حقوق همسایگان در سیره و سخن نبوى(ص)

اسلام براى همسایگان همچون خویشاوندان، حقوقى قایل شده که اگر کسى بخواهد آن‌ها را نادیده انگارد یا ضایع نماید، گناه‌کار، خاطى و متجاوز است. در آیه ۳۶ سوره نساء، خداوند از انسان مسلمان و بنده راستین و با اخلاص خود مى‌خواهد که پس از اطاعت و عبادت او، حق بندگان دیگر و آداب معاشرت را مراعات کند و در واقع طبق این آیه، خداوند نسبت به حق خویش و حقوق انسان‌ها ده فرمان بسیار مهم صادر نموده است که بند ششم و هفتم آن، در خصوص همسایگان دور و نزدیک است که اولاً رعایت حقوق آنان طبق مفاد این آیه، عمل نمودن فرمان واجب الهى است و ثانیاً این رفتار در ردیف پرستش خداوند و شرک نورزیدن به او آمده است. مفسرین براى «جَارِ ذِی الْقُرْبَى» و «جَارِ الْجُنُبِ» که در این آیه آمده، بررسى‌هاى گوناگونى ارائه داده‌اند.۱

22

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

حقوق همسایگان در سیره و سخن نبوى(ص)

نویسنده: غلامرضا گلی زواره قمشه‌ای

منبع: فرهنگ کوثر، ۱۳۸۰، شماره۵۰

پس از خانواده که کوچک‌ترین و اساسى‌ترین تشکل اجتماعى انسان‌ها به شمار مى‌آید، افرادى که در یک محل گرد هم مى‌آیند و با یکدیگر همسایه مى‌شوند با وحدت، وفاق و معاشرت‌ها و روابط عاطفى مى‌توانند پاسدار بعد انسانى و ارزشى و ضامن استحکام و استوارى واحد اجتماعى خویش باشند.

اسلام براى همسایگان همچون خویشاوندان، حقوقى قایل شده که اگر کسى بخواهد آن‌ها را نادیده انگارد یا ضایع نماید، گناه‌کار، خاطى و متجاوز است. در آیه ۳۶ سوره نساء، خداوند از انسان مسلمان و بنده راستین و با اخلاص خود مى‌خواهد که پس از اطاعت و عبادت او، حق بندگان دیگر و آداب معاشرت را مراعات کند و در واقع طبق این آیه، خداوند نسبت به حق خویش و حقوق انسان‌ها ده فرمان بسیار مهم صادر نموده است که بند ششم و هفتم آن، در خصوص همسایگان دور و نزدیک است که اولاً رعایت حقوق آنان طبق مفاد این آیه، عمل نمودن فرمان واجب الهى است و ثانیاً این رفتار در ردیف پرستش خداوند و شرک نورزیدن به او آمده است. مفسرین براى «جَارِ ذِی الْقُرْبَى» و «جَارِ الْجُنُبِ» که در این آیه آمده، بررسى‌هاى گوناگونى ارائه داده‌اند.۱ به همین دلیل، امام صادق(ع) فرموده است:

«عَلَیْکُمْ بِحُسْنِ اَلْجِوَارِ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ بِذَلِکَ؛۲ بر شما باد به خوش همسایگى، پس به درستى که خداوند بدان امر کرده است». آن فروغ فروزان در فرموده‌اى دیگر شیعیان را به این موضوع توجه داده است:
«(رسول اکرم(ص) براى پرهیزگارى، اهتمام در راه دین، راستى در گفتار، اداى امانت، سجده طولانى و خوش رفتارى نسبت به همسایه، مبعوث شده‌اند»۳

پیامبراکرم(ص) نیز به مسلمین توصیه نموده‌اند: «اگر خواستار آن هستید که پروردگار و فرستاده‌اش شما را دوست بدارند, وقتى امانتى به شما سپردند آن را ادا کنید و در سخن و گفتار صداقت را در نظر داشته و با همسایگان خود به نیکى رفتار کنید.»۴

حد همسایگى، حقوق همسایگان

رسول اکرم(ص) در خصوص حد همسایگى فرموده‌اند: «کُلُّ أَرْبَعِینَ دَاراً جِیرَانٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ؛۵ تا چهل خانه از رو به رو، پشت سر، طرف راست و سمت چپ، همسایه محسوب مى‌گردند.» از رسول اکرم(ص) در باره حد همسایگى سؤال شد، فرمودند: «حَدُّ اَلْجَوارِ أَرْبَعُونَ ذِرَاعاً؛۶ حد همسایگى چهل خانه است». ابن قدامه روایت مرسله‌اى از عایشه نقل کرده که در آن آمده است از نبى اکرم(ص) از حد همسایگى سؤال شد که همین جواب را دادند.۷

