پیامبر اکرم(ص) از نگاه امام صادق(ع)

در طول تاریخ بشریت، کمتر انسانى وجود دارد که مانند پیامبراسلام(ص) تمام خصوصیات زندگى‌اش به طور واضح و روشن بیان و ثبت‏شده‏باشد.
خداوند متعال در قرآن کریم؛ کتابى که خود حافظ اوست۱ و بدون‏هیچ تغییرى تا قیامت ‏باقى است ‏با زیباترین عبارات و کامل‏ترین‏ بیانات، آن حضرت را معرفى نموده و با عالى‏ترین صفات ستوده است.

35

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

پیامبر اکرم(ص) از نگاه امام صادق(ع)

نویسنده: احمد محیطی اردکانی

منبع: فرهنگ کوثر ۱۳۷۹ شماره ۴۰

در طول تاریخ بشریت، کمتر انسانى وجود دارد که مانند پیامبراسلام(ص) تمام خصوصیات زندگى‌اش به طور واضح و روشن بیان و ثبت‏شده‏باشد.
خداوند متعال در قرآن کریم؛ کتابى که خود حافظ اوست۱ و بدون‏هیچ تغییرى تا قیامت ‏باقى است ‏با زیباترین عبارات و کامل‏ترین‏ بیانات، آن حضرت را معرفى نموده و با عالى‏ترین صفات ستوده است.
خداوند متعال مى‏فرماید: «إِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ‏»۲؛ اى پیامبر! تو بر اخلاقى عظیم استوار هستى.
نیز مى‏فرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ»۳؛ محمد(ص) فرستاده خداست و کسانى که با اوهستند در برابر کفار سر سخت و در میان خود مهربانند.
محققان، تاریخ نویسان و دانشمندان در ابعاد گوناگون زندگى حضرت‏محمد(ص) سخن گفته‏اند، اما ائمه علیهم السلام با نگاهى ژرف و دقیق سیماى آن شخصیت ‏بى‏نظیر و دُرً یکتاى عالم خلقت را به تماشا نشسته، به معرفى زندگى، مبارزات و آموزه‏هاى آن حضرت پرداختند.
در این نوشتار بر آنیم تا گوشه‌هایى از زندگى و شخصیت ‏حضرت ‏محمد(ص) را از نگاه امام صادق(ع) به تماشا بنشینیم.
تولد نور
امام صادق(ع) به نقل از سلمان فارسى فرمود: پیامبر اکرم(ص) فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگى نور خودش آفرید.۴ نیز امام صادق(ع) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اکرم(ص) فرمود: «اى محمد! قبل از این که آسمان‏ها، زمین، عرش و دریا راخلق کنم. نور تو و على را آفریدم…».۵
ثقه‏الاسلام کلینى(ره) مى‏نویسد: امام صادق(ع) فرمود: «هنگام ولادت‏حضرت رسول اکرم(ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مادر گرامى پیامبر) بود. یکى از آن دو به دیگرى گفت: آیا مى‏بینى آنچه را من‏مى‏بینم؟
دیگرى گفت: چه مى‏بینى؟ او گفت: این نور ساطع که ما بین مشرق ومغرب را فرا گرفته است! در همین حال، ابوطالب(ع) وارد شد و به‏آن‏ها گفت:
چرا در شگفتید؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را به گفت. ابوطالب به اوگفت: مى‏خواهى بشارتى به تو بدهم؟ او گفت: آرى. ابوطالب گفت:
از تو فرزندى به وجود خواهد آمد که وصى این نوزاد، خواهد بود.۶
نام‏هاى پیامبر
کلبى، از نسب شناسان بزرگ عرب مى‏گوید: امام صادق(ع) از من‏پرسید: در قرآن چند نام از نام‏هاى پیامبر خاتم(ص) ذکر شده است؟
گفتم: دو یا سه نام.
