راهکارهای انسجام اسلامی در سیره نبوی
نویسنده: محمد آصف عطایی
منبع: مرکز فرهنگ و معارف قرآن
اوضاع و شرایط عصر بعثت
از جمله آرمانهای پیامبران الهی به خصوص پیامبر خاتم(ص) رفع نزاع و اختلاف و تلاش برای انسجام و همبستگی امت اسلامی بوده است؛ چنانکه در سوره بقره میخوانیم: «کَانَ النَّاسُ أُمَّهً وَاحِدَهً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ؛۱ [مردم] در آغاز [یک دسته بیشتر نبودند و تضادی در میان آنها وجود نداشت، تدریجاً جوامع و طبقات پدید آمد] سپس در میان آنها اختلاف [و تضادهایی] به وجود آمد؛ خداوند پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت دهند و انذار کنند و کتاب آسمانی را که به سوی حق دعوت میکرد بر آنها نازل نمود تا در میان مردم در آنچه اختلاف داشتند، حکومت کنند.»
پیامبر خاتم(ص) دربدترین اوضاع و شرایط برای نجات و هدایت انسانها مبعوث به رسالت گشت، دوره تاریک و سیاهی که به فرموده حضرت علی(ع): «اهل زمین، آن روز دارای مذاهب گوناگون و بدعتهای مختلفی بودند، اختلاف و تفرقه بین اقوام و قبایل وجود داشت، گروهی خدا را به مخلوق او تشبیه مینمودند و برای او دست و پا… قائل میشدند و برخی نیز در اسم او تصرف میکردند و… خداوند به واسطه پیامبرخاتم(ص) آنها را از گمراهی نجات داد.»۲
در چنین اوضاع آشفته، پیامبر خاتم(ص) مبعوث به رسالت شد تا به جای جامعه قبیلهای، امت واحده، به جای فرهنگ عشیرهای، جهان بینی توحیدی، به جای رقابتهای منفی و افتخارات موهوم نژادی و قومی، اخوت و برادری اسلامی را به وجود آورد. آن بزرگوار در بین جامعه و مردمی نیمه وحشی و گرفتار در خرافات، قیام نمود و با تلاش خستگی ناپذیر در اندک زمانی جامعه الگو و نمونه ساخته و در کمترین زمان ممکن، قلمرو امتش را به شرق و غرب عالم آن روز، توسعه و گسترش داد و امپراطوران آن عصر و زمان را به زانو درمیآورد.
بدون شک یکی از عمدهترین عوامل موفقیت پیامبراعظم(ص) انسجام و همبستگی امت اسلامی بوده است که در سایه ارشادات آن بزرگوار پدید میآمد. حال این سؤال مطرح است که پیامبراکرم(ص) برای ایجاد انسجام و همبستگی از چه راهکارهایی بهره برد تا توانست از جامعه نیمه وحشی آن روز، امت واحده و بنیان مرصوصی پیریزی نماید و در برابر سیل مشکلات، ایستادگی نموده، تمام موانع را از سر راه بردارد؟ در این نوشته سعی شده است به چند مورد از راهکارهای انسجام اسلامی در سیره پیامبرخاتم(ص) اشاره شود:
۱) اخلاق پیامبر(ص)
پیامبر اکرم(ص) از جمله اهداف بعثت خود را تکمیل فضایل اخلاقی اعلام نموده است: «من مبعوث شدهام تا فضائل اخلاقی را کامل کنم.»۳ لذا در طول حیات مبارکش، اخلاق الهی و انسانی را کاملا رعایت مینمود. برخورد کریمانه، اخلاق نیکو و پرجاذبه آن بزرگوار، باعث جذب افراد شده، وسیله ابزاری برای انسجام وهمبستگی امت اسلامی و فرونشاندن اختلافها و نزاعها میشد. خدای سبحان میفرماید: «فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ؛۴ به [برکت] رحمت الهی، در برابر آنان نرم[و مهربان] شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده میشدند.»
