عدالت اجتماعى پیامبر اعظم (ص)
نویسنده: محمدعلى کلهر
بقاى جامعه به عدالت است در جایى که عدالت نیست، انتظار پاکى و سلامت اجتماعى، انتظارى بیهوده است. روش و منش اسلام به عدالت است و با خاموش شدن عدالت، اسلام چون جراغى خواهد بود خاموش که با آن راه نمىتوان یافت و مردمان را به سامان نمىتوان رساند، زیرا این عدالت است که نگهدارنده ملت است، «العَدلُ قِوامُ الرَّعِیَّهِ»۱ از این روست که پیامبر اعظم(ص) مىفرماید: ساعتى عدالت از هفتاد سال عبادتى که شبهایش، نماز شب و روزهایش به روزه بگذرد، بهتر است۲
عدالت یک تکلیف الهى و اصل محبوب مطابق با خواست و فطرت انسان و موجب تعالى بشر در حوزههاى مختلف زندگى فردى و اجتماعى است و جامعه بشرى هم از ابتدا، تا حال آرزوى روزى را داشته و دارد که در آن، ظلم، تبعیض و بى عدالتى در تمام چهره و ابعادش، نابود شود و نسیم ملایم عدالت و برابرى در تمام زوایاى زندگى انسانهاى دردمند و رنجیده، نفوذ کند، دردهاى کهنه و قدیمى بشر، ناشى از ظلم و ستم و بى عدالتى را با داروى شفا بخش عدالت و برابرى، مرهم نهاده و التیام بخشد.
از آنجایى که پیامبر اعظم(ص) به مصداق آیه شریفه «لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ» عالىترین و والاترین الگوى کمالات انسانى و مظهر عدالت در تمامى ابعادش بوده است با بررسى سیره و سنت آن حضرت در سراسر زندگى پر برکت شان الگوئى کامل و جامع را مىتوان در دسترس انسانهاى جویاى عدالت قرار داد. پیامبر اعظم(ص) نه تنها براى مسلمانان بلکه براى تمامى بشریت یک الگوى کامل محسوب مىشود. این نوشتار تلاش مىکند گوشهاى از عدالت اجتماعى پیامبر اعظم(ص) را در ابعاد مختلف در اختیار علاقمندان و شیفتگان حضرتش قرار دهد. قبل از اینکه به عدالت اجتماعى پیامبر اعظم(ص) در جنبههاى مختلف بپردازیم به تشریح واژههاى اساسى عدل، عدالت، سیره و سنت پرداخته شده است تا با دقت بیشترى بحث عدالت اجتماعى پیامبر اعظم(ص) تبیین گردد. در این نوشتار اشاره مختصرى به بحث عدالت و چگونگى تعریف آن از دیدگاه دانشمندان مسلمان و غربى شده است. نمونههاى عینى و عملى عدالت اجتماعى پیامبر اعظم(ص) در سیره و سنت ایشان بسیار بوده است که ما به چند نمونه براى تبیین مسئله مورد نظر اشاره کردهایم. امید است مورد قبول درگاه حق قرار گیرد. انشاءاللّه.
اهداف و اهمیت موضوع
جامعهاى که بر اصول عدالت اداره مىشود، جامعهاى استوار و ارزشمند است. جامعهاى که در مسیر عدالت حرکت نمىکند ارزشها در آن واژگونه شده، ضد ارزشها حاکم مىشوند. جاى خوبى و بدى، زشتى و زیبایى، رحمت و شقاوت، مروّت و نامردى تغییر مىیابد.
آن جا که عدل رخ ننموده است، انحراف و کفران چنان مردمان را در خود مىپیچید که هشدارها، فریادها و صداى فرو ریختن بنیانها را نمىشنوند.
اگر عدالت برقرار نشود، عرصه جامعه جولانگاه زور و ستم و غارت و چپاول مىشود. در چنین میدانى فضیلتها و ارزشها به باد فراموشى مىرود. روزگار گزنده و درنده مىشود. و توانگران برآنچه دارند، دندان مىفشانند و برآنچه ندارند آز مىورزند. بینوایان در زیر فشار بى عدالتى به ناچار تن به هر داد و ستدى مىدهند، گران مىخرند و ارزان مىفروشند و هستیشان به تاراج یغما مىرود.
در چنین جامعهاى اشرار و بدکاران رفعت مىیابند و نیکان و اخیار به ذلت کشیده مىشوند، امام کاظم (ع) از پیامبر اعظم(ص)، پیامبر عدالت، نقل کرده است که فرمودند: «بد قومى هستند آنان که براى خدا به عدالت قیام نمىکنند. بد قومى هستند آنان که امر کنندگان به عدالت در میان مردم را مىکشند».
