بسیاری از مردم که مخاطب تبلیغات رودررو بوده‌اند، عقیده دارند که تبلیغات شفاهی تأثیر خوبی بر روی آنها داشته است. مبلغان باتوجه به پیام‌هایی که برای مخاطبان تدوین می‌کنند، از تبلیغات شفاهی برای پیشبرد اهدافشان سود می‌برند و این‌گونه تبلیغ را که به صورت مستقیم و چهره به چهره انجام می‌شود، مؤثرترین تبلیغ می‌دانند. تبلیغات چهره به چهره به پیام‌هایی گفته می‌شود که در یک گفتگوی ساده بین پیام دهنده و دریافت کننده پیام شکل می‌گیرد. عموم پیام گیران دوست دارند پیام را از یک منبع و یا یک شخص موثق دریافت کنند، به ویژه این‌که پیام دهنده خود صاحب پیام باشد. بعضی از مخاطبان به پیام‌هایی که به صورت دست دوم و سوم به آنها می‌رسد اعتماد ندارند؛ چرا که این احتمال را محتمل می‌دانند که پیام دستخوش تحریف شده باشد و آن‌گونه که صاحب پیام منظورش بوده است به مخاطبان نرسد. با نگاهی به حوادث تاریخی صدر اسلام این یقین به دست می‌آید که تبلیغات شفاهی و ارتباط چهره به چهره تأثیر زیادی روی مخاطبان داشته است(سورین و تانکارد، ۱۳۸۱، ص۳۹۵).

این نوع ارتباط ویژگی‌هایی دارد که در ذیل به آنها پرداخته می‌شود.

الف. جهت

ب. ظرفیت

ج. حجم

الف- اصطلاح اول «جهت» بدین معنی است که جهت هرپیام مشخص و به سوی هدفی که نتیجه تبلیغ است نشانه‌گیری شود. در فرایند تصمیم‌گیری، جهت می‌تواند مفهوم ورود تبلیغات شفاهی را توضیح دهد باتوجه به نکته اول، تمام پیام‌های قرآنی جهت‌دار و تعالی بخش انسان بوده است و پیامبر(ص) به عنوان اولین معلم قرآن، به تفسیر و تبیین آن پرداخته است.

ب- اصطلاح دوم «ظرفیت» است. بدین معنی که هر تبلیغی با یک ظرفیت خاص و قابل اندازه و با حد و مرز مشخصی ارائه می‌گردد. تبلیغات و پیام‌های انسانی و تعالی بخش پیامبر اسلام(ص) ضمن این‌که در هر دوره با ظرفیت مورد نیاز مخاطب ارائه می‌شد دارای حد و مرزی نیز بود و نسبت به توان مردم ارائه می‌شد.

