تکریم کودکان در سیره نبوی
منبع: ویکی فقه
باید گفت با مطالعه زندگی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درسهای مهمی درباره چگونگی برخورد درست با کودکان و نوجوانان میتوان آموخت. ایشان نه تنها مهرورزی و محبت به کودکان را در محور رفتار خود با ایشان قرار داده بود، بلکه شخصیت انسانی و قابل احترامی را برای آنان قائل بود، و این در سیره نظری و عملی ایشان مشهود است.
کودکان هر جامعه مردان و زنان آینده و سازنده جامعه فردا هستند. آسیبهایی که بر روح آنان وارد میشود، تاثیر مستقیمی بر سرنوشت اجتماع خواهد داشت. احترام گذاشتن به کودکان و تقویت حس عزت نفس در ایشان از جمله مهمترین عواملی است که در سلامت روح و جسم آنان دخالت میکند. بعید به نظر میرسد، پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به عنوان رهبر یک مکتب که وظیفه هدایت انسانها را در همه ابعاد به عهده داشت، نسبت به این مطلب الگویی ارائه نکرده باشد.
کلام پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که: «اَکْرِمُوا اَوْلَادَکُمْ وَ اَحْسِنُوا آدَابَهُمْ یغْفَرْ لَکُمْ».۱
(فرزندان خود را تکریم کنید و به آنها آداب نیک بیاموزید تا آمرزیده شوید)، نمونه بارزی از محترم بودن کودکان در تفکر الهی پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است.
وجود سخنان فراوان از رسولاکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره کودکان، توجه زیاد و عمیق ایشان را به این مسأله نشان میدهد.
پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تربیت فرزندان و فراهم نمودن زمینه رشد و ترقی ایشان را از صدقه دادن در هر روز بهتر دانسته است.۲
پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده است: «الْوَلَدُ الصَّالِحُ رَیحَانَهٌ مِنْ رَیاحِینِ الْجَنَّه».(فرزند صالح گلی است، از گلهای بهشت)۳
و حقوقی برای فرزندان به عهده والدین ایشان قائل شده است.۴
ایشان ارزش خوشحال کردن کودکان را هم پایه آزاد کردن بردهای آن هم از نسل اسماعیل (علیهالسّلام) و اشک ریختن از خوف خدا اعلام کرده است.۵
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) توصیه کرده است، مردم در صورت داشتن فرزند رفتاری در خور فهم و درک کودک داشته و خود را با دنیای او هماهنگ نمایند.۶و۷
در روایتی از حضرت نقل شده است: «احبوا الصبیان و ارحموهم وعدتموهم شیئا فاوفوا لهم فانهم لا یرون الا انکم ترزقونهم».۸
(کودکان را دوست بدارید، از روی محبت و مهربانی با آنان روبرو شوید و اگر وعدهای به آنها دادید، عمل کنید؛ چرا که آنان شما را روزی دهندگان خود تصور میکنند[شما را تنها تکیهگاه خود میدانند.])
نمونههایی از سیره عملی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم):
پیامبر اسلام به کودکان سلام میکرد.۹
از انس بن مالک نقل شده است: «انّ رسولاللَّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مرّ علی صبیان فسلّم علیهم و هو مغذ»، (رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از کنار کودکانی گذشت، به ایشان سلام کرده و غذا داد)۱۰
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تأکید میکرد که خواستار رواج این سنت در بین مسلمانان و تداوم آن پس از خود نیز هست.۱۱
۳.۲ – برخورد کریمانه با کودکان
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را مهربانترین مردم به کودکان گفتهاند.۱۲
دست نوازش بر سر کودکان میکشید و تبعیض بین فرزندان را نفی کرده و کسی را که به کودکان خود محبت نمیکرد، از اهل دوزخ میدانست.۱۳
گفته شده پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، فاطمه (سلاماللهعلیها) را بسیار تکریم میکرد، بیش از آنچه مردم تصور میکردند و نیز بیش از احترام معمول پدران به دخترانشان.۱۴
