گفتوگوی ایبنا با مجتبی رحماندوست درباره جشنواره خاتم
نگاشتن از پیامبر(ص) به نوعی پرداختن به انسان و جهان در الگوی تراز الهی است
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران ، جشنواره ادبی خاتم، بهمنظور تبیین سیره و روش زندگی پیامبر(ص) از سال ۱۳۹۴ بههمت دفتر نشر فرهنگ اسلامی کلید خورد. تعمیق شناخت طبقات و سنین مختلف جامعه با شخصیت، زندگی و سیره رسول اکرم(ص)، تولید آثار فرهنگی (داستان، رمان، نمایشنامه، فیلم و …) با محوریت شخصیت پیامبر گرامی اسلام(ص) بهعنوان الگوی بشریت، ترویج فرهنگ مطالعه، فراهم آوردن زمینه کشف استعدادهای جدید و انتخاب آثار شاخص و انتشار آنها به شیوههای گوناگون از اهداف این جشنواره بهشمار میآید.
فراخوان شرکت در هفتمین دوره جشنواره داستان کوتاه خاتم ویژه پیامبر رحمت(ص) توسط دبیرخانه اینجشنواره منتشر شده و طبق اینفراخوان، موضوع داستان و روایت داستانی ارسالی به جشنواره باید با الهام از بینش، روش، کنش و منش حضرت رسول اکرم(ص) باشد. در رابطه با موضوع این دوره از جشنواره با عنوان جهان پیامبر، جهان ما؛ بینش، روش کنش و منش پیامبر خاتم(ص) و اهداف این جشنواره با مجتبی رحماندوست، نویسنده، شاعر و استاد دانشگاه به بحث و گفتگو پرداختهایم که شرح آن را در ادامه میخوانید.
پیامبر اکرم(ص) قله اسلام است
مجتبی رحماندوست با اشاره به موضوع این دوره از جشنواره با عنوان جهان پیامبر، جهان ما؛ بینش، روش، کنش و منش پیامبر خاتم(ص) گفت: پیامبر اکرم(ص) قله اسلام است. رسول خدا(ص) تنها بهعنوان یک شخص تلقی نمیشود. بینش، روش، کنش و منش ایشان آینههای انعکاس اسلام و تجلیات دین ما مسلمانها است. بهعنوان نمونه وقتی درمورد بینش پیامبر(ص) سخن میگوییم باید به این نکته توجه داشته باشیم که پیامبر(ص) یک انسان تکساحتی نیست. ایشان هم در عرصههای اجتماعی و فردی و درکل در امور دنیوی نگاه و بینشش درست و خاص است و هم در امور آخرتی، یعنی اگر نویسندهای فقط بینش پیامبر(ص) را سوژه کار داستانی خود قرار دهد یک دنیا مطلب در آن وجود دارد. نویسندگان میتوانند نگاه پیامبر(ص) به انسان، زن، مرد، کودک، روح، دنیا و غیره را سوژه کار خود قرار دهند. بهعنوان مثال درمورد بینش پیامبر(ص) مکتوبات تاریخی و احادیث بسیاری وجود دارد، زیرا بینش پیامبر(ص)، بینش یک فرد عادی و معمولی نیست.
وی اظهار کرد: نوع بینش پیامبر(ص) نشاندهنده این است که ایشان در جنبهها و ساحتهای مختلف، همهجانبه هستند و همچنین در برخورد با دشمن، دوست، خانواده و غیره روش منظمی دارند. همچنین پیامبر(ص) در روش کار و در جنگ و صلحمداری ابعاد مختلفی دارند. حال ممکن است بگوییم مگر یک انسان چقدر ظرفیت دارد؟ ایشان انسان متصل به آسمان است و اگر سخنی میگوید یا بینشی دارد، از روی هوا و هوس نیست.
پیامبر(ص) یک انسان تکساحتی نیست
نویسنده کتاب «بازگشت از آسمان» افزود: آنچه در مورد بینش و کنش پیامبر(ص) گفته شد، درمورد عملکرد ایشان نیز صدق میکند. بنابراین اگر ما معتقدیم که پیامبری به نام حضرت محمد(ص) داریم، باید بدانیم ایشان یک انسان تکساحتی نیست. خداوند متعال درباره ایشان در قرآن کریم میفرماید: «اِنَّکَ لَعَلَیٰ خُلُقٍ عَظیم»؛ (تو ای پیامبر دارای اخلاق بزرگی هستی) و یا حضرت علی(ع) میفرماید: در جنگها هر وقت به مشکلی برمیخوردیم از پیامبر(ص) یاری میجستیم (نقل به مضمون). همه اینها نشان میدهد که پیامبر(ص) در عرصه فرماندهی، منش و روش، یک انسان یک سویی نیست. اگر ما میگوییم جهان ما جهان پیامبر(ص)؛ یعنی خود پیامبر(ص) یک جهان است. پیامبر(ص) تالیتلو جهان است. در واقع به یکدیگر وام دادهاند و از هم الگو گرفتهاند؛ یعنی وقتی ما به نویسندهای میگوییم به پیامبر(ص) و شخصیت و منش ایشان بپرداز؛ یعنی در واقع میگوییم به همه جهان با همه مختصاتش در جنبههای مثبت و منفی و الگوی تراز خدایی بپرداز.
