دعا در سیره نبوی
منبع: ویکی فقه
دعا، طلب و درخواست بندگان از خدا یا آنچه معبود میپندارند، برای رسیدن به خواستهها یا دوام داشتهها یا رفع ناملایمات، اعم از مادی و معنوی در زندگی دنیایی یا اخروی، چه در وضع عادی و چه در وضع اضطرار. دعا جزء سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده و در کلام آن حضرت از برترین اعمال شمرده شده است.
- دعا در لغت
واژه «دعا»، در لغت برگرفته از کلمه «دعو»، به معنای «متمایل کردن چیزی به سمت خود بهوسیله صدا و بیان است».۱
بر این اساس، اصل در «دعا»، خواندن با صوت و لفظ است.
- دعا در روایات
از دعا در احادیث و روایات پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، به عنوان «برترین عبادات»۲و۳و۴و۵و۶ و «مغز عبادات»۷و۸و۹و۱۰و۱۱ یاد شده است. عملی که هیچ چیز در نزد خداوند متعال، گرامیتر از آن نیست.۱۲و۱۳و۱۴و۱۵
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دعا را کلید (در) رحمت خواندند۱۶و۱۷ و آن را سلاح مؤمن، ستون دین و نور آسمانها و زمین معرفی کردند.۱۸،۱۹،۲۰،۲۱،۲۲،۲۳و۲۴ میفرمودند: «به وسیله (سلاح) دعا، به استقبال بلایا بروید»۲۵ و «امواج بلا را با دعا (از خود) برگردانید».۲۶و۲۷
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر دعا در زمان آسایش و گشایش تأکید بسیار داشتند و آن را خیر هر دو سرا برمیشمردند.۲۸و۲۹
میفرمود: «هرکس میخواهد که خداوند در سختی و مصیبت، دعای او را اجابت کند، هنگام گشایش، فراوان دعا کند».۳۰و۳۱و۳۲و۳۳و۳۴
حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همچنین کم دعا کردن را موجب نزول بلاها معرفی کرده،۳۵و۳۶ توصیه میفرمودند که «بسیار دعا کنید که دعا، حتی قضای محتوم (تقدیر قطعی خداوند) را بر میگرداند».۳۷،۳۸و۳۹
میفرمودند: «هیچ چیز نزد خداوند عزوجل محبوبتر از آن نیست که از او درخواست شود، پس هیچ یک از شما شرم نکند از این که از خداوند، درخواست کند»؛۴۰و۴۱و۴۲و۴۳
«پس هر یک از شما حاجتش را از پروردگارش بخواهد؛ حتی نمک (غذایش را) و بند کفش پاره شدهاش را از او درخواست کند».۴۴و۴۵و۴۶
میفرمودند: «هر گاه یکی از شما (چیزی از خدا) میخواهد، بسیار بخواهد؛ چرا که از پروردگار خویش درخواست میکند».۴۷و۴۸و۴۹
فرمودند: «خداوند، بسیاری از خوبیها را از بندهاش دریغ میدارد و میفرماید: «به او نمیدهم تا از من بخواهد».۵۰ و ۵۱
۳ – آداب دعا در سیره و کلام نبوی
در سیره نبوی دعا دارای آدابی است که به آن اشاره شده است:
۳.۱ – سادگی الفاظ
از آفتهای دعا تکلفورزی و الفاظ پردازی در دعاهاست. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مسلمانان را از پرداختن به سجعگویی و انتخاب الفاظ درشت و ثقیل در دعا بر حذر داشته۵۲و۵۳ فرمودند: «کافی است که هر یک از شما بگوید: «بار خدایا! بهشت را و هر آن گفتار و کرداری را که بدان نزدیک میگرداند، از تو درخواست میکنم و از آتش و هر آن گفتار و کرداری که موجب نزدیک شدن به آن میشود، به تو پناه میبرم».۵۴
بررسی دعاهایی که از پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نیز اهل بیت گرامیاش به ما رسیده، نشان میدهد که این دعاها در عین حال که از حیث محتوا، دارای بلندترین مفاهیم معرفتی هستند از نظر سادگی و روانی الفاظ نیز، غالباً در شمار روانترین و سادهترین دعاها به شمار میروند.
