در نشست بررسی کتاب «رد نامنظمی روی برفها» مطرح شد:
نوشتن در حوزه داستان دینی مانند حرکت روی پل صراط است
زهر زواریان، نویسنده و منتقد ادبی در نشست نقد و بررسی کتاب «رد نامنظمی روی برفها» گفت: کار در این حوزه، مانند حرکت روی پل صراط و کار سخت و حساسی است و اینکه هرکسی قلم بهدست گرفته و بخواهد درباره بهترین انسانها بنویسد، جفا به موضوع است.
نشست نقد و بررسی کتاب «رد نامنظمی روی برفها»، شامگاه سهشنبه ۲۱ آذرماه با حضور محمدرضا سنگری، محمدجواد جزینی، زهرا زواریان، حمیدرضا شاهآبادی، سید علیاکبر میرجعفری و پرویز شیشهگران در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد.
محمدرضا سنگری، نویسنده و عاشوراپژوه در این نشست بیان کرد: جشنواره خاتم تلاشی است برای شناخت ابعاد مختلف زندگی و شخصیت پیامبر اعظم (ص). در دهههای اخیر در حوزه هنر و ادبیات داستانی بر علیه پیامبر (ص)، کارهای زیادی انجام شده و امیدوارم این جشنواره بتواند در پاسخ به شبهات و شناسایی بهتر این اسوه انسانساز، موثر باشد.
سوال مهم در زمینه انجام پژوهش درباره پیامبر (ص) این است که ما از حضرت محمد (ص) چه بگوییم و چگونه بگوییم؟
این مدرس دانشگاه افزود: کتاب «رد نامنظمی روی برفها» که مجموعه برخی از آثار منتخب جشنواره خاتم را شامل میشود، بعد از چاپ نوعی الگو به نویسندگان بعدی میدهد و شاید نویسندگان نوقلم و کمتر شناختهشده از آن بهعنوان نوعی تراز و معیار استفاده کنند.
نویسنده کتاب «آینهداران آفتاب» با اشاره به اینکه پیوند تخیل با واقعیت در ادبیات داستانی بسیار مهم است، ادامه داد: در بهکار بردن تخیل در ادبیات داستانی باید مرز آن مشخص باشد. نکته دیگر در حوزه نگارش داستان دینی، توجه به مباحث تئوریک و تکنیکهای نوشتن است.
سنگری اظهار کرد: توجه به تجربیات پیشین در زمینه داستان دینی، میتواند به پربارتر شدن جشنوارهای همچون خاتم کمک کند. پیش از انقلاب کتاب «پیامبر» اثر زینالعابدین رهنما به نگارش درآمد و پس از انقلاب نیز آثار فاخری از نویسندگانی همچون میثاق امیرفجر و ابراهیم حسنبیگی درباره پیامبر (ص) منتشر شده است که میتواند مورد بررسی قرار گیرد.
ترسیم چهرهای ناقص از پیامبر (ص) در داستانها
زهرا زواریان، دیگر سخنران این نشست درباره داستان دینی و جنبه پدیداری شخصیت پیامبر (ص) در این داستانها، گفت: صحبت درباره پیامبر (ص) بهعنوان کاملترین انسان، کار چندان آسانی نیست. متاسفانه این روزها به دلیل تکرار برخی واژگان خیلی از مفاهیم برای ما آسان بهنظر میرسد، ولی پرداختن به شخصیت انسان والایی همچون حضرت محمد (ص) کار آسانی نیست.
این منتقد ادبی افزود: باید ببینیم با خواندن کتاب «رد نامنظمی روی برفها» چه چهرهای از پیامبر (ص) برای ما ترسیم میشود؟ آیا مخاطبان کتاب مسلمان هستند یا غیرمسلمان؟ برای افرادی که داستان دینی مینویسند، این پرسشها بسیار مهم است. اگر مخاطب مسلمان باشد، با پیامبر (ص) آشنایی اولیه و علاقه و ایمان دارد و اگر مخاطب غیرمسلمان باشد، رویکرد کاملا متفاوت است. برای دستاندرکاران جشنواره و کسانی که میخواهند جریانسازی کنند، توجه به این دو رویکرد بسیار مهم است. بهنظر میرسد که مخاطب این مجموعه مسلمانان هستند و در اینصورت موضوعات داستانهای این کتاب تاحدودی برای مخاطبان تکراری است، چراکه این داستانها بیشتر بر جنبههای اخلاقی شخصیت پیامبر (ص) تاکید دارند.
