کارکردهای اقتصادی و اجتماعی وقف و انفاق با رویکردی به سیره نبوی
نویسندگان: دکتر فائزه عظیم زاده اردبیلی۱ و سعیده هوشمند۲
منبع: پژوهشکده مطالعات وقف و نیکوکاری(دانشگاه اصفهان)
چکیده
جامعه مجموعهای از افراد است که دارای کنش متقابل هستند و برای رسیدن به هدفی مشترک تلاش میکنند. با توجه به کنش متقابل بین افراد جامعه و تأثیرگذاری رفتارهای آنان بر یکدیگر، ضرورت درونی شدن برخی از سنتها به عنوان یک ارزش در جامعه احساس میشود. نهادینه شدن سنتهای حسنه چون وقف و انفاق نیز نیازمند الگوسازی برای اعضای جامعه است. با مطالعه تاریخ و سیره نبوی به عنوان بهترین الگو برای مردم به اهمیت این دو سنت پی میبریم به نحوی که استمرار آن دو را در عصرهای پس از پیامبر(ص) نیز شاهد هستیم. با توجه به این نوشتار مسأله در صدد پاسخ گویی به این سؤال است که پیامبر چه اقداماتی را جهت ترویج فرهنگ وقف در جامعه انجام داده و چه سیاستهایی را در جهت رشد تئوریک و عملی وقف در جامعه به کار بستهاند؟ نکته دیگر این که با توجه به تأکید سیره نبوی بر ترویج این دو سنت در جامعه رابطه تعاملی بین ترویج فرهنگ وقف و انفاق و عدالت اجتماعی و توسعه اقتصادی چیست؟ بررسی دو سنت وقف و انفاق در عصر نبوی نشان میدهد که پیامبر(ص) از ابزارهای تبلیغی تشویق، الگوسازی و تذکر جهت نهادینه سازی این دو نهاد در جامعه استفاده میکردند که موثرترین آنها شیوه بیان عملی خود حضرت بوده است. مضاف براین استمرار این دو نهاد با مدیریت و نظارت کارآمد امنیت اجتماعی را افزایش میدهد و موجبات رشد و توسعه اقتصادی و توازن اجتماعی را فراهم میکند.
مقدمه
دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی از جمله اهداف مهم و مورد توجه جوامع است. سیستم پرداخت مالیات اجباری از جمله راهکارهایی است که جهت توزیع عادلانه درآمد در مکتبهای اقتصادی بهطور معمول به کارگرفته میشود. اما در نظام اقتصادی اسلام علاوه بر سیاستهای تکلیفی مانند زکات و خمس ازسیاستهای تشویقی مانند انفاق، صدقه و وقف جهت توزیع عادلانه ثروت در جامعه استفاده میشود. چرا که مبنای مکتبهای اقتصادی دیگر بر اصالت فرد و تأمین منافع فردی است. سیاست توزیع مجدد در مکاتب سرمایهداری فاقد هرگونه پشتوانه فلسفی است؛ اگر سیاستی هم در این زمینه مطرح میشود در جهت تأمین منافع سرمایه داران است. در حالی که در نظام اقتصادی اسلام در اموال ثروتمندان حقی برای فقرا قرار داده شده و مبنای آن اصالت اجتماع است. در واقع در جامعه اسلامی سعادت فرد در گرو سعادت اجتماع میباشد و منفعت فردی معنا پیدا نمیکند؛ چرا که مالک اصلی سرمایه، خداوند است و برای مدتی در نزد انسان به ودیعه گذاشته شده است. تأکید سیره نبوی و پیشوایان ما بر اهتمام به سنت وقف و انفاق در جامعه مؤید همین موضوع است. ضرورت پرداختن به موضوع این نوشتار آیات متعدد قرآن کریم و همچنین احادیث نبوی در خصوص ثمرات مادی و معنوی وقف و انفاق است تا آنجا که پیامبر اکرم(ص) هدف رسالت خویش را انفاق معرفی میکنند.
بیان مسأله
مقاله حاضر مجموعهای از تحقیقات در خصوص کارکردهای اقتصادی و اجتماعی وقف و انفاق است. این نوشتار به طور خاص به بررسی دو نهاد وقف و انفاق در سیره نبوی و تطبیق آن با رویکرد کنونی جامعه میپردازد. با توجه به اهمیت این موضوع در سیره نبوی این نوشتار درصدد پاسخ گویی به این سؤالات است که: پیامبراکرم(ص) چه سیاستهایی را در جهت ترویج فرهنگ وقف و انفاق در جامعه به کاربستند و در حال حاضر با تأسی به سیره ایشان جامعه کنونی چگونه میتواند از ظرفیت این دو نهاد در جهت توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی بهره برداری کند؟
مفهوم شناسی مصطلحات
وقف
وقف در لغت به معنای ایستادن به حالت ایستاده ماندن و آرام گرفتن است.(دهخدا،۱۳۷۷،ذیل واژه)وقف در اصطلاح فقهاء به معنای حبس کردن مال و جاری کردن منفعت یا ثمره آن، بدون دریافت عوض است. (طباطبایی یزدی، ۱۴۲۰ق، ج۶، ص۲۷۹) منظور از حبس کردن این است که پس از وقف، از نقل و انتقال مال یا از بین رفتن آن جلوگیری و منافع آن در مقصد مورد نظر هزینه میشود. از همین رو گاهی وقف را صدقه جاریه مینامند. چرا که منافع آن پیوسته باقی میماند.( مشکینی، ۱۴۱۹ق، ص۵۶۶- ۵۶۷.)
انفاق
«نفق» در لغت به معنی گذشتن هر چیز و از بین رفتن آن با تمام شدن آن چیز است. (راغب اصفهانی، ۴۱۲ق، ج۱، ص۵۰۲. ) انفاق در اصطلاح، بیرون کردن مال از ملک و قرار دادن آن در ملک دیگری است که یا از طریق صدقه و یا از بخشش کردن مالهای خویش در راه جهاد و دین و هر آنچه خدا بدان فرمان داده است میباشد.( طبرسی، ۱۳۷۲،ج۲، ص۵۱۵.)
عدالت اجتماعی
عدالت اجتماعی عبارت است از احترام به حقوق دیگران و رعایت مصالح عمومی یا عبارت است از شناخت حقوق طبیعی و قراردادیای که جامعه برای تمام افراد قائل است. عدالت اجتماعی به مواردی از کاربرد عدالت که به حوزه روابط متقابل میان افراد با یکدیگر یا با دولت مربوط است اطلاق میشود و در برابر عدالت فردی قرار میگیرد که به رابطه فرد با خودش یا با خداوند متعال اشاره دارد. (حسینی،۱۳۹۱، ص۱۴)
توسعه اقتصادی
توسعه در لغت بهمعنای گسترش دادن و از نظر اندیشهوران علوم اقتصادی و اجتماعی، جریانی چند بُعدی و به معنای ارتقای مستمّر کلّ جامعه و نظم اجتماعی بهسوی زندگی بهتر یا انسانیتر است. (تودارو، ۱۳۶۹، ج۱، ص۲۳) مقصود از توسعه اقتصادی افزایش بلند مدت تولید به منظور افزایش عرضه کل میباشد تا بتوان نیازهای جمعیت را تامین کرد. افزایش ظرفیت بلند مدت تولید بستگی به پیشرفتهای نوین فنی و تطبیق آن با وضعیت نهادی و عقیدتی مورد تقاضای آن دارد.(جهانیان،۱۳۸۶،ص۶۱)
ماهیت وقف و انفاق
برداشت اولیه از واژه وقف این است که اشخاص، املاک و اموال خود را صرف به کارگیری در امور عامالمنفعه مینمایند تا مورد استفاده همه افراد جامعه قرارگیرد. چنان که وقف در اصطلاح فقه نیز بیانگر تحبیس عین مال و تسبیل منفعت آن است. بنابراین میتوان گفت اذهان عمومی وقف را به عنوان نهادی عامالمنفعه میشناسند که هدف آن احسان و خیرخواهی است. در واقع وقف به بخش مردمی، داوطلب و خیرخواه جامعه تعلق دارد که در اصطلاح به عنوان بخش اجتماعی اقتصاد میتواند جبران کننده ضعف بخشهای دولتی و خصوصی در تقویت بدنه اقتصادی جامعه باشد.(جهانیان،ص۱۰۶) اما در مقابل این جنبه اخلاقی و انسان دوستانه، چهره حقوقی نهاد وقف را نیز نمیتوان نادیده گرفت؛ چرا که در این نهاد، عین موقوفه از مالکیت خصوصی شخص خارج میشود و به عموم جامعه اختصاص مییابد؛ پس باید به عنوان یک نهاد اجتماعی قوانینی برای مدیریت و نظارت بر آن در جهت تأمین حقوق واقف و موقوفٌ علیهم و همچنین بهره برداری صحیح از عین موقوفه تعیین گردد.
