خوردن و آشامیدن در سیره نبوی

خاتم انبیاء(ص) چون گوشت می‌خورد، سرش را به زیر نمی‌افکند، گوشت را بالا می‌آورد و با دندانش از استخوان جدا می‌کرد.۹ از هر دو دست در هنگام خوردن کمک می‌گرفت.۱۰  پیامبر(ص) می‌فرمود: «هنگام خوردن، کفش‌هایتان را بکنید که مایه آسایش شماست».۱۱  با دست می‌خورد و از سر انگشتانش استفاده می‌کرد. این باعث می‌شد تا لقمه‌ها کوچک شده، به خوبی جویده شوند و از سوی دیگر، پرخوری رخ ندهد. با سه انگشت می‌خورد و گاهی انگشت چهارم را به کمک می‌گرفت. با دو انگشت نمی‌خورد و می‌فرمود: «این نوع خوردن، شیطانی است.» غذای داغ نمی‌خورد و می‌فرمود: «بی‌برکت است و آفریدگار آتش به ما نمی‌تاباند؛ پس بگذارید سرد شود.»، پیامبر(ص) به خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها فوت نمی‌کرد.۱۲  افراد را از نگاه کردن به لقمه دیگران بر سر سفره بازمی‌داشت. شب‌ها پس از نماز عشاء، شام میل می‌کرد و می‌فرمود: «شام خوردن را ترک نکنید؛ زیرا ترک آن، ‌ باعث خرابی بدن می‌شود».۱۳ وی می‌فرمود: «ما گروهی هستیم که تا گرسنه نشویم نمی‌خوریم و هنگامی که کامل می‌خوریم، سیر نمی‌شویم؛ بلکه چند لقمه پیش از سیر شدن کامل، از خوردن دست می‌کشیم که برای تندرستی مفید است.» دعوت از خویشان، نیکان و بینوایان را تشویق می‌فرمود. پیش از خوردن، دستش را می‌شست یا وضو می‌گرفت و می‌فرمود: «خجستگی و برکت غذا در وضوی پیش و پس از خوردن شماست».۱۴

51

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

خوردن و آشامیدن در سیره نبوی

منبع: ویکی فقه

شیوه و روش عملی رسول خدا(ص) را سیره نبوی گویند. یکی از سیره‌های آن حضرت سیره و روش پیامبر(ص) در خوردن و آشامیدن است.

  1. پیامبر و آداب غذاخوردن

رسول خدا(ص) به حضرت علی(ع) فرمود: «ای علی! هنگام غذا خوردن«بسم‌الله» و بعد از غذا «الحمدلله» بگو که فرشتگان موکّل بر تو، تا پایان غذا از نوشتن ثواب برای تو بی‌کار نمانند».۱و۲

آن حضرت در حدیث دیگری فرمود: «چون سفره را برای تو بچینند، بگو: «سپاس آفریدگار عالمیان را. بار خدایا! این سفره را برای من نعمت مشکور قرار ده و توفیق شکر آن را به من عنایت فرما».۳و۴و۵