وجود پیامبر اکرم(ص) از پدیدههای قابل مطالعه است
وی در پاسخ به این سؤال که چگونه میتوان در ساحت داستان امروز که کاملاً شخصی و از ذهن و تراوشات فکری شخص نویسنده میگذرد، از پیامبر خاتم نوشت؟ گفت: ذهن ما وقتی متولد میشویم، خالی از مشاهدات، شنیدهها، ملموسات، جامعه و اطراف ما است. یکی از پدیدههایی که قابل مطالعه است، وجود پیامبر اکرم(ص) است. وجود پیامبر اکرم(ص) با توجه به توضیحاتی که در سؤال قبل ارائه شد، در عرصه بینش، منش و کنش، وجودی است که بخشی از ذهن ما را میتواند پر کند؛ یعنی اگر کسی به دنبال الگو قرار دادن پیامبر اکرم(ص) و نوشتن داستان درمورد ایشان است، بخشی از ذهنش از رسول خدا یعنی از قرائت تاریخی رسول خدا(ص)، فیلم، هنر، ادبیات و آنچه که رسول خدا(ص) را به این فرد معرفی کرده، اشغال شده است. ذهن هم که از ناکجاآباد پر نمیشود و این کجاآبادها میتواند مشاهدات، مطالعات، دیدنیها و شنیدنیها باشد و بخشی از آن میتواند در مورد پیامبر(ص) باشد. بنابراین انسانی که در مورد پیامبر(ص) درست شنیده، داستان درست مینویسد و انسانی که در مورد پیامبر نادرست شنیده مانند سلمان رشدی مرتد، نادرست مینویسد. درواقع پیامبری که در ذهن یک انسان نویسنده نقش میبندد، میتواند نوع مثبت و منفی داشته باشد و مراتبی نیز دارد، اینها موضوعاتی است که در ذهن داستاننویس شکل پیدا میکند و منجر به خلق اثر میشود.
رحماندوست با اشاره به مؤلفهها و ویژگیهایی که داستان پیامبر خاتم باید داشته باشد، عنوان کرد: گرچه از توان ما خارج است که پیامبر(ص) را در آن سطحی که هست برای مخاطبان ارائه کنیم، اما آنچه مسلم است باید معیارها، چارچوبها و امانتداریهایی را رعایت کنیم. مثلاً درمورد امانتداری، اگر میشنویم یا میخوانیم که پیامبر(ص) اینگونه میزیست و کنش و واکنش داشت، برعکس نگوییم و آن را تحریف نکنیم و سعی کنیم آینه انعکاس واقعیتها باشیم. بهعنوان مثال کتاب «نگهبان غار» را یک نویسنده مصری به نام احمد بهجت در مورد حیواناتی که در قرآن نام برده شده، نوشته که من این کتاب را ترجمه کردهام. موضوع کتاب در مورد داستان حیوانات در قرآن است. خداوند در مورد حیوانات در قرآن صحبتهایی کرده است و این نویسنده داستان حیوانات در قرآن را بازگو کرده، آنجا که قرآن درباره حیوانی مثل سگ اصحاب کهف عیناً مطلب دارد، همان را آورده، یا داستان نهنگی که حضرت یونس را بلعید، اما آنجا که نص قرآن به صراحت به موضوعی اشاره نکرده، مثلاً اینکه نهنگی که یونس را بلعید، پدر یا مادرش که بود؟ یا قبل از اینکه یونس را ببلعد کارش در دریا چه بود؟ نویسنده در مورد اینها عجیب خیالپردازی کرده است. مثلاً در مورد هدهد، خیالپردازیهای عجیب و غریبی کرده است و داستان جذاب و شیرین در مورد هدهد و همچنین سایر حیوانات هفدهگانه قرآن ارائه کرده است. میخواهم بگویم آنجا که نص صریح قرآن و سایر منابع معتبر را در مورد پیامبر(ص) داریم، معیار این است که امانتداری را رعایت کنیم؛ اما آنجا که نص صریح قرآن و دیگر منابع معتبر را نداریم، امکان خیالپردازی وجود دارد.
وی با اشاره به نشانههای خاصی که یک اثر باید داشته باشد تا خواننده را یاد پیامبر خاتم(ص) بیاندازد، عنوان کرد: برای رسیدن به این نشانهها در درجه اول باید کتابهای تاریخ که در زمان نزدیک به پیامبر(ص) نوشته شده و مستندات زندگی آن حضرت را به ما معرفی میکند، مطالعه کنیم. سخنانی که از پیامبر اکرم(ص) در کتب مختلف آمده است، نشاندهنده شاخصههای شخصیتی رسول خدا و روش، منش و کنش پیامبر(ص) است، همچنین نامههایی که پیامبر(ص) به سران کشورهای همجوار خود در آن زمان نوشت و مواردی از این قبیل میتواند ذهن نویسنده را پر کند. هرچه نویسنده ذهنش بیشتر با جهان پیامبر(ص) عجین شده باشد، بیشتر میتواند معیارها و نشانهها را رعایت کند. نتیجه میگیریم نویسنده باید در درجه اول درمورد آداب و اصول داستاننویسی آگاهی کامل را داشته باشد و در درجه دوم وقتی میخواهد داستان پیامبر(ص) را بنویسد، باید به تاریخ و سخنان پیامبر(ص) آشنایی قابل قبولی داشته باشد.
نویسنده کتاب «گل لبخند» تصریح کرد: هنرمند باید متعهد باشد تا هنر متعهد تولید شود. هنر بالذات نمیتواند متعهد باشد، وقتی از سوی هنرمند متعهد خلق شود، هنر متعهد شکل میگیرد. هنرمند برای خلق این اثر متعهد باید زندگی خود را از اثرات و جهان پیامبر(ص) پر کرده باشد و در عمل، گفتار و کردار پیامبر(ص) را در زندگی خود الگو قرار داده باشد. اگر نویسنده توانست از این الگو پیروی کند و بخشی از آن را در زندگی خود به نمایش بگذارد، میتواند اثری خلق کند که آینه نگاه و شخصیت پیامبر(ص) باشد.