تجلی رحمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در جنگها
نویسنده: الیاس کلانتری
منبع: مجله بینات؛ زمستان ۱۳۸۵ – شماره ۵۲؛ به نقل از نور مگز
اخلاق شریف رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) که مورد تعظیم پروردگار عالمیان قرار گرفته، جلوههای بسیار زیبایی در جنگها داشت. خداوند در مورد اخلاق و شخصیت رسول گرامیش میفرماید: «وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ» .توصیف اخلاق آن حضرت با کلمه «عظیم» طرف خداوند عالم حاکی از عظمت فوق ادراک اخلاق آن حضرت میباشد.
مقدمه
«وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ» (انبیاء،۲۱/۱۰۷) یعنی ما تو را نفرستادیم جز رحمتی برای همه جهانیان. در این آیه از قرآن مجید، وجود پیامبر اکرم حضرت محمّد(ص) رحمتی برای همه اهل عالم است. آیه کریمه از جهات متعددی قابل بحث و تدبر و تحقیق است و از توجه به تفسیر گسترده و معانی مفهومی آن و در نظر گرفتن روابط متعدد آن با آیات دیگر قرآن مجید نکات علمی فراوانی روشن میشود، و معلوم میشود که آیه در دید وسیع و متدبرانه، مشتمل بر موضوعات و سؤالات فراوانی است که اهم آنها عبارتند از:
در جواب میشود گفت: این رحمت بی انتها و علم بی انتها از ناحیه اتصال به خداوند عالم در سطحی بسیار متعالی در وجود رسول اکرم(ص) جریان مییابد. یعنی در حقیقت این رحمت واسعه، رحمت خداوندی است که به توسط وجود شریف رسول اللّه(ص) بین عالمیان جریان مییابد.
این بحث در مجموع جهات متعدد فراوان دارد، اعم از جهاتی دیگر که ذکر شد و جهاتی دیگر و ما در این نوشته به بحث و بررسی فشردهای در موضوع تجلی این رحمت در جنگها میپردازیم:
رفتارهای رسول اکرم(ص) در جنگها
اخلاق شریف رسول اکرم(ص) که مورد تعظیم پروردگار عالمیان قرارگرفته، جلوههای بسیار زیبایی در جنگها داشت. خداوند در مورد اخلاق و شخصیت رسول گرامیش میفرماید: «وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ» (قلم،/۶۸ ۴). توصیف اخلاق آن حضرت با کلمه «عظیم» از طرف خداوند عالم حاکی از عظمت فوق ادراک اخلاق آن حضرت میباشد.
در جای دیگر خداوند میفرماید:
«فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ» (آل عمران،/۳ ۱۵۹) یعنی از ناحیه رحمت خاصّهای از طرف خداوند، نسبت به آنها ملایم و مهربان شدی و اگر سختگیر و خشن بودی آنها از دور تو پراکنده میشدند. در این آیه اشارهای شده به لطافت و جاذبه خاص اخلاق رسول الله(ص) با انسانها و این که این درجه از نرمی و لطافت اخلاق آن بزرگوار از ناحیه رحمت خاصّهای است که از طرف خداوند به او عطا شده، یعنی این نوع مهربانی و لطافت اخلاق یک امر عادی متعارف نیست که در انسانهای خوش اخلاق و بردبار و بزرگوار وجود دارد، بلکه این اخلاق از طرف خداوند عالم و رحمتی اختصاصی و فوق عادی است که به آن حضرت عطا شـده است. و این درجه از ملاطفت و مهربانی اختصاص به رسول اکرم(ص) دارد و آن هم عطای الهی است.
این قسمت از بحث در جهت اثبات آن نکتهای بود که قبلاً ذکر شد و آن اینکه رحمت وجود پیامبر(ص) و عظمت و وسعت آن از ناحیه نوعی اتصال به خداوند است و در حقیقت همان رحمت واسعه بی انتهای خداوندی است که از وجود شریف رسول خدا(ص) و شخصیت و اخلاق و علم او به سوی انسانها جاری میشود.
رفتارهای جنگی آن حضرت را در چند جهت میشود مورد بررسی و تدبر و ارزیابی قرار داد، که مهمترین موارد آنها عبارتند از:
دشمن موجب استمرار ظلمها و آدم کشیها از ناحیه آنها خواهد شد.
قبل از تحلیل موارد فوق الذکر و بیان نمونههایی از اخلاق و رفتارهای آن وجود شریف در جنگها، به ذکر و توضیح چند نکته در مورد جنگ و انواع آن میپردازیم:
انواع جنگها
جنگهایی را که بین اقوام و ملتها و حکومتها روی میدهد به لحاظ اهداف انسانها در شروع آنها، میشود به چهار نوع تقسیم کرد. ـ تقسیم بندی اولیه ـ
- جنگ هجومی اولیه:
و آن جنگی است که یک حکومت یا یک ملت برای رسیدن به اهدافی که در نظر گرفته و به دست آوردن منافعی، بر ملت و حکومت دیگری تحمیل میکند، در این جنگ که یک طرفه است ـ غالباً ـ و طرف مقابل در شروع آن نقشی ندارد وعلاقهای به شروع آن از خود نشان نمیدهد، عنصر تعدی به حقوق انسانها و غارت یا نابود کردن امکانات و وسائل زندگی آنها و یا ارضاء روحیه خود خواهی و تکبر حکمفرماست.
