نشست «مولفههای رمان تاریخی درباره پیامبر اکرم(ص)» برگزار شد
گفتوگوی تاریخنگار و نویسنده موجب خلق رمان جذاب تاریخی میشود
سعید طاووسی مسرور گفت: اگر نویسنده میخواهد درباره صدراسلام بنویسد، هیچ جا مثل آب خوردن برای شما نوشته است که آن موقع چه میخوردند و چه میپوشیدند. درباره شخصیتی که میخواهید بنویسید مطالب و اطلاعات دم دستی وجود ندارد.؛ لازمه آن پژوهش است.
،نشست «مولفههای رمان تاریخی درباره پیامبر اکرم(ص) با نگاه ویژه به رمان (آنک آن یتیم نظرکرده) نوشته محمدرضا سرشار» از سلسله نشستهای فرهنگی هفته وحدت با حضور کامران پارسینژاد، پژوهشگر و نویسنده و دکتر سعید طاووسی مسرور، پژوهشگر تاریخ و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه چهارشنبه ۱۹ مهر در تکیه کتاب سرای اهل قلم برگزار شد.
کامران پارسینژادگفت: مسالهای که در اینجا خیلی مهم است نقش محوری رمان و ادبیات داستانی است در میزان تاثیرگذاری بر مخاطب. به عبارتی نخستین مسالهای که در این رابطه مهم است و در جهان غرب نیز به آن توجه میشود که ادبیات داستانی میتواند تاثیر عمیقی بر سطوح مختلف جامعه بگذارد.
او افزود: به همین دلیل در غرب سرمایهگذاریهای هنگفتی در ادبیات داستانی میشود؛ چه از طرف دولتمردان که ادبیات خاص خودشان را در حقیقت راهاندازی میکنند و چه از طریق متخصصان سایر رشتههای تخصصی به این معنی فردی که اصلا دینشناس است مانند کاترین کلمان به جای اینکه کتابی در رابطه با شرح و تفسیر دینشناسی بنویسد، برای هدف خود رمان «دنیای تئو» را خلق میکند که کاملا بر محوریت دینشناسی کار شده است.
این نویسنده عنوان کرد: امروز اکثر فیلسوفان و حتی روانشناسان که در رشته خودشان تخصص دارند از قالب رمان برای بیان اهداف خود استفاده میکنند. آنها به این منظور نوشتن رمان را فرا میگیرند و با آموختن شگردهای آن اهداف خود را در قالب رمان به مخاطب عرضه میکنند. اما متاسفانه در ایران در حقیقت سیاستگذاری صحیح و سالمی صورت نگرفته است که یک جریان بزرگ ادبی راه بیفتد به ویژه در زمینه تاریخ و حتی علوم دینی تا شاهد خلق رمانهایی باشیم که بر مخاطب تاثیرگذار باشد.
کامران پارسینژاد گفت: مساله مهمی که در این میان مدنظر است در هر زمانی که یک رمان خلق میشود در همان دوره میتواند پاسخگوی نیاز یک طیف و نسل باشد. چون نسلها به شدت در حال تغییر است به طوری که هر دهه جوانها با هم فرق کردند مثلا دهه هفتادیها کاملا دهه هشتادیها را قبول ندارند و متقابلا. در حالی که قبلا گسست بین نسلها هر ۵۰ یا ۶۰ سال اتفاق میافتاد، اما امروز به ۱۰ سال رسیده است. به طبع امروز اگر رماننویسان ما بخواهند با همان سبک و سیاق قبل بنویسند که غالبا هم پیرو نوشتن زندگینامه داستانی هستند، مانند کار سرشار که نامش را عنوان کردید، اصلا رمان تاریخی نیست بلکه در قالب زندگینامه داستانی است. این خیلی تفاوت دارد با آن رمان «سه کاهن» نوشته مجید قیصری که یک رمان تاریخی است.
