بسماللهالرحمنالرحیم
آراستگی در سیره نبوی
منبع: ویکی فقه
شانهزدن مو وریش، شستن سر و محاسن با سدر، رنگکردن موها، استفاده از عطر، سرمه کشیدن و اصلاح موی بینی و پشت لب از آدابی بود که از پیامبر اکرم(ص) بهعنوان سیره حضرت در نظافت و آراستگی نقل شده است و نشان اهتمام و دستور ایشان به این امور میباشد.
۱. شانه زدن مو و ری
پیامبر(ص) بیشتر، هنگامی شانه میکرد که موهایش تر بود. آن حضرت، همچنین ریش خود را چهل بار از پایین به بالا و هفت بار از بالا به پایین شانه میزد و میفرمود: «این کار، حافظه را زیاد میکند».۱
در حدیثی از امیر مؤمنان(ع) آمده است: «پیامبر، موهای خود را شانه میکرد و بیشتر اوقات آن را با آب صاف میکرد و میفرمود: «آب برای خوشبو کردنمؤمن کافی است».۲
درمکارمالاخلاق آمده است: «پیامبر سر و محاسن خود را با سدر میشست».۳
امام صادق(ع) درباره این آیه که «نزد هر مسجدی، زینت کنید» فرمود: «منظور از زینت، شانهزدن است؛ زیرا این کار باعث به دست آمدن روزی، زیبا شدن مو، برآوردهشدن حاجت، زیاد شدن آب مردانگی و قطعشدن بلغم میشود».۴
پیامبر(ص) هرروز در آینه نگاه میکرد و موهای سرش را شانه میزد. آن بزرگوار، گاهی نیز برای مرتبکردن موهای خود در آب نگاه میکرد. آن حضرت، نه تنها برای خانوادهاش، بلکه برای یارانش نیز خویش را میآراست. روزی عایشه دید پیغمبر، قبل از رفتن نزد یارانش، در ظرف آبی نگاه میکند و موهای خود را منظم میسازد. عایشه گفت: «پدر و مادرم فدایت باد! در آب نگاه میکنی و موهایت را منظم میکنی؛ در حالی که تو پیامبر و بهترین خلق خدایی؟» خاتم انبیا(ص) فرمود: «خداوند دوست دارد هنگامی که بندهای به سوی برادرانش میرود، خود را برای آنان منظم کند و بیاراید و زیبا سازد».۵
۲. رنگ کردن موها
رسول خدا(ص) فرمود: «دوستداشتنیترین رنگها نزد خداوند، رنگ مشکی است.» روزی مردی که ریشهایش زرد شده بود نزد پیامبر آمد. آن حضرت فرمود: «این چه قشنگ است.» روز دیگر، آن مرد در حالی نزد پیامبر آمد که ریش خود را با حنا سرخ کرده بود. فرستاده خدا (ص) فرمود: «این زیباتر است.» روز دیگر آن مرد در حالی به دیدار پیغمبر(ص) آمد که ریش خود را سیاه کرده بود. پیامبر(ص) خندید و فرمود: «رنگ مشکی از آن دو رنگ بهتر است».۶
در حدیث دیگری از امام صادق(ع) آمده است که مردی با رنگ سیاه، ریش خود را خضاب کرد. هنگامی که نزد خاتم انبیا(ص) آمد، آن حضرت فرمود: «رنگ مشکی، نور، اسلام و ایمان، و سبب محبت زنانتان و ترس دشمنانتان است».۷
محمدبن عبدالله انصاری نقل میکند که به عبداللهبن بریره گفته شد: «آیا رسول خدا (ص) خضاب میفرمود؟» گفت: «آری«امام باقر(ع) فرمود: «موهای بناگوش پیغمبر(ص) سپید شده بود و با حنا و کتم خضاب میبست».