همه ارزشهاى اجتماعى در گرو عدالت است. اگر در جامعه عدالت رنگ بازد، همه ارزشها رنگ مىبازد. در جامعه امروزى که ظلم و بى عدالتى سران کفر و استکبار جهانى بى داد مىکند و فریاد دروغین عدالتطلبى و حقوق بشر آنان عالم را پر کرده است، لازم و ضرورى به نظر مىرسد ابعاد گوناگون عدالت اجتماعى در زندگى سراسر نورانى و پر برکت رسول اکرم(ص) و پیامبر اعظم (ص) به عنوان یک الگوى کامل براى بشریت تبیین گردد تا مردم جهان بخصوص مسلمانان حقیقى و ناب با تأسى به سیره و سنت آن پیامبر اعظم(ص) هر چه زودتر ریشه بى عدالتى در جهان را با ظهور قائم آل محمد(ص) از بیخ و بن قطع نمایند. از طرفى دیگر توهین به ساحت مقدس پیامبر رحمت(ص) از سوى اردوگاه استکبار جهانى بر ضرورت انجام این تحقیق دو چندان مىافزاید.
واژهشناسى عدل
عدل واژه عربى، اسم مصدر در مقابل ستم و مقابل بیداد قرار مىگیرد و به معناى داد است. عدل به معانى قسط، عدالت، مساوات، انصاف، امرى بین افراط و تفریط، مساوات در مکافات در نیکى و بدى داورى به حق به کار گرفته شده است.۳
دیدن و دانستن عدل خداى کار حکیمان و راه انبیاست.۴
هر کجا عدل روى بنموده است، نعمت اندر جهان بیفزوده است.۵ عدل به طور مختصر به دو جمله بر مىگردد:
۱. عدل: قرار دادن هر چیزى در جاى خودش «وضع کلّ شىء فى موضعه».
۲. ظلم: قرار دادن هر چیزى در غیر از جایگاهش «وضع الشىء فى غیر موضعه.
مولوى هم این تعبیر را چنین بیان مىکند:
عدل چه بود؟ وضع اندر موضعش
ظلم چه بود؟ وضع در ناموضعش
عدالت خواهى وعدالت محورى در سیره و سنت پیامبر اعظم(ص)
مقصود از عدالت در سیره و سنت پیامبر اعظم(ص) در این نوشتار عدالت اجتماعى به تفسیرى که در ذیل به آن اشاره مىنمائیم مىباشد.از کلمه «عدالت اجتماعى» شاید در ابتدا معناى محدودى به اذهان خطور نماید و آن این که باید در جامعه در ابعاد اقتصادى عدالت برقرار گردد و حاکم و رهبر، منابع و امکانات موجود در جامعه را با یک نسبت صحیح و منطقى در بین افراد توزیع نماید، نه این که ثروتهاى موجود را به فرد یا گروه خاصى اختصاص دهد.
با کمى دقت و تأمل و ژرف اندیشى مىتوانیم عدالت اجتماعى را یک معناى وسیعى ببخشیم که در محدوده مسائل اقتصادى اجتماع و جامعه خلاصه نشود، بلکه همه ابعاد موجود در جامعه و همه ارتباطهاى میان انسانها و حتى میان انسان و غیر انسان را شامل گردد، چرا که به فرموده پیامبر اعظم(ص): «بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَرْضُ.۶
عدالت اجتماعى در این معناى وسیع، شامل همه حقوقهاى فردى، اجتماعى و جمیع اقسام حقوقى مىشود، در این دیدگاه، حقوق ادیان، مذاهب، ملیتها، اقوام مختلف و همه حقوقى که خداوند متعال بر انسانها و جامعه بشرى دارد و نیز به طور کامل همه امور انسان، اعم از امور عبادى، سیاسى، اقتصادى و اجتماعى در نظر گرفته مىشود. عدالت اجتماعى به معناى وسیع آن رعایت همه بایدها و نبایدها، در همه ابعاد انسان، اجتماع و حتى خالق انسان است. این نوشتار تلاش مىکند تا با این نگاه گوشهاى از عدالت اجتماعى در سیره و سنت پیامبر اعظم(ص) را تبیین نماید.
پیامبر اعظم(ص) و عدالت در قرآن
پیامبر اعظم(ص) به عنوان خاتم الانبیاء و برترین پیامبران الهى از سوى خداوند متعال مأمور شد که عدالت را در جامعه بر پا دارد. خداوند متعال در مورد این مأموریت مىفرماید: «وَقُل آمَنتُ بِما أَنزَلَ اللَّهُ مِن کِتابٍ وَأُمِرتُ لِأَعدِلَ بَینَکُمُ؛۷ اى پیامبر بگو: به هر کتابى که خداوند نازل کرده است ایمان آوردهام، و مأمور هستم که در میان شما به عدالت رفتار کنم».
