سیره پیامبر در رویکرد سیره نگاران معاصر حوزوی
نویسنده: سید عباس رضوی
منبع: مجله حوزه، فروردین، اردیبهشت، خرداد و تیر ۱۳۸۶ – شماره ۱۳۹ و ۱۴۰
فلسفه شکلگیری و بنیانگذاری حوزههای علمیه، تفسیر و تبیین اسلام و گسترش آن و نفوذ دادن آموزههای ناب این آیین حیات بخش به دلهاست. که این مهم، جز از راه تفسیر آیات و بیان سیره رسول خدا ممکن نیست. یعنی رسالت حوزههاست و وظیفه مهم آنهاست که آیات قرآن را برای تعالی زندگی مؤمنان، شرح کنند و سیره رسول خدا را برای پرتوگیری مؤمنان، آن به آن از آن، به درستی و با جرعه نوشی از سرچشمههای زلال و الهام از قرآن و سخن و سیره معصومان, که جلوهای از سیره و سخن آن عزیز است، روشن کنند و صیقل داده شده فراروی مؤمنان قرار بدهند، تا زندگی خود را بر آن اساس بسازند و کژیهای آن را راست کنند و بههنجار درآورند و در فراز و نشیبهای زندگی و در لحظههای سخت به آن دژ استوار پناه برند و به جان و روح خویش آرامش دهند. حال باید دید و در آثار پدید آمده از سوی حوزویان، عالمان و فضلا، نگریست و درنگ ورزید که آیا این رسالت بزرگ خویش را به خوبی انجام دادهاند و سیره رسول خدا را به روشنی به زندگیها و دلها بازتاباندهاند یا نه کوتاهی ورزیدهاند؟
با نگاهی به آثار و مطالعه اوضاع اجتماعی و زندگی و خانواده مسلمانان به این نتیجه میرسیم کار بایسته و درخور سیره رسول خدا انجام نگرفته است. چون اگر درباره سیره رسول خدا کار درخوری انجام میگرفت و گروههای حوزوی و تشکیلات و نهاد حوزه، با برنامهریزی در پی شناخت سیره و بازتاباندن آن به متن جامعه میبودند، امروزه شاهد دگرگونیهای عظیم و پیشرفتهای شگفتی میبودیم و جامعه و خانوادههای اسلامی از استواری و رخشندگی بیشتری برخوردار بودند.
نادانی، فقر، بی برنامگی، بی تقوایی، ستم، پایمال شدن حق زنان و کودکان و بی بند وباری و از هم فروپاشیدگی خانواده، این چنین سایه نمیگستراند و ریشه نمیدواند.
جاهلیت، همیشه برای جامعه اسلامی تهدید است. هر چه ما از سیره نبوی دور شویم، به جاهلیت نزدیک شدهایم و فرهنگ جاهلی، تار و پود جامعه اسلامی و خانواده اسلامیان را در خواهد نوردید. بسیاری از رفتارها و کردارهایی که ما در جامعه و خانواده شاهد هستیم، برخاسته و سرچشمه گرفته از فرهنگ جاهلی است که رویارویی با آن و درمان آن، تنها با بازگشت به سیره نبوی ممکن است، رسالتی که بر دوش حوزههاست. و این حوزهها هستند که بایدزمینههای بازگشت به سیره نبوی را فراهم آورند. آنی کوتاهی در انجام این رسالت بزرگ، خسرانهای جبران ناپذیری به جامعه اسلامی و روح و روان مؤمنان وارد میسازد و این کوتاهی هرچه به درازا بکشد و غفلت در پی غفلت بروز کند، بازتاب سیره نبوی در زندگی فردی و اجتماعی مؤمنان و اسلامیان کم رنگ و کم رنگتر شود، بازگشت به سیره نبوی، سختتر و دشوارتر میگردد و چه بسا به جراحیهای بزرگ و انقلابهای سخت نیاز افتد.
امروزه نیاز است که سیره رسول خدا، عالمانه، دقیق و موشکافانه در بوته بررسی قرار بگیرد و درسهای راهگشا و زندگیساز از آن گرفته شود، کاری که تنها از عالمان بصیر، آگاه، زمان شناس و درک کننده نیازهای روز زندگی بشری، برمیآید و بس.
خوشبختانه در حوزه معاصر، رگههایی از این نگاه دیده میشود و آثاری بر اساس همین نگاه، پدید آمده و عرضه شده است که با همه کاستیها، مایه امیدواری است و گاهی در راستای هدف و رسالتی که حوزه بر دوش دارد. گرچه اینها کارنامه حوزه به شمار نمیرود. یعنی کارهایی نیستند که با اشراف و با برنامهریزی حوزه انجام گرفته باشد، بلکه کارهایی است دانش آموختگان حوزه با احساس مسئولیت و رسالتی که بر دوش خود احساس کردهاند، انجام دادهاند که سعیشان مشکور.
در این مقال، گوشههایی از تلاش عالمانه علمای معاصر در حوزه سیره شناسی، نمایانده میشود. تلاشهایی که در هیأت کتاب خود را نمایانده و عرضه کرده و در دسترس اهل نظر قرار گرفته است. اما مقالهها، گفتارها، آنچه در لابه لای کتابهای اعتقادی، تاریخی، اخلاقی، فقهی و تفسیری آمده در این مقال، مجال طرح نیافته، زیرا که اگر طرح میشدند، سخن به درازا میکشید.
کارکرد علما در حوزه سیره شناسی، چه در روزگار پیشین و چه امروز، تنها همان چیزی نیست که در پژوهشهای مستقل سیره پژوهی بازتاب یافته است، بلکه بخشی از بحثهای مربوط به سیره رسول خدا را درگاه بحث از عقاید، نبوت خاصه و… طرح و از آن سخن به میان آوردهاند و بخشی در نوشتههای تاریخی و بخشی را در نوشتههای اخلاقی و….
افزون بر این، بخشی از تلاش عالمان در حوزه سیره شناسی، در ترجمه کتابهای منبع بازتاب یافته که کاری است بزرگ و در خور استفاده و مفید و راهگشا در حوزه فرهنگ و اندیشه و آشنایی با سیره رسول خدا. مانند ترجمه تاریخ یعقوبی، ارشاد مفید، ابن هشام، بخش تاریخ و سیره بحارالانوار و….
و نیز کار بزرگ و ماندگاری که عالمان در حوزه سیره شناسی و شناساندن زوایای وجودی حضرت ختمی مرتبت انجام دادهاند، برگزاری کنگرهها و سمینارهای علمی است که اهل فضل با ارائه دیدگاهها و نتیجه پژوهشهای خود در بالا بردن سطح آگاهی و دانش افراد جامعه و علاقهمندسازی آنان به دین نقش بسزایی ایفا کردند.
این نشستهای علمی که با ابتکار عالمان روشن اندیش در روزگار ما رقم خورده، بسیار اثرگذار بوده و آثار به جای مانده که در مجموعههایی به چاپ رسیده و در دسترس اهل علم و مطالعه و تاریخ و سیره قرارگرفته، بیگمان در رشد فکری افراد جامعه و در گسترش دادن اخلاق نبوی به لایههای جامعه و برانگیزاندن اهل فکر و دانش برای جدی گرفتن این موضوع و پیگیری آن سخت اثرگذار بوده است.
رویکرد به سیره نبوی پس از انقلاب اسلامی در حوزههای علمیه شتاب بیشتری داشته است.
علت آن روشن است، زیرا حضرت امام خمینی انقلاب اسلامی را بر این شالوده بنیان گذارده و در فراز فراز سخنان و رهنمودهای خود، به سیره آن عزیز استناد جسته و در حقیقت مدینه خود را بر اساس مدینه نبوی بنا کرده است. متفکران حوزه در پرتو این حرکت بزرگ و انگیزانندگی که آن رهبر فرزانه پدید آورد، دست به کار شدند تا سیره رسول خدا را از زوایای گوناگون بررسی کنند؛ اما بر اهل اطلاع روشن است، هنوز تا قلهای که امام خمینی پیمود، فاصله بسیار است. اگر حوزه و حوزویان، پا به پای امام خمینی در این آوردگاه حرکت میکردند و به درستی زوایای سیره را در این چند دهه پس از انقلاب مینمودند و از آن عالمانه سخن به میان میآوردند و در درسها و بحثها، درسهای آموختنی و کاربردی را از آن میآموختند و به کار میبستند، هم حوزه دگرگونی ژرف مییافت و هم جامعه آراسته به سیره نبوی میشد و با بنیه و توان بیشتر در برابر شبیخون فرهنگی دشمن و فرهنگی جاهلی میایستاد.
نگاه علمای شیعه به سیره رسول خدا، از زاویههای گوناگون است. بخش مهمی از سیره پژوهیها، به هدف شناخت اسلام و الگوگیری از رفتار پیامبر، سامان یافته است و بخشهایی به هدف تحریف زدایی از کتابهای تاریخی و یا نقد پژوهشهای مستشرقان.
گروه نخست که به هدف شناخت اسلام و الگوگیری از رفتار پیامبر، به سیره پژوهشی روآورده، به چند دسته، با گرایشهای مختلف، دستهبندی میشود: یا با رویکرد به سیره اخلاقی رسول خدا، یا با رویکرد به سیره حکومتی و سیاسی اجتماعی و یا با رویکردی جامع به قضیه نگریستهاند و گروهی هم به نقل احادیث و یا گفتههای تاریخ نگاران درباره رسول خدا، بسنده کردهاند، و گروهی هم، بیشتر به تجزیه و تحلیل روی آوردهاند.
ما در این مقال، مروری داریم به نمونههایی از کارکرد حوزه معاصر در شناساندن و درس آموزی از سیره رسول خدا. نمونهها، به ترتیب زمان گزینش شده است، برجستگیها نموده شده و از کاستیها، به اجمال سخن به میان آمده است.
الف. رویکرد علما به سیره رسول خدا، یا انگیزه بازگشت به اسلام.
این موضوع، در دو بخش به بوته بررسی نهاده شده است.
- بررسی زاویههای ویژه و مورد نیاز جامعه، در مثل فرازهایی که بیان و بازگویی آنها در تحول اخلاقی فرد و جامعه، اثرگذارند و یا فرازهایی که در پیریزی سیاستی دینی و بنیانگذاری جامعه میتوانند تراز و چراغ راه قرار بگیرند.
- نگاه جامع و همه سویه به سیره رسول خدا. این دسته از عالمان، بر این باورند تا نگاهی جامع و همه سویه به سیره نباشد و این نگاه فراروی حرکت قرار نگیرد، نمیتوان بازگشت دقیق به اسلام را انتظار داشت و در اساس بازگشت به اسلام و احکام نورانی آن ممکن نیست، مگر این که تمامی حرکات و رفتار رسول خدا در اداره خانواده، اداره جامعه، جنگ و صلح، معاشرت با مردم و … به سان آیینه، همیشه و همه گاه، پیش روی رهروان راه آن عزیز قرار بگیرد.
ب. سیره پژوهی نقدگرایانه و در رویارویی با خرافهها و نقد مستشرقان.
ج. اشاراتی به نشستهای علمی تبلیغی درباره سیره پیامبر.
د. یادآوری و سخنی به اجمال درباره کاستیهای موجود در حوزه سیره نگاری در حوزههای علمیه
رویکرد به سیره، به انگیزه بازگشت به اسلام.
بیشتر عالمان که به سیره رسول خدا نگاهی افکنده و یا در آثار خود زوایایی از آن را بازتاب داده و یا سیره پژوهی را سرلوحه کار خود قراردادهاند، بازگشت به اسلام اصیل و الگوگیری از سیرت رسول خدا را از انگیزههای مهم و اصلی رویکرد خود، برشمردهاند. چه رسول خدا، آیینه تمام نمای اسلام و زبان قرآن و نماد مکتب است. تمام رفتار پیامبر بر اساس وحی بوده، از این روی، گفتار و رفتارش، همان اسلام است و راه شناخت دین هم، بستگی به شناخت رفتار پیامبر دارد. قرآن، پیامبر را الگوی راه نامیده است:
«و لکم فی رسول الله اسوه حسنه.»۱
انسان مسلمان، در راههایی که برمیگزیند، باید الگو از رسول خدا بگیرد و آن حضرت را راهنما و راهبر خود قرار دهد، تا از گزندها و آفتها رهایی یابد و راه درست از نادرست را بازشناسد. این که این همه تأکید شده بر الگوگیری از رسول خدا و اسوه قرار دادن آن حضرت در زندگی روی این اصل است که انسان در جاده زندگی، هر آن ممکن است بلغزد و از مسیر درست به کژراهه افتد و مسیر نادرستی را در مسائل خانوادگی و اجتماعی و سیاسی برگزیند که گام در جای گام رسول خدا نهادن، سبب میشود، با اطمینان و اعتماد به نفس، در فراز و نشیبهای زندگی، راه خود را برگزیند و از لغزشها به دور ماند و در مسائل فکری و اعتقادی، خرافه، جای دین و باورهای درست و دقیق را نگیرد.
به گفته شهید بهشتی، در درسهای اعتقادی خود در دهه چهل برای دانشجویان ایرانی در آلمان:
«انسان در مورد پایههای اصلی دین از دو جا میتواند شروع کند: یکی خدا و دیگری از پیغمبر و خیلیها از پیغمبر شروع می کنند…»۲
این روش را بسیاری از عالمان روشن اندیش و دقیقه شناس داشته و پیگرفتهاند و پیشینه این نوع بازگشت در عصر جدید، به نهضت فکری سیدجمال الدین اسدآبادی برمیگردد. از این دوره نهضت بازگشت به اسلام، شروع شده و نهضت مشروطه و دگرگونیهایی که این نهضت در فکرها، نگاهها و جهانبینی افراد پدید آورد، به اندیشه بازگشت به اسلام، سرعت بخشید.
مسلمانان، بویژه شیعیان، پس از سالها بازماندن از حرکتهای بنیادین و رکود فرهنگی، فکری و اجتماعی و سیاسی، به پا خاستند تا ریشههای عقب ماندگی خود را بشناسند و به درمان برخیزند.
عالمان شیعه، راه نجات از دیو استبداد، رکود و سکون فکری و فرهنگی و وابستگیهای اقتصادی و سیاسی را در بازگشت به اسلام و احیای سیرت رسول خدا دیدند و با زبان و قلم، مردم را برانگیزاندند که به نهضت بازگشت بپیوندند و با الگوگیری از رسول خدا، زندگی امروزین خود را سامان دهند.
سید جمال الدین اسدآبادی، طلایهدار نهضت بازگشت، تأکید میورزید، در سایه پیروی از سیره رسول خدا، مسلمانان قدرت از دست رفته خود را باز مییابند، تفرقهها و جداییها، به همدلی و همراهی بدل میشود.۳
عالمان شیعه در دوران مشروطه، با همین فراخوانی و تأکید و انگیزه، مردم را به صحنه آوردند و بازگشت به قرآن و پیروی از راه و رسم فردی و اجتماعی رسول خدا را تنها راه بهروزی و سعادت جامعه اعلام کردند. پیشگامان نهضت در سخنان خود، برای برانگیزاندن مردم و به حرکت درآوردن آنان در راه خودسازی، تزکیه و دگرگونیهای روحی و در پی آن، اجتماعی و سیاسی، از سخنان و راه و رسم رسول خدا، شاهد و نمونه میآوردند. عالمان دورههای بعدی نیز، راه نجات جامعه اسلامی را از واپس ماندگی، جهل، فقر و فاقه، استبداد، بازگشت به قرآن و احیای سیره نبوی دانستهاند.
آیتالله طالقانی، پس از تصویر فضای سیاه و هولناک دوران رضاخانی و راههای برون رفت از آن نوشته است:
«این محیط تاریک این تأثرات روحی، قهراً به مطالعه بیشتر در آیات قرآن کریم و کتاب شریف نهج البلاغه و تاریخ و سیره پیغمبر اکرم و ائمه هدی(ع) وادارم کرد… کم کم خود را در محیط روشنی دیدم و به ریشههای دین آشنا شدم و قلبم مطمئن گردید و هدف و مقصد را از نظر وظیفه اجتماعی، تشخیص دادم و تا توانستم، به توفیق خداوند از دیگران هم دستگیری نمودم.»۴
- رویکرد علما به سیره اخلاقی رسول خدا
از هدفهای بنیادین رسولان الهی، تعلیم و تربیت افراد و تهذیب نفوس بوده است. رسول خدا، فلسفه بعثت خود را تمام و کامل کردن مکارم اخلاق اعلام میفرماید:
«انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق.»۴
من از سوی خداوند برانگیزانده شدهام, تا بزرگواری و کرامت نفس را [که جزء برنامه انبیای پیشین بوده] تمام و کامل کنم.
علمای شیعه در دورانهای گوناگون، تلاش ورزیدهاند، رایَت این اصل بلند را در جامعه برافرازند و مردم را با محاسن و مکارم اخلاق آشنا سازند و دمادم آنان را به سوی این دو کوثر زلال رهنمون باشند و به گونهای در دلهای تک تک مردمان دگرگونی بیافرینند که در سرابُستان محاسن اخلاق نمانند، بلکه اوج بگیرند و به بهشت مکارم اخلاق در آیند و قلب و ضمیرخود را به نور آن روشن بدارند. زیرا اگر فرد فرد جامعه مدنی به محاسن اخلاق آراسته میشدند ولی از مکارم اخلاق بهرهای نمیداشتند، آن بهشتی را که رسول خدا در پی بنیان گذاری آن بود، به حقیقت نمیپیوست.
حد و مرز حسن خلق به فرموده امام صادق(ع): به نرمی رفتار کردن با مردم، با ادب سخن گفتن با آنان و در هنگام رو به رو شدن با برادران، بشّاش و گشادهرو بودن.
راوی میگوید به امام صادق(ع) عرض کردم:
«ما حد حسن الخلق؟
قال: تلین جانبک و تطیب کلامک و تلقی اخاک ببشر حسن.»۵
اینگونه رفتار و رفتاری چون پیشی گرفتن در سلام، عیادت بیماران، شرکت در تشییع جنازه مؤمنان، تسلی دادن مصیبت زدگان و… کارهای بسیار شایستهای است و از محاسن اخلاق و رواج آنها در جامعه و نفوذ دادن آنها در دلها و آراستن رفتارها به این زیباییها، هدف بعثت انبیا و نبی مکرم اسلام است؛ اما اینها دلیل بر انسانیت انسان و شرافت انسانی که قوام جامعه به آن است، نیستند؛ انسانیت و شرف انسانی، گوهری است که از دریای همیشه مواج مکارم اخلاق پدید میآید و مایه روشنی دلها و چشمها میشود.
نشانههای مکارم اخلاق، در روایات بسیاری از رسول گرامی اسلام و امامان، بیان شده است. از جمله آنها، روایتی است از امام صادق(ع) خطاب به ابن جندب، به این شرح:
«یابنَ جُندَب! صِلْ مَنْ قَطَعَکَ وَ اَعْطِ مَنْ حَرَمَکَ وَ اَحْسِنْ اِلى مَنْ اَساءَ اِلَیْکَ وَ سَلِّمْ عَلى مَنْ سَبَّـکَ وَ اَ نْصِفْ مَنْ خاصَمَکَ وَ اعْفُ عَمَّنْ ظَـلَمَکَ؛۶ بپیوند به کسی که از تو پیوند گسسته، عطا کن به کسی که تو را محروم کرده، نیکی کن به کسی که به تو بدی کرده است. سلام کن به کسی که به تو دشنام داده، انصاف ده درباره کسی که با تو دشمنی ورزیده و ببخش کسی را که به تو ستم کرده است».
علمای شیعه در دورانهای حساس و برهههای سرنوشت ساز، با آراستن خود به مکارم اخلاق، به پا خاستند تا به (نفس)ها، روح کرامت و بزرگواری بدمند و در پرتو قرآن و سنت، به مقام انسانی انسان رفعت بدهند. آثاری که آفریده و تلاشهایی که انجام دادهاند، در این راستا بوده، چون آنان به خوبی و روشنی دریافته بودند که بدون پرتوگیری از مکارم اخلاق که قلبها را میرخشاند، نمیتوانند جامعه نمونه را پیریزی کنند.
در حرکتهای بزرگ، علمای شیعه از این اهرم به خوبی بهره بردند. در مَثَل در مشروطه، علمای دین، تا روح مردمان را به مکارم اخلاق نمیآراستند، بیگمان نمیتوانستند آن حرکت شورانگیز را پدید آورند. نمونههای بسیاری وجود دارد که میتوان در مجالهایی که پیش میآید، نمایاند. ثقه الاسلام تبریزی، با برشمردن دردهای جامعه روزگار خود، برای درمان آنها و جلوگیری از گسترش خودکامگیها، خودسریها، حق ناپذیریها، تکبر و غرور و… مردمان را به سیره رسول خدا توجه میداد و میگفت:
«از خصائص آن حضرت است که سوار الاغ بی پالان میشد و گاه بعضی اصحاب را با خود ردیف میکرد و اطفال را بر دوش مبارک خود سوار میکرد و با آنها بازی میکرد و همیشه، سایرین را بر نفس مبارک خود در خوراک و پوشاک مقدم میدانست.
خداوند نهی فرموده از این که انسان، با تکبر در روی زمین راه برود و رفتن در حال تکبر را منع فرموده جز در حالت جنگ.»۷
عالمان دین، اندیشهوران و روشن اندیشان و پژوهشگران حوزوی در دوران معاصر، با آفرینش آثاری در باب سیره، بر آن بودهاند که ویژگیهای اخلاقی و رفتاری رسول خدا را به بدنه جامعه رسوخ دهند و با این روش، مردم را از گزندها و آسیبهای ضد ارزشی دور کنند که به چند نمونه از این دست آثار اشاره میکنیم:
سنن النبی(ص)، نوشته علامه سید محمد حسین طباطبایی، ترجمه و تحقیق محمد هادی فقیهی، اسلامیه، تهران.
علامه در دورانی که در نجف اشرف تحصیل میکرده، دست به کاری بزرگ و ابتکاری میزند و اخباری در باب سنن و آداب رسول خدا گرد میآورد که تا آن روزگار چنین اثری و با این ویژگیها، نه در میان اهل سنت، نه در میان تشیع، در دسترس علاقهمندان به سنن و آداب رسول خدا قرار نگرفته بود. در این اثر، روایاتی که در بردارنده روشهای عملی و نشان دهنده سنن و آداب و رسوم زندگی رسول خداست، گرد آمده است، ۴۱۱ روایت در ۲۱ باب.
کتاب که حدود سال ۱۳۵۰ ه.ق نگارش شده بوده، در نزد علامه به گونه خطی میماند که آقای محمدهادی فقیهی به سال ۱۳۹۰، یعنی چهل سال پس از نگارش، خدمت علامه میرسد و از ایشان اجازه میخواهد که این اثر را به فارسی ترجمه کند. علامه میپذیرد و آقای فقیهی دست به کار ترجمه میشود. وی در کار برابر سازی روایات کتاب با مدارک، به روایات دیگری در موضوع (سنن) برخورد میکند که از قلم علامه افتاده است، آنها را در جزوهای مینویسد و به علامه ارائه میدهد. علامه پس از ملاحظه، میگوید: این روایات به عنوان ملحقات به اصل کتاب افزوده شود.
