نفی رُهبانیت در سیره و کلام پیامبر اکرم(ص)
نویسنده: سید علی اکبر حسینی
منبع: دانشنامه پژوهه
اصل کلمه رهبانیت از رهب است که به معنای خوف و بیم است. مفرد آن رهبان و جمعش رهابین است؛ اما رهبانیت در اصطلاح عرف بر آن عبادتی اطلاق میشود که اختصاص به نصاری دارد و آن بریدن از مردم و متارکه زن و فرزند و گوشهنشینی و صومعه گرفتن و خود را به ریاضتهای شاقّ واداشتن و پشت پا زدن به همه چیز است۱ و این عملی است که سخن و کلام پیامبر(ص) به همراه عمل ایشان، از آن نهی کرده فرمودند: «لا رهبانیه فی الاسلام؛۲ در اسلام رهبانیتی نیست».
رهبانیت به معنای عبادتی که در آن معنای خوف و ترس ظاهر میشود، نیز از دیگر مواردی است که میتوان در معنای رهبانیت یافت. احادیث بسیاری روایت شدهاند که رهبانیت در آن در همین معنا به کار رفته است.
سرچشمه تاریخی رهبانیت
از کتب تاریخ مسیحیت چنین بر میآید که رهبانیت به صورت کنونی آن، در قرون اولیه مسیحیت وجود نداشته است؛ بلکه منشأ پیدایش آن به بعد از قرن سوم میلادی، هنگام ظهور دیسیوس امپراطور روم و مبارزه شدید او با پیروان مسیح، برمیگردد. مسیحیان بر اثر شکست از این امپراطور خونخوار به کوهها و بیابانها پناه بردند۳ و از آن پس عدهای از آنان رفته رفته راه و رسم گوشهنشینی در پیش گرفتند و رهبانیت را پدید آوردند.۴ در روایات اسلامی نیز همین معنا به صورت دقیقتری از پیامبر(ص) نقل شده است. ابنمسعود نقل میکند که «در َترک رسولخدا(ص) بر الاغی سوار بودم ایشان فرمود: «ای پسر امعبد آیا میدانی که چرا بنیاسرائیل رهبانیت را پدید آوردند؟» گفتم: «خدا و پیغمبرش داناترند»، فرمود: «بعد از عیسی(ع) شاهان بر بنیاسرائیل چیره شدند و گنهکاری پیشه کردند، مؤمنان به خشم آمدند و با آنان به جنگ برخاستند ولی اهل ایمان سه بار شکست خوردند به طوری که تنها شمار اندکی از ایشان باقی ماندند، پس گفتند: اگر اینان بر ما مسلط گردند نابودمان میکنند و دیگر طرفداری برای دین خدا باقی نمیماند که به آن دعوت کند بیایید در زمین پراکنده شویم تا خداوند پیامبری را که عیسی(ع) وعده آمدنش را داده است، برانگیزد. پس در غارهای کوهها پراکنده شدند و رهبانیت را پدید آوردند. عدهای از ایشان به دین خویش پایدار ماندند و برخی دیگر به کفر گراییدند». سپس حضرت آیه ۲۷ حدید را تلاوت کردند و…».۵
اندیشه رهبانیت در جزیرهالعرب
مجاورت و رفت و آمدهای مکرر تجاری به کشورهای مختلف از یک سو و پناه جویی دیندارانی که از ستم حاکمان جور میگریختند و این سرزمین را مأوای خویش قرار میدادند، از سوی دیگر موجب شد که ادیانی چون مسیحیت به سرزمین عرب راه یابند.۶ این دین اگرچه رونق چندانی نداشت؛ اما در کنار دیگر ادیان از عوامل تأثیرگذار فرهنگی و اجتماعی جامعه عربی به شمار میآمدند.
رهبانیت و گوشهگیری هم به عنوان یکی از متعلقات آیین مسیح به همراه آیین مسیحیت به جزیرهالعرب راه یافت و رفتهرفته جای پایی برای خود در حیات فرهنگی و اجتماعی اعراب باز کرد، به طوری که تعدادی از اعراب جاهلی به رسم آیین مسیحیت ترک اجتماع کردند و گوشه عزلت گزیدند؛ از جمله این افراد میتوان به قس بن ساعد ایادی۷ و ابو عامر عبد عمرو بن صیفی۸ اشاره کرد. تا اینکه با ظهور اسلام و در پیمبارزه با آداب و رسوم جاهلی، این سنت غیرالهی نیز از سوی رسولاکرم(ص) تقبیح شده مسلمانان از این امر نهی شدند.