این نوع جنگ عملی است پلید و ظالمانه و تبهکارانه و منفور طبیعت انسانهای با روحیه سالم. طبعاً این نوع جنگ با عواطف سالم انسانها هم سازگاری ندارد.
نوعی از جنگها هم که هر دو طرف به قصد تبهکاری و زورگویی و تعدی به حقوق انسانها آن را شروع میکنند، باز از همین نوع محسوب میشود
- جنگ دفاعی در مقابل جنگ هجومی دشمن:
این جنگ جهت جلوگیری از تحقق اهداف دشمن و حفظ جانها و حیات انسانها و منافع خود و دیگران انجام میگیرد. انسانها در این نوع جنگ میخواهند مانع حمله دشمن و یا رسیدن آنها به اهداف تبهکارانه و جنگ طلبانه خود شوند.
- جنگ بازدارنده و پیشگیرانه:
در این جنگ ملتی و قومی با اطلاع از آماده شدن دشمن برای حمله با دلائل قطعی، به منظور جلوگیری وقوع آن اقدام میکند، و فعّالیت نظامی شروع میکند، اعم از این که این فعّالیت به نوعی جنگ و زد و خورد منتهی شود و یا به تظاهر نظامی و اعلام آمادگی اکتفا شود و سرانجام خطر حمله دشمن از بین برود. این جنگ هم در مقابل جنگ نوع اول انجام میگیرد.
- جنگ آزادی بخش:
این نوع جنگ به منظور آزاد کردن انسانهای تحت سلطه یک حکومت و ملت متجاوز به حقوق انسانها انجام میگیرد. توضیح این که گاهی ملتی به منطقه زندگی ملت دیگری حمله میکند و آن ملت را تحت سلطه و اراده خود درمیآورد و حکومت و اراده خود را بر آنها تحمیل میکند و حقوق و عوامل زندگی آن ملت را ضایع میکند. در این صورت ملل دیگری میتوانند به کمک آن ملت تحت سلطه اقدام کرده آنها را آزاد کنند و دشمن اشغالگر را که جنگ نوع اول را بر آن ملت تحمیل کرده، دفع کنند.
این نوع جنگ آزادی بخش دردین توحیدی با حضور پیامبر خدا و یا جانشین معصوم او یعنی امام معصوم(ع) انجام میگیرد. یعنی یک حکومت صالح کامل که همان حکومت معصوم(ع) است قدرت و اجازه ایجاد چنین جنگی را دارد، یعنی این حق خداوندی است که پیامبر او و یا جانشین معصوم او که قدرت و علم پیامبر خدا(ص) را دارد، بندههای خداوند را از سلطه حکومت جبّاران نجات دهد. چون این نوع جنگ ابعاد و جهات متعددی دارد و عواقب ونتایج آن برای غیر معصوم(ص) قابل پیش بینی و کنترل نمیباشد، غیر از پیامبران خدا(ص) و امامان معصوم کسی نمیتواند از عهده چنین جنگی برآید، چون احتمال دارد انسانها و حکومتهای عادی بشری در مقام دفع ظلم، ظلم دیگری مرتکب شوند و آن هدف مقدس آزادی بخش در این نوع جنگ تحقق نیابد.
این سه نوع اخیر از جنگها را در مجموع میشود جنگ دفاعی نامید. با این وصف میشود جنگها را بهطور کلی در دو نوع تقسیم بندی کرد:
در عرف اخلاق و احکام دین توحیدی جنگ هجومی اولیه عملی است پلید و ظالمانه و نامشروع و مخالف جوانمردی و کرامتهای اخلاقی و ضایع کننده حقوق انسانها، طبعاً هیچگونه تأییدی و تجویزی برای این نوع جنگها در اخلاق و رفتار پیامبر اکرم(ص) وجود ندارد.آن حضرت عـرضه کننده صورت کامل دین توحیدی برای انسانها است، طبعاً در سیره شریف او که رحمتی است برای عالمیان این نوع از جنگ هیچ جایگاهی ندارد.
امّا همچنانکه جنگ هجومی اولیه عملی است پلید و ظالمانه و منفور و شوم و زشت، در مقابل جنگ نوع دوم یعنی جنگ دفاعی عملی است مقدس و مبارک و جوانمردانه و ارزشمند ومطابق با احکام و اخلاق عقلی و دیـنی.چون بازدارنده از ظلمها و احیاء کننده عدالت و تأمین کننده حقوق انسانها و آسایش و امنیت و صلح و انسان دوسـتی است.