۳.۲ – حال دعا
از دیگر مواردی که در احادیث و روایات پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به عنوان جزئی از آداب دعا نام برده شده است، حال دعا است. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مسلمانان را به غنیمت دانستن این فرصتها سفارش میکردند و میفرمودند: «برای هیچ کس درِ دعایی گشوده نشد، مگر آن که خداوند، درِ اجابتی را هم در آن دعا برایش گشوده است. پس هرگاه برای یکی از شما درِ دعایی باز شد، (حال دعا برای دعا کننده پدید آمد) در دعا کردن بکوشد؛ چرا که خداوند عزوجل خسته نمیشود تا آن که شما خسته شوید».۵۵و۵۶
از جمله این حالتها و فرصتهایی که به فرموده پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باید مغتنم شمرده شود، هنگام رقت قلب است. ایشان فرمودند: «اغتَنِموا الدُّعاءَ عند الرِّقَّهِ فإنَّها رحمهٌ؛ دعا هنگام رقت قلب را غنیمت بدانید که رقت قلب سبب رحمت است».۵۷و۵۸و۵۹و۶۰
۳.۳ – تذلل به درگاه الهی
از جمله اموری که در سیره و کلام نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بدان پرداخته شده، از آن به عنوان یکی از آداب دعا یاد شده، فروتنی و تذلل بردن به درگاه احدیت است. خاکساری و فروتنی سائلان درگاه الهی، در احادیث رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مصادیقی دارد که در این بخش به مواردی از آن اشاره میشود:
۳.۳.۱ – بلند کردن دستها
از سفارشات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به اصحاب و یاران خود، بلند کردن دستها در موقع دعاست. ایشان بلند کردن دستها به هنگام دعا را فروتنی و تذلل به درگاه الهی برشمردند. پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: بلند کردن دستها (به هنگام دعا)، از همان خاکساریای است که خداوند عزوجل فرموده است: «ولی نسبت به پروردگارشان خاکساری نکردند و به زاری درنیامدند».۶۱و۶۲و۶۳و۶۴
میفرمودند: «پروردگار شما با حیا و بزرگوار است. او حیا میکند از این که کسی دستهای خود را به سوی او بلند کند و او آنها را خالی و نا امید بازگرداند».۶۵و۶۶و۶۷و۶۸
روایت شده که «رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در هنگام نیایش و درخواست از خداوند دستانش را هم چون مستمندی که غذا میطلبد بالا میآورد»،۶۹و۷۰و۷۱و۷۲ آن قدر بالا که سپیدی زیر بغلهایش دیده میشد.۷۳و۷۴و۷۵و۷۶
به امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) سفارش میفرمودند: «بر تو باد بلند کردن دستها به سوی پروردگار، و بسیار پشت و رو کردن آنها».۷۷و۷۸ میفرمودند: «هرگاه از خداوند عزوجل درخواست کردید، با کف دستانتان از او درخواست کنید و هرگاه از او پناه جستید، با پشت دستانتان از او پناه جویید».۷۹و۸۰
از دیگر روشهای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در ابراز و اظهار تذلل و خاکساری در برابر درگاه الهی این بود که به هنگام دعا دو انگشتش را نزدیک شانههایش (رو به آسمان میگرفت) و دعا میکرد،۸۱ و گاه با انگشتش اشاره میکرد؛ ولی آن را تکان نمیداد.۸۲و۸۳
۳.۳.۲ – گریستن
تضرع و زاری به درگاه الهی نیز از دیگر مصادیق تذلل و خاکساری به درگاه الهی به هنگام دعا به شمار میرود. در احادیث و روایاتی که از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به دست ما رسیده است از گریستن بنده از ترس خدا، به عنوان «کلید رحمت و نشانه پذیرش و در استجابت (دعا)» یاد شده است.۸۴و۸۵
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خود نیز به هنگام دعا و درخواست از خداوند بسیار میگریست.۸۶ چندان که از شدت تضرع و زاری نزدیک بود که عبا از دوش حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیفتد.۸۷و۸۸
از امام صادق (علیهالسّلام) روایت شده که: «پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در شب نوبتی ام سلمه، در خانه او بود. ام سلمه متوجه شد که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در بستر نیست و از اینرو، بنا به خصلت زنانه، دچار شک و بددلی شد. پس برخاست و در اطراف خانه، به جستجوی ایشان پرداخت. ناگاه، دید که پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در گوشهای از اتاق، ایستاده و دستهایش را به طرف آسمان برداشته است و گریه میکند و میگوید: «بار خدایا! خوبیهایی را که ارزانیام داشتهای، هرگز از من باز مگیر… بار خدایا! هرگز مرا (به اندازه) چشم بر هم زدنی، به خودم وا مگذار».
ام سلمه برگشت و شروع به گریستن کرد، تا جایی که از صدای گریه او، پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برگشت و به او فرمود: «ای ام سلمه! چرا گریه میکنی؟» عرض کرد: «پدر و مادرم به فدایت، ای رسول خدا! چرا گریه نکنم، در حالی که شما با آن مقامی که نزد خدا داری و خداوند، همه گناهان قبل و بعد تو را آمرزیده است (این گونهای)…؟!