اصل کتاب در برگیرنده ۲۱ باب و ۴۱۱ حدیث و ملحقات ۲۳ باب و ۵۰۷ باب است که روی هم رفته ۹۱۸ حدیث در این کتاب درباره سنن آمده است.
نکته در خور یادآوری این که: مدارک کتاب، کتابهای علمای بزرگ شیعه است و از کتابهای علمای اهل سنت جز چند حدیث که از (احیاء العلوم) غزالی و (درالمنثور) سیوطی، نقل شده، حدیثی برگرفته نشده است.
در این کتاب در سه بخش برنامههای حیات بخش زندگی رسول خدا را بازتاب داده شده است:
- آداب عبادات، ادعیه و اذکار.
- آداب عشرت.
- آداب سفر، غذاخوردن، پوشیدن لباس و… (آداب نفسی و فردی).
در این کتاب، آداب و سنن در اصطلاح فقیهان، یعنی آداب و سنن مستحبی در برابر واجبات، ارائه شده است.
اسناد و روایات، یا از سراختصار، یا از باب تسامح در ادله سنن حذف شده، با این حال، روایات مسند، از روایات مرسل، جدا و نمایانده شده است.
گویا بنای نویسنده و گردآورنده، بر نقل و گردآوری روایات بوده است. ولی پارهای از روایتها شرح شده است و در مواردی میان گزارشهای مختلف، جمع دلالی و روایی انجام شده و نویسنده، نظر خویش را بیان کرده است.
از آن جا که روش علامه طباطبایی بر پذیرش و توجیه روایات معصومان است، بدون نقد و کالبدشکافی یکایک آنها، در این کتاب پارهای از روایات سست و بی پایه و روایات نیازمند شرح و تفسیر، راه یافته است، مانند:
روایت جادو شدن پیامبر از سوی یهودیان۸ که باید از آن ابهام زدایی میشد. همانگونه که در المیزان این کار انجام گرفته، آن جا که نوشته است:
«سحر و جنون و اختلال در عقل و اندیشه، با عصمت پیامبر منافات دارد. ولی دلیلی نداریم که پیامبر از نفوذ سحر و جادو در بدن و ایجاد بیماری برخاسته از آن نیز مصون باشد.»۹
یا روایات نقل شده درباره کرامت حضرت:
«بلندتر به نظر رسیدن پیامبر از دیگران.
پرواز نکردن پرندگان برفراز حضرت.
پیر نشدن مرکوب حضرت».۱۰
از کتاب سنن النبی، افزون بر ترجمه محمدهادی فقیهی، چندین ترجمه و گزیده، منتشر شده است. علامه، خود گزیدهای از آن را که در بردارنده ۱۸۰ روایت است در جلد ششم، پس از بحث دقیق و موشکافانه و علمی و راهگشا درباره ادب انبیاء آورده است.۱۱
خلق النبی، نوشته سید محمدجواد غزوی.
کتاب در آغاز دهه ۳۰ نگاشته و چاپ شده و به سال ۱۳۳۴ ش تجدید چاپ شده است.
نثر آن فارسی و روان است و همه آیات و روایات اعراب گذاری شده که استفاده از آن را آسان کرده است. کتاب، بر محور آیات و روایات است و بحثها بر این پایه و مدار ارائه میگردد و در ضمن تحلیلهای کوتاه نویسنده میآید.
چنان که از نام کتاب پیداست، در این اثر اخلاق و خلق و خوی پیامبر بر اساس آیات و روایات، بازتاب یافته است.
نویسنده بر این کتاب مقدمهای نگاشته در باب خلق و اخلاق و تعیین میزان ملکه های اخلاقی که قرآن، میزان و ملاک اخلاق اسلامی قرار گرفته است، با این عنوانها:
- حلم و عفو پیامبر و شرحی از آیات و روایات درباره عفو و گذشت.
- عاطفه و شفقت پیامبر، مهربانی با کودکان، رفتار عاطفه آمیز با زنان، رأفت با بردگان:
«با خادمان و بردگان مینشست و با آنان غذا تناول میکرد. میگفت: این روش و سنت من است و بسیار درباره ایشان سفارش کرده و میفرمود: اطعموهم مما تطعمون و البسوهم مما تلبسون؛ در غذا و لباس میان خود و آنان فرق نگذارید، از هرچه خودتان میخورید, به ایشان بخورانید و هر لباسی که میپوشید مانندش را به ایشان بپوشانید».
«وَ مَا زَالَ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یُوصِینِی بالممالیک حق ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَیَجعَلُ لَهُمُ وقتا إِذَا بَلَغُوا دلک الوقت اعتقوا؛ پیوسته جبرئیل از طرف خدای متعال سفارش بردگان را به من نمود، تا آن جا که گمان کردم که خدا وقتی قرار خواهد داد که چون آن وقت رسید، آزاد شوند.»۱۲
گوشهای از اخلاق محمد، نوشته سید ابوالفضل مجتهد زنجانی، انتشارات آل عبا.
این اثر، در ابتدا، همراه مقالههای علمی و تخصصی و کارشناسانه شماری از نویسندگان، تاریخ نگاران و سیره شناسان بِنام کشورمان، با عنوان محمد خاتم پیامبران، از سوی حسینیه ارشاد، چاپ و نشر یافته است.
مجتهد زنجانی، با نثری شیوا و روان، با تأکید بر متون تاریخی، آداب و خلق و خوی زیبا و دلپذیر پیامبر را بازتاب داده است. در بیان اخلاق رسول خدا، از کودکی آن حضرت شروع میکند و مرحله به مرحله پیش میرود: در کار تجارت، با ستمدیدگان، با خانواده، با بردگان، نظافت، ادب معاشرت، بخشایش و گذشت، حریم قانون، عبادت، زهد و پارسایی، استقامت، احترام به افکار عمومی.
درباره بخشش و گذشت رسول خدا، نوشته است:
«بد رفتاری و بیحرمتی را نسبت به شخص خود، با نظر اغماض مینگریست. کینه کسی را در دل نگاه نمیداشت. و در صدد انتقام بر نمیآمد. روح نیرومندش که در سطح بسیار بالاتر از انفعالات نفسانی و عقدههای روحی قرار داشت، عفو و بخشش را به انتقام ترجیح میداد. حساسیتش در مقابل ناملایمات، از حد حزن و اندوه تجاوز نمیکرد. در جنگ احد با آن همه وحشیگری و اهانت که به جنازه عموی ارجمندش حمزه بن عبدالمطلب روا داشته بودند و از مشاهده آن به شدت متألم بود، دست به عمل متقابل با کشتگان قریش نزد و بعدها که به مرتکبین آن، و از آن جمله زن ابوسفیان دست یافت، در مقام انتقام بر نیامد و حتی ابوقتاده انصاری را که میخواست زبان به دشنام آنها بگشاید، از بدگویی منع کرد. پس از فتح خیبر جمعی از یهودیان، که تسلیم شده بودند، غذایی مسموم برایش فرستادند او از سوء قصد و توطئه آنها آگاه شد؛ اما به حال خودشان رها کرد. بار دیگر زنی از یهود دست به چنین عملی زد و خواست زهر در کامش کند، او را نیز عفو نمود. عبدالله بن ابی، سر دسته منافقان، که با ادای کلمه شهادت مصونیت یافته بود، در باطن امر از این که با هجرت رسول اکرم به مدینه، بساط ریاست او برچیده شد، عداوت آن حضرت را در دل میپرورانید و با یهودیان مخالف نیز سر و سِرّی داشت و از کارشکنی و کینه توزی و شایعه سازی علیه رسول اکرم، فروگذار نبود. هم او بود که در غزوه بنی المصطلق میگفت: چنانچه به مدینه برگشتیم این طفیلهای زبون را (مقصودش مهاجرین است) از خانه خود بیرون میرانیم. یاران رسول اکرم، که دل پرخونی از او داشتند، بارها اجازه خواستند او را به سزایش برسانند. آن حضرت، نه تنها اجازه نمیداد، بلکه با کمال مدارا با او رفتار میکرد و در حال بیماری، به عیادتش رفت و سر جنازهاش حاضر شد و بر او نماز گزارد. در مراجعت از غزوه تبوک، جمعی از منافقان به قصد جانش توطئه کردند که به هنگام عبور از گردنه، مرکبش را رم بدهند، تا در پرتگاه سقوط کند و با این که همگی صورت خود را پوشانده بودند، آنها را بشناخت و با همه اصرار یارانش, اسم آنها را فاش نساخت و از مجازات شان صرف نظر کرد».
نویسنده پس از آن که درباره عفو رسول خدا، به شرح سخن میگوید، به نکته دقیق اشاره میکند و آن این که عفو پیامبر بی حد و مرز نبود، تا آن جا که رفتار نادرست افراد به شخص وی مربوط میشد، چشم میپوشید، اما همین که رفتار نادرست فرد حریم قانون را میشکست و حق جامعه بر اثر این رفتار نادیده انگاشته و پایمال میشد، به هیچ روی، گذشت نمیکرد.
«از هر نوع بدرفتاری که به شخص مقدسش میشد، عفو و اغماض مینمود، ولی در مورد اشخاصی که به حریم قانون تجاوز میکردند، مطلقاً گذشت و مجامله نمیکرد و در اجرای عدالت و مجازات متخلف، هرکه بوده باشد، مسامحه روا نمیداشت؛ چه قانون عدل سایه امنیت اجتماعی و حافظ کیان جامعه است و نمیشود آن را بازیچه و دستخوش افراد هوسران قرار داد و جامعه را فدای فرد نمود.»۱۳
این اثر، هم برای مردم و مسلمانانی که آهنگ آن دارند، رسول خدا را الگوی زندگی اجتماعی و فردی خود قرار بدهند، مفید و راهگشاست، هم برای زمامداران و کارگزاران جامعه اسلامی که خود را بر اساس آن، در حقیقت اسوه قرار دادن رسول خدا، تراز کنند.
همگام با رسول، آشنایی با سیره اخلاقی و رفتاری پیامبر خدا، جواد محدثی، ۹۵ صفحه، انتشارات پویشگر.
نویسنده فاضل و پرتلاش در این کتاب، با نثری زیبا و روان به گوشهای از خلق و خوی و سیره رفتاری پیامبر در زندگی فردی و اجتماعی پرداخته و رشحههایی از زیباییهای آن را در قالب جذّاب بیان کرده است.
وی در آغاز، اسوه بودن پیامبر و آموزندگی حالتها و رفتارهای آن بزرگوار را به آیینهای همانند کرده که نگاه در آن، بسی آموزنده و سودمند است و زیباییها و زشتیهای رفتاری انسان را نشان میدهد.
و یادآور شده: آنان که به زندگی محمدگونه میاندیشند و در پی اخلاق پیامبرانهاند، بیشتر در این آیینه بنگرند و اگر او اسوه و الگو است، بایسته است از او پیروی کنیم.
عنوانهای مهم کتاب عبارتند از: نقش الگو در خودسازی، رسول خدا(ص) اسوه کامل، شمائل پیامبر در خانه، در اجتماع، جلسات پیامبر، سخن گفتن پیامبر، راه رفتن، آراستگی، لباس و پوشش، خوردن و آشامیدن، ادب عبودیت و سنن مختلف.
سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت، ج۱، تربیت فرزند، سیدعلی حسینی زاده، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، ۱۳۸۵
این کتاب، دربردارنده جستارها و گفتارهایی در باب تربیت کودک، بر اساس دستورها و رهنمودها و سنن رسول خدا و ائمه اطهار است.
نویسنده با هدف گردآوری سیرههای تربیتی و بررسی روشمند و کشف قوانین حاکم بر سیره پیامبر، به استناد قوانین تاریخی و روان شناسی، به بررسی موضوع پرداخته است. در ابتدا، سیره و سنت شرح شده و حجت بودن و نقش تربیتی سیره، بیان شده، آنگاه، پاره ای از نیازهای اساسی کودک و شیوه پاسخ به آنها، مانند: محبت، امنیت، تکریم و… بر اساس سیره پیامبر و اهل بیت، بیان گردیده است.
کتاب، به هدف ارائه منبعی درسی به دانشجویان رشتههای تربیتی والهیات، سامان گرفته است. پارهای از سرفصلهای کتاب، عبارتند از: کلیات و مبانی، زمینهسازی برای تربیت فرزند، توجه به نیازهای اساسی کودک، اصول و روشهای تربیتی و آموزشی فرزند. این کتاب در سال ۱۳۸۰ در سومین کنگره دین پژوهان کشور، در ردیف آثار برگزیده قرار گرفت.
سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت، محمد داوودی، جلد ۲، ۱۳۸۱.
این اثر دومین جلد از طرح پژوهشی سیره پیامبر و اهل بیت است که در راستای روشنگری روشهای تربیتی معصومان، در چهاربخش تدوین شده است.
بخش اول، چگونگی آشنا کردن دانش آموزان با خدا، پیامبر، امامت و معاد.
بخش دوم، چگونگی آموزش نماز و روزه و تلاوت قرآن و نیایش و شیوههای پای بند کردن دانش آموزان به عبادت و رابطه با خداوند.
بخش سوم، روشهای تربیتی در سیره پیامبر و ائمه، مانند موعظه و ارشاد و راهنمایی و تذکر و چگونگی استفاده از امر و نهی.
بخش چهارم، نقش و کارکرد رفق و مدارا در تربیت دینی، نقش والدین و آداب و رسوم فرهنگی و محیط اجتماعی در شکل گیری تربیت دینی.
این کتاب نیز از آثار برگزیده در پنجمین دوره کنگره دین پژوهان کشور بوده است.
سیره پیامبر اعظم از نگاهی دیگر، منوچهر حسن الهی، مرکز پژوهشهای صدا و سیما، ۱۳۸۵، ۳۲۴ صفحه.
این کتاب از پنج بخش و فصلهای گوناگون تشکیل شده است: سیره فردی: در بردارنده سیره حضرت رسول در باب: عبادت، توکل، اطاعت کامل از خداوند، ساده زیستی، رأفت و مهربانی، تواضع و فروتنی، صبر و مقاومت، رعایت بهداشت، نظم و انضباط، تفکر و تدبر، زهد و استقلال و میانه روی، حفظ حدود الهی.
سیره اجتماعی.
سیره اقتصادی.
سیره نظامی.
سیره سیاسی.
ملکوت اخلاق، گلگشتی در ۱۱۴ جلوه رفتاری و گفتاری پیامبر اعظم(ص)، سید حسین اسحاقی، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، در ۳۲۶ صفحه، ۱۳۸۵
مرکز پژوهشهای صدا و سیما در سال ۱۳۸۵، کارهای پژوهشی و تبلیغی گوناگون درباره پیامبر، زیر عنوان (با پیامبر) به انجام رسانده که چند اثر آن، به قلم سیدحسین اسحاقی است. از آن جمله ملکوت اخلاق.
این کتاب با پیش گفتاری در اهمیت و جایگاه تربیتی اسوه و ضرورت پیروی از راه و روش پیامبر آغاز شده است. کتاب، در بردارنده دو بخش است: بخش اول: مروارید نبوت در یک نگاه، شامل روز شمار زندگی پیامبر اعظم، در مکه و سالهای هجرت است. بخش دوم، در بردارنده ۱۱۴ جلوه رفتاری و گفتاری پیامبر اعظم است که در سه فصل، سامان یافته: اخلاق فردی، اخلاق خانواده، اخلاق اجتماعی.
نویسنده در هنگام طرح هر جلوه رفتاری، با مقدمهای کوتاه سخن را آغاز میکند و سپس گزارشی از موضوع ارائه میدهد و درسهای شایسته پیروی را مینمایاند: در جلوه ۲۱، که محکم کاری است، مینویسد:
(چون پیامبر گرامی اسلام، کاری را آغاز میکرد، آن را به انجام میرساند و چنین نبود که بخشی از آن را انجام دهد و بخشی دیگر را واگذارد. پیشوای گرامی اسلام در سخنی نورانی میفرماید:
«ان الله یحب اذا عمل احدکم عملا ان یتقنه؛ به درستی که خداوند دوست دارد وقتی یکی از شما کاری را انجام میدهد آن را محکم و استوار کند».
نویسنده پس از نمونه بالا، نمونه دیگری از محکم کاری رسول خدا ارائه میدهد که بسیار درس آموز است و این رفتار رسول خدا به روشنی میرساند که مسلمانان در هر کاری باید محکم کاری را پیشه کنند و کار را دقیق انجام دهند تا نابسامانیها از جامعه اسلامی رخت بربندد.
داستان تدفین سعد بن معاذ، نمونهای از محکم کاری پیامبر اعظم است. از امام صادق(ع) روایت شده است که: شماری نزد پیامبر آمدند و خبر دادند: سعد بن معاذ در گذشته است. رسول خدا(ص) برخاست. اصحاب نیز همراه آن حضرت برخاستند. پس حضرت دستور داد سعد را بشویند. چون سعد را شستند حنوط کردند و کفن پوشاندند، در تابوت نهادند و تابوت را به سوی قبرستان حرکت دادند، رسول خدا(ص) پای برهنه و بدون رداء، در پی تابوت به راه افتاد و گاه سوی راست تابوت و گاه سوی چپ تابوت را میگرفت، تا به قبرستان رسیدند پس از کندن قبر، رسول خدا(ص) داخل قبر شد و لحد را چید و آن را با گل محکم کرد و پیوسته میفرمود: سنگ بدهید، گل بدهید! و به وسیله آن، میان خشتها را محکم میکرد. چون از محکم ساختن لحد فارغ شد و بر آن خاک ریخت و قبر آماده شد، فرمود:
«إنّی لَأعلَمُ أنَّهُ سَیَبلى و یَصِلُ إلَیهِ البَلاءُ، و لکِنَّ اللّه َ یُحِبُّ عَبدا إذا عَمِلَ عَمَلاً أحکَمَهُ؛ به درستی که من میدانم این قبر به زودی فرسوده میشود و بلا به سوی آن سرازیر میشود، ولی خدا دوست میدارد وقتی بندهای، کاری را انجام میدهد، آن را محکم و استوار کند».
خورشید اسلام چگونه درخشید، محمدباقر علم الهدی، ۴ جلد.
نویسنده در مقدمه کتاب، بررسی عوامل پیشرفت اسلام و اثرگذاری و دگرگونی آفرین عظیم رسول خدا را در مدت کوتاه، از انگیزههای مهم خود برای نگارش این اثر برشمرده است. او در پی پاسخ به این پرسش است:
چگونه پیامبر عظیم الشأن اسلام, با آن که تهیدست بود و مال و ثروتی دراختیار نداشت و در ابتدا از مردان جز امیرالمؤمنین… و از زنان جز حضرت خدیجه, کسی دعوت او را به اسلام پاسخ نگفت, در مدتی بسیار کوتاه, آن تحول عظیم را در جامعه آفرید.
سمت و سوی مباحث ۴ جلد منتشر شده از کتاب درباره فضائل و ویژگیها و سیرت اخلاقی پیامبر است. گویا نویسنده در بحثهای گوناگونی که طرح کرده، هدفش این بوده که ثابت کند ارزشهای اخلاقی اسلام و سیره پیامبر از مهمترین عوامل گسترش اسلام بوده است.
جلد اول کتاب، در ۳۰۳ صفحه و ۳ فصل سامان یافته است:
فصل اول، نگاهی به تاریخ جاهلیت.
فصل دوم، اوضاع مردم پس از بعثت، (مقایسه پیش از اسلام و بعد از اسلام.)
فصل سوم، بررسی عوامل پیشرفت اسلام، شامل عوامل درونی:
- ایجاد تحول اخلاقی در جامعه.
- پیامبر الگوی کمالات و فضائل.
جلد دوم در ۶۱۶ صفحه، با بحثهایی چون:
اخلاق پسندیده پیامبر: حلم و بردباری، عفو و گذشت، قناعت و بخشی درباره رذائل اخلاقی و روش آموزنده پیامبر اکرم و خاندان گرامی او.
جلد سوم در ۷۶۸ صفحه
ادامه بحث از عوامل درونی پیشرفت اسلام: صفت چهارم پیامبر:حیا.
فصل دوم. سیری در انحراف جامعه
فصل سوم. بررسی وضع جامعه.
فصل چهارم. بررسی وضع خانواده
فصل پنجم. ارزیابی فضیلت حیاء.
فصل ششم. چگونه انسان حیا را از دست می دهد.
فصل هفتم. حیای خدایی و پیشوایان پاک و معصوم و صفت شکر.
جلد چهارم این مجموعه, در بردارنده مقوله هایی چون: ورع, صبر و استقامت است.
نویسنده در شرح و تحلیل مطالب اخلاقی, بیش تر از منابع شیعی, بویژه بحارالانوار علامه مجلسی استفاده برده است.
- سیره رفتاری پیامبر اعظم در خانواده
خانواده مهمترین رکن جامعه است. اگر خانواده استوار باشد و از گزندها و آسیبها به دور و سالم و شاداب، اجتماع، سالم و از هر گزندی به دور خواهد ماند. اجتماع و جامعهای در برابر ستیز با حوادث از پای درمیآید و از هم فرو میپاشد که بیش از آن, پایهها، استوانهها، کانونهای نگهدارنده آن، دچار آسیبها و آفتها شده باشد. هیچ قوم و ملتی بدون شادابی، سلامت، سرزندگی و استواری خانواده نتوانسته سرپا و شاداب بماند و در عرصههای گوناگون فکری، فرهنگی، اقتصادی وسیاسی بدرخشد. از این روی اسلام به کانون خانواده از هر جهت اهمیت داده و راههای رخنهگری آفتها و آسیبها را بسته و نسبت به آفتها و آسیبها هشدار داده و راههای تواناسازی پایههای آن را به زیبایی نمایانده است. هیچ دین و آیینی به سان اسلام به این کانون گرمابخش بهای لازم را نداده است. این که آیین اسلام مانده و درخشیده، بی گمان در اثرِ استواری و رخشندگی خانوادههای اسلامی بوده، همان چیزی که خود اسلام آن را برای پشتوانه خود و جامعهای که بنا نهاده و سلامت روح و روان مردم، به این شکل زیبا و رخشنده بنیان گذارده است.
اسلام، افزون بر آیاتی که عرضه داشته، الگو، سرمشق و نمونهای بس روشن هم فراروی اسلامیان گذارده و به آنان فرموده، کانون خانوادگی خود را بر اساس آن تراز کنند و همه گاه، رو به روی آن آیینه بایستند و زشتیها را از چهره خانواده خود بزدایند، تا خانوادهای همیشه زیبا و رخشنده داشته باشند.
بیگمان آسیبها و آفتهایی که اکنون گریبانگیر خانوادههای اسلامی است، برخاسته ونشأت گرفته از جدایی، فاصلهگیری و دوری گزینی از این آیینه تمام نماست که همانا چگونگی رفتار رسول خدا در خانواده و هدایت و گرمابخشی به آن است.