در خصوص ماهیت انفاق نیز در ابتدای امرجنبه خداپسندانه آن به ذهن متبادر میشود. بدین نحو که انفاق کننده، بخشی از در آمد خود را در جهت تأمین نیازهای قشر ضعیف جامعه اختصاص میدهد و از این طریق حداقل ملزومات مورد نیاز روزانه آنان را فراهم مینماید. این در حالی است که انفاق صرفاً به تأمین نیازهای قشر ضعیف، به طور مقطعی و کوتاه مدت منجر نمیشود بلکه در صورت استمرار این سنت در جامعه میتوان آثار اقتصادی و اجتماعی گسترده آن را به صورت بلند مدت مشاهده کرد. وسعت قلمرو انفاق به اندازهای است که میتوان اقتصاد اسلام و قرآن را اقتصاد انفاق نامید. چرا که انفاق علاوه بر آثار معنوی که در تکامل و تطهیر روحی انسان دارد، به جهت آثار اقتصادی و اجتماعی نیز موجب توزیع عادلانه ثروت در جامعه و کمک به دهکهای پایین درآمدی میگردد. (اسماعیلی، یاسوری ابراهیمی،۱۳۹۴،ص۸۱) درنهایت این که هر دو نهاد وقف و انفاق اگر چه بالذات دارای ماهیت احسان و خیرخواهی هستند و همواره باید بر جنبه خداپسندانه آنها تأکید نمود اما در کنار آن با در نظر گرفتن جنبه اجتماعی و اقتصادی آنها و سعی در بهرهبرداری صحیح از این دو نهاد میتوان بر گستره تأثیر آنها در جامعه افزود.
مبنای اجتماعی وقف و انفاق
فطرت انسان زندگی در جامعه و حضور در اجتماع را ایجاب میکند بنابراین رفتارها و کنشهای متقابل انسان در بستر اجتماع و در رابطه بادیگران شکل میگیرد. نظام اجتماعی بر اساس رویکرد کنشگرایی سیستمی است که از برآیند رفتارهای با قصد، اراده و اختیار افراد با توجه به حضور دیگران و در تقابل و پاسخ به رفتار آنها صورت میپذیرد. بر اساس این رویکرد با توجه به حوزههای تعاملی به مرور در معانی رفتارها اتفاق نظر رخ میدهد و افراد میتوانند معانی یکدیگر را بفمند. بدین صورت کنشها ساخت مییابد و کنشهای ساختیافته با توجه به عرصههای گوناگون تعاملی جمع میشوند و نهادهای اجتماعی را به وجود میآورند.(خیری،۱۳۹۳، ص۶۱)
در یک نگاه کلی میتوان جامعه را عبارت از مجموعهای از انسانهایی دانست که در جبر یک سلسله نیازها و تحت نفوذ یک سلسله عقیدهها، ایدهها و آرمانها در یکدیگر ادغام شدهاند و در یک زندگی مشترک غوطهورند. (مطهری،۱۳۸۴،ص۳۳۳) طبق این تعریف میتوان اینگونه برداشت نمود که هر مکتب اجتماعی نیازمند اهداف مشترک است و اگر هدف مشترکی نباشد زندگی اجتماعی امکان پذیر نیست، زیرا زندگی اجتماعی یعنی همکاری و همکاری بدون هدف بی معنی است. توجه قرآن به جامعه نیز صرفاً به عنوان یک کل معطوف نیست، بلکه پدیدهها و امور اجتماعی به عنوان اجزاء و عناصر آن مورد توجه قرار گرفته است. از مجموعه آیات این نتیجه گرفته میشود که در عین اینکه جامعه موجود است و روح جمعی از واقعیت برخوردار است، فرد نیز نوعی استقلال و شخصیت دارد و دارای روح خاص خود است و هردو باهم مسیر کمال را طی میکنند. در برابر این دیدگاه قرآن که به جامعه گرایی مشهور است؛ دیدگاه فردگرایی هم وجود دارد که برای جامعه وجودی ممتاز از وجود افراد، افعال و آثار آنان قائل نیست.
اگرچه در آیات قران کریم صراحتی بر تقدم یا اصالت هریک از فرد و جامعه بر دیگری دیده نمیشود و آنچه صراحت دارد تقدم قوانین و احکام الهی است که گاهی منطبق با منافع اقلیت است زمانی در راستای تامین منافع اکثریت و درپارهای مواقع مخالف منافع هردو است؛ اما با توجه به مجموعه آیات وجود جامعه در عین استقلال فرد استنباط میشود.(زارع،۱۳۹۳، ص۱۰۰و۱۰۱)
با عنایت به مطالب فوق مبنای دو نهاد وقف و انفاق را باید در نظریه جامعهگرایی که از سوی قرآن هم پذیرفته شده جستجو کرد. برخلاف جامعه سرمایه داری که مالکیت فردی را اصل میداند، جامعه اسلامی اصل مالکیت مختلط را که متشکل از مالکیت خصوصی، عمومی و مالکیت دولت است میپذیرد.(صدر،۱۳۶۰،ص۳۲۵) بنابراین اسلام اصالت را هم برای فرد و هم برای اجتماع قائل شده و این گونه نیست که فقط منافع یکی از آن دو را مورد توجه قرار دهد. بنابراین تبدیل مالکیت عمومی به خصوصی و بالعکس امری ممکن است. نهاد وقف نیز یکی از مواردی است که در آن مالکیت از حالت خصوصی خارج شده و به نوعی از مالکیت عمومی تبدیل میشود. چرا که اموال وقفی قابلیت خرید و فروش، بخشش و به ارث رسیدن ندارند اصل آنها ثابت است و موقوف علیهم از درآمد آن بهرهمند میشوند. وقف تنها طریق بقاء مالکیت است یعنی مسیری است که انسان میتواند مالکیت خود را تا ابد تضمین کرده برای آن تعیین تکلف کند و این تنها استثنایی است که در ابدی کردن مالکیت وجود دارد. به همین جهت است که وقف مصداق مفهوم صدقه جاریه میشود.(سلیمی فر،۱۳۷۰، ص۱۷۱-۱۷۴)
با توضیحات پیش گفته مبنای اجتماعی وقف را به خوبی میتوان ادراک نمود چرا که واقف با وقف مال خود موجب گسترش مالکیت عمومی در بستر جامعه میگردد و در نتیجه این امر از یک سو با ایجاد صدقه جاریه منفعت فردی تأمین میشود و ازسوی دیگر موجبات توسعه اقتصادی را که یکی از اهداف اجتماع است فراهم مینماید. بدین ترتیب نهاد وقف با دیدگاه جامعهگرایی اسلام کاملاً مطابقت دارد.
در خصوص نهاد انفاق نیز این موضوع مصداق دارد. چرا که انفاق کننده با مواسات در اموال یا در مرحله بالاتر با ایثار آنها ، علاوه بر ایجاد زمینه بهرهمندی از منفعت معنوی برای خویش، به تأمین روزی اقشار ضعیف اجتماع کمک میکند و در سطح کلان با استمرار این سنت موجبات توسعه اقتصادی در جامعه فراهم میگردد.
چگونگی اشاعه فرهنگ وقف و انفاق در سیره نبوی:
یکی از وظایف مربی این است که به متربیان خویش الگویی نشان دهد تا از گفتار و رفتار او پیروی نموده و وی را سرمشق زندگی خود قرار دهند. برخی از الگوها در همه امور زندگی شایستگی پیروی دارند. پرودگار حکیم رسول گرامی اسلام(ص) را در همه ابعاد زندگی به عنوان اسوه و مقتدایی نیکو معرفی میکند. با عنایت به سخن قرآن به عنوان جامعترین مربی انسان توجه به الگوسازی در جامعه جهت نهادینه سازی ارزشها و سنتهای حسنه از اهمیت والایی برخوردار است.
در خصوص دو نهاد وقف و انفاق نیز مطالعه سیره پیامبر(ص) به عنوان اولین واقف در تاریخ اسلام میتواند الگویی مناسب جهت ترویج این فرهنگ ارائه دهد. چرا که این دو نهاد در سیره ایشان به طور مستقیم مورد تأکید قرار گرفته است و پیامبر(ص) از طریق به کارگیری شیوههای گوناگون تبلیغ سعی در گسترش این دو سنت حسنه در جامعه داشتهاند.