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «ای ام سلمه! چه چیز مرا در امان میدارد؟ خداوند، یونس بن متی را یک چشم برهم زدن، به خودش واگذاشت و در نتیجه، آن شد که شد».۸۹و۹۰
از عایشه – همسر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) – نیز روایتی نقل شده که در آن آمده: «شبی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به نماز ایستاد و قرآن خواند و گریست. سپس نشست و قرآن خواند و دعا کرد و گریست. باز نشست و قرآن خواند و دعا کرد و گریست و چون تمام کرد و به بستر رفت، باز قرآن خواند و گریست، چندان که گونهها و محاسنش از اشک، تر شد. گفتم: ای پیامبر خدا! آیا نه این است که خداوند، گناهان گذشته و آینده تو را آمرزیده است؟ فرمود: «چرا؛ اما آیا بندهای سپاس گزار نباشم؟».۹۱
۳.۴ – آهستگی صدا
از دیگر آدابی که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مسلمانان را بدان سفارش میفرمود پایین آوردن صدا به وقت دعاست. ایشان بلند کردن صدا در دعا را از جمله اموری دانستند که خداوند آن را خوش ندارد،۹۲و۹۳و۹۴
میفرمود: «أَیُّهَا النَّاسُ! ارْبَعُوا عَلَی أَنْفُسِکُمْ؛ أَمَا إِنَّکُمْ لَا تَدْعُونَ أَصَمَّ وَ لَا غَائِباً وَ إِنَّمَا تَدْعُونَ سَمِیعاً قَرِیباً مَعَکُمْ؛ ای مردم! صدایتان را پایین بیاورید؛ چرا که شما ناشنوایی یا غایبی را صدا نمیزنید؛ بلکه شنوای نزدیکی را صدا میزنید که همواره با شماست».۹۵و۹۶و۹۷
برخی از مفسران در تفسیر این آیه از قرآن که: «و نمازت را با صدای بلند و یا با صدای بسیار آهسته مخوان»۹۸
به حدیثی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) استناد جسته؛ منظور این آیه از «صلاه» را دعا دانستند.۹۹و۱۰۰و۱۰۱
و گفتند: «در هنگام دعا کردن، صدایت را بلند مکن که چون گناهانت را یاد کنی، دیگران بشنوند و بدانها سرزنشت کنند».۱۰۲
۳.۵ – قاطعیت و پافشاری در دعا
قاطعیت در دعا نیز از دیگر آداب دعا از سوی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر شمرده شده است. حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از مسلمانان میخواستند که اگر خواهان اجابت دعایشان از سوی خداوندند، دعای خود را با لفظی قاطعانه از خدا بخواهند؛ میفرمودند: «هرگاه یکی از شما دعا کرد، در دعا قاطع باشد و نگوید: خدایا! اگر میخواهی، بده؛ چرا که خداوند، وادار کنندهای ندارد».۱۰۳و۱۰۴و۱۰۵و۱۰۶
ایشان همچنین اصرار و سماجت کردن در دعا را نیز از دیگر آداب دعا برشمردند و سماجت کنندگان در دعا را، محبوب خداوند، بیان کردند،۱۰۷و۱۰۸و۱۰۹و۱۱۰و۱۱۱ و فرمودند: «خداوند رحمت کند بندهای را که از خداوند عزوجل حاجتی بخواهد و در دعایش پافشاری ورزد؛ خواه دعایش مستجاب شود، خواه نشود» سپس این آیه را تلاوت کرد: «پروردگارم را میخوانم. امیدوارم که در خواندن پروردگارم، محروم نباشم».۱۱۲و۱۱۳و۱۱۴
از مصادیق اصرار و پافشاری در دعا تکرار دعا و درخواست است. در سیره رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمده که ایشان هرگاه دعایی میکردند، سه بار درخواستش را تکرار میکرد.۱۱۵و۱۱۶و۱۱۷و۱۱۸
۳.۶ – بلند همتی در دعا
بلند همتی و داشتن طبعی منیع در دعا نیز از دیگر آدابی است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در برخی از احادیث و روایات خود بدان پرداختهاند. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به اصحاب و یاران خود سفارش میفرمود: از خدا بخواهید و (در این خواستن از خداوند) فراوان۱۱۹و۱۲۰ و بزرگ بخواهید؛ چرا که هیچ چیز برای او سنگین نیست.۱۲۱و۱۲۲
در روایتی بلند، از امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) آمده: «عادت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر این بود که هرگاه چیزی از او خواسته میشد، اگر میخواست انجامش دهد، میفرمود: «باشد» و اگر نمیخواست انجامش دهد، سکوت میکرد و هرگز، پاسخ «نه» نمیداد. روزی، بادیه نشینی نزد ایشان آمد و چیزی خواست. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سکوت کرد. دوباره خواست. باز هم سکوت کرد. بار سوم خواست. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با حالت تشر، به او فرمود: «ای اعرابی! هرچه میخواهی، تقاضا کن». ما به حال او غبطه خوردیم و گفتیم: الآن، بهشت را تقاضا میکند. بادیه نشین گفت: مرکبی از تو میخواهم. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: باشد. سپس فرمود: «باز هم بخواه». گفت: توشه هم میخواهم. فرمود: «اشد».
ما از این درخواستها تعجب کردیم. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «چه قدر فرق است میان درخواست این بادیه نشین و درخواست آن پیر زن بنی اسرائیل»! آنگاه فرمود: «موسی (علیهالسّلام) فرمان یافت که از دریا بگذرد؛ پس چون به دریا رسید، مرکبها را هی زدند؛ اما آنها باز میگشتند و از رفتن امتناع میکردند. موسی (علیهالسّلام) گفت: پروردگارا مرا چه شده است؟ بدو فرمود: «تو نزدیک قبر یوسف هستی. استخوانهای او را هم با خودت ببر».