ج- اصطلاح سوم «حجم» است که به تعداد افرادی بستگی دارد که پیام را دریافت می‌کنند، یعنی این‌که حجم تبلیغات به نوع جنس، سن افراد و مخاطبان وابسته است. پیام‌های اسلامی و حیات بخش اسلام برای همه انسان‌ها و همه مردم و حتی برای همه سنین بوده است. نیز پیامبر(ص) برای ارسال پیام الهی شخصاً به میان مردم کوچه و بازار می‌رفتند و با زبان تبلیغ و بیان گرم و شیوا مردم را به سوی خداوند یگانه دعوت می‌کردند(یعقوبی، ۱۳۸۶، ص۳۸۰). نمونه آن گفتگوی پیامبر(ص) با حضرت خدیجه(س) و علی(ع) و زیدبن حارثه و دعوت از آنها به اسلام که همه از عناصر پیام‌های شفاهی رودررو بوده که بیش از هر دوره در زمان نبی اکرم(ص) و دوران علی(ع) به کار گرفته می‌شد و تأثیر عمیقی بر روی مخاطبام می‌گذاشت. نیز ارتباط رسول اکرم(ص) در جنگ خندق با نیروهای اسلامی تحت سرپرستی خود به صورت ارتباط مستقیم و بدون واسطه بود. کسانی که مسئولیت اطلاع‌رسانی و ابلاغ فرمان‌های پیامبر(ص) به واحدهای مختلف را داشتند و گزارش مسائل و مشکلات واحدهای سپاه را به آن حضرت عهده‌دار بودند، به طور مستقیم با پیامبر(ص) دیدار می‌کردند و دستورات لازم را دریافت می‌کردند. مسلمانان در جریان این جنگ ۳۵ اسب دراختیار داشتند که جهت هماهنگی و ایجاد ارتباط و جریان خبر رسانی سریع از آنها استفاده می‌شد(همان، ۱/۶۰۹). گروه نگهبان با استفاده از ابزار و امکانات اطلاع‌رسانی که در اختیارشان قرار گرفته بود، مراقب نفوذ دشمن در میان مسلمبن بودند. پیامبر اکرم(ص) کلمات و عباراتی را تعیین فرموده بودند که هم به منزله اسم رمز تلقی می‌شد و هم واسطه شناسایی افراد مرتبط بود(واقدی، ۱۳۸۶، ص۳۴۶). ولقدی نقل می‌کند: رسول خدا(ص) در جنگ خندق آگاه شد که بنی قریظه پیمان میان خود و مسلمانان را شکسته‌اند. این واقعه پس از محاصره مدینه به وسیله ده هزار جنگجوی قریش و دیگر قبایل عربی بود. پس از پیمان شکنی یهودیان کار نیروی سه هزار نفری مسلمانان بسیار سخت شد، چون داخل مدینه بودند و از داخل و خارج شهر در معرض تهدید قرار گرفتند. رسول خدا(ص) سعدبن معاذ و سعدبن عباده و عبدالله بن رواحه و خوات بن جبیر را نزد بنی قریظه فرستاد تا به حقیقت امر پی ببرند و به آنها فرمان داد در هنگام بازگشت به گونه‌ای سخن بگویند که نشان دهنده خبر نقض پیمان بنی قریظه نباشد(واقدی، ۱۳۸۶، ۲/۴۲؛ ابن عبدر به، ۱۴۰۴، ۱/۱۲۷)، و سبب تمایل پیامبر(ص) به استفاده از شیوه کد رمز ترس از تضعیف روحیه مسلمانان بود(محمود شیث خطاب، ۱۴۰۰، ۱۷۱-۱۷۳).

همچنین شعارهایی ویژه جهت برقراری ارتباط مسلمانان با یکدیگر و ارتباط فرماندهان و مسئولان هریک از واحدها در فعالیت و نقل و انتقال شبانه از سوی پیامبر(ص) تعیین شده بود. این شعارها در هر قسمت و هر مکان و موضع با هم تفاوت داشت(واقدی، همان، ۲/۳۴۲). نمونه‌ای از این شعارها در کنار شعار الله اکبر در غزوه بدر احد احد و در غزوه احد امِت امِت و در غزوه ذی فرد یا خیل الله ارکبی؛ ای سپاه خدا سوار شوید، بود(بسام‌العسلی، ۱۹۷۴، صص۴۳-۳۵).

استفاده از فنون اقناع و ترغیب جهت نفوذ در مردم در دوره نبوی(ص)

اقناع و ترغیب دو مقوله‌ای هستند که طبق نظر دانشمندان علوم ارتباطات نقش بسیار مهمی در ارتباط دارند. چرا که اگر افراد قانع نشوند، ترغیب صورت نمی‌گیرد. اقناع و ترغیب زمانی صورت می‌گیرد که افراد در عملکردشان تغییر حاصل شود و گفتار و کردار و رفتار آنان را تحت تأثیر قرار دهد. سیره پیامبر(ص) سرشار از مکالمات و خطابه‌ها و گفتگوهای اقناعی و ترغیبی است و پیامبر اسلام(ص) با طرح موضوع‌هایی فطری و انسانی و استدلالی مردم را به سوی یکتاپرستی دعوت می‌کردند و در جهت اقناع و ترغیب مردم جهت دعوت بی‌اندازه کوشش می‌کردند. چنانکه در آیاتی خداوند به پیامبر خطاب می‌کند که آنقدر خود را به زحمت نیندازد. پذیرش اسلام در ظرف مدت کوتاه به ویژه از سوی دانشمندان آن زمان نشان دهنده این موضوع است که عرب چگونه قانع شده است تا دست از دین پدران خود بردارد و به اسلام ترغیب شود. متخصصان علوم ارتباطات سه فن را برای اقناع مردم پیشنهاد کرده‌اند که هر سه فن در زمان رسول خدا(ص) بسیار مورد توجه ایشان بود:

  1. توسل به شوخی
  2. مسائل خانوادگی و جامعه
  3. تکرار گسترده یک پیام(محمدیان، ۱۳۷۹، ص۱۲۸).

