سنت وقف در سیره نبوی
وقف تصدّقی است دائمی و مستمر و بدون ریا، از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده که میفرمودند: «هرگاه انسان بمیرد رشته عمل او در دنیا قطع میشود؛ مگر از سه چیز: صدقه جاریه (وقف) یا عملی که از آن سود برده شود و یا فرزند صالحی که برای او دعا کند».
۱ – مقدمه
وقف عملی است، صالح و باقی و مصداق روشنی است از تعاون و تعاضد و انفاقی است، عاری از منت و احسانی است خالی از اذیت و به دور از تحقیر شخصیت دیگران و تصدّقی است دائمی و مستمر و بدون ریا و وامی است بدون اضطراب باز پرداخت و تعدیل ثروتی است با رضا و رغبت که از طریق آن با کنز المال و تکاثر و بروز اختلافات طبقاتی فاحش به نحو معقولی مبارزه میشود.
تمامی قوانین مالی و اجتماعی اسلام، گویای این واقعیت است که اهل ایمان موظفنند که از هر جهت یکدیگر را حفظ و حراست کنند و نیازهای هم را اعم از عاطفی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، و… برطرف سازند. در اسلام منابع مالی متعددی معین شده است تا زندگی مناسبی برای جامعه اسلامی و همه کسانی فراهم شود که در حد رفاه لازم نیستند از جمله خمس، زکات، صدقات، وقف، هبه و… وقف یا حبس، به عنوان یکی از این منابع از مستحبات اسلام است و آن قرار دادن منفعت یک ملک برای اشخاص معین یا عموم در مدت معین یا برای همیشه است.
وقف در لغت به معنای «ایستاندن ملک یا منافع آن برای گروه یا هدفی خاص است».۱
۲ – نخستین وقف در اسلام
از واقدی نقل شده اولین صدقه در اسلام وقفی بود که پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود و آن چنان بود که مخیریق یهودی که از احبار و علمای بزرگ یهود مدینه بود، بعد از مسلمان شدن به همراه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در جنگ احد شرکت جست؛ مخیریق مردی ثروتمند با باغات نخل بسیار بود.۲
او به هنگام جنگ احد، وصیت کرده بود که اگر کشته شدم تمام اموال من از آن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خواهد بود که به هر طریق که خداوند به او نشان دهد مصرف نماید.
مخیریق در جریان غزوه احد به شهادت رسید و طبق وصیتش اموال او که شامل نخلستانهای هفتگانه اعواف، صافیه، دلال، میثَب (منبت – میثم)، بُرقَه، حُسنی، مشربه ام ابراهیم بود به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسید.۳،۴،۵،۶،۷،۸
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این اموال را در سال هفتم هجری وقف نمودند.۹
گفته شده موقوفات رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مدینه عموماً از همین اموال مخیرق بود.۱۰و۱۱
در روایتی از امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده که «حیطان هفتگانه اعواف، صافیه، دلال، میثب، برقه، حسنی، مشربه ام ابراهیم موقوفه یا موقوفات رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود که بعد از رحلت آن حضرت در اختیار حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) بود که بعدها دعوائی در مورد آنها مطرح شد و حضرت علی (علیهالسّلام) بر وقفیت آنها شهادت داد و حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) نیز آنها را موقوفه معرفی فرمود».۱۲و۱۳
و عایدات آن را برای بنیهاشم و بنیمطلب قرار داد.۱۴و۱۵
از ثامنالائمه، امام رضا (علیهالسّلام) نیز روایت مشابهی نقل شده که فرمودند: «رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اموالی را وقف حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) نمودند تا از آن به ضعفای قوم خود و کسانی را که بعد ایشان هستند، انفاق کنند.۱۶