این رسالت عالمان ربانی بوده است که مردمان مسلمان را به این اسوه راستین و آیینه تمام نما، نزدیک و نزدیکتر کنند که با تأسف تمام باید گفت آنگونه که باید و شاید به این مهم و مقوله بس سرنوشت ساز توجه وافی نشده است و این مسأله بنیادی در کانون توجه اهل علم و آگاهان جامعه قرار نگرفته است، بویژه در حوزه شیعه که انتظار میرفت، از هر جهت به آن توجه شود، توجه نشده است و آثاری که پدید آمده، با همه ارزندگی و روشمندی، آن انتظاری را که اهل فرهنگ و اندیشه و باورمندان به خط راستین اسلام از حوزهها دارند و علمای دین، برآورده نمیسازند. با این حال، در این مقال، نگاهی به پارهای از آن آثار میافکنیم و گوشههایی از تلاشِ تلاشگران این عرصه را مینمایانیم. به امید آن که در آینده، شاهد کارهای قویتر و بنیادیتر در این باره، در حوزه شیعه باشیم.
زنان پیامبر اسلام، عمادالدین حسین اصفهانی، ۴۵۶ صفحه، نشر محمد، تهران.
عمادالدین حسین، مشهور به عماد زاده اصفهانی، متولد ۱۳۲۵ق، از نویسندگان متعهد و با کارنامه درخشان در حوزه دین است. وی درباره سیره رسول خدا، چندین کتاب و رساله نگاشته و عرضه کرده است، که از جمله آنها، زنان پیامبر اسلام است که بر اساس نیاز آن روز جامعه اسلامی نوشته و نشر داده است. وی سعی کرده از زاویههای گوناگون نگاه اسلام را به زن، کالبدشکافی کند و با این کار پاسخ در خور ومنطقی به کسانی بدهد که خواستهاند اینگونه وانمود کنند که در اسلام، حقوق زن پایمال شده است.
وی در ابتدا، جایگاه زن را در ادیان آسمانی، بویژه اسلام مینمایاند وسپس به مقولههایی چون: زن در آفرینش، زن و تاریخ زن در ادیان، زن و کشورها، زنان و مادران پیامبران، اسلام و زن، آداب زناشویی، اسلام و تعدد زوجات، حجاب در اسلام، میپردازد.
از جمله مقولههای پیوسته به سیره که در این اثر از آن سخن به میان آمده است، چگونگی تعامل پیامبر اسلام با خانواده و همسران خود است. بحثی که امروز و در همه روزگاران برای خانوادهها راهگشاست و به مردان میآموزد که کانون خانواده را چگونه با تعامل شایسته با همسران خود، گرم نگهدارند و از گزندها در امان بدارند.
این کتاب در دهه ۳۰ ش، به نگارش درآمده و به چاپ رسیده و به سال ۱۳۶۸، از سوی انتشارات محمد، تجدید چاپ شده است.
اعلام النساء، علی محمد دخیّل، دارالمرتضی، بیروت.
اعلام النساء، یا زنان بزرگ اسلام، مجموعهای است مفید و ارزنده و دارای نکتههای اخلاقی و تربیتی و در خور استفاده برای زنان و هر آن کس که بخواهد از سیره زنان بزرگ آگاهی یابد. آنچه در معرفی این اثر مورد نظر ماست، نمایاندن سیره اخلاقی تربیتی رسول خداست، در خانواده و در برخورد با همسران خود که بخشها و جلوههایی از این مجموعه به بیان زندگی آنان ویژه شده است: خدیجه، ام سلمه و….
سیره رسول خدا در خانواده و برخورد با همسران، آنگاه به درستی روشن میشود و زمینه الگوگیری از آن فراهم میگردد که از زندگی خانوادگی آن حضرت و از روحیه و اخلاق و رفتار همسران ایشان، آگاه باشیم. بدون این شناخت، رفتار رسول خدا در خانه و در برخورد با همسران، آن جلوه ویژه را نخواهد داشت.
در این اثر، چون درباره همسران رسول خدا، به گونه ویژه بحث شده، به طور طبیعی، ویژگیها و سیره رسول خدا در مسائل خانوادگی و در برخورد با همسران، بازگو شده که میتواند برای علاقهمندان به سیره رسول گرامی اسلام، در خانواده و چگونگی همسرداری، راهگشا باشد.
جای خوشوقتی است که این اثر مفید و در خور استفاده به قلم آقایان: فیروز حریرچی و صادق آیینهوند ترجمه شده و زندگی نامه همسران رسول خدا و زنان بزرگ اسلام، فاطمه زهرا، فاطمه بنت اسد، زینب کبری، ام کلثوم و… هر کدام به گونه مستقل از سوی انتشارات امیرکبیر به چاپ رسیده است.
یک بحث تحلیلی و تاریخی درباره همسران رسول خدا(ص)، عقیقی بخشایشی، سال ۱۳۵۲.
همه علاقهمندان و شیفتگان به رسول خدا و باورمندان به دین و آیین اسلام و حتی کسانی که بیرون از دایره این دین انسان ساز و حیات بخش و روشنایی آفرین هستند، در پی آشنایی با زوایای زندگی و خانواده رسول خدایند و میخواهند بدانند این مرد بزرگ که دنیا را دگرگون کرد و در قلبها آن چنان شیدایی و عشق افکند، دارای چگونه خانوادهای بوده است. و افزون بر این، برای دهها پرسش خود، پاسخهای منطقی، علمی و دقیق و راهگشا بشنوند.
از این روی، شماری از آگاهان و اهل قلم در حوزه شیعه برابر نیازی که احساس کرده و علاقهای که در افراد، با مشربهای گوناگون دیدهاند، به تلاش برخاسته که بهگونهای به این نیاز پاسخ بدهند و به روشنگری زوایایی از زندگی و خانواده رسول خدا بپردازند.
نویسنده در اثر یاد شده، کار خویش را در همین راستا سامان داده و درباره هر یک از همسران رسول خدا، به بحث پرداخته و روی چرایی ازدواجهای متعدد رسول خدا انگشت گذاشته و علت آن را مصلحت گرایی رسول خدا انگاشته است که باید دید و بررسی کرد که این نظر، که کم و بیش، یک نظر کلیشهای است و بسیاری از کسانی که درباره ازدواجهای رسول خدا، بحث کردهاند، آن را یا پذیرفته و یا این که بهای بیشتری به آن دادهاند، تا چه اندازه به واقعیت نزدیک است.
نویسنده در باب ازدواجهای رسول خدا، دیدگاههای صاحب نظران بزرگ اسلام را آورده و عنوانهایی را به بحث ایشان ویژه ساخته است: محمد رشید رضا و ازدواجهای پیامبر. کاشف الغطاء و ازدواجهای پیامبر. نظر علامه طباطبایی درباره ازدواجهای پیامبر.
شیوه همسرداری پیامبر به گزارش قرآن و سنت، احمد عابدینی، ۱۵۹ صفحه، ناشر: هستی نما.
برای انسان مسلمان، گزارش قرآن و سنت از هر پدیده و رویداد و گزاره تاریخی، حجت و بایسته عمل برابر آن است. به هیچ گزارشی نمیتوان اعتماد صددرصد کرد و آن را تراز رفتار و زندگی و مبنای تصمیمها قرار داد، مگر گزارشی که از این دو سرچشمه، چشمه گرفته باشد. بهترین و دقیقترین سرچشمهای که میتوان برای آشنایی با زندگی رسول خدا، بویژه شیوه همسرداری آن حضرت، به آن اعتماد ورزید و از آن پرتو گرفت، همانا قرآن و سنت است، نه گزارش این و آن. نویسنده با همین نگاه، شیوه همسرداری رسول خدا را به گزارش قرآن و سنت، سامان داده و با توجه به این که همسران رسول خدا از قبیلههای مختلف و کم و بیش دارای فرهنگها و آداب و سنن ناهمگون بودند، کوشیده است از شیوه رفتاری رسول خدا با همسران، به عنوان الگویی تربیتی برای جامعه اسلامی و خانوادهها، درسهای آموزنده و راهگشا، ارائه کند.
از مقولهها و گزارههایی که در این اثر، به بوته بررسی نهاده شده، فلسفه تعدد همسران پیامبر است که فراز زیر بخشی از آن را مینمایاند:
به هنگام بیان فلسفه تعدد همسران پیامبر اکرم(ص) روشن میشود آن حضرت به خاطر خواستههای شخصی، یا رسیدن به مال و منال و یا برای استعمار زنان و بهرهبری از آنها در کارهای کشاورزی و دامپروری ازدواج نکرده است. اساساً این دیدگاههای منفی که اکنون مطرح است در آن زمان مطرح نبوده و به همین جهت، مخالفان فراوانی که پیامبر در صدر اسلام داشت و بر هر کار پیامبر، اشکال میگرفتند و اهل بهانه جویی و اشکال تراشی بر حضرت بودند، هیچ کدام این مسأله را به عنوان عیب و ایراد بر او وارد نکردند.
ابوسفیان، که سرسختترین دشمن آن حضرت است، آنگاه که حضرت با دختر وی ازدواج میکند، از فرط شادمانی میگوید: ذلک الفحل لا یرغم انفه، پشت این مرد بر زمین مباد.
این سخن، با کلام خواهر عمرو بن عبدود، همانند است که وقتی بر کشته برادرش وارد شد و دید کشنده عمرو، زره و وسائل جنگی او را به غنیمت نبرده است، گفت: مصیبت تو برایم آسان شد؛ چون به دست جوانمردی کشته شدهای که مال دوست و مقام پرست نبوده است.
ابوسفیان میگوید: پشت این مرد (پیامبر اکرم) بر خاک مباد، شکست و خواری بر او مباد، او چقدر بزرگوار است. ما با او میجنگیم، ولی او در حق ما رئوف و مهربان است که حاضر است دخترم را به همسری بپذیرد. روشن است این ازدواجها، مشکلاتی برای پیامبر ایجاد میکرد که هرکسی حاضر به تحمل چنین مشکلاتی نبود. تحمل این مشکلات، پیامبر را در چشم مخالفان و دشمنان، کرامتی والا بخشیده است.
- سیره تبلیغی پیامبر
رسوخ دادن آموزههای دین در دلها و دگرگون کردن حالها، ذهنها و اندیشهها و رساندن انسان به پایه و مرتبتی که با خواستههای نفس خود به رویارویی برخیزد و یا با آداب و سنتهایی که با نفس اماره هماهنگی تام دارند و یا در اصل برخاسته از لجنزار هواها و هوسهای نفسانیاند، در افتادن و آنها را دم به دم کنار زدن و از آنها دوری گزیدن، کاری است شگفت، بس توان فرسا، سخت و مشقت بار که خداوند کسانی را برای به انجام رساندن این رسالت برگزیده است، با این ویژگیها: دارای هوش و استعداد بالا، دید و نگاه ژرف، مقاوم بسان صخره در برابر موجهای شکننده تبلیغی و جنگ روانی دشمن علیه توحید، برخوردار از استقامت بالا، آشنای به شگردهای دشمن و سران جبهه مخالف و چیره بر کار خود، با روشمندی فوقالعاده و برنامهریزی دقیق.
دقیق شدن در سیره این مردان بزرگ و رسولان الهی، بویژه رسول گرامی اسلام، رسالتی است بزرگ بر دوش عالمان که وارث انبیاءاند.
عالمان و حوزههای دینی، که عهدهدار هدایت انسانها به سرچشمه توحیدند، تنها با الگوگیری از سیره رسول خداست که میتوانند راه نفوذ اسلام را به دلها بگشایند و بازدارندهها را از سر راه بردارند و انسان را به مقامی که سزاوار آن است، برسانند.
به همین جهت عالمان و دانش آموختگان حوزوی، با توجه به سیره تبلیغی نبوی، آثاری را نگاشته و عرضه کردهاند. در حقیقت، در این اندیشه بودهاند که سیره تبلیغی رسول خدا را از آن جا که اثر گذار بوده و نتیجه بخش و دگرگون آفرین، در حوزهها بگسترانند و حوزویان را با آن روش نیکو و هماهنگ با فطرت آشنا سازند.
در اینجا و در این مجال، به پارهای از این دست آثار، یعنی آثاری که سویه بیان سیره تبلیغی آنها، دامنه گستردهای دارد، اشاره میکنیم:
مبعث حضرت رسول، جلال الدین همایی
نویسنده در این اثر، که متن سخنرانی اوست درباره مبعث حضرت رسول، در صدد برآمده علت سرعت و دامن گستری اسلام را در جهان روشن کند.
وی پس از سیری کوتاه از ولادت حضرت، تا بعثت، وارائه بحثی درباره بعثت، از مراحل دعوت پیامبر سخن میگوید و پیروزی حضرت را بر مشکلات فرهنگی و اجتماعی عرب و شکستن سدهای فرهنگی راه را، از معجزات رسول گرامی اسلام میشمارد.
در نگاه نویسنده، تربیت تودههای خشک و متعصب عرب و آشنا کردن آنان با توحید، عدالت، مساوات و ایثار، از به سخن درآوردن ریگ و زنده کردن مردگان، بالاتر و مهمتر است؛ چه، کدام سنگ سختتر از دل عربان جاهلی یافت میشود، آنان که به دستان خود، فرزندانشان را زنده به گور میکردند. اینان، در سایه تعالیم پیامبر، قدم به قدم به وادی فرهنگ و تربیت پا نهادند و درجات معنوی را پیمودند.
او، از این که به حقایق اسلام توجه نمیشود و جای توجه به حقایق اسلام را مطالب سست، بی محتوا و واهی درباره خدا و ائمه اطهار گرفته، ابراز نگرانی میکند و با دریغ و افسوس مینویسد:
(ای کاش، به جای مطالب واهی و بی اساس، که درباره زندگانی حضرت رسول و سایر ائمه دین گفته و نوشته شده است و هنوز هم میگویند و مینویسند، به حقایق امور اسلام توجه میشد، تا عظمت این دین مبین و اهمیت دعوت صاحب شریعت، بهتر معلوم و آشکار میگشت).
نکته دقیق و در خور توجه در این سخنرانی این که به نکوهش مردم عرب به خاطر تعصب و تصلبی که داشتند نمیپردازد، بلکه میگوید شاید پسندیده هم باشد. هر قوم و ملتی این چنین است.
اما با آن تعصب شدید و سخت و غیر قابل نفوذ قوم عرب، اسلام توانسته نفوذ کند و از لایههای سخت تعصب بگذرد، دلیل بر عظمت دعوت اسلام است:
(باری! نکتهای عرض میکنم: تعصّب و تصلّب در حفظ مذهب و آداب و رسوم ملی، ملامت و نکوهش ندارد؛ بلکه تا حدی پسندیده و مستحسن هم هست. بنابراین، شاید قوم عرب را به تعصّب و تصلّبی که در حفظ دین و شعائر قدیم خود داشتهاند، مذمت کنیم و بگوییم چرا (لیّن العریکه) و (سلس القیاد) نبودند که هرچه گفته میشد، زود قبول کنند. بلکه برعکس، باید به این نکته توجه داشت که هر قدر تعصب و دیر باوری عرب و سخت کوشی آنها در نگهداری مذهب آبا و اسلافشان بیشتر باشد، عظمت و اهمیت دعوت اسلامی و پیشرفت محیرالعقول آن، بیشتر معلوم و مستدل میگردد.
تحول مذهب و تغییر دین و آیین یک ملت که در قرون متوالی با آن خو گرفتهاند و تبدیل عقاید و رسومی که در خون و رگ و ورید جماعتی جایگزین شده است، کار آسانی نیست. مبارزه کردن با آداب دیرینه ملتها، کار سهل و سادهای نباشد. پیغمبر اسلام بر ضد دین و آیین و آداب و رسوم جاهلی چند صد ساله عرب قیام کرد. میخواست تمام شئون ملیت و قومیت عرب جاهلی را زیر و رو کند. با قومی وحشی و درنده خو سر و کار داشت که از علم و سواد بهرهای نداشتند.
در بت پرستی و مخالفت با هر چیزی و هر کسی که بر خلاف آیین آنها قیام میکرد، سخت ایستادگی مینمودند. در حقیقت این خود یکی از معجزات بزرگ آیات بینات پیشوای اسلام است که در میان چنان قومی جاهل و خشن و متعصب ظهور کرد و عاقبت حرف خود را به کرسی نشاند).
سیری در سیره نبوی، استاد شهید مطهری، صدرا
از استاد شهید، درباره تاریخ اسلام و سیرت رسول خدا، نوشتههایی سودمند، راهگشا و تحقیقی به جا مانده است. از جمله دو مقدمه بر کتاب محمد خاتم پیامبران، ختم نبوت، موضوع پیامبر اکرم در کتاب وحی و نبوت، از مجموعه: مقدمهای بر جهان بینی اسلامی و کتاب سیری در سیره. این کتاب، چند گزاره مهم و سودمند را در بر دارد، از جمله مقدمه استاد بر کتاب محمد خاتم پیامبران و هشت سخنرانی و چند یادداشت پراکنده از ایشان در باب سیره پیامبر.
روش استاد در سیره، بسان دیگر پژوهشهای استاد، تحقیقی تحلیلی است. استاد افزون بر گزارش سخنان و سیره پیامبر، به علل و آثار و شیوه رفتاری پیامبر پرداخته و از آن، دستمایهای برای رفتار و عمل امروز ما، بویژه الگوی تبلیغی حوزه به دست داده است.
استاد، با کند و کاو در سیره اخلاقی، اعتقادی، سیاسی رسول خدا، سبک و روش حضرت ایشان را به عنوان قانون دائمی و همیشگی و در خور پیاده شدن در هر زمان، شناسانده و بیان کرده است:
(سیر، غیراز سیره است. سیر، یعنی رفتار. هر کسی در عالم، همچنان که گفتار دارد، رفتار هم دارد. ولی سیره، عبارت از سبک و اسلوب و متد خاصی است که افراد صاحب اسلوب و سبک و منطق در سیر خودشان به کار میبرند. سیره پیغمبر، یعنی سبک پیغمبر(ص)، متدی که پیغمبر در عمل و روش برای مقاصد خودش به کار میبرد. بحث ما در مقاصد پیامبر نیست… بحث ما در سبک پیغمبر است. مثلاً پیغمبر تبلیغ میکرد، روش تبلیغی پیغمبر، چه روشی بود. سبک قضاوتش، چه سبکی بود. پیغمبر، مثل همه مردم دیگر، زندگی خانوادگی داشت… فرزندانی داشت. سبک پیامبر در زن داری چگونه بود؟ سبک پیغمبر در معاشرت با اصحاب و یاران و به اصطلاح مریدها, چگونه بود؟ پیغمبر، دشمنان سرسختی داشت، سبک و روش پیغمبر در رفتار با دشمنان چه بود؟)
در نگاه استاد، سیره از منابع اصیل اسلام است و اگر بخواهیم اسلام را در اصالت خود بشناسیم، باید زندگی و راه و رسم نبی گرامی اسلام را به روشنی و خوبی بشناسیم و از آن حضرت پیروی کنیم.
وی یاد آور میشود: یکی از آسیبهای بزرگ تفکر اسلامی، این فکر خطرناک است که پیامبر و امامان نمیتوانند الگوی ما باشند و میان ما و آنان دیوار بلندی از معنویت وجود دارد که ما را از پیمودن راه آنان باز میدارد.
استاد، دقیق و عالمانه این تفکر خطرناک را رد میکند و همگان را به این نکته روشن و ناب رهنمون میشود، نکتهای که با اندک درنگ، دریافته میشود: پیامبران از نوع بشرند و آنان با دستمایه معنوی به این مرتبت رسیده و مراحل کمال را پیمودهاند؛ از این روی، خداوند آنان را الگوی بشر قرار داده و مسلمانان را به مطالعه راه و رسم و سبک و متد زندگی آنان برانگیزانده است:
(یکی از منابع شناخت نظر اسلام، شناخت سیره اولیاء و پیشوایان از شخص پیغمبر اکرم، تا ائمه اطهار و به عبارت دیگر، سیره معصومین است. گفتههایشان به جای خود، شخصیتشان، یعنی سیره و روششان منبعی است برای شناخت. سیره پیغمبر برای ما، یک منبع الهام است و نیز سیره ائمه.
لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیرا.
استاد بحق، کم توجهی عالمان و حوزههای علمیه و فرهیختگان را نسبت به سیره ستم بزرگ میداند و مینویسد، این ظلم، بسان همان ظلمی است که ما به قرآن کریم کردهایم:
(ما ظلمی، نظیر ظلمی که در مورد قرآن کردهایم در مورد سیره پیغمبر و ائمه اطهار کردهایم. وقتی میگویند پیغمبر چنین بود، میگوییم او که پیغمبر بود…!
همانطور که قرآن را برداشتیم به طاقچه بالا گذاشتیم و به طاق آسمان کوبیدیم، سیره انبیاء و اولیاء، مخصوصاً سیره پیغمبر اکرم و ائمه معصومین را برداشتیم و به طاق آسمان کوبیدیم. گفتیم او پیغمبر است. نتیجهاش این است که اگر یک عمر برای ما تاریخ پیغمبر بگویند, برای ما درس نیست).
استاد، در این اثر، بحثهای سودمند و مورد نیاز امروز اهل تحقیق و جست و جو و علاقهمندان به سبک و متد رسول خدا را مطرح میکند، از جمله: بحثهایی درباره انواع سیره، منطق پیغمبر، رابطه سیره و اخلاق، کیفیت استخدام وسیله، ارزش تبلیغ و مبلغ در سیره پیامبر، روش تبلیغ….
استاد در حوزه تبلیغ دین، بحثهای گستردهای را درروشهای تبلیغی پیامبر و جاذبههای سیره نبوی در گسترش اسلام عرضه کرده است، از جمله بلاغ مبین، اخلاص، پرهیز از تکلف، موازنه تبشیر و انذار، نرمش در مسائل شخصی و صلابت در مسائل اصولی را از روشهای تبلیغی رسول خدا دانسته است.
محیط پیدایش اسلام، شهید سید محمد حسینی بهشتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
این اثر در بردارنده سلسله گفتارهای شهید بهشتی است که در سالهای ۱۳۴۵ و ۱۳۴۶، در مرکز اسلامی هامبورگ آلمان، در جمع دانشجویان ایراد شده است. سخنان و جستارهایی که امروز نیز راهگشایند و جا دارد که به طور جدی طرح شوند؛ زیرا که شهید بهشتی، متفکری بود با اندیشه بلند، همه سو نگر، دقیق اندیش و آشنای به نیازهای فکری و فرهنگی روز و آن چه دیگران در آیینه میدیدند، وی در خشت خام میدید و برداشتی که از اسلام، تاریخ اسلام، سیره نبوی داشت، چنان زلال بود و روح انگیز و انگیزاننده که در هر زمان و مکان و در هر موقعیت میتواند طرح شود و از آنها درسهای مورد نیاز و لازم گرفته شود.