رفتارهای رسول اکرم(ص) در جنگهای دفاعی
جنگ از نوع اول که بهطور کلی در عرف دین توحیدی محکوم و مطرود ومنفور است ـ بهطوری که قبلاً به آن اشاره شد ـ اما جنگ نوع دوم هم در سیره شریف رسول خدا(ص) با روشی بسیار کریمانه و توأم با مهربانیها و بزرگواریها و بهکاربردن تمامی عوامل در جلوگیری از کشته شدن انسانها انجام میگرفت، و در تمامی جنگهایی که با حضور آن حضرت و یا به دستور او انجام گرفته رحمت خداوندی از وجود شریف رسول اکرم به سوی انسانها جریان یافته است.
روش آن حضرت در جلوگیری از حتی این نوع جنگها و حل مشکلات از طریق دیگری غیر از جنگ و در صورت اجتناب ناپذیر بودن و شروع جنگ، در اداره آن نشان دهنده تجلّیات مستمر رحمت گسترده الهی بوده است و جهت ارائه مواردی از آن به تحلیل و توضیح و ذکر و بیان حوادثی از بعضی جنگها میپردازیم.
لازم به ذکر است که جنگهایی را که شخص رسول اکرم(ص) در آنها حضور داشت اصطلاحاً «غزوه» و جنگهایی را که مسلمانان به دستور آن حضرت انجام میدادند و شخص رسول خدا(ص) در آنها حضور نداشت «سریه» میگویند.تعداد غزوات آن حضرت را غالب مورخان بیست و هفت تا نوشتهاند:
غزوه بدر کبری
اولین غزوهای که کار به زد و خورد بین مسلمین و کفار قریش کشید غزوه بدر کبری بود. قبل از این جنگ، چند غزوه دیگر وقوع یافته بود که در آنها کار به صلح و مراجعت بدون برخورد با دشمن منجر شده بود و یا به صرف تظاهر نظامی و اعلام آمادگی برای جنگ جهت بازدارندگی اکتفا شده بود.بهطور کلی از بیست و هفت غزوه رسول اکرم(ص) فقط در نه مورد از آنها کار به جنگ یعنی زد و خورد کشید و آنها عبارت بودند از غزوات:بدر، احد، خندق، قریظه، مصطلق، خیبر، فتح، حنین و طائف.۱
به عنوان مثال: در غزوه «ودّان» که در ماه صفر سال دوم هجری واقع شد، کار به انعقاد قرارداد صلح با «بنی ضمره» منتهی شد و جنگی واقع نشد و در غزوه «بواط» که به قصد جلوگیری از حمله کاروانی از قریش به مدینه آغاز شد، رسول اکرم(ص) تا «بواط» که در ناحیه «رضوی» قراردارد پیش رفت و از آنجا به مدینه بازگشت. و در غزوه «سفوان» یا «بدر اولی» که به قصد دفع «کرز بن جابر فهری» انجام گرفت،جهت این که او و همراهانش رمه مدینه را غارت کرده بودند، رسول خدا(ص) در تعقیب او تا وادی سفوان از ناحیه «بدر» پیش رفت و چون با او مواجه نشد به مدینه بازگشت.۲
از بررسی سیره شریف رسول اعظم(ص) و دقت در رفتارهای آن حضرت برمیآید که لشگرکشیهای او لزوماً برای جنگ به معنای زد و خورد و غلبه بر دشمنان نبود و اکثر آنها جنبه تظاهر نظامی جهت بازدارندگی از جنگ داشت و آن حضرت تمامی سعی خود را برای جلوگیری از زد و خورد و کشته شدن انسانها به کار میبرد.
در هر صورت اولین بار در غزوه «بدر کبری» کار دو سپاه به جنگ کشید، تعداد سپاه دشمن در این جنگ سه برابر مسلمین بود و آنها به قصد جنگ، مسافت بین مکه و مدینه را طی کرده بودند.
پیامبر(ص) در این جنگ هم تلاش کرد تا کار به زد و خورد نکشد فلذا پیام فرستاد برای آنها که من دوست ندارم جنگ را شروع کنم و از شما میخواهم از اینجا برگردید، شما خویشان و عشیره من هستید.۳
توصیههای رسول الله(ص) در خودداری از جنگ در تعدادی از سران سـپاه دشمن مؤثر واقع شد و آنها تمایل به صلح و بازگشت پیدا کردند، مثل عتبه بن ربیعه که تلاش میکرد از وقوع جنگ جلوگیری کند، امّا فتنهانگیزی ابوجهل و بعضی دیگر کار را به جنگ کشاند.