سیره پیامبر(ص) نشان می‌دهد که ایشان برای ررقراری ارتباط مؤثر با اشخاص از شوخی و مزاح و بیان مسائل خانواده و تکرا پیام به خوبی بهره می‌بردند(ترمزی، ۱۳۷۲، ص۱۴۱).

تبلیغات شفاهی و گفتگوی هدفمند

یکی دیگر از مؤلفه‌های اصلی ارتباط گفتگو است. چرا که هر ارتباطی ابتدا با گفتگو آغاز می‌شود. در سیره پیامبر(ص) گفتگوی هدفمند و تبلیغات شفاهی یکی از محوری‌ترین وسایل ارتباط با مردم به حساب می‌آید. پیامبر(ص) با حضور در میان مردم و اجتماعات انسان‌ها آنها را به اسلام فرامی‌خواند.

تلاش‌های شبانه روزی و مداوم ایشان با اعضای خانواده و دوستان و خویشاوندان و در مرحله بعد با کسانی که بیشترین آمادگی را برای دین داشته امری مهم بوده است و همواره برای دیدار بازرگانان، حاجیان، بادیه نشینان و مردم ستمدیده به سراغ آنان می‌رفتند و آنان را به اسلام فرامی‌خواندند (بروکلمان، ۱۳۸۳، ص۲۱).

یکی از نمونه‌های این نوع ارتباط دوسویه یوم‌القمیصاء بود که رسول خدا(ص) پس از فتح مکه خالدبن ولید را صرفاً به منظور تبلیغ به سوی بنی جذیمه فرستاد و به دستور داد تا با ایشان در باب پذیرش زآیین اسلام و ترک بت پرستی گفتگو کند(ابن کثیر، ۱۴۲۹، ۳/۳۷۳؛ عصفری، ۱۴۱۴، ص۵۳).

اعزام سفیران جهت ایجاد ارتباط

یکی دیگر از شیوه‌های برقراری ارتباط توسط رسول خدا(ص) اعزام سفیران به سوی سران کشورها بود. از آنجا که مأموریت ایشان جهانی بود بدین خاطر آن حضرت پس از تشکیل دولت اسلامی خود در مدینه با دولت‌های بیگانه روابط فی‌مابین برقرار ساخت و با اعزام سفیران و ارسال نامه به سران کشورها رسالت خود و اصول سیاست خارجی خویش را اعلام نمود. این روش را زمانی انجام داد که از گسترش دعوت در شبه جزیره اطمینان یافت(ابن سعد، ۱۳۶۷، ۱/۲۴۳؛ جعفری، ۱۳۸۳، ص۸۰). سفیران و مبلغان و فرستادگان پیامبر اکرم(ص) هرکدام که به کشورهای خارجی اعزام می‌شدند از نظم و انضباط و سازمان‌دهی بسیار خوب برخوردار بودند و عموماً به زبان کشوری که وارد می‌شدند اشراف کامل داشتند و به نوبه خود مسئول ارتباط برقرار کردن پیامبر(ص) با آن کشورها بودند(ابن هشام، ۱۳۸۵، ۲/۵۰۱).

پیامبر(ص) مشخص ساخت که هدف او به هیچ وجه کشور گشایی و فتح سرزمین‌ها نیست، بلکه ابلاغ رسالت و پیام الهی است. چنان‌که در سال هفتم هجرت نامه‌خهایی به بعضی از سران کشورها ارسال کرد و از آنها دعوت نمود که اسلام را بپذیرند و تذکر داد اگر مسلمان شوند رستگار و در امان خواهند بود. وگرنه مسئولیت گمراهی مردمانشان بر عهده آنهاست(احمدی میانجی، ۱۳۸۵، ص۱۳؛ جعفریان، ۱۳۸۲، ۱/۶۰۰).

مهمترین تلاش‌های تبیغاتی و سیاسی پیامبر(ص) در پایان سال ششم هجری و پس از امضای صلح حدیبیه بر محورهای ذیل متمرکز بود:

  1. عرضه محتوای کلی آیین اسلام به حکام مقتدر و همسایه شبه جزیره عربستان.
  2. فراخوانی قدرت‌های مسیحی منطقه به اتحاد سیاسی در پرتو اصول مشترک اعتقادی.
  3. دعوت قبایل مشرک به اسلام و اتحاد سیاسی با مدینه و برخورداری از حمایت‌های مالی و سیاسی مسلمین.