اخلاق و رفتار خوب پیامبر(ص) باعث شد که خدای سبحان، آن بزرگوار را به عنوان اسوه حسنه معرفی نماید: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ؛ به درستی برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی است،» از سوی دیگر، مخالفان سرسخت آن حضرت، هنگامی که برخورد کریمانه آن بزرگوار را مشاهده میکردند، نه تنها به صفوف دوستان وارد میشدند، بلکه خود به مبلغان اسلام تبدیل میگشتند؛ از جمله این افراد غورث بن حارث است. وی هنگامی که با شمشیر عریانش در برابر پیامبر(ص) قرار میگیرد، میگوید: «چه کسی تو را از دست من نجات میدهد؟» پیامبر(ص) جواب میدهد: «الله». با شنیدن کلمه الله، لرزه بر اندام او افتاده، شمشیرش به زمین میافتد. پیامبر(ص) او را عفو نموده، آزادش مینماید. همین شخص هرجا میرسد، میگوید: «از نزد بهترین انسانها آمدهام.»۶
بنابراین از جمله موثرترین ابزاری که در جهت گسترش اسلام و ایجاد انسجام و همبستگی نقش اساسی داشته است، اخلاق و رفتار پیامبر خاتم(ص) میباشد. آن بزرگوار با برخورد اسلامی و انسانی، شمعی میشود و مسلمانان پروانههایی که اطراف وجود نازنین او جمع شده، کینه و کدورت را کنار میگذارند و یک دست و یک صدا، در جهت گسترش اسلام و اهداف پیامبر(ص) تلاش مینمایند.
۲) عقد اخوت
از سیاستهای راهبردی پیامبر(ص) که نقش اساسی در بهوجود آوردن انسجام و همبستگی و توسعه و گسترش آن داشته است. پیوند اخوت و برادری است که در سالهای اولیه هجرت بین انصار و مهاجران، طبق دستور پیامبر(ص) منعقد گردید. پیامبر اعظم(ص) طی جلسه و نشست عمومی، مسلمانان را مورد خطاب قرارداد و فرمود: «تَآخَواْ فِی اللهِ اَخَوَیْنَ اَخَویْنَ۷؛ دو تا دو تا، با یکدیگر برادر شوید.» خود آن بزرگوار نیز حضرت علی(ع) را در آغوش گرفته، او را به عنوان برادر خود در دنیا و آخرت معرفی مینماید: «أنْتَ اَخی فِی الدُّنْیا وَالاخِرَه.»۸
ایجاد عقد اخوت و پیوند برادری مثل سایر عملکردهای پیامبر(ص) برگرفته از آیات قرآنی است: چرا که خدای سبحان مؤمنان را برادر یکدیگر معرفی میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ؛۹ مؤمنان برادر یکدیگرند. پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید که مشمول رحمت او شوید.»
ابتکار عقد اخوت و برادری که براساس نفی انگیزههای قومی، نژادی و زبانی صورت میگیرد، مؤثرترین وسیله و ابزار برای تحقق الفت، برادری و انسجام و همبستگی بین امت اسلامی به خصوص جامعه آن روز حجاز به حساب میآید.
بنابر این دومین عامل که باعث میشود پیامبر خاتم(ص) ریشههای نزاع و اختلاف را نابود ساخته و در بین امت اسلامی، هماهنگی و انسجام به وجود آورد، پیوند برادری است که بین مهاجران و انصار برقرار نمود.
۳) پیمان نامه مدینه
از جمله راهکارهایی که پیامبر اکرم(ص) برای تقویت انسجام و همبستگی دینی، سیاسی و حکومتی استفاده نمودند، پیمان نامههایی است که بین مسلمانان و دیگران منعقد کردند. که از جمله آن، پیمان نامهای است که در سالهای آغازین هجرت، بین مسلمانان و ساکنان اطراف مدینه، منعقد گردید. پیامبر اکرم(ص) با عقد قرارداد یاد شده بین گروههای گوناگون در مدینه و اطراف آن، روی نقاط مشترک تکیه نمودند و در واقع با زیرکی خاصی، پایههای اولیه انسجام اسلامی و همبستگی سیاسی و حکومتی را پیریزی کردند؛ قراردادی که در آن: حقوق اجتماعی تمام مسلمانان، اعم از مهاجر و انصار، قبایل درگیر و یهودیان، منظور شد و تضمین گردید. مفاد مندرج در قرارداد یاد شده، روحیه تعاون و همکاری بین انصار و مهاجران را به شدت تقویت نمود و خدای متعال و رسول خدا(ص) را به عنوان مرجع حل اختلاف و نزاع بین مسلمانان معرفی میکرد در قسمتی از آن، چنین آمده است:
«مسلمان در برابر ظلم، تجاوز، توطئه و فساد، با هم متحد خواهند بود. هیچ مؤمنی بدون اجازه سایر مؤمنان در جهاد فی سبیل الله صلح نمیکند و صلح جز برای همگان اجرا نخواهد شد. تمامی گروهها [که در جنگ مشغولاند] به ترتیب وارد جنگ خواهند شد و جنگیدن به یک گروه [دو مرتبه پشت سر هم] تحمیل نخواهد شد.»