امام صادق(ع) فرموده است: مردى از انصار نزد رسول اکرم(ص) آمد و عرض کرد: خانه‌اى از فامیلى خریده‌ام و نزدیک‌ترین همسایه‌ام کسى است که به خیرش امیدى ندارم و از شرش هم مصون نمى‌باشم. رسول خدا(ص) به حضرت على(ع) و ابوذر فرمود: که در مسجد فریاد بزنند: «ایمان ندارد کسى که همسایه او از شرش در امان نیست». پس سه بار این مطلب را گفتند. بعد از آن با دست خود اشاره فرمودند تا چهل خانه از پس و پیش و راست و چپ.۸

اگر مردم این توصیه‌ها را مراعات کنند و وظایف خویش را در مورد همسایگان تا چهل خانه انجام دهند و حقوق متقابل در مورد این چهل خانه رعایت شود، مردمى که در شهرک‌ها، محله‌ها، روستاها و چادرهاى عشایرى زندگى مى‌کنند، تا مسافت قابل ملاحظه‌اى به دلیل رفتارهاى پسندیده نسبت به همدیگر از زندگى توأم با آرامش، مودت، اطمینان و اعتماد متقابل برخوردار خواهند شد و چنین پدیده‌اى بر رشد عاطفى، فرهنگى، بهبود ساختار اجتماعى و اقتصادى این نواحى اثر خود را خواهد بخشید. و افراد بسیارى قادرند دشوارى‌ها و ناملایمات را پشت سر نهند یا در هنگام گرفتارى‌ها به یارى هم بشتابند و از معضلات زندگى یک‌دیگر گره گشایى کنند.
البته یادآورى مى‌گردد، افرادى که در همسایگى ما به سر مى‌برند، بنا به اعتقادات و خویشاوندى، بر سه دسته قرار مى‌گیرند. چنانچه در روایتى آمده است:

«فَالَ‌النَّبی(ص) اَلْجِیرَانُ ثَلاَثَهٌ جَارٌ لَهُ حَقٌ واحِد وَجَارٌ لَهُ ثَلَاثَهُ حُقُوقٍ وَ جَارٌ لَهُ حَقَّانِ فَالجَارٌ لَهُ ثَلَاث حُقُوقٍ اَلْجَارُالْمُسلِم ذوُاالرَّحِم فَلَهُ حَقُّ اَلْجِوَارِ وَ حَقُّ الْإِسْلَامِ و حَقُّ الرَّحِم وَ اَمَّاالَّذی لَهُ حَقَّانِ فَالْجَارُالْمُسلِم لَهُ حَقُّ اَلْجِوَارِ وَ حَقُّ اَلْإِسْلاَمِ وَ اَمَّاالَّذی حَقٌّ وَاحِدٍ، الجَارُالمُشْرِکُ؛۹ نبى اکرم(ص) فرمود: همسایگان به سه دسته تقسیم مى‌شوند: نخست، همسایه‌اى که در سه محور برگردن ما حق دارد؛ حق همسایگى، حق خویشاوندى و حق اسلام (برادری دینى)، دوم، همسایه‌اى که داراى دو حق است؛ حق همسایگى و حق برادر ایمانى. سوم، همسایه‌اى که داراى حق همسایگى است و آن، همسایه مشرک مى‌باشد».
در نهج الفصاحه به نقل از رسول اکرم(ص) آمده است: «پس همسایه‌اى که یک حق دارد، او کم حق‌ترین همسایگان است».۱۰
در روایت دیگری که از پیامبراکرم(ص) نقل شده است ـ پس از دسته بندى همسایگان به سه گروه مورد اشاره ـ در خصوص همسایه‌اى که یک حق دارد آمده است:
«وَ مِنهُم مَن لَهُ حَقٌّ واحد الکافر لَهُ حَقُّ الجوار؛۱۱ دسته‌اى تنها یک حق دارند و آن، کافر است که وظیفه ماست حق همسایگى را نسبت به وى مراعات کنیم».
ملامحسن فیض کاشانى مى‌گوید: پس بنگر که چگونه براى فرد غیر مسلمان به محض همسایگى، حقوقى ثبت گردیده است.۱۲
دقت در این تقسیم بندى، مؤید آن است که تعهد و مسئولیت ما تا حدى در مورد همسایگان فراگیراست که حتى اگر کافر یا مشرکى در جوار ما مسکن داشته باشد، در ارتباط با او باید وظایف حقوقى، اخلاقى و رفتارى خود را انجام دهیم و کوتاهى در عملى ساختن حقوق مذکور، بیانگر خللى در جنبه‌هاى اخلاقى و معاشرت ماست.
رسول اکرم(ص) فرموده است: «دانى که حق همسایگى چیست؟ سوگند به خدایى که جان محمد در ید قدرت و فرمان اوست، به حق همسایه نرسد جز کسى که خداوند بر وى رحمت کرده باشد.۱۳
خاتم رسولان(ص) در تشریح حق همسایه فرموده است:
حق الجار اِن مَرِضَ عِدتَهُ وَ اِن مَاتَ شَیَّعَته وَ إِنِ اِسْتَقْرَضَکَ أَقْرَضْتَهُ وَ إِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ هَنَّأْتَهُ وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِیبَهٌ عَزَّیْتَهُ وَ لا تَرفع بنإک فَوقَ بنائِه فَتَسدَ عَلیهِ الرّیح؛۱۴ حق همسایه آن است که اگر بیمارى به وى روى آورد، عیادتش نمایى و اگر مرگش فرا رسید، در تشییع جنازه او شرکت کنى و اگر از تو قرض خواست، از پرداخت آن امتناع نکنى و اگر شادمانى در زندگى‌اش رخ داد، بر او تبریک گویى و در مصائب و ناگوارى‌ها و در ناراحتى‌هاى او شریک باشى و بناى خویش را از کلبه وى فراتر نبرده و او را از نسیم هوا محروم نکنى»
و در حدیث دیگرى ضمن اشاره به این موارد، تأکید شده: «چون میوه‌اى خریدى، مقدارى به او هدیه دهى و اگر نمى‌خواهى این کار را کنى، آن میوه را پنهانى به منزل ببر و فرزندت را همراه میوه (در حال خوردن میوه) بیرون خانه نفرست که فرزند او آزرده شود. و بوى غذایت او را آزرده نکند (از این که نمى‌تواند آن غذا را فراهم سازد، ناراحت نشود.) مگر این که مقدارى برایش بفرستى».۱۵
رسول اکرم(ص) هشدار داده‌اند: هرکه خانه‌اى بنا کند که مردم ببینند و بشنوند، در روز قیامت آن خانه را تا طبقه هفتم زمین از آتش پرنموده و در گردنش اندازند و هیچ چیز او را نگه ندارد تا به قعر جهنم فرو غلتد. پرسیدند: یا رسول الله! ساختن خانه براى ریا یعنى چه؟ فرمودند: یعنى بیش از میزان نیاز و حاجت، ساخته است تا بدین وسیله بر همسایگان مباهات کند و بر برادران دینى فخر فروشد».۱۶