و در روایت دیگر فرمود: «هرکس، خرده‌های غذایی را ـ که از سفره می‌ریزد بخورد ـ تا زنده است، در وسعت روزی خواهد بود و نسل او از مرض جذام در امان خواهد ماند».۶و۷و۸
خاتم انبیاء(ص) چون گوشت می‌خورد، سرش را به زیر نمی‌افکند، گوشت را بالا می‌آورد و با دندانش از استخوان جدا می‌کرد.۹ از هر دو دست در هنگام خوردن کمک می‌گرفت.۱۰  پیامبر(ص) می‌فرمود: «هنگام خوردن، کفش‌هایتان را بکنید که مایه آسایش شماست».۱۱  با دست می‌خورد و از سر انگشتانش استفاده می‌کرد. این باعث می‌شد تا لقمه‌ها کوچک شده، به خوبی جویده شوند و از سوی دیگر، پرخوری رخ ندهد. با سه انگشت می‌خورد و گاهی انگشت چهارم را به کمک می‌گرفت. با دو انگشت نمی‌خورد و می‌فرمود: «این نوع خوردن، شیطانی است.» غذای داغ نمی‌خورد و می‌فرمود: «بی‌برکت است و آفریدگار آتش به ما نمی‌تاباند؛ پس بگذارید سرد شود.»، پیامبر(ص) به خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها فوت نمی‌کرد.۱۲  افراد را از نگاه کردن به لقمه دیگران بر سر سفره بازمی‌داشت. شب‌ها پس از نماز عشاء، شام میل می‌کرد و می‌فرمود: «شام خوردن را ترک نکنید؛ زیرا ترک آن، ‌ باعث خرابی بدن می‌شود».۱۳ وی می‌فرمود: «ما گروهی هستیم که تا گرسنه نشویم نمی‌خوریم و هنگامی که کامل می‌خوریم، سیر نمی‌شویم؛ بلکه چند لقمه پیش از سیر شدن کامل، از خوردن دست می‌کشیم که برای تندرستی مفید است.» دعوت از خویشان، نیکان و بینوایان را تشویق می‌فرمود. پیش از خوردن، دستش را می‌شست یا وضو می‌گرفت و می‌فرمود: «خجستگی و برکت غذا در وضوی پیش و پس از خوردن شماست».۱۴

۲.     قناعت و سادگی پیامبر(ص) در خوردن غذا

امام صادق(ع) فرمود: «چیزی برای رسول خدا، محبوب‌تر از این نبود که همیشه گرسنه و ترسان از خدای متعال باشد».۱۵

عیسی‌بن قاسم می‌گوید که به امام صادق(ع) عرضه داشتم، از پدرتان، چنین روایت شده است: «هیچ‌گاه پیامبر(ص) از نان گندم، سیر نشد. آیا این مطلب درست است؟» فرمود: «خیر؛ چرا که ایشان هرگز نان گندم نخورد و از نان هم شکم سیری نخورد…».۱۶
عایشه گوید: «شکم پیغمبر، هرگز سیر نشد.» منظور عایشه، «آکندن شکم از غذاست». آن حضرت، همچون‌ مردمان عادی نبود که بر سر سفره‌های رنگین می‌نشینند و معده را از غذا پر می‌کنند. این حالت، بدن را می‌فرساید، بی‌حالی، خواب‌آلودگی و تنبلی می‌آورد و حال نیایش را از آدمی می‌رباید.۱۷
پیامبر(ص) برای دوری از گردن‌فرازی، روی زمین می‌نشست و غذا می‌خورد. هنگام خوردن بر چیزی تکیه نمی‌زد و می‌فرمود: «تکیه‌داده، غذا نمی‌خورم.» اگر به هر دلیلی نمی‌خواست غذایی را بخورد، از آن عیب‌جویی نمی‌کرد.۱۸و۱۹ و هرگاه خود غذایی نمی‌خورد، دیگری را از آن منع نمی‌کرد. ظرف غذا را تمیز می‌ساخت و می‌فرمود: «ته‌مانده غذا پر برکت‌ترین قسمت آن است».۲۰   تا آنجا که ممکن بود، تنها غذا نمی‌خورد و می‌فرمود: «برای خوردن، دور هم جمع شوید که خجستگی و برکت در این کار است».۲۱و۲۲

اگر با دیگران غذا می‌خورد، اول از همه شروع می‌کرد و برای این‌که دیگران خجالت نکشند، آخرین کسی بود که از خوردن دست می‌کشید.۲۳

وی می‌فرمود: «دل‌هایتان را با زیاد خوردن و زیاد نوشیدن نَمیرانید. دل‌ها همانند کشتزاراند که هرگاه آبشان بسیار شود، می‌میرند».۲۴و۲۵