شهید، برای این که سیره رسول خدا و درس آموزی آن را به روشنی بنمایاند، به مسائلی چون: زادگاه پیامبر خدا، قبائل عرب، یهود و نصارا، جزیره العرب، ایران باستان، ادیان بزرگ، مصر باستان، حبشه پیش از اسلام، توجه کرده، تا خواننده را در فضای مورد نظر خود وارد سازد. چون گویا بر این باور بوده که بدون فضاسازی نمیتواند آنگونه که باید و شاید، جایگاه و چگونگی اثرگذاری رسول خدا را روی تک تک افراد جامعه و محیط، ترسیم کند و زوایای آن را روشن سازد.
در بحث از عوامل موفقیت پیامبر، عوامل گوناگون را به بوته بررسی نهاده است و از آنها بهرههایی که به کار امروز جامعه اسلامی میآید، برده است، از جمله: ایمان قاطع، لیاقت و کاردانی، عدم درماندگی، ملاحظه شرایط ویژه سیاسی، جواب قطعی به روز، وجود خلأ سیاسی در شرایط اجتماعی آن روز. در فرازی، درباره ایمان پیامبر به هدف مینویسد:
(ایمان قاطع: شروع کننده نهضت به کار خود ایمان داشت. مادام که رهبر یک جنبش به کار و حرکت خود ایمان قاطع نداشته باشد، پیروزی آن جنبش بسیار بسیار مشکل است و یا باید بگوییم اصلاً پیروزی جنبش، یک نوع شانس است و نمیشود روی آن حساب کرد).
در بخشی دیگر، روی این نکته انگشت میگذارد که هدف پیامبر و آیندهاش روشن بود. ابهامی در کار پیامبر نبود و در تاریکی حرکت نمیکرد. افراد مؤمن به خود را با ظن و گمان و شاید, به پیش نمیبرد و برای هر مسألهای راه حق روشن داشت و این یکی از عوامل موفقیت اسلام بود.
(در دعوت به اسلام، از همان آغاز تا پایان، یعنی از موقعی که نهضت را شروع کرد، تا موقع وفات، پیامبر به تمام مسائلی که در زمان ایشان مطرح میشد، جواب روشن گفت. در طول زمانی که پیغمبر در مکه بود؛ یعنی در تمام این مدت ۱۳ سال، شما آیات و مطالب مربوط به حکومت، مالیات، اداره، نماز جمعه و امثال آنها را نمیبینید… عبادت خدا، نماز، روزه، مسائل اخلاقی و اینگونه مسائل و بیشتر مبارزه با شرک و خودپرستی و فساد اخلاق است….
وقتی پیامبر به مدینه آمد، به آن مسائل، راه حل قاطع و روشنی از نظر تعالیم اسلام، نشان داده است. بنابراین اگر بخواهیم با لغتهای امروز مطلب را بیان کنیم، میتوانیم ایدئولوژی اسلام در زمان پیغمبر، از اول نهضت تا آخر نهضت، همیشه به سؤالات، جواب قطعی قانع کننده و روشن میداد و این جزء عوامل موفقیت نهضت اسلام است).
اگر نگاه حوزهها و تاریخ نگاران حوزوی ما به سیره رسول خدا، به گونه عالمانه و دقیق از این زاویه باشد، دگرگونی فکری ژرفی در حوزهها پدید خواهد آمد و درسها و بحثها و مناظرههای علمی، جهت خاصی پیدا خواهند کرد و دستاورد خوشایندی برای جامعه اسلامی و مؤمنان به بار خواهد آورد.
اخلاق تبلیغ در سیره رسول الله، سید مرتضی حسینی، مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۷۶صفحه، ۱۴۲۵ق.
اخلاق, در تبلیغ و رساندن پیام و آگاهی دینی دادن به مردم و در عملیات بازسازی روح و روان, حرف اول را می زند و مهم ترین و کارآمدترین عنصر در امر پیام رسانی دینی و آشناسازی ژرف و دگرگون کننده افراد با آموزههای دینی است.
اخلاق، یعنی سلوک خردمندانه و ارزشمندانه و ترازمند و همخوان با آموزهها و ارزشهای دینی، خود تبلیغ دین است و انسانها را، بدون هیچ هزینه و غوغایی، علاقهمند به دین میکند و آنان را به سوی ریشههای این روشنایی میکشاند.
امروزه اگر به جای هزینههای گزاف و ساختمانها و بناهای لوکس و پرهزینه برای تبلیغ دین، به روش رسول خدا و سیرت آن عزیز در امر تبلیغ اقتدا بشود و اخلاق تبلیغی در متن تبلیغ قرار بگیرد و پیام رسانان و مبلغان به اخلاق دینی، به طور همه جانبه، آراسته گردند، بیگمان تبلیغ جایگاه خود را باز خواهد یافت و در دلها اثر ژرفی خواهد گذاشت، بس ماندگار.
آنچه دلها را دگرگون میکند و در هدایت و ارزشگرایی و دینمداری افراد اثرگذار است، رفتار و سیره روشن و هماهنگ با آموزههای دینی است، نه زرق و برقها و شکوههای دروغین و بی محتوا و چشم پر کن.
انسانهایی که شیدا و واله دین و آیین شده و در برابر دستورهای دینی سر فرود آورده و در راه دین جان نثار کردهاند، هیچ کدام آنان، بر اثر دیدن ساختمانهای لوکس و پرهزینه و تشریفات، دگرگون نشدهاند آنچه آنها را دگرگون کرده سادگی، بی آلایشی، دنیا گریزی و باورهای عمیق مبلغان و پیامبر رسانان دینی بوده است.
حوزهها همیشه و در همه ادواز زندگی، چه در دورههایی که از توانایی مالی نابهرهمندند و چه در دورههایی که برخوردارند و قدرت دارند و حکومتگران صالح پشتوانههای سترگی برای آنها هستند و دستشان کم و بیش باز، باید سادگی را پیشه سازند و به دور از زرق و برق و کارهای پرهزینه کم سود به حال فرهنگ و اندیشه، و سازندگی و تهذیب افراد، با پیروی از سیره رسول خدا، دست به کار احیای اخلاق تبلیغی بشوند و به این امر مهم حیات ببخشند که بدون حیات بخشیدن به اخلاق تبلیغی، که با احیای اخلاق تبلیغی نبوی، ممکن میگردد، تبلیغ دین، سرانجام نمیگیرد. در باب اخلاق تبلیغی نبی اکرم، چند اثر در حوزه علمیه و به خامه اهل علم نگاشته شده که سُرور آفرین است و امیدواریم از این پس به این مقوله مهم، بیشتر توجه شود و آثار مفید و راهگشاتری عرضه گردد، تا اخلاق تبلیغی در تبلیغات دینی نهادینه گردد.
در اثر یاد شده، که به مناسبت هفتمین جشنواره شیخ طوسی نشر یافته است، نویسنده به بیان زوایای اخلاقی تبلیغی رسول خدا پرداخته و موضوع را در سه بخش سامان داده است:
بخش اول: کلیاتی درباره اخلاق تبلیغ و سیره و بیان مفاهیم مورد گفت و گو و پیشینه تبلیغ در میان انبیاء.
بخش دوم: اخلاق فردی مبلغ، بر اساس اخلاق تبلیغی رسول خدا: ایمان، علم، اخلاص، ورع، ساده زیستی، شجاعت، آراستگی، استقامت و….
بخش سوم: اخلاق اجتماعی تبلیغ: تواضع، حسن خلق، پیشگامی در امور و شرح صدر.
عنصر تبلیغ در رسالت پیامبر اکرم، قربان عطاپور, ۱۴۴ صفحه، نشر اعتدال، قم ۱۳۸۴
امروزه، یکی از بحثهای مطرح در تبلیغ، چگونگی ارتباط با مخاطب است. از چه روزنهای باید به خانه ذهن و فکر مخاطب وارد شد، تا هم رانده نشوی و غریبه و بیگانه به شمار نیایی و هم اثر گذار باشی. یعنی مخاطب احساس کند که خودی هستی و پیامی از راستی، درستی و روشنایی داری.
نویسنده در این اثر سعی کرده در این باب راه حلی بدهد؛ از این روی، پس از بیان هدف تبلیغ، ویژگیهای مبلغ و وظیفههایی که به عهده اوست و آداب تبلیغ، روشهای رسول خدا را در تبلیغ، مانند: خطابه، مکان و زمان، ایجاد انتظار در مخاطب و … را بازگو و بیان کرده که به گونهای، با چگونگی ارتباط با مخاطب پیوستگی دارد. نوع خطابه، زمان و مکان مناسب برای القاء سخن و ایجاد انتظار و راهکارهای آن، اگر مورد بررسی قرار بگیرد، بیگمان نتیجه بخش خواهد بود و شاید روزنهای بگشاید برای چگونگی ارتباط با مخاطب.
- سیره پژوهی، با رویکرد قرآنی
قرآن، زلالترین و اصیلترین سرچشمه پیغمبرشناسی است. هیچ سرچشمهای به روشنایی و زلالی قرآن، برای شناخت سیره و سیرت رسول خدا وجود ندارد؛ از این روی، باید به قرآن چنگ زد و بر آبشخور آن فرود آمد و از زلال آن نوشید و تنها این نور و آن چه به طور مستقیم از آن پرتو میگیرد، سندیت دارد و میتوان برای شناخت زوایای زندگی فردی و اجتماعی رسول خدا و چگونگی طرح پیام و آشناسازی مردم با ژرفای آن، جهل زدایی، روشنایی پراکنی و صفا دادن دلها و ذهنها، به آن استناد جست و تکیه کرد و بر این اساس، احکام زندگی فردی و اجتماعی را سامان داد و برنامههای حکومتی و چگونگی اداره جامعه را پی ریخت. این، همان چیزی است که در سیره نگاری و سیره پژوهی ما از آن غفلت شده و بهای لازم به آن داده نشده است. یعنی سیره نگاری ما در پرتو قرآن شکل نگرفته و سامان نیافته است که اگر این پدیده مهم روی میداد و به گونه جدی دنبال میشد، بیگمان بسیاری از قلههای به ظاهر فتح ناشدنی، اکنون فتح شده بود. با این حال، در این غوغای بی توجهی به قرآن، دانشوران و عالمانی، در باب سیره پژوهی و سیره نگاری، قرآن را سر لوحه کار خود قرار داده و به توفیقاتی دست یافتهاند از جمله میتوان به کتابهای زیر اشاره کرد که دستاورد بزرگِ توجه و تکیه و استناد به قرآن در سیره نگاری و سیره پژوهی است.
معالم النبوه فی القرآن الکریم، جعفر سبحانی، ۵۶۱ صفحه، ۱۳۹۳/۱۳۵۱
استاد جعفر سبحانی از پیشگامان سیره نگاری و سیره پژوهی در روزگار ماست و با قلم شیوا و پژوهشهای استوار خود، گام بلندی در این راه، که متروک مینمود، برداشت و افقهای جدیدی را به اهل قلم و تحقیق و علاقهمندان به سیره ناب رسول خدا گشود.
او با نگارش فروغ ابدیت، در حقیقت، سکه به نام محمد(ص) زد و آن را در بازار اندیشه و فرهنگ گستراند و رواج داد.
استاد گام بلند دیگری که برداشته، نگارش تفسیر موضوعی است که جلد سوم آن را به رسول خدا ویژه ساخته است.
این اثر را جعفر الهادی تعریب کرده است و بر آن، بزرگانی چون؛ علامه طباطبایی و علامه محمد تقی تستری تقریظ نوشتهاند.
کتاب، دارای هشت فصل به شرح زیر است:
فصل اول: رسالت جهانی پیامبر. در این بخش, استاد پس از طرح آیات قرآنی، از نامههای رسول خدا به سران قبیلهها و پادشاهان کمک گرفته و به پرسشها پاسخ داده است.
فصل دوم: خاتمیت
فصل سوم: طرح شبهههایی درباره خاتمیت و پاسخ به آنها. در این بخش به شش شبهه که بیشتر از سوی مستشرقان طرح شده، پاسخ داده شده است.
فصل چهارم: پرسشهایی در باب خاتمیت. در این بخش این پرسش طرح شده: اگر اسلام آخرین دین و محمد(ص) آخرین فرستاده خداست، پاسخ شریعت به تطورات اجتماعی و فرهنگی نوین جامعههای بشری، چگونه خواهد بود و اسلام، چسان با مقتضیات زمان و مسائل نوپیدا، رو به رو خواهد شد؟
استاد، با استناد به قرآن و روایات ثابت کرده: اسلام، جهانی و ابدی است. در قرآن و سنت معیارها و ملاکهایی وجود دارد و نهفته که اسلام را توانا میسازد با زمان حرکت کند و چون آفتاب، هر روز زندهتر از دیروز برای مردم نورافشانی کند.
فصل پنجم: امیّت پیامبر
فصل ششم: علم غیب در قرآن
فصل هفتم: اختصاص علم غیب به خداوند
فصل هشتم: سیرت، صفات و اسماء نبی اکرم در قرآن
منشور جاوید، تفسیر موضوعی قرآن کریم، استاد جعفر سبحانی، دارالقرآن الکریم، قم
استاد جعفر سبحانی، با پژوهش، جست و جو و تلاش گستردهای که در زندگی و سیره رسول خدا داشته است به حقایق قطعی و روشنی از سیره آن عزیز دست یافته و در آثار خود عرضه کرده است. با این حال، به این مقدار از تلاش و جست و جو و پیگیری اسناد و اخبار متواتر، بسنده نکرده و حرکت بنیادیتری را در شناساندن زوایای شخصیتی و سیره رسول خدا، آغاز کرده است. وی با پیریزی تفسیر موضوعی منشور جاوید، بنای استواری را در سیره رسول خدا، بنیان گذارده و با ویژه ساختن جلدهایی از این اثر به این مهم، مشعلی فروزان فرا راه جست و جوگران و اهل تبلیغ و علاقهمندان به مشی و رفتار آن بزرگوار، افروخته است. با این حال، اذعان دارد که کار فردی در این امر بس مهم، چه بسا کاستیهایی داشته باشد:
(شکی نیست که ترسیم نیمرخی از زندگی آخرین سفیر الهی، با استناد به آیات قرآن، کار یک گروه تحقیقی است که از طریق احاطه بر قرآن و درک اشارات و رموز دقیق آن، بتواند کار شایستهای انجام دهد و طبعاً کار فردی، دارای آن مزیت نخواهد بود. ولی این مطلب مانع از کوشش ما در حد توان نخواهد بود).
در جلد چهارم منشور جاوید، که به سال ۱۳۶۴ به چاپ رسیده، از صفحه ۹ تا ۱۷۸ به بررسی پدیده بسیار شوم نفاق از نگاه قرآن پرداخته و سیره رسول خدا را در برابر جریان بس خطرناک نفاق در برهههای گوناگون، نمایانده و درسهایی از سیره رفتاری پیامبر را در برابر جبهه نفاق و منافقان ارائه داده که مفید و درس آموز است. گزارههایی چون: سران نفاق در مدینه، خیانتهای منافقین در جریان جنگ بدر، خیانتهای منافقین در جنگ احد، نقش منافقین در ماجرای بنی نضیر، منافقین در جنگ احزاب، حزب نفاق و جنگ بنی المصطلق، حزب نفاق و داستان افک.
نویسنده پس از ارائه تحلیلی در باب چگونگی شکلگیری نفاق در مدینه، به روشهای رسول خدا در خنثی کردن توطئههای مرموزانه منافقان اشاره کرده و روشن ساخته است کار کرد دقیق، ظریف و از سر درایت رسول اکرم با قدرت طلبیها، رفتارهای حق جانبانه منافقان و روشن ساختن نیتهای شوم آنان بر تودههای مسلمان، از شاهکارهای سیره رفتاری پیامبر است:
(از جمله در غزوه بنی المصطلق، عبدالله بن ابی، در صدد بود با ایجاد اختلاف میان مهاجرین و انصار، پیروزی مسلمانان را به شکست تبدیل کند و شیرینی آن را به کام آنان تلخ سازد. او با بهرهگیری از نزاعی ساده میان دو نفر از مهاجرین و انصار، در صدد بود آن را به بحرانی سراسری میان همه مهاجرین و انصار بدل سازد و انصار مدینه را که پناهگاه اسلام و مسلمانان بودند، علیه پیامبر و یاوران مهاجر او بشوراند که پیامبر خدا، با بهرهگیری از اصل تغافل، موضوع را کوچک انگاشت و به جای مجازات گوینده (عبدالله بن ابی) که در آن وقت اثر منفی در میان قبیلهاش را در پی داشت، فرمان داد در گرمای روز، سپاه اسلام کوچ کند و راه مدینه را پیش گیرند.
پیامبر، در یک وقت غیر مناسب، فرمان حرکت را صادر کرد تا همگان راه مدینه را در پیش بگیرند و هرگز موفق به گفت و گو پیرامون حادثه نشوند. سپاهیان اسلام، در باقی مانده همان روز و شب و بخشی از فردای آن روز را راهپیمایی کردند و آن چنان خسته شدند که وقتی فرمان فرود، صادر گردید و بدن آنها در زمین قرار گرفت، همگان در خواب عمیقی فرو رفتند و پس از مدتی که بیدار شدند، دیگر حادثه تلخ، اثر تند و حاد خود را از دست داده بود.)۱۴
در جلد ششم منشور جاوید، مقولهها و گزارههای زیر به بوته بررسی نهاده شده است:
- زندگانی پیامبر(ص) از ولادت تا بعثت
- زندگانی پیامبر(ص) از بعثت تا هجرت
- زندگانی پیامبر از هجرت تا رحلت
استاد پس از این سه بخش، بحث از عصمت پیامبر را پیش میکشد و به یک یک شبههها و آنچه را مخالفان در رد عصمت نبی اکرم آورده و گفتهاند، پاسخ میدهد:
بخش دیگری که در این اثر در خور توجه است، وظایف مسلمانان نسبت به پیامبر است:
- اطاعت از پیامبر:
(…در حالی که رسول گرامی یاد آور و آموزنده و پیام رسانی بیش نیست، گاهی از جانب خدا دارای مقام امامت شده و (مفترض الطاعه) میگردد که با توجه به آن، خود، شخصاً دارای مقام امر و نهی میشود
در این قلمرو، پیامبر فقط گزارشگر وَحی و پیام رسان الهی نیست، بلکه رئیس دولت اسلامی است که برای تنظیم امور امت، باید به نصب و عزل فرماندهان و قاضیان و اعزام سپاه و عقد معاهدات بپردازد.
رسول گرامی، آنگاه حقیقتاً دارای امر و نهی میگردد که از طرف خدا به عنوان زمامدار مسلمانان، قاضی و داور آنان، و مدیر کلیه شؤون اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و دینی معرفی گردد. در این هنگام است که او علاوه بر اطاعت طریقی، دارای حق اطاعت موضوعی میگردد که فرمانبری از دستورات او، مایه پاداش و نافرمانی، موجب کیفر میگردد.
قرآن، روی اطاعت پیامبر در موارد زیادی تکیه میکند و بر مفسر محقق لازم است میان دونوع اطاعت (طریقی و موضوعی) فرق بگذارد و آیات را بر دو نوع تقسیم کند:
الف. گروهی که بر اطاعت رسول فرمان میدهند، قرائن گواهی میدهد که مقصود از اطاعت او، همان انجام دستورات الهی است که او تبلیغ میکند، مانند انجام فرائض و دوری از محرمات. در این صورت، اطاعت رسول، راهی است برای اطاعت خدا و خود رسول در حقیقت، اطاعت و عصیانی ندارد.
ب. گروهی که او را به عنوان (ولی الامر) و فرمانده و قاضی و داور معرفی میکند و دست او را در تنظیم امور اجتماع باز نهاده و به او حق امر و نهی میدهد. در چنین مواردی، اطاعت او، خود موضوعیت پیدا میکند و دارای احکام و خصائص میگردد).۱۵
- احترام پیامبر:
(تکریم بزرگان و ارج نهادن بر شخصیتهای الهی، با اعتقاد به عبودیت و بندگی آنها، تعظیم خدای سبحان است. احترام آنان، نه تنها از این نظر است که انسانهای کاملی بودند که راه سعادت را به روی انسانها گشودند، بلکه در بزرگداشت آنها، انگیزه دیگری در کار است که عارفان را به احترام و تعظیم آنها وامیدارد و آن، ارتباط محکم و پیوند استوار آنها با خداست که آنی با او به مخالفت برنخاسته و پیوسته مجریان فرمانهای خدا و پویندگان راه کوی او بودند. روی این اساس، هر نوع تکریم و تعظیمی که از اعتقاد به قداست و طهارت آنها از گناه و اخلاص و عشق آنان به کسب رضای حق و فداکاری و جانبازی آنان در گسترش آیین او، مایه بگیرد، در حقیقت تعظیم خدا و عشق به اوست و اگر آنان را دوست میداریم و احترام میگذاریم از این نظر است که آنان خدا را دوست داشته و به او عشق میورزیدند و خدا نیز آنان را دوست میداشت).۱۶
- مجادله با پیامبر ممنوع
- رعایت وقت پیامبر
- ایذاء پیامبر حرام
- وظیفه مسلمانان درباره همسران او
- وظیفه مسلمانان نسبت به فرزندان او
- درود بر پیامبر
- خیانت بر پیامبر حرام
- درخواست استغفار از پیامبر
(درهای رحمت خدا و مغفرت و آمرزش او، به روی بندگان باز است. این فیض گاهی بدون واسطه و احیاناً از طریق اولیای او به افراد میرسد. از این جهت قرآن، گنهکاران را دستور میدهد که برای تحصیل مغفرت او، حضور پیامبر برسند و از او درخواست کنند که درباره آنان از خدا طلب مغفرت کند و در این حالت، دعای او مستجاب میباشد و در پوشش مغفرت خدا قرار میگیرند….
همان طور که فیض مادی از طریق اسباب ظاهری به انسانها میرسد، مثلاً اشعه حیات بخش به وسیله خورشید در اختیار ما قرار میگیرد، همچنین فیض معنوی خدا، گاهی بدون واسطه و گاهی از طریق پیامبران و اولیای خدا به انسانها میرسد).۱۷
موضوع دیگری که استاد در این جلد از منشور جاوید از آن به شرح سخن به میان میآورد و زوایای آن را به بوته بررسی مینهد، معجزات پیامبر در قرآن است، نویسنده در این بخش، به این پرسش پاسخ میدهد: آیا پیامبر غیر از قرآن معجزه دیگری داشته است یا خیر؟
وی معجزات پیامبر را یک به یک برمیشمرد و از قرآن، آیههایی که به وقوع آنها دلالت دارند، ارائه میدهد و بدین وسیله پاسخ در خور و قانع کننده به منکران وقوع کارهای خارق العاده و معجزه از سوی رسول خدا، میدهد.