مشاوره رسـول اکرم(ص) با افراد سپاه خود قبل از جنگ
پیامبر خدا(ص) قبل از مواجه شدن با سپاه دشمن با افراد سپاه خود مشورت کرد و نظر آنها را جویا شد. بعضی از همراهان نظراتی ابراز داشتند، آن حضرت نظرات دیگران را جویا شد تا این که «مقداد بن عمر» به پا خواست و اعلام کرد که هر راهی را رسول خدا(ص) انتخاب کند، همراهی خواهند کرد و آمادگی روحی کامل خود را برای جنگ و هر تصمیم دیگری که آن حضرت بگیرد، به عرض رسانید، باز هم رسول خدا(ص) به مشورت و بیان نظرات همراهان ادامه داد و بیشتر تمایل داشت نظرات انصار را بشنود، چون اکثر همراهان از انصار بودند.۴ و آنها قبل از هجرت رسول اکرم(ص) در «عقبه» با آن حضرت بیعت کرده بودند و او را به شهر خودشان «یثرب» (مدینه) دعوت کرده و متعهد شده بودند که از او و دینش حمایت خواهند کرد.
«سعد بن معاذ» در جواب نظرخواهی رسول خدا(ص) عرض کرد: ای رسول خدا گویا به ما نظر داری! رسول خدا(ص) فرمود: آری. سعد گفت:
پدر و مادرم فدای تو باد ای رسول خدا(ص)، ما به تو ایمان آورده و تو را تصدیق کردهایم و شهادت میدهیم به اینکه آنچه را آوردهای حق است و از جانب خداوند، ما را هر طرف خواستی ببر ما همراه تو هستیم حتی اگر دستور دهی همراه تو وارد دریا شویم این کار را خواهیم کرد…۵
رسـول اکرم(ص) بعد از این نظرخواهی تصمیم به جنگ و مقابله با سپاه دشـمن گرفت، البته با همان روشی که قبلاً ذکر شد.
رفتارهای رسول اکرم(ص) قبل از شروع جنگ
شروع جنگ اجتناب ناپذیر بود، رسول الله(ص) قبلاً دستور داد تا حوضچهای در کنار چاههای بدر ساختند و آب در آن ذخیره کردند و به سپاه خود فرمودند: اگر از سپاه دشمن کسی خواست از حوضچه آب بنوشد، مانعش نشوید.
وقتی سپاه دشمن آماده جنگ شدند و مقابل مسلمین قرارگرفتند، پیامبر اکرم(ص) دعا کردند و خطاب به پروردگار عالم عرض کرد:
خداوندا این قریش است که با تکبر و فخرفروشی به دشمنی با تو روی آورده و رسول تو را تکذیب میکند، پروردگارا خواستار نصرتی هستم که به من وعده دادی، خدایا در همین صبح امروز آنها را نابودشان ساز.۶
قبل از شروع جنگ رسول اکرم(ص) به اصحاب خود فرمود:
من میشناسم مردانی از بنی هاشم و دیگران را که تمایلی به جنگ با ما ندارند و آنها را اجباراً به اینجا آوردهاند، پس اگر با آنها مواجه شدید آنها را نکشید، سپس عدّهای را نام برد که آنها را از روی اکراه و اجبار به جنگ آورده بودند.۷
وقتی قبل از جنگ رسول خدا(ص) صفهای سپاه خود را مرتب و منظم میکرد، چوبی در دست داشت که به شکم یکی از اصحابش اصابت کرد، او گفت یا رسول اللّه مرا به درد آوردی، در حالی که خداوند تو را حق و عدالت فرستاده است، پس به من اجازه بده تا قصاص کنم! آن حضرت فرمود:
بیا قصاص کن و او جلو رفت و شکم رسول خدا را بوسید! حضرت سؤال کرد که به چه منظور این کار را کردی؟ گفت: یا رسول اللّه ملاحظه میفرمایی که چه وضـعی پیش آمده، خواستم در آخرین ساعتی که با تو هستم بدن شما را بوسیده باشم! رسول خدا(ص) در مورد او دعای خیر کرد.
سرانجام جنگ با مبارزه مشرکان شروع شد، مسلمین با وجود کمی نفرات و نداشتن سلاح و امکانات جنگی مناسب در اثر رهبری رسول خدا(ص) و استقامت و صبر و توکّل به پروردگار عالم و اتصال به قدرت او بر مشرکان غلبه کردند، به طوری که هفتاد نفر از مشرکان و رؤسا و سران آنها در این جنگ کشته شدند و عدّهای از آنها اسیر شدند و بقیه با حالت شکست خورده و وحشت زده رو به فرار گذاشتند و به طرف مکه برگشتند.
در این جنگ طبق تصریح قرآن مجید، نصرت خداوند بر پیامبر اکرم(ص) و سـپاهیانش نازل شد و آنها به وسیله سپاهی از ملائکه تقویت شدند، البته نزول نصرت خداوند بعد از استقامت و توکل آنها به خداوند و تحمل خطر کشته شدن در راه دفاع از دین توحیدی و رسول پرودگارشان بود. خداوند در این زمـینه میفرماید:
ولقد نـصرکم اللّه ببدر و انتم اذله فاتقوا اللّه لعلکم تشکرون (آل عـمران،/۳ ۱۲۳)
یعنی خداوند شما را در جنگ بدر یاری کرد در حالی که [از نظر نظامی و سلاح و نفرات] ناتوان بودید… و در آیه دیگری اشارهای به یکی از سنتهای خداوند در جهت امداد مؤمنان و شرایط آن امداد کرده و میفرماید:
بلی ان تـصبروا و تتقوا و یأتوکم من فورهم هذا یمددکم ربکم بخمسه آلاف من الملائکه مسومین (آل عمران/ ۱۲۵) یعنی اگر شما استقامت کنید و ملتزم تقوی باشید و مورد حمله ناگهانی دشمن قرار بگیرید، خداوند شما را به پنج هزار ملائکه نشاندار مدد میکند.