 محبوب‌ترین غذا برایش غذایی بود که افراد بسیاری برای خوردن آن بر سر سفره بنشینند.۲۶  از آنچه برابرش بود، می‌خورد. اگر جایی مهمان بود، برای صاحب غذا دعا و دیگران را به این کار تشویق می‌کرد تا سنت سپاسگزاری از دیگران در اجتماع رونق گیرد».۲۷
مردی یهودی از اهالی شام پرسید: «مردم فکر می‌کنند که عیسی، مرد زاهدی بود»، امیرمؤمنان(ع) در جواب فرمود: «همین‌گونه است و محمد(ص) زاهدترین پیامبران بود؛ چرا که علاوه بر داشتن کنیزها، سیزده زن نیز داشت و با این‌همه، هیچ‌گاه نشد که سفره‌ای جمع شود و غذایی در آن مانده باشد. هرگز نان گندم نخورد و از نان جو نیز[حتی] سه شبانه روز، سیر نخورد».
وی در حدیثی دیگر فرمود: «از پیغمبرِ پاک و پاکیزه‌ات، پیروی کن که لاغرترین اهل دنیا؛ و از لحاظ خوردن، گرسنه‌ترین آن‌ها بود، و گرسنه از دنیا رفت و به سلامت وارد آن دنیا شد».۲۸ آن بزرگوار، هنگام غذا خوردن، پاهای خود را جمع می‌کرد و مانند نمازگزار می‌نشست؛ مگر آن‌که یکی از زانوها و قدم‌ها را روی زانو و قدم دیگر می‌گذاشت و می‌فرمود: «من بنده‌ام و مانند بندگان غذا می‌خورم و می‌نشینم».۲۹

  1. غذاهای مورد علاقه پیامبر

خاتم انبیاء(ص) درباره نان چنین دعا می‌کرد: «خداوندا! به نان ما برکت ده! بین ما و آن جدایی میفکن! اگر نان نباشد، نمی‌توانیم نماز بخوانیم و روزه بگیریم و واجبات الهی را انجام دهیم».۳۰و۳۱ پیامبر(ص) نان و روغن می‌خورد؛ و از گوشت گوسفند، سردست و کتف را دوست ‌داشت.۳۲
حضرت رسول(ص) هفت قسمت از گوسفند را نمی‌خورد: نرینه، بیضه‌ها، بولدان (مثانه)، کیسه صفرا، غده‌ها، فرج و خون.
روزی عثمان‌بن عفان فالوده‌ای برای پیامبر(ص) آورد. حضرت از آن خورد و پرسید: «این چیست؟» عثمان گفت: «پدر و مادرم فدایت باد! عسل و روغن را در دیزی سنگی می‌ریزیم و روی آتش می‌گذاریم و آن را می‌جوشانیم؛ بعد گندم آسیاب‌شده را با آن مخلوط می‌کنیم تا بپزد. سپس همین غذایی می‌شود که می‌بینید.» حضرت فرمود: «این غذایی پاکیزه است.» عسل را یکی از دو شفایی می‌دانست که خداوند، آفریده است و می‌فرمود: «دارویی برتر از خوردن عسل نیست».
نان جو سبوسدار میل می‌کرد۳۳  و غذایش بیشتر، آب و خرما بود. گوشت را بیشتر از هر غذایی دوست می‌داشت و می‌فرمود: «گوشت، بر قوه شنوایی می‌افزاید و سَرور غذاهای این جهان و آن جهان است و اگر از خدایم بخواهم هر روز مرا از آن بهره‌مند کند، انجام خواهد داد.» گوشت را همواره با ترید و کدو حلوایی می‌خورد و به عایشه می‌فرمود: «ای عایشه! هرگاه دیگ را بار می‌گذارید، کدو در آن بسیار بریزید که دل غمگین را شاد می‌کند».۳۴

خرما و شیر را همواره ستایش می‌کرد و آن‌ها را دو خوردنی پاکیزه می‌نامید.۳۵و۳۶ غذایی را که سیر داشت نمی‌خورد و آن را به دیگران می‌داد تا بخورند؛ زیرا دیگران به‌اندازه او با مسلمانان و غیرمسلمانان سر و کار نداشتند و بوی سیر آنان، چندان مردم را نمی‌آزرد.۳۷ به سرکه علاقه داشت، کشمش خیسانده در آب را می‌خورد و آب کشمش را پیش از تبدیل آن به شراب می‌نوشید.۳۸

  1. میوه‌های مورد علاقه پیامبر(ص)

