آداب گفتگو در سیره رسول الله(ص)۱

چگونگی سخن گفتن با دیگران، نشانه میزان خردمندی و حدّ و حدود شعور و ادب انسان است، استاد محدثی در کتاب اخلاق نبوی که منعکس کننده بخشی از مکارم اخلاقی رسول الله (صلی الله علیه و آله) است، اشارتی به سیره حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) در مورد سخن گفتن دارد، تا در این موضوع که مورد ابتلای همگان است به آن حضرت اقتدا و تأسی کنیم

33

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

آداب گفتگو در سیره رسول الله(ص)۱

نویسنده: دکتر حامد شمس

منبع: ساعدنیوز

چگونگی سخن گفتن با دیگران، نشانه میزان خردمندی و حدّ و حدود شعور و ادب انسان است، استاد محدثی در کتاب اخلاق نبوی که منعکس کننده بخشی از مکارم اخلاقی رسول الله (صلی الله علیه و آله) است، اشارتی به سیره حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) در مورد سخن گفتن دارد، تا در این موضوع که مورد ابتلای همگان است به آن حضرت اقتدا و تأسی کنیم:

  1. کلام مفیدو مربوط

بسیاری از سخنان که بر زبان جاری می‌شود، کم فایده و بیهوده است، سزاوار است که انسان خود ساخته، بر زبان و گفتار خود، کنترل و مراقبت داشته باشد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) زبان خویش را نگه می‌داشت و به کار نمی‌انداخت، مگر در اموری که به آن حضرت مربوط باشد، یا سودمند باشد، وقتی هم سخنی می‌فرمود، الفت بخش و وحدت آفرین بود، نه عامل تفرقه و موجب بد دلی و کدورت افراد، نسبت به یکدیگر: «کانَ (صلی الله علیه و آله) یَخْزِنُ لِسانَه الّا عَمّا یَعْنیهِ وَیُؤَلِّفُهُمْ وَلا یُنَفِّرُهِمْ»۲

  1. درسطح مخاطبین

خردمند در سخن گفتن، سطح فکر و میزان کشش و معلومات طرف را حساب می‌کند؛ زیرا سخنان نامناسب با عقل و فکر مخاطبین، هم سبب خستگی و ملامت آنان از گوش دادن می‌شود، و هم آنان را به برداشت‌های غلط یا اندیشه‌های انحرافی می‌کشاند. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) با آن‌که عقل کلّ بود و دانای همه اسرار و معارف والا، اما در سخن گفتن، سطح شعور و ظرفیّت طرف را می‌سنجید.

امام صادق (علیه السلام) فرموده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هرگز با مردم، با عمق عقل و درک خود سخن نگفت و می‌فرمود: ما پیامبران، مأموریم که با مردم به اندازه عقل آنان حرف بزنیم، نه به قدر فهم خودمان: «ما کَلَّمَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله) العِبادَ بِکُنْهِ عَقْلِهِ قَطُّ، قالَ رسولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله) انّا مَعْشَرُ الأنبیاءِ امِرْنا انْ نُکَلِّمَ النّاسَ عَلی قَدْرِ عُقُولِهِمْ».۳

این شیوه، برای همه کسانی که با سخنرانی، تدریس و تألیف با مردم مرتبطند، درس و الگوست، تا از این طریق، یعنی سخن و نوشتاری روشن، مفهوم و مردمی استفاده کنند، تا به راحتی با مخاطبین، ارتباط برقرار کنند. سخنان پیامبر، روشن، گویا، واضح بود، چنان‌که هر شنونده‌ای آن را می‌فهمید: «کانَ کَلامُهُ فَصلًا یَتَبَیَّنُهُ کُلُّ مَنْ سَمِعَهُ.»۴

  1. هنرگوشدادن

صبوری و تحمل گاهی هم در بعد گوش دادن به سخنان دیگران تبلور پیدا می‌کند. افراد عجول و کم ظرفیّت تنها دوست دارند حرف بزنند؛ نه تحمّل گوش دادن دارند، نه حوصله این‌که تا پایان یافتن سخنان طرف، تحمل و سکوت کنند.

حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) هم اصحاب را چنان عادت داده و تربیت کرده بود که حرف گوینده را تا پایان گوش می‌دادند و ساکت بودند تا از سخن گفتن فراغت یابد، و هم خود آن حضرت هرگز کلام کسی را قطع نمی‌کرد: «وَلا یَقْطَعُ عَلی احَدٍ کلامَهُ.»۵

  1. سخن با تبسّم

از نمودهای حسن خلق، آمیختن سخن با لبخند است. هم جاذبه می‌آفریند، هم سخن را دلنشین‌تر می‌سازد.

