راه‌های استحکام خانواده در سیره نبوی(ص)

این پژوهش که به استحکام خانواده وراه‌های تقویت این نهاد مقدس به شیوه زندگانی پیامبر اعظم(ص) می‌پردازد، با روش اسنادی و کتابخانه‌ای انجام شده و در ضمن تبیین موقعیت حساس خانواده، سعی بر آن بوده است که با استناد بر شواهد و قرائنی همچون ساختار خانواده که به مراتب و مرزهای درونی و بیرونی اشاره دارد، اهداف تشکیل خانواده را نیز در تأمین نیازهای مادی، عاطفی و معنوی انسان از جمله دست‌یابی به سکون و آرامش برشمرد و اعلام کند که دست‌یابی به اهداف والای مکتب اسلام و حفظ و حراست دقیق و مستمر از آن، نیازمند توجه جدی به خانواده و متحقق کردن قوانین مربوط به خانواده در اسلام است و ضروری است که تمامی برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌ها در راستای تعالی و مصالح خانواده باشد و در این حال کار و اشتغال در خانواده را طوری بیان می‌دارد که اثرات و نتایج آن به طور واضحی آشکار باشد. در آخر با بیان کردن نقش انگیزه‌های مقدس اشتغال در خانواده، مروری بر زندگانی حضرت رسول(ص) می‌کند و هزینه‌های زندگانی آن حضرت را از طریق گزاره‌های متون اسلامی بیان می‌کند. این‌ها فقط مروری بر چند عامل اندک از هزاران عوامل درونی و بیرونی در زندگانی خانوادگی هستند که با رجوع به سیره پیامبران مخصوصاً پیامبر اکرم(ص) وائمه اطهار(ع) و سرلوحه قرار دادن زندگی آنان، این عوامل اثرگذار در خانواده به بهترین نحو در خانواده به اجرا درخواهد آمد.

37

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

راه‌های استحکام خانواده در سیره نبوی(ص)

پژوهشنامه معارف قرآنی،دوره ۳، شماره۹، شهریور ۱۳۹۱، صفحه ۲۸

نویسندگان: جمال فرزند وحی – لیلا کوهی

چکیده

این پژوهش که به استحکام خانواده وراه‌های تقویت این نهاد مقدس به شیوه زندگانی پیامبر اعظم(ص) می‌پردازد، با روش اسنادی و کتابخانه‌ای انجام شده و در ضمن تبیین موقعیت حساس خانواده، سعی بر آن بوده است که با استناد بر شواهد و قرائنی همچون ساختار خانواده که به مراتب و مرزهای درونی و بیرونی اشاره دارد، اهداف تشکیل خانواده را نیز در تأمین نیازهای مادی، عاطفی و معنوی انسان از جمله دست‌یابی به سکون و آرامش برشمرد و اعلام کند که دست‌یابی به اهداف والای مکتب اسلام و حفظ و حراست دقیق و مستمر از آن، نیازمند توجه جدی به خانواده و متحقق کردن قوانین مربوط به خانواده در اسلام است و ضروری است که تمامی برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌ها در راستای تعالی و مصالح خانواده باشد و در این حال کار و اشتغال در خانواده را طوری بیان می‌دارد که اثرات و نتایج آن به طور واضحی آشکار باشد. در آخر با بیان کردن نقش انگیزه‌های مقدس اشتغال در خانواده، مروری بر زندگانی حضرت رسول(ص) می‌کند و هزینه‌های زندگانی آن حضرت را از طریق گزاره‌های متون اسلامی بیان می‌کند. این‌ها فقط مروری بر چند عامل اندک از هزاران عوامل درونی و بیرونی در زندگانی خانوادگی هستند که با رجوع به سیره پیامبران مخصوصاً پیامبر اکرم(ص) وائمه اطهار(ع) و سرلوحه قرار دادن زندگی آنان، این عوامل اثرگذار در خانواده به بهترین نحو در خانواده به اجرا درخواهد آمد.

 

مقدمه

کاملاً روشن است که اولین عامل و مهمترین ابزار جامعه‌پذیری افراد جامعه، نهاد خانواده است. هویت انسانی در خانواده شکل می‌گیرد و در حقیقت رفتارهای آدمی برگرفته از تربیتی است که در این نهاد مقدس می‌بیند. شخص در آنجا پرورش می‌یابد، به مرحله تکامل می‌رسد و در موقع ورودش به جامعه و ارتباط او با گروه‌های دیگر، این خانواده است که نقش اصلی را ایفا می‌کند.

این‌گونه است که خانواده زیربنای تمام روابط اجتماعی انسان و به نوعی باعث تکامل‌اش می‌گردد. در حقیقت خانواده خشت بنای اجتماع است و اگر خانواده‌ها سالم و متعالی و استوار باشند می‌توان به داشتن جامعه‌ای سالم و استوار امیدوار بود (بهشتی، ۱۳۸۵: ۳۴) حال اگر خانواده‌ای دچار اختلال و نابسامانی باشد، در این وضعیت، فردی که وارد عرصه‌های مختلف اجتماعی شده است، دچار بحران هویت می‌شود و نمی‌تواند خود را با ارزش‌های پذیرفته شده در جامعه هم‌نوا کند و نقش خود را به خوبی ایفا نماید. در عصر حاضر، نظام خانواده دچار مشکلات و چالشهای اساسی شده و حتی گاهی اساس و تمامیت آن زیر سؤال رفته است. اختلافات خانوادگی، طلاق، فرزندان بی‌سرپرست، بزه‌کاری جوانان و نوجوانان، همگی نشان‌دهنده مشکلات اساسی در خانواده‌های ماست. دوری از هویت دینی و ملی و پذیرش هویت‌های دنیاگرایانه و دور از اخلاقیات انسانی بسیاری از مردم ما را تهدید می‌کند.

در این بین کلمات رسول خدا(ص) و ائمه معصومین(ع) و سیره خانوادگی آنها در این‌باره، ظرایف و رفتاری جالب توجه در بر دارد که هرچند جزئی است، ولی در تحکیم پایه‌های خانواده نقش اساسی دارد. قرآن کریم در آیه ۲۱ سوره احزاب، حضرت رسول اکرم(ص) را به عنوان الگویی نیکو معرفی می‌کند. و بیان می‌دارد که رفتار و گفتار آن حضرت در ابعاد گوناگون آموزنده، قابل فهم و تازه است. رفتار اشخاص عادی با تغییر شرایط زمانی و مکانی تغییر می‌پذیرد، اما رفتار و شیوه زندگی رسول اکرم(ص) هیچ‌گاه به کهنگی نمی‌گراید و در تمام بسترهای تاریخی تازگی دارد. از این رو، سیره آن پیشوای عزیز در عصر ضدیت با ارزش‌ها و گرایش روز افزون به سمت مصرف‌گرایی و مدپرستی، درس «چگونه زیستن» است (برهانیان، ۱۳۸۵: ۱۴۳).

  • مفهوم خانواده

از بدو پیدایش انسان بر روی کره زمین، همواره زنان ومردان، با تشکیل کانونی به نام خانواده عمری را در کنار یکدیگر گذرانیده و فرزندانی در دامان پر مهر خویش پرورانده و از این جهان رخت بربسته‌اند. طبیعی‌ترین شکل خانواده همین است که هیچ عاملی جز مرگ نتواند پیوند زناشویی را بگسلد، و میان زن و شوهر جدایی افکند. برای تعریف کامل خانواده می‌توان از دیدگاه‌های مختلف بهره گرفت، که پاره‌ای از این تعاریف سطحی وپاره‌ای دیگر عمیق‌اند و پرواضح است، که هرچه دیدگاه ما عمیق‌تر باشد به شناختی کامل‌ترو قابل اعتمادتر رسیده‌ایم، و هرچه شناخت کامل و عمیق باشد بهتر می‌توانیم به این نهاد مقدس رونق ببخشیم و تنزل و ناپایداری را از محیط آن دور سازیم (بهشتی، ۱۳۸۵: ۳۴).

خانواده در لغت به معنی خاندان، دودمان، فامیل، اعضای خانه و یا گروهی از افراد دارای پیوند سببی و نسبی است. در اصطلاح واحد اجتماعی را گویند که عناصر اصلی تشکیل دهنده آن یک زن ویک مرد است، که مطابق آداب و رسوم اجتماعی خویش با یکدیگر پیوند زناشویی بسته‌اند وبعد فرزند یا فرزندانی بر جمع آنها افزوده شده‌اند. در مشرق زمین معنی وسیع‌تری پیدا می‌کند و اغلب بستگان دور و نزدیک نیز جزء خانواده به شمار می‌روند. اما در تمدن مغرب زمین، کلمه فامیل بیشتر به پدر و مادر و فرزندان آنها اطلاق می‌شود. در قوانین رومی و عبرانی اختیار کامل اداره خانواده به پدر واگذار شده بود. در دنیای غرب به واسطه تساوی حقوق زنان که از قرن ۱۹میلادی به بعد آغاز گشت وعلاقه‌ای که دولت در تربیت اطفال دارد تغییرات عمده‌ای در رابطه افراد خانواده نسبت به یکدیگر و نسبت به جامعه صورت گرفته است که این تغییرات موجب ناراحتی‌های روحی و اجتماعی بسیار شده است که کم کم جامعه باید خود را به آنها عادت دهد (مصاحب، ۱۳۸۳، ج۱، ۱۸۸).