نقل کرده اند که روزى پیامبر اکرم(ص) همراه صحابه از جایى عبور مى کردند, ساختمان بزرگ قبه مانندى را دید و پرسید: این بنا به چه کسى تعلق دارد؟ گفتند: از آن مردى انصارى است. بعد از چند روزى صاحب خانه مزبور به محضر آن بزرگوار شرفیاب گردید, حضرت از وى روى برتافت؛ متوجه شد که پیامبراکرم(ص) از دست وى ناراحت شده است، دلیل آن را از برخى صحابه جویا شد، آن‌ها ماجراى ساختمانى را که وى احداث کرده مطرح کردند. او هم برگشت و بناى مورد اشاره را تخریب کرد. حضرت محمد(ص) وقتى بناى تخریب شده را مشاهده کرد، شادمان گشت و فرمود: این‌گونه بناها براى ساکنان محل و سایر همسایگان ایجاد زحمت مى‌کند؛۱۷ البته ساختمان وسیع اشکالى ندارد ولى در میان بناهاى محقر و کلبه‌هاى فقیران، احداث ساختمانى مجلل، از لحاظ زندگى عادى همسایگان را ناراحت مى‌کند و هم اوضاع عاطفى و مناسبت‌هاى آنان را تحت تأثیر قرار مى‌دهد. خانه‌هاى با ارتفاع زیاد در میان مساکن کم ارتفاع غیر از آن که صاحبش را دچار کبر و غرور مى‌کند و طبق روایات متعدد، منزلگاه شیطان است، برخانه‌هاى دیگران اشراف پیدا کرده و زمینه‌هاى نگاه حرام و تیرهاى زهرآگین گناه را فراهم مى‌سازد؛ هوس‌ها را تحریک مى‌کند و گاهى موجب خلاف‌هاى خطرناکى مى‌شود که امکان دارد آبروى صاحب خانه را ببرد. برافراشتن خانه‌اى مرتفع و مجلل در میان بناهاى عادى، خود نشانه‌اى از تفرقه و پراکندگى هم هست.
اول همسایه، بعد خانه
یکى از پدیده‌هایى که در روابط همسایگان دخالت دارد و مى‌تواند بر مناسبات متقابل آنان اثر بگذارد، منزل مسکونى است. دیدگاه اسلامى براین نکته اصرار مى‌ورزد که همسایگان در آرامش و آسایش اهل خانه دخالت دارند و حتى مى‌توانند بر رشد عاطفى، اخلاقى و فکرى والدین و فرزندان اثر بگذارند. از این جهت، قبل از انتخاب خانه‌اى در هر محله‌اى، لازم است اوضاع همسایگان و مجاورین منزل مورد نظر بررسى شود و از صالح بودن افرادى که مى‌خواهیم در کنارشان زندگى کنیم و احیاناً با آنان رفت و آمد داشته باشیم, اطمینان حاصل نماییم. رسول اکرم(ص) به پیروان آیین اسلام تأکید مى‌فرماید: «اِلتَمِسُوا الجَارَ قَبلَ شِراءِالدّار؛۱۸ قبل از خرید خانه درباره همسایه تحقیق کنید.»
حضرت فاطمه زهرا(س) با الهام از این سخن پدر والا تبارشان خطاب به فرزندش امام حسن مجتبى(ع) فرموده‌اند: «یَا بُنَىّ! اَلجَار ثُمّ الدّار۱۹ اى فرزندم! اول همسایه، بعد خانه.»
رسول خدا(ص) فرمود: «از خوشبختى مسلمان وسعت خانه، همسایه خوب و مرکب راهوار است»۲۰
علامه مجلسى این روایت را با اندکى تفاوت در کتاب حلیه المتقین آورده است. خاتم پیامبران خوش یمنى و مبارکى زن، مسکن و مرکب را در روایتى بیان فرموده و در فرازى از این سخن پر فروغ، مسکنى را مبارک دانسته‌اند که وسیع بوده و اهل آن از همسایگانى خوب برخوردارند و خانه‌اى را شوم دانسته‌اند که محقر و تنگ بوده و اهل آن از دست همسایگان بد در رنج و عذابند.۲۱
رسول خدا(ص) در بیانى نورانى فرموده است: وقتى دو نفر تو را در یک زمان دعوت کردند، دعوت کسى را که خانه‌اش به تو نزدیک‌تر است بپذیر؛ زیرا کسى که منزلش در قرب خانه‌ات قرار دارد، در همسایگى مقدم است.۲۲
حفظ حرمت همسایه و توجه داشتن به ارزش‌هاى انسانى وى، از وظایف اخلاقى و وجدانى همسایگان است. پیامبراکرم(ص) چنین گوهر افشانى کرده‌اند:
«مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ فَلْیُکْرِمْ الجَارِه؛۲۳ هرکس به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید همسایه‌اش را حرمت نهد و اکرام نماید».
امام ششم از پدرش امام باقر(ع) نقل کرده است که در کتاب حضرت على(ع) چنین خواندم که: رسول خدا(ص) فرمود: «همسایه همچون نفس انسان است و نباید خسرانى متوجه او شود و روا نیست (بى دلیل) مجرم تلقى گردد. و حرمت همسایه با احترام مادر در یک ردیف است.»۲۴
همچنین از آن حضرت روایت شده که: «حُرمَهُ الجَارِ عَلَی الجَار کَحُرمَهِ دمِه؛۲۵ حرمت همسایه بر همسایه، همچون حرمت خون است.»
احساس تعهد و مسئولیت در مقابل همسایگان، از وظایف دیگر ماست که در منابع روایى به آن سفارش شده است. چنان‌چه حضرت محمد(ص) فرمود: «شایستگان (برگزیدگان) شما، صاحبان خرد (شخصیت) هستند. سوال شد: صاحبان خرد چه کسانى هستند؟ فرمود: آنان صاحبان اخلاق نیکو، بردبارى‌هاى متین، صله ارحام، نیکى به پدر و مادر و متعهد نسبت به همسایگان و یتیمان بوده، اطعام کرده، سلام کردن را ترویج مى‌نمایند و نماز مى‌گذارند در حالى که مردم در خواب غفلت فرو رفته‌اند».۲۶