سیره رسول اکرم (ص) در عرصه وقف، بر اموالی که وقف شد، استوار است و اگر موقوفه و اموال وقفی نبود، سیره وقفی هم شکل نمیگرفت. بی شک رسول اکرم(ص) قبل از ازدواج باحضرت خدیجه، اموالی هرچند اندک داشتند؛ پس از ازدواج با حضرت خدیجه هم اموال این بانو در اختیار رسول الله(ص) بود اما از وقف این اموال گزارشی ارائه نشده است. سیره وقفی پیامبر(ص) پس از شکل گیری دولت در مدینه و افزایش داراییها به ویژه از طریق مصادره اموال، مطرح شد.
بیشک مدیریت جامعه اسلامی اقتضا میکرد که پیامبر اموال بسیاری در قالب غنایم جنگی، خمس و زکات در اختیار داشته باشند. مدیریت کارآمد این اموال مستلزم به کارگیری نهادهایی بود که موجبات یرخورداری همه افراد جامعه را فراهم کرده و از ایجاد فاصله و شکاف ظبقاتی بین مردم جلوگیری کند. بنابراین پیامبر برای اداره هرچه بهتر، این اموال نهاد وقف را برگزیدند که نتیجه آن شکلگیری جامعهای برخوردار از رفاه، معیشت سالم و نظام اقتصادی و اجتماعی کارآمد بود. علاوه برنهاد وقف، انفاق نیز یکی از اجزاء لاینفک سیره نظری و عملی حضرت بوده که به موازات نهاد وقف در جهت استفاده هرچه بهتر از اموال عمومی به کار گرفته میشده است.
نهادینه سازی یک سنت در جامعه نیازمند به کار گیری سیاستهایی در مرحله نظری و عملی است. چرا که ممکن است یک سنت حسنه به صورت مقطعی در جامعه مورد توجه قرار بگیرد و پس از مدتی از بین برود. پیامبر اکرم(ص) به عنوان مدیر جامعه اسلامی برای استمرار سنت وقف و انفاق با استفاده از ابزار تبلیغ سیاستهایی را در جهت رشد تئوریک و عملی وقف به کار گرفتند که در ذیل به بررسی آنها میپردازیم:
سیاستهای نبوی برای رشد تئوریک وقف
یکی از هنرهای اسلام برای نفوذ بیشتر کلام در انسان، استفاده از حب نفس است به طوری که شاید بتوان گفت این هنرنمایی در تمام احکام اعم از فرایض و محرمات به چشم میخورد. بدیهی است که انسان خود را دوست دارد و همواره کاری را که به سودش باشد انجام میدهد لذا پذیرش اوامر و نواهی خداوند برای او ساده میشود. در وقف نیز اسلام از عواطف و احساسات خود دوستی انسان استفاده کرده و میفرماید اگر میخواهی مالکیت اموال را تا ابد در اختیار داشته باشی، آن را در مسیری که میخواهی به مصرف برسانی و سالها پس از مرگ نیز حسنات جاریه آن نصیبت گردد، در راه خدا وقف کن. بدین ترتیب انسان که سخت به اموال خویش وابسته بوده و همواره نگران سرنوشت اموالش میباشد، وقف را مفری نیکو از این نگرانی مییابد. در نتیجه وقف هم مانند سایر احکام الهی در مسیر فطرت انسان قرار دارد.(سلیمیفر،ص۱۷۴و۱۷۵) پیامبر اکرم (ص) به عنوان جانشین خدا بر روی زمین با استفاده از ابزار تشویق، الگوسازی و تذکر در جهت بیدار کردن حس خوددوستی انسانها برای ترویج فرهنگ وقف در میان مردم تلاش میکردند. در ادامه مطلب به بررسی این ابزارها میپردازیم:
تشویق
هیچ چیز چون قدردانی درست و تشویق صحیح، مردمان را به تلاش و درستکاری برنمیانگیزد، زیرا آدمی به سبب عشق به کمال مطلق و انزجار از هر نقص، میل به تأیید کمالات و قدردانی از زحمات دارد. پس چنان که فطرت اصلی آدمی عشق به کمال مطلق است و فطرت طبعی او انزجار از نقص، تشویق و قدردانی اصلی و تنبیه و مجازات تبعی است و آن هنگام مجاز است که تنها چاره اصلاح باشد. بنابراین باید از فطرت یاد شده در جهت هدایت درست مردمان به سوی حق و کمال سود برد. تشویق و قدردانی در روح آدمی تأثیر مثبت میگذارد و اورا به تلاش بیشتر در انجام عمل نیک ترغیب مینماید.
خدای متعال چندان بر تشویق تأکید دارد که میفرماید: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ».۳
مقصود آیه این است که هنگامی که مردم زکات میپردازند برای آنان دعا شود و به ایشان درود فرستاده شود. آنان با پرداخت زکات وظیفه واجب خود را انجام میدهند، ولی آیه بیانگر این حقیقت است که حتی در برابرانجام دادن وظایف واجب نیز باید از مردم قدردانی کرد.
رسول خدا نیز همینگونه عمل میکردند. نقل کردهاند هنگامی که فردی زکات اموال خود را به پیامبر میداد آن حضرت میفرمودند: «اللهم صل علیه» و او را دعا میکردند. خداوند در ادامه آیه میفرماید این دعا و درود تو مایه آرامش خاطر آنان است، زیرا از پرتو این دعا رحمت الهی بر دل و جانشان نازل میشود آنگونه که آن را احساس کنند. قدردانی پیامبر از زکات دهندگان یک نوع آرامش روحی به آنان میبخشد که اگر ظاهراً چیزی را از دست دادهاند بهتر از آن را به دست آوردهاند.(دلشاد تهرانی،۱۳۸۵،ص۷۵۸-۷۶۰)
با عنایت به این که پیامبر در خصوص زکات به عنوان یک امر واجب از سیاست تشویق مردم استفاده میکردند، به طریق اولی در امور مستحبی مانند وقف و انفاق نیز چنین رویکردی داشتهاند.
مضاف بر مورد ذکر شده تبشیر نیز نوعی تشویق محسوب میشود. پیامبر اکرم(ص) با ذکر آیاتی که بیانگر پاداش اخروی برای انجام دهنده امر خیر بود سعی در برانگیختن انگیزه افراد برای مشارکت در امور خیر داشتند. چرا که در قرآن کریم آیات بسیاری هستند که به پاداش اخروی برای فرد انفاق کننده و صدقه دهنده اشاره دارند. حتی در برخی ایات در قالب تمثیل به توصیف ثواب چند برابر انفاق کننده پرداخته شده است. البته در خصوص نهاد وقف آیهای که به صراحت درباره آن سخن بگوید وجود ندارد، اما از آنجا که وقف جزء امور مستحبی است میتوان آیات انفاق و صدقه را مؤید آن دانست.۴
الگوسازی
یکی از ابزارهایی که خداوند در قرآن از آن بهره برده، الگوسازی برای مردم است. قرآن با نام بردن از پیامبران و افراد صالح و بیان اعمال نیک آنها سعی در ایجاد الگو برای مردم دارد. بارزترین آن سخن قرآن در خصوص پیامبر اکرم است که ایشان را الگوی نیک برای مردم معرفی میکند. پیامبر اکرم(ص) نیز با تأسی از مشی پروردگار خویش از ابزار الگوسازی جهت هدایت مردم استفاده میکنند. ایشان بارها از حضرت علی و اهل بیت (ع) به عنوان الگوی نیکو برای مردم یاد میکنند.(الصفار،۱۳۸۵،ص۱۸۶) «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ» جمله معروف پیامبر(ص) در خصوص حضرت علی(ع) به صراحت مؤید این موضوع است. ایشان حضرت علی را به عنوان پیشوای مردم معرفی میکنند و پیشوا کسی است که مردم در امور گوناگون به وی اقتدا میکنند و او را الگوی خویش قرار میدهند. با عنایت به این مطلب که به گواهی تاریخ حضرت علی(ع) اموال خود را به جای استفاده شخصی برای مردم وقف مینمودند.(علیدوست،۱۳۹۱،ص۱۱۳) قطعاً معرفی چنین الگویی به مردم میتواند در ترویج فرهنگ وقف مؤثر باشد؛ چرا که تأثیر عمل به یک سنت بسیار بیشتر از سخن گفتن درباره آن است.