امام صادق(ع) فرمود: ده نام از نام‏هاى پیامبر اکرم در قرآن‏آمده است: محمد، احمد، عبدالله، طه، یس، نون، مزمل، مدثر، رسول‏و ذکر.
سپس آن حضرت براى هر اسمى آیه‏اى تلاوت فرمود. نیز فرمود:
«ذکر» یکى از نام‏هاى محمد(ص) است و ما (اهل‏بیت) «اهل ذکر»هستیم. کلبى! هر چه مى‏خواهى از ما سؤال کن.
کلبى مى‏گوید: (از ابهت صادق آل محمد(ع‏» به خدا سوگند! تمام‏قرآن را فراموش کردم و یک حرف به یادم نیامد تا سؤال کنم.۷
برخى چهارصد نام و لقب پیامبر(ص) که در قرآن آمده است، را برشمرده‏اند.۸
عظمت نام محمد(ص)
جلوه نام محمد(ص) براى امام صادق(ع) به گونه‏اى بود که هرگاه ‏نام مبارک حضرت محمد(ص) به میان مى‏آمد، عظمت و کمال رسول ‏خدا(ص) چنان در وى تأثیر مى‏گذاشت، که رنگ چهره‏اش گاهى سبز وگاهى زرد مى‏شد، به طورى که آن حضرت در آن حال، براى دوستان نیزنا آشنا مى‏نمود.۹
امام صادق(ع) گاهى بعد از شنیدن نام پیامبر(ص) مى‏فرمود: جانم‏به فدایش. اباهارون مى‏گوید: روزى به حضور امام صادق(ع) شرفیاب‏شدم. آن حضرت فرمود: اباهارون! چند روزى است که تو را ندیده‏ام.
عرض کردم: خداوند متعال به من پسرى عطا فرمود. آن حضرت فرمود:
خدا او را براى تو مبارک گرداند چه نامى براى او انتخاب‏کرده‏اى؟ گفتم: او را محمد نامیده‏ام.
امام صادق(ع) تا نام محمد را شنید (به احترام آن حضرت) صورت‏مبارکش را به طرف زمین خم کرد، نزدیک بود گونه‏هاى مبارکش به‏زمین بخورد.
آن حضرت زیرلب گفت: محمد، محمد، محمد. سپس فرمود: جان خودم،فرزندانم، پدرم و جمیع اهل زمین فداى رسول خدا(ص) باد! او رادشنام مده! کتک نزن! بدى به او نرسان! بدان! در روى زمین‏خانه‏اى نیست که در آن نام محمد وجود داشته باشد، مگر این که آن‏خانه در تمام ایام مبارک خواهد بود.۱۰
سیماى محمد(ص)
امام جعفر صادق(ع) فرمود: امام حسن(ع) از دائى‏اش، «هند بن ابى‏هاله‏»۱۱ که در توصیف چهره پیامبر(ص) مهارت داشت، در خواست‏نمود تا سیماى دل آراى خاتم پیامبران(ص) را براى وى توصیف‏ نماید. هند بن ابى هاله در پاسخ گفت: «رسول خدا(ص) در دیده‏هابا عظمت مى‏نمود، در سینه‏ها مهابتش وجود داشت .قامتش رسا، مویش‏نه پیچیده و نه افتاده، رنگش سفید و روشن، پیشانیش گشاده، ابروانش پرمو و کمانى و از هم گشاده، در وسط بینى برآمدگى‏داشت، ریشش انبوه، سیاهى چشمش شدید، گونه‌هایش نرم و کم‏گوشت. دندان‌هایش باریک و اندامش معتدل بود. آن حضرت هنگام راه‏رفتن با وقار حرکت مى‏کرد. وقتى به چیزى توجه مى‏کرد به طور عمیق ‏به آن مى‏نگریست، به مردم خیره نمى‏شد، به هرکس مى‏رسید سلام‏مى‏کرد، همواره هادى و راهنماى مردم بود.
براى از دست دادن امور دنیایى خشمگین نمى‏شد. براى خدا چنان غضب‏مى‏نمود که کسى او را نمى‏شناخت. اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود، برترین مردم نزد وى کسى بود که، بیشتر مواسات و احسان و یارى‏مردم نماید…»۱۲
سعدى با الهام از روایات، در اشعار زیبایى آن حضرت را چنین‏توصیف نمود:
ماه فرو ماند از جمال محمد، سرو نروید به اعتدال محمد