بعد وفات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عباس – عموی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) – بر سر تصاحب آن با حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) به مخاصمه پرداخت. امام علی (علیهالسّلام) و دیگران شهادت دادند که آن وقف حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) است».۱۷و۱۸
۲.۱ – باغهای هفتگانه مخیریق
از جمله باغهای معروف مخیریق، باغ «حسنی» بود که از موقوفات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مدینه به شمار میآمد.۱۹
این باغ در منطقه عوالی مدینه، در ناحیه «قفّ» قرار داشت که با آب وادی «مهزور» مشروب میشد.۲۰
صافیه و برقه و دلال هم از دیگر باغهای معروف مخیریق بودند که در بالای «صورین» واقع شده بود و با آب مهزور آبیاری میشدند.۲۱
مشربه ام ابراهیم نیز از آب وادی مهزور مشروب میشد.۲۲
این باغ به خاطر این به این نام معروف شد که ماریه قبطیه – مادر ابراهیم فرزند رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و همسر مکرمه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) – در این باغ زندگی میکرد؛ او ابراهیم را در این محل به دنیا آورده بود.۲۳
باغ دیگر، اعواف نام داشت که این باغ نیز از آب وادی مهزور آبیاری میشد.۲۴
گفته شده «دلال» از آن زنی یهودی از بنینضیر بود. وی با سلمان فارسی که برده او بود قرار گذاشت که اگر آن را احیاء کند، آزاد است. سلمان این موضوع را به اطلاع پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رساند؛ آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به «دلال» رفت و کنار گودالهایی که برای کاشت نهال کنده بودند، نشست و سلمان و دیگر مسلمانان برای آن حضرت نهال خرما میآوردند و ایشان با دست خود آن را غرس میکردند. همه این نهالها گرفت و به زودی طلع و شکوفه برآورد. بعدها خداوند این باغ را نصیب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ساخت.۲۵و۲۶و۲۷
۳ – دیگر موقوفات پیامبر
چاه «اعواف» نیز یکی دیگر از موقوفات پیامبر بود. این چاه که با وضوی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) متبرک شده بود، سالها جریان داشت.۲۸
بلاذری از قول عدهای از بنیحارث بن عبدالمطلب خبر داده است که باغ «الحدیقه» نیز از دیگر موقوفات پیامبر است.۲۹
بلاذری در ادامه میآورد من نمیدانم که آن جزء اموال مخیریق بوده است یا نه.۳۰
۴ – پیامبر و تشویق اصحاب به وقف
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) علاوه بر این که خود در امر وقف پیشقدم بودند، دیگر مسلمانان را نیز به این امر خیر تشویق میکردند، تا حدی که جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده که از اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کسی نبود که توانی مالی داشته باشد و چیزی را وقف نکند.
از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده که میفرمودند:
«إِذَا مَاتَ اِبْنُ آدَمَ اِنْقَطَعَ عَمَلُهُ إِلاَّ مِنْ ثَلاَثهٍ: صَدَقَهٍ جَارِیَهٍ اَو عِلْمٍ یُنْتَفَعُ بِهِ اَو وَلَدٍ صَالِحٍ یَدْعُو لَهُ»؛۳۱و۳۲
هرگاه انسان بمیرد رشته عمل او در دنیا قطع میشود؛ مگر از سه چیز: صدقه جاریه (وقف) یا عملی که از آن سود برده شود و یا فرزند صالحی که برای او دعا کند».
در صحیح بخاری از انس بن مالک روایت شده است که ابوطلحه توانگرترین انصار بود و از همه اموال خود باغ بیرحاء را که سمت قبله مسجد نبوی قرار داشت، بیشتر دوست میداشت. پیامبر (صلیاللهعلیهو آلهوسلّم) گاه داخل این باغ میشد و از آب گوارای چاه آن مینوشید. انس بن مالک – خادم حضرت- میگوید: «وقتی آیه ۹۲ سوره آل عمران نازل شد:
لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ؛۳۳
شما هرگز به مقام نیکوکاران و درجات عالیه بهشت نخواهید رسید؛ مگر آنکه از آنچه دوست میدارید در راه خدا انفاق کنید که همانا خدا بر آنچه انفاق میکنید، آگاهست».