فرق زهد اسلامی و رهبانیت مسیحی
زهد اسلامی و رهبانیت مسیحی تفاوتهای بسیاری با هم دارند. شاید بتوان گفت که اصلیترین و مهمترین ویژگی زهد اسلامی استوار بودن بر منطق و برهان روشن است، چیزی که رهبانیت مسیحی از آن بیبهره است و برای آن توجیه علمی و منطقی ندارد. زهد اسلامی چشمپوشی از مطلق لذایذ مادی نیست، بلکه تنها از لذایذ زیانبار آن چشمپوشیدن است؛ در حالیکه رهبانیت مسیحی انسان را به چشم پوشی از مطلق لذایذ مادی دعوت میکند. به دیگر سخن، اسلام لذایذ مادی را به دو بخش تقسیم کرده است: لذایذ سودمند و لذایذ زیانبار. زهد اسلامی شامل لذایذ سودمند زندگی نمیشود و این همان چیزی است که خرد و منطق نیز انسان را بدان میخواند. رسولخدا(ص) در تفکیک و جدا ساختن زهد از رهبانیت تصریح فرمودند که: «لیس الزهد فی الدنیا تحریم الحلال و لا إضاعه المال و لکن الزهد فی الدنیا الرضاء بالقضاء…؛۹زهدورزی نسبت به دنیا حرام کردن حلال برخود و یا ترک ثروت نیست، بلکه زهد ورزی در دنیا راضی بودن به قضای الهی است».۹
احادیثی که مسلمانان را از رهبانیت نهی کردهاند، در واقع برای تبیین تفاوتهای زهد اسلامی با رهبانیت مسیحی بیان گردهاید.
نفی رهبانیت در کلام نبوی(ص)
رسولخدا(ص) از آن رهبانیتی که خلاف خواست خدا باشد، بر حذر میداشت و مسلمانان را از آنچه که در اسلام نیست، منع میکردند. رسولخدا(ص) از پشت پا زدن به زندگی مادی که به صورت منفی و در شکل انزوای اجتماعی انجام میگرفت، نهی میکردند و مسلمانان را تشویق میکردند که آن را در شکل مثبت آن یعنی جهاد در راه خدا و روزه و … جستجو کنند. حدیث عثمان بن مظعون و فرمایش مبسوط پیامبر(ص) درباره فضیلت نماز جماعت تأییدی است، بر نفی رهبانیت و انزوا. ایشان در پاسخ به عثمان بنمظعون که از ایشان اجازه گوشهگیری و رهبانیت میخواست، فرمود: «رهبانیت امت من به انتظار نشستن نماز در مساجد است».۱۰
پیامبر(ص) همواره دین مقدس اسلام را آیینی آسان معرفی کرده و میفرمود: «آسان بگیرید و سخت نگیرید و رام کنید و رم ندهید»،۱۱ میفرمود: «خداوند مرا برای رهبانیت برنینگیخته است، بلکه بهترین دین نزد خدا آیین راستین و آسان اسلام است».۱۲ ایشان رهبانیت امت خود را جهاد در راه خدا دانسته۱۳ و در جای دیگر رهبانیت امت خویش را هجرت، جهاد، نماز، روزه و حج و عمره معرفی کردهاند.۱۴
نفی رهبانیت در سیره پیامبر(ص)
روایت شده که همسر عثمان بنمظعون نزد رسول خدا(ص) آمد و گفت: ای رسول خدا(ص)، عثمان کارش این شده که روزها را روزه میگیرد و شبها را به عبادت میگذراند، رسول خدا(ص) با شنیدن این خبر پای افزار به دست، خشمناک بیرون شد تا نزد عثمان آمد. او را مشغول نماز خواندن یافت، عثمان با دیدن پیامبر(ص) نمازش را سلام داد. پیامبر(ص) به او فرمود، ای عثمان خداوند متعال مرا به رهبانیت نفرستاده، بلکه با آیین مستقیم و ساده و آسانگیر فرستاده است. من هم نماز میخوانم. هم روزه میگیرم و هم نزد همسرم میروم. پس هر که آیین مرا دوست دارد، باید از سنت من پیروی کند و از سنت من نزد همسران رفتن است.۱۵ و در روایتی دیگر آمده که فرزند عثمان بن مظعون از دنیا رفت. عثمان بسیار غمگین شد تا آنجا که خانهاش را مسجد قرار داد و مشغول عبادت شد و هر کاری را جز عبادت ترک گفت. این خبر به رسولخدا(ص) رسید. او را احضار کرده فرمودند: «یا عثمان ان الله تبارک و تعالی لم یکتب علینا الرهبانیه انما رهبانیه امتی الجهاد فی سبیل الله».۱۶
همچنین از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند: سه زن نزد رسولخدا(ص) آمدند یکی از آنها گفت شوهرم گوشت نمیخورد، دیگری گفت: بوی خوش نمیبوید و سومی گفت: شوهرم به زنان نزدیک نمیشود پیامبر(ص) از روی غضب رداکشان بیرون رفت و بر منبر شد و حمد و ثنای الهی به جای آورد و سپس فرمود: «عدهای از یاران مرا چه شده است که گوشت نمیخورند و عطر نمیبویند و به زنان نزدیک نمیشوند؟ بدانید که من خود گوشت میخورم و عطر میبویم و پیش زنان می روم پس هر که از سنت من روی گرداند از من نیست».۱۷