امام صادق(ع) فرمود: «چون میوه‌ای تازه برای رسول خدا(ص) می‌بردند، آن را می‌بویید و بر چشم می‌نهاد و می‌فرمود: «خداوندا! چنان‌که در ابتدا، میوه را در حال سلامتی و عافیت به ما دادی، تا آخر آن را در عافیت و سلامت نگاه‌دار».۳۹ هرگاه که پیامبر(ص)، انار میل می‌فرمود، کسی را در خوردن آن شریک نمی‌کرد.۴۰ وی خیار را با نمک و خرما میل می‌کرد۴۱ و محبوب‌ترین میوه‌ها برایش، میوه‌های آبدار مانند خربزه و انگور بود. خربزه را با نان و شکر و بسیاری اوقات با خرما می‌خورد و می‌فرمود: «میوه‌های نوبر بخورید و بهترین آن‌ها انار و ترنج است. بوی پیامبران و دخترم فاطمه، بوی خوش گلابی است.۴۲ گلابی بخورید که بر حافظه می‌افزاید و‌  اندوه دل می‌برد و فرزند را زیبا می‌کند».۴۳

کدوی تنبل و خرما را دوست داشت و در میان سبزی‌ها به کاسنی، ریحان و سبزی‌های نرم علاقه داشت.

  1. پیامبر(ص) و آداب آشامیدن

خاتم انبیاء(ص) هنگام آشامیدن، «بسم‌الله» می‌گفت و یکی دو جرعه می‌نوشید و بعد از‌ اندکی درنگ، خدا را ستایش می‌کرد. بار دیگر با گفتن «بسم‌الله» شروع می‌کرد. این کار را سه بار تکرار می‌فرمود و در پایان نیز «الحمدلله» می‌گفت. آب را می‌مکید و نمی‌بلعید. هنگام آشامیدن، نفس نمی‌کشید و اگر می‌خواست نفس بکشد، ظرف آب را از دهانش دور نگه می‌داشت.۴۴
امیرمؤمنان(ع) فرمود: «هرگاه پیامبر(ص) در آبی دعا می‌خواند، ظرف را به نزدیک دهان می‌برد و تا آنجا که خدا می‌خواست دعا می‌کرد؛ بدون این‌که در آن، آب دهانی بیندازد».۴۵ ایشان با کف دست، آب می‌نوشید و هنگامی که آب در کف دستش بود، می‌فرمود: «ظرفی پاکیزه‌تر از دست نیست».۴۶

بهترین آشامیدنی برایش آب شیرین بود و همواره می‌فرمود: «عالی‌ترین نوشیدنی‌ها در دنیا و آخرت، آب است».۴۷
در کاسه‌های چوبی، چرمی و سفالی می‌نوشید و خوشش می‌آمد که در پیاله شامی (پیاله‌ای شیشه‌ای که از شام می‌آوردند و آب را خنک نگه می‌داشت) بیاشامد و می‌فرمود: «این، پاکیزه‌ترین ظرف شماست».۴۸

در حدیثی فرمود: «خربزه را گاز بزنید؛ تکه تکه نکنید.خربزه میوه‌ای خجسته، پاکیزه‌گر دهان، تقویت‌کننده قلب، سفید‌کننده دندان و خشنود کننده خداوند است. بوی خوشش از عنبر و آبش از کوثر و گوشتش از بهشت و لذتش از مینوست و خوردن آن عبادت به شمار می‌آید».