نحوه تجلی رحمت رسول اللّه(ص) در جنگها
با توجه به حوادثی که در این جنگ اتفاق افتاد ـ و به بعضی از آنها اشاره شد ـ نحوه ظهور و تجلی رحمت وجود رسول اعظم(ص) را نسبت به انسانها توضیح میدهیم:
امیرالمؤمنین علی(ع)در توصیف موقعیتهای خاص جنگی در زمان رسول اللّه(ص) میفرماید:
«کنّا اذا احمرّ البأس اتقینا برسول اللّه صلیاللّه علیه و آله و سلّم، فلم یکن احد منّا اقرب الی العدو منه»۸ یعنی وقتی آتش جنگ شعلهور میشد و شدت میگرفت ما (سپاه مسلمین) به رسول اللّه(ص) پناه میبردیم و کسی به دشمن نزدیکتر از آن حضرت نبود.
این کلام امیرالمؤمنین علی(ع) متضمن معانی دقیق و لطیفی است و آن این که شخص امیرالمؤمنین در جنگها حفاظت از وجود مبارک رسول اللّه(ص) را به عهده داشت و با فداکاریهای بی نظیر، خطرات را از وجود او دفع میکرد به طوری که در جنگ در جهت حفاظت از آن حضرت دهها زخم خطرناک به بدن شریفش اصابت کرد و خطر کشته شدن را از آن حضرت دفع کرد.
عدّه دیگری از مسلمین هم در حد توان و شجاعت خود خطرات را از وجود مقدس رسول اللّه(ص) دفع میکردند، پس این پناه بردن به رسول اللّه(ص) باید علت و حکمت دیگری داشته باشد!
سید رضی (ره) جامع نهج البلاغه در توضیح این کلام امیرالمؤمنین(ع) میفرماید:
معنی این چنین است که هنگامی که ترس از دشمن عظیم میشد و جنگ شدت مییافت، مسلمین به شخص رسول اللّه پناه میبردند، پس خداوند به وسیله رسول اللّه(ص) پیروزی [و نصرت] را برای آنها نازل میکرد… متفکر بزرگ معاصر فقید سعید مرحوم محمد تقی جعفری در ترجمه نهج البلاغه خود، کلام سید رضی را با افزودن توضیحی به صورت ذیل ترجمه کرده است:
و معنای این سخن چنین است که هنگامی که ترس از دشمن شدید میشد و گزیدن جنگ سختتر میگشت، مسلمانان به ورود خود پیامبر اکرم(ص) به جنگ پناهنده میشدند (میخواستند خود پیامبر وارد کارزار شود). پس خداوند پیروزی را بر آنان به جهت وجود آن بزرگوار نازل میفرمود و آنان از آنچه میترسیدند، به جهت وجود نازنین آن حضرت آسوده خاطر میگشتند….۹
به نظر میرسد نکته مهم کلام امیرالمؤمنین علی(ع) همانست که مرحوم سید رضی آن را به صورت خیلی مجمل بیان فرموده و ترجمه مرحوم محمد تقی جعفری هم با افزودن توضیحی معنای آن را روشنتر کرد، و میشود توضیحی به کلام شریف حضرت امیر(ع) ذکر کرد، هم به عنوان تفصیلی بر کلام سید رضی (رهـ) و هم تکمیل آن و یا بیانی شبیه آن همراه با تفصیل و آن این که:
الف: طبعاً پناه بردن مسلمین در مراحل شدیدتر جنگ به رسول اللّه(ص) به منظور زنده ماندن خود و در خطر قرارداشتن رسول اللّه(ص) نمیتواند باشد.به جهت این که حداقل تعداد قابل توجهی از آنها در حین جنگ همتشان در دفاع از رسول اللّه(ص) و دفع خطرات از وجود مبارک آن حضرت بود. اگرچه قهرمانیهای امیرالمؤمنین(ع) در این جهت بسیار باشکوه و فوق حد محاسبات و ارزیابیهای عادی بوده، اما تعداد قابل توجهی از مسلمین هم در این جهت تلاش و همتی داشتند و این موضوع قابل کتمان و بی اعتنایی نمیباشد.