او با اشاره به شرایط امروز و در نظر گرفتن ذائقه مخاطب امروز در خلق رمان تاریخی ادامه داد: به نظرم نویسنده باید ابتدا دریابد دغدغه نسل امروز به ویژه جوانان چیست؟ چه سوالاتی دارند؟ درباره کدام قسمت از زندگی پیامبر سوال دارند؟ لذا بر اساس سوالهای جامعه باید در حقیقت رمان تاریخی نوشته شود اگر بخواهید تاثیرگذار باشد. در غیر اینصورت اگر بخواهیم در قالبهایی که موافق سلیقه خودمان است به شیوه قدیمی کار کنیم به طبع نمیتواند مخاطب چندان زیادی را داشته باشیم.
در ادامه این نشست سعید طاووسی مسرور گفت: وقتی به نویسنده میگویند رمان درباره رسول خدا یا امامان معصوم بنویسید افراد تصور میکنند باید یک نکتهای را در زندگی آنها پیدا کنند و در رمان جای دهند. در حالی که در فضای ادبیات جهان تجربههای خیلی خوبی درباره حضرت ابراهیم، حضرت عیسی، حضرت موسی و … شده که ما میتوانیم از آن الگوها نیز استفاده کنیم. برای مثال در رمان «مرشد و مارگریتا» اثر میخائیل بولگاکف وقایع زندگی حضرت عیسی(ع) با دوران استالین تطبیق داده میشود.
او افزود: قالبها متفاوت است و لزومی ندارد که حتما زندگینامه صرف را رعایت کنیم. همانطور که اشاره شد در رمان انتظار داریم آفرینشی شکل بگیرد، عنصر خیال را ببینیم. از تعلیق برخودار باشد برای مثال در رمان «سه کاهن» مجید قیصری مولفههای رمان تاریخی اتفاق افتاده است اما اینکه ما همان چیزی را مورخین و محدثین نوشتند صرفا با یک بیان ادبیانه و شاعرانه روایت کنیم، رمان تاریخی شکل نمیگیرد. چه بسا برای نسل امروز هم جذاب نباشد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه اظهار کرد: امروز نیاز داریم که فکر کنیم و با یکدیگر وارد بحثهای نظری بشویم و تجربه کسب کنیم. چنانکه در نمایشگاه کتاب هم گفتم اجازه دهید نویسندهها کمی بنویسند! فرد احساس میکند اگر درباره معصومان دست به قلم ببرد، به محض انتشار اثر در معرض نقد و اشکال قرار میگیرد و باید به هزار جا جواب پس بدهد! برای مثال درباره نادرشاه مینویسند به کسی برنمیخورد و نوادگانش هم نیستند که بگویند که جد ما را خراب کردی یا درست.
سعید طاووسی مسرور گفت: در «مرا با خودت ببر» به قلم مظفر سالاری یک روایت برگرفته از کتاب شریف کافی تبدیل به یک رمان شده است. روایتی که یک پاراگراف بیشتر نیست. بقیه رمان را تخیل پر کرده است، اما تخیلی که در بافت و چارچوب آن زمان بوده است. در تاریخ اسلام جزئیات زیادی هست که کمتر گفته شده و ظرفیت آن را دارد که به رمان تاریخی تبدیل شود. فقط نیاز به قدری مطالعه و پژوهش است. اگر نویسندگان ما با تاریخنگاران و اهل تاریخ ارتباط برقرار کنند، آنها مطالبی که استخراج کردند در دسترس نویسندگان بگذارند، دست نویسندگان در پرورش رمان تاریخی بیشتر باز خواهد شد.
او ادامه داد: هنوز درباره پیامبر صدها نکته و مطلب ناگفته و کمتر پرداخته شده هست که نیاز به کار دارد. اخیرا در جلسهای با نویسندگان داشتم یکی از حاضران گفت مگر درباره پیامبر چه قدر میتوان نوشت؟! من واقعا جا خوردم. به نظرم درباره پیامبر خیلی میتوان نوشت. به طوری که اگر تا قیامت هم بنویسیم تمام نمیشود. دیگر اینکه تصور نکنیم نوشتن درباره پیامبر به شیوه سنتی باید باشد. در واقع میتوان سخنان و منش پیامبر را به امروز آورد.
