نمونه‌هایی از اصول اداره جامعه در سیره پیامبر(ص)(۲)

رعایت اهلیت در انتخاب افراد و واگذاری کارها، از مهم‌ترین مسائل در مدیریت است؛ یعنی کسی که قرار است مسئولیت کاری را بر عهده بگیرد باید شایستگی‌های لازم را برای آن مسئولیت دارا باشد و این یک سنت الهی است و خداوند به هیچ کس جز بر اساس شایستگی‌ها و اهلیت‌های لازم مسئولیتی نمی‌دهد. خداوند در قرآن می‌فرماید: هنگامی که خداوند ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او به خوبی از عهده آزمایش برآمد خداوند به او فرمود: من تو را پیشوا و رهبر مردم قرار دادم؛ ابراهیم گفت: از دودمان من (نیز پیشوایانی قرارده) فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد و (تنها آن دسته از فرزندان تو که شایسته باشند به پیشوایی خواهند رسید.)۱ خداوند متعال حضرت ابراهیم(ع) را پس از آزمایش‌های فراوان به مقام پیشوایی مردم منصوب کرد آن زمان که اهلیت او برای این مقام مسلّم شد عهد خداوند به او رسید. خداوند اولیای خود را که سرپرستی و پیشوایی مردم را به آن‌ها می‌سپارد می‌آزماید و آنگاه که اهلیت خود را ثابت کردند، منصوبشان می‌کند.

47

 

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

 

نمونه‌هایی از اصول اداره جامعه در سیره پیامبر(ص)(۲)

نویسنده: مریم السادات قدمی

منبع: دانش‌نامه پژوهه

رعایت اهلیت در انتخاب افراد و واگذاری کارها، از مهم‌ترین مسائل در مدیریت است؛ یعنی کسی که قرار است مسئولیت کاری را بر عهده بگیرد باید شایستگی‌های لازم را برای آن مسئولیت دارا باشد و این یک سنت الهی است و خداوند به هیچ کس جز بر اساس شایستگی‌ها و اهلیت‌های لازم مسئولیتی نمی‌دهد. خداوند در قرآن می‌فرماید: هنگامی که خداوند ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او به خوبی از عهده آزمایش برآمد خداوند به او فرمود: من تو را پیشوا و رهبر مردم قرار دادم؛ ابراهیم گفت: از دودمان من (نیز پیشوایانی قرارده) فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد و (تنها آن دسته از فرزندان تو که شایسته باشند به پیشوایی خواهند رسید.)۱ خداوند متعال حضرت ابراهیم(ع) را پس از آزمایش‌های فراوان به مقام پیشوایی مردم منصوب کرد آن زمان که اهلیت او برای این مقام مسلّم شد عهد خداوند به او رسید. خداوند اولیای خود را که سرپرستی و پیشوایی مردم را به آن‌ها می‌سپارد می‌آزماید و آنگاه که اهلیت خود را ثابت کردند، منصوبشان می‌کند.

پیامبر‌(ص) در انتخاب افراد و سپردن مسئولیت به آن‌ها رعایت شایستگی افراد را می‌کرد و براساس خویشاوندی یا بزرگی یا قدرت مالی انتخاب نمی‌کرد و همین امر موجب اعتراض‌هایی به آن حضرت از جانب کسانی شد که هنوز پایبند سنت‌های پیشین بودند؛ از جمله اعتراض‌هایی که به فرماندهی اسامه داشتند؛ زیرا او با وجود سن کم بر بزرگان مهاجر و انصار فرمانده شده بود.۲ آن حضرت چون در سپردن امور تنها شایستگی افراد را در نظر می‌گرفت بر خلاف رسم زمانه خویش جوانان شایسته را در مناصب و مسئولیت‌های مهم چون فرمانداری و امیرالحاج قرار می‌داد؛ مانند فرمانداری نجران به عمرو بن حزم هفده ساله۳ و فرمانداری مکه و امیرالحاج مکه به عتاب بن اسید بیست و چند ساله۴ داد، در پی این انتصاب، بسیاری از بزرگان مکه آزرده شدند و اعتراض کردند. پیامبر(ص) در نامه‌ای که به مردم مکه نوشت؛ آورده است کسی در نافرمانی از او به کمی سنش دلیل نیاورد؛ زیرا مسن‌تر شایسته‌تر نیست؛ بلکه شایسته بزرگ‌تر است.۵ و قائل بر این بود که تکیه بر شایستگان در اداره امور از مهم‌ترین ویژگی‌های یک مدیریت موفق است.