حتی برای جلوگیری از جنگ و درگیری بین مسلمانان و یهودیان. در قسمتی از پیمان نامه، اینگونه پیشبینی شده است: «مسلمانان و یهودیان، امت واحد هستند و مانند یک ملت در مدینه زندگی خواهند کرد و هر دو باید بر ضد کسانی که با این قرارداد به مخاصمه برمیخیزند، مبارزه کنند. هر دو باید با یاری یکدیگر در برابر مهاجمان به یثرب بجنگند.»۱۰
ایجاد حس مشترک دینی و ملی، یکی از شاخصههای برجسته در پیمان نامه مدینه است که طرفهای مختلف آن را امضا نمودند و پای بندی خود را نسبت به مفاد آن اعلام کردند.
۴) جلوگیری از کینه و کدورت (اصلاح ذات البین)
در صدر اسلام به خصوص سالهای اولیه آن، خصلتهای جاهلی که ریشه در تار و پود اعراب داشت، هر از گاهی مثل دمل چرکین، سر درآورده، مشکلاتی را به وجود میآورد. پیامبر خاتم(ص) از وسایل و حربههای گوناگونی استفاده مینمود تا منفذهایی را که به نحوی انسجام و همبستگی امت اسلامی را تهدید میکرد، مسدود نماید. کوچکترین اختلاف و کدورتی که ایجاد میشد، سعی و تلاش پیامبر(ص) و یاران، سبب میشد تا در ابتدای امر بین طرفین، صلح و آشتی برقرار شود.
هنگامی که از پیامبر(ص) درباره آیه اخوت سؤال میشود، میفرماید: «مزد آن کسی که در راه برقراری آشتی میان مردمان بکوشد، برابر مزد کسی است که در راه خدا پیکار کند». قرآن میفرماید: «وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَیْنِکُمْ وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ؛۱۱ و خصومتهایی را که در میان شماست، آشتی دهید و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید، اگر ایمان دارید.»
اصلاح ذات البین به معنای تحکیم پیوندها و از میان بردن عوامل و اسباب تفرقه و نفاق است. در تعلیمات اسلامی، اصلاح ذات البین به عنوان یکی از برترین عبادات معرفی شده است. حضرت علی(ع) در آخرین وصیتش به حسنین(ع) فرمود: «من از جد شما پیامبر(ص) شنیدهام که میفرمود: «اصلاح رابطه میان مردم از نماز و روزه یک سال برتر است.»۱۲ علت اینهمه تأکید در مورد اصلاح ذات البین و برقراری آشتی، با کمی دقت روشن میشود؛ زیرا عظمت و سربلندی یک ملت، جز در سایه تفاهم و تعاون ممکن نیست. اگر اختلافات کوچک، اصلاح نشود، ریشه دشمنی تدریجاً در دلها نفوذ میکند و یک ملت متحد را به جمعی پراکنده و آسیب پذیر در مقابل هر حادثهای مبدل میسازد. به همین دلیل بعضی از مراحل اصلاح ذات البین شرعاً واجب و حتی استفاده از امکانات بیت المال برای تحقق آن مجاز است۱۳.