قدر فلک را کمال ومنزلتى نیست، در نظر قدر با کمال محمد پ

وعده دیدار هر کسى به قیامت، لیله اسرى شب وصال محمد پ

آدم و نوح و خلیل و موسى وعیسى، آمده مجموع در ظلال محمد

عرصه گیتى مجال همت او نیست، روز قیامت نگر مجال محمد

و آن‌همه پیرایه بسته جنت فردوس، بو که قبولش کند بلال محمد

شمس و قمر در زمین حشر نتابد، نور نتابد مگر جمال محمد

همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد، تا بدهد بوسه بر نعال محمد

شاید اگر آفتاب و ماه نتابد، پیش دو ابروى چون هلال محمد

چشم مرا تا بخواب دید جمالش، خواب نمی‌گیرد از خیال محمد

سعدى اگر عاشقى کنى و جوانى، عشق محمد بس است و آل محمد۱۳
اوصاف پیامبر در تورات و انجیل
خداوند متعال در وصف پیامبر(ص) فرمود:«الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِیقًا مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ؛۱۴ کسانى که کتاب آسمانى به آنان دادیم، او را همچون فرزندان خود مى‏شناسند، (ولى) جمعى از آنان، حق را آگاهانه کتمان مى‏کنند».
امام صادق(ع) فرمود: « یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ‏» زیراخداوند متعال در تورات و انجیل و زبور، حضرت محمد(ص)، مبعث، مهاجرت، و اصحابش را چنین توصیف نمود: ««مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ؛۱۵ محمد(ص) فرستاده خداست و کسانى که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند. پیوسته آن‏ها را در حال‏رکوع و سجود مى‏بینى، در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او راطلبند. نشانه آن‏ها در صورتشان از اثر سجده نمایان است. این، توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است»
امام صادق(ع) فرمود: این، صفت رسول خدا(ص) و اصحابش در تورات وانجیل است. زمانى که خداوند پیامبر خاتم(ص) را به رسالت مبعوث‏نمود اهل کتاب (یهود و نصارى) او را شناختند اما نسبت‏به اوکفر ورزیدند، همان‌گونه که خداوند متعال فرمود: «فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ؛۱۶ هنگامى که این پیامبر نزد آن‏ها آمد که(از قبل) او را شناخته بودند، به او کافر شدند.۱۷
خداوند متعال در قرآن کریم، در وصف پیامبر(ص) مى‏فرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ؛۱۸ ما تو را جز براى رحمت جهانیان ‏نفرستادیم. قرآن نیز مى‏فرماید:«…أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ…؛ در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند». این دوچگونه با هم جمع مى‏شوند؟
توجه به این آیه براى طرفدارى اندیشه تسامح و تساهل ضرورى است.
آیا ممکن است کامل‏ترین انسان، که با کامل‏ترین کتاب آسمانى براى‏هدایت تمام جهانیان مبعوث گردیده است در مقابل دشمنان دین هیچ‏ عکس‌العملى جز مهربانى نداشته باشد؟
براى اداره جامعه دینى و بقاى آن باید در مقابل دشمنان دین‏ایستاد؛ شدت عمل نسبت‏ به کافران و مبارزه با آن‏ها براى از بین‏بردن موانع هدایت عین رحمت است.
برترین مخلوق
حسین بن عبدالله مى‏گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: آیا رسول‏خدا(ص) سرور فرزندان آدم بود؟ آن حضرت فرمود: قسم به خدا، اوسرور همه مخلوقات خداوند بود. خدا هیچ مخلوقى را بهتر ازمحمد(ص) نیافرید.۱۹
امام صادق(ع) در حدیث دیگرى فرمود: چون رسول خدا(ص) را به‏معراج بردند جبرئیل تا مکانى با وى همراه بود و از آن به بعداو را همراهى نمى‏کرد. پیامبر(ص) فرمود: جبرئیل، در چنین حالى‏مرا تنها مى‏گذارى؟! جبرئیل گفت: تو برو. سوگند به خدا در جایى‏قدم گذاشته‏اى که هیچ بشرى قدم نگذاشته و بیش از تو بشرى به آن‏جا راه نیافته است.۲۰