اصل تصمیم گیری در مدیریت

مسأله تصمیم‌گیری در مدیریت در عرصه‌های مختلف اداره امور از اهمیت بسیار برخوردار است. سرنوشت کارها به تصمیم‌گیری‌ها گره می‌خورد و چنانچه تصمیم‌گیری بر اصول و مبانی درستی استوار نباشد. نظام امور یا متزلزل و آشفته می‌شود و یا اسیر خود محوری‌ها واستبداد رأی می‌گردد. لازمه تصمیم و عمل درست، کسب اطلاعات و اخبار کافی و صحیح است. از اقدامات آن حضرت در مدینه سرشماری مسلمانان و ثبت اطلاعات لازم برای برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری بود. نقل شده است: پیامبر‌(ص) فرمود: تمام افرادی را که به اسلام گرویده‌اند، سرشماری کنید. از موارد دیگر پیامبر‌(ص) در ماه رجب سال دوم هجری عبدالله بن جحش را با هشتاد نفر از مهاجران به مأموریتی فرستاد و هنگام حرکت نامه‌ای به او داد و فرمان داد پس از دو روز راهپمایی آن را بخواند و به آن عمل کند؛ ولی از همراهان خود کسی را مجبور به همراهی نسازد و چنان کرد.۶ رسول خدا‌(ص) در تمام نبردهای خود بر اساس اطلاعات و اخبار کسب شده از وضع دشمن تصمیم‌گیری و عمل می‌کرد که از نمونه‌های دیگر آن تصمیم حضرت در جنگ بدر بود. هنگامی که پیامبر‌(ص) با گروهی حدود ۳۱۳ نفر در سال دوم هجری در سرزمین بدر بین راه مکه و مدینه رسیده بود، خبر حرکت سپاه قریش به تعداد ۹۵۰ مرد جنگی به او رسید. در این هنگام پیامبر‌(ص) به جای تعقیب کاروان ابوسفیان، مقابله با سپاه دشمن را برگزید و دستور حمله به سپاه را صادر کرد. یاران رسول خدا‌(ص) آماده جهاد شده و بزرگ‌ترین ضربه را در اولین رویارویی بر دشمن وارد کرده و سرانجام فتح و پیروزی را از آن خود ساختند.۷

درواقع این تصمیم پیامبر‌(ص) بر اساس ایمان‌گرایی و خدا محوری بوده است؛ زیرا پیامبر‌(ص) با یاران خود بدون مقایسه تجهیزات و امکانات دشمن، با آن‌ها درگیر و سرانجام پیروز شدند. خداوند متعال در قرآن کریم تصمیم‌گیری پیامبر خود را امضاء کرده مورد تأیید قرار داده است و آن را به عنوان بهترین روش تصمیم‌گیری معرفی کرده است.۸

اصل نظم و انضباط

یکی از مواردی که بدون آن هیچ جامعه‌ای به مقصد خود نمی‌رسد، اصل نظم و انضباط و جدیت است؛ یعنی اگر سازمان‌پذیری، آراستگی، نظم و ترتیب و سعی و کوشش در کارها و پرهیز از هرگونه سستی و بی‌سامانی در امور نباشد، امور آن جامعه به سامان نمی‌رسد. یک جامعه منضبط و جدی از هماهنگی کامل برخوردار است. خداوند اهل ایمان را از هرگونه ناهماهنگی و پیش افتادن نسبت به خدا و رسولش پرهیز می‌دهد و همگان را به پیروی کامل در این جهت فرا می‌خواند تا مجموعه سامان یافته منضبط شود.

مدیریت پیامبر‌(ص) در همه امور مبتنی بر انضباط و جدیت بود، به گونه‌ای که اهل اتلاف وقت و پرگویی نبود و هر کاری که او را به مقصد نمی‌رساند ترک کرده بود. پیامبر‌(ص) چون کاری را آغاز می‌کرد آن را به پایان می‌برد و چنان نبود که آن را نیمه تمام رها کند.۹ بلکه آن را استوار و کامل انجام می‌داد و بر همین روش امور را اداره می‌کرد. داستان تدفین سعد بن معاذ نمونه‌ای درخور توجه بسیار است که پیامبر‌(ص) با وجودی که می‌دانست قبر فرسوده خواهد شد؛ ولی در چیدن و محکم کردن لحد اهتمام بسیار ورزید و می‌فرمود: خداوند دوست دارد بنده‌ای را که چون کاری را انجام دهد آن را محکم و استوار کند.۱۰ در تدفین فرزند خود ابراهیم هم به همین روش عمل کرد.۱۱ آن حضرت حتی صف‌های نماز را هم‌چون تیرهای کمان مرتب می‌کرد و می‌فرمود: میان صف‌ها را پر کنید و دوش به دوش یکدیگر بایستید تا شیطان بر شما غلبه نکند.۱۲ و با این کار می‌خواست آن‌ها را آماده نظم در همه امور کند؛ زیرا نماز بالاترین تمرین برای یافتن نظم الهی است. انضباط پیامبر(ص) در همه امور ساده و جاری بود. از نمونه‌های آن ستون‌های مسجد کوچک مدینه بود که هر یک معرف کاری بود. از جمله آن‌ها ستون تهجد که جایگاهی ویژه برای عبادت شبانه پیامبر(ص) داشت.۱۳ ستون وفود از ستون‌های دیگر بود که جایگاهی ویژه برای ملاقات پیامبر‌(ص) با هیات‌های نمایندگی بود.۱۴

