جشنواره خاتم
Khatam Festival

آداب گفتگو در سیره رسول الله(ص)

134

آداب گفتگو در سیره رسول الله(ص)[۱]

نویسنده: دکتر حامد شمس

منبع: ساعدنیوز

چگونگی سخن گفتن با دیگران، نشانه میزان خردمندی و حدّ و حدود شعور و ادب انسان است، استاد محدثی در کتاب اخلاق نبوی که منعکس کننده بخشی از مکارم اخلاقی رسول الله (صلی الله علیه و آله) است، اشارتی به سیره حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) در مورد سخن گفتن دارد، تا در این موضوع که مورد ابتلای همگان است به آن حضرت اقتدا و تأسی کنیم:

  1. کلام مفیدو مربوط

بسیاری از سخنان که بر زبان جاری می‌شود، کم فایده و بیهوده است، سزاوار است که انسان خود ساخته، بر زبان و گفتار خود، کنترل و مراقبت داشته باشد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) زبان خویش را نگه می‌داشت و به کار نمی‌انداخت، مگر در اموری که به آن حضرت مربوط باشد، یا سودمند باشد، وقتی هم سخنی می‌فرمود، الفت بخش و وحدت آفرین بود، نه عامل تفرقه و موجب بد دلی و کدورت افراد، نسبت به یکدیگر: «کانَ (صلی الله علیه و آله) یَخْزِنُ لِسانَه الّا عَمّا یَعْنیهِ وَیُؤَلِّفُهُمْ وَلا یُنَفِّرُهِمْ»[۲]

  1. درسطح مخاطبین

خردمند در سخن گفتن، سطح فکر و میزان کشش و معلومات طرف را حساب می‌کند؛ زیرا سخنان نامناسب با عقل و فکر مخاطبین، هم سبب خستگی و ملامت آنان از گوش دادن می‌شود، و هم آنان را به برداشت‌های غلط یا اندیشه‌های انحرافی می‌کشاند. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) با آن‌که عقل کلّ بود و دانای همه اسرار و معارف والا، اما در سخن گفتن، سطح شعور و ظرفیّت طرف را می‌سنجید.

امام صادق (علیه السلام) فرموده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هرگز با مردم، با عمق عقل و درک خود سخن نگفت و می‌فرمود: ما پیامبران، مأموریم که با مردم به اندازه عقل آنان حرف بزنیم، نه به قدر فهم خودمان: «ما کَلَّمَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله) العِبادَ بِکُنْهِ عَقْلِهِ قَطُّ، قالَ رسولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله) انّا مَعْشَرُ الأنبیاءِ امِرْنا انْ نُکَلِّمَ النّاسَ عَلی قَدْرِ عُقُولِهِمْ»[۳]

این شیوه، برای همه کسانی که با سخنرانی، تدریس و تألیف با مردم مرتبطند، درس و الگوست، تا از این طریق، یعنی سخن و نوشتاری روشن، مفهوم و مردمی استفاده کنند، تا به راحتی با مخاطبین، ارتباط برقرار کنند. سخنان پیامبر، روشن، گویا، واضح بود، چنان‌که هر شنونده‌ای آن را می‌فهمید: «کانَ کَلامُهُ فَصلًا یَتَبَیَّنُهُ کُلُّ مَنْ سَمِعَهُ»[۴]

  1. هنرگوش دادن

صبوری و تحمل گاهی هم در بعد گوش دادن به سخنان دیگران تبلور پیدا می‌کند. افراد عجول و کم ظرفیّت تنها دوست دارند حرف بزنند؛ نه تحمّل گوش دادن دارند، نه حوصله این‌که تا پایان یافتن سخنان طرف، تحمل و سکوت کنند.

حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) هم اصحاب را چنان عادت داده و تربیت کرده بود که حرف گوینده را تا پایان گوش می‌دادند و ساکت بودند تا از سخن گفتن فراغت یابد، و هم خود آن حضرت هرگز کلام کسی را قطع نمی‌کرد: «وَلا یَقْطَعُ عَلی احَدٍ کلامَهُ»[۵]

  1. سخن با تبسّم

از نمودهای حسن خلق، آمیختن سخن با لبخند است. هم جاذبه می‌آفریند، هم سخن را دلنشین‌تر می‌سازد.