اگرچه نامه‌های پیامبر(ص) به فرمان‌روایان ایان و رم با پاسخ مساعد مواجه نشد اما باعث تعمیق و تثبیت حکومت مدینه گردید(ابن کثیر، ۱۴۲۹، ۳/۳۲۹-۳۲۸).

استفاده از خط و کتابت جهت ارتباط در سیره نبوی

شیوه دیگر ارتباط برقرار ساختن پیامبر(ص) با اشخاص و حکومت‌ها استفاده از نامه‌نگاری است. مجموعه اسناد و نامه‌های اداری سیاسی که صدور آنها از ناحیه پیامبر(ص) روایت شده بالغ بر دویست و چهل و شش فقره بوده است که شامل نامه‌ها، عهدنامه‌ها، صلح‌نامه‌ها، امان‌نامه‌ها و دعوت‌نامه‌ها به پادشاهان، امپراطور روم، امیران، فرمانروایان و سران قبایل می‌باشد(حمداله، ۱۹۸۸، ص۶۸).

در این نامه‌ها، پیامبر(ص) به رعایت اموری نظیر نکات ادبی، الفاظ و القاب تشریفاتی به تناسب مقام، استدلال و منطق، تطمیع و تهدید، تبلیغ و اطمینان از بسط و نفوذ و پیروزی اسلام تأکید می‌فرمودند. در هر حال محور عمده نامه‌ها از چارچوب همان محورهای تبلیغی، سیاسی، اقتصادی و نظامی بیرون نبود(ابن کثیر، ۱۴۲۹، ۳/۳۳۵؛ زرگری نژاد، ۱۳۷۸، ص۵۲۱؛ ثقفی، ۱۳۷۶، ص۱۹۳).

استفاده از مشورت جهت ایجاد ارتباط

رایزنی و مشورت یکی دیگر از راه‌های ارتباط برقرار ساختن در سیره نبوی بود. مفسران گفته‌اند که خداوند پیامبر(ص) را به رایزنی با مردم به دلایلی فرمان داده؛ اول این‌که پیامبرش(ص) با رایزنی با مردم آنان را در سرنوشتشان شریک گرداند، دوم آن‌که دل آنان را به دست آورده و به آنان احترام و شخصیت دهد و زمینه رشد و آزادی تفکر و رأی را در آنها فراهم سازد و سوم این‌که در آینده مسلمانان به این سنت عمل کنند و چهارم بدین وسیله مبان مردم زمینه ارتباط نزدیک و همدلی را فراهم سازد(ماوردی، ۱۳۸۳، ص۹۵). نمونه‌ای از این مشورت‌ها در جنگ احددر مدینه بود که پیامبر(ص) با وجود این‌که میل به ماندن در مدینه داشت با یاران خود بر سر بیرون آمدن از مدینه یا ماندن در آن مشورت کرد. ابن سعد نقل می‌کند: در جریان جنگ خندق چون خبر حرکت سپاه دشمن از مکه به پیامبر(ص) رسید مردم را فراخوانده خبر دشمن را بدیشان گفت و با آنان مشورت فرمود(ابن سعد، ۱۳۶۷، ۲/۶۴-۳۵).

مهاجرت و ایجاد ارتباط توسط پیامبر(ص)

یکی دیگر از مؤلفه‌های برقراری ارتباط مهاجرت کردن جهت ترویج شریعت می‌باشد. مهاجرت یکی از عوامل مهم ترویج و تبلیغ دین در همه ادیان الهی بوده است. حضرت ابراهیم(ع) از اورشلیم به مکه مهاجرت می‌کند. حضرت نوح(ع) با کشتی به سوی سرزمین دیگری می‌رود و پیامبر اسلام(ص) از مکه به مدینه هجرت می‌کند تا در سرزمین جدید پیام الهی را برای مردم بخواند و دعوت خود را با کمک پیروان خود آغاز نماید(بروکلمان، ۱۳۸۳، صص۲۲-۲۳؛ لمبتون، ۱۳۸۱، ص۷۹).

استفاده از شعار جهت تبلیغ و ایجاد ارتباط

شعارها، پیام‌های ویژه‌ای هستند که توسط اهل فن و قلم، تدوین و به منظور هماهنگی و بازیابی به وسیله گروهی یا افرادی بازگو می‌شود. شعار یا رجز پیش از اسلام هم معمول بوده است و از نظر اسلام نیز به کار بردن شعار به عنوان ابزاری برای اطلاع‌رسانی و تبلیغ و یا معرفی کسی یا چیزی مجاز شمرده می‌شود.

