قرض الحسنه در گفتار پیامبر اکرم(ص)

قرض در اصل به معنای بریدن با دندان است و این‌که به وام قرض می‌گویند از این باب است که آن قسمت از مال را از بقیه اموال جدا می‌کنند و به دیگری می‌دهند که عین یا مثل آن را پس از مدتی بازگرداند.

1,807

قرض الحسنه در گفتار پیامبر اکرم(ص)

نویسنده: سید علی اکبر حسینی

قرض در اصل به معنای بریدن با دندان است و این‌که به وام قرض می‌گویند از این باب است که آن قسمت از مال را از بقیه اموال جدا می‌کنند و به دیگری می‌دهند که عین یا مثل آن را پس از مدتی بازگرداند.

قرض در کتب لغت به معنای عبور کردن و گذشتن نیز آمده است. چیزی هم از مال که به انسان رد می‌شود، به شرطی که عوض آن را برگردانند قرض نامیده می‌شود.۱

فضیلت قرض دادن

قرض و عاریه دادن از سنت‌های مؤکد رسول‌خدا(ص) است؛ ایشان(ص) ضمن احادیث متعددی مسلمانان را به این امر خداپسندانه دعوت کرده آن را صدقه،۲ بلکه بهتر از صدقه معرفی کرده‌اند و فرمودند: «شبی که مرا به آسمان بردند، دیدم که بر در بهشت نوشته است، ثواب صدقه ده برابر است و ثواب قرض دادن، هجده برابر. به جبرئیل گفتم: از چه‌رو قرض برتر از صدقه است؟ گفت: چون نیازمند گاه دارد و باز دست نیاز دراز می‌کند؛ اما خواهان قرض، تقاضای کمک نمی‌کند؛ مگر از روی نیاز».۳

رسول‌خدا(ص) قرض دادن را از جمله حقوق همسایگان بر یکدیگر برشمرده،۴ کسانی را که با وجود امکانات مالی از قرض دادن به نیازمندان خودداری می‌کنند، مورد عتاب قرار داده می‌فرمودند: «کسی که برادر دینی‌اش جهت قرض به او مراجعه کند و او قادر بر این کار باشد؛ اما این کار را نکند خداوند بوی بهشت را بر او حرام می‌کند».۵

نکوهش قرض گرفتن

رسول‌خدا(ص) از یک سو مسلمانان را به قرض دادن تشویق و ترغیب می‌فرمودند و از سوی دیگر به آنان توصیه می‌کردند، حتی‌الامکان مناعت به خرج داده از گرفتن قرض بپرهیزند. ایشان وام را مایه‌ی غصّه شب و خواری روز بیان داشته۶ از سنگینی کمرشکن آن به خدا پناه می‌بردند و می‌فرمودند: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ غَلَبَهِ اَلدَّیْنِ وَ مِنْ بَوَارِ اَلْأَیِّمِ وَ مِنَ اَلْجُوعِ فَإِنَّهُ بِئْسَ اَلضَّجِیعُ» خدایا از غم و اندوه و ناتوانی و کاهلی و بخل و بزدلی و سنگینی کمر شکن بار قرض و چیرگی مردمان به تو پناه می‌برم.۷ و در دعایی دیگر، بعد از نماز صبح می‌فرمودند: «اللّهُمَّ إنّی أعوذُ بِکَ مِنَ الهَمِّ و الحُزنِ و العَجزِ و الکَسَلِ و البُخلِ و الجُبنِ و ضَلَعِ الدِّینِ و غَلَبَهِ الرِّجالِ» بارالها از چیرگی قرض و چیرگی دشمن و دشمن شاد شدن به تو پناه می‌برم.۸

در حدیثی آمده رسول‌خدا(ص) قرض را هم‌تراز و همپایه با کفر قرار داده از آن به خدا پناه ‌بردند وقتی از ایشان سئوال شد که یا رسول‌خدا(ص) آیا وام با کفر برابری می‌کند؟ فرمودند: آری».۹

مهلت دادن به بدهکار تنگدست

رسول‌خدا(ص) پیوسته بر رعایت حال بدهکاران معسر و تنگدست تأکید می‌کردند۱۰ و مسلمانان را از دچار شدن به نفرین بدهکار تنگدست بر حذر می‌داشتند.۱۱ می‌فرمودند: «هر که به تنگدستی مهلت دهد خداوند در روزی که هیچ سایه‌ای جز سایه او نیست، وی را در سایه خود در آورد».۱۲ همچنین فرمودند: «هرکس به مؤمنی قرض دهد و برای پس گرفتن آن صبر کند تا دستش باز شود مال او زکات محسوب می‌شود و در نماز با فرشتگان است تا اینکه قرضش به او برگردانده شود».۱۳ ایشان ضمن حدیثی اجر کسی را که مراعات حال بدهکار تنگدستش را بکند، پاکی از گناهان بیان کرده افزودند: «خداوند به ازای هر درهم قرض، هزار قنطار۱۴ از درهم بهشت به او عطا می‌کند».۱۵