اگر خواستیم منزل مسکونى خود را در معرض فروش قرار دهیم، بهتر است که این موضوع را با همسایگان مطرح کنیم تا اگر طالب آن هستند، به خرید خانه ما مبادرت ورزند. زیرا به فرمایش رسول اکرم(ص) همسایه در خرید خانه بر دیگران برترى و اولویت دارد.۲۷
در بیانى دیگر، آن حضرت تأکید نموده‌اند: وقتى کسى تمایل به فروش زمین یا منزلى دارد باید نخست به همسایه خود پیشنهاد کند.۲۸
جابر مى‌گوید: پیامبر(ص) فرمود: هرکه در بوستانى شریکى یا همسایه‌اى دارد نباید قبل از آن که با او در میان بگذارد، آن را بفروشد.۲۹
نیکى به همسایه
از مواردى که پیامبراکرم(ص) در سخنان متعدد و موقعیت‌هاى گوناگون مورد تأکید و توجه قرار داده‌اند، آن است که: اگر خواستار آن هستید که پروردگار و فرستاده‌اش شما را دوست بدارند … با همسایگان به نیکى رفتار کنید.۳۰
امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل کرده‌اند که: همسایه‌اى که با همسایه خود خوش رفتارى نماید، ایمان دارد.۳۱ و نیز پیامبر اکرم(ص) تأکید فرموده‌اند: «آنچه براى خود مى‌خواهى، براى مردم بخواه تا مؤمن باشى. و با همسایگان نیکى کن تا در زمره مسلمانان به شمار آیى».۳۲
رسول خدا(ص) چهار چیز را عامل زیادى رزق و روزى دانسته‌اند: خوش خلقى، خوش سلوکى با همسایگان، امتناع از آزار مردم و کاهش بى قرارى و نگرانى در هنگام ناملایمات و عوامل اندوه آور روزگار.۳۳ و نیز از آن حضرت روایت شده است که: «رحمت الهى به فرزندى باد که والدین خود را در نیکى یارى کند. و رحمت بر پدرى که فرزند خویش را در نیکى کمک کند و بر همسایه‌اى که در کارهاى خوب یار همسایه خود باشد».
جعفربن ابى طالب ـ که همراه عده‌اى از اصحاب رسول اکرم(ص) به سرزمین حبشه مهاجرت نمود تا از یک سو به تبلیغات دینى پرداخته و از طرف دیگر براى مدتى از فشارهاى مشرکان مکه در امان باشند ـ به عنوان سخنگو و سرپرست این جمع در برابر پادشاه حبشه، بدون هیچ‌گونه نگرانى گفت: من آنچه را از رسول خدا(ص) شنیده‌ام بدون کم و کاست، خواهم گفت. نجاشى به وى گفت: چرا از آیین نیاکان خود دست برداشته و به آیین جدید، که نه با دین ما و نه با دین اجداد شما تطبیق مى‌کند، گرویده‌اید؟
او در پاسخ گفت: ماگروهى نادان و بت پرست بودیم. از مردار اجتناب نمى‌کردیم. پیوسته گرد کارهاى خلاف و منکر بودیم. همسایه نزد ما از هرگونه احترامى محروم بود. ضعیف، محکوم زورمندان گشته بود. با خویشاوندان خویش به جنگ برخاسته بودیم. روزگارى به این منوال بودیم تا این که یک نفر از میان ما، که سابقه درخشانى در پاکى و درستى داشت، برخاست و به فرمان خداوند، ما را به توحید فراخواند و دستور داد در امانت کوشیده، از ناپاکى‌ها اجتناب ورزیم و با خویشاوندان و همسایگان خوش رفتارى کنیم.