اما در مقابل، اندیشه دینی پایه و اساس روابط سالم اجتماعی ویکی از مهم‌ترین و مقتدرترین گروه‌های اجتماعی را خانواده می‌داند و بر ازدواج به هنگام، منع شدید از جدایی و طلاق، احترام متقابل والدین و فرزندان به یکدیگر، رعایت حقوق متقابل زن ومرد و فرزندان در خانواده سفارش و تأکید کرده است. با وجود این عناصر، هویت اجتماعی معنی و مفهوم دیگری پیدا می‌کند، خانواده استحکام می‌یابد و در نتیجه چنین جامعه‌ای کمتر دچار بحران هویت خواهد شد (حاجی حسینی، بیتا).

۱ـ۲. تشکیل خانواده سالم

استحکام در خانواده، تجمیع عده‌ای افراد است که با توجه به روحیات، نیاز و شناخت‌های مختلف می‌توانند روی هم تاثیر بگذارند یا تحت تاثیر هم قرار گیرند و بنیان‌گذاران آن به تدریج، نوعی احساس و برداشت کلی، دائمی و مستمر نسبت به فضای خانواده خود پیدا می‌کنند که قسمت اعظم آن برگرفته از روابط متقابل آنان و زندگی مشترکی است که با یکدیگر شروع کرده‌اند و هرکدام دیگری را تحت تاثیر شدید خود قرار می‌دهند (سالاری فر، بیتا: ۳۲ – ۳۳).

۱-۲-۱. ازدواج

مهم‌ترین مرحله تشکیل خانواده ازدواج است که عبارت از کنش متقابل مرد و زنی است که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیده‌اند، از نوعی تقدس برخوردار است و نسبت به سایر روابط انسانی، تمامیتی بی‌نظیر دارد و اسلام با دستورهای آموزنده خود نسل بشر را به سبب ازدواج از پرتگاه سقوط رهانیده و انسان را به اوج شرف ارتقاء داده است (نورانی، بیتا: ۷۱).

قرآن کریم از این امر مقدس به پیمانی محکم یاد کرده، چنانچه جملاتی که عقد ازدواج و همزمان با آن از طرف هریک از زن و شوهر گفته می‌شود و طرف مقابل نیز آن را می‌پذیرد، نشان از استواری این پیوند دارد. در حقیقت پیمان زناشویی محکم‌ترین قرارداد اجتماعی است که می‌توان آن را ناشی از دوستی شدید و رحمت متقابل بین زن و شوهر دانست و این دوستی قوی‌ترین امری است که فرد بر آن اعتماد می‌کند. در ازدواج، شخص والدین، خواهر و برادر و همه خانواده خود را رها می‌کند و راضی می‌شود با فردی که نسبت خونی ندارد، زندگی کند و در سختی و آسایش با او شریک باشد.

نگاه معنوی نسبت به ازدواج و جنبه تقدس آن تنها مربوط به اسلام نیست، بلکه ریشه در تمام ادیان الهی دارد. بسیاری از جوامع بشری مراسم ازدواج را در عبادت‌گاه‌ها برگزار می‌کنند؛ مثلا مسیحیان در کلیسا و سایر ادیان در عبادت‌گاه‌های خود (سالاری فر، بیتا: ۳۱- ۳۲) که متأسفانه یکی از مشکلات امروزه جوانان در جامعه با توجه به سفارشات مکرر اسلام دراین باره، در همین امر واقع شده است، رو آوردن بـه تجملات و تشریفات زیاد، توقعات غیرضروری و مهریه‌های سنگین، مدرک‌گرایی و پیروی از فرهنگ بیگانه باعث شده که جوانان دیر به سراغ این امر مقدس بروند و نتیجه آن عوارضی مانند اضطراب روحی، ضعف اعصاب، پرخاش‌گری، اختلاف خانوادگی، مبتلا شدن به گناهان بزرگ و مفاسد اخلاقی و اجتماعی، روابط نامشروع بین دختران و پسران، اعتیاد به مواد مخدر و ده‌ها مسائل دیگر می‌باشد. درحالی که اگر از سطح توقعات و تشریفات کاسته شود و فرهنگ اسلام در عمل در جامعه پیاده گردد، ما دیگر دچار این مشکلات نخواهیم بود. تنها راه نجات، پیروی از قرآن کریم و ائمه اطهار(ع) می‌باشد (محمدی نیا، بیتا: ۳۱۴).

نتیجه چنین جامعه‌ای، به فعل رسیدن تعادل و استحکام در محیط خانواده و داشتن جامعه‌ای سالم است. در چنین خانواده‌ای وحدت و انسجام، حکم‌فرمایی می‌کند و ماحصل این خانواده نوعی وحدت و انسجام رویّه در جامعه است. رفتارهای خانوادگی را از جمله وظایف دینی خویش تلقی کرده و امور زندگی دنیوی را در مسیر تکامل معنوی و اخروی خود قرار می‌دهد. این دیدگاه در مقابل نگرشی است که رشد معنوی را در دوری از ازدواج جست وجو می‌کند. از آثار روان شناختی ازدواج نیز که شاید بتوان آن را عمیق‌ترین و قوی‌ترین تأثیر و تأثر متقابل در روابط اجتماعی دانست. همین تأثیر و تأثر شدید زن و شوهر از هم‌دیگر است. عبارت‌هایی در متون اسلامی در مورد مردان گفته شده، که با ازدواج اختیار خود را به دست زن می‌دهند. پس متوجه باشند، عنان اختیار خود را به دست چه کسی می‌دهند. در مورد زنان نیز گفته شده است که با ازدواج به تبعیت کامل شوهر درمی‌آیند که هر دو تعبیر نشان از وابستگی عمیق و متقابل بین زن و مرد دارد. بر این اساس هریک از زن و مرد در رفتار، افکار و نگرش‌ها به شدت تحت تأثیر طرف مقابل قرارمی‌گیرند (سالاری فر، بیتا: ۳۲ – ۳۴). این است که اسلام به هرکدام از طرفین، حق انتخاب داد و این حقی است مشترک میان پسر، دختر و خانواده و رضایت هرسه برای ازدواج لازم است، اگرچه رسم بر این است که پسر پیش‌قدم شده از خانواده دختر، دخترشان را خواستگاری کند، اما این ظاهر کار است. حقیقت این است که پیش از این، موضوع بین سه طرف قضیه مطرح شده است، چه بسا که حیای دختر یعنی گرانبهاترین زینت او، مانع اظهار نظر وی شده باشد. اندیشه اسلامی در مورد ازدواج این است، اما اگر یکی از سه طرف بخواهد نظر خود را مستبدانه تحمیل کند، اسلام جلوی راه او را می‌گیرد، تاهرکدام به حق خود برسند (شلبی، بیتا: ۶۱).

۱ـ۳. اهداف تشکیل خانواده در اسلام

در مکتب اسلام، هدف‌ها و انگیزه‌های متعددی برای تشکیل خانواده ذکر شده است. از جمله این‌که اسلام به عنوان دین مهر و پاکدامنی، تعالی بشر را در کنار هم بودن و سالم زیستن خلاصه کرده است. در این مکتب الهی، ایجاد کانون آسایش و آرامش برای زن و مرد، حفظ عفت و پاکدامنی، ارضای نیاز جنسی، تجربه دوستی و عشق ورزیدن، برقراری تعادل در وجود آدمی، تأمین سلامت جسم و روان، رهایی از تنهایی، کمک به رشد و تکامل یکدیگر و داشتن فرزندانی سالم و شایسته از اهداف تشکیل خانواده است. با مشخص شدن این اهداف، می‌توان گفت: مهم‌ترین کارکرد خانواده در مسیر متعالی خود چهار مورد ذیل است:

۱-۳-۱. ارضای نیاز جنسی

دیدگاه اسلام در این مورد طبق طبیعت و سرشت انسان است و به همه نیازهای جسمانی و روانی وی توجه دارد. اسلام به این نیاز بشری پاسخ مثبت داده و به این رفتار مشترک بین انسان و حیوان، رنگ معنوی و عبادی می‌دهد. که همین عامل امتیاز مهم دین اسلام نسبت به دیگر ادیان می‌باشد.

۱-۳-۲. آرامش روانی

از اهداف مهم ازدواج و تشکیل خانواده تحصیل آرامش روانی و سکون قلبی زن و شوهر در سایه برقراری روابط عاطفی و اجتماعی بسیار نزدیک آنها با هم است.