این پژوهشگر تاریخ اسلام نویسندگان را در امر پژوهش ضعیف دانست و بیان کرد: به نظرم خود نویسندهها باید این مطالبه را داشته باشند و سراغ اهالی تاریخ بروند. بعضی از نویسندههای ما در امر پژوهش ضعیف هستند. در حالی که نویسنده باید بداند کارش، یک کار حرفهای است و باید برای کارش وقت بگذارد. یکی از کارهایی که باید بکند پژوهش است. اگر نویسنده میخواهد درباره صدراسلام بنویسد، هیچ جا مثل آب خوردن برای شما نوشته است که آن موقع چه میخوردند و چه میپوشیدند. درباره شخصیتی که میخواهید بنویسید مطالب و اطلاعات دم دستی وجود ندارد.؛ لازمه آن پژوهش است.
سعید طاووسی مسرور گفت: آفت دیگری که در رابطه با نویسندگان وجود دارد، نویسندگانی که اهل پژوهش هستند و وقت هم میگذارند بعضا امر بر آنها مشتبه میشود که در زمینه تاریخ هم مجتهد هستند و دیگر با فردی که در این زمینه مویی سپید کرده و چندین کتاب نوشته است، کمک نمیگیرند؛ ولو از باب مشورت که گفتوگویی داشته باشند و کارشان را در معرض نقد یک نفر از اهل تاریخ قرار بدهند.
کامران پارسینژاد با اشاره به تاکید بر پژوهش در نوشتن رمان گفت: بارها در جلسات مختلف بر نقش پژوهش در قوت و غنای یک اثر سخن گفتم. به نظرم پژوهش در بارور شدن یک اثر بسیار مهم است نه تنها در نوشتن رمان تاریخی بلکه برای رمان اجتماعی و سیاسی نیز نویسنده باید در نقش یک پژوهشگر ظاهر شود و سوالات مطرح شده را دربیاورد. مساله مهمتر؛ آنچه که امروز در میان نویسندگان به عنوان نقص پررنگ است، غالب نویسندگان در فن داستاننویسی تبحر پیدا میکنند و از نثر خیلی خوبی برخودار میشوند و میدانند چگونه از شگردهای داستاننویسی بهره بگیرند. چنانکه ما خیلی در زمینه داستاننویسی رشد پیدا کردیم اما هیچکدام از نویسندگان ما به شکل فردی در زمینههای مختلف علوم انسانی مطالعه داشته باشند نه تنها پژوهش برای خلق یک رمان خاص.
او ادامه داد: برای نوشتن رمان تاریخی ابتدا نیاز است نویسنده تاریخ ایران را خوب بداند و رویدادهای مهم هر مقطع تاریخی را مطالعه کرده باشد. برای مثال کتاب «روی ماه خدا را ببوس» یک داستان دینی که در دوره معاصر اتفاق افتاده است حتی خلق چنین رمانی نیازمند اطلاعات دقیق از تاریخ گذشته به ویژه از دوره صفویه به بعد است؛ برای اینکه بدانیم چه تحولاتی شکل گرفته و روند جریانات به کدام سمت بوده است؟
این نویسنده عنوان کرد: برای همین وقتی زمینه مطالعاتی اندک باشد، نویسنده اکثرا تنها به بیان رویدادها میپردازد. بیان این نکات به معنای آن نیست که رمان تاریخی تبدیل به کتاب تخصصی رشتههای علوم انسانی بشود و ما نظریه درباره آن ارائه دهیم نه داستان همان قالب رویداد را دارد، اما وقتی نویسنده خودش را از انبوه اطلاعات و نکتههای مهم رشتههای علوم انسانی اشباح میکند، ناخوداگاه دچار جوشش میشود و در درونش یک فعل و انفعالات در جریانات مختلف اتفاق میافتد و وقتی میخواهد بنویسد به گونهای متفاوت مینویسد، یعنی نویسنده در نوشتن رمانش تنها دنبال بیان رویدادها نمیرود و صرفا حادثه محور نیست که فقط یکسری حوادث را نقل کند. باید جریانها را بررسی کند و نگاه فراتر از بیان حوادث داشته باشد چیزی که مخاطب امروزی میخواهد چه در رمان تاریخی و سایر رمانهای دیگر