ابن‌عباس از رسول‌خدا(ص) روایت کرده که روزی پیامبر‌اکرم(ص) وارد مسجد شد و فرمود: «کدام یک از شما خوش دارد که خداوند عزوجل او را از گرمای سوزان دوزخ ایمن نگاه دارد؟ گفتیم: ای رسول‌خدا(ص) همه ما خوش داریم، فرمود: هر که بر تنگدستی مهلت دهد یا قرضش را بر او ببخشد، خداوند عزوجل وی را از گرمای سوزان دوزخ نگاه می‌دارد».۱۶

نهی از تعلل در پرداخت بدهی

رسول‌خدا(ص) همان‌گونه که طلبکار را تشویق به صبر می‌کند، بدهکار را نیز از تعلل در پرداخت، بدهی‌اش نهی می‌فرمودند؛ ایشان تعلل ورزیدن توانگر در پرداخت بدهی‌اش را ظلم دانسته۱۷ می‌فرمودند: «اگر کسی بتواند حق کسی را بپردازد و تعلل ورزد هر روز که بگذرد، گناه باج‌گیر برایش نوشته می‌شود».۱۸

ایشان(ص) نه تنها فرد بدهکار را از تعلل در پرداخت دینش منع می‌کردند، او را از این‌که در خود نیت ادای قرض نداشته باشد نیز به شدت بر حذر می‌داشتند. رسول‌خدا(ص) قرض را به دو گونه تقسیم کردند؛ «قرضی که صاحبش قصد داشته آن را بپردازد؛ اما اجل مهلتش نداده؛ در این صورت من ولی او هستم و دیگر قرضی که صاحبش قصد پرداختنش را نداشته در این صورت از اعمال نیک فرد بدهکار برمی‌دارند[و به فرد طلبکار می‌دهند] که در آن روز دینار و درهمی نخواهد بود».۱۹

ایشان پیوسته مسلمانان را به جوانمردی در امر قرض سفارش می‌کردند و به آنان گوشزد می‌کردند که «برترین مؤمنان و محبوبترین بندگان خدا را فردی معرفی کردند که در خرید و فروش و پس دادن و پس گرفتن قرض جوانمرد باشد».۲۰

تأکید و تشویق پیامبر(ص) بر این بود که فرد بدهکار دیون خود را در اسرع وقت، قبل از این‌که مرگ او را دریابد بپردازد و از تعلل‌ورزیدن در پرداخت آن بپرهیزد. ایشان متوفای بدهکار را فردی معرفی می‌کردند که در غل و زنجیر است و چیزی نمی‌تواند، او را از این وضعیت نجات دهد؛ مگر پرداخت قرضش۲۱ در نظر ایشان(ص) حتی شهدا هم با آن علو مقامشان، از این امر مستثنی نبوده با ریختن اولین قطره خونشان همه گناهانشان بخشیده می‌شود؛ مگر قرضشان.۲۲

حضرت به مسلمانانی که دِینی بر عهده دارند، توصیه می‌کردند که «برای وقت مرگ خود چیزی باقی بگذارید تا بعد مرگتان دینتان ادا گردد؛ چرا که پس از گناهان کبیره که خداوند از آن‌ها نهی کرده است. بزرگترین گناه آن است که انسان بمیرد و قرضی داشته باشد و چیزی برای آن باقی نگذارد».۲۳

ترغیب به یادداشت کردن بدهکاری‌ها

رسول‌خدا(ص) یادداشت نکردن وام مدت‌دار به دیگران را مانع استجابت دعای طلبکار دانسته فرمودند: چند گروهند که دعاهایشان مستجاب نمی‌شود؛ از جمله این گروه‌ها کسانی هستند که وام مدت‌دار از کسی می‌گیرند؛ اما آن را یادداشت نکرده، بر آن شاهدی نمی‌گیرند.۲۴

نهی از درخواست بی‌مورد

ایشان مسلمانان را از درخواست بدون احتیاج نهی کرده فرمودند: «مَنْ فَتَحَ عَلی نَفْسِهِ بابَ مَسْأَلَهٍ فَتَحَ اللَّهُ عَلَیهِ سَبْعینَ بابَاً مِنَ الْفَقْرِ لا یسُدُّ ادْناها شی ءٌ» هرکه بدون نیاز مالی از دیگران طلب قرض کند، خداوند هفتاد در از فقر بر روی وی می‌گشاید که هیچ چیز در دنیا نمی‌تواند آن را بپوشاند.

