الگوی کامل حکمرانی
حکومت پیامبر(ص)، اثباتِ توانایی اسلام
حضرت آیتالله خامنهای
منبع: Khamenei.ir
دین «عبارت است از مدیر مجموعه زندگی انسان؛ یعنی برنامه جامع؛ نه برنامه شخصی و برنامههای صرفاً عبادی و فردی انسان». ۲۱/۱۲/۱۳۹۹ به تعبیر بهتر، «عرصه فعّالیّت این دین، تمام گستره زندگی بشر است؛ از اعماق قلب او تا مسائل اجتماعی، تا مسائل سیاسی، تا مسائل بینالمللی، تا مسائلی که به مجموعه بشریّت ارتباط دارد». ۲/۸/۱۴۰۰
بر همین اساس، «چون مسائل اجتماعی و وظایف مهمّ جامعهسازی و تمدّنسازی در اسلام وجود دارد، لذا اسلام به مسئله حاکمیّت هم اهتمام دارد. نمیتوان فرض کرد که اسلام نظم اجتماعی را به یک شکلی مطالبه کند امّا مسئله حاکمیّت و ریاست دین و دنیا را در آنجا مشخّص نکند… پس بنابراین لازم است که مشخّص کند در رأس این جامعه چه کسی باشد، چه باشد و امام را معیّن کند». ۲/۸/۱۴۰۰ به همین دلیل قرآن کریم، از پیامبر، تعبیر به امام و رهبر میکند و هنگامی که «پیغمبر اکرم وارد شد به مدینه، اوّلکاری که کرد، تشکیل قدرت سیاسی و اجتماعی بود؛ یعنی تشکیل حکومت داد». ۳/۱/۱۳۹۹ اسلام با تشکیل حکومت در مدینه و تشکیل جامعه مدنی نبوی نشان داد و ثابت کرد که اسلام فقط نصیحت کردن، موعظه کردن و دعوت کردن به زبان نیست. اسلام میخواهد حقایق احکام الهی در جامعه تحقق پیدا کند؛ این جز با ایجاد قدرت الهی امکانپذیر نیست». ۴/۹/۱۳۸۹ تشکیل حکومت توسط پیامبر، «درست عکسِ نظر کجبینانه کسانی که مدّعی هستند اگر قدرت با دین همراه شود، دین فاسد میشود! نه؛ قضیه عکس است. دین اگر با قدرت همراه شود، خواهد توانست گسترش و بسط پیدا کند». ۱۹/۹/۱۳۷۵ به تعبیر دیگر، نمیشود که «مردم، عقیدهای را در ذهن خودشان حفظ کنند و اعمال شخصی را انجام دهند، امّا نظام اجتماعی، تحت حاکمیت دشمنان خدا و اندادالله باشد»! ۷/۹/۱۳۷۶ بلکه اساساً «آن عاملی که در اسلام ضامن اجرای احکام است، حکومت اسلامی و حاکمیت احکام قرآن است». ۱۶/۱/۱۳۷۸ لذا «استقرار حکومت، اولین تکلیف همه انبیای الهی محسوب میشود». ۳۱/۱/۱۳۷۷ و «تشکیل حکومت اسلامى، آرزوى همه اولیاءالله در طول تاریخ بوده است». ۱۶/۹/۱۳۷۴
شاخصهای حکومت نبوی
«سیره نبىّاکرم در دوران دهساله حاکمیت اسلام در مدینه… گزافه نیست اگر بگوییم درخشانترین دورههای حکومت در طول تاریخ بشری است». ۲۸/۲/۱۳۸۰ حال سؤال این است که حکومت ایشان، چه تفاوتی با حکومتهای دیگر داشته است؟ اول اینکه «حکومت پیغمبران، حکومتی مردمی بود؛ برای مردم و در خدمت منافع آنان بود و مردم به پیامبران عشق میورزیدند. وقتی پیغمبر ما حکومت تشکیل داد، مردم به او عشق میورزیدند… چنین حکومتی، با چنان پایه و قاعده مردمی است که میتواند اصلاحات کند». ۱۵/۱/۱۳۷۱ در مقابل نیز پیامبر به مردم عشق و علاقه داشت. تا جایی که قرآن میفرماید «عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم حَریصٌ عَلَیکُم بِالمُؤمِنینَ رَؤُفٌ رَحیم» (سوره توبه، آیه ۱۲۸) یعنی «مشکلات زندگی انسانها و جوامع بشری گران است بر جان مبارک پیغمبر اسلام… مشتاق هدایت آنها و مشتاق سعادت آنها است ۱۶/۲/۱۳۹۵ به بیان بهتر، پیامبر در «نظام اسلامی نمیتواند نسبت به فرهنگ و اخلاق مردم خود بیتفاوت باشد. نظام اسلامی نظامی نیست که فقط به فکر حفظ قدرت خود باشد و نسبت به عملکرد مردم خود – حتی اگر به ورطه اخلاقی بیفتند – بیتفاوت بماند. نظام اسلامی از آنچه که مردم را منحرف و گمراه میکند، رنج میبرد… این روش پیامبر گرامی است و نظام اسلامی همان روش را باید داشته باشد». ۶/۱۲/۱۳۸۱ بنابراین یکی از ویژگیهای حکومت نبوی «مسئولیّت در قبال سلامت عمومی جامعه است… پیغمبر اکرم پیش خدای متعال التماس میکند، تضرّع میکند که «اَللّهُمَّ اهدِ قَومی». ۶/۹/۱۳۹۳
ویژگی دیگر حکومت پیامبر، اتحاد است: «امروز اگر پیامبر مکرم اسلام (ص) در میان ما بود، به اقتضای آیه شریفه «عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم حَریصٌ عَلَیکُم بِالمُؤمِنینَ رَؤُفٌ رَحیم» مسلمین را به اتحاد دعوت میکرد؛ از ایجاد اختلافات جلوگیری میکرد». ۱۰/۱۱/۱۳۹۱ «در نظام نبوی، درگیریهای برخاسته از انگیزههای خرافی، شخصی، سودطلبی و منفعتطلبی مبغوض است و با آن مبارزه میشود. فضا، فضای صمیمیّت و اخوّت و برادری و همدلی است». ۲۸/۲/۱۳۸۰ اساساً «در نظام اسلامی، حکومت با محبت، با ایمان، با وحدت و همدلی، همچنین با هم بودن مردم و حکومت، با هم بودن اجزای حکومت و با هم بودن اجزای مردم است». ۲۷/۱/۱۳۷۷
ویژگی دیگر اینکه «در نظام نبوی، پایه همه چیز، دانستن و شناختن و آگاهی و بیداری است. کسی را کورکورانه به سمتی حرکت نمیدهند؛ مردم را با آگاهی و معرفت و قدرتِ تشخیص، به نیروی فعّال – نه نیروی منفعل – بدل میکنند». ۲۸/۲/۱۳۸۰
قانونگرایی و مبارزه با تخلّف دیگر شاخص حکومت نبوی است: «حافظ و نگهدارنده ضابطه و قانون بود و نمیگذاشت قانون – چه توسط خودش، و چه توسط دیگران – نقض شود. خودش هم محکوم قوانین بود. آیات قرآن هم بر این نکته ناطق است. برطبق همان قوانینی که مردم باید عمل میکردند، خود آن بزرگوار هم دقیقاً و بهشدّت عمل میکرد و اجازه نمیداد تخلّفی بشود». ۲۳/۲/۱۳۷۹
شاخص دیگر اینکه «جامعه و نظام نبوی، توسریخور، وابسته، دنبالهرو و دست حاجت به سوی این و آن درازکن نیست؛ عزیز و مقتدر و تصمیمگیر است؛ صلاح خود را که شناخت، برای تأمین آن تلاش میکند و کار خود را پیش میبرد». ۲۸/۲/۱۳۸۰