۱-۳-۳. رشد و تکامل شخصیت

از آثار دیگر تشکیل خانواده می‌توان به رشد شخصیت و کمال معنوی زن و شوهر اشاره کرد. در بعد معنوی کافی است بدانیم که در کلمات اولیای دین تصریح شده که فرد با ازدواج نیمی از دین خود را کامل می‌کند و ارزش اعمال عبادی او چندین برابر افراد مجرد می‌شود. تعبیر لباس بودن زن وشوهر برای همدیگر درواقع به حفظ هر یک از آنها، به پیروی از مفاسد اخلاقی وآلودگی‌های جنسی توسط دیگری اشاره دارد. اگر فرد بدون ازدواج هم بتواند خود را از نظر اخلاقی مهار کند، در عین حال از رشد و تکامل ناشی از ازدواج بی‌بهره است. شهید مطهری به چنین افرادی اشاره می‌کند که اینان هرچند بدون ازدواج، رفتار خود را مهار کرده و مقامات علمی کسب نموده‌اند، ولی نوعی نقص و عدم کمال به تعبیری خاص در آنها مشاهده می‌شود. گویی انسان یک نوع کمال روحی دارد که جز در مدرسه خانواده کسب نمی‌شود.

۱-۳-۴. تربیت فرزند

این فرزندان هستند که برای شخص پس از پایان زندگی‌اش حیات جدیدی را مجسم می‌سازند. پس پدر در میان فرزندان خود و حتی نوه‌هایش مدت‌های طولانی پس از مرگش زندگی می‌کند، به همین خاطر است که استمرار نسل انسانی و پرورش افراد برای آینده جوامع، از اهداف مهم این امر مقدس است. پیامبر(ص) در تشویق افراد به ازدواج، بر تولید نسل تأکید می‌کند و آن را موجب افتخار خود می‌داند (سالاری فر، بیتا: ۲۶، ۲۹،۳۰).

۱-۳-۴-۱. نتایج اخلاق و تربیت در استحکام و انسجام خانواده

بی‌شک نخستین مدرسه هر انسانی دامان مادر و آغوش پدر اوست، و در همین جا است که نخستین درس‌های فضیلت یا رذیلت را می‌آموزد. اگر مفهوم تربیت را اعم از«تکوینی» و «تشریعی» در نظر بگیریم، نخستین مدرسه رحم مادر و صلب پدر است که آثار خود را به طور غیر مستقیم در وجود فرزند می‌گذارد، و زمینه‌ها را برای فضیلت و رذیلت آماده می‌سازد. در خانواده‌های پاک و با فضیلت غالباً فرزندانی با فضیلت پرورش می‌یابند و بالعکس افراد شرور غالباً در خانواده‌های شرور و آلوده‌اند. تأثیر تربیت پدر و مادر در فرزندان تا آن حد است؛ که درکتاب الهی آیه ۳۰ سوره روم چنین آمده است «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا؛ خلقت و خواسته خداوند دین و اسلام و یکتا پرستى است که جهانیان را براساس آن خلق فرموده تا به سوى او رفته و خداپرست باشند».

در آیه ۵۶ سوره ذاریات آمده است که «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ». حدیث مشهوری از پیامبر اسلام (ص) در تفصیل این آیه آمده است که «کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى اَلْفِطْرَهِ حَتَّی یَکُونَ أَبَوَاهُ هُمَااللّذَانِ یُهَوِّدانِهِ وَ  یُنَصِّرَانِهِ؛ هر فرزندى در اصل خلقت بر اساس یکتاپرستى خلق شده و اگر آن را به حال خود بگذارند مسلمان و ایمان به خدا خواهد داشت- و تنها ریشه خانواده از پدر و مادر است کـه او را به مسلک یهود یا مسیحى یا مجوس مى‌کشاند».

از ابى مسلم نقل شده که معناى آیه این است: پیروى کن از دین به آنچه «فطرت خدا» تو را به او راهنمایى می‌کند، زیرا خداوند موجودات را به نحوى آفریده و ترکیب و صورت‌بندى نموده که بر وجود صانعى توانا و دانا وحى و قیوم و قدیم و یگانه‌اى که به هیچ چیز شبیه نبوده و چیزى همانند او نیست، دلالت دارد (ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القران، ۱۳۶۰، ج۱۹: ۱۲۶).

جایی که تربیت خانوادگی، ایمان و عقیده را دگرگون سازد چگونه ممکن است در اخلاق اثر نگذارد؟ همین امر سبب شده است که مسأله تربیت فرزندان به عنوان یکی از اساسی‌ترین حقوق آنها بر پدر و مادر شمرده شود؛ در حدیث نبوی(ص) می‌خوانیم: «حَقِّ اَلْوَلَدِ عَلَى اَلْوَالِدِ أن یُحَسِّنُ اِسْمَهُ وَ یُحَسِّنُ أَدَبَهُ؛ حق فرزند بر پدر این است که نام نیکی بر او بگذارد و او را به خوبی تربیت کند». (نهج البلاغه، ۱۴۴۰: ۵۴۶).

بنابراین پیامبر(ص) خود نیز از تربیت یافتگان فرشتگان بود. درست است که اخلاق و صفات روحی انسان اعم از خوب و بد، از درون او برمی‌خیزد و با اراده او شکل می‌گیرد، ولی نمی‌توان انکار کرد که زمینه‌های متعددی برای شکل‌گیری اخلاق خوب و بد وجود دارد که یکی از آنها وراثت از پدر و مادر و همچنین تربیت خانوادگی است و این مسأله قطع نظر از تحلیل‌های علمی و منطقی، شواهد عینی و تجربی فراوان دارد که قابل انکار نیست. به همین دلیل برای ساختن فرد یا جامعه آراسته به زیورهای اخلاقی باید به مسأله وراثت خانوادگی و تربیت‌هایی که از نونهالان در دامن مادر و آغوش مادر می‌بینند، توجه داشت و اهمیت این دوران در ساختار شخصیت انسان‌ها را هرگز فراموش نکرد (مظاهری، ۱۳۷۶: ۷۸-۸۰).

در نتیجه باید گفت که خانواده، علاوه بر این‌که به عنوان یکی از عوامل ایجاد تعادل و تأمین امنیت روحی برای اعضای خانواده است، تکیه‌گاهی مطمئن، عامل بقای نسل و موجد علاقه بیشتر بین زن و مرد تلقی می‌شود. بعد از تولد نخستین فرزند، توجه بـه تعلیم و تربیت فرزندان و رشد مذهبی و اخلاقی و پرورش استعدادهای آنان از قابل بحث‌ترین و علمی‌ترین مباحث مربوط به کارکردهای خانواده است (سالاری فر، بیتا، ۲۶). این کارکردها در صورتی در نهاد خانواده قابل اجرا می‌باشند که هرکدام از عاملین آن نقش اصلی خود را در کمک به یکدیگر برای تقویت این نظام کوچک اجتماعی به انجام رسانند و به هدف اصلی خانواده و آرمان اصلی این نهاد مقدس دست پیدا کنند. در نتیجه یکی از مسائل بسیار مهم در امور خانواده که باید به آن توجه ویژه‌ای داشت، مسئله مدیریت و سرپرستی خانواده است.

۱-۴. اهمیت حضور مدیر در استحکام و انسجام خانواده

در اجتماع بزرگ بشری، مراکز و محیط‌های بسیاری وجود دارد که برای گردش چرخ‌های اجتماع در همه این مراکز، فعالیت‌های چشم‌گیری صورت می‌گیرد، ولی یک مرکز که از همه مراکز مهم‌تر و واجد نقشی منحصر به فرد است، محیط خانوادگی است که به عنوان اولین و بنیادی‌ترین تشکّل در جامعه، نیاز به مسئول یا سرپرست دارد. هر تشکّل و اجتماعی که فاقد مقام مسئول یا سرپرست باشد، نابسامانی و هرج و مرج، از عوارض حتمی و اجتناب ناپذیر آن است. به تجربه ثابت شده است کـه وجود دو رهبر و سرپرست در یک سازمان، از نداشتن رئیس، زیان بخش‌تر است و کشوری که دو فرمان‌روای مستقل دارد، همیشه هرج و مرج و بی‌نظمی در آن حکم‌فرماست.

اگر متصدیان این مرکز مربیان کامل باشند و با برنامه‌های صحیح و درس‌های مفید، رسالت خود را به انجام برسانند، آینده فردای هر جامعه‌ای از امروز آن بهتر خواهد بود(نوری همدانی، ۱۳۸۹، ۴۱۹).

خانواده نیز از این اصل کلی پیروی می‌کند. اگر خانواده‌ای از مدیریت صحیح برخوردار نباشد، شیرازه آن از هم می‌پاشد و نظم و انسجام آن از بین می‌رود. از آنجا که مصلحت و سعادت هر جامعه‌ای در گرو داشتن ناظر و سرپرستی است که در فرض بروز اختلاف، مرجع حل اختلاف و فصل‌الخطاب باشد، خانواده نیز به عنوان کوچک‌ترین نهاد اجتماعی از این قاعده مستثنی نیست. خانواده بر مبنای روابط عاطفی، اخلاقی و تربیتی اعضا پایه‌ریزی شده و محل تجلی و رشد فضایل و کرامت‌های انسانی است، حتی اگر خانواده را مؤسسه تربیتی و یا شرکتی اقتصادی هم بدانیم، نیازمند مدیر است(فتاحی زاده، ۱۳۸۶: ۱۱۲).