توجه به موضوع همسایه در مصاحبه‌اى مهم با پادشاهى غیر مسلمان از سوى سفیر رسول اکرم(ص)، جالب توجه است. زیرا جعفر در تشریح اوضاع جاهلیت و برنامه‌هاى اصلاحى پیامبر(ص)، باید به نکاتى مهم اشاره مى‌کرد و چون وقت تشریح تمامى مباحث نبود، باید نکات زبده و موضوعات مهم‌ترى را مطرح مى‌نمود؛ که موضوع همسایه در دستور کارش قرار گرفت.۳۴
از رسول اکرم(ص) پرسیدند: آیا در مال انسان غیر از امور واجب مثل زکات و مانند آن، حقى وجود دارد؟ فرمودند: آرى؛ نیکى به بستگانى که قهر کرده‌اند و پیوند با همسایه مسلمان.
حضرت افزودند: «مَا زالَ جبرئیلُ(ع) یُوصِینی بالجارِ حتّى ظَنَنتُ أنَّهُ سَیُوَرِّثُهُ؛۳۵ آن‌چنان جبرئیل درباره همسایه به من سفارش نمود، تا آن‌جا که گمان کردم همسایه مى‌تواند از همسایه خود ارث ببرد.»
عبدالله بن عباس گفته است: چند روز قبل از آن که رحلت حضرت محمد(ص) فراسد، آن حضرت براى ما خطبه‌اى ایراد فرمودند و چنان موعظه‌اى کردند که چشم‌ها پر از اشک شد و دل‌ها نسبت به آن تپید و بدن‌ها به لرزه درآمد.
از مقدمه چینى‌ها و تمهیدات پیامبر(ص) برمى‌آید که آن بزرگوار در واپسین روزهاى حیات دنیوى خویش در نظر دارد براى اصحابى که از فرشتگان برترند و در جلسه‌اى که گروهى مؤمن، وارسته و حتى فرشتگان حضور دارند، مطالب مهمى بیان فرمایند و آنان را به مسایل و امور خطیرى سفارش کرده و نصیحت فرمایند. به متن خطبه پیامبر(ص) که مراجعه مى‌شود، ملاحظه مى‌گردد در چهار فراز آن، حضرت در مورد همسایگان نکاتى را تذکر داده‌اند و اصحاب برگزیده خویش را از اذیت کردن به همسایه و سایر رفتارهایى که مجاورین آنان را ناراحت نماید، برحذر داشته‌اند و به نیکى نسبت به همسایگان تأکید کرده‌اند.
حاتم طایى از بزرگان عرب و مردى با سخاوت بود که به همسایگان خویش خدمت مى‌کرد و حوائج آنان را برآورده مى‌نمود. وى قبل از آن‌که به شرف ملاقات با رسول خدا(ص) فایز گردد، درگذشت. تا سال نهم هجرى، دودمان حاتم طایى تسلیم اسلام نشده بودند، در این سال، گروهى از رزمندگان به فرماندهى حضرت على(ع) و با دستور پیامبراکرم(ص) به سوى مقر این قبیله (اردن کنونى) اعزام گردیدند تا آنان را به یکتاپرستى فراخوانند. حضرت على(ع) بر آن‌ها غلبه یافت و اسیران و غنائم را به مدینه آوردند و مقابل پیامبر(ص) قرار دادند. وقتى آن حضرت براى تماشاى اسیران آمدند، دختر حاتم ـ که در میان آنان بودـ از جاى برخاست و عرض کرد:
اى فرستاده الهى! پدرم از دنیا رفته و برادرم عدى گریخته است، برمن منت گذار و آزادم کن و شماتت قبایل عرب را از من دور ساز. همانا پدرم بردگان را آزاد مى‌ساخت، از همسایگان نگهبانى مى‌نمود و به امور آنان رسیدگى مى‌کرد و آشکارا در حوادث تلخ و ناملایمات به امداد مردم ـخصوصاً خویشاوندان و همسایگان ـ مى‌پرداخت.