ب: اگر گفته شد امیرالمؤمنین(ع) و عدّهای از مسلمین همتشان در حفاظت از وجود رسول اللّه(ص) به کار میرفت، ولی همه مسلمین دارای این روحیه و شجاعت نبودند و در مراحل خطرناک جنگ جهت محفوظ ماندن از خطرات به رسول اللّه(ص) پناه میبردند و در کنار او قرار میگرفتند!
در جواب میشود گفت: این عمل را امیرالمؤمنین به مجموع مسلمین حاضر در جنگ و خود نسبت داده و فرموده است که: ما به رسول اللّه(ص) پناه میبردیم و این عمل را به عنوان عملی صحیح و مطلوب تلقی فرموده نه عمل نادرست یا کم ارزش!
ج: تعداد قابل توجهی از مسلمین در جنگها از خود شهامت و شجاعت زیادی نشان میدادند و این عده غالباً از کشته شدن در جهاد مقدس نمیترسیدند و بعضی در آرزوی شهادت و رسیدن به برکات آن بودند، اگرچه، مسلمین همراه رسول اللّه(ص) دارای چنین روحیهای نبودند، اما عده قابل توجهی دارای اوصاف فوق الذکر بودند و اعمال و رفتار آنها طوری چشمگیر بود که میشود مقاصد آنها را به مجموع سپاه مسلمین نسبت داد، چون اعمال و رفتار این گروه مسیر جنگها را تعیین میکرد.
علاوه بر این خود شخص امیرالمؤمنین حتی به تنهایی گاهی قدرت تعیین مسیر یک جنگ و یا قسمتی از آن را داشت، به طوری که در جنگ بدر از هفتاد نفر از کشتههای مشرکان سی و شش نفر فقط به دست آن حـضرت کشته شدند و سی و چهار نفر به دست تمام سپاه مسلمین، یعنی نقش آن حضرت به تنهایی از تمام سپاه مسلمین بیشتر بود. و در جنگ احد در اولین ساعت جنگ فرماندهان هر نه دسـته از سپاه دشمن به دست آن حضرت کشته شدند و مشرکان با این شکست عظیم از هم پاشیده و رو به فرار گذاشتند و بعداً در اثراهمال گروهی از مسلمین در اجرای فرمانی از رسـول اللّه(ص) مسیر جنگ عوض شد.
با این حساب لازم میآید که پناه بردن مسلمین در جنگ در حالی که امیرالمؤمنین(ع) هم بین آنها بود باید حکمت دیگری داشته باشد نه آن چه در ظاهر امر و در ابتدا به نظر میرسد.
میشود گفت: نترسیدن از کشته شدن یک مطلب است و علاقه به پیروزی بر مشرکان و دفع آدمکشان تبهکار و جلوگیری از آدمکشی آنها مطلبی دیگر. یعنی طبعاً مسلمین در جنگها قصد اصلی و اولیهشان زنده ماندن و سرکوب مشرکان و حفظ دین خدا و تقویت آن بود.
د: مسلمین ایمان داشتند به این که رسول اکرم(ص) مورد توجهات و عنایات خاصه پرودگار عالم قراردارد و مراقبت و محافظت خاصی از وجود مبارکش به عمل میآید و ملائکه معینی از طرف خداوند عهدهدار محافظت از حیات او هستند و محل استقرار آن حضرت مستمراً بالخصوص در میادین جنگ و موقعیتهای خطرناک محل نزول رحمت و برکات خاصه خداوند عالمیان است، فلذا میشود گفت: مسلمین جهت بهرهمند شدن از رحمت و برکات الهی که بر آن حضرت نازل میشد، به او و محل استقرار او پناه میبردند، حتی اگر از جمله آثار آن برکات و عنایات، نجات از کشته شدن و یا تقویت روحی برای رسیدن به پیروزی و شکستن سپاه دشمن باشد و آنها هم به همین منظور به آن حضرت پناه ببرند.
در مورد موقعیت و مقام رسول اللّه و عنایات و توجهات خاص پروردگار عالمیان نسبت به آن حضرت و این که وجود شریفش رحمتی است گسترده برای جهانیان و محل نزول رحمت و برکات خاصه خداوند، در قرآن مجید آیاتی وجود دارد که به یکی از موارد بسیار صریح آنها اشارهای میکنیم:
خداوند عالم میفرماید:
وما کان اللّه لیعذبهم و انت فیهم و ما کان اللّه معذبهم و هم یستغفرون (انفال،/۸ ۳۴)
آیه خطاب پیامبر اکرم و خداوند عالمیان به او میفرماید:
خداوند در مقام عذاب کردن آنها نبود، مادام که تو در بین آنها باشی و خداوند عذاب کننده آن ها نبود، اگر آنها در حال استغفار باشند.