مدیریت در خانواده و در هر سازمان اجتماعی دیگر برای گردش بهتر امور و جلوگیری از ایجاد اختلال می‌باشد. مدیریت در این نهاد نه یک مقام و حق، بلکه یک مسئولیت و وظیفه است. مدیر و سرپرست خانواده باید در مقابل اعضای دیگر و بالاتر از آنها در مقابل خداوند پاسخگوی نحوه عملکرد خود در قبال خانواده و تصمیم‌گیری‌هایش باشد.

به این ترتیب نباید مدیریت بر خانواده را با تحکم و زورگویی، سلطه‌جویی و اعمال خشونت، اشتباه کرد، همان‌گونه که برای تحکیم بنای خانواده، به وجود یک سرپرست نیاز است و بدون آن، خانواده به سستی می‌گراید و دچار اختلال می‌شود، زورگویی، خودسری، اعمال قدرت بی‌جا نیز بنیاد خانواده را متزلزل خواهد کرد. باید توجه داشت که خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است که همانند یک اجتماع بزرگ باید رهبر و سرپرست واحدی داشته باشد، زیرا رهبری و سرپرستی دسته جمعی که مرد و زن آن را مشترکاً بر عهده بگیرند، مفهومی ندارد. در نتیجه زن یا مرد یکی باید رئیس خانواده و دیگری معاون و تحت نظارت او باشد. این مسئله در دنیای امروز بیش از هر زمان روشن است که اگر هیئتی (حتی یک هیئت دو نفره) مأمور انجام کاری شود، حتماً باید یکی از آن دو رئیس و دیگری معاون یا عضو باشد، وگرنه هرج و مرج پیدا می‌شود (نافعی فرد، ۱۳۸۳: ۱۰۳).

۱-۴-۱. دیدگاه اسلام در مورد مدیر و سرپرست خانواده

حال که اهمیت مدیریت و سرپرستی در نظام خانواده بیان گردید، این سؤال مطرح است که اسلام این وظیفه مهم را به دوش چه کسی از اعضای خانواده نهاده است؟ آیا مرد و زن با هم مدیر خانواده هستند؟ یا این وظیفه بر عهده یکی از این دو می‌باشد. خداوند متعال در سوره مبارکه نساء آیه ۳۴ فرموده است که: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ …؛ مردان، از آن جهت که خدا بعضى را بر بعضى برترى داده است، و از آن جهت که از مال خود نفقه مى‌دهند، بر زنان تسلط دارند. پس زنان شایسته، فرمانبردارند و در غیبت همسر عفیف‌اند و فرمان خداى را نگاه مى‌دارند».

در این آیه بعد از این‌که حکم قوام بودن مردان را ذکر می‌کند، اوصافی از ارزش‌های انسانی زن را مطرح کرده و او را متوجه مسئولیتی که در خانواده دارد، می‌کند. ذکر این نکته ضروری است که قیم و سرپرست بودن مردان، در حقیقت اشاره به مسئولیتی است که نوع مردان از جهت توانایی فکری و قدرت بدنی در انجام آن شایسته‌تر و بهتر از زنان هستند. البته این بدان معنا نیست که دیگر افراد خانواده ازهیچگونه حقی برخوردار نباشند. درست است که رئیس وسرپرست خانواده در شریعت اسلام مرد معرفی شده، اما بدون شک زن به عنوان معاون درتصمیم‌گیری‌ها وآنچه برصلاح و فساد خانواده است، نقش موثری را می‌تواند داشته باشد.

زنان در کنار مردان با کمک گرفتن از نیروی فکری دیگری مکمل یکدیگرند. تفاوت‌هایی که از نظر ساختمان فیزیکی و نیروی جسمی و برخی استعدادها که در وجود مرد و زن است، نشان می‌دهد که اسلام سنگینی مشکلات زندگی را از دوش زنان برداشته، تا زنان رفاه وآسایش بیشتری که مناسب با وضعیت جسمی وخلقت آنهاست، داشته باشند. بنابراین قرار دادن زنان در کنار مردان در امر مسئولیت‌پذیری به صورت یکسان و یا سپردن کارهای طاقت‌فرسا وخشن به دوش زنان ظلم بر زنان است. و شعار تساوی حقوق زن و مرد که گروهی روشنفکر غرب‌زده به آن دامن می‌زنند، جز فریب افکار عمومی، توجیه دیگری نمی‌تواند داشته باشد. زیرا از منظر قرآن کریم، تساوی ارزشی زن و مرد به طور دقیق برقرار است. برطبق این اصل ثابت قرآنی، زن می‌تواند در میدان عبودیت و یگانه‌پرستی آن قدر پیشروی کند، که برترین مقام را پیدا کند. در این میدان، جنسیت نقشی ندارد. این انسان و انسانیت است که به توفیق الهی می‌تواند موانع را از پیش پای خود بردارد و به اوج عظمت و سعادت برسد. بنابراین سپردن مدیریت و سرپرستی خانواده به مردان دلیل برتری صنف مردان بر زنان نیست (بهشتی، بیتا: ۱۷-۱۵)

۱-۵. اثرات مودت و رحمت در استحکام خانواده

۱-۵-۱. مفهوم مودت و رحمت و تفاوت آن دو

مودت، عشق و علاقه قلبی است که ابتدا باید در مرد و زن به وجود آید تا پیوند زناشویی تحقق پیدا کند، سپس تداوم و استمرار داشته باشد تا عامل و انگیزه آرامش خاطر و احساس خوشبختی پدیدار شود. اما رحمت امری یک جانبه و ایثارگرایانه است، یعنی هرگاه هریک از زن و مرد دچار ضعف و نقص یا مشکلی شدند، همسرش باید مشکل و احساس درونی او را درک کند و ایثارگرانه به کمک او بشتابد، یا اگر خطا و اشتباهی را مرتکب شد، به جای تنبیه و انتقام‌جویی، با روحیه رحمت و عفو و اغماض برخورد نماید تا هدف و فلسفه ازدواج تحقق پیدا کند.

به باور برخی روان شناسان، غالب کشاکش‌های خانوادگی، سردی‌ها و خانه‌گریزی‌ها، بدزبانی‌ها و جدایی‌ها به دلیل نبود جاذبه الهی یعنی مودت و رحمت و شفقت و بهره‌مندی از آرامش روانی است. حتی ریشه بسیاری از اختلالات رفتاری و کژروی‌های اجتماعی مثل اعتیاد به سیگار و الکل و مواد مخدر در بین برخی زنان و مردان متأهل را می‌توان در ناامنی روانی و فقر عاطفی بین همسران جستجو کرد.

۱-۵-۲. راه‌های تحکیم مودت

چه کنیم تا پیوند و صمیمیت و نشاط روحی و شفقت میان زن و شوهر استمرار یابد و جاذبه الهی مودت، عمیق و ریشه دار گردد؟ (افروز، بیتا: ۲۹-۳۰). برای ایجاد چنین پیوندی باید، حقوقی را بیان داشت که هر دو (هم مرد به زن و هم زن به مرد) نسبت به یکدیگر دارند حقوقی که در اسلام به صورتی زیبا بیان شده‌اند و انسان با مطالعه این حقوق متقابل، آنها را از معجزات فرهنگ پاک اسلام می‌شمرد و به این باور می‌رسد که در هیچ مکتب و مدرسه‌ای بدین صورت به حقوق زن و شوهر اشاره نشده است. هیچ مکتبی هم توان ارائه بهتر از آن را تا قیامت ندارد و باید گفت که قسمت عمده‌ای از استحکام پایه‌های زندگی، در گرو رعایت این حقوق متقابل می‌باشد. قسمت عمده‌ای از حقوق واجب و مستحب زن و شوهر نسبت به یکدیگر در اینجا نقل شده است:

۱-۵-۲-۱. تهیه لوازم زندگی

این وظیفه که بر عهده مردان گذاشته شده در اسلام به عنوان یکی از وظایف مهم مرد برشمرده شده است. طوری که در این باره بیان شده که سرپرستی زن و فرزند و رسیدگی به امور آنان را از خوشبختی‌های مرد می‌توان نام برد. زندگی ۶۳ ساله پیامبر(ص) را اگر به سه دوره «کودکی و نوجوان»، «تشکیل خانواده» و «پیامبری و حکومت» تقسیم کنیم؛ تشکیل خانواده یکی از دوره‌های زندگی ایشان محسوب می‌شد. پیامبر اعظم (ص) در طول زندگی پر برکتشان برای رفع نیازهای اولیه خود و خانواده‌اش از کم‌ترین امکانات بهره‌مند بود (احمدی، ۱۳۸۵: ۸۲) «وَ کَانَ خَفیفُ المَؤنَه» (طباطبائی، ۱۳۵۴: ۴۱).