ابوطلحه برخاست و گفت: یا رسول الله! محبوبترین اموال من «بیرحاء» است و آن را در راه خدا صدقه میدهم و امیدوارم ثواب آن ذخیره آخرتم باشد. آن را در هر مصرفی که خدا تو را بدان راه نماید قرار ده. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: آنچه گفتی شنیدم؛ چه مال سودمندی؛ نظر من آن است که آن را وقف نزدیکان خود قرار دهی. ابوطلحه گفت: یا رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همین کار را میکنم پس آن را میان پسر عموها و نزدیکان خود تقسیم کرد.۳۴
واقدی نقل کرده که چاه «رومه» از آن مردی از قبیله مزینه بود که در قبال دریافت پول به مردم آب میداد. روزی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به آن چاه نظر افکند و فرمود: «چه صدقه و وقف خوبی است اگر مسلمانی این چاه را از این مرد بخرد و بر مسلمانان وقف کند». عثمان بن عفان آن را به چهارصد دینار از آن مرد خرید و آن را وقف کرد.
همو نقل میکند، چون رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در جنگ غابه به کنار چاه «همّ» رسید، مسلمانان گفتند: «ای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آیا این چاه را مصادره نمیکنید؟» فرمودند: «خیر ولی یک نفر این چاه را بخرد و بهای آن را صدقه دهد.» طلحه بن عبیدالله آن را خرید و وقف کرد.۳۵
همچنین مورخین نقل کردهاند که در خیبر، زمینی معروف به باغ «ثمغ»، نصیب عمر بن خطاب شد؛ او نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و در مورد آن از ایشان نظر خواست و گفت: این زمینی که در خیبر نصیب من شده، بهترین مزرعه من است؛ درباره آن چه دستوری میفرمایید. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «اصل آن را وقف کن و در آمدش را صدقه تعیین کن». عمر نیز چنان کرد که اصل آن مزرعه غیر قابل فروش و غیر قابل بخشیدن و ارث بردن باشد و در آمد آن را مخصوص فقیران و ارحام و بستگان نیازمند و آزاد کردن بردگان و جهاد در راه خدا و برای درماندگان و پذیرایی از میهمانان قرار داده شود و..۳۶و۳۷و۳۸و۳۹
از واقدی نقل شده است که پس از وقف باغات هفتگانه، از سوی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، مسلمانان نیز به امر وقف راغب شده، برخی از اموال خود را وقف بر اولاد و نوادگان خود کردند.
عدهای از مورخین در کتب خود آوردهاند که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) زبیر بن عوام را مأمور ثبت اموال صدقات خود کرده بودند. هرگاه او نبود و یا عذری داشت جهیم بنصلت یا حذیفه بن یمان این کار را بر عهده میگرفتند.۴۰و۴۱و۴۲
توجه حضرت به ثبت و ضبط اوقاف خود شاهد اهمیت و اهتمام آن حضرت به موضوع وقف است.
۶ – علی شاگرد بارز مکتب نبوی
امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) شاگرد ممتاز مکتب نبوی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. او درس انفاق و وارستگی را به خوبی از محضر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آموخته بود؛ موقوفاتی از ایشان در تاریخ به ثبت رسیده است که در اینجا به دو نمونه از این موقوفات اشاره میکنیم:
از جمله موقوفات علی (علیهالسّلام) «عین ابی نیزر» است؛ این چاه پر آب که به دست خود حضرت در منطقه «ینبع» در مدینه احداث شده بود، در واقع گنجی محسوب میشد، هنگفت و ثروتی بود، سرشار که مژده خیر و برکتش میتوانست هر صاحبی را به وجد آورد؛ اما امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) به محض حفر این چاه با کمال اخلاص فرمودند: «خدا را گواه میگیرم که این چشمه را صدقه (وقف) قرار دادم» سپس کاغذ و قلم طلبید و بر آن وقفنامهای نوشته، وقف فقرای مدینه و در راهماندگان و… کردند.۴۳و۴۴
وقف منزلشان در محله بنیزریق را نیز میتوان از دیگر موقوفات علی (علیهالسّلام) در مدینه برشمرد.۴۵و۴۶
۷ – پانویس
۱. ابن منظور، لسان العرب، بیروت، د ارصادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴، ج۹، ص۳۵۹