امام ابو جعفر محمد بن علی الباقر(ع) از امیرالمؤمنین عـلی(ع) حکایت کرد،که او میفرماید:
در زمین دو وسیله امان از عذاب خداوند بود، که یکی از آن دو به عالم بالا برده شد، و به دومی روی بیاورید و به آن تمسّک بجویید، اما آن امانی که به عالم بالا برده شد، رسول خدا(ص) بود و اما آن امانی که باقی است و برقرار است، استغفار میباشد، بهطوریکه خداوند فرمود: وما کان اللّه لیعذبهم و انت فیهم…۱۰
سرانجام این که آیه کریمه اشارهای به مرتبهای و مرحلهای از رحمت وجود رسول اللّه(ص) و حاکی از این مطلب است که حتی اقامت آن وجود مقدس در منطقهای از زمین و در بین قومی و ملتی و گروهی از انسانها مانع نزول عذاب و سبب امنیت انسانها در آن منطقه میباشد، حتی اگر آن انسانها گناهکار هم باشند و یا در بین آنها گناهکارانی وجود داشته باشد.
استناد به آیه کریمه هم برهانی بود بر اثبات آنچه که در قسمت اخیر ذکر شد، و هم اشارهای به موضوع اصلی مورد بحث در این نوشته و هم اشارهای به نحوه مشمولیت انسانها اعم از مؤمنان و کافران و گناهکاران نسبت به رحمت خداوندی که از وجود رسول اللّه(ص) جریان مییابد.
«من میشناسم مردانی از بنی هاشم و دیگران را که تمایلی به جنگ با ما ندارند….»
و این موضوع خیلی شگفت آور است که آن حضرت در چنان موقعیت خطرناکی به فکر افراد دشمن بوده و گروهی از آنها را که تمایلی به جنگ نداشتند و از روی اکراه آمده بودند معرفی میکنند و نام میبرد و توصیه میکند که آنها را نکشند.
و چون طبعاً بنی هاشم را که از بستگان آن حضرت بودند و آنها را بیشتر میشناخت و با روحیه و افکارشان آشنا بود اول نام میبرد و بعد دیگران را و هیچ ملاحظه نمیکند که شاید بعضی از مخالفان و یا منافقان خواهند گفت که او بیشتر به فکر بستگان خود میباشد و میخواهد آنها کشته نشوند. یعنی در مقام حفظ جان انسانها، به فکر موقعیت سیاسی و اجتماعی خود نیست.
اما جالب است که در خطرناکترین مراحل جنگ آن حضرت همیشه بستگان خود را که ایمان آورده بودند و در بین مسلمین و یکی از آنها بودند،به مقابل دشمن میفرستاد و به وسیله آنها که شجاعتر و خالصتر بودند از بقیه مسلمین دفع خطر میکرد.
امیرامؤمنین علی(ع) در این زمینه میفرماید:
«و ما کان رسول اللّه ـ صلی اللّه علیه و آله ـ اذا احمرّ البأس واحجم الناس قدّم اهل بیته فوقی بهم اصحابه حرّ السیوف والأسنه فقتل عبیده بن الحادث یوم بدر و قتل حمزه یوم احد و قتل جعفر یوم مؤته؛۱۱ یعنی رسول خدا(ص) هنگامی که جنگ شدت میگرفت اهل بیت خود را پیش میانداخت و به وسیله آنها اصحابش را از حرارت شمشیرها و نیزهها حفظ میکرد،چنان که عبیده بن الحـارث در جنگ بدر و حمزه در جنگ احد و جعفر در جنگ موته شهید شدند.
بالاتر از اینها موضوع مقدم شدن خود امیرالمؤمنین علی(ع) در خطرناکترین مراحل جنگ بود، با این که او محبوبترین انسانها و گرامیترین آنها در نظر رسـول اللّه(ص) بود، و در مسیر حوادث نهضت مقدس دین توحیدی احتیاج شدیدی به وجود و حضور او بود، اما رسول خدا(ص) او را مقدم میداشت و او دائماً در گردابهای خطرناک حوادث قرار میگرفت.
اسرای جنگ بعداً به طرق مختلفی آزاد شدند، حتی آنهایی که خواندن و نوشتن بلد بودند، به دسـتور رسـول خدا(ص) هرکدام با یاد دادن خواندن و نوشتن به ده نفر از مسلمانان آزاد میشدند.
اما ترحم به حال اسراء و ملاطفت با آنها مجوزی عقلی یا شرعی ایجاد نمیکند که آنها بلافاصله و بدون هیچ قیدی آزاد بشوند، چون در آن صورت مجدداً زمینه جنگ و آدمکشی به وسیله آنهها فراهم میشود و اگر هیچ جریمه یا مشکلی یا تنبیهی در مورد آنها بهکار بسته نشود، نوعی تشویق به تبهکاری و ایجاد جنگ در مورد آنها محسوب خواهد شد، و موجب ادامه جنگها و تبهکاریها.