نویسنده کتاب «خاتون عشق» ادامه داد: داستان دینی، گاهی حس دینی را برمیانگیزد و گاهی براساس یک موقعیت دینی نوشته میشود. بهنظر داستانهای این کتاب، براساس موقعیت دینی نوشته شدهاند و نویسنده از ابتدا با این پیشفرض شروع به نوشتن کرده است. موضوع دیگر، بحث تجربه دینی است که نویسنده براساس تجربه خاص خود داستانی را روایت میکند که این نوع داستاننویسی، در این مجموعه کمتر دیده میشود.
زواریان بیان کرد: چهرهای که در این داستانها از پیامبر (ص) ترسیم میشود، چهرهای بسیار ناقص نسبت به شأن و شخصیت والای ایشان است و نشان میدهد که هنوز در ابتدای راه هستیم. باید بتوانیم داستانهای تاثیرگذارتری خلق کنیم تا بتواند مخاطب را تکان داده و تاثیر ماندگاری بر جان و روح او بگذارد. بهنظر میرسد خیلی سادهانگارانه با این موضوع روبهرو شدهایم و شاید یکی از دلایل آن ادبیات رسمی کشورمان باشد. حضرت محمد (ص) و شأن و شخصیت ایشان در این داستانها خیلی محدود روایت شده و جای کار بیشتری دارد. باید بیشتر، جدیتر و پویاتر کار کنیم.
نویسنده داستان «زهیر» درباره مقدمه کتاب نیز گفت: مقدمه کتاب چندان مقدمه داستانی نیست و نگاهی از بالا به پایین دارد. به اینصورت که انگار ظرفی به نام داستان وجود دارد که موضوعی به نام پیامبر (ص) در آن قرار میگیرد. هنر و اثر هنری ظرف نیست که بتوان هر مظروفی را در آن جای داد، باید بتوانیم اتحاد و هارمونی بین ظرف و مظروف را ایجاد کرده و داستانهایی خلق کنیم که به وجهه هنری نزدیکتر باشند.
این منتقد ادبی افزود: بهتر بود رتبه هر داستان در جشنواره نیز در ابتدای هر داستان در کتاب ارائه میشد تا خواننده دید بازتری داشته باشد. نکته دیگر اینکه از نیمه کتاب، سطح داستانها پایین آمده و حتی برخی از داستانهایی که در جشنواره رتبهای نیاوردهاند در این مجموعه گنجانده شدهاند و این موضوع هارمونی و سطح کتاب را تحتتاثیر قرار داده است. در متن کتاب نیز غلطهای تایپی و ویرایشی دیده میشود.
زواریان با اشاره به اینکه نگاه ما به این مجموعه نگاهی ایدئالیستی بوده، اظهار کرد: البته در کنار نقاط ضعف باید گفت که داستانهای خوبی هم در این کتاب وجود دارد. بحثهای نهیلیستی و رویگردانی جوانان از دین، نیاز به رویکرد و نگاه جدید را در حوزه مسائل دینی روشن میکند که باید در نگارش داستان دینی به آن توجه کرد. به اعتقاد من بهترین لطف در حق داستان دینی این است که حمایت را از روی آنها برداریم و اجازه دهیم عاشقان این حوزه وارد گود شوند. کار در این حوزه، مانند حرکت روی پل صراط و کار سخت و حساسی است و اینکه هرکسی قلم بهدست گرفته و بخواهد درباره بهترین انسانها بنویسد، جفا به موضوع است.
نویسنده کتاب «زنی در جزیره گمنام» گفت: باید بتوانیم توجه نویسندگان حرفهای را به این جشنواره جلب کنیم که میتواند به افزایش سطح کیفی جشنواره کمک کند. همچنین برگزاری میزگردهای تخصصی با حوزه متخصصان حوزههای مختلفی همچون عرفان، فلسفه و تاریخ اسلام و طرح مباحث بینرشتهای نیز در غنابخشی جشنواره خاتم مفید است.