تذکر
تذکر نکتهای است در تبلیغ که قرآن با بیانی شبیه به واژه ذکر از آن نام میبرد. قرآن کریم خطاب به پیامبر(ص) میفرماید: «وَذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ». واژه تذکار به معنای یادآوری است. خیلی مسائل در فطرت انسان و حتی گاه در تعلیم انسان وجود دارد ولی انسان از آنها غافل است؛ احتیاج به تنبه و بیداری دارد. در واقع قرآن از پیامبر میخواهد احساسات خفته مردم را که از آنها غافل هستند بیدار کند. (مطهری،۱۳۸۰،ص۲۲۱و۲۲۲)
چرا که نسیان خصیصه انکار ناپذیر انسان است. بنابراین یادآوری یک موضوع زمینه عمل به آن را برای انسان فراهم میآورد. قرآن کریم خود، همواره با یادآوری پاداش دنیوی و اخروی انفاق، پرداخت صدقه و زکات در آیات متعدد سعی در یادآوری ثمرات این سنتها به بندگان دارد و خود موجب ترویج فرهنگ وقف و انفاق در جامعه میشود. اگر چه که در خصوص وقف در آیات قرآن تصریح نداریم اما آیاتی که به بیان پاداش صدقه و انفاق میپردازند خود مؤید بحث وقف نیز هستند.
با مطالعه احادیث پیامبر اکرم(ص) به این نتیجه میرسیم که ایشان فواید و پاداش انفاق و وقف را به انحاء گوناگون برای مردم بیان میکردند. عمران بن حصین میگوید: رسول خدا برای ما خطبهای نخواند مگر آنکه ما را به صدقه دادن امر فرمود؛ در نتیجه رهنمودهای ایشان، هیچ یک از اصحاب توانگر نماند مگر آنکه چیزی را بر فقرا وقف کرده بود.(حسینی،۱۳۹۴،ص۵۱) از این سخن صحابه حضرت میتوان دریافت که پیامبر اکرم(ص) از شیوه تذکر در جهت افزایش فرهنگ وقف بسیار استفاده میکردند و در نتیجه تکرار ثمرات مادی و معنوی انفاق و وقف، خود موجب میشده که این دو سنت هرگز به فراموشی سپرده نشود و به نسلهای پس از پیامبر نیز منتقل گردد.
سیاست نبوی برای رشد عملی وقف:
بیان عملی
پیامبر اکرم (ص) از آنجا که میخواهند به عنوان اسوهای تمام عیار و همیشگی هدایتگر انسانها باشند و ایشان را به پیروی از خود تشویق کنند، همانند سایر انسانها زندگی کرده و از هرگونه تعین و تشخص که موجب فاصله گرفتن مخاطبان از ایشان گردد خودداری میکنند. چرا که تناسب شیوه زندگی میان اسوه و متأسی یکی از ابعاد ضروری هماهنگی میان آن دو است و اساساً فاصله سطح و شیوه زندگی افراد ازجمله موانع رابطه میان انسانهاست. و نظر به این که در تبلیغ، ایجاد رابطه ناگسستنی غیر قابل اغماض است؛ اسوهها باید در جهت هماهنگی شیوه زندگی خود با توده مردم بکوشند. (عاملی، موسویان، ۱۳۹۴،ص۳۵)
در خصوص فرهنگسازی وقف در جامعه نیز مؤثرترین شیوه، استفاده از بیان عملی است. بدین معنا که پیامبر اکرم(ص) به عنوان پیشوای مردم در بدو امر خود به آنچه مردم را بدان سفارش میکند عمل کند. بدین ترتیب فاصله بین او و مردم کم میشود و مردم با درک این مطلب که پیامبر هم خود را فردی از جنس آنها میداند پذیرش بیشتری نسبت به سخنان او خواهند داشت. مضاف براین نکته مهم این است که پیشوایان دینی ما در تبلیغ رعایت قواعد اخلاقی چون توجه به قابلیت و ظرفیت مخاطب، پرهیز از سلب آزادی فرد در انتخاب و پایبندی به حقیقتمداری و صداقت را مد نظر قرار میدهند.(خیری،ص۳۱۲)
چرا که در تبلیغ، از یک سو پیام باید ساده، بدون تکلف و در حد فهم مخاطب باشد و از سوی دیگر نباید در آن اجبار وجود داشته باشد. در کنار این دو ویژگی، شرایط مبلغ نیز اهمیت دارد. پیامبر اکرم(ص) دارای مجموع این ویژگیها بودهاند. ایشان در عین بیان ساده و بدون تکلف پیام، هیچ گاه مردم را مجبور به انجام آن نمیکردند و فقط با تبشیر و انذار سعی در هدایت مردم داشتند. نکته مهمتر این که سیره عملی پیامبر(ص) در میزان مقبولیت پیام میان مردم بسیار موثر بوده است چرا که ایشان خود در وهله نخست به آن عمل میکردند. با عنایت به این مطالب، مجموعه این خصیصهها موجب میشود نهادهای ارزشمندی چون وقف و انفاق به یک سنت حسنه در میان جامعه تبدیل شود و پیامبر اکرم (ص) در ایجاد چنین سنتهایی در عصر خود و انتقال آن به اعصار آینده در جهت دستیابی به عدالت بین نسلی بسیار موفق عمل کنند.
کارکرد های اجتماعی و اقتصادی وقف:
تامین اجتماعی
فقر یکی از موانع عمده پیشرفت و سعادت انسان و به فعلیت رسیدن استعدادهایی است که خداوند متعال برای نیل انسان به کمال موردنظر به او عطا کرده است. محو فقر و ایجاد تأمین اجتماعی یکی از مواردی است که وقف میتواند به طور فعال وارد عمل شده و موانع به فعلیت رسیدن استعدادهای انسان را برطرف کند. مطالعه اجمالی تاریخ وقف این حقیقت را روشن میکند که نخستین انگیزههای واقفان برای مبادرت به وقف نابودی فقر و محرومیت از جامعه مسلمین بوده است. نخستین صدقه موقوفه در اسلام زمینهایی است که مخریق آنها را با وصیت در اختیار پیامبر گذاشت و پیامبر آنها را وقف کردند.(واقدی،۱۴۱۴ه.ق،ص۲۶۲و۲۶۳) علاوه بر این قطعه زمینی از اراضی خیبریه به عمر رسید. عمر از پیامبر (ص) در خصوص آن کسب تکلیف کرد پیامبر فرمودند: میتوانید آن را صدقه بدهید که فروخته نشود، بخشیده نشود و به ارث منتقل نگردد. عمر هم عواید آن را برای فقرا، خویشاوندان، بردگان، در راه خدا، مهمان و ابن سبیل قرارداد. آن طور که از وقفنامه وی معلوم میشود نخستین گروهی که وی در عواید موقوفه سهیم کرد فقرا بودند. بنابراین میتوان گفت وقف از ابتدا با هدف زدودن فقر از جامعه مسلمین از طرف پیامبر اکرم(ص) پایهگذاری شد و همین خط سیر را ادامه داد.
یکی از راهکارهای از بین بردن فقر و شکاف طبقاتی بین اقشار مختلف جامعه، ایجاد سیستم تأمین اجتماعی مناسب است که خود از ارکان عدالت اجتماعی محسوب میشود.
نظامهای تأمین اجتماعی کنونی به طور عمده دولت را مسئول این امر میدانند و مفهوم دولت رفاه نیز بر همین عقیده استوار است. آنچه که در الگوی صدر اسلام قابل توجه است جامعه محور بودن تأمین اجتماعی است؛ بدین نحو که به طور همزمان با مشارکت جمعی آحاد جامعه؛ خانوادهها، برادران ایمانی، نهادهای خیریه و دولت در کنار هم به انجام میرسید. از این رو میتوان این الگو را جامعه محور دانست که در آن خدمات تأمین اجتماعی به طور کامل از طریق دولت تولید و توزیع نمیشود. بنابراین با ارائه الگوی تأمین اجتماعی در صدر اسلام نهادهای مردمی چون وقف نیز میتوانند در تأمین اجتماعی مشارکت کنند. حال این نوشتار به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که تأمین اجتماعی خودجوش در قالب وقف چگونه میتواند در تحقق عدالت اجتماعی و رفع فقر کمک کند.(حسینی،ص۶۰)
وقف در بعد تأمین اجتماعی همزمان منشأ دو اثر عمده در جامعه میباشد؛ از یک طرف همچون چتری بزرگ سایه خود را بر سر تمام نیازمندان و محرومان میگستراند و جامعه را از فقر و تهیدستی که عامل بسیاری از مفاسد اجتماعی، اخلاقی و سستی در ارکان دینی است نجات میدهد؛ از سوی دیگر با حل مسأله تأمین اجتماعی به وسیله خود مردم به صورت خودجوش اشکالات اجرایی را که معمولاً در قوانین اجباری موجود است نخواهد داشت و مهمتر این که وقف بار مالی این امور را از عهده دولت اسلامی بر میدارد.