معمر بن راشد مى‏گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: یک نفریهودى خدمت رسول خدا(ص) رسید و به دقت او را نگریست. پیامبر اکرم(ص) فرمود: اى یهودى! چه حاجتى دارى؟ یهودى گفت: آیا تو برترى یا موسى بن عمران؛ آن پیامبرى که خدا با او تکلم‏ کرد و تورات و انجیل را بر او نازل نمود، و به وسیله عصایش ‏دریا را براى او شکافت و به وسیله ابر بر او سایه افکند؟
پیامبر(ص) فرمود: خوش‌آیند نیست که بنده خود ستایى کند ولکن(در جوابت) مى‏گویم که حضرت آدم(ع) وقتى خواست از خطاى خود توبه‏کند، گفت: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا غَفَرْتَ لِی؛ خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو مى‏خواهم که مرا عفو نمایى»
خداوند نیز توبه‏اش را پذیرفت. حضرت نوح(ع) وقتى از غرق شدن دردریا ترسید گفت «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا أَنْجَیْتَنِی مِنَ الْغَرَقِ؛ خدایا به حق محمد و آل محمد از تو در خواست‏مى‏کنم مرا از غرق شدن نجات بدهى». خداوند نیز او را نجات داد.
حضرت ابراهیم(ع) در داخل آتش گفت:«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا أَنْجَیْتَنِی مِنها؛ خدایا! به حق محمد و آل محمد ازتو مى‏خواهم که مرا از آتش نجات دهى». خداوند نیز آتش را براى اوسرد و گوارا نمود.
حضرت موسى(ع) وقتى عصایش را به زمین انداخت و در خود احساس ترس‏نمود گفت: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا أَمَّنْتَنِی؛ خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مى‏نمایم که مرا ایمن گردانى». خداوند متعال به او فرمود:«لَا تَخَفْ إِنَّکَ أَنْتَ الْأَعْلَى؛۲۱ نترس. مسلماً تو برترى.
اى یهودى، اگر موسى(ع) امروز حضور داشت و مرا درک مى‏کرد و به ‏من و نبوت من ایمان نمى‏آورد، ایمان و نبوتش هیچ نفعى به حال اونداشت.
اى یهودى! از ذریه من شخصى ظهور خواهد کرد به نام مهدى(ع) که‏زمان خروجش عیسى بن مریم براى یارى او فرود مى‏آید و پشت‏سر اونماز مى‏خواند.۲۲
سیاستمدارى پیامبر(ص)
در عرف جهانى امروز «سیاست‏» را به معناى نیرنگ و دروغ براى‏ کسب قدرت و سلطه بر مردم تعریف مى‏کنند، اما «سیاست‏» در لغت، به معناى «اداره کردن امور مملکت و حکومت کردن است‏». خداوند متعال پیامبر خاتم(ص) و جانشینان بر حق او، ائمه معصومین(ع) را ازبهترین سیاستمداران شمرده است. در زیارت جامعه، در وصف ائمه‏ (علیهم السلام) که پرورش یافتگان مکتب نبوتند، آمده است: «وَ سَاسَهَ اَلْعِبَادِ».
فضیل بن یسار مى‏گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که به بعضى ازاصحاب قیس ماصر فرمود: خداوند عز و جل پیغمبرش را تربیت‏کرد و نیکو تربیت فرمود. چون تربیت او را تکمیل نمود، فرمود: «إِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ؛ تو بر اخلاق عظیمى استوارى». سپس امر دین‏ و امت را به او واگذار نمود تا سیاست و اداره بندگانش را به‏ عهده بگیرد، سپس فرمود: «مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا؛۲۳ آنچه را رسول خدا براى شما آورد، بگیرید،(و اجرا کنید) و از آنچه نهى کرد، خود دارى نمایید». رسول‏خدا(ص) استوار، موفق و موید به روح القدس بود و نسبت‏به سیاست‏ و تدبیر خلق هیچ‌گونه لغزش و خطایى نداشت و به آداب خدا تربیت‏ شده بود…۲۴
زهد و وارستگى
حضرت محمد(ص) هرگز نسبت‏ به دنیا و لذایذ زودگذر آن میلى نشان‏ نداد و به آن، توجهى نکرد. آن حضرت براى هدایت مردم و رساندن‏آن‏ها به سعادت دنیا و آخرت وارد عرصه سیاست‏شد.
امام صادق(ع) مى‏فرماید: روزى رسول خدا(ص) در حالى که محزون‏بود، از منزل خارج شد فرشته‏اى بر او نازل شد، در حالى که کلیدگنج‏هاى زمین را به همراه داشت. فرشته گفت: اى محمد(ص)، این‏کلیدهاى گنج‏هاى زمین است. پروردگارت مى‏فرماید: این کلیدها رابگیر و در گنج‏هاى زمین را باز کن و آنچه مى‏خواهى از آن استفاده ‏نما؛ بدون این که نزد من ذره‏اى از آن‏ها کم شود. پیامبر(ص) فرمود: دنیا خانه کسى است که خانه (واقعى) ندارد. کسانى دور آن جمع مى‏شوند که عقل ندارند. فرشته گفت: به آن خدایى که تو را به حق مبعوث نمود! وقتى درآسمان چهارم کلیدها را تحویل مى‏گرفتم، همین سخن را از فرشته ‏دیگرى شنیدم.۲۵