برخی از این موارد را به صورت گذرا طرح می‌کنیم:

۱-۵-۲-۱-۱. خوراک

در گفتار برخی از امامان و صحابه آمده است که پیامبر(ص) هرگز نان گندم نخورد و از نان جوین هم هرگز به اندازه سیر شدن، تناول نکرد. سه شب پشت سر هم از نان جوین سیراب نشد. حضرت از هر نوع غذایی که خدا برایش حلال کرده بود، با خانواده و خدمتکارانش می‌خورد، بیشترین خوراک او خرما و آب بود (طباطبائی، ۱۳۵۴: ۱۶۱-۱۶۰).

«وَ کَانَ (ص) یُعَصِّبُ الحُجَرَ عَلَی بَطنِهِ مِنَ الجُوع …؛ پیامبر(ص) گاهی از شدت گرسنگی، بر شکم خود سنگ می‌بست». ایشان از هر طعامی برایش حاضر می‌کردند، می‌خورد. ابن عباس می‌گوید: چه بسا پیامبر(ص) چند شب گرسنه می‌ماند و برای آن حضرت و خانواده‌اش غذای شب پیدا نمی‌شد (طباطبائی، ۱۳۵۴: ۷۳). آن حضرت خود نیز می‌فرمود: یک ماه چنان سپری شد که من و بلال، جز چیزی که زیر بغل بلال نهان می‌شد و می‌آورد، غذایی نداشتیم (تنکابنی، ۱۳۷۴: ۱۲۵).

امام باقر(ع) در هنگام بیان خوراک ساده پیامبر(ص) چنین می‌فرماید: البته من نمی‌گویم که پیامبر(ص) چیزی برای خوردن پیدا نمی‌کرد؛ بلکه گاهی به یک مرد، صد شتر می‌بخشید. پس اگر آن حضرت دلش می‌خواست بخورد، هر آینه می‌توانست بخورد.

امام باقر(ع) در ادامه بیان می‌کند که: جبرئیل(ع) سه بار، کلید گنج‌های زمین را به پیشگاه رسول خدا(ص) تقدیم کرد، اما حضرت از پذیرفتن آنها خودداری نمود تا همواره در برابر پروردگارش، فروتنی و تواضع داشته باشد (طباطبائی، ۱۳۵۴: ۱۸۳-۱۸۲).

۱-۵-۲-۱-۲. پوشاک

پیامبر اکرم(ص)در خوراک و پوشاک، از غلام‌ها و کنیزان خود، برتری نمی‌جست (طباطبائی، ۱۳۵۴: ۷۵). حضرت می‌فرمود: من تا هنگام مرگ، از پنج چیز دست برنمی‌دارم… پوشیدن لباس پشمینه و….  جنس لباس حضرت، از پنبه بود و در حال ضرورت، از لباس پشمی و مویی استفاده می‌کرد. عبای کهنه وصله‌داری داشت که گاهی آن را به تن می‌کرد و می‌فرمود: «إنّما أنَا عَبدٌ ألبَس کَما یَلبس العَبد؛ من، بنده‌ام و همچون بندگان لباس می‌پوشم». حضرت به ابوذر می‌فرمود: من لباس خشن و زبر می‌پوشم (طباطبائی، ۱۳۵۴: ۱۳۳- ۱۳۱).

۱-۵-۲-۱-۳. مسکن

بعد از ورود پیامبر(ص) به مدینه، آن حضرت به مدت هفت ماه در خانه ابوایوب انصاری زندگی کرد و پس از اتمام ساخت مسجد و خانه‌های اطراف آن، تا هنگام رحلت در همان خانه‌های مسجدش سکونت داشت (یوسفی غروی، ۱۳۸۲، ج۲: ۱۹۶-۱۹۴). در روایتی آمده است: پیامبر(ص) از دنیا رحلت کرد، در حالتی که خشتی روی خشتی نگذاشت (طباطبائی، ۱۳۵۴: ۱۳۵).

۱-۵-۲-۱-۴. اثاثیه و غیره

وسایل زندگی پیامبر(ص) و همسرانش بسیار محدود و ساده بود؛ به‌گونه‌ای که اصحاب و حتّی دشمنان، دچار شگفتی شده بودند (تاج لنگرودی، ۱۳۷۰: ۴۳۵). در روایات می‌خوانیم: بالش و تشکی از پوست داشت که با لیف خرما پر شده بود… گاهی آن حضرت روی حصیر بدون فرش می‌خوابید. زیرانداز حضرت، یک عبا و متکّایش از پوست و بار آن از لیف خرما بود. سوخت منزلش، شاخه‌های درخت خرما بود. حضرت بر انواع مرکب‌ها (شتر، اسب و قاطر) و بیشتر بر الاغ بی‌پالان سوار می‌شد. یعنی ارزان‌ترین وسیله نقلیه آن روز (طباطبائی، ۱۳۵۴: ۱۴۳و ۱۲۳).

۱-۵-۲-۱-۵. خرید منزل

حضرت مایحتاج زندگی‌اش را خود از بازار تهیه می‌کرد و به سوی خانواده‌اش حمل می‌نمود (طباطبائی، ۱۳۵۴: ۴۱). خود آن حضرت درباره خرید برای منزلشان می‌فرمود: «لا أشتَری شیئًا لَیسَ عِندی ثَمَنُه؛ چیزی که پول و قیمت آن را ندارم، نمی‌خرم». (تنکابنی، ۱۳۷۴، ج۲: ۲۴۴).

البته پیامبر(ص) در برخی از موارد، برای رفع نیازهای ضروری دیگران یا خانواده‌اش از اصحاب و گاهی از یهودیان، پول قرض می‌گرفت. لذا پیش از رحلت به وصی و جانشین خود، امام علی(ع) سفارش کرد که قرض و بدهی‌هایش را بپردازد.(صابری یزدی، ۱۳۷۲، ج۱: ۱۶۴).

همسران پیامبر(ص) پس از جنگ بنی قریضه که غنیمت سرشاری نصیب رزمندگان و حکومت اسلامی شده بود، از آن حضرت درخواست خرجی بیشتر و امکاناتی شدند، پیامبر(ص) با رد تقاضاهای آنان، یادآور شد که من رهبر اسلام و مسلمانان هستم و باید زندگی بسیار عادی و ساده‌ای داشته باشم تا بینوایان و مستمندان، احساس حقارت و پستی نکنند.

متأسفانه «امهات مؤمنین» بر درخواست‌های خود، پافشاری کردند و قلب رسول االله(ص) را آزردند… لذا آن حضرت به مدت یک ماه از همسرانش کناره‌گیری کرد. سرانجام آیات ۲۸ تا ۳۱ سوره احزاب نازل شد، مبنی بر این که ای بانوان پیامبر! اگر زندگی پر زرق و برق دنیا را می‌خواهید، می‌توانید از حضرت جدا شوید. اما اگر به خدا، پیامبر و پاداش‌های بزرگ الهی در قیامت علاقه دارید، پس به همین زندگی ساده و افتخارآمیز نبوی، قانع و راضی باشید.(شمس الدین، ۱۳۷۲: ۳۹۶ – ۳۹۵).

۱-۵-۲-۲. گشایش در زندگی

زن و شوهر لازم است به بهانه‌های مختلف زمینه فراهم کردن خوشحالی همدیگر را فراهم سازند، مثلاً مرد باید در سالگرد تولد، ازدواج، یا اعیاد مذهبی و هنگام بازگشت از سفر با تهیه هدایا و سوغات اسباب خوشحالی همسرش را فراهم کند و زن نیز همین‌طور. رسول حق(ص)در این باره فرمودند؛ کسی که به بازار می‌رود و برای عیالش تحفه می‌خرد، مانند کسی است که در خانه مستمندان صدقه می‌برد، او باید تحفه خریده شده را وقتی به خانه برد، ابتدا به دخترانش بدهد، زیرا هرکس دخترش را خوشحال کند چنان است که بنده‌ای از نسل اسماعیل آزاد کرده و هرکس دیده پسرش را با بردن تحفه روشن کند، گویا از ترس خدا اشک ریخته و هرکس که از ترس خدا گریه کند، حضرت حق او را وارد بهشت‌های پرنعمت می‌کند (حر عاملی، ۱۴۰۹، ج۲۰: ۵۱۴).