ازجمله خدمتهایی که وقف میتواند به طرق مختلف در زمینه تأمین اجتماعی انجام دهد، وقف اموال برای ایجاد اشتغال خانوادههایی است که نیروی کار دارند اما ابزار و سرمایه لازم برای کسب درآمد و یافتن شغل ندارند. علاوه بر این وقف اموال برای سرمایهگذاری در زمینههای کشاورزی صنعتی و خدماتی میتواند موجب بالا بردن سطح اشتغال در جامعه شود. و این نوع خانوادهها را به خود کفایی برساند.(سلیمیفر،ص۱۶۶)
امنیت اجتماعی و پیش گیری از وقوع جرم
در میان آموزهها و تعالیم اسلامی وقف از ویژگیها و خصوصیات منحصر به فردی برخوردار است که کاردهای ویژه و ممتازی را برای آن در سیاست جنایی رقم میزند. وقف تجلی احساسات گرایشهای فطری انسان مانند حب ذات، میل به جاودانگی، نوع دوستی و دیگر خواهی است. طراحی و ابتنای سیاستها و تدابیر اجتماعی و در بحث ما سیاست جنایی با ساختار شخصیتی انسان ضریب مقبولیت آنها را در جامعه بالا میبرد. از سوی دیگر وقف یکی از نهادهای مدنی جامعه اسلامی است که نقش مهمی در کاهش تصدی گری دولت و افزایش مشارکت شهروندان دارد. از این رو دادن فرصتهای لازم به دولت برای مصروف ساختن وقت و توان خود و نیز سرمایههای جامعه اسلامی در امور مهمی چون بهرهمند ساختن اقشار محروم پیامد وقف است.
روشن است در نتیجه این امر افزایش ضریب امنیت کشور و در نهایت کاهش جرم است. جرم حاصل تعامل دو دسته عوامل فردی و اجتماعی است. در پیشگیری نوع اول تلاش بر این است که با عوامل اجتماعی مؤثر بر جرم که میتواند هر شخص را در معرض بزهکاری قرار دهد مقابله شود. بدون شک بیکاری، بی سوادی، کاهش علاقه، باورها و التزامات دینی و نبود امنیت اجتماعی جزء این عوامل به حساب میآیند. وقفنامهها با هدفگیری اینگونه عوامل اجتماعی نقش مهمی در کاهش بزهکاری ایفاء کردهاند. در ذیل به محورهایی از این نوع پیشگیری اشاره میشود:
۲-۱. افزایش امنیت عمومی جامعه
وقف میتواند ضریب امنیت را در همه سطوح بالا ببرد در زمینه فردی باعث تکامل شخصیتی واقف میشود و افرادی که از وقف بهره میبرند نیز به نوبه خود احساس امنیت بیشتری خواهند داشت. در زمینه امنیت ملی با تحقق هرچه بیشتر عدالت اجتماعی راه برای گسترش توسعه سیاسی و اقتصادی جوامع هموار میشود و در نهایت در سطح بینالملل نیز میتواند به گسترش همکاریهای متقابل، توسعه پایدار و ارنقای موازین حقوق بشر کمک کند. امنیت حاصل از وقف فقط بهرهوران از وقف را پوشش نمیدهد بلکه خود واقف را نیز بهرهمند میسازد. واقف با وقف کردن اموال خویش نگرش آحاد و طبقات ضعیف و محروم جامعه را نسبت به خود خانواده و داراییهایش عوض میکند، بغضها و کینههایی را که به دلیل محرومیت و عدم برخورداری طبقات فقیر از ثروتمندان در دلشان جای گرفته میزداید و به جای آن احترام محبت، دلداگی و تحسین نسبت به آنها را در نفوسشان استقرار میبخشد.
۲-۲. ایجاد فضای محیطی و شهری مناسب برای پیش گیری از جرم
وقف در ایجاد فضای محیطی لازم برای شهروندان به گونهای که دلبستگی آنها به محیط بالابرود و برای تأمین امنیت احساس مشارکت کنند مؤثر است. برخی از جرم شناسان که رابطه محیط مسکونی با جرم را بررسی کردهاند به این نکته اذعان دارند که فعالیت مجرمانه به نحوی با محیط زیست مجرمان گره میخورد یکی از آنان در تحقیقات خود به دنبال این بود که چه عنصری از محله غیر از اهالی آن با نرخ بیشتر جرم ارتباط دارد. او دریافت فقر، تراکم جمعیتی، کاربردهای مختلط و خرابی ساختمانها در این مهم موثر است. افزون بر اینها نبود روشنایی لازم، عدم برخورداری شهر از هندسه و طراحی جذاب و نبود امکانات محلهای لازم میتواند در افزایش جرم مؤثر باشد. پژوهشگران دریافتهاند که وقفیات در جامعه اسلامی در خلق فضای شهری منبعث از جهان بینی اسلامی نقش بسیار موثری دارد.(حاجی ده آبادی،۱۳۸۸،ص۴۵-۴۷)
۲-۳. تأمین امنیت لازم برای زنان مطلقه یا فراری از خانه
افزون بر اقدامات اساسی و زیربنایی که برای از بین بردن ریشهها و خاستگاههای جرایم در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی اقصادی و خانوادگی به کار برده میشود؛ اقدامات پیشگیرانه دیگری نیز برای گروهها و اقشار خاصی از جامعه که استعداد مجرمانه بیشتر یا آسیبپذیری بیشتری دارند و هر لحظه ممکن است در معرض وقوع جرم یا بزه دیدگی واقع شوند ضرورت دارد. مخاطب اقدامات پیشگیرانه نوع دوم فقط برخی آحاد گروههای خاص و نه همه آحاد جامعهاند که به دلیل وضعیت فردی و اجتماعی خاصی که در آن قرار گرفتهاند هرلحظه در معرض ارتکاب جرم و بزهدیدگی قرار دارند. از این گروه میتوان به دختران فراری، کودکان و نوجوانان پرخاشگر و سرکش، کسانی که در اوج بلوغ جنسی قرار دارند و قادر به تشکیل زندگی خانوادگی نیستند، اشخاص دارای اختلالات و بیماریهای روانی نظیر پارانویا و …. اشاره کرد. مفاد برخی وقفنامهها ناظر به اقداماتی برای افراد در معرض خطر بزهدیدگی و بزهکاری است. به عنوان نمونه میتوان به تأمین امنیت لازم برای زنان مطلقه یا فراری از خانه اشاره کرد. برخی وقف کنندگان خانههایی را به منظور اسکان اینگونه زنان تأسیس کردهاند و درآمدی خاص را برای تأمین نیازهای آنان اختصاص دادهاند و سرپرستی را که از جنس خود زنان و البته نیک سیرت باشد برای اداره آن خانه به کار گماشتهاند. این سرپرست موظف است ضمن حفاظت و مراقبت از این زنان اسباب آشتی آنان را با همسرانشان فراهم آورد یا اگر طلاق گرفتهاند تا مدت زمان معین آنها را تحت سرپرستی خود داشته باشد. چرا که بخش عمدهای از زنانی که مرتکب روسپیگری و تن فروشی شدهاند به دلیل نزاع با همسرانشان از خانه گریختهاند و بعد از ساعتها تحمل بی پناهی برای یافتن مسکن و غذا به تن فروشی روی آوردهاند.
۲-۴. نقش وقف در کاهش جمعیت زندان و اثرات ناشی از زندان بر زندانی و خانوادهاش
پیشگیری نوع سوم که شامل تدابیری است برای افرادی که با وجود اقدامات پیشگیرانه اول و دوم به ورطه بزهکاری کشیده شدهاند یا بزهدیده واقع شدهاند. این اقدامات که البته ماهیت غیرکیفری دارد شامل اصلاح و بازپروری، باز اجتماعی کردن و در مواردی درمانهای پزشکی و روان پزشکی مجرمان با هدف بازگرداندن آنها به آغوش جامعه است. درباره بزهدیدگان نیز اقداماتی را مانند جبران خسارت بزهدیدگان و درمان آنها و نیز کمک به بازستاندن حقوق از دست رفته آنها در فرآیند عمل مجرمانه شامل میشود. درمطالعه وقفنامهها به مواردی از این قبیل توجه شده است.