پیامبر(ص) به دلیل ارج نهادن به ارزش‌هاى اخلاقى، خطاب به وى فرمود: این صفات، از خصال مسلمانان و مؤمنان است و اگر پدرت مسلمان بود، بر او رحمت مى‌فرستادیم. سپس به اطرافیان فرمود: به پاس ارج نهادن به روش نیکوى پدرش، این دختر را آزاد سازید و به برادرش عدى تحویل دهید. وى که سفانه نام داشت، به نزد برادر خود عدى آمد و از برخورد شایسته پیامبر(ص) سخن گفت. وى نیز به مدینه آمد و با پیامبر(ص) ملاقات کرد و اسلام آورد و از یاران با وفاى حضرت على(ع) به شمار آمد و در جنگ‌هاى جمل، صفین و نهروان در رکاب امیرمومنان على(ع) از خود رشادت‌ها نشان داد. و همه این‌ها، از برکات احسان و نیکى به همسایه است.۳۶
از امام صادق(ع) نقل شده است که حضرت فاطمه زهرا(س) از برخى مسائل نزد پدر خویش شکوه نمود. پس از آن، حضرت محمد(ص) ورقه‌اى به دخترش مرحمت کرد و اضافه نمود: مضامین آن را فراگیر. در آن نوشته شده بود: «هرکس به خداوند و روز قیامت ایمان داشته باشد همسایگان را مورد آزار قرار نمى‌دهد و نیز میهمان خویش را گرامى داشته و سخن نیکو مى‌گوید یا سکوت اختیار مى‌کند.»۳۷
از ابن مسعود روایت شده است که: مردى به خدمت حضرت فاطمه زهرا(س) شرفیاب شد و عرض کرد: اى دختر رسول خدا! آیا از پدرتان نزد شما چیزى باقى است؟ آن بانوى مکرم فرمود: اى کنیزک! آن چوب تر را برایم بیاور. او هم پس از تفحص بسیار، آن را یافت و به حضرت زهرا(س) تحویل داد که در آن نوشته شده بود:
رسول خدا(ص) فرمود: کسى که همسایه از دست او در امان نباشد، ایمان ندارد و کسى که به خدا و روز قیامت یقین دارد، به همسایه آزار نمى‌رساند.۳۸
آزار نرساندن به همسایه و نیکى نمودن به او، بدین معناست که در ایجاد آرامش و آسایش براى او و اهل خانه‌اش دلسوزى کنیم, در حد توان دشوارى‌ها را از سر راهش برداریم، طمع به مالش نداشته و ارتباط خود را با وى براساس صفا و صمیمت بنیان نهیم. این تلاش اخلاقى و رفتار انسانى، در زندگى دنیایى ما اثر مطلوب مى‌گذارد و موجب افزایش امید به زندگى، رهایى از آشفتگى‌هاى عصبى و منجر به رفع نیازها و شرکت در عمران و آبادانى محله مى‌شود. و این‌گونه وفاق اجتماعى و تشریک مساعى توأم با برخوردهاى عاطفى، موجب فزونى نعمت‌ها و افزایش برکات، جلب اعتماد و تقویت حسن اطمینان همسایگان نسبت به یکدیگر خواهد شد.
البته خوش رفتارى با همسایگان نباید با منت گذارى و نیکى را به رخ آنان کشیدن توأم باشد. و خود همسایگان به خوبى در مورد رفتارهاى ما قضاوت خواهند کرد. چنان چه رسول اکرم(ص) فرموده است:
«اگر همسایگانت تو را نیکوکار دانستند نیکوکارى و در غیر این صورت، بدکارى!»۳۹
پى‌نوشت‌ها:
۱. ر.ک: تفسیر غریب القرآن، منسوب به زید بن على بن الحسین(ع)، تحقیق محمد جواد الحسینى جلالى، ص ۱۷۰؛ تفسیر ابوالفتوح رازى، ج ۳، ص ۱۷۷ و ۱۷۶؛ تفسیر القرآن الکریم، سیدعبدالله شبر، ص۱۱۴؛ تفسیر المیزان، ذیل آیات ۴۲ـ۳۶ سوره نساء و لسان التنزیل، به اهتمام مهدى محقق، ص ۱۹۳ و ۱۹۲.