۱-۵- ۲-۳. احترام و خوش رفتاری زن و شوهر با یکدیگر

سپاس از زحمات مرد، با محبت و مهربانی با او سخن گفتن، صبر بر نداری و فقر او، پذیرایی عاشقانه از وی، استقبال از او به وقت آمدن، بدرقه او به وقت رفتن، تمکین بی‌چون و چرا در ایامی که مجاز است، آرایش و زینت و خوب پوشیدن برای او، اداره امور زندگی به نحوی شایسته و مناسب، قناعت در مخارج، تحمیل ننمودن بیش از حد قدرت بر شوهر جزو وظایفی است که رسول اسلام و امامان معصوم به عنوان وظیفه زن در برابر شوهر معین فرموده‌اند. جهاد زن نیکو شوهرداری اوست (همان، ج۲۰: ۱۶۲) و نیز بر شوهر است که، خسته نباشید بگوید و خدا قوتی به همسرش بدهد و از کارها و زحماتش تقدیر وتشکر کند.

درباره احترام مردان نسبت به زنان و حق زنان بر مردان، رسول حق(ص) فرمودند: برادرم جبرئیل آن‌قدر سفارش زن‌ها را کرد که تصور کردم مرد حق ندارد اف به او بگوید. پیامبر(ص) درباره زنان فرمودند که از خدا بترسید، اینان رنج وسختی زندگی را تحمل می‌کنند، به مقتضای دستور حق و نص قرآن و سنت و شریعت محمدی بر شما حلال شده‌اند، در برابر این‌که تن در اختیار لذت‌های شما می‌نهند و فرزندانتان را در اندرون خود حمل می‌کنند، تا آنجا که به وقت زائیدن دچار دردهای خطرناک می‌شوند، حقوق واجبی بر عهده شما دارند، با آنان مهربان باشید، آنان را دلخوش دارید تا با شما بسازند، از آنان اظهار کراهت و ملال نکنید در آنچه به عنوان مهر به آنان داده اید طمع نورزید و چیزی از آن را به زور استرداد ننمائید (همان، ج۲۰: ۱۶۹-۱۵۷). احترام به پدر و مادر و خواهر و برادر همسر و توصیه به احسان بر آنان در ازدیاد محبت مؤثر است.

۱-۵-۲-۴. سلام کردن

زن و شوهر در سلام گفتن به همدیگر پیشی بگیرند. هنگام وارد شدن به خانه با صدای بلند و با خوش رویی، و نشاط و محبت آمیز سلام بگوید و موقع بیرون رفتن از خانه، با همان کیفیت خداحافظی کند، حتی هنگامی که از خواب بیدار می‌شوند، به همدیگر سلام کنند. امام صادق(ع) می‌فرماید: «وقتى شوهر به خانه وارد مى‌شود، باید به خانواده‌اش سلام کند و آنها را از آمدن خود مطّلع سازد» (مجلسی، ۱۴۰۳، ج۷۳: ۱۱).

۱-۵-۲-۵. آراسته و پاکیزه بودن

اسلام برای دلگرم شدن زنان به زندگی و جلب محبت آنان به مردان توصیه می‌کند که لباس و سر و وضع خود را تمیز و اصلاح کنند؛ مسواک بزنند و آراسته و پاکیزه باشند تا زنانشان به نامحرم تمایل پیدا نکنند. پیامبر اکرم(ص) در دنباله این حدیث می‌فرمایند: گروهی از مردان بنی اسرائیل چنین نکردند، در نتیجه زنانشان از آنها دلسرد شدند و با گرایش به نامحرم به زنا رو آوردند (نهج الفصاحه، بیتا: ۲۰)ا

اسلام همچنین به زنان توصیه میکند که خود را بـرای همسـران در منـزل زینـت و آرایش کنید و با لباس و آرایش در زیباترین چهره و قیافه نزد شوهران جلوهگری نمایید تا همسرانتان به زنان نامحرم دل نبندنـد و از ظاهر کـردن آرایـش و پیرایششـان نـزد نامحرم نهی کرده است. طوری کـه رسـول اکـرم از اینکـه زن در خـارج از خانـه لبـاس چشمگیر بپوشد، به صورتی که نظر دیگران را جلب کند، نهـی فرمـود و از اینکـه زیـور صدادار با خود بر دارد قدغن نمود (حرعاملی، بیتا: ۱۸۷).

۱-۵-۲-۶. پرهیز از آزار و تند خویی و بد زبانی با یکدیگر

درشت‌گویی، بدزبانی، تندی، سخت‌گیری طرف مقابل انسان را هرکه باشد وادار به عکس‌العمل می‌کند. حال و مقال وقتی خارج از حدود باشد، زن را دل‌گیر، و روحیه او را کسل و در نتیجه فضای زندگی به تلخی و سردی می‌گراید. رسول اسلام(ص) در این زمینه سخنرانی عجیبی دارند، این سخنرانی را برای زنان ایراد فرمودند: «ای زنان در راه خدا صدقه دهید گرچه از زیور و زینت خود، گرچه یک دانه خرما. چرا که بیشتر شما هیزم جهنم هستید، لعنت می‌کنید و نسبت به خدمات شوهر سپاس گذار نیستید». زنی عرضه داشت: مگر ما نیستیم که مادری می‌کنیم، کودک را ماه‌ها در شکم می‌پرورانیم، به او شیر می‌دهیم …؟ فرمود: «چرا، باردار هستید، فرزند می‌آورید، شیر می‌دهید، مهربان و با عاطفه‌اید، اگر ناسازگاری با شوهر و آزار دادن به او نبود هیچ زن نمازگزاری به آتش قیامت نمی‌سوخت». این حق تنها مخصوص مردان نیست برای زنان هم چنین حقی هست، چنان‌که پیامبر(ص) فرمودند: برادرم جبرئیل آن‌قدر سفارش زن‌ها را کرد که تصور کردم مرد حق ندارد اف به او بگوید (حرعاملی، بیتا: ۱۷۵).

۱-۵-۲-۷. گذشت و اغماض

از میان توصیه‌هایی که اسلام به زن و شوهر کرده، گذشت و اغماض هریک از لغزش‌ها و کج خلقی‌های دیگری و چشم‌پوشی و نادیده گرفتن اشتباهات و خطاهای یکدیگر در درجه اول قرار دارد (همان: ۱۶۹).

۱-۵-۲-۸. عیب پوشی و رازداری

یکی از ویژگی‌های همسران شایسته و وفادار، رازداری است. زن و شوهر باید حافظ اسرار یکدیگر باشند، چنان‌که خداوند در سوره بقره آیه ۱۸۷ می‌فرماید «لباس یکدیگر باشند» و عیب‌ها و ضعف‌ها و کمبودهای زندگی را برای دیگران اگرچه نزدیک‌ترین فرد باشد نقل نکنند. بدانند افشای عیب و اسرار همسر خیانت تلقی می‌گردد (همان: ۳۷).

۱-۵-۲-۹. اظهار محبت‌ها و دوستی‌ها

زن و شوهر باید بدانند که روی کره زمین نزدیک‌تر از همسرش کسی نیست، پس اگر سعادت و خوشبختی می‌خواهند، لذت و صفای زندگی می‌طلبند باید غم‌خوار و دلسوز یکدیگر باشند و محبت‌ها را از درون دل خود به زبان جاری کنند و محبت و علاقه قلبی خود را ابراز نمایند. محبت قلبى هرچند در زندگی لازم است اما کافى نیست. براى انس و الفت بیشتر باید محبت را اظهار کرد.

۱-۵-۲-۱۰. احسان کردن

از آنجا که انسان، بنده احسان است، یکى از شیوه‌هاى تحکیم روابط حسنه و ایجاد الفت احسان کردن به همسر می‌باشد. کمک به همسر در کارهاى خانه یک نوع احسان است و محبت را بیشتر می‌کند. یکى از مصادیق احسان، هدیه دادن است (همان: ۱۶۹).

۱-۵-۲-۱۱. به بهترین نامی که او دوست دارد صدایش کند

اسلام می‌خواهد همواره تنور عشق و محبت و صفا و صمیمیت میان زن و شوهر گرم باشد، از این رو توصیه می‌کند با واژه‌ها و نامی یکدیگر را صدا کنند که همسر خیلی خوش دارد، مثلاً عزیزم. هریک از زن و شوهر باید همسر خود را به نامى صدا کند که بیشتر دوست دارد (انصاریان، بیتا: ۳۸۵ – ۳۶۵).

۱-۵-۲-۱۲. رعایت نظم و ترتیب در زندگی

رعایت نظم و ترتیب در تمام زندگی پیامبر(ص) محسوس بود. ایشان نه تنها در امور اجتماعی و معاشرت «نظم» را فراموش نمی‌کرد، بلکه در کوچک‌ترین اعمال و رفتارهای شخصی نیز نظم بسیار دقیقی داشت (صادقی بلخایی، ۱۳۸۵: ۷۶).

آن حضرت از همان دوره کودکی، برخلاف کودکان هم سنّ و سالش که ظاهر نامرتب و موهای نامنظم و ژولیده داشتند، ظاهر بسیار آراسته و منظم داشت. عادتش بود که همواره خود را در آیینه ببیند و سر و روی خود را شانه بزند. او علاوه بر اهل خانه، خود را برای یاران و اصحاب نیز می‌آراست و می‌فرمود: خداوند دوست دارد که هرگاه بنده‌اش برای دیدن برادران از خانه بیرون می‌رود خود را بیاراید (طبرسی، ۱۳۶۵: ۳۴).