ایشان حتی با نوزادان نیز با احترام و نرمش برخورد میفرمود. امفضل، دایه امامحسین (علیهالسّلام) میگوید: «روزی رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حسین (علیهالسّلام) را که شیرخواره بود، از من گرفت و بغل کرد. رطوبتی از او بر پیراهن ایشان رسید. با تندی کودک را گرفتم به طوری که کودک گریه کرد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود، ای امفضل لباس مرا آب تطهیر میکند؛ اما غبار رنجش را چه چیزی از قلب این کودک پاک میکند».۱۵
گفته شده است وقتی نوزادی را برای دعا یا نامگذاری نزد پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میآوردند، حضرت برای احترام خانوادهاش او را با آغوش باز میگرفت و در دامن خود میگذارد. گاهی اتفاق میافتاد که طفل در دامن پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ادرار میکرد. کسانی که ناظر بودند، فریاد میزدند، تندی میکردند، تا او را از ادرار باز دارند. نبیاکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آنان را منع میکرد و میفرمود، با تندی و خشونت از ادرار کودک جلوگیری نکنید، سپس طفل را آزاد میگذارد، تا ادرار کند. موقعی که دعا یا نامگذاری تمام میشد، والدین کودک در نهایت مسرت کودک خود را میگرفتند و کمترین آزردگی و ملالت خاطر در پیغمبر احساس نمیکردند. موقعی که کسان طفل میرفتند، پیغمبر لباس خود را تطهیر میکرد. (وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صیؤْتَی بِالصَّبِی الصَّغِیرِ لِیدْعُوَ لَهُ بِالْبَرَکَهِ اَوْ یسَمِّیهُ فَیاْخُذُهُ فَیضَعُهُ فِی حِجرِهِ تَکْرِمَهً لِاَهْلِهِ فَرُبَّمَا بَالَ الصَّبِی عَلَیهِ فَیصِیحُ بَعْضُ مَنْ رَآهُ حِینَ یبُولُ فَیقُولُ صلَا تُزْرِمُوا بِالصَّبِی فَیدَعُهُ حَتَّی یقْضِی بَوْلَهُ ثُمَّ یفْرُغُ لَهُ مِنْ دُعَائِهِ اَوْ تَسْمِیتِهِ وَ یبْلُغُ سُرُورُ اَهْلِهِ فِیهِ وَ لَا یرَوْنَ اَنَّهُ یتَاَذَّی بِبَوْلِ صَبِیهِمْ فَاِذَا انْصَرَفُوا غَسَلَ ثَوْبَهُ بَعْدَه)۱۶
روزی برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شربتی آوردند، پیامبر از آن نوشید. در سمت راستش کودکی بود و در سمت چپش اصحاب. پیامبر از کودک پرسید آیا اجازه میدهد شربت را به اصحاب بدهد و چون کودک موافقت نکرد، آن را به او داد.۱۷
گزارش شده است روزی پیامبر نشسته بود، حسن و حسین (علیهمالسّلام) وارد شدند پیامبر ایستاد و ایشان را در آغوش گرفت و بر دوش خود سوار کرد.۱۸
ایشان را بر زانوی خود مینشاند و نوازش میکرد.۱۹
و هنگام غذا خوردن لقمه در دهان آنها میگذاشت.۲۰
روزی در حالیکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حسن و حسین را نوازش میکرد و میبوسید اقرع بن حابس که مردی از اشراف جاهلیت بود وارد شد و با دیدن این صحنه گفت: من ده پسر دارم و تا به حال هیچ کدامشان را نبوسیدهام. پیامبر ناراحت شد و فرمود: «آنکس که نسبت به دیگری رحم نداشته باشد خداوند نیز بر او رحم نخواهد کرد؛ سپس فرمود: «من چه کنم که خدا رحمت را از دل تو کنده است».۲۱
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای کودکان شخصیتی مستقل قائل بود. او با حسن (علیهالسّلام)، حسین (علیهالسّلام)، عباس، عبدالله بن جعفر و عبدالله بن زبیر در حالیکه کودک بودند و به سن بلوغ نرسیده بودند بیعت کرد.۲۲
طبق گزارشاتی که منابع تاریخی و روایات ارائه کردهاند، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با کودکان بازی میکرد. هنگامی که ایشان از سفر بازمیگشت، کودکان به استقبالش میرفتند پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نزد ایشان توقف کرده و آنان را سوار میکرد و به اصحاب هم میفرمود تا سوار کنند.۲۳
در روایتی از امخالد گفته شده است: روزی همراه پدرم نزد رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رفتیم، من پیراهن زرد رنگی پوشیده بودم. پیامبر خطاب به من فرمود بهبه. من به بازی با انگشتر ایشان مشغول شدم. پدرم از این کار جلوگیری میکرد. پیامبر فرمود رهایش کن.۲۴
ایشان با حسن و حسین (علیهالسّلام) نیز بازی میکرد،۲۵