توجه به چارچوب هنری در نوشتن داستان دینی
سید علیاکبر میرجعفری نیز در این نشست، با اشاره به اینکه هر جشنوارهای به نوعی سفارش به نویسندگان است، افزود: در جشنوارههای به نوعی به نویسنده سفارش داده میشود تا انگیزه پیدا کرده و درباره موضوعی قلم بزند. البته موجب میشود گاهی داستان آنقدر سفارشی شود که از مایههای هنری خارج شود. هر هنری یک چارچوب دارد و وقتی از آن چارچوب خارج شود، دیگر هنر نیست.
این شاعر و نویسنده در ادامه بیان کرد: اگر فرض کنیم در دوره نخست جشنواره، نویسندگان هیچگونه ذهنیتی نسبت به ملاکهای داوری نداشتند، چاپ کتابهای دو دوره جشنواره به نویسندگان دورههای بعدی ذهنیتی میدهد تا گوشهچشمی به این داستانهای برگزیده داشته باشند.
نویسنده داستان «مرد چهلم» گفت: از نویسندگان صاحبنام هیچ اثری در این مجموعه دیده نمیشود و البته بهطور معمول نویسندگان شناختهشده از حضور در این جشنوارهها دوری میکنند و شاید دلیل این باشد که میخواهند به جوانان میدان داده و یا شاید نمیخواهند کارشان در کنار آثار نوقلمان قضاوت شود. اما وقتی جشنواره مزین به نام پیامبر (ص) است، باید قدری متفاوت به آن نگاه کرد.
میرجعفری ادامه داد: وقتی جشنوارهای با این نام و کیفیت برگزار میکنیم، انتظار میرود که مجموعهای قابل دفاع از دل آن بیرون آید و هر کدام از داستانها را از مجموعه جدا کنیم بتوانیم بگوییم کتابی درباره پیامبر (ص) بوده و در اینصورت میتوان گفت این مجموعه داستان موفق است.
این شاعر و نویسنده در پایان با ارائه یک پیشنهاد، افزود: میتوان با جمعآوری آثار مرتبط با پیامبر (ص) در یک برهه زمانی و تاریخی و معرفی آنها، پیشزمینهای هم به افرادی که میخواهند تازه درباره موضوع دینی و پیامبر (ص) داستان بنویسند، ارائه دهیم.
همه بضاعت پژوهشی ما درباره پیامبر (ص) این نیست
محمدجواد جزینی، دیگر سخنران و منتقد حاضر در نشست نقد و بررسی کتاب «رد نامنظمی روی برفها»، اظهار کرد: در زمانهای زندگی میکنیم که رسانههای جهان پر از تصاویر و تعاریف دینی است و کمتر روزی است که تصویر و یا نقلی از دین اسلام و پیامبر (ص) را در اذهان جهانیان نبینیم. حتی در کشور خودمام هم افعالی را میبینیم که احتمالا خطرناک است. در چنین وضعیتی، گروهی در پاسخ به این تبلیغات و تفکرات و برای معرفی چهره واقعی پیامبر (ص)، چنین جشنوارهای را برگزار میکنند که جای قدردانی دارد.
این نویسنده و منتقد حوزه ادبیات داستانی، ادامه داد: در کشور ما برخلاف دنیا، جشنواره برگزار میشود و بعد از معرفی برگزیدگان و هرکس دنبال کار خود رفته و حمایتی از نویسندگان برتر صورت نمیگیرد. بهنظر میرسد که در این جشنواره تلاش شده که این وظیفه مغفولمانده، احیا شود تا سطح دانش ما در این زمینه ارتقاء پیدا کند.
جزینی گفت: تلاش شده برای معرفی شأن و جایگاه پیامبر (ص) جشنوارهای برگزار شود، ولی نکته قابل توجه این است که وقتی مقدمه کتاب منتخب جشنواره را میبینیم، انگار همه بضاعت و عقبه پژوهشی ما درباره پیامبر (ص) همین بوده، در حالیکه چنین نیست. بضاعت داستاننویسان ما از آنچه در این مجموعه میبینیم، بیشتر است.