نمونه آن در وقف برای پرداخت دیون کسانی بوده که به حکم قانون گرفتار میشدند و در زندان به سر میبردند. امروزه نیز بخش قابل توجهی از جمعیت کیفری زندانها را زندانیانی تشکیل میدهند که قادر به پرداخت دیون خود نیستند. تأمین دیون این زندانیان گذشته از آن که آنان را از مفاسد زندان نجات میدهد، خانوادههای آنان را از مشکلات رهایی میبخشد؛ چرا که خانوادههای این محکومین ناچار به پرداخت این دیون هستند و ممکن است برای تأمین این دیون مرتکب جرم شوند. (حاجیدهآبادی،ص۵۴-۶۰)
رشد و توسعه اقتصادی
رشد به تغییر کمی هر متغیر طی یک دوره زمانی معین گفته میشود و برای مجموعه و کل اقتصاد به تغییر تولید ناخالص ملی در یک دوره مالی اطلاق میشود. توسعه اقتصادی عبارت است از رشد اقتصادی همراه با تغییر و تحولات کیفی.(ایروانی،۱۳۹۱،ص۳۴۱و ۳۴۲)
توسعه اقتصادی اسلامی فرایند هدایتشده تغییرات ساختار اقتصادی و افزایش مداوم نظام تولیدی درون نظام اقتصادی یک کشور اسلامی است که رشد اقتصادی مداوم، کاهش مداوم نابرابری، و حذف فقر مطلق را به دنبال خواهد داشت. در این فرایند، علت مستقیم توسعه، انباشت سرمایه فیزیکی، انباشت سرمایه انسانی، و بهرهوری میباشد. در این مسأله تفاوت چندانی با غرب وجود ندارد. اما علت غیرمستقیم توسعه اقتصادی اسلامی دو چیز است:
۱.جهانبینی، اخلاق، و فقه اسلام، رفتار رهبران نظام، و رفتار نخبگان مؤمن و متقی، که نظام شخصیت ایمانی را مجسم میکنند.
۲. دولت متعهد به اسلام و مردم، سالم و دور از فساد، عاقل، معنوی، توسعهخواه و عدالتطلب؛ برای بسط ارزشهای توسعهای دینی و ماندگاری آن در میان جامعه به چنین دولتی نیاز است، تا با تأسیس نهادهای مناسب و انجام سیاستهای عادلانه رشد اقتصادی مداوم، کاهش مداوم نابرابری، و حذف فقر مطلق را به ارمغان آورد.
با عنایت به این که در اقتصاد اسلامی نهادهای مردمی برپایه ارزشهای اخلاقی در توسعه اقتصادی جامعه ایفای نقش میکنند به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که وقف به عنوان یک نهاد ارزشی و مردمی با چه راهکارهایی میتواند در رشد و توسعه اقتصاد جامعه موثر باشد. در ادامه به برخی از این راهکارها میپردازیم.
کاربرد وقف در تجاری سازی دانش و فناوری
وقف در جهت تجاری سازی دانش و فناوری به این معناست که واقف عین معینی از اموال خود را که دارای شرایط وقف باشد ازمالکیت خود خارج کند و منافع ان را با هدف استفاده در مسیر تبدیل دانش و فناوری به تولید ثروت در راه خدا واگذار نماید. وی میتواند در حین عقد وقف جهت استفاده از عین موقوفه را استفاده در مسیر مطلق تجاری سازی دانش و فناوری تعیین کند یا دانش و فناوری خاصی را مانند تولید داروها، تولید مواد پتروشیمی یا هر چیز دیگر معین کند. تجاری سازی دانش را به سرمایه تبدیل و باعث توسعه اقتصادی میشود. حال وقفی که در جهت استفاده برای تجاری سازی دانش و فناوری ایجاد شده با توجه به ارائه خدمات در بخش تولید میتواند موجب تحول در نهادهای اقتصادی تولیدی و صادراتی ایجاد کند که زمینه ساز رشد و توسعه اقتصادی کشور خواهد بود.(میرهاشمی،۱۳۹۳، ص۷۵)
تشکیل مؤسسه تأمین مالی خرد وقفی
منظور از مؤسسه تأمین مالی خرد وقفی مؤسسهای غیر انتفاعی است که بخش عمدهای از منابع خرد را با استفاده از اموال وقفی تأمین میکند. در بخش تجهیز منابع به طور عمده از نهاد وقف بهره میبرد. در این مؤسسه مهمترین منبعی که برای تأمین مالی مؤسسه در نظر گرفته شده نهاد وقف است که در چهارصورت وقف اموال منقول و غیر منقول، وقف سهام، وقف پول و انتشار اوراق وقف تجلی مییابد. همچنین در کنار منابع وقفی، سپرده پذیری براساس عقد قرض الحسنه نیز به عنوان یک منبع درآمد فرعی برای مؤسسه تعریف میشود.
با توجه به این که بخش عمدهای از تسهیلات مؤسسه تأمین مالی خرد اسلامی تولیدی- تجاری بوده و در این دسته از تسهیلات طرحهای کسب و کار پیشنهادی توسط گروهها مورد ارزیابی دقیق قرار میگیرد. منابع وقفی به صورت بهینه به بهترین و سوددهترین پروژهها اختصاص مییابد. همچنین این تسهیلات تولیدی منجر به اشتغال فقرا گردیده و این خود در بلند مدت آثار قابل توجه اقتصادی و اجتماعی به همراه دارد. در واقع در این الگو از ظرفیت تولیدی فقرا در جهت ایجاد اشتغال استفاده میشود. مضاف براین مؤسسات مالی خرد وقفی بخشی از تسهیلات (وام های مصرفی)را بر اساس عقد قرض الحسنه به فقیرترین فقرا ارائه میکند؛ در حالی که معمولاً مؤسسات تأمین مالی خرد به فقیرترین فقرا توجهی نمیکنند و توجیه آنها در این خصوص این است که ارائه تأمین مالی خرد به گروههای به شدت فقیر نه تنها باعث نجات آنها نمیشود، بلکه به علت عدم توانایی در بازپرداخت باعث میشود هرچه بیشتر مدیون گردیده و در آینده فقیرتر شوند. بنابراین مؤسسات خرد وقفی علاوه بر ایجاد شرایط اشتغال برای فقرا، تسهیلاتی را جهت ایجاد رفاه آنها ارائه میکنند که موجب ایجاد توازن اجتماعی میان طبقات جامعه نیز میگردد و به تدریج از میزان فقر در جامعه میکاهد.(مصباحی مقدم،میسمی،عبدالهی،قائمی اصل،۱۳۹۰،ص۱۱۸ و ۱۱۹)
۴-۳ کاربرد وقف در بازار سرمایه
یکی از ابزارهای مهم اقتصاد اسلامی برای ایجاد رشد عادلانه و حذف فقر، نهاد وقف است. به رغم همه مزایایی که نهاد وقف دارد، برخی مسائل موجب شده تا این صدقه جاریه به صدقه جامده تبدیل شده و از کارآیی لازم برای نیل به نیات واقف برخوردار نشود. موقوفات به دلیل نگرش سنتی واقفان و سازمانهای ذیربط به شدت در حوزه املاک و مستغلات متمرکز شده و با اندک تغییری در این بازار وضعیت موقوفات و عایدات حاصل از آنها دستخوش تغییرات میشود. نکته قابل توجه بسیار مهم دیگر اینکه نهاد وقف به رغم پتانسیلهای بسیار بالایی که در خود دارد، در شرایط فعلی در جامعه تولید ثروت نمیکند و کمکی به چرخیدن چرخه اقتصاد کشور نمیکند. بنا براین با ارائه شکل نوینی از وقف میتوان در عین رعایت ملزومات فقهی وقف، چرخه اقتصادی کشور را نیز به حرکت درآورده و با ایجاد اشتغال و تولید ثروت موجبات رشد اقتصادی جامعه را نیز فراهم آورد. زمین و ملک که عمدتاً بخش اعظم داراییها در ایران را شکل میدهد پول را از چرخه گردش اقتصادی خارج کرده یا سرعت گردش پول در اقتصاد را کند میکند. در حالی که برای ایجاد رونق، جریان پول در یک نظام اقتصادی باید در حال گردش باشد. به علاوه با توجه به قیمت ملک در کشور، عملاً امکان وقف از کسانی که از تمکن مالی کافی برخوردار نیستند سلب شده است.