و در نهایت رسیدگی به ضعفا و توجه به عدالت اجتماعی شاخص مهم دیگر در حکومت نبوی است: «سیره پیغمبر این است که با فقرا و با ضعفا و مانند اینها کنار میآمد. به شئون ظاهری و آن چیزهایی که به حسب ظاهر موجب جلال و شوکت و این چیزها است، اهمّیّتی نمیداد». ۳/۱۰/۱۳۹۸
حکومت نبوی، الگوی نظام اسلامی
نکته مهم اینکه پیامبر، با تشکیل حکومت اسلامی، به همه نشان داد که اسلام توانایی مدیریت زندگی انسان را دارد. زیرا پیامبر «ده سال بیشتر هم حکومت نکرد؛ اما پیریزی یک بنائی را کرد که در طول قرنهای متمادی، قله بشریت در علم، در تمدن، در پیشرفت معنوی، در پیشرفت اخلاقی، در ثروت، همین جامعه بود». ۲۱/۱۱/۱۳۹۰ و «از جمله شگفتیهای زندگی آن حضرت این است که در طول این ده سال، یک لحظه را هدر نداد… فقط ده سال کار حکومتی و سیاسی و جمعی کرده بود. چه عمر بابرکتی»! ۲۸/۲/۱۳۸۰ «[پیامبر مکرم اسلام] ده سال حکومت کرد؛ اما اگر بخواهیم عملی را که در این ده سال انجام گرفته، به یک مجموعه پُرکار بدهیم تا آن را انجام دهند، در طی صد سال هم نمیتوانند آن همه کار و تلاش و خدمت را انجام دهند. اگر ما کارهای امروزمان را با آنچه که پیغمبر انجام داد، مقایسه کنیم، آنگاه میفهمیم که پیغمبر چه کرده است. اداره آن حکومت و ایجاد آن جامعه و ایجاد آن الگو، یکی از معجزات پیغمبر است». ۲۸/۲/۱۳۸۰
بنابراین حکومت پیامبر یک الگوی کامل است. در حقیقت «پیغمبر وارد مدینه شد تا این نظام [اسلامی] را سرِ پا و کامل کند و آن را برای ابد در تاریخ، به عنوان نمونه بگذارد تا هرکسی در هرجای تاریخ – از بعد از زمان خودش تا قیامت – توانست، مثل آن را به وجود آورد و در دلها شوق ایجاد کند تا انسانها به سوی چنان جامعهای بروند». ۲۸/۲/۱۳۸۰ لذا در دوران معاصر که خداوند نعمت حکومت اسلامی را به ما عنایت کرده، ضرورت دارد هرچه بیشتر خود را با این الگو منطبق کنیم. طبق این بیان، «حکومت اسلامی، یعنی کارگزارانش برای اسلام و خدا کار میکنند، نه برای خود». ۱۴/۹/۱۳۶۹ به تعبیر دیگر «حکومت اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، آن وقتی سربلند است که بتواند حدود الهی را حفظ کند». ۱۰/۱۰/۱۳۶۹ نکته مهمتر اینکه «مطالبه اسلام از مسلمین، ایجاد نظام اسلامی بهنحو کامل است؛ مطالبه اسلام، تحقّق کامل دین اسلام است… دین حدّاقلّی و اکتفای به حدّاقلها، از نظر اسلام قابل قبول نیست». ۲۱/۱۲/۱۳۹۳ همانطور که پیامبر اینگونه بود. «اولْعامل به همه احکام اسلام، خودِ شخص نبی مکرم اسلام بود… یعنی چیزی نبود که به او امر کند، خود او از آن غافل بماند». ۲۹/۴/۱۳۸۸ خلاصه اینکه همه مسئولان و کارگزاران باور داشته باشند که «نجات این کشور و رسیدن آن به نقطهای که شایسته این ملت است، فقط در سایه اسلام، جمهوری اسلامی و نظام اسلامی امکانپذیر است». ۱۴/۳/۱۳۸۱