معجزهها و کارهای خارقالعادهای که برای رسول خدا برشمرده شده و به باور نویسنده و بسیاری از مفسران بزرگ، آیات قرآنی بر آنها دلالت میکنند و گواه بر آنها هستند، عبارتند از:
شق القمر (قمر/ ۱۲)، معراج (اسراء/۱) مباهله با اهل باطل (آل عمران/ ۶۱) و….
خاتمیت: از مقولههای مهم و در خور بحث، که درگاه سخن از سیره رسول خدا، از آن سخن به میان میآید، گزاره خاتمیت است. قرآن بر این که محمد مصطفی(ص) خاتم پیامبران است و شریعت کامل را به بشریت عرضه داشته و کتاب او، آخرین کتاب آسمانی است، بُرّا و قاطع به آن گواهی میدهد و هر شک و شبههای را از ذهنها میزداید. از جمله: احزاب، آیه ۴۰، فرقان، آیه ۱؛ فصلت، آیه ۴۱ و ۴۰؛ انعام، آیه ۱۹؛ سباء آیه ۲۸.
استاد سبحانی، با طرح آیات یاد شده و تفسیر آنها، و نقل دیدگاه مفسران بزرگ، در حقیقت بیشتر به تفسیر آیات خاتمیت میپردازد و گواههای قرآنی، در این باره ارائه میدهد و با دقت و استدلالهای روشن راه بر هر تفسیر و تأویل ناروا و نادرست از این آیات شریفه را میبندد و زمینه را برای بحثهای گستردهتر و پاسخ گویی به شبههها آماده میسازد.
آگاهی از غیب: از بحثهای مهم که در هر زمان و مکان جای طرح دارد و نیاز به روشنگری و شبهه زدایی از ذهنها، آگاهی پیامبر خدا از غیب است. این که در مرحله نخست و در گام آغازین، این مسأله در ذهنها جا بگیرد که: عالم به غیب، به گونه نامحدود و بی پایان، تنها خداست. اولیای الهی، بویژه پیامبران رشحهای از آن را دارند و آن هم ذاتی نیست و از ذات آنان نجوشیده بلکه، مانند دیگر آگاهیها از برون بر ذات آنان تراویده و آن چه از پس پرده غیب میگویند، به اذن الهی است:
(قرآن، پیامبر گرامی را انسان آگاه از غیب معرفی میکند. به طور مسلم این آگاهی از درون ذات او نجوشیده، بلکه مانند دیگر علوم و آگاهیهای او، از برون بر او القا شده و به وسیله وسائل، از پس پرده غیب به اذن الهی گزارش میدهد.
از آن جا که گروهی از بی خبران مقام اولیاء، آگاهی پیامبر را از غیب، یک نوع الوهیت تصور کردهاند و چنین وانمود میکنند که آگاهی از غیب از آن خداست و کسی در این وصف، شریک و همتای او نیست، لازم است قدری در این باره به صورت موجز سخن بگوییم، تا حقیقت روشن گردد. ولی اجمالاً یادآور میشویم: آن چه که از آن خدا بوده و نشانه الوهیت است، علم نامحدود و بی پایان اوست، نه علم محدود و مکتسب از دیگری و علوم اولیای الهی از مقوله دوم است، نه از مقوله اول).۱۸
این بخش نکتههای آگاهی بخشی دارد و روشنگر است و با اندک درنگ در استدلالها، آیات شریفه اقامه شده، سخن بزرگان و سرآمدان دانش و منطقی که بحث روی آن استوار گردیده، روشن میشود ورای این جهان، جهان اسرار آمیز غیب هم وجود دارد و بشر با همه پیشرفتی که داشته، هنوز بسیاری از رموز آفرینش، در پس پرده است و از آنها بی خبر. علم نمیتواند همه پردهها را پس بزند. در یک میدان محدودی میتواند به تاخت و تاز بپردازد و در ورای آن میدان، بیگمان، از تک و تا باز میماند و نمیتواند جولان بدهد. کسانی که سرمست از باده علم، به انکار جهانهای دیگر و جهان غیب برخاستهاند، از سر غرور و جهلی است که در باتلاق آن گرفتار آمدهاند. هم انکار غیب و ناباورانه به آگاهی کسانی از آن، بویژه رسولان الهی، در نگریستن دور از خرد و معیارهای خردمندانه است و هم حد و مرزی برای دایره آگاهی رسولان الهی و اولیاء قائل نشدن. بهترین، دقیقترین و درستترین معیار همان است که در آیات شریفه قرآن جلوهگر شده و نویسنده این اثر، روی آن انگشت گذاشته است و تأکید دارد:
- (عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا).۱۹ [او] دانای غیب است و هیچ کس را بر غیب خود آگاه نمیکند مگر بندگانی که از آنان خشنود باشد که عبارتند از فرستادگان او. خدا برای فرستادگان خود، از جلو و پشت سر، نگهبان قرار میدهد.
«وَمَا صَاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ وَمَا هُوَ عَلَى الْغَیْبِ بِضَنِینٍ».۲۰
محمد دیوانه نیست و فرشته را در افق روشن دیده است و او بر غیب بخیل نیست [علم غیب را که بر او القاء میشود، اگر صلاح باشد، به شما میگوید و بخل نمیورزد و از شما پوشیده نمیدارد]
«وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِیثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَکَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِیَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ»۲۱
پیامبر، رازی را به یکی از همسران خود گفت [و به او سفارش کرد آن را فاش نکند] ولی او راز پیامبر را به دیگری گفت. خدا پیامبر را از جریان آگاه ساخت و به او خبر داد که همسرش راز او را به دیگری گفته است. پیامبر با این که آگاه شد همسرش همه راز را به دیگری گفته است، اما به قسمتی از آن اشاره کرد و به قسمت دیگر اشاره نکرد. [همسرش] پرسید چه کسی تو را از ین جریان آگاه ساخته است؟ [رسول خدا] گفت: خدای دانا و آگاه مرا آگاه ساخت.
صفات پیامبر در قرآن:
در آثار بسیاری و به خامه نویسندگان و اهل فضل و اطلاع، صفات و ویژگیهای رسول خدا، ترسیم شده از این زاویه که شاید بتوانند به رمز پیروزیهای شگفت آن حضرت در عرصههای گوناگون، بویژه در دگرگونی قلبها پی ببرند. استاد جعفر سبحانی در بخشی که به این امر ویژه ساخته و در این بخش صفات آن بزرگوار را از نگاه قرآن به بررسی پرداخته واین مطالب را به خوبی رسانده که پیامبر خاتم اگر این ویژگیها را نمیداشت، بیگمان نمیتوانست بر دشواریهای فراوان رهبری چیره شود و تمدن نوین و استوار را بر شالوده ارزشها بنا نهد:
(رهبری پیامبر گرامی، به خاطر جهانی بودن آن از یک طرف و خاتم و آخرین سفیر بودن او از طرف دیگر، با دشواریهای فراوانی همراه بود. اقوامی که هدایت آنها را بر عهده گرفته بود، از نظر فرهنگ و تمدن، آگاهی و بینش، اخلاق و انضباط، در یک سطح نبودند. خود این اختلاف، امواجی از مشکلات را در طریق رهبری او پدید آورده بود. به خاطر پیروزی بر این سختیها، او را با استعدادی بس فراوان، که مظهر مجموعهای از کمالات انسانی بود، آفرید و پس از چهل سال تربیت، زیر نظر بزرگترین فرشته از فرشتگان جهان، او را به رهبری برگزید.)۲۲
صفاتی را که نویسنده از لسان قرآن برشمرده، بیگمان در آن رهبری شگفت انگیز و هدایت مردمان بی فرهنگ و به دور از تمدن اثر ژرف داشتهاند و ارکان رهبری و هدایتگری رسول خدا بر آن شالودهها و ارکان استوار بوده است. اگر این صفات و ویژگیها در رسول اعظم نمیبودند، یا کم رنگ میبودند، به هیچ روی، دنیا شاهد آن درخشش عظیم، گسترده و ژرف نبود و این همه دگرگونیها در دنیا رخ نمیداد و در یک کلام، دنیا در تاریکی میماند. جمع این صفات در یک انسان، هر بیننده و شنوندهای را به فکر فرو میبرد و به اندیشیدن وامیدارد که نباید قضیه معمولی باشد. این صفات، حکایت از این دارد که محمد(ص) آسمانی است. اندیشهاش، رفتارش، معاشرتهایش، همه و همه در آسمان شکل گرفته و برای هدایت انسانها به سرچشمههای روشنایی، در وجود آن نازنین جلوهگر شده است.
محمد(ص) زیر نظر بزرگترین فرشته الهی تربیت شده بود و مکارم و محاسن اخلاقی را آموخته بود، آنگاه از سوی خدا برای هدایت بشر برگزیده شد:
«وَ لَقَدْ قَرَنَ اَللَّهُ بِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنْ لَدُنْ کَانَ فَطِیماً أَعْظَمَ مَلَکٍ مِنْ مَلاَئِکَتِهِ یَسْلُکُ بِهِ طَرِیقَ اَلْمَکَارِمِ وَ مَحَاسِنَ أَخْلاَقِ اَلْعَالَمِ لَیْلَهُ وَ نَهَارَهُ؛ هنگامی که از شیر گرفته شد، خدا بزرگترین فرشته از فرشتگان را شب و روز همنشین او فرمود تا راههای بزرگواری را پیمود و خویهای نیکوی جهان را فراهم نمود.» ۲۳
در منشور جاوید، صفات رسول خدا، از لسان قرآن، بدین ترتیب آمده است:
- علاقه و دلسوزی به هدف. (کهف/۶؛ نمل/۷۰؛ یس/۷۶)
(علاقه به هدف، عامل خود کاری است که مدیر یک مجتمع بزرگ و یا کوچک را به سعی و تلاش و تفوق بر مشکلات وادار میسازد و غبار سنگین را از چهره جان او پاک میکند و اگر مدیر از درون به کاری که برای آن گمارده شده است، احساس علاقه نکند، چنین مدیریتی فاجعه انگیز است.)۲۴
- مظهر خلق عظیم(آل عمران/۱۵۹؛ فصلت/۳۴ ۳۵؛ قلم/۳ ۶)
(مراتب عطوفت و مهربانی رسول گرامی(ص) در فتح مکه به روشنی تجلی نمود. آنگاه که بر مردم مکه، که سالیان درازی او را اذیت کرده و نبردهای خونینی بر ضد او راه انداخته بودند، دست یافت در چنین شرایطی رو به آنان کرد و گفت:
ما ذا تقولون؟ ما ذا تظنون؟
چه میگویید و چه درباره من میاندیشید؟
مردم اسیر و بهت زده، ناگهان به یاد جوانمردی و بزرگی و خلق عظیم او افتادند و همگی گفتند:
لا نظن الاخیراً اخ کریم و ابن اخ کریم.
جز نیکی درباره تو نمیاندیشیم. تو را برادر بزرگوار و فرزند برادر بزرگوار خود میدانیم. در این لحظه، موجی از رحمت سراسر مردم مکه را فرا گرفت.
رسول خدا رو به همگان کرد و فرمود: لا تثریب علیکم الیوم یغفرالله لکم و هو ارحم الراحمین. امروز سرزنشی بر شما نیست. خدا همگان را میبخشد. او بخشاینده است.
سپس فرمود:
رسالت مرا تکذیب کردید و مرا از خانهام بیرون کردید، ولی با این همه، من بند بردگی از گردن شما بازمیکنم و اعلام میکنم:
اذهبوا و انتم الطلقاء. بروید. همه شما آزاد شده هستید.)۲۵
- صبر و بردباری(مدثر/۷؛ احقاف/۳۵).
- نیایش نیمه شب (اسراء/۷۹؛ مزمل/۱ ۸, ۲۰؛ طه/ ۲ ۳.)
(روح خضوع و حالت نیایش در انسان، رمز شعور و نشانه آگاهی او از وجود قدرت بزرگ و علم بی پایان، در صفحه هستی و تعلق ذاتش به آن مقام بزرگ است. احساس وابستگی به وجود برتر، انسانها را به ابراز خشوع وامیدارد و سرانجام، خشوع در قالب عبادت تجلی میکند. ولی نیایشگران، گروه واحدی نیستند که آنها را گروههای مختلفی تشکیل میدهد. گروهی برای رفع نیاز و جلب سود و یا بیم از عذاب، به این احساس (لبیک) میگویند، در حالی که گروه دیگری که از معرفت بیشتری برخوردارند، به خاطر درک کمال مطلق و مهری که به خدا میورزند به پرستش او میپردازند. البته اختلاف در انگیزهها، تأثیری روی اصل قداست عمل نمیگذارد، بلکه همگان، در پرتو اصل (وَلِکُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ)۲۷ در پیشگاه خدا مأجور و مثاب و دارای پاداش بزرگ میباشند.)۲۷
استاد در ذیل آیه شریفه ۸۱ سوره مزمل مینویسد:
(قیام در دل شب، نباید با نمازگزاردن پایان پذیرد، بلکه باید با تلاوت قرآن، آن هم به صورت ترتیل که در آن به الفاظ و معانی، کاملاً توجه میشود، همراه گردد. اگر بنده حق، با گزاردن نماز، با خدا سخن میگوید و ارتباط برقرار میکند، خدا هم از طریق قرآن، که سخن اوست، با بنده خود سخن میگوید و در نتیجه ارتباط برقرار میگردد و این مطلب با جمله (و رتّل القرآن ترتیلا) بیان شده است.
در آیه بعدی، به راز این تکلیف (عبادت نیمه شب) اشاره شده است و آن این که به همین زودی باری گران و مسؤولیتی خطیر که تحمل و ابلاغ رسالت است، بر تو القاء خواهد شد و برای انجام آن لازم است به خودسازی بپردازی و ارتباط مستمر با مبدأ قدرت برقرار کنی.)۲۸
۵.علم و آگاهی گسترده (نساء / ۱۱۳)
(آدم، نخستین پیامبر الهی است که به حکم آیه: (و علّم آدم الاسماء کلّها) از اسرار هستی آگاه گشت و علمی را فرا گرفت که فرشتگان را از آن بهرهای نبود و بدین جهت بر آنها برتری جست و مسجود آنان قرار گرفت و خاتم پیامبران، به اتفاق روایات و امت اسلامی، برترین پیامبران و سرآمد آنها به شمار میرود. از این جهت، باید از نظر کمالات نفسانی و ملاکات فضیلت و برتری، بالاتر از آدم ابوالبشر باشد.
برید یکی از شاگردان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل میکند: یکی از دو بزرگوار، بر وسعت علم و آگاهی پیامبر، به آیه زیر استدلال فرمود:
«وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ؛۲۹ تأویل متشابه، یا قرآن را جز خدا و راسخان در علم نمیدانند.»
امام فرمود: (فَرَسُولُ اَللَّهِ (ص) أَفْضَلُ اَلرَّاسِخِینَ فِی اَلْعِلْمِ قَدْ عَلَّمَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ جَمِیعَ مَا أَنْزَلَ عَلَیْهِ مِنَ اَلتَّنْزِیلِ وَ اَلتَّأْوِیلِ وَ مَا کَانَ اَللَّهُ لِیُنْزِلَ عَلَیْهِ شَیْئاً لَمْ یُعَلِّمْهُ؛ پیغمبر (ص) بهترین راسخ در علم است. خدای عز و جل همه آنچه را از تنزیل(معنی مطابقی)و تأویل(معنی التزامی)نازل فرمود باو آموخته است، چیزی را که خدا تاویلش را باو نیاموخت بر او نازل نفرمود».
- مایه مصونیت مردم از عذاب (انفال/ ۳۳).
- شفیع روز جزا:
اعتقاد به شفاعت، در صورتی میتواند سازنده باشد که دور از هر نوع عوام فریبی، تفسیرشود و حساب شفاعتی که قرآن و حدیث و یا عقل و خرد، ما را به سوی آن دعوت میکند، از شفاعتی که در اذهان برخی از دورافتادگان از تعالیم اسلام وجوددارد، جدا گردد، زیرا گاهی تفسیرهای غلط برای شفاعت از طرف افراد ناروا، مردم را از درک حقیقت شفاعت بازمیدارد و ما را به یاد شعر شاعری حاجب نام میاندازد که فکر میکرد در روز رستاخیز دست علی درباره شفاعت گنهکاران آن چنان باز است که علاقهمندان وی، به اطمینان شفاعتاش هرچه بخواهند میتوانند گناه کنند. از این جهت، به افتخار امام، قصیدهای سرود که نخستین بیت آن این است:
حاجب اگر معامله حشر با علی است
من ضامنم تو هرچه بخواهی گناه کن
ولی همین شاعر، طبق گفته خویش، در عالم رؤیا امام را به خواب دید و خشم حضرت را از سرودن چنین شعر خرافی، حس کرد و امام خواستار آن شد که قسمت دوم از شعر خود را عوض کند و چنین بگوید:
حاجب اگر معامله حشر با علی است
شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن
خواه این جریان، حقیقت داشته باشد و یا افسانه و پنداری بیش نباشد، حقیقت همین است که در این داستان آمده است.
جوانان عزیز و علاقهمندان به مکتب پیامبر، باید معارف دینی خود را از دانشمندان محقق و کتابهای اصیل اسلامی بگیرند تا شفاعت حقیقی را از شفاعت تحریف یافته به خوبی بازشناسند و به گفته هر درویش معرکه گیر، یا داستان سرای حرفهای یا نوشتههای مبتذل، که به خامه افراد فاقد صلاحیت نوشته میشود، اعتماد نکنند.)۳۰
- صاحب کوثر.
- شاهد بر اعمال امت.
استاد، پس از این بخش، که به صفات نبی اکرم ویژه شده است، دو بخش دیگر از زندگی رسول خدا را میگشاید و کتاب را به پایان میبرد:
- عصمت پیامبر پیش از بعثت.
- پیامبر در مدینه.
شماری بر این پندارند که عصمت رسول خدا دوره رسالت را در بر میگیرد و پس از بعثت، حضرت از گناه مصون بوده است.
اینان به یک سری از آیات شریفه استدلال جستهاند، از جمله:
- «وَوَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدَى» (الضحی/۶)
- «وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ»(مدثر/۵)
- «وَکَذَلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَلَا الْإِیمَانُ وَلَکِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ» (شوری/۵۲)
استاد به تفسیر این آیات شریفه میپردازد و برداشت غلط منکران عصمت رسول خدا را در پیش از بعثت، رد میکند. نقد ایشان بر این گروه و پاسخ از شبهه آنان، منطقی و برهانی است و راه را بر بهانه جوییها و ستیزههای باطل میبندد. دست کم، علاقهمندان و باورمندان را از هجوم شبههها در امان میدارد.
بخش پایانی این جلد که پیامبر در مدینه است، از بخشهای خواندنی است و آگاهیهای ژرفی به خواننده میدهد و چون گامی نو و تحلیلی است جدید و با تکیه بر آیات قرآن سامان گرفته، افقهای جدیدی را به روی خواننده و جست و جوگر نکته سنج میگشاید و به او، به روشنی مینمایاند حقیقت چیست و در کجا و به چه انگیزههایی و از سوی چه کسانی تحریف صورت گرفته است. استاد، در ابتدا تفاوت دو محیط مکه و مدینه را بیان میکند، پس از آن ویژگیهای آیات مدنی را برشمرده و بحث مهم قرآنی خود را روی عنوانهای زیر متمرکز کرده و بحث مفیدی را ارائه داده است:
- مهاجرت مردم به مدینه از دور و نزدیک
- واکنش یهود از تمرکز قدرت در مدینه
- مناظرات یهود با پیامبر
- مناظرات با مسیحیان نجران
- نبرد مقدس با مشرکان و یهودیان
- تشریع فرائض و احکام و تعیین وظایف
- نقش نفاق و تلاشهای منافقان در عهد مدنی
- اعزام مبلغان و قاریان به اطراف مدینه
- اعزام سفیران به اطراف جهان
- تنظیم قرارداد و عقد پیمان با سران قبائل عرب
- هجوم بیسابقه ملت عرب برای پذیرش اسلام
منشور جاوید، جعفر سبحانی، ج۷
در جلد هفتم، بازتاب سیره رسول خدا در قرآن و شناساندن آن حضرت از چشم انداز قرآن، ادامه مییابد.
بررسی سیره رسول خدا از نگاه قرآن، هرگونه تحریف و باور غلط را درباره رسول خدا از بین میبرد و در این نگاه و بررسی، سیره رسول خدا با افسانهها در نمیآمیزد، زمینههای اتحاد و برادری بین مسلمانان را فراهم میآورد و نگاهها و دیدگاههای مسلمانان را به هم نزدیک میکند و مینمایاند اگر محور قرآن باشد، توطئه و ترفند و شگردهای ویرانگر فتنهگران خنثی میشود و قلمها و سینههای پرکینهای که شیعه را جدای از اسلام و قرآن، قلمداد میکنند، در بن بست خفت باری گرفتار میآیند.
شیعه هرچه به قرآن نزدیک شود، به مکتب اهل بیت که مایه قوام آن است، نزدیکتر شده است. این جلد از منشور جاوید، در واقع کامل کننده بررسی حیات رسول خدا در مدینه است که جلد ششم به آن ویژه شده بود.
در این جلد دو عنوان محور بحث قرار گرفته و محور دیگری هم به آن افزوده شده است.
دو محور و عنوان اصلی عبارتند از:
- جدال با اهل کتاب
- نبرد با مشرکان
و محور افزوده شده عبارت است از:
تشریح آیین پیامبر پیش از بعثت.
جدال رسول خدا با اهل کتاب
رسول خدا در مهمترین جدالهایی که با اهل کتاب داشت، روی توحید تأکید ورزید و آنان را به حفظ خط مشترک فرا خواند و انحراف آنان را از توحید، به درستی و روشنی نمایاند. به همگان فهماند رکن اصلی، بلکه همه تار و پود دین به توحید است. وقتی باور به توحید از هم گسسته باشد, چگونه دین باقی میماند و دینداری به حقیقت میپیوندد.
این حرکت توحیدی و رویارویی با شرک، آن شرکی که اهل کتاب به آن گرفتار بودند، بر اهل کتاب سخت آمد و موضع گرفتند. مناظره و گفت و گوهای روشنگر، نقشههای آنان را نقش برآب میکرد. مجادلهها و گفت و گوهای رسول خدا با اهل کتاب، روشنگر بود و باورهای غلط تحریف گونه و شرک آلود اهل کتاب را آشکار میساخت و این، آنان را از این که زیر لوای توحید و به نام توحید در بین مردم میدان داری کنند و فخر بفروشند و خود را برتر قلمداد کنند، به شدت بازمیداشت و آنان را به انزوا میراند و پایگاههایی که داشتند، یکی پس از دیگری فرو میریخت.
پیامبر، به فرمان خدا، در مجادله راه اصولی و دقیقی را پیش کشید و چنان منطقی بود که اگر از روی انصاف به آن مینگریستند، بیگمان از باتلاق شرک به در میآمدند. رسول خدا در مجادله با اهل کتاب، آنان را به خط مشترک میان تمام پیامبران فرا میخواند. میفرمود اگر پذیرش نبوت من بر شما دشوار است، دست کم، خط مشترک میان تمام پیامبران را حفظ کنید و آن یکتاگرایی است:
«قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَهٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَم.