در مورد شعارها از امام صادق(ع) نقل شده است: عده‌ای از مردم از محله مدینه از کنار رسول خدا(ص) می‌گذشتند. پیامبر(ص) از آنها پرسیدند: شعار شما چیست و چرا شعار نمی‌دهید؟ عرض کردند شعار حرام است. رسول خدا(ص) فرمودند: شعار حلال است(فروع کافی، ۱۳۶۳، ۵/۴۷، باب الشعار).

مسلمانان شعار و فریاد را برای دستیابی به چند هدف برمی‌گزیدند: 

  1. شناسایی یکدیگر درهنگام نبرد با دشمن یا در تاریکی‌ها
  2. تلقین روحیه شجاعت و شور و شوق در پیکارگران خودی همراه با ترسانیدن و اقای بیم و وحشت در دل دشمن(عبدالله علی مناصره، ۱۳۸۴، ۱۳۸)

شعارها گاه هویت یک ملت را بازگو می‌کند و گاه خط و مشی فکری و روش زندگی جامعه و مردم را نشان می‌دهد. از این رو پیامبر(ص)برای اسلام شعارهایی را برگزیدند که مسلمانان در هر هنگام از آن شعارها که بیشتر محتوای عقیدتی داشت استفاده می‌کردند. شعار مسلمانان غالباً الله اکبر و لا اله الاالله بود.

درجنگ احد هنگامی که ابوسفیان احساس کرد مسلمانان شکست خوردند و خیال کرد پیامبر(ص) و دیگر بزرگان اسلام کشته شده‌اند و روحیه مسلمانان تضعیف شده برای توجه دادن مسلمانان به این‌که شکست آنان به این دلیل است که به بت‌ها ایمان ندارند، دستور داد این شعار را مسلمانان فریاد بزنند«اعلُ هبل اعلُ هبل» و پیامبر(ص) فوراً دستور داد مسلمانان شعار بدهند «الله اعلی و اجل». ابوسفیان چون دید از این جهت شکست خورد، شعار دیگری انتخاب کرد و دستور داد بگویند: «ان لنا العزی و لا عزی لکم؛ یعنی ما بت عزی داریم و شما ندارید» و در مقابل پیامبر(ص) فرمان داد پاسخ دهند: «الله مولانا و لا مولا لکم»(ابن اثیر، ۱۳۶۷، ۴/۱۶؛ ابن سعد، ۱۳۶۷، ۲/۴۵؛ جعفریان، ۱۳۸۲، ص۵۷۴).

شیوه ارتباط مؤثر پیامبر(ص) با افراد بصری

دانشمندان علوم ارتباطات می‌گویند بصری‌ها افرادی هستند که بیشتر به کیفیت‌های دیداری توجه دارند و تصاویر و دیدنی‌ها برایشان اهمیت دارد. افراد بصری در هنگام گفتگو و سخنرانی از آنچه دیده‌اند بیشتر صحبت می‌کنند.

این افراد نسبت به افراد سمعی هیجانی‌ترند و سریع‌تر صحبت می‌کنند و از حرکات دست و صورت بسیار بهره می‌برند و می‌کوشند تا سخنان خود را با حرکات غیر کلامی(Non verbag) به تصویر بکشند(ریچاردسون، ۱۳۸۶، ص۳۲).

افراد بصری آنچه را که بیان می‌کنند طوری می‌گویند که مخاطب می‌تواند آن را در ذهن به تصویر بکشد(حورایی، ۱۳۸۴، ص۳۱).

