انس پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) با قرآن کریم
نویسنده: مرتضی ترابی
منبع: مجله فرهنگ جهاد بهار و تابستان ۱۳۸۵، شماره ۴۳ و ۴۴
انس، یعنی خو گرفتن همدمی و مصاحبت انسان با فرد یا شیء مورد علاقهاش. انسان به لحاظ این که وجودی گسترده دارد و مجمع امیال و گرایشهای مختلف است، زمینه انس با امور گوناگون را داراست. انس انسان با امور متعالی و معنوی منوط به این است که بین او و مأنوسش سنخیت وجود داشته باشد، هرچه این سنخیت بیشتر باشد مؤانست نیز بیشتر خواهد بود. از این رو، هرکس به هر اندازه که از باطل دور باشد، انس با قرآن مجید که سرتاسر آن حق است و هیچ گونه باطلی در آن راه ندارد، بیشتر میشود. انس کامل مختص کسانی است که در اندیشه، اخلاق و کردار از هرگونه باطلی به دور بوده، و حق محور باشند.
انس به یک شیء درهای دل را به روی آن شیء باز میکند، و باعث میشود که روح و جان انسان تحت تأثیر قرار گیرد و رنگ و بوی آن شیء را به خود بگیرد، این تأثیر به تدریج در تمام حرکات و سکنات فرد متبلور میشود. بر این اساس، انس با قرآن مجید که تجلی حق تعالی در این جهان است و سرتاسر دعوت به تعالی و سیر به سوی حق است انسان را به اندازه استعداد و قابلیتهایش از نور و کمال برخوردار میکند تا جایی که انسان در ابعاد مختلف وجودش قرآنی و مظهر قرآن میشود.
قرآن کریم، مانند ریسمانی است که این عالم را به عالم غیب متصل میکند، دارای مراتب و ابعاد گوناگون است. از سوی دیگر، انسان نیز دارای گستره وجودی شگفت آور است که به او استعداد ورود به اعلی علیین را داده است. یعنی قرآن و انسان هر دو دارای مراتب ظاهر و باطن و باطن آنها نیز دارای مراتب گوناگون است، پس انس انسان با قرآن با توجه به این گستردگی، مراتب مختلفی پیدا میکند.
بر این اساس، انس پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ که دارای مقام عصمت و طهارت است با قرآن، انس همه جانبه بوده و در تمام شئون و مراتب قرآن با آن همراه بودند. به نحوی که خود تجسم قرآن مجید بودند، و تمام شئون حضرت، تفسیر آیات الهی بود. زبانشان با تلاوت آیات قرآن انس داشت، ذهنشان با تدبر در معانی آن مأنوس بود و قلبشان آکنده از تجلیات الهی در قرآن بود، و باطنشان با لوح محفوظ ـ که حاوی حقیقت قرآن است ـ در تماس بود، و کردارشان تفسیر عینی قرآن در زندگی بود.
خلاصه آن که پیامبر و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ هم در قرائت، تلاوت و حفظ و هم در علوم و معارف و هم در عمل و تطبیق، همدم و همراه قرآن بودند. این موضوعی است که علاوه بر اصول کلی و نظری میتوان آن را در پرتو شواهدی از زندگی حضرت بررسی کرد.
انس پیامبر گرامی با قرآن کریم
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ که وحی قرآنی را از منبع غیب دریافت کرد، و آن را به عنوان معجزه ابدی، و کتاب نور و هدایت برای بشر به ارمغان آورد، خود بیشتر از همه با این کتاب همدم بود، و اولین عالم و عامل به آن، و کاملترین الگوی انسان قرآنی، در اندیشه، اخلاق و رفتار بودند. ارتباط و انس پیامبر با قرآن ارتباط خاصی بود که در ابعاد خاصش برای هیچ کس ـ غیر از ایشان ـ محقق نشده و نخواهد شد.
قرآن مجید، مملو از دستورهایی است که مخاطب آنها شخص پیامبر گرامی ـ صلی الله علیه و آله ـ است، و مسئولیت انجام آن بر عهده آن حضرت است. هرکدام از این خطابها، از مجاهدتها و تلاشها و سیرههای الهی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ حکایت میکند، و این آیات الهی لحظه به لحظه زندگی آن حضرت را شکل میداده، و همراهی مستمر آن وجود گرامی را با آوای وحی موجب میشد، به طوری که پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ در هر پیش آمدی، منتظر سروش غیبی بودند، و دلشان تنها با نزول آیات قرآن آرام میگرفت و با تاخیر وحی، نگران میشدند.