اما قبر با زمین، یکسان شده بود و موسی (علیهالسّلام) نمیدانست کجاست. گفتند: اگر کسی باشد که جای قبر را بداند، آن کس، پیر زنی از بنی اسرائیل است. شاید او بداند که قبر کجاست. موسی (علیهالسّلام) او را احضار کرد و فرمود: تو میدانی قبر یوسف کجاست؟
گفت: آری.
فرمود: آن را نشانم بده.
گفت: نه به خدا، مگر آن که آن چه از تو میخواهم، به من بدهی.
فرمود: باشد.
گفت: از تو میخواهم که در بهشت، با تو در یک درجه باشم.
فرمود: (فقط) بهشت را بخواه.
گفت: نه. فقط با تو باشم.
موسی (علیهالسّلام) سعی داشت او را از نظرش منصرف کند که خداوند تبارک و تعالی به او وحی فرمود که: «هر چه میخواهد، به او عطا کن؛ زیرا از (درجه) تو، چیزی کم نخواهد کرد». موسی (علیهالسّلام) به آن پیرزن، قول داد و او جای قبر را نشانش داد و موسی استخوانها را بیرون آورد و از دریا گذشت».۱۲۳و۱۲۴و۱۲۵و۱۲۶و۱۲۷و۱۲۸و۱۲۹
۳.۷ – عمومیت در دعا
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مسلمانان توصیه میفرمود که «هرگاه دعایی میکنید دایره دعایتان را وسیع بگیرید و آن را به همه مردان و زنان مؤمن تعمیم دهید، زیرا چنین دعایی به اجابت نزدیکتر است».۱۳۰و۱۳۱
روایت شده که: «روزی مردی در حضور رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مقام دعا عرض کرد: خدایا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را بیامرز، مرا (نیز) بیامرز. حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: چرا دور رحمت خدا را سنگ چین کردی؟ چرا فقط من و تو؟ هرگاه دعا میکنید به دعای خود عمومیت دهید که اجابت را حتمی میکند».۱۳۲و۱۳۳و۱۳۴
۳.۸ – شتاب نورزیدن در استجابت دعا
تعجیل در استجابت دعا نیز از دیگر مواردی برشمرده شده که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در بیان آن احادیث و روایاتی را بیان فرمودند. پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «هیچ کس نیست که از خدا چیزی بخواهد، مگر آن که خواستهاش را اجابت میکند؛ یا در همین دنیا به او میدهد، یا گناهانش را به اندازه آن چه دعا کرده است، از او میزداید به شرط آن که برای گناهی یا بریدن پیوند خویشاوندی دعا نکند و یا (برای برآورده شدن دعایش) شتاب نورزیده باشد. گفته شد: ای پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)! شتاب کردن چیست؟ فرمود: «بگوید: بارها پروردگارم را خواندم؛ اما اجابتم نکرد، پس خسته شود و دعا کردن را وا نهد».۱۳۵و۱۳۶و۱۳۷
۳.۹ – خوشبین بودن به اجابت
از دیگر لوازم و آداب دعا، خوشبین بودن به استجابت آن، از سوی خداوند است از اینرو پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مسلمانان توصیه میفرمودند که: «خدا را با یقین داشتن به اجابت، دعا کنید و بدانید که خداوند، دعایی را که از دلی غافل و بیتوجه برخیزد را مستجاب نمیکند».۱۳۸و۱۳۹و۱۴۰و۱۴۱
در حدیثی دیگر نیز از آن بزرگوار آمده که: «به هر که (توفیق) دعا داده شود، از اجابت، محروم نمیشود؛ چرا که خداوند عزوجل میفرماید: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم».۱۴۲و۱۴۳و۱۴۴و۱۴۵و۱۴۶
۳.۱۰ – آمین گفتن بعد از دعا
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به آمین گفتن پس از دعا بعنوان پایان بخش دعاها تاکید و سفارش فراوان داشتند.۱۴۷و۱۴۸و۱۴۹ ایشان آمین را “مهر پروردگار جهانیان بر (دعای) بندگان مؤمنش” توصیف کردند.۱۵۰و۱۵۱و۱۵۲
حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همچنین دعا کننده و آمین گو را در مزد، شریک یکدیگر بیان کردند و فرمودند: «الدَّاعِی وَ الْمُوَمِّنَ فِی الْاَجْرِ شَرِیکَان».۱۵۳و۱۵۴و۱۵۵و۱۵۶
۴ – شروط اجابت دعا
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) استجابت دعاها از سوی خداوند را به شروطی منوط دانستند که در این بخش به برخی از این موارد اشاره کرده، از میان احادیث وارده از سوی آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، به تعدادی از این روایات استشهاد میکنیم:
۴.۱ – صفای باطن
در برخی روایات صادره از سوی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، از صفای باطن و پاکی ضمیر، بهعنوان یکی از شروط استجابت دعا یاد شده و از مسلمانان خواسته شده که: «فَاسْئلوااللَّهَ رَبَّکُمْ بِنِیَّاتٍ صَادِقَهٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَهٍ؛» (مقصود از قلب طاهر به فرموده امام صادق (علیهالسّلام) دلی است که در آن خاطرهای به جز خاطره خدا نباشد. «القَلبُ السَّلیمُ الذی یَلقَى رَبَّهُ، وَ لَیسَ فیهِ أحَدٌ سِواهُ؛۱۵۷و۱۵۸ با انگیزه و نیت صادقانه و دلی پاک از خدا مسئلت کنید».۱۵۹و۱۶۰و۱۶۱و۱۶۲
۴.۲ – حضور قلب