این روش رسول خدا در مجادله بود که انحرافات اهل کتاب را نمایاند. در حقیقت رسول خدا به اهل کتاب یاد آور شد: آیین من توحیدی است و ضد شرک است، شما اگر در ادعای خود صادق هستید و پیرو عیسی و موسیاید، یعنی اهل توحیدید، بیایید به این کلمه مشترک، به این باور راستین که بین ما و شما یکی است، چنگ بزنیم و از این که شما یهودیان، عزیر را پسر خدا بدانید و شما مسیحیان، عیسی مسیح را خدا بینگارید، یا فرزند خدا و یا به اقانیم ثلاثه باور داشته باشید بپرهیزید و دامن بگیرید و دوری بگزینید.
استاد سبحانی، مجادله رسول خدا را با اهل کتاب، سنجیده، دقیق و عالمانه مینگارد و زوایای بحث را میکاود و آیههایی که شرک اهل کتاب را آشکار میسازند و عقاید و باورهای غلط آنان را رو میکنند، فرادید مینهد و اعتراف حضرت مسیح را به توحید و عبودیت برابر قرآن بازگو میکند.
(هیچ انسانی نمیتواند عبادت و نیایش مسیح را انکار کند. به طور مسلم، نیایش او برای خودنبود، برای شخص دیگر بود که خدای او به شمار میرفت.
امام هشتم در بحث خود با (جاثلیق) میگوید: همه چیز مسیح خوب بود، تنها یک عیب داشت و آن این که عبادت چندان نداشت!
جاثلیق گفت: او عابدترین مردم زمان خود بود.
امام پرسید: او چه کسی را پرستش میکرد؟ آیا خود، یا غیر خود را؟
اولی متصور نیست، طبعاً غیر از خود را عبادت میکرد که بنده او بود.)۳۱
در این اثر، قوم یهود شناسانده می شود، ترفندها و دسیسههای گوناگون این قوم روشن میگردد و موضع و چگونگی برخورد رسول خدا با یهودیان بیان میگردد که برای امروز جامعه اسلامی و مسلمانان و فردا و فرداهای آنان, راهگشا و درس آموز است. از اهل کتاب، یهودیان، بیشترین آزار و اذیت و فتنهگری را نسبت به مسلمانان داشتهاند که قرآن آنها را افشا میکند و در حقیقت چهره آنان را بازمیشناساند. مسلمانان و سران اسلامی اگر این درس را از قرآن بیاموزند و دشمنانی را که قرآن، چهرههای آنان را نمایانده، در هر زمان و مکانی بشناسند و از آنان دوری گزینند، در باتلاق فتنههای آنان فرو نخواهند رفت.
در بخش دوم، نبردهای مسلحانه رسول خدا با مشرکان شرح می شود، آن هم برابر آیات قرآن. در این روش، حقایق نمود مییابند. سیره صلح خواهی و انسان دوستی رسول خدا، آشکار میشود و دستاوردهای بزرگی به دست میآید. سیره رسول خدا در جنگ و در هنگامه نبرد، از مهمترین و درس آموزترین فرازهای حیات رسول خداست که نه تنها برای مسلمانان میتواند درس آموز، راهگشا و مفید باشد که برای غیر مسلمانان، آنان که انسان دوستاند و برآنند کاری برای کم شدن دردها و آلام انسانها انجام بدهند، بسیار کارساز خواهد بود. رسول خدا، در گرماگرم جنگ، در هنگامههای نبرد، آنی از مسائل انسانی غفلت نمیورزد و این درسی است بزرگ برای امروزیان. جنگهای رسول خدا با مشرکان، با این که دفاعی بود؛ اما در دفع دشمن و جلوگیری از شبیخونها و حملههای گاه و بی گاه او، به هیچ روی خشم بر آن حضرت و اصحاب چیره نمیشد، که بر اثر آن مسائل انسانی را نادیده بینگارد و دست به انتقام بگشاید.
(نبردهای مسلحانه او با مشرکان و بت پرستان، عموماً به صورت دفاعی، یا تنبیه متجاوز و خنثی کردن توطئه دشمن، یکی دیگر از ابعاد زندگی اوست. و این حقیقت در صورتی روشن میشود که هریک از غزوات او، با اتکای به آیات قرآن و تاریخ مسلم، مورد تحلیل قرار گیرد.)۳۲
بخش پایانی کتاب را، آیین پیامبر پیش از بعثت تشکیل میدهد که نویسنده میکوشد بر اساس دلیلهای روشن، ثابت کند رسول خدا در دامن موحدان رشد و نمو کرده و ذرهای از غبار شرک بر سیمای آن بزرگوار ننشسته است و قلب او همیشه و در همه حال از هجوم شرک در امان بوده است.
استاد سبحانی در این بخش، پژوهش در خور توجه، دقیق و عالمانهای درباره نیاکان نبی اکرم ارائه میدهد و با برهانها و دلیلهای خدشه ناپذیری، این نتیجه را به دست میدهد که نیاکان رسول خدا، به خدای واحد اعتقاد داشته و از هرگونه شرک و بت پرستی به دور بودهاند.
محمد فی القرآن، سیدرضا صدر، ۲۶۴ صفحه، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم.
آقای سیدرضا صدر از چهرههای برجسته، بنام و صاحب قلم حوزه، در کارنامه علمی خود، آثار مفید و درخور استفادهای دارد که محمد فی القرآن از آن جمله است.
مؤلف محترم در مقدمه عالمانهای که بر این اثر دارد، از صفحه ۲۱ تا ۳۹، با عبارتهای موجز و گویا، مروری دارد به ویژگیهای شخصیتی و کارنامه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رسول خدا و آنگاه با ترتیبی ویژه، بشارتهای انبیای پیشین به آمدن پیامبر اسلام، اجداد و نیاکان پیامبر، کودکی و جوانی پیامبر، امیّت پیامبر، اخلاق پیامبر، زهد پیامبر، اعجاز قرآن، روشهای تربیتی و انسان سازی پیامبر، رسالت و ویژگیهای تبلیغی پیامبر و خاتمیت پیامبر. مؤلف در بحث از ویژگیهای منذر و مبلغ، لازم و بایسته دانسته که منذر و مبلغ به ویژگیهایی چون: رحمت و مهربانی، علم، عقل و حکمت، شجاعت و اقدام، اطمینان به پیروزی، صبر و استقامت، هماهنگی گفتار و رفتار، فداکاری و جهاد، آراسته باشد و پای بند. سپس به اثبات این ویژگیها در رسول خدا پرداخته است.
نویسنده در این اثر پژوهشی، از منابع روایی و تفسیری و تاریخی شیعه و سنی, بهره گرفته و پس از تفسیر آیات، و استنباط نکتههای اعتقادی، اخلاقی و فقهی و بهرهگیری از آنها برای تدوین تاریخ و سیره پیامبر، از دیگر منابع هم برای کامل کردن بحث بهره گرفته است.
تجزیه و تحلیل و استفادههای نو و هماهنگ با زمان و نقد مکتبهای غیر اسلامی از ویژگیهای این اثر است. نویسنده، با شناختی که از دشواریها و بازدارندههای راه رشد و تکامل مردم و جامعه دارد، درگاه ساماندهی این اثر به تلاش برخاسته در پرتو آیات قرآن و سیره پیامبر، راه حلهایی برای از میان برداشتن بازدارندهها و مهار دشواریها ارائه دهد. و سیره رسول خدا از متن تاریخی به دستورالعملی جدید و به روز و راهنمای عمل دگرسازد. از باب نمونه، در ذیل کریمه:
«یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ».
درباره رسالت آموزشی و تربیتی نبی اکرم نوشته است:
(واژه (یتلوا) اشاره دارد به این که محمد(ص) کلام خدا را به لفظ، به مردم رسانده و تنها مفهوم آن را گزارش نکرده است. خداوند به او فرموده: (اقراء) رسول خدا برابر این دستور، قرآن را قرائت میکند، تا آن را مردم بشنوند و در آن تفقه و تعقل کنند و همانا گام اول از رسالت جهانی پیامبر، تلاوت آیات است و تلاوت، اعلام رسالت خدایی اوست؛ چه، هر پیامبری، معجزهای دارد و معجزه جاوید محمد(ص) قرآن است و تلاوت قرآن، اعلام رسالت است… معجزات دیگر رسولان الهی، محدود به مرزهای جغرافیایی و تاریخی است.
تبدیل شدن عصای موسی(ع) به اژدها، تنها در مصر بوده و زنده شدن مردگان به دست عیسی(ع) در فلسطین و این معجزهها و رویدادها را تنها اندکی از مردم دیده و برای دیگران حکایت کردهاند. ولی معجزه محمد در هر زمان و مکان موجود است؛ چه او پیامبر همه مردمان جهان است.
کلمه(یتلوا) به فعل مضارع، در بردارنده دو پیام است: جمله اسمیه، دلالت بر دوام و جاودانگی دارد و جمله فعلیه دلالت بر زایش و تجدد. رسالت محمد، جاوید و همیشگی است و هماره در حال زایندگی و جوشش و پویایی است.
محمد، خاتم پیامبران است و با تلاوت آیات قرآن، مردم را به نمونههای اعلای حیات جاوید، فرا میخواند.
او مردم را به اصول و باورهای استوار و اصیل دعوت کرده است. او بشر را به ایمان به مبدأ و معاد هدایت کرده است.
او مردم را به حکمت، عدالت، رشد و پویایی رهنمون شده است. تلاوت آیات قرآن، از سوی او راهی است برای اصلاح اندیشه و هدایت بشریت، برای پیمودن راه حق و سرکوبی باطل.
و یزکیهم: تزکیه جانها، گام دوم بعثت پیامبر است. چه هدف از فرستادن پیامبران از جانب خداوند، آن است که از بشر انسان بسازند. زیرا بشر، حلقه وصل و واسطه انسان و حیوان است.
همانا پیامبران بشر را به پیشگامی در راه رسیدن به انسانیت فرا میخوانند. پیامبران، پرچمداران تمدن و پیشگامیاند وبا همه وجود، با واپسگرایی در ستیزند. ارتجاع و گذشته گرایی، همان بازگشت به حیوانیت است. رسیدن به مرز انسانیت، تنها با پیمودن سه مرحله انجام میپذیرد:
- پاکی دلها
- پاک کردن دلها از پستیها و رذالتها.
- پاکیزه کردن و پاک نگهداشتن رفتار و کردار).
پیام قرآن، زیر نظر آیت الله ناصر مکارم شیرازی، ۴۲۷ صفحه.
تفسیر موضوعی قرآن از گامهای بلند و جدیدی است که در حوزه علمیه قم، به همت، تلاش و پیگیری گروهی از نویسندگان و زیر نظر آقای مکارم شیرازی، برداشته شده و دریچههایی از معارف قرآنی را به روی علاقهمندان، اهل علم و تحقیق و کسانی که برآنند آن به آن از قرآن الهام بگیرند و زندگی خود را سامان بدهند، گشوده است و بحق نقش بسزایی در گسترش فرهنگ قرآن و آموزههای این کتاب مقدس، داشته است.
جلد هشتم از این مجموعه مفید ویژه شده به نبوت خاصه و پیامبر اسلام که در این بخش، راه و رسم رسول خدا برای شیفتگان آن بزرگوار، نمایانده شده است. در مقدمه کتاب، در حدود پنجاه صفحه مروری شده به تاریخ پیدایش اسلام و عوامل پیشرفت آن. این مقدمه دراز دامن از آن جهت نگاشته شده که پی بردن به نکتهها و اشارههایی که آیات شریفه درباره رسول گرامی اسلام دارند، بستگی به آگاهیهایی از تاریخ پیدایش اسلام دارد. پس از این که آگاهیهای لازم را از تاریخ اسلام، نویسندگان این اثر به خوانندگان میدهند، بخشی را زیر عنوان پیامبر اسلام در قرآن، میگشایند و در این بخش، چهره پیامبر از کودکی تاپایان عمر در قرآن مجید مورد بررسی قرار میگیرد.
پیش از به میان کشیدن آیات قرآن درباره رسول خدا، محیط دعوت، بتها در عقاید عرب،, فقر شدید عرب، عبادات عجیب آنان، خرافات در میان آنان و فساد اخلاقی قوم عرب، بر اساس آیات قرآن بررسی میشود و آنگاه دوران کودکی پیامبر، آغاز دوران بعثت، ماههای آخر عمر مبارک پیامبر از زبان قرآن بازگو و شرح شده که بسیار سودمند، نکته آموز و آگاهی بخش است.
افزون بر این که انسان علاقهمند به آگاهی از زندگی رسول خدا را به آن زندگی سرتاسر زیبایی، اوج و شکوه آشنا میسازد، میآموزد چگونه باید گزارش داد و اطلاع رسانی کرد و پیامی را به افراد رساند. از درازگویی باید پرهیخت، نکتههای درس آموز، راهگشا، زندگی ساز، عمق بخش به باورها، زداینده شبههها و ابهامها را بازگو کرد و آن چه مورد نیاز نیست و شاید شبهه آفرین و ابهام زا باشد، به کنار نهاد. قرآن در همه گزارشهای خود و بیان رویدادها و واقعهها، این اصل را رعایت میکند. از دوران کودکی رسول خدا، به اجمال میگذرد و تنها نکتههای مورد نیاز را بیان میکند؛ اما وقتی به دوران بعثت میرسد، به شرح سخن میگوید و زوایای رویداد را میکاود.
در بحث از دوران بعثت، دلایل صدق ادعای پیامبر و اعجاز قرآن، از بحثهای مهم و بسیار روشنگر است که به هر باورمند و مؤمن به دین، آرامشی خاص میبخشد و باور او را میگستراند و عمق میبخشد و هر ناباورمند با انصافی را به اندیشه وامیدارد و بیگمان هر ناباورمندی اگر از روی انصاف و به دور از حُبّ و بغض به قضیه بنگرد و به آیات قرآن، با درنگ نظر افکند، به صدق دلایل ادعای رسول خدا پی خواهد برد.
و نیز بحثهایی چون: شاخههای اعجاز قرآن: اعجاز قرآن از نظر فصاحت و بلاغت، اعجاز قرآن از نظر معارف الهی، اعجاز قرآن از نظر علوم روز، اعجاز قرآن از نظر تاریخ، اعجاز قرآن از نظر وضع قوانین، اعجاز قرآن از نظر اخبار غیبی، اعجاز قرآن از نظر تضاد و اختلاف، که در این اثر طرح شدهاند، در هر محفل و مجلسی، در هر زمان و مکانی جای طرح دارند و همچنان نو و انگیزانندهاند و کهنگی در ساحَت آنها راه ندارد. از این روی، حوزههای علمیه میتوانند و باید با زمینهسازیهای لازم، اعجاز قرآن را در محافل و گردهمآییهای علمی طرح کنند و از دانشمندان هر رشته علمی بخواهند به قرآن از دریچه دانش خود بنگرند که هم به دامنه آگاهیها بیفزایند و هم با روشنگری و باز کردن زوایایی از اعجاز قرآن به ایمانها و باورها ژرفا ببخشند و بی ایمانی و ناباوری را ریشه کن سازند. بسیاری از بی ایمانیها، الحادها و مادی گراییها، از ناآگاهی سرچشمه میگیرند که اگر حوزهها و عالمان آگاه، روشن اندیش و دلسوز, برنامهریزی کنند و به پاخیزند و به بیان اعجاز قرآن، از چشم اندازهای گوناگون و به روز بپردازند، دستاوردهای بسیار خوشایند، روشنایی آفرین و اثرگذار در فکر فرد و جامعه، بهره امت اسلامی خواهد شد.
نویسندگان راههای دیگری را هم، غیر از اعجاز قرآن، برای صادق بودن نبی اکرم در ادعای خود برشمرده و در بوته بررسی نهادهاند، مانند: کارهای خارق عادتی که از آن حضرت سرزده است. یا قرینههای گوناگونی که از زندگی، ویژگیهای اخلاقی و علمی و محتوای دعوت و برنامههای آن حضرت وجود دارد. با کنار هم نهادن و گردآوری آنها، راه بر هر نوع انکاری بسته میشود.
باری، شناساندن نبی گرامی اسلام از این راههای علمی، دقیق و برابر با واقع، آشنا کردن مخاطب با یَد و بیضای معنوی آن حضرت و چگونگی زندگانی بخشیدن پیامبر اسلام بدین وسیله به (روح) های مرده، بهترین، هموارترین و دقیقترین راه است برای آشنا ساختن نسل نوخاسته با نبی گرامی اسلام.
سیره رسول اکرم در قرآن، آیت الله جوادی آملی، در دو جلد، ج اول، ۴۰۰ صفحه، ج دوم ۴۳۲ صفحه، نشر اسراء.
آیت الله جوادی آملی، قرآنی میاندیشد. تار و پود اندیشهاش با آیههای شریفه قرآنی در هم تنیده شده است. قرآن و معارف قرآنی، همهگاه، در هر مجلس و محفلی، در هر جمع و گروهی، در هر سمینار و کنگرهای و چه آنگاه که بر کرسی تدریس است و چه آنگاه که بر کرسی موعظه و خطابه، بر زبانش جاری است که حکایت از جریان دَمادَم قرآن بر ذهن و قلب ایشان دارد.
تا انسانی, قرآن و آیههای شریفه آن، بر ذهن و قلبش جاری نباشد و جانش را در تسخیر خود نداشته باشد، اینسان آیات شریفه بر زبان اش جاری نمیشود.
قرآن، شبان و روزان، نَم نَم و به نَزم بر جان این عالم ربانی میبارد که این سان ترنم سخن او (جان) ها را برمیانگیزاند و به آبشخور وحی فرود میآورد.
ساربان (روح)ها شدن و آنها را منزل به منزل راندن و وادی به وادی سیردادن، کاری است سخت و توان فرسا و تنها از کسانی ساخته است و برمیآید که بدانند و دریافته باشند روح با کدام آهنگ، آوا و نوا به حرکت درمیآید و راههای دور و دراز و پر فراز و نشیب و گردنههای دشوارگذر را میپیماید. درگاه حُدی، او باید چه پیامی را با چه محتوا و درونمایه زمزمه کند که روح را برانگیزاند، زیرا تا روح برانگیزانده نشود و به وجد نیاید، جسم گام از گام برنمیدارد و راه منزل مقصود را پیش نمیگیرد. استاد، راهی را که پیش گرفته، اثر گذار است و دگرگون آفرین. این اثر گذاری و دگرگون آفرینی را در شاگردان، شنوندگان و نیوشندگان کلام او میتوان دید و این همه به برکت قرآن است و آثار قرآنی که عرضه داشته است.
ایشان جلد ۸ و ۹ از مجموعه تفسیر موضوعی قرآن کریم را به سیره رسالتی رسول خدا ویژه ساخته است. وی با نگاه دقیق، همه سویه، عالمانه و موشکافانه به آیاتی که درباره رسول خدا نازل شده، فصل جدیدی در سیره نگاری گشوده و این مطلب مهم را به روشنی نمایانده و ثابت کرده که شناخت حقیقت رسول خدا، بدون شناخت قرآن ممکن نیست:
(شناخت پیغمبر، بدون شناخت قرآن ممکن نیست و همانگونه که شناخت حقیقت قرآن مقدور بسیاری از افراد نیست، شناخت حقیقت پیغمبر نیز چنین است و آنچه در حدیث آمده که رسول خدا را جز خدا و علی بن ابی طالب(ع) کسی نشناخت، ناظر به این بخش از معرفتهای نوری است، چون کسی تا ام الکتاب را نشناسد، پیغمبر را نمیتواند بشناسد؛ زیرا پیغمبر، همانطور که در نشئه کثرت، قرآن را در مرحله عربی مبین از خداوند آموخت، در نشئه وحدت نیز آن را در مرحله ام الکتاب از خداوند تلقی کرد. پس رسول اکرم همه علوم و معارف قرآن را واجد است و شناخت او، بدون شناخت همه مراحل قرآن، مخصوصاً مرحله ام الکتاب آن میسر نبوده، اقتدا کردن به آن حضرت، بدون شناخت وی ممکن نیست.
هرکس به اندازه راهی که در شناخت قرآن و در نتیجه، معرفت پیامبر طی کرده، میتواند به آن حضرت اقتدا کند و هرکس که صراط مستقیم را، که حدی از آن عربی مبین و حد دیگرش ام الکتاب است، به اندازه شناخت خود طی کند، به همان میزان به پیغمبر اکرم اقتدا کرده، به خدا نزدیک میشود.)۳۳
این اثر قرآنی، که به سیرٌ رسالتی رسول خدا آکنده است, در ده بخش سامان یافته است، بدین شرح:
بخش اول: شاخصههای برتری رسول اکرم بر پیامبران.
بخش دوم: احتجاجهای توحیدی رسول اکرم.
بخش سوم: سیره توحیدی و شئون رسول اکرم.
بخش چهارم: سیره رسالتی پیامبر اکرم.
بخش پنجم: عصمت، اعجاز و معراج.
بخش ششم: رسالت جهانی پیامبر.
بخش هفتم: سیره احتجاجی پیامبر اکرم.
بخش هشتم: سیره پیامبر اکرم در یاد معاد.
بخش نهم: سیره رسول خدا در توجه به قرآن.
بخش دهم: وصایا و مواعظ پیامبر.
نویسنده در فصل دوم، در زیر عنوان: (دعوت عاقلانه و عالمانه به دین) در فرازی نوشته است:
(همه دعوتها و ادعاهای رسول اکرم(ص) آمیخته با استدلال بود. زیرا رسالت از طرف خدایی که دارای حجت بالغه است، همراه با استدلال بالغه خواهد بود. (فَلِلَّهِ الْحُجَّهُ الْبَالِغَهُ) امت این رسول هم باید از حجت بالغه برخوردار باشد، لذا خدای سبحان به دنبال دستور تحویل قبله به مسلمانان صدر اسلام فرمود: (لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّهٌ) ما قبله را دگرگون کردیم تا دیگران علیه شما احتجاجی نداشته باشند و خطاب به مسلمانان فرمود: (وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْکِتَابِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ) با ارباب ملل و نحل و صاحبان مذاهب گوناگون، از راه جدال احسن به مجادله برخیزید، نه جدال باطل و نیز فریب جدال باطل آنها را نخورید و چون دین اسلام، بر اساس علم و عقل استوار است، همه را عاقلانه و عالمانه، خصوصاً اهل کتاب، یعنی یهودیان و مسیحیان را، به اصول اسلامی آشنا نمایید.
قرآن کریم، اهل کتاب را به دو گروه تقسیم میکند:
گروهی متعصب و قسیّ، که هم از نظر بینش دارای تعصب و حمیّت باطلاند و هم از نظر منش و رفتار، گرفتار قساوت.