ابن سنان مى‏گوید: امام صادق(ع) فرمود: مردى نزد پیامبر(ص) آمد،در حالى که آن حضرت روى حصیرى نشسته بود که زبرى آن بر بدن آن‏حضرت اثر گذاشته بود، و بر بالشى از لیف خرما تکیه نموده بود، که بر گونه‏هاى گلگونه‏اش نفوذ کرده بود. آن مرد در حالى که‏جاهاى اثر کرده را مسح مى‏نمود، گفت: کسرى و قیصر (پادشاهان‏ایران و روم) هرگز چنین راضى نمى‏شوند و بر حریر و دیبامى‏خوابند و تو (که سرور مخلوقات خدایى) بر این حصیر!
پیامبر(ص) فرمود: به خدا من از آن‏ها برتر و گرامى‏تر هستم. من‏کجا و دنیا کجا! مثال زورگذر بودن دنیا، مثال شخصى است که بردرختى سایه‌دار عبور مى‏کند، لحظه‌هایى از سایه درخت استفاده‏ مى‏کند و وقتى سایه تمام شد، از آن جا کوچ مى‏کند و درخت را رهامى‏کند.۲۶
هیچ زمینه‏اى از زندگى پیامبر(ص) نیست، مگر این که امام صادق(ع)در آن زمینه سخنانى با ارزش دارد.
به عنوان حسن ختام، به ذکر خطبه‏اى از آن حضرت در توصیف‏پیامبر(ص) اکتفا مى‏کنیم:
خطبه امام صادق(ع) در وصف حضرت محمد(ص)
برد بارى، وقار و مهربانى خدا سبب شدتا گناهان بزرگ و کارهاى‏زشت مردم مانع نشود که دوست‏ترین و شریف‏ترین پیغمبرانش، یعنى‏محمد بن عبدالله(ص) را براى مردم برگزیند.
محمد بن عبدالله(ص) در حریم عزت تولد یافت: در خاندان شرافت‏اقامت گزید، حسب و نسبش آلوده نگشت، صفاتش را دانشمندان بیان‏کردند و حکمیان در وصفش اندیشه نمودند، او پاکدامنى بى نظیر، هاشمى نسبى بى مانند و بى مانندى از اهل مکه بود.
حیا صفت او بود و سخاوت طبیعتش، بر متانت‏ها و اخلاق نبوت سرشته‏شده بود. اوصاف خویشتن‌دارى‏هاى رسالت ‏بر او مهر شده بود تا آن‏گاه که مقدرات و قضا و قدر الهى عمر او را به پایان رسانید وحکم حتمى پروردگار او را به سرانجامش منتهى ساخت. هر امتى، امت‏پس از خود را به آمدنش مژده داد. نسل به نسل از حضرت آدم تاپدر بزرگوارش، عبدالله، هر پدرى او را به پدر دیگر تحویل داد اصل و نسبش به ناپاکى آمیخته نشد و ولادت او با ازدواج نا مشروع‏ پلید نگشت. ولادتش در بهترین طایفه، گرامى‏ترین نواده (بنى‏هاشم)، شریف‏ترین قبیله (فاطمه مخزومیه) و محفوظ‌ترین شکم باردار (آمنه دختر وهب) و امانت دارترین دامن بود.
خدا او را برگزید، پسندید و انتخاب کرد سپس کلیدهاى دانش وسرچشمه‏هاى حکمت را به او داد. او را مبعوث نمود تا رحمت‏بربندگان و بهار جهانیان باشد.
خداوند کتابى را بر او نازل کرد، که بیان و توضیح هر چیزى درآن است و آن را به لغت عربى، بدون هیچ انحرافى قرار داد، به‏امید این که مردم پرهیزکار شوند. آن را براى مردم بیان کرد ومعارف آن را روشن ساخت و با آن، دینش را آشکار ساخت و واجباتى‏را لازم شمرد و حدودى را براى مردم وضع نمود و بیان کرد. آن‏هارا براى مردم آشکار نمود و آن‏ها را آگاه ساخت. آن حضرت در آن‏امور، راهنمایى به سوى نجات و نشانه‏هاى هدایت‏به سوى خدامى‏باشد.
رسول خدا(ص) رسالتش را تبلیغ کرد، مأموریتش را آشکار ساخت، بارهاى سنگین نبوت را که به عهده گرفته بود، به منزل رسانید وبه خاطر پرورگارش صبر کرد و در راهش جهاد نمود.
با برنامه‏ها و انگیزه‏هایى که براى مردم پى ریزى نمود و مناره‏هایى که نشانه‏هاى آن را بر افراشت، براى امتش خیر خواهى کرد، وآن‏ها را به سوى نجات و رستگارى فرا خواند و به یاد خدا تشویق وبه راه هدایت دلالت کرد، تا مردم پس از او گمراه نشوند. آن حضرت‏نسبت‏به مردم دلسوز و مهربان بود.
پى نوشت‏ها:
۱. حجر، آیه ‏۹. «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»