راه پیشنهادی استفاده از ظرفیت بازار سرمایه ایران در قالب یک نهاد مالی مشخص است. جمعآوری سرمایههای خرد و پراکنده و انباشت آن برای تجهیز منابع مالی شرکتها، بهکارگیری پساندازهای راکد در تولید، کنترل حجم نقدینگی، بالا بودن شفافیت، افزایش اشتغال و کمک به حفظ تعادل اقتصادی کشور، فراهم کردن توزیع عادلانه ثروت از طریق گسترش مالکیت عمومی، نقدشوندگی بالا از مهمترین مزایای بازار سرمایه هستند. اگر بحث توسعه وقف از طریق بازار سرمایه مدنظر باشد باید توجه داشت «وقف سهام» راهکار مناسبی برای رسیدن ما به اهداف یاد شده نخواهد بود. زیرا وقف سهام باز هم اصل مال را حبس میکند و پویایی و فلسفه بازار سرمایه به گردش معاملات است. چون اگر قرار باشد سهمی تا بینهایت نزد کسی بدون قصد معامله نگهداری شود، فلسفه ورود آن سهم به بازار بورس زیر سؤال میرود. پیشنهاد مناسب در این خصوص استفاده از صندوقهای سرمایهگذاری در اوراق بهادار (Mutual Fund) با یونیتهای بدون قابلیت معامله و بدون قابلیت ابطال است. صندوقهای سرمایهگذاری در اوراق بهادار دارای این مزیت هستند که افراد با جمعآوری پول از مردم و صدور یونیت غیرقابل ابطال و غیرقابل معامله (که بحث حبس اصل مال را مد نظر دارد) وجوه جمعآوری شده را در سهمهای مختلف سرمایهگذاری کنند به این ترتیب هر زمان که اراده کنند وجوه جمعآوری شده را از سهمی به سهم دیگر یا از اوراق بهاداری به اوراق بهادار دیگر تغییر داده و منافع حاصل از این سرمایهگذاریها نیز صرف نیات خیر واقفین شود. با استفاده از این نهاد، هم اصل مال حفظ شده، هم منافع حاصله صرف نیات واقفین شده و هم چرخه اقتصاد کشور به گردش درمیآید. ایجاد اشتغال در جامعه و تأمین منابع مالی لازم برای بنگاهها از دیگر پیامدهای مثبت صندوقهای سرمایهگذاری است. مضاف بر این، افراد مایل به وقف با منابعی ولو اندک سرمایهای ماندگار از خود به جا گذاشته و نهاد وقف که در حال حاضر به یک صدقه جامده تبدیل شده با این راهکار به یک صدقه جاریه تبدیل خواهد شد.(خادمالمله، ۱۳۹۳، ص۷)
کارکرد اجتماعی و اقتصادی انفاق:
رشد و توسعه اقتصادی
تقریباً در تمام الگوهای رشد از نیروی کار و سرمایه به عنوان عوامل تأثیرگذار در تولید محصول نام برده شده است. افزایش انفاق در جامعه سبب افزایش اشتغال و سرمایهگذاری و در نتیجه رشد اقتصادی میگردد. چرا که مشارکتهای اجتماعی اگر به شکل فعالیتهای عامالمنفعه مانند مدرسه سازی پل سازی و احداث مؤسسات تولیدی و وقف آنها صورت پذیرد به طور مستقیم اشتغالزا خواهد بود. ولی اگر به شکل کمک به فقرا انجام شود موجب گستردگی بازار و افزایش تقاضا میشود. چون کمک ثروتمندان به فقرا سبب افقیتر شدن منحنی تقاضای بازار شده در نتیجه کشش قیمتی تقاضا افزایش یافته و شرایط بازار رقابتی میشود. این امر افق سرمایه گذاری را روشنتر میکند و انگیزه لازم را فراهم میآورد. حرمت اتراف و لوکسگرایی نیز از طریق کاهش تقاضا برای کالاهای لوکس که بیشتر تکنولوژی سرمایهبر وارداتی استفاده میکنند و ارتقای تقاضای کالاهای عادی و ضروری که بیشتر بر تکنولوژی بومی و کاربر متکی هستند وضعیت اشتغال را بهبود میبخشد.
جنبه دیگری که تحلیل آن در رابطه با رشد اقتصادی دارای اهمیت است، افزایش مصرف کل است البته در این را بطه باید بین دو مفهوم مصرف و مصرف گرایی تمایز قائل شد. افزایش مصرف اگر به صورت زیاده روی، تجمل پرستی و وابستگی به مصرف کالاهای وارداتی و مصرف بیش از اقتضای امکانات تولیدی کشور باشد مصرف گرایی است و به دلیل بدتر شدن وضعیت تراز پرداختها و هدر رفتن امکانات جامعه خاصیت ضد توسعه خواهد داشت. ولی اگر متناسب با تولید ملی و همراه با توزیع عادلانه درآمدها و به دور از اسراف و تبذیر صورت گیرد موتور محرکه اقتصاد خواهد بود. بنابراین در الگوی تخصیص درآمد جامعه اسلامی، افزایش مصرف گروههای کم درآمد جامعه که نیروی کار را در خود جای دادهاند سبب بهبود وضعیت تغذیه، بهداشت، رفاه نیروی کار و در نتیجه بهرهوری بیشتر شده و افزایش بهرهوری نیز رشد تولید را به دنبال خواهد داشت. (خادم علیزاده،عبدالهی ارانی، غفورزاده،۱۳۹۶،ص۱۷و۱۸)
عدالت اجتماعی
عدالت اجتماعی آن است که با هر یک از افراد جامعه طوری رفتار شود که مستحق آن است و در جایی قرار داده شود که سزاوار آن است. چون حقیقت عدل اقامه مساوات و میانه در امور است.(شبدینی،۱۳۹۰، ص۵۱) از دیدگاه شهید مطهری عدالت اجتماعی به معنای رعایت حقوق افراد و اعطا کردن به هر ذی حق است. این عدالت متکی بر دو چیز است، حقوق و اولویتها یعنی افراد بشر نسبت به یکدیگر و در مقایسه یکدیگرنوعی حقوق و اولویت پیدا میکنند و دیگری خصوصیات ذاتی بشر است که طوری آفریده شده که در کارهای خود الزاماً نوعی اندیشههای اعتباری(آلت فعل) را استخدام میکند تا با استفاده از آن به هدف خود برسد. این اندیشهها انشایی هستند که باید به وسیله بایدها مشخص شود. (مطهری،۱۳۷۲،ص۶۲)
از سخن ایشان چنین برداشت میشود که مقصود از تعیین باید برای اندیشههای اعتیاری همان قوانینی است که جامعه باید برای توزیع عادلانه درآمد و ثروت تعیین نماید که مکاتب اقتصادی گوناگون براساس مبانی خاص خود این قوانین را وضع میکنند. مبنای برخی بر تقدم منافع فردی و برخی دیگر بر اولویت منافع جمعی است.
در نظام سرمایهداری سیاست حمایت از فقرا و توزیع مجدد درآمد فاقد مبانی فلسفی است و تنها به عنوان یک ضرورت اجتماعی برای حفظ سرمایهداران مطرح است. در نظام اسلامی سیاست توزیع مجدد درآمد از پشتوانه فلسفی مستحکمی برخوردار است. در نگرش اسلامی نیازمندان در اموال ثروتمندان حق دارند و تأمین فقرا برای توانگران واجب کفایی است.(میرمعزی،۱۳۹۳، ص۳۰۲ و ۳۰۳) نظام اقتصادی اسلام به منظور زدودن فقر و برقراری رفاه عمومی در جامعه توزیع عادلانه ثروت و درآمد را در سه مرحله پیش از تولید، بعد از تولید و توزیع مجدد ترسیم کرده است. ملاک اصلی توزیع در دو مرحله اول کار است و نیروی کار با توجه به کاری که انجام میدهد سهم دریافت میکند امادر مرحله توزیع مجدد ملاک توزیع، نیاز افراد است. چرا که ممکن است ناتوانی گروهی از افراد از شرکت در فعالیت اقتصادی و نیز وجود برخی عوامل طبیعی در تولید سبب تفاوت در آمد و بروز شکاف طبقاتی گردد.(فراهانی فرد،۱۳۸۱، ص۱۲۲ و ۱۲۳)
اسلام برای توزیع مجدد درآمدها و ثروتها دو نوع سیاست تکلیفی و تشویقی اندیشیده است. سیاستهای تکلیفی مانند خمس، زکات، فطریه و کفارات مالی که بر مردم واجب است آنها را بپردازند. صدقه انفاق عاریه قرض و وقف نیز از جمله سیاستهای تشویقی هستند.