و گروهی با انصاف و اهل گرایش به حق، که حق را تشخیص داده، آن را میپذیرند. در معارف علمی از تحجّر و در احکام عملی از ابتلای به تعصّب خام به دورند. اگر معارف و احکام اسلامی به سمع منصفان اهل کتاب برسد، چه بسا حق را تشخیص داده، به آن گرایش پیدا کنند. چون خدا، دارای حجت بالغه است. رسول او هم حجت بالغه دارد. امت اسلامی نیز از نصاب بلوغ استدلالی و احتجاج برخوردارند. قهراً سراسر کتاب و سنت را تفکر و استدلال تام عقلی تشکیل میدهد. آنچه مربوط به تعبّد است غیر مستقیم به عقل مبرهن بر میگردد و آنچه مربوط به تعقل است، یعنی اصول و معارف اولیه دین با براهین عقلی تماس مستقیم دارد.
- رویکرد سیاسی و اجتماعی به سیره پیامبر(ص)
نخستین رویکرد به سیره پیامبر(ص) در حوزه معاصر، رویکرد سیاسی و اجتماعی بوده است؛ چه نیاز روز این مسأله را ایجاب می کرده است. مشروطه، قانون گذاری، شورا، به صحنه آوردن مردم، نیاز به یک پشتوانه سترگ، بنیادین و استواری داشت و الگویی و سرمشقی که بتوان فرا راه قرار داد و به مردم فهماند حرکت و دگرگونی که بناست پدید آید از این سنخ است. بسیاری از عالمان آن دوران در نبشتههایی که ارائه داده و سخنرانیهایی که ایراد کردهاند، برای راهی که در پیش گرفته بودند، بیشتر به سیره رسول خدا تمسک جستهاند. در متن سخنرانیهای به جای مانده ورسالههای در دسترس, به روشنی میتوان این سیر را در نگاه به سیره رسول خدا دید.
علامه میرزا محمدحسین نائینی، یکی از مبانی مشروعیت حکومت مشروطه را سیره پیامبر قلمداد میکند. وی تنها راهرهایی از ورطههای هولناک فقر و فاقه، ستم، نابرابری و… را پیروی از سیره رسول خدا میداند و بر این نکته تأکید دارد در دولت مشروطه مردم و حاکمان در بهرهوری از بیت المال و امکانات عمومی، یکساناند، بسان حکومت نبوی و هنگامی که رسول خدا، حاکم بر جامعه اسلامی بود.
این روش در بیان سیره، از بهترین روشها بود. زیرا مردم پای پای زندگی روزمرهشان، با سیره رسول خدا آشنا میشدند، درس میآموختند و دست به اقدام میزدند و برای پایان دادن به نابسامانیها به تلاش برمیخاستند و به طور عینی اثرگذاری سیره رسول خدا را در زندگی خویش میدیدند.
علامه نائینی برای شناساندن راه و جهت حرکت مشروطه، به هماهنگ سازی یکایک خواستههای مشروطه خواهان با سیره رسول خدا میپردازد. از جمله در باب مساوات، که مشروطه خواهان روی آن بسیار تأکید میورزیدند و رایَت آن را در هر اجتماعی برمیافراشتند، مینویسد:
(مساوات در حقوق را از داستان فرستادن دخترش زینب، حُلی و زیور موروثه از مادرش خدیجه (س) را به مدینه منوره برای فکاک شوهرش ابی العاص بن ربیع، نزد امیر مسلمین و گریستن آن حضرت به مشاهده آن و بخشیدن و ارجاع تمام مسلمین حقوقشان را به آن معظمه باید استفاده نمود که به چه دقت مقرر فرمودهاند.
دوم، مساوات در احکام را از امر به تسویه فیما بین عماش عباس و پسرعماش عقیل (با این که بالجبوریه ایشان را به جنگ [بدر] آورده بودند) با سایر اسرای قریش، حتی در بستن دستها و بازوهایشان باید سرمشق گرفت که اصلاً جهت فارقه و متمایزه در کار نیست.
سیم، درجه مساوات در مقاصه و مجازات را از برهنه فرمودن دو کتف مبارک بر فراز منبر در همان قرب ارتحال، با اشتداد مرض و حاضر فرمودن تازیانه یا عصای ممشوق برای مقاصه نمودن سواد (به محض ادعای آن که در بعضی اسفار، هنگامی که برهنه بوده، تازیانه یا عصای مزبور از ناقه تجاوز و به کتفش رسیده) و بالآخره قناعت او به بوسیدن خاتم نبوت که در کتف مبارک بود.
و از فرمایش حضرتش که در مجمع عام، برای استحکام این اساس مبارک، محالی را فرض و فرمود: اگر از صدیقه طاهره، سیده النساء، فاطمه زهرا(س) سرقت سرزد، دست مبارکش را قطع خواهم نمود. باید استنباط نمود که به کجا منتهی و تا چه اندازه برای امتش آزادی در مطالبه حقوق را مقرر فرمودهاند.)۳۴
این نگاه و برداشت از سیره رسول خدا، درگاه برافراشته شدن رایَت حرکت بزرگ مردی علیه نابرابری و تبعیض و رویارویی با حاکمان تبعیض گرا، در عالمان و مصلحان دورههای بعدی هم اثرگذارد و رویه شد، تا برای برانگیزاندن مردم علیه ناعدالتیها، نابرابریها، رویارویی با شاهان مستبد و ناهنجاریهای اجتماعی به آن تمسک بجویند و استدلال کنند. از مشروطه به بعد، سیره نبوی در بسیاری از آثار اجتماعی و سیاسی که از چشم انداز دین نگاشته شد، بازتاب یافت و سطح آگاهی جامعه اسلامی را بالا برد و سیره نبوی را از لابه لای آثار کهن به متن جامعه و محفلهای سیاسی و اجتماعی آورد.
در حقیقت، عالمان دین برای شکستن فضای خفقان آلود پس از مشروطه و آگاهاندن مردم از وظیفه و مسئولیتی که دارند، به قرآن و سیره رسول خدا پناه بردند. امام خمینی که از طلایه داران بزرگ این حرکت بود، دمادم حوزهها و مردم را به الگوگیری از رسول خدا فرا میخواند.
آن مصلح بزرگ، با برشمردن راه و رسم پیامبر خدا، بویژه کارکرد آن حضرت در جهت نظام سازی و برپاداشتن عدالت اجتماعی، مردم و حوزهها را به پدیدآوردن حکومتی همانند و نزدیک به حکومت نبوی برمیانگیزاند.
سخنرانیهای امام، پیش و پس از انقلاب اسلامی، آکنده از این مقوله است. در این آثار و نوشتهها, سیره حکومتی، سیاسی و اجتماعی رسول خدا به درستی بازگو شده و درسهای لازم از آنها گرفته شده است:
امام، برای برانگیزاندن مردم و حوزهها و روحانیان، به سیره رسول خدا، به گونه دقیق، ژرف و همه سویه تکیه کرد و تمسک جست و این نگاه ژرف را به دیگران انتقال داد و حرکتی بزرگ بر اساس سیره نبوی پدید آورد و جامعهای را برابر آن اسوه زیبا و رخشان بنیان نهاد و رایَتهای آن را در جای جای این مرز و بوم افراشت.
سیره نبوی در کلام امام خمینی، معمار بزرگ انقلاب اسلامی، درخشش و جاذبه ویژهای دارد. هر برگی از آن سرفصل نوینی است برای جامعهای که بناست بر آن شالوده بنا شود.
گزیدهای از نوشتهها و سخنان امام درباره سیره سیاسی و اجتماعی رسول گرامی اسلام، از سوی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، زیر عنوان (سیره نبوی) تنظیم و نشر یافته است که به روشنی نگاه ژرف و همه سویه و دگرگون آفرین امام را به سیره پیامبر اعظم مینمایاند.
این اثر در چهار فصل سامان یافته است: شخصیت پیامبر، نبوت پیامبر، حکومت پیامبر، جنگهای پیامبر. در پایان خاطرات و فتاوای مربوط به پیامبر گرامی آمده است.
در فرازی به نقل از کشف الاسرار امام آمده است:
(پیامبر(ص) تشکیل یک حکومت عادلانه که پایهاش بر قوانین آسمانی استوار بود، داد. و پس از بیست و چند سال کوششهای طاقت فرسا با گفتارهای منطقی الهی و سیره و کردار عادلانه و اخلاق بزرگ جالب قلوب و نیروهای شگرف آسمانی و زمینی و جانبازی فداکاران در راه آئین مقدس خدایی، موفق به یک تشکیلات با اساسی شد که پایهاش با عدالت و توحید بر قرار بود و پیغمبر اسلام، چنانچه میدانید و در تواریخ جهان خواندهاید، تا آخرین روز زندگانیاش، به کوشش در راه انداختن چرخهای توحید خدا و توحید کلمه و توحید آرا و عقاید خودداری نکرد، تا پایه دین و آیین و نظام مدینه فاضله استوار و برقرار شد.)۳۵
امام در کتاب ولایت فقیه، به شرح، در باب نظام سیاسی و اجتماعی پیامبر، سخن گفته است که در اثر برگرفته از آثار ایشان (سیره نبوی) نمونههایی از آن آمده است:
(رسول اکرم(ص) که در رأس تشکیلات اجرایی و اداری جامعه مسلمانان قرار داشت، علاوه بر ابلاغ وحی و بیان و تفسیر عقاید و احکام و نظامات اسلام، به اجرای احکام و برقراری نظامات اسلام همت گماشته بود تا دولت اسلام را به وجود آورد. در آن زمان، مثلاً به بیان قانون اجرا اکتفا نمیکرد، بلکه در ضمن به اجرای آن میپرداخت….)۳۶
امام در سخنرانیهای علمی، دقیق و حماسی خود پس از انقلاب اسلامی، بارها از سیره سیاسی رسول خدا سخن به میان آورده است و بر مسائل مهمی که آن گرامی در پی پیاده کردن و گسترش آنها بوده، تأکید ورزیده و در آن باره به روشنگری پرداخته است. از جمله مقولههایی که امام درگاه سخن از سیره رسول خدا، توجه ویژه روی آنها داشته، عبارتند از:
تشکیل حکومت، تلاش برای اجرای عدالت اجتماعی و برپایی حکومت قانون، اهرمهای قدرت در سیره نبوی، تعامل حکومت پیامبر با مردم و اقلیتهای مذهبی، مسجد، مرکز سیاست اسلامی.
زندگانی پیشوای اسلام، عمادالدین حسین اصفهانی (عمادزاده) شرکت سهامی طبع کتاب.
عمادزاده از نویسندگان پرکار در حوزه سیره نبوی و تاریخ اسلام بود و آثار گوناگونی در این حوزه به جای گذاشت. وی در همه نوشتههای خود، تنها راه حل مشکلات فردی و اجتماعی مسلمانان را درالگوگیری از سیره رسول خدا میداند و بر آن تأکید میورزد. دمادم کارنامه اسلامیان را در صدر اسلام، که زیر بیرق رسول خدا بودند، مینمایاند که آکنده از دانش خواهی و عدالت طلبی است و یادآور میشود:
آنان در سایه عمل به قرآن و سنت نبوی به قلههای فرهنگ و تمدن فراز رفتند و خود را از فرهنگ جاهلی دور ساختند و از بدویت، پا به عرصه تمدن شگفت گذاردند.
در فرازی از کتاب (زندگانی پیشوای اسلام) او آمده است:
(شرح حال و سیره زندگانی حضرت رسول الل،, تاریخ، جغرافیا، احکام، عبادات، عقود، ایقاعات، حکایات، قصص، فنون رزم، آداب و رسوم و شئون زندگی و اطلاع از عوالم پس از مرگ، سیاست جهانداری، وظیفه و تکالیف فردی و اجتماعی، فضائل انسانی، وقوف بر رذائل و احتراز از آن و کلیه عوامل رشد و ترقی را به آدمی میآموزد).
روحانیت و اسلام، محمدباقر کمرهای، انجمن تبلیغات اسلامی، فروردین ۱۳۲۳، ۲۶۹ صفحه.
نویسنده در این اثر، که آن را پس از شهریور ۱۳۲۰ نگاشته، طرح نظام سیاسی اسلام را، با تکیه و رویکرد دقیق به سیره رسول خدا، پی ریخته است. چون بر این عقیده بوده که قانونها و برنامههای اسلام، که در سیره رفتاری، عملی و حکومتی رسول خدا جلوهگر شده، در هر زمان و مکانی، در خور پیاده شدن است و ویژه عصر رسول خدا نیستند و اسلام برای همه زمانها و مکانها برنامه دارد و قانونهایی در خور اجرا و پیاده شدن.
نویسنده تلاش میکند بنمایاند تعلیمات اسلامی میتواند جهانی پر از صلح و صفا و به دور از خونریزی ایجاد کند و راه خردمندانهای را برای زندگی آرام و به دور از تنشها و درگیریهای بنیان سوز، فراروی مردمان جهان بگشاید.
وی در بخش تشکیلات عمران و آبادی، با اشاره به روش پیامبر در تأسیس حکومت در مدینه مینویسد:
(هجرت در اسلام، رمز مدنیت و تشکیل اساس عمران و آبادی است. پیغمبر اسلام، خواست عربان بیابان گردی که پایه زندگی خود را روی صحرانوردی قرار داده و دستههای چادرنشینی خانه به دوش به وجود آورده بودند… و برای چاه و چشمه آب و مرتع و گیاه، خون همدیگر را میریختند و غارتگری و چپاول را یکتا پشتیبان زندگی و فضیلت مردانگی خود میدانستند، گرد یکدیگر جمع شوند و ده و شهر بسازند و قبائل مختلفه با هم بیامیزند، تا خوی بیابان گردی از مغز آنان بیرون رود و تعصب ایلی از سر آنان به در شود و به جای آن یک عاطفه خیرخواهی مطلقی که نتیجه پرورش دین است، جای گیرد و زندگی آنها به کارهای اجتماعی و صنعتی و پیشهوری و بازرگانی که مبادی تمدن است، بپیوندد).
افق اعلی، میرزا خلیل کمرهای
این اثر در دهه چهل نگاشته شده است. بخش مهم آن به نبردهای رسول خدا ویژه شده است. نویسنده با هوشیاری، نکته سنجی و باریک اندیشی به تجزیه و تحلیل جنگهای رسول خدا میپردازد و نکتههای ارزنده راهبردی، سیاسی اجتماعی و اخلاقی از آنها استنباط میکند و به علاقهمندان و اهل تحقیق ارائه میدهد.
در اهمیت ویژهای که وی به جنگهای رسول خدا داده، همین بس که در این اثر،, از صفحه ۱۰۸، تا ۲۶۸ در حدود ۱۶۰ صفحه را به نبرد طائف ویژه ساخته است.
فراریان جنگ هوازن، به طائف پناه برده بودند. پیامبر طائف را به محاصره سپاه خود در آورد و سپس بدون پیروزی و چیره شدن بر طائف، دست از محاصره کشید و به مدینه بازگشت.
سپسها، طائف بدون جنگ، در برابر اسلام سر فرود آورد. در اینجا پرسشی که مطرح است این که چرا رسول خدا، بدون پیروزی دست از محاصره طائف برداشت و به مدینه بازگشت!
آقای کمرهای به این پرسش پاسخ میدهد. وی پس از تحلیل شرایط روانی، فرهنگی و اجتماعی حاکم بر مسلمانان، نتیجه میگیرد: یکی از انگیزههای رسول خدا در پایان دادن به محاصره طائف، حس غرور و دنیاخواهی بود که سخت مسلمانان را تهدید میکرد. تهدیدی که بسیار جدی بود و خطر و آسیبی بزرگ برای مسلمانان. رسول خدا با این اقدام بزرگ برآن بود که مسلمانان را هشیار سازد، جنگهایی را که او رهبری میکند، برای آزادسازی انسانها از اسارت جهالت و بندگی بتهاست، نه رسیدن به لذتهای دنیوی و ثروت و دارایی قوم مغلوب و شکست خورده. زیرا که بنای به نقل کمرهای رسول خدا شنیده بود شماری از مسلمانان در پی زنان زیباروی طائفاند و شماری دل در گرو زیورهای آنان دارند.
افزون بر این، گمانه دیگری که کمرهای میزند این است: رسول خدا میخواست با پایان دادن به محاصره طائف درجه اطاعت پذیری مسلمانان را بسنجد.
سرانجام این که زمینه برای پیروزی همه جانبه مسلمانان، با تنگ کردن حلقه محاصره و طول دادن آن، نبود. از این روی، پیامبر به محاصره پایان داد و به مدینه بازگشت که بعدها اهل طائف، با میل و رغبت به اسلام گردن نهادند و این پیروزی بزرگی برای رسول خدا بود و دستاوردی از تدبیر و آینده نگری.
نمونهای که آقای کمرهای از دنیاگرایی حاضران در محاصره طائف گزارش میدهد و بر این نظر است که این گونه موارد سبب شد رسول خدا به محاصره پایان دهد، بدین شرح است:
(توقعات بانوان مسلمین که در لشکرگاه بودند، متوجه حُلی و حلل زنان طائف بوده که بلکه پیغمبر آنها را به آنان واگذارد.
بانو خویله، بنت حکیم بن امیه سلمی، که زن عثمان بن مظعون، فقید اسلام، بود، در آخرین روزهای محاصره، از رسول خدا خواستار شد که وقتی طائف فتح شد… زر و زیور یکی از دو زن طائف را به او وابگذارد: یا از بادیه بنت غیلان، یا زینت آلات فارعه بنت عقیل را؛ چه که ایشان در میان زنان ثقیف، به کثرت زر و زیور و شیک پوشی معروف بودهاند.
پیغمبر فرمود: اگر فتح طائف، مقدّر شده باشد! اما اگر اجازه فتح نرفته باشد، چه باید کرد؟)
کمرهای در ادامه نتیجه میگیرد: آنچه مهم است، هدف است. چه بسا برای رسیدن به هدف باید نرمش نشان داد:
(استقامت، دیده بر نگرفتن از هدف است که گاهی شخص، مستقیم در جاده منعطف، پیچ و خم جاده را میپیچد، ولی دیده از هدف بر نمیگیرد و این ملاحظه که دیده به هدف دارد و آن را میطلبد، هرچند در پیچ و خم جاده منعطف، انعطاف پیدا میکند، مستقیم است. یعنی خواهان خط قائم است و اگرچه هنوز نیافته. اساساً معنای طلب همین است که هنوز نیافته و میطلبد….
استقامت در این مقصد, گاهی با مقاومت نمیسازد. بلکه گاهی مقاومت در جنگ، شخص پیامبر را از هدف دور میکند. پس، نه هر مقاومتی استقامت است، بلکه گاهی خمیدگی و انعطاف در خط استقامت در هدف و در طریق هدف و در جهت هدف است.)۳۷
- رویکرد فقهی به سیره پیامبر(ص)
فقه شیعه آکنده است از سخنان رسول گرامی اسلام. علمای شیعه بر این عقیدهاند سخنان امامان معصوم(ع) از آن روی حجت است و در خور عمل, که سخن رسول گرامی اسلام است. افزون بر این، فقیهان شیعه به سیره رسول خدا، در جای جای کتابهای فقهی خود استناد جستهاند که این برجستگی خاصی به پژوهشهای فقهی میبخشد.
علامه نائینی و دیگر فقیهان مشروطه، برای مشروعیت بخشیدن به مجلس شورا و رأی اکثریت، به سیره حضرت رسول در رایزنی با یاران در جنگ احد استفاده جستهاند.
گروهی دیگر از علما، در پاسخ به اهل سنت و شبهههایی که از سوی آنان درباره پارهای از احکام شرعی ویژه شیعه وپیروان اهل بیت طرح شده است، به سیره رسول خدا استناد جستهاند که روشنگر و آگاهی بخش است. علامه سید محسن امین، سید شرف الدین جبل عاملی، علامه امینی، علامه عسکری و… از این زاویه به سیره نگریستهاند.
سیرتنا و سنتنا. سیره نبینا و سنته، عبدالحسین امینی، مطبعه الاداب، نجف.
این کتاب رهآورد سفر علامه امینی به سوریه و دیدار با شماری از علمای اهل سنت در یکی از کتابخانههای حلب است.
در این دیدار علمای اهل سنت از علامه میپرسند: دلیل مشروعیت پارهای از رفتارهای شیعیان، مانند عزاداری برای حسین بن علی، سجده بر خاک چیست؟
علامه در پاسخ این افراد، کتاب سیرتنا را نگاشت و در آن ثابت کرد: رسول خدا، گریه بر مردگان را روا شمرده و خود بر مرگ افرادی گریه کرده است. افزون بر این، بارها در منزل همسرانش و در خانه فاطمه بر کشته شدن حسین و رنج و مصیبتی که برای فرزندان آن عزیز، در آینده و پس از او، پیش میآید گریسته است.
این موردها را علاّمه امینی، از کتابهای خود اهل سنت نشان داده است.
در پایان ثابت کرده سجده بر خاک, برگرفته از سیره رسول خداست و این رفتاری که شیعیان دارند؛ ادامه سیره رسول خداست.
صاحب نظران، نویسندگان و عالمان شیعه، درباره سیره رسول خدا در خصوص حج، وضو، نماز و… نگارشهای مستقلی انجام دادهاند، از جمله:
الحج فی السنه، واعظ زاده خراسانی، تعریب محمدعلی آذر شب.
آگاهی از سخنان و سیرت رسول خدا در حج و انجام این فریضه بزرگ، نیاز فوری مسلمانان در هر برهه تاریخی است. شیعه در این بخش، زلالترین منبع را در اختیار دارد. بیشترین روایات حج رسول خدا، و حجه الوداع، که در آن بیش از پنجاه دستور شرعی ثابت شده است، از طریق اهل بیت و امام صادق، به دست ما رسیده است. صحیح ترین و کاملترین روایات در میان روایات، روایات حج است.
همگام با پیامبر در حجهالوداع، حسین واثقی، ۳۶۰ صفحه، ۱۳۸۵
در این اثر، ابتدا حج رسول خدا، جزء به جزء، شرح و تفاوت حج اسلام با حج جاهلی بیان میشود و آنگاه به دستورهایی که پیرامون مناسک حج، میقات، رمی، شیوه طواف رسیده و آنچه تشریع شده، پرداخته میشود.
از هجرت تا وفات، علی اکبر قرشی.
ویژگی این اثر، بررسی سیره رسول خدا، از زاویه آشنایی با چگونگی تشریع احکام شرعی، فلسفه احکام، شرایط تاریخی و جغرافیایی نزول آیات احکام است: این که نماز جمعه، در چه شرایطی تشریع شد و چگونه رسمیت یافت. یا نماز مسافر، از کدام سفر آغاز گردید، نماز خسوف و کسوف در رابطه با چه پیش آمدی تشریع شد. خمر در چه جریانی حرام شد و….
در این پژوهش آمده: احکام اسلامی، بیشتر در مدینه، پس از استقرار حاکمیت پیامبر تشریع شده است، البته بهتدریج و پس از فراهم شدن زمینههای پذیرش، یک به یک حکمهای شرعی، ابلاغ گردیده است.