اصل واگذاری مسئولیت

سیره پیامبر‌(ص) چنان بود که کارها را بسیار خوب تقسیم می‌کرد و افراد مناسب را برای هرکار می‌یافت و پس از مشخص کردن مسئولیت کار را به آن فرد می‌سپرد و سپس پیگیری می‌کرد. از مسئولان خود باز خواست می‌کرد که چگونه عمل کردند. این گونه نبود که به سبب اعتماد و اطمینان به کسی کار او را پیگیری نکند و از او درباره عملکردشان پرسش ننماید. به طوری که وقتی علی(ع) را فرمانده سپاه اعزامی به یمن قرارداد درباره چگونگی عملکرد علی(ع) از مردم پرسید که نحوه عملکردش به عنوان فرمانده سپاه در اداره سپاه چگونه بوده یا رفتار او با زیر دستانش چگونه بوده است.۱۵

حضرت همیشه عملکرد و حساب کارگزارانش را با دقت رسیدگی می‌کرد تا شخص احساس کند که مراقبتی از بیرون هم وجود دارد و چنان نیست که او هرگونه خواست می‌تواند، عمل کند، عملکرد درست و نادرستش فرقی ندارد.۱۶ حتی حضرت رفتار و مسئولیت کارگزاران خود را مخفیانه زیر نظر می‌گرفت.۱۷ حضرت ضمن گذاشتن مأموران مخفی و رسیدگی دقیق به امور کارگزاران به کار آن‌ها نظارت داشت و از آن‌ها حساب خواهی می‌کرد و آن‌هایی را که در انجام دادن مسئولیت خود و امانت‌داری کوتاهی کرده‌اند، مورد مؤاخده قرار می‌داد و یا در صورت لزوم مجازات می‌کرد.۱۸ رسیدگی آن حضرت به حساب عاملی از عمال صدقات گویای این واقعیت است. پیامبر‌(ص) مردی از قبیله بنی اسد به نام ابن اببیّه را برای جمع‌آوری صدقات فرستاد. وی پس از بازگشت از مأموریت خود و هنگام حسابرسی قسمتی از صدقات را تحویل بیت المال داد و گفت این برای شماست و قسمتی را برای خود نگاه داشت و گفت: این به من هدیه شده است. پیامبر‌(ص) از این برخورد به شدت ناراحت شد و به منبر رفت. و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: چه می‌شود عاملی را که برای جمع‌آوری صدقات می‌فرستیم، می‌گوید این برای شماست و این به من هدیه شده است. آیا اگر او تا کنون در خانه پدر یا خانه مادرش نشسته بود و مسئولیتی از جانب حکومت نداشت، چیزی به او هدیه می‌دادند؟ سوگند به آن کسی که جانم به دست اوست هیچ یک از شما به چیزی از بیت المال چنگ نمی‌اندازد؛ مگر این‌که روز قیامت وی را در حالی که آن چیز و بال گردنش شده است، به محشر وارد می‌کنند؛ با شتری که از خود صدا در می‌آورد یا گاوی که نفیر می‌کشد یا گوسفندی که با صدای بلند صدا می‌کند.۱۹

آن حضرت در حسابرسی کارگزاران خود هیچ انعطاف نداشت و به هیچ وجه اجازه تصرف نا به جا در حقوق مردم و اموال عمومی به آن‌ها نمی‌داد و هیچ گاه از مأموران خطا کار حمایت نمی‌کرد که نمونه آن خشنونت خالد با قبیله بنی جذیمه کشتار آن‌ها بود که بدون هماهنگی و اجازه پیامبر‌(ص) با آن‌ها جنگ کرد و این باعث ایجاد خشم پیامبر(ص) بر خالد شد و از علی(ع) خواست تا خسارت و خون‌بهای این افراد را بپردازد.۲۰ مشاهده می‌شود که پیامبر‌(ص) چگونه با مسئولیت خواهی جدی خویش ماده فساد را در میان کارگزارنش قطع می‌کند و اجازه سوء استفاده از موقعیت شغلی خود را نمی‌دهد.