یکی از سیاست های اصولی پیامبر اکرم(ص) برای خشکاندن ریشههای فقر و جلوگیری از بحران اقتصادی، استفاده از ابزارهای قانونی و اخلاقی برای تعدیل توزیع ثروت و جلوگیری از انباشت و متراکم شدن آن بود تا آنجا که آن حضرت رسالت خود را انفاق و توزیع ثروت معرفی فرمود: «لَمْ نُبْعَثْ لِجَمْعِ الْمالِ وَلکِن بُعِثْنا لاِءِنْفاقِهِ». در واقع با اجرای این سیاست حضرت به دنبال این بودند که به جای پیگیری اهداف پیشرفت اقتصادی از مسیر تمرکز سرمایه در دست عدهای محدود بر پیشرفت همراه با عدالت که در ابتدا، میانه و انتهای مسیر خود بر ضد فقر عمل میکند و کاهش تقاضا برای خدمات تأمین اجتماعی را در پی خواهد داشت تأکید کنند.(حسینی،ص۴۹)
بنابراین میتوان نتیجه گرفت انفاق با خاصیت ضد انباشتگی خود باعث تسهیل جریان پول در چرخه اقتصاد میشود که این کار به صورت اقدامی در جهت توزیع عادلانه درآمد و همچنیین توزیع مجدد ثروت به شکل با واسطه یاری میرساند.(صاحب فصول،۱۳۸۲،ص۱۱۰) توزیع عادلانه درآمد و ثروت همان تحقق عدالت اقتصادی است که زیر مجموعه عدالت اجتماعی محسوب میشود. با توجه به اهمیت اقتصاد در زندگی مردم با تحقق عدالت اقتصادی بخش عمده عدالت اجتماعی نیز محقق خواهد شد.
یافتههای پژوهش
مبنای دو نهاد وقف و انفاق نظریه جامعه گرایی اسلام است. بدین معنا که در نظام اسلام اصالت با اجتماع است و منافع اجتماع باید مد نظر قرارگیرد، چرا که سعادت فرد در گرو سعادت اجتماع است.
پیامبر اکرم(ص) با استفاده از ابزارهای تبلیغی تشویق، الگوسازی و تذکر در جهت ترویج فرهنگ وقف در میان مردم تلاش میکردند. بیان عملی خود پیامبر(ص) موثرترین ابزار تبلیغی در جهت ترویج فرهنگ وقف و انفاق بوده است چرا که نزدیک بودن سطح زندگی اسوه با متأسی موجب کم شدن فاصله در روابط میان آنها میشود.
به کارگیری نهاد وقف در جامعه موجب افزایش امنیت عمومی در جامعه و پیشگیری از برخی جرایم میگردد. استفاده از املاک وقفی در جهت ایجاد خانه برای زنان مطلقه در جهت کاهش آسیبهای اجتماعی مؤثر است. همچنین به وقف اموال در جهت تأدیه دیون زندانیانی که خانوادهه آنها توان پرداخت دین خود را ندارند موجب جلوگیری از ارتکاب جرم توسط خانواده آنان میگردد.
بهکارگیری نهاد وقف در تجاری سازی دانش و فناوری، ایجاد مؤسسات تأمین مالی خرد وقفی و بهرهگیری از وقف در بازار سرمایه میتواند به رشد و توسعه اقتصادی جامعه کمک کند.
انفاق با خاصیت ضدانباشتگی خود باعث تسهیل جریان پول در چرخه اقتصاد میشود که این کار به صورت اقدامی در جهت توزیع عادلانه درآمد و همچنیین توزیع مجدد ثروت به شکل با واسطه یاری میرساند.
منابع و ماخذ
القرآن الکریم
اسماعیلی، عطاءالله، یاسوری، مجید، ابراهیمی، آدینه، بررسی عوامل مؤثر بر توانمندسازی اقتصادی از منظر قرآن و حدیث، (۱۳۹۴)، بصیرت و تربیت اسلامی، شماره۳۵
ایروانی، جواد،آشنایی با اقتصاد اسلامی، (۱۳۹۱)، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، چاپ اول
تودارو، مایکل، توسعه اقتصادى در جهان سوم،(۱۳۹۶)، ترجمهه غلامعلى فرجادى، تهران، سازمان برنامه و بودجه
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن،(۴۱۲ ه)، تحقیق صفوان عدنان داودی دمشق، دارالعلم الدار الشامیه، چاپ اول
جهانیان،ناصر، مبانی اهداف و جایگاه وقف در مکتب اقتصادی اسلام، (۱۳۹۱)، فصلنامه علمی پژوهشی اقتصاد اسلامی، شماره ۴۲
حاجیدهآبادی، محمدعلی، نقش وقف در پیشگیری از بزهکاری و بزهدیدگی،(۱۳۸۸)، فصلنامه حقوق اسلامی، شماره۲۲
حسینی، رضا، الگوهای تأمین اجتماعی از دیدگاه اسلام و غرب،(۱۳۹۴)، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه چاپ اول
حسینی، رضا، مفهوم و ماهیت عدالت اجتماعی با رویکرد اسلامی،(۱۳۹۰)، فصلنامه علمی پژوهشی اقتصاد اسلامی، شماره۴۴
خادمعلیزاده، امیر، عبدالهیآرانی، مصعب، غفورزاده، حسین، ارتباط انفاق و رشد اقتصادی در ایران،(۱۳۹۶)، فصلنامه علمی پژوهشی اقتصاد اسلامی، شماره۶۵
خادم المله، سلمان، توسعه وقف از طریق بازار سرمایه،(۱۳۹۳)، روزنامه دنیای اقتصاد، شماره ۳۳۸۵
خیری، حسن، مبانی نظام اجتماعی اسلام، (۱۳۹۳)، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول
دلشاد تهرانی، مصطفی، خلاصه سیره نبوی:منطق عملی، (۱۳۸۵)، ترجمه ع. اسپهبدی، تهران، انتشارات دریا چاپ اول
دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، (۱۳۷۷)، تهران، انتشارات دانشگاه تهران
سلیمیفر، مصطفی، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی- اجتماعی آن، (۱۳۷۰)،مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول
شبدینی،محمد، مبانی نظری عدالت اجتماعی در اسلام،(۱۳۹۰)، قم، نشر زمزم هدایت، چاپ اول
صاحب فصول، مرتضی، شکاف طیقاتی،توزیع مجدد ثروت و رهیافتهای قرآنی،(۱۳۸۲)، مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ اول
صدر، محمدباقر، اقتصادما،(۱۳۶۰)،مشهد، جهاد سازندگی
الصفار، سالم، سیره پیامبر در رهبری و انسان سازی، (۱۳۸۵)، ترجمه غلامحسین انصاری، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ۱۸
طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروه الوثقی،(۱۴۲۰ ه)، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات
طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن،(۱۳۷۲) تحقیق محمد جواد بلاغی، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم
علیدوست خراسانی، نورالله، منابع مالی اهل بیت(ع)، (۱۳۹۱)، تهران، دانشگاه امام صادق(ع)، چاپ اول
فخرزارع، حسین، جامعه از منظر قرآن،(۱۳۹۳)، پژوهشنامه معارف قرآنی، شماره ۱۶
فراهانیفرد، سعید، سیاست های اقتصادی در اسلام، (۱۳۸۱)، تهران، مرکز نشر آثار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول
مشکینی، مصطلحات الفقه،(۱۴۱۹ )،قم ، بی نا
مصباحی مقدم، غلامرضا، میسمی، حسین، عبدالهی، محسن، قائمی اصل، مهدی، وقف به مثابه منبع تأمین مالی خرد اسلامی ارائه الگوی تشکیل موسسات تأمین مالی خرد وقفی کشور،(۱۳۹۰)، فصلنامه علمی پژوهشی پژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی، شماره ۵
مطهری، مرتضی، سیری در سیره نبوی، (۱۳۸۰)، تهران، انتشارات صدرا، چاپ۲۳
مطهری، مرتضی، عدل الهی،(۱۳۷۲)، تهران، انتشارات صدرا، چاپ هفتم
مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ،(۱۳۸۴)، تهران، اتنشارت صدرا، چاپ هفدهم
میر معزی، حسین، عدالت اقتصادی از دیدگاه اسلام، (۱۳۹۳)، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول
میرهاشمی، زهراسادات، امکان استفاده از نهاد وقف در تجاری سازی دانش و فناوری و الگوی پیشنهادی آن، (۱۳۹۳)، فصلنامه سیاستهای اقتصادی و مالی، شماره ۸
واقدی، محمدبن عمر،المغازی، (۱۴۱۴)، بیجا، مکتب الاعلام الاسلامی
- دانشیار دانشگاه امام صادق (ع) پردیس خواهرانazimzadeh@isuw.ac.ir
- کارشناس ارشد حقوق خانوادهsaeedeh@gmail.com
- سوره توبه آیه ۱۰۳
- مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ وَاللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