ابورمثه، ضمن توصیفِ پیامبر اکرم(ص) میگفت: «دارای زلف بودند و آثاری از رنگ حنا در آن دیده میشد». عبدالرحمان ثمالی نقل میکند: «خاتم انبیا(ص) ریش خود را با آب سدر رنگ میکرد و دستور میداد مسلمانان، موهای خود را برای اظهار مخالفت با عجمها رنگ کنند».۸
محمدبن مسلم از امام باقر(ع) درباره خضاب سؤال کرد. ایشان در پاسخ فرمودند: «پیامبر، خضاب میکرد که موی خضابشده ایشان نیز نزد ماست».۹
هشامبن عروه نقل میکند که پیامبر اعظم(ص) فرموده است: «موهای سپید را رنگ کنید و به یهودیان شبیه نباشید».۱۰
همچنین میفرمود: «بهترین رنگی که میتوانید با آن موهای سپید را رنگ کنید، حنا و کتم است».۱۱
۳. عطر زدن
اسلام، همواره به پیروانش دستور داده است که از بوی خوش و عطر استفاده کنند؛ البته زنان فقط میتوانند برای شوهرانشان خود را خوشبو سازند. خاتم انبیا(ص) همیشه عطر میزد. امام صادق(ع) میفرماید: « رسول خد(ص)ا برای بوی خوش، بیشتر از خوراک خرج میکرد».۱۲و۱۳
روایت شده است که پیامبر(ص) مشکدانی داشت که پس از وضو آن را با دست تر میگرفت و خود را معطر میکرد. همچنین از آنجا که پیامبر(ص)، همواره خود را خوشبو میساخت، هنگامی که از خانه خارج میشد، دیگران میفهمیدند که ایشان از آن مکان عبور کرده است.۱۴
هیچگاه پیش نیامد که عطری به ایشان تعارف شود و آن حضرت، خود را با آن خوشبو نکند و میفرمود: «بوی آن، خوش و حملکردنش آسان است» و اگر به دلیلی از آن عطر استفاده نمیکرد، انگشت خود را داخل ظرف عطر فرومیبرد و سپس سر انگشت را به خود میمالید.۱۵
در ذخیره آخره آمده است: «محبوبترین عطرها از نظر پیامبر(ص)، مشک بود».۱۶
امام صادق(ع) میفرماید: «برهر فرد مُکلّفی لازم است که هرجمعه، ناخن و سبیل خود را کوتاه کند و مقداری عطر نیز استفاده کند.» اگر پیامبر(ص) در روز جمعه، عطری نمییافت، روسری زنان خود را با آب، تر میکرد و سپس آن را به صورت خود میگذاشت تا معطر شود.۱۷
و یا اینکه بر لباس رنگشده با زعفران، آب میپاشید و سپس آن را به صورت و دست خود میکشید.۱۸
امیرمؤمنان(ع) فرمود: «ایشان حلوا و عطر را رد نمیکرد«.۱۹
دوستداشتن عطر و بیزاری از بوی بد، از ویژگیهای اخلاقی پیامبر(ص) بیان شده است.۲۰
پیامبر(ص) به امام علی(ع) مکرر میفرمود: «ای علی! بر تو لازم است که هرجمعه، خود را خوشبو کنی؛ زیرا این عمل از سنت من است و تا هنگامی که بوی آن از تو شنیده شود، برایت حسنه مینویسند».۲۱
روزی مردی نصرانی از اصحاب پیامبر(ص) پرسید: «چه هدیهای نزد ایشان محبوبتر بود؟» گفتند: «محبوبترین چیز نزد ایشان عطر بود و به آن تمایل زیادی داشت».۲۲
و به حدی از عطر استفاده میکرد که رنگ محاسن و موی سر ایشان به رنگ زرد تغییر مییافت.۲۳
۴. سرمه کشیدن پیامبر(ص)
امام صادق(ع) میفرماید: «پیامبر(ص) قبل از خوابیدن، چهار مرتبه به چشم راست و سه مرتبه به چشم چپ، سرمه میکشید. ایشان سرمهدانی داشت که هرشب با سنگ آن سرمه میکشید.» در حدیث دیگری از حضرت صادق(ع) آمده است: «پیامبر(ص)، سرمهدانی داشت که هرشب در هنگام خوابیدن، سه مرتبه از آن به چشمان خود میکشید».۲۴
۵. اصلاح و آراستگی پیامبر(ص)
روزی حضرت با دیدن مردی ـ که موهای صورتش بلند و ژولیده بود ـ فرمود: «چه ضرر داشت اگر این مرد ریش خود را اصلاح میکرد.» آن مرد، سخن پیامبر(ص) را شنید و ریش خود را اصلاح کرد و پس از آن نزد حضرت بازگشت. آن حضرت، وقتی او را دید فرمود: «اینگونه اصلاح کنید».۲۵