پیامبر اعظم(ص) با هدف تکمیل و تقسیم مکارم اخلاقى، اجراى عدالت را سرلوحه رسالت خویش قرار داد و مساوات و برابرى و اخوّت را محقق ساخت، اما فقط به جنبه اخلاقى و نصیحت و دعوت ایمانى بسنده نکرد، بلکه موجبات کینهها وحسدها و انتقامجوئىها، یعنى تبعیضات حقوقى را از بین برد و وحدت و یگانگى اجتماعى را در جامعهاى متوازن بوجود آورد.۸
خداوند متعال به همه دین داران و مؤمنان دستور مىدهد که باید عدالت را، هرچند به زیان خود و بستگانشان باشد، بر پاى دارند، چنان که مىفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ؛۹ اى کسانى که ایمان آوردهاید! بر پاى دارنده عدالت باشید، و براى خدا شهادت دهید، اگرچه به زیان شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما باشد.
این آیه به همه ایمان آورندگان مىفرماید که علاقهها و وابستگىها شما را از مرز عدالت خارج نکند. خداوند متعال عدالت را از همه چیز به تقوا،(که قانون تکامل انسان است)، نزدیکتر دانسته و مردم را از این نهى مىکند که بخاطر خشمها و خشنودىهاى شخصى از آن دست بردارند، و چنین مىفرماید: «…وَلا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلی أَلّا تَعدِلُوا اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوى…؛۱۰ و هرگز دشمنى با قومى، شما را به بى عدالتى وادار نکند، به عدالت رفتار کنید که به تقوا نزدیکتر است».
از دیدگاه قرآن، عدالت پیشگان و دادگران محبوب خدا هستند و خداوند آنها را دوست دارد و کسى که دوست حق باشد، انوار عنایات حق بر روح و جانش جارى شده و صفات خدایى در وجودش تجلّى پیدا مىکند.
خداوند در این رابطه مىفرماید: «وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ؛۱۱ عدالت پیشه کنید که خداوند عدالت پیشگان را دوست مىدارد.
قرآن در موضوع ازدواج، مؤمنین و ایمان آورندگان را به عدالت امر مىکند و مىفرماید: «وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتَامَى فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَهً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذَلِکَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا»۱۲ پیامبر اعظم(ص) همواره با همسرانشان به عدالت رفتار مىکردند و مىفرمودند: «وقتى مردى دو زن داشته باشد و میان آنها به عدالت رفتار نکند روز رستاخیز یک نیمه او افتاده است».۱۳پیامبر اعظم(ص) همواره در طول زندگانى پربرکتشان الگوى کامل عینى و عملى عدالت بودند. در ذیل به چند نمونه آن به طور مختصر اشاره مىگردد:
عدالت اجتماعى پیامبر اعظم(ص) در عدم تبعیض در اجراى قانون
در فتح مکه، زنى از قبیله بنى مخزوم مرتکب سرقت شد و از نظر قضایى جرمش محرز گردید، خویشاوندانش که هنوز رسومات نظام طبقاتى در خلاباى مغزشان بجاى مانده بود، اجراى مجازات را ننگ خانواده اشرافى خود مىدانستند، به تکاپو افتادند بلکه بتوانند مجازات را متوقف سازند، اسامه بن زید را که مانند پدرش نزد رسول خدا(ص) محبوبیت خاصى داشت، وادار کردند به شفاعت برخیزد، او همین که زبان به شفاعت گشود، رنگ صورت پیامبر اعظم(ص) از شدت خشم برافروخته شد و با عتاب و تشدد فرمود: «چه جاى شفاعت است، مگر مىتوان حدود قانون خدا را بلا اجرا گذاشت؟» دستور مجازات صادر نمود. اسامه متوجه غفلت خود گردید و از لغزش خود عذر خواست و استدعاى طلب مغفرت نمود. پیامبر(ص) براى اینکه فکر تبعیض در اجراى قانون را از مخیله مردم بیرون بنماید به هنگام عصر در میان جمع به سخنرانى پرداخت و ضمناً عطف به موضوع روز کرده و چنین گفت:
«اقوام و ملل پیشین دچار سقوط و انقراض شدند بدین سبب که در اجراى قانون عدالت تبعیض روا مىداشتند، هرگاه یکى از طبقات بالا مرتکب جرمى مىشد او را از مجازات معاف مىکردند و اگر کسى از زیردستان به جرم مشابه آن مبادرت مىکرد او را مجازات مىنمودند، قسم به خدایى که جانم در دست اوست در اجراى عدل درباره هیچ کس فروگذارى و سستى نمىکنم، اگر چه مجرم از نزدیکترین خویشاوندان خودم باشد.۱۴
عدالت اجتماعى پیامبر اعظم(ص) در برخورد با دشمناننمونه
الف – پیامبر اعظم(ص) همواره رعایت اصول انسانى و مقررات الهى را حتى در جنگ و پیکار نسبت به دشمن فراموش نمىکردند. پیامبر اعظم (ص) بر خلاف مدعیان دروغین امروزى حقوق بشر که جنایات آنان در لبنان و فلسطین ننگ ابدى بر پیشانى مجامع بینالمللى و دفاع از حقوق بشر حک کرده است، به لشکر اسلام همواره سفارش مىفرمودند پیران و اطفال و زنان را نکشید، هرگز آب مشرکان را زهرآلود نکنید، مکر نکنید و درختان را از بیخ قطع نکنید و…این است عدالت اجتماعى پیامبراعظم (ص) در مقابل دشمنان اسلام. پیامبر اعظم (ص) وقتى لشکر اسلام را بسیج مىکرد سپاه را با تمام افراد لشکر احضار نموده و به ایشان مىفرمود: «بروید به نام خداى تعالى و استقامت جوئید به خداى و در راه خدا و بر ملت پیغمبر خدا جهاد کنید. مکر نکنید، از غنائم سرقت نکنید و کفار را بعد از قتل مثله نکنید و پیران و اطفال و زنان را نکشید و رهبانان را که در غارها و بیغولهها جاى دارند بقتل نرسانید، حیوانات حلال گوشت را نکشید مگر اینکه براى تغذیه به آنها نیاز داشته باشید. هرگز آب مشرکان را زهرآلود نکنید. شبیخون بر دشمن نزنید. درختان را از بیخ قطع نکنید مگر اینکه مضطر باشید و درختان میوه را برنیاورید و حرث و زرع و نخلستان را نسوزانید و مىفرمود: من بیشتر دوست دارم که شما را در موقع مراجعت (از جهاد) همراه با مردمى ببینم که به اسلام گرویدهاند نه با عدهاى کودکان و زنانى که پدران و شوهران آنها را کشته باشید».۱۵
ب – پیامبر اعظم(ص) خود مظهر کامل عدالت بود در سراسر زندگانى پر برکت خویش مىکوشید تا اصحابش کار به ستم نکنند و از عدالت به یکسو نشوند. هنگامى که پیامبر اعظم (ص) نزد قبیله یهودى بنى نضیر رفت تا در پرداخت دیه دو مقتول از طایفه بنى عامر که به دست «عمروبن امیه» (یکى از مسلمانان) کشته شده بود، از آنها یارى و کمک بگیرد (بر اساس پیمانى که با رسول خدا بسته بودند بنى نضیر متعهد شده بود کمک کند) آنان در نهان توطئه کردند که رسول خدا(ص) را به قتل برسانند. خداوند رسول اعظم (ص) را آگاه کرد. و پیامبر (ص) دستور آماده باش براى جنگ به مسلمانان داد و این آیه درباره یهودیان توطئه گر و پیمان شکن که مسلمانان از آنان کینه به دل داشتند نازل شد. «…وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى…؛۱۶ هرگز دشمنى با قومى شما را به بى عدالتى وادار نکند، به عدالت رفتار کنید که به تقوا نزدیکتر است».
به مسلمانان تذکر داد تا مبادا به خاطر دشمنى که با یهود دارند به بى عدالتى با آنها رفتار کنند. این در حالى بود که بنى النضیر با پیامبر(ص) پیمان بسته بودند که هرگز بر ضرر رسول خدا(ص) و یاران او قدمى بر ندارند و به وسیله زبان و دست ضررى به او نرسانند… هرگاه بر خلاف متن پیمان رفتار کنند، دست پیامبر در ریختن خون و ضبط اموال و اسیر کردن زنان و فرزندان آنها باز خواهد بود.۱۷ با این حال پیامبر اعظم(ص) با عدالت و مهربانى و گذشت با آنها رفتار نمود و به کمتر از آن چیزى که به آنها قرار گذارده بود مجازات نمود.