پیامبر اکرم(ص) با افراد بصری به گونه‌ای صحبت می‌کردند که مخاطبان می‌توانستند آن را در ذهن خود به تصویر بکشند وصف بهشت برای بشارت و توصیف جهنم برای انذار از نمونه‌های این تصورات بود و نیز با افراد سمعی به گونه‌ای دیگر برخورد می‌کردند تا از کلمات و سخنان پیامبر(ص) لذت ببرند و معانی را در ذهن خود ترسیم و درک نمایند و تشخیص این موضوع که مخاطبان آن حضرت سمعی یا بصری و یا حسی بودند، با خود ایشان بود، که با هر نوع مخاطب باتوجه به شناختی که داشتند با آنان گفتگو می‌کردند. سعیدبن منصور از عبدالعزیزبن محمد از جعفربن محمد(ع) از پدرش امام باقر(ع) از جابربن عبدالله انصاری نقل می‌کرد که پیامبر(ص) هنگام ایراد سخنرانی گاه صدای خود را بلند و گاه آهسته و از شیوه‌های گفتاری لحن و صورت و از فنون بلاغت و فصاحت استفاده فرموده و گاه چنان سخن می‌گفت که گویی فرمانده لشگری است که لشگر را بیم می‌دهد و همواره از انگشتان دست و حرکات غیر کلامی استفاده می‌کرد و می‌فرمود من و قیامت چون این دو هستیم و اشاره به انگشت شهادت و انگشت وسطی خود کرده و می‌گفت بهترین رهنمودها، رهنمود محمد(ص) است(ابن سعد، ۱۳۶۷، ۱/۳۶۲).

ارتباطات و روابط پیامبر(ص) در جریان جنگ‌های اسلامی

ارتباط پیامبر(ص) در جریان جنگ خندق با نیروهای اسلامی تحت سرپرستی خود به صورت ارتباط مستقیم و بدون واسطه بود. کسانی که مسئولیت اطلاع‌رسانی و ابلاغ فرمان‌های پیامبر(ص) را به واحدهای مختلف داشته و گزارش مسائل و مشکلات واحدهای سپاه را به آن حضرت عهده‌دار بودند به طور مستقیم با پیامبر(ص) دیدار می‌کردند و دستورات لازم را دریافت می‌کردند.

همانطور که قبلاً اشاره شد مسلمانان در جریان این جنگ ۳۵ اسب در اختیار داشتند که جهت هماهنگی و ایجاد ارتباط و جریان خبر رسانی سریع از آنها استفاده می‌شد(یعقوبی، ۱۳۶۶، ۱/۶۰۹).

در جریان جنگ خندق پیامبر(ص) با استفاده از زبان رمز و به کارگیری کد با نیروهای خودی ارتباط برقرار می‌کرد و دلیل تمایل ایشان به کاربرد این شیوه ترس از تضعیف روحیه مسلمانان بود(واقدی، ۱۳۸۶، ۲/۳۴۳؛ شیث خطاب، ۱۳۹۸، ۱۷۳-۱۷۱).

یوم الوفود

بعد از فتح مکه پیامبر(ص) به مدینه بازگشتند و اقدامات وسیعی را برای پیشرفت اسلام به انجام رساندند. از آن پس دیگر از هر سو نماینده قبایل و دیگر وفدهای عرب به مدینه می‌آمدند و دسته دسته در دین خدا داخل می‌شدند. قبایل دوردست از سراسر عربستان و حتی قبایل نصاری نیز به طوع و رغبت قبول اسلام نمودند و از مدینه عاملان و مبلغان پیامبر(ص) به میان قبایل عرب گسیل می‌شدند تا ارتباط میان دولت اسلامی را بامردم قبایل برقرار نمایند و نیز برای اخذ صدقات و زکات و ارسال آن به مرکز اقدام نمایند.

دقت در آمدن این هیأت‌ها و مذاکراتی که با پیامبر(ص) انجام دادند و به اسلام گرویدند گواهی می‌دهد که براثر تبلیغ و استدلال منطقی پیامبر(ص) گسترش پیدا کرده است.

نزول سوره مبارکه النصر به پیامبر(ص) حکایت کننده همین پیروزی بزرگ است که در طول سال نهم هجرت نمایندگان به حضور پیامبر(ص) رسیدند(ابن کثیر، ۱۴۲۹، ۳/۴۶۸؛ زرین کوب، ۱۳۶۲، ص۳۸؛ جعفریان، ۱۳۸۲، ۲/۶۵۴).

پیمان اخوت

یکی از بهترین و زییاترین نوع ارتباط توسط پیامبر(ص) رفاری بود که ایشان بعد از ورود به مدینه، از خود نشان دادند و آن عقد برادری میان مهاجرین و انصار بود.

نوشته‌اند: چون پیامبر(ص) به مدینه آمد، میان برخی از مهاجرین و انصار، عقد و پیمان برادری بست و بعد از این پیمان از آنان خواست تا نسبت به یکدیگر مانند برادر باشند و بعد از مرگ همچون خویشاوندان از یکدیگر ارث برند(ابن سعد، ۱۳۶۷، ۱/۳۲۴).