وی فرمود: «کوتاه کردن موی سبیل، به طوری که لب آشکار شود از سنت است».۲۶
در حدیث دیگری از ایشان آمده است: «آتشپرستها ریش خود را میتراشند و سبیل را پرپشت میگذارند و ما سبیل خود را میزنیم و محاسن را بلند میگذاریم».۲۷
ابن جریح نقل میکند که به ابن عمر گفتم: «میبینم که موی پشت لب خود را کاملاً کوتاه میکنی.» گفت: «آری، خودم دیدم که رسول خدا(ص) موی پشت لب خود را کاملاً کوتاه میفرمود».عبدالرحمن بن زیاد از قول مشایخ خود نقل میکند: «پیامبر(ص) اطراف سبیل خود را کوتاه میکرد.» روزی مردی مجوسی نزد رسول خدا(ص) آمد که سیبل خود را بلند گذاشته و ریش خود را تراشیده بود. رسول اکرم(ص) فرمود: «چه کسی به تو دستور داده است که چنین کنی؟» گفت: «خدای من!» خاتم انبیا(ص) فرمود: «اما خدای من، مرا فرمان داده است تا سبیلم را بتراشم و ریشم را بگذارم.»۲۸
پیامبر(ص) چیدن مو را از بینی مستحب اعلام کرد و فرمود: «شارب و موی بینی خود را بچینید و خود را بر این کار ملزم کنید. این کار بر زیبایی شما میافزاید.»۲۹
همچنین ایشان فرمود: «موی سر و سیمای خویش را اصلاح کن، این کار بر زیباییات میافزاید.»۳۰و۳۱
۶. پانویس
۱. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۷۰
۲. محمد بن اشعث، کوفی، الجعفریات، (اسناد جعفر بن محمد)، ص۱۵۶
۳. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۳۲
۴. طباطبایی، سید محمدحسین، سنن النبی، ص۱۴۷
۵. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۳۴
۶. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۷۹
۷. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۷۹
۸. ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۳۸
۹. طباطبایی، سیدمحمدحسین، سنن النبی، ص۱۴۸
۱۰. ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۳۸
۱۱. ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۳۸
۱۲. عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۴۶
۱۳. عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ترجمه شیخ علی صحت، ج۱، ص۴۴۳
۱۴. طباطبایی، سیدمحمدحسین، سنن النبی، ص۱۵۰
۱۵. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۳۴
۱۶. عبدالصمد، علی بن محمد، ذخیره الاخره، ص۲۸۷
۱۷. وادعیه، ام عبدالله، الصحیح المسند من الشمائل المحمدیه، ج۲، ص۳۸۴
۱۸. عاملی، جعفر مرتضی، الفقیه، ص۱۹۶
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، سنن النبی، ص۱۵۱
۲۰. غزالی، محمد، الاحیاء علوم الدین، ج۷، ص۱۰۷
۲۱. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۴۳
۲۲. طریحی، فخرالدین، المنتخب، ص۱۱۹
۲۳. ابنمحمد، نعمان، الدعائم، ج۲، ص۱۶۶
۲۴. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۳۴
۲۵. صدوق، محمد بن علی، منلایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۳۰
۲۶. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۶۷
۲۷. عاملی، جعفرمرتضی، الفقیه، ص۲۰۶
۲۸. ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۴۷
۲۹. عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۱۸
۳۰. صدوق، محمد بن علی، الخصال، ص۲۶۸
۳۱. فتال نیشابوری، محمد، روضهالواعظین، ص۳۰۸