پانویس

  1. طباطبایی، محمد‌حسین، سنن النبی، ص۳۵۴.
  2. طباطبایی، محمد‌حسین، سنن النبی، ص۱۶۶، ترجمه لطیف راشدی، قم، انتشارات تهذیب، ۱۳۸۵ش.
  3. نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسایل، ج۳، ص۹۲، قم، نشر مؤسسه آل‌بیت، ۱۴۱۵ق
  4. تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج۲، ص۱۱۷، تحقیق آصف‌ بن ‌علی اصغر فیضی، بیروت، نشر دارالمعارف، ۱۳۸۳ق.
  5. تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج۲، ص۱۲۰، تحقیق آصف‌ بن ‌علی اصغر فیضی، بیروت، نشر دارالمعارف، ۱۳۸۳ق.
  6. برقی، احمد ‌بن محمد، المحاسن، ص۳۴۰، بیروت، نشر دار صادر، ۱۳۹۰ق.
  7. برقی، احمد ‌بن محمد، المحاسن، ص۴۵۹، بیروت، نشر دار صادر، ۱۳۹۰ق.
  8. کلینی، فروع کافی، ج۶، ص۲۸۵، تحقیق علی‌اکبر غفاری، بیروت، دارالکتب الاسلامیه، بی‌تا.
  9. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۴۵، بیروت، انتشارات دار احیاء.
  10. نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسایل، ج۹، ص۷، قم، نشر مؤسسه آل‌بیت، ۱۴۱۵ق.
  11. طباطبایی، محمد‌حسین، سنن النبی، ص۱۸۱، ترجمه لطیف راشدی، قم، انتشارات تهذیب، ۱۳۸۵ش.
  12. سیوطی، جلال‌الدین، الجامع الصغیر، ج۵، ص۳۶۵، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق.
  13. طباطبایی، محمد‌حسین، سنن النبی، ص۲۲۰، ترجمه لطیف راشدی، قم، انتشارات تهذیب، ۱۳۸۵ش.
  14. برقی، احمد ‌بن محمد، المحاسن، ج۲، ص۴۲۵، بیروت، نشر دار صادر، ۱۳۹۰ق.
  15. طباطبایی، محمد‌حسین، سنن النبی، ص۲۱۴، ترجمه لطیف راشدی، قم، انتشارات تهذیب، ۱۳۸۵ش.
  16. طباطبایی، محمد‌حسین، سنن النبی، ص۲۱۴، ترجمه لطیف راشدی، قم، انتشارات تهذیب، ۱۳۸۵ش.
  17. قسطلانی، احمدبن حنبل، المواهب اللدنیه، ج۲، ص۱۱۸، بیروت، نشر دارالکتب العلمیه، ۱۹۹۶م.
  18. صدوق، ابوجعفر محمد، ثواب الاعمال، ص۷۹، تهران، نشر کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۹۶ق.
  19. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۴، ص۹۰، قم، نشر انصاریان، ۱۳۸۲ش.
  20. طباطبایی، محمد‌حسین، سنن النبی، ص۲۲۹-۲۳۰، ترجمه لطیف راشدی، قم، انتشارات تهذیب، ۱۳۸۵ش.
  21. صدوق، ابوجعفر محمد، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۸۱، مشهد، آستان قدس رضوی.
  22. بحرانی،‌هاشم، حلیه الابرار، ج۱، ص۲۸۶، قم، نشر المطبعه العلمیه، ۱۳۵۶ش.
  23. طباطبایی، محمد‌حسین، سنن النبی، ص۲۲۰، ترجمه لطیف راشدی، قم، انتشارات تهذیب، ۱۳۸۵ش.
  24. فتال نیشابوری، محمد، روضه الواعظین، ص۴۵۷، مصحح غلام‌حسین مجیدی، قم، انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۱ش.
  25. غزالی، ابوحامد، مشکاه الانوار، ص۱۶۲، قاهره، انتشارات دارالقومیه، ۱۹۶۴م.
  26. طبری، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الامامه، ص۱۱، قم، نشر بنیاد بعثت، ۱۴۱۳ق.
  27. سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی‌داوود، ج۲، ص۲۱۸، ری، نشر دارالسلام، ۲۰۰۰م.