سخن گفتن پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمیخته به تبسمی ملیح و دلنشین بود: «کانَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله) اذا حَدَّثَ بِحَدیثٍ تَبَسَّمَ فی حَدیثِهِ.»۶

گاهی هم با دیگران، با گفتار خویش، مزاح و شوخی می‌کرد، با این هدف و قصد که آنان را مسرور و خرسند سازد.۷

  1. خلاصه گویی

پر حرفی، آزار دهنده شنونده است و او را خسته می‌کند. سخنرانی‌های طولانی موجب گریز افراد از جلسات می‌گردد. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) که همه کلماتش نور و حکمت و آموزنده بود، رعایت می‌کرد که خطبه‌هایش کوتاه باشد: «کانَ اقْصَرَ النّاسِ خُطبهً وَاقَلَّهُ هَذَراً»۸

در عین کمال نماز، خطبه‌هایش کوتاه‌ترین بود و کم‌ترین سخن بیهوده و غیر لازم نداشت؛ این مردم‌داری و رعایت حال مردم را نشان می‌داد.

  1. همدلی و همزبانی با مردم

از جلوه‌های دیگر مردم‌داری و مردمی زیستن آن حضرت آن بود که در جلسات با مردم به سخن می‌پرداخت و از همان سخنان می‌گفت که آنان می‌گفتند، در طرح مشکلات اجتماعی و مسائل روزمرّه و گرفتاری‌های زندگی، یا طرح موضوعات دینی و دنیوی و اخروی با آنان هم آوا و هم سخن می‌شد، نه آن‌که خویش را جدا از مردم به حساب آورد و در گفتگوها با مردم محشور و مخلوط نشود.

زید بن ثابت نقل می‌کند: هرگاه نزد پیامبر می‌نشستیم، اگر سخنی در یاد آخرت می‌گفتیم با ما هم سخن می‌شد؛[۹] گاهی برای این‌که سخنش برای طرف مقابل مفهوم و بی ابهام باشد، آن را سه بار تکرار می‌فرمود: «کانَ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله) اذا حَدَّثَ الحدیثَ او سَأَلَ عَنِ الأمرِ کَرَّرهُ ثلاثاً لِیَفْهَمَ ویُفهَمَ عَنْهُ»۱۰

  1. کنترل زبان در حال خشم

حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) دیرتر از همه خشمگین و عصبانی می‌شد و زودتر از همه هم عفو می‌کرد و درمی‌گذشت و در حال خشم و رضا یک‌سان سخن می‌گفت؛ یعنی نه رضا و خرسندی، او را به گزافه‌گویی و تملّق می‌کشاند و نه عصبانیت او را از مرز حق بیرون می‌برد. این میزان تقوا و اراده قوی است که انسان در حال غضب، حق و باطل را به هم نیامیزد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در حال رضا و غضب، چیزی جز حق نمی‌گفت: «وَ کانَ فِی الرِّضا وَالغَضَبِ لایَقُولُ الّا حَقّاً»۱۱

این‌ها گوشه‌هایی از اخلاق کریمه پیامبر خاتم است که از سوی خداوند به خُلق عظیم ستوده شده است و به‌جاست که پیروان او در رفتار و گفتار از مولا و مقتدایشان پیروی کنند و سخن گفتن‌شان براساس، حق، رضای الهی، مردم داری، روشنگری، صبوری، و تحمل، کوتاه و جذاب باشد و ادبِ در گفتار شاخصه ادب اجتماعی امّت محمد (صلی الله علیه و آله) محسوب گردد.

  1. این نوشتار برگرفته شده از کتاب «اخلاق نبوی: آشنایی با سیره اخلاقی پیامبر اعظم(ص) اثر استاد جواد محدثی است که انتشارات مشعر آن را به چاپ رسانده است.
  2. بحار الانوار، ج ۱۵، ص ۱۵۱.
  3. همان، ص ۲۸۰.
  4. مکارم الاخلاق، ص ۲۳.
  5. بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۱۵۳.
  6. سنن النبی، ص ۴۸.
  7. همان.
  8. مکارم الاخلاق، ص ۲۳.
  9. بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۲۳۵.
  10. مکارم الاخلاق، ص ۲۰.

سنن النبی، ص ۷۶.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.