  1. قلم، آیه ۴
    ۳. فتح، آیه ‏۲۹
    ۴. مصباح الشریعه، ترجمه زین العابدین کاظمى، ص‏۱۲۶«خَلَقَنِی اللَّهُ مِنْ صَفْوَهِ نُورِهِ…»
    ۵. جلاء العیون. ص ۱۱
    ۶. همان، ص‏۳۶
    ۷. بحار الانوار، ج‏۱۶، ص‏۱۰۱
    ۸. مناقب، ج ۱، ص ۱۵۰
    ۹. سفینه البحار، ج ۱، ص‏۴۳۳
    ۱۰. بحار الانوار، ج‏۱۷، ص ۳۰
    ۱۱. هند بن ابى هاله، فرزند حضرت خدیجه(س) از شوهر قبلى‌اش بودکه در خانه پیامبر اسلام(ص) رشد و نمو نمود.
    ۱۲. بحار الانوار، ج‏۱۶، ص۱۴۷-۱۴۸
    ۱۳. کلیات سعدى، فصل طیبات، ص‏۵۳۳- ۵۳۲
    ۱۴. بقره، آیه ‏۱۴۶
    ۱۵. فتح، آیه ‏۲۹
    ۱۶. بقره، آیه ‏۸۹
    ۱۷. تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۱۳۸ و ج ۵، ص‏۷۷
    ۱۸. انبیاء، آیه ‏۱۰۷
    ۱۹. اصول کافى، ترجمه سید جواد مصطفوى، ج ۲، ص ۳۲۵
    ۲۰. همان، ص ۳۲۱
    ۲۱. طه، آیه ۶۸
    ۲۲. بحار الانوار، ج‏۱۶، ص‏۳۶۶. به نقل از جامع الاخبار، ص ۹۸
    ۲۳. حشر، آیه ‏۷
    ۲۴. اصول کافى، ج ۲ ص ۵ و ۶
    ۲۵. بحارالانوار، ج ۱۶ ص ۲۶۶
    ۲۶. بحارالانوار، ج ۱۶ ص ۲۸۲ و ۲۸۳
    ۲۷. اصول کافى ج ۲ ص ۳۳۲ و ۳۳۳

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.