این حقیقت، هم در بعد اجتماعی و هم در بعد فردی شخصیت پیامبر به وضوح متجلی است. قرآن مجید در آیات متعدد، تلاوت آیات قرآن مجید، برای ابلاغ به مردم، و همچنین تبیین و تعلیم، و اجرای آن را، وظیفه اصلی پیامبر اسلام ـ صلی اله علیه و آله ـ دانسته است و پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ نیز در راستای انجام این مسئولیت الهی، از هیچ کوششی فروگذار نکردند، و در راستای رساندن پیامهای الهی، تا آخرین لحظات عمر مبارک خود، تلاش کردند.
در کنار این وظیفه اجتماعی، پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ مأمور بودند که آیات قرآن مجید را در دل شبها برای خود تلاوت کنند.
خداوند متعال در سوره مزمل میفرماید:
«یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلًا أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا؛۱ ای جامه به خود پیچیده! شب را جز اندکی به پا خیز. نیمی از شب یا کمی از آن را کم کن یا بر نصف آن بیفزای و قرآن را با ترتیل (دقت و تأمل) تلاوت کن»..
قرآن مجید از اهتمام پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ به انجام این دستور خبر داده است.
«إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَهٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَکَ وَاللَّهُ یُقَدِّرُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَیْکُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضَى وَآخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَیْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛۲ در حقیقت پروردگارت میداند و گروهی از کسانی که با تو هستند، نزدیک به دو سوم از شب یا نصف آن یا یک سوم آن را (به نماز) برمیخیزند، و خداست که شب و روز را اندازه گیری میکند (او) میداند که (شما) هرگز حساب آن را ندارید، پس توبه شما را پذیرفت پس هرچه از (قرآن برایتان) میسر است تلاوت کنید و زکات را بپردازید و (قرض الحسنهای) نیکو به خدا وام دهید و هر کار خوبی برای خویش از پیش فرستید آن را نزد خدا بهتر و یا پاداشی بیشتر باز خواهید یافت و از خدا طلب آمرزش کنید که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است».
بیان آیات قرآن برای مردم ـ ولو با در خطر انداختن جان خود و نزدیکانش همه نمونه و نشانههای ارتباط و انس بی نظیر آن حضرت با این کتاب الهی است.
علی ـ علیه السلام ـ که در طول عمر مبارکش همیشه همراه و همراز پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ بودند، در وصف شدت علاقه پیامبر به قرآن کریم میفرماید:
«کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ـ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه ـ لَا یَحْجُزَهُ عَن قَراءه القُرآنَ الّا الجِنابَه؛۳چیزی جز جنابت مانع از تلاوت قرآن رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ نمیشد».
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ هر شب به قرائت سورههای خاصی از قرآن کریم اهمیت میدادند. جابر گفت:
«کَانَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) لَا یَنَامُ حَتَّی یَقْرَأَ الم تَنْزِیلُ وَ تَبَارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ؛۴ پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله ـ تا سورههای مبارکه “الم تنزیل” و “تبارک” را تلاوت نمیکردند، نمیخوابیدند».
«کَانَ (صلیالله علیه وآله) لاَ یَرْقُدُ حَتَّى یَقْرَأَ اَلْمُسَبَّحَاتِ، وَ یَقُولُ: فِی هَذِهِ اَلسُّوَرِ آیَهٌ هِیَ أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ آیَهٍ. قَالُوا: وَ مَا اَلْمُسَبَّحَاتُ؟ قَالَ: سُورَهُ اَلْحَدِیدِ وَ اَلْحَشْرِ وَ اَلصَّفِّ وَ اَلْجُمُعَهِ وَ اَلتَّغَابُنِ؛۵ [آن حضرت] (ص) تا سورههای مسبحات را نمیخواندند، به خواب نمیرفتند و میفرمودند: در این سورهها آیهای است که آن آیه از هزار آیه برتر است. سؤال کردند: مسبحات کدام سورهها هستند؟ فرمود: سورههای حدید، حشر، صف، و جمعه، و تغابن».
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ حتی در شدت بیماری نیز از قرائت قرآن کریم دست نمیکشیدند.
بکر بن عبدالله گفت:
«عمر در حالی بر پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ وارد شد که آن حضرت به شدت بیمار بود، و یا گفت: تب دار بود، به حضرت گفت: ای رسول خدا! چقدر تب شما شدید است؟
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «آن تب از خواندن سی سوره از قرآن من مانع نشد، در حالی که هفت سوره از آنها از سورههای طولانی بودند.» … پیامبر سپس فرمود: «آیا بنده سپاسگزار خدا نباشم؟»۶
چیزی که قرائت قرآن کریم توسط پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ را بر قرائت دیگران برتری میبخشد، این است که حضرت برای رسیدن به مقاصد دنیایی و یا آخرتی قرآن نمیخواندند، بلکه تنها برای شکرگزاری قرآن میخواندند. از این رو، فرمودهاند: «آیا بنده سپاسگزار خدا نباشم؟».