۲. ابن هشام، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بیتا، ج۲، ص۳۶۲ ۳. واقدی، مغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه اعلمی، چاپ سوم، ۱۹۸۹، ج۱، ص۳۷۸ ۴. حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵، ج۵، ص۲۴۱ ۵. بلاذری، فتوح البلدان، بیروت، دارو مکتبه الهلال، ۱۹۸۸، ص۲۷ ۶. سمهودی، نورالدین علی، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۲۰۰۶، ج۳، ص۱۵۱ ۷. بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۱، ص۵۱۸ ۸. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، تحقیق محمد عبد القادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۱، ص۳۸۸ ۹. سمهودی، نورالدین علی، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۲۰۰۶، ج۳، ص۱۵۲ ۱۰. واقدی، مغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه اعلمی، چاپ سوم، ۱۹۸۹، ج۱، ص۳۷۸ ۱۱. ابن هشام، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بیتا، ج۲، ص۳۶۲ ۱۲. محدث نوری، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت، ۱۴۰۸، ج۱۴، ص۵۱ ۱۳. تمیمیمغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، مصر، دار المعارف، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۳۴۱ ۱۴. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، دار الکتب العلمیه، ۱۳۶۵، ج۷، ص۴۸ ۱۵. عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، تحقیق عبد الرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دارالتراث العربی، ج۱۹، ص۱۷۳ ۱۶. تمیمیمغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، مصر، دار المعارف، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۳۴۱ ۱۷. سمهودی، نورالدین علی، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۲۰۰۶، ج۳، ص۱۵۱ ۱۸. بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۱، ص۵۱۹ ۱۹. حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵، ج۵، ص۲۴۱ ۲۰. سمهودی، نورالدین علی، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۲۰۰۶، ج۳، ص۱۵۰ ۲۱. سمهودی، نورالدین علی، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۲۰۰۶، ج۳، ص۱۵۰ ۲۲. سمهودی، نورالدین علی، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۲۰۰۶، ج۳، ص۱۵۰ ۲۳. سمهودی، نورالدین علی، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۲۰۰۶، ج۳، ص۱۵۰ ۲۴. سمهودی، نورالدین علی، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۲۰۰۶، ج۳، ص۱۵۱ ۲۵. ابن هشام، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بیتا، ص۲۲۰ ۲۶. سمهودی، نورالدین علی، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۲۰۰۶، ج۳، ص۱۵۲ ۲۷. دیار بکری، شیخ حسین، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، بیروت، دارصادر، ج۱، ص۴۶۹ ۲۸. سمهودی، نورالدین علی، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۲۰۰۶، ج۳، ص۱۲۴ ۲۹. بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۱، ص۵۱۸ ۳۰. بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۱، ص۵۱۹ ۳۱. دیلمی، حسن، ارشاد القلوب، قم، انتشارات رضی، ۱۴۱۲، ج۱، ص۴۶ ۳۲. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، قم، رضی، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۵ ۳۳. آل عمران/سوره۳، آیه۹۲ ۳۴. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح، تحقیق عبدالعزیز عبدالله بن باز، بیروت، دار الفکر، ج۲، ص۱۱۹ ۳۵. واقدی، مغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه اعلمی، چاپ سوم، ۱۹۸۹، ج۲، ص۵۴۷ ۳۶. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح، تحقیق عبدالعزیز عبدالله بن باز، بیروت، دار الفکر، ج۴، ص۱۰ ۳۷. سمهودی، نورالدین علی، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۲۰۰۶، ج۴، ص۴۱ ۳۸. ابن سعد، طبقات الکبری، تحقیق محمد عبد القادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۳، ص۲۷۲ ۳۹. بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۱۰، ص۲۹۵ ۴۰. مسعودی، التنبیه و الاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی، بیتا، ص۲۴۵ ۴۱. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵، ج۱، ص۶۲۶ ۴۲. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۹، ج۹، ص۳۸۰ ۴۳. حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵، ج۴، ص۱۷۵ – ۱۷۶ ۴۴. سمهودی، نورالدین علی، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۲۰۰۶، ج۴، ص۱۱۹ ۴۵. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳، ج۴، ص۲۴۸ ۴۶. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التهذیب، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵، ج۹، ص۱۳۱ |
منبع: ویکی فقه