نویسنده مجموعه داستان «تابستان پرماجرا» بیان کرد: دو نوع داستان در این مجموعه دیده میشود. دو قصه «مباهله» و «مرد چهلم» به متن تاریخ رفته و نوعی روایت تاریخی دارند و ۹ داستان دیگر تلاش داشتند دغدغههای امروزی ما را به مستندات تاریخی متصل کنند. در کشور ما، یک عده مانند نویسندگان دو داستان «مباهله» و «مرد چهلم» با روایت تاریخی، بخشی از تاریخ را بزرگنمایی میکنند. بهعنوان مثال، داود میرباقری در سریال «امام علی (ع)» یک داستان عاشقانه را پررنگ کرده و یک قصه جذاب برای مردم میگوید و در عینحال در پسزمینه آن با ظرافت، حکایت اصلی را روایت میکند که این تجربه بسیار آموزنده است.
وی با نگاهی به قصههای این کتاب، افزود: بیشتر قصههای این کتاب بر این محور است که یک نفر حدیثی از پیامبر (ص) می بیند و ناگهان دگرگون میشود که این سادهانگاری در نوشتن داستان است که بهنظر میرسد نوینده یا خواننده یا داستان و یا هردو را دستکم گرفته است. گمان میکنم که در این زمینه بدفهمی اتفاق افتاده است. کاش در کنار برگزاری جشنواره، به مباحث تئوریک هم بپردازیم و به تجربههای زیادی که در داخل و خارج از کشور وجود دارد نیز توجه کنیم. انگار در کشور ما عادت شده که تجربههای ماقبل خود را نبینیم.
جزینی در پایان با تاکید براینکه همه مشکلات به نویسنده باز نمیگردد، گفت: علاوه بر قلم نویسنده، موضوعاتی همچون انقطاع از گذشته و مشکلات زیربنایی و سیاستگذاری هم در خلق آثار شاخص دخیل هستند. امروز نویسندگان زیر تیغ انتقاد هستند که چرا نمیتوانند بنویسند در حالیکه بخشی از مشکل جای دیگر است و تا آن بخشهای بنیادی اصلاح ساختاری نشود، مشکل حل نخواهد شد. در کنار تلاش ما، باید اصلاحاتی انجام شود که نمیشود.
قدمهای اول یک حرکت، بعد از یک دوره فترت
حمیدرضا شاهآبادی، نویسنده ادبیات داستانی نیز بهعنوان سخنران پایانی نشست، اظهار کرد: برای نوشتن داستان تاریخی چند حالت وجود دارد؛ نخست اینکه داستان تاریخی را با استناد کامل به واقعیات پیش ببریم. حالت دیگر، درنظر گرفتن بستر تاریخی است که در حاشیه آن وقایعی را خلق کنیم که برساخته تخیل ما هستند. نوع دیگر، نظیرهسازی تاریخی بوده به این معنی که وقایع امروزی را در قالب تاریخی و یا وقایع تاریخی را در قالب امروزی بیان کنیم. برخی از داستانهای این مجموعه نیز نظیرهسازی هستند.
نویسنده مجموعه داستان «دایره زنگی» ادامه داد: از این منظر، نکته مهم این است که شخصیت پیامبر (ص) و وقایع صدر اسلام را صرفا حادثه تاریخی نبینیم، بلکه بهصورت نوعی حرکت اندیشهای و فکری به آن نگاه کنیم که میخواهد در بستر تاریخ رشد کند. باید با نگاه وسیعتر، خلأهای موجود را برطرف کرد.
شاهآبادی افزود: احساس میکنم این مجموعه علیرغم همه ضعفها، گامهای اول یک فکر و حرکت است. متاسفانه رابطه ما با گذشته خودمان قطع شده است. انقطاع از یک سنت و قالب درست و روی آوردن به ظاهر، احساس خطر برای ما است. شاید برگزارکنندگان جشنواره احساس کردند که جامعه روزبهروز از باطن به ظاهر نزدیک میشود و باید این خلأ را پر کرد.
نویسنده رمان «اعترافات غلامان» گفت: فکر میکنم جشنواره خاتم با این هدف برگزار میشود که توجه نویسندگان را به موضوع جلب کند. اگر به مشکلات توجه کنیم، این حرکت در آینده به نتیجه میرسد. این جشنواره، قدمهای اول یک حرکت، بعد از یک دوره فترت است.