ابنحنبل در کتاب مسندش به نقل از مجاهد از مردی انصاری آورده که در نزد پیامبر(ص) از کنیزی از بنیعبدالمطلب سخن به میان آوردند مردی انصاری گفت: «آن زن شبها عبادت میکند و روزها روزه میگیرد» پیامبرخدا(ص) فرمود: «اما من میخوابم و نماز میخوانم و گاه روزه میگیرم و گاه روزه نمیگیرم پس هر که به من اقتدا کند از من است و هر که به راه و رسم من پشت کند از من نیست».۱۸
خاتمه
با تمام توصیهها و فرمایشات رسولخدا(ص) درباره حرمت عزلت و گوشهگیری معالأسف مدت زیادی از وفات ایشان نگذشته بود که عدهای در لباس زهد و عرفان، رهبانیت مسیحی را در قالب تصوف در جامعه اسلامی اشاعه دادند چیزی که رسولخدا(ص) همواره از آن نگران بود و از اینکه در آینده اقوامی سر بر میآوردند که قرآن را به غنا میخوانند و به رهبانیت روی میآورند و…. ابراز نگرانی میکردند.۱۹
منابع:
- ابن منظور؛ لسان العرب، بیروت، دارصادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴، ج۱، ص۴۳۸ و جزری، ابن اثیر؛ النهایه فی غریب الحدیث، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۲۸۰.
- تمیمی مغربی، نعمان بن محمد؛ دعائم الاسلام، مصر، دار المعارف، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۹۳.
- وجدی، محمد فرید؛ دائره المعارف القرن العشرین، بیروت، دار المعرفه، چاپ سوم، ۱۹۷۱، ج۴، ص۲۹۸.
- همان.
- طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲، ج۹، ص۳۶۶.
- یعقوبی؛ تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، ۱۹۸۸، ج۱، ص۲۵۴.
- بیهقی، ابوبکر؛ دلائل النبوه، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵، ج۲، ص۱۰۷.
- بلاذری؛ انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶. ج۱، ص۲۸۱ و ابن هشام، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروتـ دار المعرفه، بیتا، ج۱، ص۵۸۴.
- محدث نوری؛ مستدرک الوسائل، قم، آل البیت، ۱۴۰۸، ج۱۲، ص۵۱ ضمن اینکه احادیث مشابهی نیز در اصول کافی ج۵، ص۷۰ و التهذیب ج۶، ص۳۲۷ روایت شده است.
- شیخ طوسی؛التهذیب، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵، ج۴، ص۱۹۰ و عاملی؛ شیخ حر، وسائل الشیعه، تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دارالتراث العربی، ج ۴، ص۱۱۷.
- ابن ابی جمهور؛ عوالی اللئالی، قم، انتشارات سید الشهداء(ع)، ۱۴۰۵، ج۱، ص۳۸۱.
- کلینی؛ اصول کافی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵، ج۵، ص۴۹۴ و شیخ طوسی؛ امالی، قم، انتشارات دارالثقافه، ۱۴۱۴، ص۵۲۷ و دیلمی؛ حسن بن ابی الحسن، اعلام الدین، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، ۱۴۰۸، ص۱۹۱.
- شیخ صدوق؛امالی، قم، کتابخانه اسلامیه، ۱۳۶۳ش، ص ۶۶ و امالی شیخ طوسی؛ پیشین، ص۵۳۹ و طبرسی؛ حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲، ص۴۷۲.
- اصول کافی، پیشین، ص۴۹۴.
- اصول کافی، پیشین، ص۴۹۴.
- المتقی الهندی؛ کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تحقیق شیخ بکری حیانی، تحصیح شیخ صفوه السقا، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۹۸۹، ج۳، ص۷۵۸ و امالی صدوق، پیشین، ص۶۶، و شعیری؛ تاج الدین، جامع الاخبار، قم، انتشارات رضی، ۱۳۶۳ش، ص۳۷- ۳۸.
- همان، ص۴۹۶ و وسائل الشیعه، پیشین، ج۲، ص۱۰۷.
- ابن حنبل؛ مسند، بیروت، دارصادر، ج۵، ص۴۰۹.
- اصول کافی، پیشین، ج۲، ص۶۱۴ و جامع الاخبار، پیشین، ص۴۸ و طبری؛ محمد بن جریر، دلائل الامامه، قم، دار الذخائر للمطبوعات، ص ۲۵۳.