۵) مبارزه با عوامل اختلاف زا
الف) عدم سرزنش بعضی از فراریان از جهاد
در جنگ احد عدهای از صحنه جنگ و جهاد فرار کردند و این امر، شائبه و احتمالی را به وجود آورد که شاید عدهای، افراد فراری را سرزنش و ملامت کنند و در نتیجه، کینه و کدورت به وجود آید و سبب اختلاف و تفرقه در صفوف مسلمانان شود. خدای سبحان، به پیامبر(ص) دستور داد: «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ؛۱۴ پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب و در کارها، با آنان مشورت کن؛ اما هنگامی که تصمیم گرفتی، [قاطع باش و] بر خدا توکل کن؛ زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.»
از اهداف مهم این تصمیم، جلوگیری از اختلاف و تفرقه بین مسلمانان است. اگر با افراد فراری برخورد نرم و ملایم همراه با گذشت صورت نمیگرفت، احتمال وجود داشت که آنان عقدهای شده و از جمع و جرگه مسلمانان خارج شوند؛ ولی برخورد کریمانه پیامبر(ص) باعث میشود آنها دوباره به آغوش امت اسلامی بازگردند؛ با این تفاوت که در وجدان خود، عملکردشان را سرزنش و ملامت میکردند.
ب) تخریب مسجد ضرار
مساجد و عبادتگاهها از جمله اماکن مقدس و دارای جایگاه خاص و ویژهای هستند که راجع به ساخت و ساز، و حفظ و نگهداری آنها، تأکید فراوان شده است؛ ولی اگر ساخت و ساز مسجدی با انگیزههای منافقانه صورت گرفته باشد و سبب اختلاف و تفرقه در بین امت اسلامی شود، به شدت با آن مبارزه و مقابله صورت میگیرد.
از این رو، مسجد ضرار که با هدف و انگیزه ضربه زدن به انسجام مسلمانان، تأسیس و پایهگذاری شده بود، به دستور خدای سبحان، ویران شد تا از یک سو عوامل نفاق، نابود گردد و از سوی دیگر ارزش و جایگاه انسجام و همبستگی بیان شود: «وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَکُفْرًا وَتَفْرِیقًا بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ؛۱۵ [و گروهی دیگر از آنها] کسانی هستند که مسجدی ساختند برای زیان رساندن [به مسلمانان] و [تقویت] کفر و تفرقه افکنی میان مؤمنان و کمینگاه برای کسی که از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود. آنها سوگند یاد میکنند که جز نیکی نظری نداشتهایم، اما خداوند گواهی میدهد که آنها دروغگو هستند.»
ج) مبارزه با نژادپرستی
قبل از ظهور اسلام، مسائل قومی، نژادی، زبانی و… به شدت مطرح و در صحنههای مختلفی ظهور مینمود، ولی پیامبر اکرم(ص) مبارزه جدی علیه مسایل قومی و نژادی که عامل عمده اختلاف و تفرقه به حساب میآمد، سازماندهی نمود فرمود: «هیچ قومی بر اقوام دیگر، هیچ نژادی بر نژادهای دیگر و… فضیلت و برتری ندارد؛ چرا که همه از نسل آدم و حوا هستند و آدم نیز از خاک خلق شده است. تنها تقوا و پاک دامنی است که باعث فضیلت و کرامت انسانها میشود: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ.»۱۶
پیامبر اکرم(ص) در راستای مبارزه جدی با مسائل نژادی و طبقاتی، زینب بنت جحش را به ازدواج زید، غلام آزاد شده در میآورد؛ جویر فقیر و سیاه پوست را به خواستگاری زلفا، دختر زیاد بن لبید انصاری میفرستد؛ زید بن حارثه را به فرماندهی سپاه اسلام منصوب مینماید و بلال حبشی را به عنوان مؤذن، مقام و منزلت میدهد و درباره سلمان فارسی، جمله معروف «سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَیْتِ»۱۷ را میفرماید و ابولهب را که از بزرگان مکه به حساب میآمد، از زبان قرآن اینگونه سرکوب میکند: «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ؛۱۸ بریده باد هر دو دست ابولهب.» در هر حال، مبارزه با تعصبات قومی و نژادی از جمله مؤثرترین راهکارها و ابزاری است که پیامبر اکرم(ص) برای ایجاد انسجام و همبستگی در آن روزگار استفاده و بهره برداری نمود.