از دیگر شروطی که در احادیث و روایات پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شرط استجابت دعا از سوی خداوند، ذکر گردیده است. داشتن حضور قلب در دعاست. ایشان دعای برخاسته از دل فرد غافل و بیتوجه را، مورد پذیرش و استجابت از سوی خداوند ندانستند.۱۶۳و۱۶۴و۱۶۵و۱۶۶
و فرمودند: «دعایی که همراه با حضور قلب باشد رد نمیشود».۱۶۷
۴.۳ – رزق حلال
لقمه حلال از دیگر مواردی است که در احادیث و روایات پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از آن به عنوان یکی از شروط استجابت دعا یاد شده است. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دعا را کلید حاجت عنوان کرده و لقمههای حلال را دندانههای آن کلید دانستند،۱۶۸ و فرمودند: «هرکه خوش دارد دعایش مستجاب شود، باید درآمدش را پاک گرداند».۱۶۹و۱۷۰و۱۷۱
و در حدیثی دیگر آمده: «بنده، دستش را به سوی خدا بر میدارد، در حالی که خوراکش حرام است. با چنین وضعی، چگونه دعایش پذیرفته شود؟».۱۷۲
روایت شده که روزی مردی خطاب به حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گفت: «دوست دارم دعایم مستجاب شود. پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در پاسخ او فرمود: از حرام دوری کن، دعایت مستجاب میشود».۱۷۳
ابن عباس نیز روایت کرده که «چون این آیه نزد پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تلاوت شد: «ای مردم! از آن چه در زمین، حلال و پاکیزه است، بخورید».۱۷۴ سعد بن ابی وقاص برخاست و گفت: ای پیامبر خدا! دعا کن که خدا مرا مستجاب الدعوه گرداند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به او فرمود: «ای سعد! خوراکت را پاک گردان تا مستجاب الدعوه شوی. سوگند به آن که جان محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در دست اوست، بندهای که لقمه حرام وارد شکمش میکند، چهل روز، هیچ عملی از او پذیرفته نمیشود. هر بندهای که گوشتش از حرام و ربا بروید، آتش به او سزاوارتر است».۱۷۵و۱۷۶و۱۷۷
۴.۴ – عمل
عمل نیز در احادیث رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یکی از شروط استجابت دعا معرفی شده است. حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دعا کننده بدون عمل را به تیراندازی تشبیه کردند که با کمان بیزه، تیراندازی میکند.۱۷۸و۱۷۹و۱۸۰
فرمودند: «از خداوند عزوجل فرمان برید تا او نیز (با اجابت خواستههایتان) از شما فرمان برد».۱۸۱و۱۸۲
۴.۵ – مقتضای حکمت و مصلحت
خداوند برخی دعاها و خواستههای بندگانش را به خاطر مصلحت و یا حکمتی برآورده نمیسازد. پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «آدمی حاجتی را از خدا میطلبد؛ اما خداوند، به خاطر خیر و مصلحتش، آن را از او دور میگرداند و نمیدهد…»۱۸۳و۱۸۴
همچنین ایشان در روایت دیگری فرمودند: «همانا بنده در آستانه رسیدن به حاجتی از حاجتهای دنیا قرار میگیرد؛ اما خداوند از فراز هفت آسمان، یاد او میکند و میفرماید: «فرشتگان من! این بندهام به حاجتی از حاجتهای دنیا نزدیک شده است. اگر آن را برایش بگشایم، دری به سوی آتش گشودهام. پس، آن را از او دور کنید…».۱۸۵
۵ – موانع اجابت دعا
علاوه بر مواردی که در بالا اشاره شد که در صورت نبودش، آنها نیز از موانع استجابت دعا برشمرده میشوند، از دیگر مواردی که میتوان تحت عنوان موانع استجابت دعا بدان اشاره کرد، میتوان به این موارد اشاره کرد:
۵.۱ – ستم کردن
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ستم به دیگران را موجب عدم اجابت دعا از سوی خداوند دانستند و فرمودند: «ستم نکنید که در این صورت، دعا میکنید و دعایتان مستجاب نمیشود، باران میطلبید و نازل نمیشود، و (از خدا) یاری میجویید و یاری نمیشوید».۱۸۶و۱۸۷
۵.۲ – بریدن از خویشاوندان
بریدن از خویشاوند و ترک رحم نیز از سوی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از مواردی برشمرده شده که مانع استجابت دعا میشود. پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «بریدن پیوند خویشاوندی، مانع اجابت دعا میشود».۱۸۸و۱۸۹
۵.۳ – امید بستن به غیر خدا
از جمله اموری که مانع استجابت دعا میشود امید بستن به غیر خداست. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «هرگاه یکی از شما خواست که آن چه را از پروردگارش درخواست میکند، به او بدهد، باید از همه مردم، چشم امید بر کند و به غیر خدا، هرگز امیدی نداشته باشد. پس خدا هرگاه قلب بندهای را اینگونه دانست، هرچه را که او از خدا بخواهد، به او عطا میکند».۱۹۰
۶ – بهترین اوقات دعا
در احادیث رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اوقاتی به عنوان بهترین زمانهای استجابت دعا معرفی شدهاند که از جمله این زمانها میتوان به شبهای جمعه،۱۹۱و۱۹۲و۱۹۳ نیمه شعبان،۱۹۴ شب عرفه،۱۹۵ شبهای عیدین قربان و فطر،۱۹۶ دل شب،۱۹۷و۱۹۸و۱۹۹ هنگام سحرگاهان،۲۰۰و۲۰۱ هنگام اذان،۲۰۲و۲۰۳و۲۰۴ بین اذان و اقامه،۲۰۵و۲۰۶و۲۰۷