آنان را بر دوش خود مینشاند و میگفت فرزندان عزیز مرکب شما چه خوب مرکبی است و شما چه سواران خوبی هستید.۲۶
گاه هنگام نماز ایشان بر پشت پیامبر سوار میشدند و پیامبر سجده نماز را طولانی میکرد تا آنان پایین آیند.۲۷و۲۸
گاه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای ابراز لطف و محبت به کودکان هدایایی به ایشان میدادند. گفته شده است روزی ایشان آهویی که مردی اعرابی به او داده بود به امام حسن (علیهالسّلام) هدیه کرد و او نیز از این جهت بسیار خوشحال شد و با آن بازی میکرد.۲۹
همچنین نقل شده است ایشان گردنبند قیمتی را که برایش هدیه آورده بودند به «امامه»، نوه دختری خود هدیه نمود.۳۰
- طبرسی، حسن، مکارمالاخلاق، قم، شریف رضی، چاپ:چهارم، ۱۳۷۰ش، ص۲۲۲
- طبرسی، حسن، مکارم الاخلاق، قم، شریف رضی، چاپ:چهارم، ۱۳۷۰ش، ص۲۲۲
- صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، چاپ:دوم، ۱۴۰۴ ق، ج۳، ص۴۸۱
- صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، چاپ: دوم، ۱۴۰۴ ق، ج۴، ص۳۷۲
- صدوق، محمد بن علی، امالی شیخ صدوق، انتشارات اعلمی، بیتا، بیجا، ص۵۷۷
- صدوق، محمد بن علی، امالی شیخ صدوق، انتشارات اعلمی، بیتا، بیجا، ص۴۸۴
- طبرسی، حسن، مکارم الاخلاق، قم، شریف رضی، چاپ: چهارم، ۱۳۷۰ش، ص۲۲۰
- ابن فهد حلی، احمد بن محمد، عده الداعی، دارالکتاب الاسلامی، ۱۴۰۷ق، ص۷۸
- علامه طباطبائی، محمدحسین، سنن النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، چاپ: هفتم، ۱۳۷۸ش، ص۴۳ به نقل از قطب راوندی لب اللباب
- ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵، ج۳۷، ص۴۰۸
- صدوق، محمد بن علی، امالی شیخ صدوق، انتشارات اعلمی، بیتا، بیجا، ص۷۲
- ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵، ج۴۱، ص۳۳۴
- حلی، ابن فهد، عده الداعی و نجاح الساعی، دار التکاب اسلامی – قم، چاپ:اول، ۱۴۰۷ق، ص۷۹
- ابن ابیالحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۹، قم، انتشارات کتابخانه آیتالله مرعشی، ۱۴۰۴، ج۹، ص۱۹۳
- محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۵۵۷
- طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۵
- مالک بن انس، کتاب المؤطا، تحقیق محمد فؤاد باقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶، ج۲، ص۹۲۶-۹۲۷
- فیروز آبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسه من الصحاح السته، تهران، اسلامیه – چاپ: دوم، ۱۳۹۲ق، ج۳، ص۱۸۹
- بحرانی، سیدهاشم، الانصاف فی النص علی الائمه، دفتر تهران، نشر فرهنگ اسلامی، چاپ: دوم، ۱۳۷۸ش، ص۹۲
- بحرانی، سیدهاشم، الانصاف فی النص علی الائمه، دفتر تهران، نشر فرهنگ اسلامی، چاپ: دوم، ۱۳۷۸ش، ص۲۳۲
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۴، ج۷، ص۷۵
- حسنی مصطفی، محمد، اطفال حول الرسول، سوریه، دارالقلم العربی، ۱۴۱۹، ص۱۴۴
- فلسفی، محمد تقی، الحدیت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۶۳
- فلسفی، محمد تقی، الحدیت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۸ش، ج۴، ص۳۶
- سروی مازندرانی، ابن شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل ابیطالب (علیهالسّلام)، قم، مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۷۱
- فیروز آبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسه من الصحاح السته، تهران، اسلامیه – چاپ: دوم، ۱۳۹۲ق، ج۳، ص۱۸۷
- مجلسی، محمد تقی، بحار الانوار، تهران، اسلامیه، ج۴۴، ص۲۲۹
- فیروز آبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسه من الصحاح السته، تهران، اسلامیه – چاپ: دوم، ۱۳۹۲ق، ج۴، ص۱۱۵
- فیروز آبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسه من الصحاح السته، تهران، اسلامیه – چاپ: دوم، ۱۳۹۲ق، ج۳، ص۳۱۲
- عاصفی، مهدی، پیام آورنیکیها، قم، حاذق، ۱۳۸۵ش، ص۱۱۱ به نقل از مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۵۴