قرض‌الحسنه در سیره پیامبر‌اکرم(ص)

متأسفانه سیره‌ نویسان در شرح سیره رسول ختمی مرتبت(ص) چندان متذکر امر قرض‌الحسنه در سیره رسول‌خدا(ص) نشده‌اند، معدود مواردی که هم در این باب ذکر شده بیشتر دربردارنده جنبه قرض گرفتن‌های حضرت است تا قرض دادن‌های ایشان. این‌که رسول‌خدا(ص) بارها از یهودیان مدینه قرض کرده‌اند۲۵ و این‌که حتی در زمان وفاتش زره‌ا‌ش جهت قرض گرفتن آرد برای خانواده‌اش در گرو مردی یهودی بود۲۶ و نیز قرض کردن هفتاد زره از صفوان بن امیه جمحی۲۷ عمده مطالبی است که در کتب سیره تحت عنوان قرض به آن اشاره شده است.

در کتب روایی نیز وضع بر همین منوال است در این کتاب‌ها نیز از امر قرض‌الحسنه در سیره رسول‌خدا(ص)، جز اندکی(آن هم قرض گرفتن نه قرض دادن)، کلامی به میان نیامده است. شاید عمده مطالبی را که بتوان در این باب از کتب روایی استخراج کرد، قرض‌هایی باشد که رسول‌خدا(ص) از دیگران می‌گرفتند تا در راه خدا به دیگران انفاق کنند. که این روایت نمونه‌ای از آن موارد است:

سائلی نزد رسول‌خدا(ص) آمده از ایشان درخواست کمک کرد پیامبر(ص) رو به حضّار کرده فرمودند: «آیا بین شما کسی هست که به من قرض بدهد؟» مردی از انصار برخاست و گفت: «بله‌ای رسول‌خدا(ص)» پس فرمود: «به این مرد چهار وسق۲۸ خرما بده» گفت: «دادم» پس انصاری دیگری آمد و تقاضای کمک کرد حضرت فرمود: «انشاءالله خدا عطا کند» سومی آمد و تقاضای کمک کرد و حضرت این جمله را تکرار کرد؛۲۹ پس مرد گفت: «ان شاء‌الله عطا کندت زیاد شد» پس رسول‌خدا(ص) خندیدند و رو به حضّار فرمودند: «آیا در بین شما کسی هست که به من قرض بدهد؟» مردی برخاست و گفت: «بله یا رسول‌الله(ص)» حضرت فرمود: «چقدر؟» گفت: «هر چه بخواهی» فرمود: «به این مرد ۸ وسق خرما بده» مرد سائل گفت: «من ۴ وسق بیشتر احتیاج ندارم» فرمود: «چهار تا هم اضافه بر آن».۳۰

سنت و روش پیامبر(ص) در ادای قرض

از امام صادق(ع) روایت شده است که: «إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَ) کَانَ یَکُونُ عَلَیْهِ اَلثَّنِیُّ فَیُعْطِی اَلرَّبَاعَ»؛ روش رسول‌خدا(ص) در ادای قرض این بود که اگر بچه شتری دو ساله قرض می‌گرفت به جای آن شتری هفت ساله می‌داد(یا اگر دو درهم مقروض بود چهار درهم می‌پرداخت).۳۱

منابع:

  1. ابن منظور؛ لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴، ج۷، ص۲۱۶-۲۱۷ و راغب اصفهانی؛ مفردات، دمشق- بیروت، دار القلم، الدار الشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲، ص۶۶۶.
  2. طبرانی؛معجم الصغیر، دارالکتب العلمیه، بیروت، ج۱، ص۱۴۳ و سیوطی، جلاالدین؛ الجامع الصغیر، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۱، ج۲، ص۲۸۴ و المتقی الهندی؛ کنز العمال فی الاقوال و الافعال، تحقیق شیخ بکری حیانی، تصحیح شیخ صفوه السقا، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۶، ص۲۱۰.
  3. شیخ صدوق؛ ثواب الاعمال، قم، انتشارات شریف رضی، ۱۳۴۴ش، ص۲۸۸ ومحدث نوری؛ مستدرک الوسائل، قم، آل البیت، ۱۴۰۸، ج۱۳، ص۳۹۵.
  4. شهید ثانی؛ مسکن الفؤاد، قم، کتابخانه بصیرتی، ص۱۱۴.
  5. طبرسی، حسن بن فضل؛ مکارم الاخلاق، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴، ص۴۳۱ و شیخ صدوق؛من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳، ج۴، ص۱۵ و شیخ صدوق؛امالی، قم، کتابخانه اسلامیه، ۱۳۶۳ش، ص۴۲۹.
  6. ابن ابی جمهور؛ عوالی اللئالی، قم، انتشارات سید الشهداء(ع)، ۱۴۰۵، ج۲، ص۲۵۶ و شیخ صدوق؛علل الشرایع، قم، انتشارات مکتبه الداوری، ج۲، ص۵۲۷ و کلینی؛ اصول کافی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ش، ج۳، ص۱۸۲.
  7. من لا یحضره الفقیه، پیشین، ج۱، ص۳۳۵ و شیخ طوسی؛ مصباح المتهجد، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، ۱۴۱۱، ص۲۰۵.
  8. کنز العمال، پیشین، ج۲، ص۲۶۳ و مصباح المتهجد، پیشین، ص۲۲۵ و خصال، پیشین، ص۶۲۲.
  9. خصال صدوق، ج۱، ص۴۴ و علل الشرایع، پیشین، ج۲، ص۵۲۷ و عاملی، شیخ حر؛ وسائل الشیعه، تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دار التراث العربی، ج۱۸، ص۳۱۷.
  10. اصول کافی، پیشین، ج۸، ص۹ و وسائل الشیعه، پیشین، ص۳۶۶.
  11. کنز العمال، پیشین، ج۶، ص۲۲۰.
  12. اصول کافی، پیشین، ج۸، ص۹ و ابن حنبل؛ مسند، بیروت، دارصادر، ج۲، ص۳۵۹.
  13. دیلمی، حسن بن ابی‌الحسن؛اعلام الدین، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، ۱۴۰۸، ص۳۹۰ و ثواب الاعمال، پیشین، ص۱۳۸.
  14. ۶ قنطار برابر با صد رطل است و هر رطلی برابر با ۲۵۶۴ گرم.
  15. ثواب الاعمال، پیشین، ص۲۸۹ و وسائل الشیعه، پیشین، ج۱۶، ص۳۴۳.
  16. ابن سلامه؛ مسند الشهاب، تحقیق حمدی عبدالمجیدالسلفی، بیروت، الرساله، چاپ اول، ۱۴۰۵، ج۲، ص۲۰۰ و کنز العمال، پیشین، ج۱۶، ص۱۳۴.
  17. عوالی اللئالی، پیشین، ج۴، ص۷۲ و حرانی، حسن بن شعبه؛ تحف العقول، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴، ص۲۶۶ و من لا یحضره الفقیه، پیشین، ج۴، ص۳۸۰.
  18. من لا یحضره الفقیه، پیشین، ج۴، ص۱۵.
  19. کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، پیشین، ج۶، ص۲۳ و الجامع الصغیر، پیشین، ج۱، ص۶۶۱.
  20. من لایحضره الفقیه، پیشین، ج۳، ص۱۹۶ و شیخ طوسی؛ التهذیب، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵، ج۷، ص۱۸ و تمیمی مغربی، نعمان بن محمد؛ دعائم الاسلام، مصر، دار المعارف، ۱۳۸۵، ج۲، ص ۱۷ و الجامع الصغیر، پیشین، ج۱، ص۱۹۴ و کنز العمال، پیشین، ج۱، ص۱۴۴.
  21. جامع الصغیر، پیشین، ج۲، ص۹۱ و کنز العمال، پیشین، ج۶، ص۲۲۲.
  22. مسند ابن حنبل، پیشین، ج۲، ص۲۲۰ و صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، ج۶، ص۳۸.
  23. مسند ابن حنبل، پیشین، ج۴، ص۳۹۲ و سجستانی، ابن اشعث؛ سنن ابی داوود، تحقیق سعید محمد اللحام، دار الفکر، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۲، ص۱۱۲ و کنز العمال، پیشین، ج۶، ص۲۳۲.
  24. حمیری قمی، عبدالله بن جعفر؛ قرب الاسناد، تهران، انتشارات کتابخانه نینوی، ص۳۸ و وسائل الشیعه، پیشین، ج۷، ص۱۲۶.
  25. راوندی، قطب الدین؛ الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدی(عج)، چاپ اول، ۱۴۰۹، ج۱، ص۸۷.
  26. بیهقی؛السنن الکبری، دار الفکر، ج۶، ص۳۶ و ابن حجر؛ فتح الباری، دار المعرفه، بیروت، چاپ سوم، ج۵، ص۹۹ و مقریزی، احمد بن علی؛ امتاع الاسماع، تحقیق محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۹، ج۲، ص۲۹۸.
  27. اصول کافی، پیشین، ج۵، ص۲۴۰ و من لا یحضره الفقیه، پیشین، ج۳، ص۳۰۲.
  28. الوسق معادل ۶۰ پیمانه است.
  29. قرب الاسناد، پیشین، ص۴۴ و وسائل الشیعه، پیشین، ج۹، ص۴۳۵.
  30. قرب الاسناد، پیشین، ص۴۴ و وسائل الشیعه، پیشین، ج۹، ص۴۳۵.
  31. اصول کافی، پیشین، ج۵، ص۲۲۲.

منبع: پایگاه پژوهشکده باقرالعلوم

 

 

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.