هنگام نماز،۲۰۸و۲۰۹و۲۱۰ در سجده،۲۱۱و۲۱۲و۲۱۳ روز جمعه،۲۱۴و۲۱۵و۲۱۶ اول رجب،۲۱۷ ماه رمضان،۲۱۸و۲۱۹و۲۲۰ و… اشاره کرد.
۷ – با فضیلتترین مکانها برای دعا
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همچنین در بیانات خود از برخی اماکن به عنوان با فضیلتترین مکانها جهت استجابت دعا یاد کردند، از جمله این که در روایتی از ایشان آمده در هفت موطن دستها را به دعا بلند کنید: «در نماز، در هنگام دیدن کعبه، در بالای صفا و مروه، در شامگاه عرفه، در جمع، در دو جمره، و برای(نماز) میت.۲۲۱و۲۲۲و۲۲۳
پانویس
- زکریا، ابوالحسن احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۳۵۸.
- شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۳۱.
- دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، ج۱، ص۲۹۱.
- ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۷.
- سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۰۰۲.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۶۵.
- دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، ج۱، ص۲۹۱.
- دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین، ص۲۷۸.
- حلی، ابن فهد، عده الداعی، ص۲۹.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، الدعاء، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۳، ص۲۴.
- سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۷۴۸.
- شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص۱۳۱.
- احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱۴، ص۳۶۰.
- حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۶۶۶.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، الادب المفرد، ص۲۴۹.
- سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۷۴۹.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۶۲.
- طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۶۸.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۶۸.
- کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبه نینوی الحدیثه، بی تا، ص۲۲۲.
- ابن ابی جمهور، عوالی اللالی، قم، سید الشهداء علیهالسّلام، ۱۴۰۵، بی تا، ج۴، ص۱۹.
- حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۶۶۹.
- ابویعلی، احمد بن علی، مسند ابی یعلی، ج۱، ص۳۴۴.
- قضاعی، محمد ابن سلامه، مسند الشهاب، ج۱، ص۱۱۷.
- شیخ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص۳۳۵.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۵، ص۸۳۱.
- عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، ج۱، ص۳۶۱.
- محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۴۱۲.
- شهید ثانی، زین الدین بن نورالدین، مسکن الفؤاد، ص۴۴.
- راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف، ۱۴۰۷، ص۱۹.
- محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۱۸۲.
- ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، ج۵، ص۴۶۲.
- حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۷۲۹.
- ابویعلی، احمد بن علی، مسند ابی یعلی، پیشین، ج۱۱، ص۲۸۳.
- محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۱۶۷.
- راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف، ۱۴۰۷، ص۲۰.
- سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۷۵۱.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۶۳.
- بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۲، ج۱۳، ص۳۷.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۱.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳، ج۲، ص۷۰.
- شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۳۲.
- ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۵۴، ص۲۹۳.
- ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، تحقیق عبدالرحمن محمد عثمان، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۹۸۳، ج۵، ص۲۴۳.
- هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۱۵۰.
- سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۴۹.
- کوفی، ابن ابی شیبه، المصنف، تحقیق سعید اللحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۹، ج۸، ص۱۹۲.
- ابن حبان، محمد، صحیح ابن حبان، تحقیق شعیب ارنؤوط، بی جا، الرساله، چاپ دوم، ۱۹۹۳، ج۳، ص۱۷۲.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۲، ص۳۰۱.
- محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۱۷۵.
- نسفی، عبدالله بن احمد، تفسیر النسفی، ج۱، ص۳۵۴.
- فیض کاشانی، ملا محسن، المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، بی تا، ج۲، ص۲۹۲.
- معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴، ج۶، ص۱۹۶.
- معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴، ج۶، ص۱۹۶.
- طوسی، محمد بن حسن، امالی طوسی، ص۶.
- شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۸.
- قضاعی، محمد ابن سلامه، مسند الشهاب، ج۱، ص۴۰۲.
- سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۹۰۴.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۱۰۲.
- راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف، ۱۴۰۷، ص۳۰.
- حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۲، ص۵۸۶.
- بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۲، ص۱۱۰.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۸۵.
- ابن ابی جمهور، عوالی اللالی، قم، سید الشهداء علیهالسّلام، ۱۴۰۵، بی تا، ج۲، ص۴۷.
- سجستانی، ابن الاشعث، سنن ابی داوود، تحقیق سعید محمد اللحام، دار الفکر، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۱، ص۳۳۴.
- ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، تحقیق عبدالرحمن محمد عثمان، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۹۸۳، ج۵، ص۲۱۷.
- بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، دار الفکر، بی تا، ج۲، ص۲۱۱.
- ابن حبان، محمد، صحیح ابن حبان، تحقیق شعیب ارنؤوط، بی جا، الرساله، چاپ دوم، ۱۹۹۳، ج۳، ص۱۶۱.
- بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۲، ج۸، ص۶۲.
- دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین، ص۲۱۳.
- ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۷۴.
- راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف، ۱۴۰۷، ص۲۲.
- احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۱۸۲.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۲، ص۲۱.
- نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دار الفکر، ج۶، ص۱۲.
- حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، تحقیق یوسف عبدالرحمن المرعشی، بی تا، ج۲، ص۶۱۲.
- برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج۱، ص۱۷.
- علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۶، ص۳۹۲.
- کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبه نینوی الحدیثه، بی تا، ص۲۲۶.
- محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۱۸۷.
- حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، تحقیق یوسف عبدالرحمن المرعشی، بی تا، ج۴، ص۳۲۰.
- بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، دار الفکر، بی تا، ج۲، ص۱۳۲.
- نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱، ج۱، ص۳۷۶.
- دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، ج۱، ص۲۹۳.
- محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۴۷.
- سید بن طاوس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ش، ص۲۰.
- راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف، ۱۴۰۷، ص۲۲.
- علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۳۹.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، جزائری، چاپ سوم، ۱۴۰۴، ج۲، ص۷۵.
- علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۱۷ – ۲۱۸.
- دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲، ج۱، ص۹۱.
- صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی، بی جا، بی تا، ج۲، ص۲۷۴.
- سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۳۵۵۳.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۳۸.
- احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۴، ص۳۹۴.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۴، ص۱۶.
- سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۳۴۱.
- اسراء/سوره۱۷، آیه۱۱۰.
- طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲، ج۱۵، ص۱۲۳.
- بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، تحقیق عبدالرزاق المهدی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۰، ج۳، ص۱۶۹.
- قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۶۳ش، ج۱۱، ص۳۲۴.
- رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰، ج۲۱، ص۴۱۹.
- احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۱۰۱.
- نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دار الفکر، ج۸، ص۶۳ – ۶۴.
- کوفی، ابن ابی شیبه، المصنف، تحقیق سعید اللحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۹، ج۷، ص۲۳.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، الادب المفرد، بیروت، چاپ اول، ۱۹۸۶، ص۱۳۴.
- ابن ابی جمهور، عوالی اللالی، قم، سید الشهداء علیهالسّلام، ۱۴۰۵، بی تا، ج۲، ص۲۲۳.
- شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص۱۳۱.
- راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف، ۱۴۰۷، ص۲۰.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، الدعاء، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۳، ص۲۸.
- قضاعی، محمد ابن سلامه، مسند الشهاب، ج۲، ص۱۴۵.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۷۵.
- حلی، ابن فهد، عده الداعی، ص۲۰۲.
- مریم/سوره۱۹، آیه۴۸۰.
- طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۳.
- احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱، ص۳۹۴.
- سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۳۴۱.
- ابن حبان، محمد، صحیح ابن حبان، تحقیق شعیب ارنؤوط، بی جا، الرساله، چاپ دوم، ۱۹۹۳، ج۳، ص۲۰۴.
- حلی، ابن فهد، عده الداعی، ص۴۲.
- شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۵.
- حلی، ابن فهد، عده الداعی، ص۴۲.
- شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۵.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۱۵۵.
- راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف، ۱۴۰۷، ص۴۰ – ۴۱.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۷، ص۳۷۴.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۶۱۶ – ۶۱۷.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳، ج۱، ص۱۹۳ – ۱۹۴.
- حمیری قمی، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۳۷۵.
- حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۲، ص۶۲۴.
- بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۳، ص۱۸۵.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۸۵.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۸۷.
- دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین، ص۳۹۴.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال، قم، انتشارات شریف رضی، ۱۳۴۴ش، ص۱۶۲.
- نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دار الفکر، ج۸، ص۸۷.
- بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، دار الفکر، بی تا، ج۳، ص۳۵۳.