سخن گفتن پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمیخته به تبسمی ملیح و دلنشین بود: «کانَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله) اذا حَدَّثَ بِحَدیثٍ تَبَسَّمَ فی حَدیثِهِ»[۶]

گاهی هم با دیگران، با گفتار خویش، مزاح و شوخی می‌کرد، با این هدف و قصد که آنان را مسرور و خرسند سازد.[۷]

  1. خلاصه گویی

پر حرفی، آزار دهنده شنونده است و او را خسته می‌کند. سخنرانی‌های طولانی موجب گریز افراد از جلسات می‌گردد. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) که همه کلماتش نور و حکمت و آموزنده بود، رعایت می‌کرد که خطبه‌هایش کوتاه باشد: «کانَ اقْصَرَ النّاسِ خُطبهً وَاقَلَّهُ هَذَراً»[۸]

در عین کمال نماز، خطبه‌هایش کوتاه‌ترین بود و کم‌ترین سخن بیهوده و غیر لازم نداشت؛ این مردم‌داری و رعایت حال مردم را نشان می‌داد.

  1. همدلی و همزبانی با مردم

از جلوه‌های دیگر مردم‌داری و مردمی زیستن آن حضرت آن بود که در جلسات با مردم به سخن می‌پرداخت و از همان سخنان می‌گفت که آنان می‌گفتند، در طرح مشکلات اجتماعی و مسائل روزمرّه و گرفتاری‌های زندگی، یا طرح موضوعات دینی و دنیوی و اخروی با آنان هم آوا و هم سخن می‌شد، نه آن‌که خویش را جدا از مردم به حساب آورد و در گفتگوها با مردم محشور و مخلوط نشود.

زید بن ثابت نقل می‌کند: هرگاه نزد پیامبر می‌نشستیم، اگر سخنی در یاد آخرت می‌گفتیم با ما هم سخن می‌شد؛[۹] گاهی برای این‌که سخنش برای طرف مقابل مفهوم و بی ابهام باشد، آن را سه بار تکرار می‌فرمود: «کانَ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله) اذا حَدَّثَ الحدیثَ او سَأَلَ عَنِ الأمرِ کَرَّرهُ ثلاثاً لِیَفْهَمَ ویُفهَمَ عَنْهُ»[۱۰]

  1. کنترل زبان در حال خشم

حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) دیرتر از همه خشمگین و عصبانی می‌شد و زودتر از همه هم عفو می‌کرد و درمی‌گذشت و در حال خشم و رضا یک‌سان سخن می‌گفت؛ یعنی نه رضا و خرسندی، او را به گزافه‌گویی و تملّق می‌کشاند و نه عصبانیت او را از مرز حق بیرون می‌برد. این میزان تقوا و اراده قوی است که انسان در حال غضب، حق و باطل را به هم نیامیزد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در حال رضا و غضب، چیزی جز حق نمی‌گفت: «وَ کانَ فِی الرِّضا وَالغَضَبِ لایَقُولُ الّا حَقّاً»[۱۱]

این‌ها گوشه‌هایی از اخلاق کریمه پیامبر خاتم است که از سوی خداوند به خُلق عظیم ستوده شده است و به‌جاست که پیروان او در رفتار و گفتار از مولا و مقتدایشان پیروی کنند و سخن گفتن‌شان براساس، حق، رضای الهی، مردم داری، روشنگری، صبوری، و تحمل، کوتاه و جذاب باشد و ادبِ در گفتار شاخصه ادب اجتماعی امّت محمد (صلی الله علیه و آله) محسوب گردد.

[۱] . این نوشتار برگرفته شده از کتاب «اخلاق نبوی: آشنایی با سیره اخلاقی پیامبر اعظم ص» اثر استاد جواد محدثی است که انتشارات مشعر آن را به چاپ رسانده است.

[۲] . بحار الانوار، ج ۱۵، ص ۱۵۱.

[۳] . همان، ص ۲۸۰.

[۴] . مکارم الاخلاق، ص ۲۳.

[۵] . بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۱۵۳.

[۶] . سنن النبی، ص ۴۸

[۷].همان

[۸].مکارم الاخلاق، ص ۲۳.

[۹] . بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۲۳۵.

[۱۰] . مکارم الاخلاق، ص ۲۰.

[۱۱].سنن النبی، ص ۷۶.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.