  28. طباطبایی، محمد‌حسین، سنن النبی، ص۲۱۵، ترجمه لطیف راشدی، قم، انتشارات تهذیب، ۱۳۸۵ش.
  29. طباطبایی، محمد‌حسین، سنن النبی، ص۲۱۷، ترجمه لطیف راشدی، قم، انتشارات تهذیب، ۱۳۸۵ش.
  30. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۵، ص۷۳، قم، نشر انصاریان، ۱۳۸۲ش.
  31. برقی، احمد ‌بن محمد، المحاسن، ج۲، ص۵۸۶، بیروت، نشر دار صادر، ۱۳۹۰ق.
  32. طباطبایی، محمد‌حسین، سنن النبی، ص۲۲۶، ترجمه لطیف راشدی، قم، انتشارات تهذیب، ۱۳۸۵ش.
  33. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۶، ص۲۰۴، بیروت، انتشارات دارالفکر، ۱۴۲۵ق.
  34. قمی، عباس، فیض القدیر، ج۵، ص۲۶۳، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶ش.
  35. متقی هندی، علاءالدین علی بن حسام، کنز العمال، ج۷، ص۱۰۹، حیدرآباد، بی‌نا، بی‌تا.
  36. نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسایل، ج۴، ص۱۰۶، قم، نشر مؤسسه آل‌بیت، ۱۴۱۵ق.
  37. ابن‌حنبل، احمد، احادیث المهدی من مسند احمد‌بن حنبل، ج۵، ص۹۵، قم، انتشارات نشر اسلامی، ۱۴۱۷ق.
  38. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۶، ص۱۰۲، ری، نشر دارالسلام، ۲۰۰۰م.
  39. نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسایل، ج۳، ص۹۲، قم، نشر مؤسسه آل‌بیت، ۱۴۱۵ق.
  40. طباطبایی، محمد‌حسین، سنن النبی، ص۲۱۹، ترجمه لطیف راشدی، قم، انتشارات تهذیب، ۱۳۸۵ش.
  41. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل‌ابی‌طالب، ج۱، ص۱۲۷، بیروت، نشر دارالاضواء، ۱۴۱۲ق.
  42. نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسایل، ج۱، ص۴۳۴، قم، نشر مؤسسه آل‌بیت، ۱۴۱۵ق.
  43. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۷۵، قم، جامعه المدرسین، ۱۴۱۴ق.
  44. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۶۱، قم، جامعه المدرسین، ۱۴۱۴ق.
  45. طباطبایی، محمد‌حسین، سنن النبی، ص۲۲۳، ترجمه لطیف راشدی، قم، انتشارات تهذیب، ۱۳۸۵ش.
  46. طباطبایی، محمد‌حسین، سنن النبی، ص۲۳۱، ترجمه لطیف راشدی، قم، انتشارات تهذیب، ۱۳۸۵ش.
  47. نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسایل، ج۳، ص۱۳۰، قم، نشر مؤسسه آل‌بیت، ۱۴۱۵ق.
  48. طباطبایی، محمد‌حسین، سنن النبی، ص۲۲۵، ترجمه لطیف راشدی، قم، انتشارات تهذیب، ۱۳۸۵ش.
  49. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۶۲، ص۲۹۶، بیروت، انتشارات دار احیاء.
۱. ↑ .    
۲. ↑ .
۳. ↑ .
۴. ↑ .
۵. ↑ .
۶. ↑ .
۷. ↑ .
۸. ↑ .
۹. ↑ .    
۱۰. ↑ .
۱۱. ↑ .
۱۲. ↑ .
۱۳. ↑ .
۱۴. ↑ .    
۱۵. ↑ .
۱۶. ↑ .
۱۷. ↑ .
۱۸. ↑ .
۱۹. ↑ .
۲۰. ↑ .
۲۱. ↑ .
۲۲. ↑ .
۲۳. ↑ .
۲۴. ↑ .    
۲۵. ↑ .
۲۶. ↑ .
۲۷. ↑ .
۲۸. ↑ .
۲۹. ↑ .
۳۰. ↑ .
۳۱. ↑ .
۳۲. ↑ .
۳۳. ↑ .
۳۴. ↑ .
۳۵. ↑ .    
۳۶. ↑ .
۳۷. ↑ .
۳۸. ↑ .
۳۹. ↑ .
۴۰. ↑ .
۴۱. ↑ .    
۴۲. ↑ .
۴۳. ↑ .
۴۴. ↑ .
۴۵. ↑ .
۴۶. ↑ .
۴۷. ↑ .
۴۸. ↑ .
۴۹. ↑ .   

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.