هرگاه به کاری می‌پرداخت، آغاز و پایان آن کار مشخص بود؛ حتی در پوشیدن لباس، مثلاً هرگاه لباس می‌پوشید، ابتدا سمت راست آن را برتن می‌فرمود. هرگاه جامه از تن درمی‌آورد، از سمت چپ شروع می‌کرد (طباطبائی، ۱۳۵۴: ۱۲۶) در بقیه کارها نیز نظم و ترتیب را رعایت می‌نمود. از این رو، هرگاه می‌خواست کار کند، با دست راست شروع می‌کرد و در همه کارهایش دوست داشت نظم و ترتیب رعایت شود، چه در پوشیدن جامه و کفش، چه در شانه کردن موی سر (مجلسی، ۱۴۰۳، ج۱۶: ۲۳۷).

۱-۵-۲-۱۳.رعایت عفت وحجاب

اگر عفاف و حجاب در جامعه‌ای کاملاً رعایت گردد، روابط جنسی به محیط خانواده محدود شود و حریم زن و مرد در محیط بیرون از منزل حفظ شود، در نتیجه جوانان به ازدواج تمایل بیشتری پیدا کرده و خانواده‌های تشکیل شده نیز ثبات بیشتری خواهند داشت. برعکس اگر خودنمایی، آرایش و تبرج در اجتماع رواج یابد حریم روابط زن و مرد در اجتماع شکسته شود و آزادی‌های منفی و افکار انحرافی در جامعه گسترش یابد در نتیجه کانون گرم خانواده به سردی می‌گراید، و عشق و محبت در خانواده جای خود را به تنفر می‌دهد و نخستین کانون تربیت، مهر و عاطفه کودکان ویران می‌گردد و نهایتاً آمار طلاق و فحشا به فزونی می‌گراید. بی‌تردید نهاد خانواده در پرتو پاسداری از حریم حجاب و عفاف است که درخشش و بالندگی لازم را پیدا خواهد کرد. (عامری، بیتا).

۱-۶. اشتغال و تأثیر آن بر استحکام و انسجام خانواده

امروزه هرکس می‌تواند نسبت به فراخور حالش و براساس رشته تخصصی و اندیشه خود، در مورد چگونگی اشتغال جوانان و آداب و شیوه‌های کار، علل و انگیزه‌های بیکاری، انواع مشاغل، اولویت انتخاب شغل‌ها و از همه مهمتر تأثیر فراوان این امر در استحکام رابطه میان اعضای خانواده‌ها بحث کند و سخن بگوید. سیره پیامبر اعظم(ص) در برابر این امر، بر این بود که برای آحاد جامعه شغل مناسب در نظر گرفته شود و همه با کسب درآمد حلال، هزینه زندگی خود را تأمین نمایند. بنابراین سیره حضرت بر این بود که دیگران را به کارهای تولیدی و خدماتی تشویق نماید (پاک نیا، ۱۳۸۰).

۱-۶-۱. اهمیت کار

در سیره پیامبر اعظم(ص) فعالیت اقتصادی افراد، ارزش بالایی دارد. آن حضرت کارگران و تولیدکنندگان در عرصه اقتصادی را چنان تشویق می‌کند، که در طول تاریخ جوامع بشری، هیچ فرقه و مذهبی چنین جایگاهی برای اساسی‌ترین رکن جامعه، یعنی تأمین کنندگان حیاتی‌ترین کالای اقتصادی، قائل نشده‌اند. ایشان به کار و پاداش دنیایی و آخرتی ترغیب می‌نمود. آن حضرت با دست‌های مبارک کار می‌کرد (پاک نیا، ۱۳۸۰: ۵۰). امام صادق(ع) می‌فرماید: رسول خدا(ص) سنگ‌ها را به دوش خود حمل می‌کرد و دیوار خانه‌اش را می‌ساخت (حر العاملی، بیتا، ج۱۴: ۸۱).

۱-۶-۲. اثرات و نتایج اشتغال در خانواده

اشتغال به کارهای مفید و مورد نیاز جامعه، دارای اثرات و نتائج قابل توجه برای همه افراد جامعه اسلامی است، که از جمله آنها می‌توان به فوائد زیر اشاره نمود:

۱-۶-۲-۱. تأمین مخارج زندگی

یک مسلمان با پیش گرفتن کسب حلال، مخارج زندگی خود را تأمین نموده و تا حدودی از فقرِ اقتصادی، اخلاقی و فرهنگی خانواده خود و مخصوصاً جامعه می‌کاهد.

۱-۶-۲-۲. وسیله ارتباط سالم

اشتغال به کار، افراد خانواده را در زندگی تحت یک برنامه منظم و منسجم قرار داده و آنان را در روابط اجتماعی و معاشرت با دیگران یاری می‌نماید.

۱-۶-۲-۳. آرامش روح و وجدان

تمام افرادی که به کارهای مفید اقتصادی اشتغال دارند و بر اساس احساس وظیفه به شغل مناسب و آبرومندانه می‌پردازند، علاوه بر این که آرامش روح و روان و وجدان خود را فراهم می‌کنند، به نوعی، به تفریح نیز می‌پردازند؛ هم‌چنان که افراد سست عنصر و بی‌کار معمولاً به اضطراب و افسردگی و عذاب وجدان دچار هستند.

۱-۶-۲-۴. بیدار نمودن روحیه خلاّقیت

اشتغال افراد خانواده به کسب‌های مورد علاقه خود، روحیه ابتکار و خلاقیت را زنده کرده و استعدادهای درونی آنان را شکوفا می‌نماید و انسان را متوجه نیروی نهفته در اندرون خود می‌سازد. به این ترتیب، مفید و مؤثر بودن خویش را باور نموده و اعتماد به نفس در آنها تقویت می‌گردد. چنین افرادی با روحیه سرشار از عشق به کار، از زندگی خود لذّت برده و برای رسیدن به اهداف عالی خود و خانواده تلاش می‌کنند.

۱-۶-۲-۵. تثبیت موقعیت اجتماعی

یکی از راه‌های رسیدن به موقعیت اجتماعی یک فرد در خانواده، اشتغال به کار مفید و مورد نیاز در جامعه، می‌باشد و شغل او هرقدر از نیازهای جامعه بکاهد و موجب تقویت و استقلال و آزادی و عزّت مسلمانان گردد، به همان اندازه موقعیـت اجتماعی او را در میان افراد جامعه اسلامی، بالاتر خواهد برد. خداوند در آیه ۳۹ سوره نجم می‌فرماید: «وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى؛ و این‌که برای انسان بهره‌ای جز سعی و تلاش او نیست».

۱-۶-۲-۶. جلوگیری از مفاسد

بیکاری افراد، موجب ضررهای جبران ناپذیر و دارای مفاسد بیشماری برای اجتماع مسلمانان خواهد بود، به این معنا که یک فرد با انتخاب یکی از مشاغل مورد نیاز جامعه و اشتغال به آن، باری را از دوش مردم و مسئولین برمی‌دارد و در مقابل، فرد بیکار نه تنها مشکلی را در جامعه حل نمی‌کند، بلکه خود، مشکل آفرین و سربار جامعه اسلامی نیز می‌شود. علاوه بر این که نیرویی هدر رفته، نیروهای دیگری را نیز به خود مشغول خواهد کرد.

۱-۶-۲-۷. زمینه رستگاری

اساساً کار و اشتغال برای تأمین معاش خانواده؛ در بینش توحیدی اسلام، یک ارزش محسوب می‌شود و تلاش بیشتر در کارهای دنیوی و اخروی، زمینه سعادت و رستگاری افراد را در دنیا و آخرت فراهم می‌نماید و آنان را تا درجه جهادگران در راه خداوند بالا می‌برد. رسول اکرم (ص) می‌فرماید: «اَلْکَادُّ عَلَى عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ؛ کسی که برای تأمین معاش خانواده‌اش تلاش می‌کند، همانند مجاهد در راه خداست» (کلینـی، ۱۴۰۷، ج۵: ۸۸).

۱-۶-۳. نقش انگیزه‌های مقدس در اشتغال

از منظر پیامبر(ص) تمام فعالیت‌های یک مسلمان می‌تواند نوعی ارتباط با آفریدگار جهان محسوب شده و علاوه بر ارزش اقتصادی و دنیوی، از پاداش‌های معنوی نیز درجهان آخرت برخوردار می‌باشد. کار برای خدا، نقش مهمی در شکل دادن به رفتار اقتصادی انسان دارد. به علاوه این انگیزه می‌تواند قوای جسمی و روحی وی را در فعالیت‌های اقتصادی چند برابر نماید؛ به خاطر هدف والای وی، کار او نیز مقدس خواهد شد. رسول اکرم(ص) بر این باور بود که: «اَلْعِبَادَهُ سَبْعُونَ جُزْءاً أَفْضَلُهَا طَلَبُ اَلْحَلاَلِ؛ عبادت خداوند هفتاد جزء است و بهترین آنها طلب روزی حلال است(مجلسی، ۱۴۰۳، ج۵: ۷۸).