رسول خدا(ص) به منظور تضمین آزادی دعوت و حسن همجواری و داد و ستد، سیاست عقد پیمان و یستن قرارداد با قبایل گوناگون را در پیش گرفت. نتیجه مستقیم این معاهده‌ها، محرومیت قریش از نیروهایی بود که می‌توانستند از طریق هم‌پیمانی با آنان، در نزاع با مسلمانان، قدرتشان را افزایش دهند(مناصره، ۱۳۸۴، ص۱۴۰؛ شیث خطاب، ۱۴۰۰، ص۱۵۰).

نتیجه گیری

مطالعه سیر زندگانی پیامبر اسلام(ص) نشان می‌دهد که ارتباطات نقش بسزایی در انجام رسالت الهی ایشان داشت و علاوه بر رسانه‌ها و شیوه‌های ارتباطی زمان جاهلیت که با تغییر محتوای پیام در خدمت تبلیغ و ترویج اسلام قرار گرفت، ابزارها، نهادها و شیوه‌های فرهنگی ارتباطی کارآمد دیگری را برای اشاعه آموزه‌های الهی که توسط ایشان از منبع وحی دریافت شده است به جامعه معرفی کردند. این برنامه‌های ارتباطی تا آن اندازه سودمند و اکتشافی بود که امروزه بسیاری از دانشمندان علوم ارتباطات در مدل‌های ارتباطی خود آن را مورد بحث و بررسی قرار داده‌اند. شاید بتوان مهمترین اصول ایجاد ارتباط در سیره نبوی را این‌گونه ذکر کرد:

الف. پیامبر(ص) همیشه در متن و بطن جامعه بود و همیشه خود را در معرض ارتباط با مردم قرار می‌داد.

ب. از همه اصول ساختاری جهت برقراری ارتباط با مردم استفاده می‌کرد.

ج. سعی می‌کرد طوری عمل کند که تمام شرایط برای یک ارتباط مثبت فراهم شود.

د. در ارتباط خود با مردم رعایت اصل مساوات می‌نمود و تمام موانع ایجاد ارتباط سالم را حذف می‌کرد.

ه. سعی می‌کرد با گشاده‌رویی و حسن خلق مخاطب را به گفتگو ترغیب نماید و با هرکس به اندازه عقل و خرد وی صحبت می‌کرد تا شخص احساس فرودستی نکند.