د) مبارزه با ظلم و بی عدالتی
حاکمیت ارزشهای دروغین دوران جاهلیت و تعصبات قومی، نژادی و… تأثیر مستقیم در نحوه استفاده و بهرهبرداری از امکانات مادی و معنوی و رسیدن به مقام و منصب دارد. در نقطه مقابل، عده کثیر دیگری، مورد ظلم، بی عدالتی و بی مهری قرار میگیرند که خود کینهها و عقدههای فراوانی در پی خواهد داشت.
پیامبر اکرم(ص) برای مبارزه با چالش ظلم و بی عدالتی، اصل عدالت و مساوات را مطرح نموده، از زبان قرآن می فرماید: «وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ؛۱۹ من مأمور شدهام تا در بین شما عدالت را [چه در قضاوت و داوری و چه در حقوق اجتماعی] برقرار کنم.» و در جای دیگر میخوانیم: «قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ؛۲۰ بگو پروردگارم به رعایت قسط [و عدالت] به من فرمان داده است.»
پیامبر اکرم(ص) در مواردی چون: قضاوت و داوری، عزل و نصب افراد و اشخاص، تقسیم بیت المال و غنایم، حتی صحبت کردن و نگاه نمودن به افراد و… عدالت را رعایت میکرد که هرکدام میتواند درس و عبرتی باشد برای کسانی که خود را پیرو آن بزرگوار میدانند؛ به خصوص آنان که اداره امور مسلمانان و بیت المال را در دست دارند، بیش از هرکس دیگری باید در رعایت اصل عدالت، تقوا و پاکدامنی، جدیت به خرج دهند.
اصل مبارزه با ظلم و بی عدالتی و رعایت مساوات و برابری از سوی پیامبر اکرم(ص) باعث جذب و دل گرمی تودههای مردمی میشود؛ تودههایی که ثقل و سنگینی مشکلات جامعه بر دوش آنان بود، ولی هنگام استفاده و بهرهبرداری از امکانات، مورد بیمهری قرار میگرفتند.
وظیفه امت اسلامی در شرایط فعلی
خلاصه سخن اینکه از جمله اهداف پیامبران الهی به خصوص پیامبر خاتم(ص) تثبیت انسجام و همبستگی در بین امت بود و برای رسیدن به این هدف از ابزار و وسایل گوناگونی استفاده و بهره برداری نموده، تلاشهای زیادی را سازماندهی میکردند، رویدادهای تاریخی صدر اسلام در عرصههای سیاسی، فرهنگی و… گواه صادق مطالب یادشده است.
با تمام تأکیدات که آیات قرآن و سیره پیامبر(ص) راجع به انسجام و همبستگی داشته و امت اسلامی را به رعایت آن و دوری از تفرقه و نزاع، سفارش نموده است، امت اسلامی به فرقههای گوناگون تبدیل و ثمره شوم آن، از دست دادن عزت و عظمت امت اسلامی گردیده است. کشورهای اسلامی برای حفظ منافع محدود و زودگذر، منافع دنیای اسلام و امت اسلامی را قربانی نموده، حتی با دشمنان اسلام و قرآن همدست میشوند تا رقبای خود را از صحنه خارج کنند؛ اما فراموش کردهاند که: «وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا؛۲۱ خداوند برای کافران راه سلطه بر مؤمنان قرار نداده است.»
اگر در متون دینی، علما و دانشمندان به عنوان وارثان انبیا و پیامبر مطرحاند، بدون تردید وراثت یاد شده در عمل به دستورات دینی معنی پیدا میکند؛ یعنی علما و دانشمندان در قدم اول با تلاش و جدیت اصول و ارزشهای الهی و انسانی را درک کرده، پای بندی اعتقادی و عملی خود را نسبت به آن نشان دهند. آنگاه جامعه و امت اسلامی را با ارشاد و راهنمایی و امر به معروف نهی از منکر، با معارف اسلامی و انسانی آشنا سازند و زمینه هدایت و نجات آنها را فراهم سازند و اگر چنین کنند، وارثان واقعی پیامبران بوده و به آیات قرآن عمل کردهاند که میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمْ؛۲۲ ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدا و رسولش را اطاعت و پیروی نمایید و اعمالتان را باطل نکنید.»