آن حضرت اشتغال به کارهای حلال را مانند سایر عبادات، بر زن و مرد مسلمان ضروری دانسته و می‌فرماید: «طَلَبُ اَلْحَلاَلِ فَرِیضَهٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَهٍ؛ به سراغ درآمد حلال رفتن، بر هر مرد و زن مسلمان لازم است (مجلسی، ۱۴۰۳، ج۱۰۰: ۹).

بنابراین، انگیزه‌های مقدس می‌تواند همه کارها و فعالیت‌های اقتصادی زن و مرد مسلمان را اعم از کارهای تجاری، کشاورزی، صنعتی و خدماتی فراگرفته و آنها را در شمار عبادات قرار دهد. در سیره پیامبراکرم(ص) هدف از رفتارهای اقتصادی جلب رضایت خداوند است. رضایت پروردگار، انگیزه مقدس و هدف والایی است که یک زن و مرد مسلمان را در سخت‌ترین شرایط زندگی خانوادگی به فعالیت‌های اقتصادی وادار می‌کند.

نتیجه آن می‌شود که حاصل زحمات خود را تنها در راه رضای الهی خرج کنند. در این صورت خداوند نیز روزی خود را نصیبشان می‌کند، زندگیشان پاک و بی‌آلایش شده و مشکلات و نابسامانی‌ها از خانواده آنها دور می‌شود، فرزندان نیز پدر و مادر را در کارها سرلوحه خویش قرار می‌دهند.

نتیجه‌گیری

اولین عامل و مهمترین ابزار جامعه پذیری افراد یک جامعه، خانواده است، هویت انسانی در خانواده شکل می‌گیرد. حال اگر خانواده‌ای دچار اختلال و نابسامانی باشد در این وضعیت فردی که وارد عرصه‌های مختلف اجتماعی شده دچار بحران هویت می‌شود و نمی‌تواند خود را با ارزش‌های پذیرفته شده جامعه هم‌نوا کند و نقش خود را به خوبی ایفا نماید. عوامل مؤثر بر خانواده، به قدری بسیارند که برای مقابله با عوامل آسیب‌زا، نیازمند آموزش و تربیت افراد خانواده در سطح ملی می‌باشیم. از جمله این عوامل می‌توان به دو نقش اصلی زن و مرد در خانواده اشاره کرد، که هرچه پیوند میان آنها صمیمی‌تر و قوی‌تر باشد، تربیت فرزندان بهتر، روابط اجتماعی سالم‌تر و در نتیجه استحکام خانواده بیشتر خواهد بود.

ما دارای پیشینه فرهنگی و علمی غنی و کارآمدی برای مواجهه با مسایل خانواده هستیم. قرآن و کلمات پیامبر (ص) و معصـومان(ع) سرشار از توصیه‌های کارآمد و متناسب با عصر حاضر، در باب اساسی‌ترین مسایل خانواده تا جزیی‌ترین موارد آن می‌باشد. مجموعه تعالیم اسلام در مورد خانواده آن‌قدر کامل است که می‌تواند، ما را به نظام و ساختاری رهنمون کند که پاسخگوی همه نیازهای مادی و روانی خانواده است.

پیامبران الهى به ویژه پیامبراسلام(ص)، در این راه نهایت سعى خود را مبذول نموده‌اند و در انجام این مأموریت، به نیازها، ویژگى‌ها و علایق فطرى بشر به عنوان یک اصل مسلم توجه فراوان داشتند. به همین جهت دستورات تربیتى اسلام و تأسى به رسول خدا(ص) صفت حمیده و پاکیزه‌اى است که هر کسى مخصوصاً زن و مرد مسلمان می‌توانند پایه‌های زندگی خود را بر اساس آنها استحکام بخشند. و با تحکیم این پایه‌ها تربیت صحیحی را نثار فرزندان خود نمایند. و جامعه را در رسیدن به هدف نهایی خود که همان تشکیل جامعه‌ای، به دور از اختلال و انحرافات اجتماعی است یاری رسانند.

منابع و مآخذ

نهج الفصاحه (خطبه‌ها و سخنان رسول مکرم اسلام). (بی‌تا). ابوالقاسم پاینده. انتشارات خاتم الانبیاء.

نهج البلاغه (للصبحی صالح). (۱۴۴۰). محمدبن حسن شریف رضی. قم: انتشارات هجرت.

احمدی، محمدابراهیم. (۱۳۸۵). پیامبر و اقتصاد خانواده. کوثر. شماره ۶۸(زمستان).

افروز، غلامعلی. (بی‌تا). همسران برتر. انجمن اولیاء و مربیان. بیجا.

انصاریان، حسین. (بی‌تا). نظام خانواده در اسلام. قم: ام ابیها.

برهانیان، عبدالحسین. (۱۳۸۵). نگاهی به سیره اقتصادی پیامبرخدا(ص). حصون، شماره۹.

بهشتی، احمد. (۱۳۸۵). خانواده در قرآن. چاپ چهارم. قم: مؤسسه بوستان کتاب.

تاج لنگرودی، محمد مهدی. (۱۳۷۰). اخلاق انبیاء. تهران: واعظ.

ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القران. (۱۳۶۰). جمعی از مترجمان. تهران: انتشارات فراهانی.

تنکابنی، مرتضی. (۱۳۷۴). رهنمای انسانیت (سیری دیگر در نهج الفصاحه). تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

حاجی حسینی، حسن. (بی‌تا). بحران هویت و انحرافات اجتماعی. فصلنامه کتاب زنان. شماره۱۷.

حرعاملی، محمدبن حسن. (بی‌تا). وسائل الشیعه. بیروت: داراحیاء التراث العربی.

سالاری فر، محمدرضا. (بی‌تا). درآمدی بر نظام خانواده در اسلام. چاپ دوم. قم: مرکز نشر هاجر.

شلبی، احمد. (بی‌تا). زندگی اجتماعی از دیدگاه اسلام. مترجم محمود اسداللهی، مشهد: آستان قدس رضوی.

شمس الدین، مهدی. (۱۳۷۲). داستان‌های تفسیر نمونه، قم: انتشارات قدس.

صابری یزدی، علیرضا. (۱۳۷۲). الحکم الزّاهره، ترجمه محمد انصاری محلاتی، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی.

صادقی بلخایی، غلام‌حسین. (۱۳۸۵). درس‌هایی از سیره رسول خدا(ص)، کوثر. شماره ۶۸، (زمستان).

طباطبائی. (۱۳۵۴). سنن النبی (ع). ترجمه محمد هادی فقهی. تهران: انتشارات اسلامیه.

طبرسی، حسن بن فضل. (۱۳۶۵). مکارم الاخلاق، ترجمه میرباقری. چـاپ دوم. تهران: انتشارات فراهانی.

عامری، حمیده. (بی‌تا). مقاله گستره عفاف به گستره زندگی. فصلنامه کتاب زنان. شماره۱۳.

عبدالکریم، پاک نیا. (۱۳۸۰). کار و اشتغال در سیره پیامبر(صلی‌الله علیه و آله وسلم). کوثر. شماره ۵۰ (تابستان).

فتاحی زاده، فتیحه. (۱۳۸۶). زن در تاریخ و اندیشه اسلامی. چاپ دوم. قم: مرکز چاپ و نشر تبلیغات اسلامی.

کلینی، محمدبن یعقوب. (۱۴۰۷). الاصول الکافی. محقق علی اکبرغفاری. چاپ چهارم. تهران: انتشارات دارالکتب الاسلامیه.

مجلسی، محمدباقر. (۱۴۰۳). بحارالانوار. چاپ دوم. بیروت: انتشارات دارالاحیاء التراث العربیه.

محمدی نیا، اسدالله. (بی‌تا). بهشت جوانان (آنچه باید یک زن و مرد بدانند). چاپ بیست و چهارم. قم: انتشارات نصایح.

مصاحب، غلامحسین. (۱۳۸۳). دائره المعارف فارسی. چاپ چهارم. تهران: انتشارات امیرکبیر.

مظاهری، حسین. (۱۳۷۶). اخلاق و جوان. جلداول. قم: انتشارات شفق.

نافعی فرد،کریم. (۱۳۸۳). زن از دیدگاه اسلام و تمدن غرب. چاپ دوم. تهران: انتشارات عابد.

نورانی، مصطفی. (بی‌تا). سعادت خانواده در ازدواج. قم: مکتب اهل البیت(ع).

نوری همدانی، حسین. (۱۳۸۹). جایگاه بانوان در اسلام. چاپ هشتم. قم: انتشارات مهدی موعود.

یوسفی غروی، محمد هادی. (۱۳۸۲). تاریخ تحقیقی اسلام. ترجمه حسین علی عربی. قم: مؤسسه آموزشی پرورشی امام خمینی (ره).

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.