۲. بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۵۰ و وسائل الشیعه، کتاب جهاد با نفس.
۳. آداب معاشرت از دیدگاه معصومین، شیخ حر عاملى، ترجمه محمدعلى فارابى، ص۱۷.
۴. میزان الحکمه، ج۲، ص۱۹۰ و نهج الفصاحه، ص۱۱۰و۴۶۳.
۵. کافى، ج۲، ص۶۹۹؛ وافى، ج۱، ص۳۵۱؛ وسائل الشیعه، ج۸,، باب۹۰ از احکام العشره، حدیث اول؛ المحجه البیضاء، ج۳، ص۴۲۷؛ لئالى الاخبار، تویسرکانى، ج۳، ص۷؛ ذخیره العباد، ج۳، ص۵۴ و مجمع الزوائد، ج ۸، ص۱۴۴.
۶. نهج الفصاحه، ص۲۸۴؛ مجمع البیان، ج۲، ص۴۵ و احیاء علوم الدین، غزالى، ج۲، ص۲۱۲.
۷. این نکته را آیه الله محمد على اسماعیل پور در مقاله خود آورده است. (ر.ک: آموزگار جاوید، ص۳۲۴).
۸. وسائل الشیعه، ج۸، باب۸۶، از احکام العشره، حدیث اول.
۹. المحجه البیضاء، ج۳، ص۴۲۲؛ نصایح، آیه الله مشکینى، ص۱۳۰ و جامع الاخبار، ص۳۸۷.
۱۰. نهج الفصاحه، ص۲۸۱.
۱۱. مستدرک الوسایل، ج۲، ص۷۹.
۱۲. المحجه البیضاء، ج۳، ص۴۲۲.
۱۳. کیمیاى سعادت، ج۱، ص۴۲۸.
۱۴. نهج الفصاحه، ص۲۹۱.
۱۵. اصول کافى، ج۲، ص۶۶۶؛ بحارالانوار، ج۸۲، ص۹۴؛ مستدرک الوسایل، ج۲، ص۷۹؛ تنبیه الغافلین، ص ۱۰۶ و میزان الحکمه، ج۲، ص۱۹۵.
۱۶. حلیه المتقین، علامه مجلسى، ص۴۴۶.
۱۷. مجمع البیان، ج۷، ص۱۹۸ و سیستم اجتماعى اسلام، کوثر نیازى.
۱۸. کلمات نغز محمد(ص)، ص۹.
۱۹. کشف الغمه فى معرفه الائمه، على بن عیسى اربلى، ج۲، ص۲۶ و ۲۵ و علل الشرایع، ص۱۸۱.
۲۰. خصال صدوق، ج۱، ص۱۷۹.
۲۱. المحجه البیضاء، ج۳، (آداب الصحبه و المعاشره)، ص۴۲۳.
۲۲. نهج الفصاحه، ص۲۵.
۲۳. المحجه البیضاء، ج۵، ص۱۲۵؛ الحکم الزاهره، ص۴۲۱ و کیمیاى سعادت، ج۱، ص۴۲۷.
۲۴. تنبیه الغافلین، ص۱۰۶ و نهج الفصاحه، ص۵۷۳.
۲۵. نهج الفصاحه، ص۲۸۶.
۲۶. جهادالنفس، شیخ حر عاملى، ترجمه على صحت، ص۴۲.
۲۷. نهج الفصاحه، ص۲۷ و کلمات نغز محمد(ص)، ص۲۲.
۲۸. نهج الفصاحه، ص۳۲.
۲۹. آثار الصادقین، آیه الله صادق احسان بخش، ج۲، ص۳۷۶.
۳۰. نهج الفصاحه، ص۴۶۳.
۳۱. مجموعه ورام، ج۱، ص۲۴.
۳۲. نهج الفصاحه، ص۱۴.
۳۳. نزهه النواظر، ص۲۳ و ۴۵.
۳۴. فروغ ابدیت، جعفر سبحانى، ج۱، ص۳۱۵و۳۱۴.
۳۵. سفینه البحار، حاج شیخ عباس قمى، ج۱، ص۴۱۴ و۴۱۳؛ نخبه الانوار فى هدایه الابرار، مولوى همدانى، ص ۷۷؛ تنبیه الغافلین، ص۱۰۶؛ نهج الفصاحه، ص۵۴۶.
۳۶. الاصابه فى تمییز الصحابه، ج۲، ص۴۶۰ و ج۴، ص۳۲۲؛ زهرالربیع، ص۸۹ و مجالس المؤمنین، قاضى نورالدین شوشترى، ج۱، ص۶۴۶.
۳۷. الکافى، ج۲، (باب حق الجوار)، ص۶۶۷؛ وافى، ج۱، ص۳۵۰ و ذخیره العباد، جزء۳، ص۵۳.
۳۸. سفینه البحار، ج۱، حدیث فاطمه زهرا(س).
۳۹. نهج الفصاحه، ص۲۴ و المحجه البیضاء، ج۳، ص۴۲۵.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.