ولی در شرایط فعلی عدهای از عالم نماهایی که در دام شیاطین افتادهاند و با حربه دین شناسی، مسائل قومی، نژادی و مذهبی را دامن زده، با تکفیر و تفسیق این و آن، اختلاف را دامن میزنند، بدون شک راه خطا را در پیش گرفتهاند و مصداق آیهای هستند که میفرماید: «وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِینًا؛۲۳ هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری [در برابر فرمان خدا] داشته باشند و هرکسی که خدا و رسولش را نافرمانی کند، به گمراهی آشکار گرفتار شده است.»
چه معصیتی و نافرمانی بالاتر از اینکه علما و دانشمندان جهان اسلام با حکام و سیاستمداران، هم دست شوند و با اعمال و رفتار خویش، امت اسلامی را از اسلام و ارزشهای اسلامی روی گردان نموده، زمینه حضور دشمنان اسلام و تسلط آنان را بر کشورها و سرزمینهای اسلامی فراهم سازند.
سران کشورهای اسلامی به جای تمسک به حبل الله، به سوی قدرتهای بزرگ دنیا دست دراز کرده و از آنها استمداد و یاری میطلبند! به جای اینکه اختلاف را به قرآن و سیره نبوی عرضه کنند و در پرتو اخوت و برادری دینی، مشکلات را حل و فصل نمایند، دست به دامن دشمنان اسلام میزنند و زمینه حضور آنها را در کشورهای اسلامی فراهم میکنند، به جای حمایت از مستضعفان، با آمریکا و اسرائیل مذاکره نموده، هزینههای جنگی آنها را که علیه مسلمانان سازماندهی شده است، تأمین میکنند و در طرف مقابل حتی شرکت در مجالس دعا برای پیروزی حزب الله لبنان را جائز نمیدانند. اینگونه طرز تفکر، یقیناً مصداق این جمله معروف است که: «اذا فَسَدَ الْعالِمُ فَسَدَ الْعالَمُ.» و در واقع بوی تعفن چنین انسانهای بیهویت است که اهل بهشت را آزار میدهد.
مردم دنیای اسلام که خدا، دین، کتاب، قبله و پیامبرشان یکی است، میتوانند مسائل جزئی و اختلاف برانگیز را کنار زده، یک بار دیگر پیوند برادری صدر اسلام را احیا و زنده کنند و در پرتو آن، مجد و عظمت از دست رفته را، دوباره به دست آورند.
پینوشتها:
۱- سوره بقره، آیه ۲۱۳
۲- نهج البلاغه، خطبه .۱
۳- مستدرک الوسایل، محدث نوری، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۸ ق.ج۱۱، ص۱۸۷
۴- سوره آل عمران، آیه ۱۵۹
۵- سوره احزاب، آیه ۲۱
۶- مستدرک الحاکم، محمد بن محمد الحاکم نیشابوری، بیروت، دارالمعرفه، بی نا، ۱۴۰۶ ق، ج ۳، ص .۲۹
۷- سیره النبی، ابومحمد عبدالملک ابن هشام، بی جا، مکتبه محمد بن صبیع و اولاده، بی نا، ۱۳۸۳ ق، ج ۲، ص .۳۵۱
۸- همان.
۹- سوره احزاب، آیه .۱۰
۱۰- فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۰ س، ج ۲، ص .۲۶۱
۱۱- سوره انفال، آیه .۱
۱۲- نهج البلاغه، نامه .۴۷
۱۳- ر. ک تفسیر نمونه، ج ۷، ص .۷۹
۱۴- سوره آل عمران، آیه .۱۵۹
۱۵- سوره توبه، آیه .۱۰۷
۱۶- معدن الجواهر، ابی الفتح کراجکی، قم، مهر استوار، چاپ دوم، ۱۳۹۴ ق، ص .۲۱
۱۷- بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۳۲۶
۱۸- سوره مسد، آیه .۱
۱۹- سوره شوری، آیه .۱۵
۲۰- سوره اعراف، آیه ۲۹
۲۱- سوره نسا، آیه .۱۴۱
۲۲- سوره محمد، آیه .۳۳
۲۳- سوره احزاب، آیه .۳۶