گفته شده است که پیامبر اکرم(ص) در روز بدر وقتی متوجه کثرت افراد دشمن و کمی افراد سپاهش شـد، رو به قبله ایستاد و خطاب به پرودگارش عرض کرد: پروردگارا به وعده خود [در مورد امداد و کمک] به من وفا کن. اگر این گروه و پیروان دین توحیدی کشته شوند، تو در روی زمین عبادت نخواهی شد، و او پیوسته دعا میکرد و از خداوند کمک میخواست….۱۲
این دعا مستجاب شد و به دنبال آن نصرت آسمانی نازل شدند و سپاهی از ملائکه به کمک مسلمین نازل شد و یا اینکه این گروه از ملائکه قبلاً نازل شده و در کنار مسلمین مستقر شده بودند و وقتی رسول اکرم(ص) دعا کرد و استحقاق دریافت امداد آسمانی در مسلمین پیدا شد، اراده پرودگار عالم به توسط آنها جریان یافت.
در آن حادثه که قبل از وقوعش خداوند عالم آن را به پیامبرش خبر داده بود و با وعده نصرت او را مورد عنایت قرارداده بود و زمینه نصرت آسمانی آماده بود، باز هم جهت تحقق آن وعده و نزول نصرت خداوند، دعا لازم بود و از طریق دعای رسول خدا(ص) اراده خداوند مبنی بر نصرت مسلمین جریان یافت و پیروزی آنها بر سپاه قدرتمند دشمن محقق شد.۱۳
ارتباط زندگی انسانها با ملائکه
قبلاً اشاره شد به این که در جنگ بدر گروهی از ملائکه به کمک مسلمین آمدند و اراده خداوند در جهت نصرت آنها از طریق ملائکه معینی تحقق یافت. در این حادثه رسول اکرم(ص) یک راه بسیار متعالی و فوق عـادی به سوی منابع بی پایان رحمت خداوند به انسانها نشان داد و به آنها تذکر داد که در زندگی خود، تنها و به حال خود رها شده نیستند. و گروهی از موجودات غیر از انسانها در کنار آنها قراردارند، که دارای قدرتهای عظیمی میباشند و زندگی انسانها را در روی زمین و در مقصد آفرینش یعنی عالم آخرت و بهشت به جریان میاندازد.
شناختن ملائکه و ایمان به آنها و دریافت علومی از قرآن مجید در مورد آنهـا مـنشأ فواید عظیمی در زندگی انسانها خواهد شد و انسان به قدرت عظیم و بی پایانی متصل خواهد شد و از طریق علم و ایمان به آنها و پیدا کردن نوعی اتصال به عالم آنها، با توجه به اتصالی که ملائکه با عالم دنیا و زندگی انسانها و عالم فوق ماده دارند، تحولی عظیم در زندگی آنها پیدا خواهد شد. این بحث دارای ابعاد وسیعی است که احتیاج به بحث مستقلی در مورد آن وجود دارد.۱۴
پینوشتها:
- تاریخ پیامبر اسلام، دکتر محمد ابراهیم آیتی ۲۴۰/،چاپ دانشگاه تهران، به نقل از سیره ابن اسحاق و اعلام الوری طبرسی.
- همان / ۲۴۸ ـ ۲۵۱.
- بحار الانوار، علامه مجلسی،۱۹/۲۲۴،دار احیاء التراث العربی،بیروت؛ منتهی الآمال، شیخ عباس قمی/۷۰،کانون انتشار تهران.
- بحار الانوار،۱۹/۲۱۷؛ تاریخ پیامبر اسلام/۲۵۵.
- سیره النبی (سیره ابن هشام )،۲/۲۵۴، دارالفکر؛بحارالانوار،۱۹/۲۱۸.
- سیره ابن هشام،۲/۲۶۰؛ تاریخ پیامبر اسلام/۲۶۰.
- سیره ابن هشام، ۲/۲۶۹.
- نهج البلاغه بخش حکمتها، فصل «غریب کلامه»،شماره ۹.این فصل کوتاه داخل بخش حکمتهای نهج البلاغه بعد از حکمت ۲۶۰ در نهج البلاغه صبحی صالح قرار دارد.
- ترجمه نهج البلاغه، محمد تقی جعفری /۱۱۳۹.
- نهج البلاغه، حکمت ۸۸.
- همان، نامه شماره ۹.
- مجمع البیان لعلوم القرآن، شیخ طبرسی،۴/۶۴۹، دار احیاء التراث العربی، بیروت.
- برای اطلاع بیشتر در این زمینه و به دست آوردن نظریات ائمه معصومین(ع) میتوان به منابع حدیثی مثل کتاب اصول کافی، ج ۴ (دوره چهار جلدی مترجم فارسی) کتاب الدعا مراجعه کرد.
- برای اطلاع از عالم ملائکه و اوصاف این موجودات به منابع کلامی و تفسیری و حدیثی از جمله تفسیر المیزان، و نیز آیات و سورههای ذیل مراجعه کرد: اسراء آیات ۶۶ ـ ۷۲، حجر آیات ۱ـ ۹، انبیاء آیات ۱۶ـ۳۳، سبأ آیات ۲۲ ـ۳۰، فاطر آیات ۱ـ ۳۵، ق آیات ۱۵ـ ۳۸، مریم آیات ۶۴ ـ ۶۵.