- ابن حبان، محمد، صحیح ابن حبان، تحقیق شعیب ارنؤوط، بی جا، الرساله، چاپ دوم، ۱۹۹۳، ج۳، ص۲۵۷.
- دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین، ص۲۹۵.
- ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۷.
- احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۱۷۷.
- حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۶۷۰.
- طوسی، محمد بن حسن، امالی طوسی، ص۴۵۲.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۳، ج۱، ص۲۰۲.
- ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۸۴ – ۸۵.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۵، ص۸۷۳.
- غافر/سوره۴۰، آیه۶۰.
- سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر الماثور، قم، مرعشی نجفی، ۱۴۰۴، ج۱، ص۱۷.
- سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۲۱۳.
- ضحاک، احمد بن عمرو، الآحاد و المثانی، تحقیق باسم فیصل احمد الجوابره، دار الدرایه، چاپ اول، ۱۴۱۱، ج۳، ص۱۱۹.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، الدعاء، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۳، ص۸۹.
- سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۸.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱، ص۵۵۹.
- محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۲۴۰.
- کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبه نینوی الحدیثه، بی تا، ص۳۱.
- سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۷۴۱.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۷۵.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۶.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، جزائری، چاپ سوم، ۱۴۰۴، ج۲، ص۱۲۳.
- سید بن طاوس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ش، ص۲.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۱۵۴.
- فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضه الواعظین، ج۱، ص۳۴۵.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا علیهالسّلام، ج۲، ص۲۶۵.
- دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین، ص۲۹۵.
- ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۷.
- احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۱۷۷.
- حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۶۷۰.
- ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۱۱۸.
- محمدی ری شهری، محمد، حکمت نامه پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۶، ج۱۰، ص۲۱۱.
- کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبه نینوی الحدیثه، بی تا، ص۶۵.
- محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۲۷.
- علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۷۳.
- دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، ج۱، ص۲۹۲.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۱۲۹.
- بقره/سوره۲، آیه۱۶۸.
- هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۲۹۱.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۶، ص۳۱۱.
- سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر الماثور، قم، مرعشی نجفی، ۱۴۰۴، ج۱، ص۱۶۷.
- کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبه نینوی الحدیثه، بی تا، ص۲۲۴.
- راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف، ۱۴۰۷، ص۱۹.
- عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، ج۳، ص۱۱۰.
- کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبه نینوی الحدیثه، بی تا، ص۲۱۵.
- محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۲۶۸.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بی جا، دار احیاء التراث العربی، بی تا، ج۱۱، ص۲۸۴.
- سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۳۰۵.
- محمدی ری شهری، محمد، حکمت نامه پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۶، ج۱۰، ص۲۲۵.
- هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۵، ص۲۳۵.
- سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، الدرر المنثور، ج۱، ص۳۲۵.
- محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۳۴.
- حلوانی، حسین بن محمد، نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، قم، مدرسه الامام المهدی عجّلاللهفرجهالشریف، چاپ اول، ۱۴۰۸، ص۳۷.
- ابوطالب یحیی بن حسین، تیسیر المطالب فی امالی ابی طالب، صنعاء، مؤسسه امام زید بن علی، چاپ اول، ۱۴۲۲، ص۳۲۸.
- ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، ج۵، ص۵۶۳.
- حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۱، ص۴۶۱.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۵۹.
- صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی، بی جا، بی تا، ج۴، ص۳۱۷.
- سید بن طاوس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ش، ص۳۲۵.
- صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی، بی جا، بی تا، ج۴، ص۳۱۷.
- احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۵، ص۲۳۵.
- سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۲، ص۴۸۵.
- نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱، ج۶، ص۲۰۱.
- طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۹۴.
- علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۸۴، ص۱۶۷.
- کوفی، ابن ابی شیبه، المصنف، تحقیق سعید اللحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۹، ج۷، ص۳۵.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۹، ص۸۴.
- هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۱، ص۳۳۴.
- راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف، ۱۴۰۷، ص۳۶.
- شیخ بهایی، محمد بن حسین، مفتاح الفلاح، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۵، ص۴۶.
- علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۴۹.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۰۹ – ۲۱۰.
- فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضه الواعظین، ج۱، ص۳۱۸.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، امالی صدوق، ص۶۷۱.
- سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۲۰۰.
- احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۴۲۱.
- نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۲، ص۴۹ – ۵۰.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص۳۹۹ – ۴۰۰.
- احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۲۳۰.
- نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۳، ص۵.
- نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۳، ص۵.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۶۷.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۹۷.
- فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضه الواعظین، قم، انتشارات رضی، بی تا، ج۲، ص۳۳۹
- کوفی، ابن ابی شیبه، المصنف، تحقیق سعید اللحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۹، ج۱، ص۲۶۸.
- سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، االدرر المنثور، ج۱، ص۱۲۱.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بی جا، دار احیاء التراث العربی، بی تا، ج۱۱، ص۳۰۵.