در سال نخست هجرت: نماز جمعه، نماز میت، وصیت، اذان، تحریم ازدواج با کافران، تشریع شده است.
در سال دوم، نماز قصر، تحویل قبله، روزه رمضان، اعتکاف، انفال، خمس، زکات فطره، نماز عید.
در سال سوم، عقیقه و زکات.
در سال چهارم، تحریم خمر، حد شرب خمر، رجم، حد سارق.
در سال پنجم، نماز خسوف، نسخ یکی از احکام روزه، تیمم، حج.
در سال ششم، نماز استسقاء، حکم محارب، حکم ظهار.
در سال هفتم، تشریع چندین حکم در خیبر، نماز جعفر طیار.
در سال هشتم، احکام سوره ممتحنه، روابط مسلمانان با کافران.
در سال نهم، احکام فاسق، لعان.
و….
- گردآوری سخنان و نامههای رسول خدا
در حوزههای علمیه، از قدیم تاکنون کارهای پراکندهای از سوی عالمان و محققان در حوزه و قلمرو سخنان رسول خدا انجام گرفته؛ اما نه آنگونه که انتظار میرود. زیرا انتظار این بود که حوزهها در سایه سار سخنان و نامههای رسول گرامی اسلام، تلاشها و برنامههای تبلیغی و ارشادی خود را سامان دهند و به پیش ببرند. چون این انتظار، به هر دلیل، در خور شأن و مقام رسول خدا انجام نگرفته و ساختار حوزهها بر اساس سخنان راهبردی آن رهبر الهی شکل نگرفته، امروزه، در عرصههای موردنیاز، نمیتوانند نقش آفرینی کنند.
پیامبر، نیاز آن روز و روزگاران بعد بود. پیامبر کاری کرد که مردمان این نیاز را احساس کنند و دریابند بدون او، راه رهایی را نخواهند یافت و آرامش روح و روان را به دست نخواهند آورد و در جهنم خود ساخته برای همیشه خواهند ماند.
حوزه باید با روشهای پیامبرانه و وحیانی به مردمان بفهمانند انسانهای ساخته شده و صیقل یافته در بوتههای ذوب ارزشهای والای دینی، آشنای به مبانی دینی، نیاز آنان و جامعهای هستند که در آن میزیند. هیچکس، بدون بهرهگیری از رهنمودهای آنان، راه از بی راه باز نخواهد شناخت. اگر حوزهها بتوانند این احساس نیاز را به (جان) ها فرو ریزند, مهمترین گام را در پیریزی جامعه سالم برداشتهاند. برداشتن این گام بزرگ، تنها در پرتو سخنان رسول خدا ممکن است: زیرا آن عزیز، با شناخت دقیقی که از فطرتها و خواستههای فطری انسانها داشته، همیشه و همهگاه، و در هر شرایطی، لب به سخن گشوده و یا دستور داده نامهای از زبان او نگاشتهاند. به هر حال، با همه کمبودها، کاستیها و کوتاهیها، گامهایی در راستای گردآوری سخنان و نامههای رسول خدا از سوی عالمان دینی برداشته شده که از برجستهترین آنها در زیرنام میبریم:
مکاتیب الرسول، علی احمدی میانجی، در ۴ جلد، مؤسسه دارالحدیث الثقافیه، چاپ اول
این اثر بزرگ و در نوع خود بی مانند، با تلاش، پشتکاری و پژوهش گسترده محقق نامی مرحوم علی احمدی میانجی در فاصله سالهای ۱۳۶۹ ق تا ۱۴۱۸/۱۳۲۷ ۱۳۷۶ انجام گرفته که برگ زرینی است در کارنامه ایشان و افتخاری برای حوزه علمیه که یکی از دست پروردگان آن، این کار بزرگ را سامان داده و نامههای رسول خدا را پس از تحقیق و جست و جوی بسیار، به زیور طبع آراسته و در اختیار علاقهمندان و اهل فضل گذارده است.
نویسنده، انگیزه خود را از این گردآوری، درس آموزی از رسو ل خدا، اسوه قرآنی و مشعل هدایت، برای احیای جامعه ترازمند، بَرین و نمونه، بیان کرده و شناخت او که این مشعل را افروخته، زیرا که شناخت والاگهر، و بهرهوری از رهنمودهای سیاسی، اجتماعی و عبادی آن بزرگوار، مایه پیشرفت و رسیدن به علم و تمدن و نجات جامعه از هر تباهی و پلیدی است:
«مهمترین چیزی که بر هر مسلمانی بایسته است، بلکه بر هر انسان و دانشمند و مصلح و متفکر اجتماعی، که در پی پیروزی جامعه خود بوده و بر هر رهبر سیاسی که در پی رهبری جامعه است و بر هر مورخ پژوهشگر که در پی کاووش از ملتهای گذشته و علت پیروزی و شکست آنهاست… آن است که در زندگی پیامبر اعظم به جست و جو و پژوهش برخیزد و آن را به دور از وابستگیها و هوی و هوسها بررسی کند، تا در پرتو آن، بر اسباب و علل پیروزی و ترقی جامعه دست یابد.
مهمترین چیزی که خداوند متعال در قرآن، مردم را بدان سفارش فرموده است، کندو کاو درباره تاریخ و امتهای گذشته و عبرت گرفتن از آن است و چه تاریخی سزاوارتر از تاریخ پیامبر اسلام».
محقق محترم، در پی این هدف، به جست و جوی نامههای رسول خدا، به کارگزاران خود، پادشاهان و فرمانروایان و … برآمده و با تلاش فراوان، نامههای آن حضرت را از منابع گوناگون سنی و شیعه، گردآورده و پس از سند شناسی با ابزارهای علمی، گزارش صحیح را شناسانده و آنگاه به شرح آن پرداخته و در مواردی تحلیل هم کرده است.
نامههای پیامبر را به دو بخش تقسیم کرده است:
- نامههایی که به املای رسول خدا و خط علی بن ابی طالب تنظیم شده است.
- نامههایی که برای دعوت به اسلام به این سوی و آن سوی و برای پادشاهان و فرمانروایان فرستاده شده و نیز نامههایی که رسول خدا برای کارگزاران خود ارسال کرده و در آنها به بیان وظایف آنان پرداخته است.
از این نامهها، ۲۵۵ نامه، عین متن و الفاظ آنها به دست نیامده و ۲۹۹ نامه عین متن و الفاظ آنها به دست آمده است.
این اثر، در چاپ جدید از سوی دارالحدیث، در چهار جلد، به زیور طبع آراسته گردیده، با یک مقدمه و پانزده فصل و خاتمه و فهرستهای گوناگون.
در مقدمه، پس از یادآوری نکتههای ششگانه مورد نیاز، اسامی کارگزاران حضرت و جای مأموریت آنان آمده است که شمار آنان به ۳۶۲ نفر میرسد.
و پانزده فصل و خاتمه که درونمایه سه جلد را ویژه خود ساخته، بدین شرح است:
الفصل الاول: فی افتتاحه(ص) کتبه ببسم الله الرحمن الرحیم.
الفصل الثانی: فیما کان یشرع به کتبه بعد البسمله.
الفصل الثالث: فی بلاغه کتبه.
الفصل الرابع: فی الالفاظ الغریبه الموجوده فی کتبه.
الفصل الخامس: فی انه(ص) کان یکتب ام لا.
الفصل السادس: فی کتّابه.
الفصل السابع: حول الکتب التی لم تصل الینا نصوصها.
الفصل التاسع: حول کتبه المودعه عند اهل بیته(ع) المشتملهعلی: کتابه الحدیث، الکتب المودعه، نصوصها الواصله الینا.
الفصل العاشر: فی کتبه للدعوه الی الاسلام.
الفصل الحادی عشر: فی کتبه الی عماله و أمرائه.
الفصل الثانی عشر: فی عهوده و مواثیقه.
الفصل الثالث عشر: فی کتبه فی الاقطاعات.
الفصل الرابع عشر: فی کتبه فی الموضوعات المختلفه.
الفصل الخامس عشر: فی کتبه التی لم تکتب.
الخاتمه: فی الکتب المختلفه المنسوبه الیه.
و جلد چهارم در بردارنده فهرستهای گوناگون است: فهرست آیات، فهرست نامههای رسول اکرم، فهرست احادیث، فهرست اعلام، فهرست قبائل و اماکن، فهرست اشعار، فهرست مصادر.
کلمه الرسول الاعظم، سید حسن شیرازی، دار صادر، بیروت ۱۳۸۷ ق. ۴۶۲ صفحه.
سخنان رسول اکرم در این اثر به گونه موضوعی آمده است. در مقدمه، بحث گستردهای درباره اهمیت سخنان و سیره رسول خدا مطرح شده است و نتیجه گرفته شده: گفتار، رفتار و تقریرات رسول خدا حجت است و جامعه اسلامی، بایستی در زندگی فردی و اجتماعی خود از راه و رسم نبی گرامی اسلام بهره گیرد.
در این اثر، سخنان رسول اکرم در ده موضوع تنظیم شده است:
- سخنان پیامبر درباره وحی و توحید
- مسائل مربوط به نبوت
- قرآن و عترت
- معارف
- مواعظ
- وصایا، ۷. سیاسیات، ۸ . رسائل،۹ . متفرقات
منهاج الشریعه، مسند الرسول الاعظم، شیخ یحیی فلسفی دارابی شیرازی، در دو جلد ۱۳۹۱ ق.
نویسنده از کتابهای روایی شیعه، بویژه کافی، تهذیب، امالی صدوق و بحارالانوار، روایات رسول خدا را گردآورده و به ترتیب آنها بر اساس موضوع پرداخته است.
آقای یحیی فلسفی، وکیل آیت الله سید محسن حکیم در استان فارس بوده که پس از نگارش کتاب المعارف القرآنیه و حدیث ثقلین، به نگارش مسند رسول خدا روی آورده و کار شایان تقدیری را به جامعه علمی و علاقهمندان به سخنان رسول خدا تقدیم کرده است.
جلد اول در ۴۶۷ صفحه نگارش یافته، در بردارنده مباحث و مقولههایی چون: فضل العلم، کتاب التوحید، عدل، معاد، مؤمن و کافر.
جلد دوم در ۲۶۵ صفحه سامان یافته و ۳۹۰ باب در موضوع یاد شده را در خود جای داده است.
در مجموع با ۱۵۲۸ روایت، دو جلد آذین بسته شده و مؤلف در مواردی، میان روایات متعارض را جمع کرده است.
موسوعه النبی الاعظم، محمدهادی امینی، دارالزهراء، بیروت ۱۴۱۵ ق.
در این موسوعه، سخنان نبی اکرم، به گونه موضوعی با نظم و ترتیب ویژه ارائه شده است.
مؤلف انگیزه خود را از نگارش این اثر، چنین بیان میکند:
«سخنان رسول اکرم در کتابهای لغوی، حدیثی، تاریخی و فقهی پراکنده بود و جوینده را برای دستیابی به سخنان رسول خدا، با مشکل رو به رو میکرد و نویسنده برای حل این مشکل و دسترسی آسان به روایات آن حضرت، دست به کار شد و با جست و جو در کتابهای گوناگون حدیثی، تاریخی و فقهی، توفیق یافت سخنان پیامبر، اعم از خطبهها، کلمات حکمت آمیز و سخنان فقهی را به ترتیب موضوع در چند جلد گردآورده و در دسترس علاقهمندان قرار دهد».
کتاب دارای این ویژگیهاست:
- ترتیب کتاب به شیوه کتابهای اربعه، مانند کافی است؛ از کتاب عقل و جهل آغاز میشود و به کتاب حدود و دیات پایان میپذیرد.
- بیشتر روایات از منابع شیعی برگرفته شده وگاه به منابع حدیثی و تاریخی دیگر مذاهب اسلامی, ارجاع داده شده است. در بین منابع شیعی، بحارالانوار علامه مجلسی، اساس کار قرار گرفته است.
- حدیثها با سلسله سند، بدون کم و کاست ثبت شده و در مواردی که نیاز به شرح لغوی، یا فقهی بوده، در پانوشت، لغت شرح و نکتههای فقهی، بیان شده است و نسخه بدلها هم آمده است.
- مآخذ روایات، به طور کامل آمده وافزون بر شماره مسلسل حدیث در متن موسوعه، شماره احادیث برابر منبع اصلی هم ذکر شده است.
دو جلد از این مجموعه سه جلدی را انتشارات الزهرا چاپ کرده است.
منابع شیعی، روایتهای بسیار راهگشا و زندگی ساز از رسول گرامی اسلام را در گنجینه خود جای دادهاند که بیرون آوردن و عرضه کردن آنها به بسیاری از پرسشها پاسخ میدهد، بسیاری از شبههها را از ذهنها میزداید و بسیاری از گرههای کور و دشوار زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی مسلمانان را میگشاید.
جای خالی چنین موسوعهای که باتکیه بر منابع شیعی، سخنان رسول خدا را در موضوعات و گزارههای گوناگون، بازتاب دهد، در جامعه علمی و فرهنگی شیعی خالی بود که به همت و تلاش آقای امینی جامه عمل پوشید؛ اما حوزه شیعه نباید به همین بسنده کند که راه کمال بخشیدن به آن، با توجه به فراوانی سخنان رسول گرامی اسلام در منابع شیعی، همچنان باز است و میتوان موسوعههای دیگری به گونه گستردهتر و پردامنهتر، سامان داد و نیز میتوان همین موسوعه را از هر حیث کامل کرد و با جست و جوی بیشتر، کاستیهای آن را برطرف کرد.
سنن النبی، زیر نظر استاد کاظم مدیرشانه چی، در ده جلد، آستان قدس رضوی.
سنن و آداب رسول گرامی اسلام، همیشه مورد توجه کسانی بوده که دغدغه رفتار اخلاقی مردم را داشتهاند و در این اندیشه بوده و هستند که با چه راهکارهایی رفتارها را ترازمند سازند.اینان بر این باورند که اگر سنن و آداب نبوی گسترش یابد و جرعه جرعه زلال آن به کام (جان) ها فرو چکانده شود، جامعه و در پرتو آن فرد، از گزندهای گوناگون، که همیشه در کمین فرد و جامعهاند، در امان خواهند بود؛ زیرا سنتها و آداب رسول الله، اگر جان را در هاله خود بگیرند، جان انسان را رویینتن میکنند و به او توانی میبخشند که بتواند در برابر شبیخون سنتها و آداب جاهلی و اخلاق زشت و تباهی آفرین بایستد و از مرز خود با تمام توان، پاسداری کند و دروازههای آن را با قدرت به روی بیگانه، که همانا آداب و سنتهای خلاف فطرت و تباهی آفرین است، ببندد. در این باور، تنها کسانی میتوانند (جان) خود را از گزندهای جاهلی در امان بدارند که با سنتها و آداب نبوی برای (جان) خود زره بسازند و خود را در پناه آن دژ گسست ناپذیر بدارند. از این روی، تلاش میورزند، سنتها و آداب نبوی را گسترش بدهند و عطر آن را به (جان) ها بیفشانند که (سنن النبی) در همین راستا نگارش و پیریزی شده است. کاری مبارک و بزرگ و نمایانگر همتهای بلند و دغدغههای مقدس. همتها و دغدغههایی که اگر نسیم دل انگیز آنها همیشه بر کوی (جان) های شیفته بوزد، رفتارهای زشت، سنتهای جاهلی، به انزوا رانده میشوند و کوی (جان)ها را ترک میگویند.
در این مجموعه ده جلدی، روایاتی که در باب احکام و اخلاق فردی و اجتماعی از رسول خدا نقل شده، چه واجب، چه مستحب، و رفتارها و تقریرهای آن گرامی، در ردیف سنن، ثبت شدهاند.
روش کار، بر تنظیم موضوعی سخنان پیامبر است که از دو منبع و سرچشمه مهم برگرفته شدهاند: وسائل الشیعه و مستدرک الوسائل، از طهارت شروع و به کتاب قصاص و دیات پایان پذیرفته است. منبع اصلی در حاشیه ذکر و واژههای مبهم، شرح شده است. برجستگی این اثر از دیگر آثاری که زیر این عنوان نگارش یافتهاند در این است که سنن به اعم از واجب و مستحب تعریف شده است و دیگر آن که روایات معصومین، بویژه علی بن ابی طالب، جزو سنن النبی به شمار آمده است، شاید از این باب که سخنان امامان، همان سخنان رسول خداست.
زیرا هر یک از آنان، از پدرانشان از جدشان رسول الله، روایت میکنند، در مَثَل امام باقر(ع) میفرماید:روایت میکنم که پدرم، امام سجاد و وی از پدرش امام حسین و وی از پدرش، علی بن ابی طالب و وی از رسول خدا. روی این حساب تمام سخنان ائمه اطهار، همان سخنان رسول خداست و در شمار سنن آن حضرت.
سنن الرسول الاعظم، سید محمود مدنی، محمود شریفی، محمود لطیفی، سید حسین سجادی تبار و محمود احمدیان، نشر معهد باقر العلوم.
در همه روزگاران، انسان نیاز به اسوه دارد. اسوهای که رفتار و گفتار او را برفراز جاده زندگی بر افرازد و همیشه و در همه حال زندگی خود را با آن تراز کند. آن چه را هماهنگ با رفتار و گفتار اسوه مییابد، بیش از پیش توانا سازد و دامنه آن را بگستراند و بر زیباییهایش بیفزاید و آن چه از رفتار، کردار و سخنان خود و چگونگی زندگی، ناهمخوان و ناهماهنگ با اسوه میبیند، به تلاش برخیزد از چهره خود بزداید و چهره خود را آن به آن، به نور اسوه بیاراید.
بهترین راه برای ساختن انسانها و رهاندن آنان از تیرگیها و زندان بس دهشت انگیز نفس اماره، نمایاندن چهره اسوه های الهی است. آنان را که قرآن اسوه نامیده و یا چنان زوایای زندگی آنان را نمایانده که انسان یقین میکند راه سعادت، جز باگام گذاردن در جای گام آنان، به رویش آغوش نمیگشاید. نویسندگان این اثر بزرگ، رایت اسوه نگاری را افراشته و گام نخست را در اسوه افرازی، استوار برداشتهاند که همانا نگارش چهره اسوه نیک و راستین قرآنی، محمد رسول الله (ص) است. این گام، که ۹۳۸ برگ را به خود ویژه ساخته در بردارنده ۲۸۲۳ حدیث است. جاری شدن این مقدار حدیث، آن هم در باب سنن رسول گرامی اسلام به شریانهای جامعه، اگر به درستی زمینههای پذیرش آن مهیا گردد، نهضت فکری و فرهنگی بزرگی است که بی گمان، اثر ماندگار در روح و روان افراد خواهد گذارد.
این اثر، که مجموعه نخست از سنن معصومین است، در پنج فصل سامان یافته است:
فصل اول: اوصاف، القاب و شمایل پیامبر.
فصل دوم: اصول معارف، سنن پیامبر در ارتباط با اصول عقاید.
فصل سوم: عبادت، قرائت قرآن، دعا و ذکر.
فصل چهارم: اخلاق و آداب.
فصل پنجم: سنن پیامبر درباره احکام، از طهارت تا ارث.
کتاب، با مقدمهای درباره ضرورت الگو گرفتن از رسول خدا آغاز میشود و تلاش نویسندگان بر این بوده که به گونه دقیق روایاتی را گرد آورند، ویژه سنن؛ یعنی گفتار و رفتاری از رسول خدا را به عنوان سنن آن حضرت برافرازند و زوایای آن را آشکار سازند که دلالت بر مداومت و استمرار داشته باشد:
کانَ یَقْرَأُ فِی اَلرَّکْعَتَیْنِ مِنَ اَلْمَغْرِبِ سُوره الأنفال.
و یا:
کان للنبی له اخ فی الجاهلیه، اسمه الخلاص بن علقمه و کان النبی یقرظه.
و یا:
کان رسول الله یکره الذبح و اراقه الدم یوم الجمعه، قبل الصلوه الاعن ضروره.
بیشتر روایات کتاب، برگرفته از کتابها و منابع شیعی است. سندها، جز در موارد طولانی، ثبت شده است. پارهای از روایات، به گونه گزینشی آمده و به علت طولانی بودن، از نقل همه روایت خودداری شده است.
۱۷۳ مصدر کتاب، در پایان کتاب، به شرح، آمده است.
پینوشتها:
- سوره احزاب، آیه ۱۱
- محیط پیدایش اسلام، شهید بهشتی/ ۲۵، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
- مجله عروه الوثقی، سید جمال الدین اسد آبادی/ ۱۰۶
- تنبیه الامه و تنزیه المله، علامه نائینی، پاورقی سید محمود طالقانی /۳۲، شرکت سهامی انتشار؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۶۸ /۳۷۳، مؤسسه الوفاء. بیروت
- معانی الاخبار/ ۲۵۳
- تحف العقول/ ۳۰۵
- مجموعه آثار قلمی ثقه الاسلام، تبریزی، گردآورنده نصرت الله فتحی/ ۳۹۲
- سنن النبی، محمد حسین طباطبایی، ترجمه و تعلیق محمدهادی فقیهی/ ۳۵۰، شماره ۴۰۷، اسلامیه، تهران
- المیزان، محمد حسین طباطبایی، ج۲۰/۳۹۴
- سنن النبی/ ۴۰۰، ۴۰۲
- المیزان، ج۶/۳۰۲ ۳۳۸
- خلق النبی/ ۵۰
- محمد خاتم پیامبران،ج۱/ ۳۹۳ ۳۹۴
- منشور جاوید، ج۴/۸۶
- منشور جاوید، ج۶/۱۶۸
- منشور جاوید، ج۵/۱۷۵
- همان/ ۱۹۱ ۱۹۲
- منشور جاوید، ج۶/ ۲۲۸
۱۹.. سوره جن، آیه ۲۶ ۲۷
- سوره تکویر، آیه ۲۲ ۲۴
- سوره تحریم، آیه ۳
- منشور جاوید، ج۶/۲۴۴
- نهج البلاغه، صبحی صالح، ترجمه سیدجعفر شهیدی، خطبه ۱۹۲، تصحیح و چاپ عبده.
- منشور جاوید، ج۶/۲۴۵
- همان/ ۲۴۷، به نقل از مغازی، واقدی، ج۳/۸۳۵؛ بحارالانوار، ج۲۱/۱۰۷ ۱۳۲
- سوره انعام، آیه ۱۳۲
- منشور جاوید، ج۶ /۲۴۹
- همان، ۲۵۱
- سوره آل عمران، آیه ۷
- منشور جاوید، ج۶/۲۶۰ ۲۶۱
- منشور جاوید، ج۷/۲۵
- منشور جاوید، ج۷/۵
- سیره رسول اکرم، ج۸/۵۰، اسراء
- تنبیه الامه و تنزیه المله، علامه میرزا محمد حسین نائینی، با مقدمه و پاورقی سید محمود طالقانی/ ۳۴، شرکت سهامی انتشار
- سیره نبوی، برگرفته از آثار امام خمینی/ ۱۷، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام
- همان/ ۱۸
- افق اعلی/ ۱۵۱