پیامبر‌(ص) که قران وی را به عنوان نمونه بهترین اسوه و الگو معرفی کرده است، در تمام جهات برای همه مردم جهان اسوه و نمونه است. پیامبر(ص) توانست جامعه را براساس اصولی خاص به بهترین وجه اداره کند و توانست با این اصول و روش جامعه‌ای آرمانی به وجود بیاورد که در این حکومت حق ضعیف از قوی به خوبی گرفته شود و حکومتی پر از عدل و داد برای مردم تشکیل دهد، هر چند اصولی که در این جامعه پیامبر(ص) بر آن مبنا عمل کرد فراتر از این چند موردی بود که در این پژوهش آمده؛ ولی مهم‌ترین اصول مدیریتی پیامبر‌(ص) در اداره جامعه شامل این موارد بود. رهبری و مدیریت پیامبر‌(ص) در اداره مردم می‌تواند برای تمام جوامع الگو و نمونه‌ای برای تشکیل جامعه‌ای موفق باشد که اگر حکومت‌های اسلامی بر مبنای این سیره عمل کنند به موفقیت نائل می‌شوند.

منابع:

  1. قرآن کریم، بقره/۱۲۴.
  2. ابن هشام، پیشین، ج۴، ص۳۲۸ و واقدی، محمد بن عمر؛ پیشین، ج۳، ص۱۱۱۸ و محمد بن سعد،

پیشین، ج۲، ص۱۹۰.

  1. ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۷۱۱.
  2. ابن هشام، پیشین، ج۴، ص۶۹، ۱۴۸-۱۴۹.
  3. منسوب به امام حسن عسکری (ع) تفسیر امام العسکری (ع)، قم‌مدرسه امام مهدی (عج)، ص۵۵۷.
  4. ناصر مکارم شیرازی، پیشین، ج۳، ص۱۴۸-۱۴۹.
  5. همان، ج۷، ص۹۲-۱۰۰.
  6. همان.
  7. محمد بن سعد، همان، ج۱، ص۳۷۹.
  8. عاملی، حر؛ پیشین، ج۲، ص۸۸۴ و بابویه قمی، محمد بن علی بن الحسین؛ (صدوق )، امالی،

بیروت، موسسه الاعلمی، ۱۴۰۰ق، ص۳۱۴.

  1. کلینی، محمد بن یعقوب؛ پیشین ، ج۳، ص۲۶۳ و حر عاملی، پیشین، ج۲، ص۸۸۴.
  2. عاملی، حّر؛ همان، ج۵، ص۴۷۲ و الهندی، حسام الدین المتقی؛ کنز العمال، بیروت، موسسه

الرساله، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۶۰۳ و القشیری، مسلم بن الحجاج؛ پیشین، ج۴، ص۱۵۷.

  1. السمهودی، نورالدین علی بن احمد؛ الوفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، بیروت، دار احیاء

التراث العربی، ۱۴۰۴ق، چاپ چهارم، ج۲، ص۴۵۰-۴۵۱.

  1. همان.
  2. بابویه قمی، محمد بن علی بن حسین؛ بن التوحید، تهران، مکتبه الصدوقیه، ۱۳۹۸ق، ص۹۴ و طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، قم، مکتبه المرعشی النجفی، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۵۶۷.
  3. نهج البلاغه، نامه۵۳.
  4. ابن عساکر، نعذیب تاریخ، دمشق، مکتبه المرعشی النجفی ، ۱۳۴۹ق، چاپ اول، ج۶، ص۳۸۲.
  5. القشیری، مسلم بن حجاج؛ صحیح مسلم، شرح نووی، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق،

ج۱۲، ص۲۲۰-۲۲۱.

  1. النیشابوری، مسلم بن حجاج؛ صحیح مسلم، شرح نووی، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷،

ج۱۲، ص ۲۱۸-۲۱۹ و بخاری، محمد بن اسماعیل؛ صحیح بخاری، شرح و تحقیق قاسم الشماعی الرفاعی، چاپ اول، بیروت، دارالقلم، ۱۴۰۷، ج۹، ص۷۱۴.

  1. ابن هشام، پیشین، ج۴، ص۵۳-۵۵ و واقدی، محمد بن عمر؛ پیشین، ج۳، ص۸۷۵-۸۸۲ و محمد بن سعد، پیشین، ج۲، ص۱۴۷-۱۴۸.
   

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.