این مقامی است که جز اولیای خاص خدا به آن نمیتوانند برسند.
عشق و علاقه حضرت به قرآن کریم به حدی بود که گاهی یک آیه را از شب تا به صبح تکرار میکردند.
ابوذر گوید:
«یک شب رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نزد ما بود، سپس برخواست و یک آیه را پشت سر هم تکرار میکرد۷: «إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُکَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ؛۸ اگر آنان را عذاب کنی، پس آنان بندگان تو هستند، و اگر آنان را بیامرزی، قطعا تو شکست ناپذیر فرزانهای».
همچنین محبت و علاقه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به قرآن کریم را میتوان از علاقه پیامبر به شنیدن قرائت قرآن به دست آورد.
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ به ابن مسعود فرمود: «برایم بخوان».
ابن مسعود گوید: سوره نسا را آغاز کردم تا رسیدم به آیهای که میفرماید: «(حال تو) چگونه است، آن وقتی که از هر گروهی گواهی بیاوریم، و تو را بر (همه) آنان گواه آوریم» دیدم که اشک از دیدگانش جاری شد، و فرمود: «الان کافی است».۹
انجام برخی از اعمال عبادی و از جمله قرائت قرآن برای برخی از افراد به صورت عادت درمیآید، در این حالت عمل عبادی ظاهری بی محتوا و جسمی بی روح خواهد بود. اما عمل عبادی حقیقی آن است که با توجه و حضور قلب باشد، و همواره برای فرد طراوت و تازگی داشته باشد، حتی اگر بارها تکرار شده باشد. انس حضرت با قرآن چنین خصوصیتی داشت. از این رو پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ در حین قرائت قرآن به خصوص آیاتی که مسئولیت عظیم ایشان را بازگو میکند، به شدت تحت تأثیر واقع میشد.
«قال: و کان رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ إذا قَرَأ هذِه الآیه « وَ ما تَکُونُ فی شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُوداً إِذْ تُفیضُونَ فیهِ وَ ما یَعْزُبُ عَنْ رَبِّکَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّهٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْبَرَ إِلاَّ فی کِتابٍ مُبینٍ»۱۰ بَکَى بُکَاءً شَدِیداً؛۱۱ هنگامی که پیامبر خدا ـ صلی اللّه علیه وآله ـ این آیه را قرائت میکرد: “در هیچ حال نیستی و هیچ قسمتی از قرآن را تلاوت نمیکنی، و هیچ عملی را انجام نمیدهید، مگر این که ما گواه بر شما هستیم در آن هنگام که وارد آن میشوید. هیچ چیز در زمین و آسمان، از پروردگار تو مخفی نمیماند، حتی به اندازه سنگینی ذرهای، و نه کوچکتر، به شدت گریه میکرد».
این تأثر شدید به حدی است که پیامبر فرموده است:
«إنّی لأعَجَبُ کَیفَ لا أشیبُ إذا قَرَأتَ القُرآنَ؛۱۲ من تعجب میکنم که چگونه وقتی قرآن میخوانم پیر نمیشوم».
در حقیقت، آن چیزی که برای پیامبر گرامی از قرائت قرآن مجید متوقع بوده، محقق شده است. از این رو، در حدیث دیگر اینگونه فرمود:
«قَالَ أبُوبَکر: یَا رَسُولَ اَللَّهِ! أَسْرَعَ إِلَیْکَ اَلشَّیْبُ؟ قَالَ: شَیَّبَتْنِی هُودُ وَ اَلْوَاقِعَهُ وَ اَلْمُرْسَلاَتُ وَ عَمَّ یَتَسَاءَلُونَ؛۱۳ ابوبکر از پیامبر پرسید: ای پیامبر خدا! چرا زود پیری به سراغ شما آمد؟ حضرت فرمود: سورههای هود، واقعه، مرسلات و عم یتسائلون مرا پیر کرد».
پینوشت:
- سوره مزمٌل، آیات ۱-۴.
- همان، آیه۲۰.
- مستدرکالوسائل، ج۱، ص۲۶۵.
- تفسیر اهل بیت علیهمالسلام، ج۱۶، ص۴۱۲.
- مستدرکالوسائل، ج۲، ص۲۸۹.
- امالی شیخ طوسی، ج۲، ص۱۸.
- تفسیر مراغی
- سوره مائده، آیه۱۱۸.
- تفسیر اهل بیت علیهم السلام، ج۲، ص۱۹۰.
- سوره یونس، آیه۶۱.
- تفسیر اهل بیت علیهم السلام، ج۶، آیه۴۹۲.
- بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۵۸.
- تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۳۳۲.