منابع و مآخذ

  1. قرآن کریم ترجمه محمدکاظم معزی
  2. ابن اثیر، عزالدین علی‌بن محمد، (۱۳۶۷). الکامل فی‌التاریخ، ترجمه محمد حسین روحانی، تهران: اساطیر
  3. احمدی میانجی، علی(۱۳۸۵). مکاتیب‌الرسول، تهران: نشر آینه رشد مدیران.
  4. ابن سعد، (کاتب واقدی)، محمد، ۱۳۶۷، طبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی: تهران: نشر فرهنگ و اندیشه.      
  5. ابن عبد ربه، احمدبن محمد، (۱۴۰۴ ق). عقدالفرید، بیروت: دارالکتب العلمیه.
  6. ابن قتیبه، (۱۳۸۰). الامامهوالسیاسه، ترجمه سیدناصر طباطبایی، تهران: نشر ققنوس.
  7. ابن کثیر، ابوالفداء حافظ، (۱۴۲۹ق). البدایه والنهایه، تحقیق صدقی جمیل عطار، بیروت: دارالفکر.
  8. ابن هشام، ابومحمد، (۱۳۸۵). سیره ابن هشام، ترجمه رسولی محلاتی، تهران: نشر کتابچی.
  9. بروکلمان، کارل،(۱۳۸۳). تاریخ ملل و دول اسلامی، ترجمه هادی جزایری، تهران: نشر علمی و فرهنگی.
  10. ترمزی، ابوعیسی محمدبن عیسی، شمایل‌النبی، ترجمه مهدوی دامغانی، تهران: نشر نی.
  11. ثقفی، محمد،(۱۳۷۶). ساختار اجتماعی و سیاسی نخستین حکومت اسلام، تهران: نشرهجرت.
  12. جاحظ، ابی عثمان عمربن بحر، (بی تا). کتاب الحیوان، تحقیق عبدالسلام هرون، بیروت: دار احیاء تراث عربی.
  13. جعفریان، رسول، (۱۳۸۲). سیره رسول خدا، قم: نشر دلیل ما.
  14. جعفری، یعقوب، (۱۳۸۳). مسلمانان در بستر تاریخ، تهران: نشر فرهنگ اسلامی.
  15. جری، ریچاردسون، (۱۳۸۶). معجزه ارتباط، ترجمه مهدی قره‌چه داغی، تهران: نشرآسیم.
  16. حمدالله، محمد،(۱۹۸۸). مجموهه الوثاقه السیاسیه للعهدالنبوی و اخلاقه الراشده، بغداد.
  17. حموی، یاقوت، (بی تا). معجم‌البلدان، بیروت: دارالکتب العربیه.
  18. حورایی، محمد،(۱۳۸۴). صمیمیت، تأثیرگذاری و نفوذ، تهران: نشر سفید.
  19. رهبر، محمد تقی،،(۱۳۷۱). پژوهشی در تبلیغ، تهران: نشر سازمان تبلیغات.
  20. زطگری نژاد، غلامحسین،(۱۳۷۸). تاریخ صدر اسلام(عصر نوبت). تهران: چاپ اول، نشر سمت.
  21. زرین کوب، عبدالحسین، (۱۳۶۲). بامداد اسلام، تهران: نشر امیرکبیر.
  22. ژان، کارنو، (۱۳۸۱). جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی، ترجمه باقر ساروخانی، تهران: نشر اطلاعات.
  23. سون ویندال، بنو سیگنایزر، (۱۳۷۶). کاربرد نظریه‌های ارتباطات، ترجمه علیرضا دهقان، تهران: مرکز مطالعات رسانه‌ها.
  24. شیث خطاب، محمود،(۱۴۰۰). دوحه: اقتباس النظام العسکری.
  25. شیث خطاب، محمود،(۱۳۹۸). دروس فی‌الکتمان من الرسول القائد، بیروت: مؤسسه الرساله، چاپ سوم.
  26. طبری، محمدبن جریر، (۱۳۶۳). تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: نشر اساطیر.
  27. عسلی، بسام، (۱۹۷۴). فن‌الحرب فی عهدالخلفاءالراشدین والامویین، بیروت: دارالفکر.
  28. عصفری، خلیفه بن خیاط،(۱۴۱۴). تاریخ خلیفه بن خیاط، به روایت بنی بن خالد، تحقیق سهیل ذکار، بیروت: دارالفکر.
  29. علاءالدین علی المتقی بن حسام‌الدین الهندی،(۱۳۳۹). کنزل‌العمال فی سنن‌الاقوال والافعال، بیروت: مؤسسه الرساله.
  30. فرهنگی، علی اکبر،(۱۳۸۲). مبانی ارتباطات انسانی، تهران: مؤسسه رسا.
  31. کلینی، محمدبن محمدبن یعقوب،(۱۳۶۵). الکافی، تهران: دارالکتب‌الاسلامیه.
  32. لمبتون، پی. ام. هولت.(۱۳۸۱). تاریخ اسلام، پژوهش کمبریج، ترجمه احمد آرام، تهران: نشر امیرکبیر.
  33. ماوردی، ابوالحسن، علی بن محمد،(۱۳۸۳). احکام السلطانیه، ترجمه حسین صابری، تهران: نشر علمی فرهنگی.
  34. محدث قمی، حاج شیخ عباس،(۱۳۳۵). سفینهالبحار و مدینهالحکم والآثار، تهران: دارالکتب‌الاسلامیه.
  35. محمد مناصره، عبداله علی،(۱۳۸۴). اطلاعات نظامی در اسلام، ترجمه عبدالحسین بینش، قم: نشر فاضل، چاپ اول.
  36. محمدیان، محمود،(۱۳۷۹). مدیریت تبلیعات، تهران: نشر حروفیه.
  37. مجلسی، محمدباقر،(۱۳۶۷). بحارالانوار، تهران: انتشارات اسلامیه.
  38. معتمدنژاد، کاظم،(۱۳۸۵). وسایل ارتباط جمعی، تهران: نشر دانشگاه علامه طباطبایی.
  39. واقدی، محمدبن عمر،(۱۳۸۶). مغازی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
  40. ورنر، سورین، و تانکارد، جیمز،(۱۳۸۱). نظریه‌های ارتباطات، ترجمه علیرضا دهقان، تهران: نشر دانشگاه تهران، چاپ اول.
  41. یعقوبی، ابن واضح،(۱۳۶۶). تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران: نشر علمی فرهنگی.

   

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.