عدالت اجتماعى پیامبر اعظم(ص) در مقابل حق الناس
الف – پیامبر اعظم (ص) خود نیز به قانون عدالت تن مىداد، روزى به مسجد رفت و در ضمن خطابه فرمود: «خدا سوگند یاد کرده است در روز جزا از ظلم هیچ ظالمى نگذرد، اگر به کسى از شما، ستمى از من رفته و از این رهگذر حقى بر ذمّه من دارد من حاضرم به قصاص و عمل متقابل تن بدهم. از میان مردم شخصى به نام «سواده بن قیس» به پاخاست و گفت یا رسول اللّه روزى که از طائف بر مىگشتى و عصا را در دست خود حرکت مىدادى به شکم من خورد و مرا رنجه ساخت.
فرمود: حاشا که به عمد این کار را کرده باشم. با این حال به حکم قصاص تسلیم مىشوم. فرمان داد همان عصا را بیاورند و به دست سواده داد و فرمود: هر عضو بدن تو را که خسته است به همان قسمت از بدن من بزن و حق خود را همین دنیا از من بستان. سواده گفت: نه نه، من شما را مىبخشم. فرمود:خدا نیز تو را ببخشد».۱۸
آرى چنین زیباست رفتار یک رئیس و زمامدار تام الاختیار دین و دولت در اجراى عدالت اجتماعى و حمایت از قانون.
ب – هنگامى که پیامبر اعظم (ص) «خالد بن ولید» را براى تبلیغ و شکستن بت «عزى» به سرزمین قبیله «جذیمه بن عامر»رهسپار کرد و به او دستور داد که خونى نریزد و از در جنگ وارد نشود، اما وى به دستور پیامبر عمل نکرد و عدهاى از بنى جذیمه را به قتل رساند. وقتى خبر جنایت خالد به گوش پیامبر رسید. سخت ناراحت شد. فوراً به على(ع) مأموریت داد که به میان قبیله مزبور برود و خسارت جنگ و خونبهاى افراد را به طور دقیق بپردازد. على(ع) در اجراى دستور پیامبر به قدرى دقت به خرج داد که حتى قیمت ظرف چوبى که سگان قبیله در آن آب مىخوردند و در برخورد خالد شکسته شده بود، پرداخت.
على(ع) این دست پرورده پیامبر اعظم(ص) کار عدالت را به فرمان پیامبر(ص) به چنان صحنهاى زیبا و به یادماندنى تبدیل کرد تا صحنه جنایات خالد از ذهن مردمان کمى زدوده شود. على(ع) حتى مبلغى به کسانى که از حملات خالد ترسیده بودند پرداخت و کاملاً از آنان دلجوئى کرد. پیامبراعظم(ص) روش عادلانه على(ع) را تحسین کرد و سپس رو به قبله ایستاد و به حالت استغاثه گفت: «خدایا تو آگاهى که من از جنایت خالد بیزارم و من هرگز به او دستور جنگ نداده بودم.۱۹
عدالت اجتماعى پیامبر اعظم(ص) در برخورد با کودکان
یکى از نکاتى که پدران و مادران درباره کودکان باید در نظر داشته باشند، موضوع برقرار کردن عدالت در میان کودکان است، زیرا فرزندان باید از همان آغاز طعم عدالت را بچشند و خوبى آن را لمس کنند و با آن آشنا شوند و آن را لازمه زندگانى خود و جامعه بدانند و از بى عدالتى و ظلم و تبعیض گریزان باشند چرا که در زندگانى کودکان هیچ چیزى کوچک نیست، از این جهت کوچکترین امور نیز در اجراى عدالت لازم به نظر مىرسد.
پیامبر اعظم(ص) سفارش مىنمایند که اگر دوست دارید فرزندانتان در هنگام نیاز در نیکى کردن و محبت کردن به شما با عدالت رفتار کنند و از خط و مدار عدل خارج نشوند شما هم در کار بخشش بین آنها با عدالت رفتار کنید: «اِعدِلُوا بَینَ أولادِکُم فی النُّحلِ، کَما تُحِبُّونَ أن یَعدِلوا بَینَکُم فِی البِرِّ وَاللُّطفِ؛۲۰ شما که مىخواهید فرزندانتان در نیکى و محبت با شما به عدالت رفتار کنند در کار بخشش با آنها با عدالت رفتار کنید».
پیامبر اعظم(ص) حتى در بوسیدن کودکان، امت و پیروان خود را به عدالت سفارش مىکردند. على (ع) مىفرماید: پیامبر اعظم(ص) مردى را دید که دو کودک داشت یکى را بوسید و دیگرى را نبوسید. آن حضرت فرمود: چرا بین آنان با عدالت رفتار نمىکنى؟۲۱
انس گوید: مردى نزد پیامبر اعظم(ص) نشسته بود. پسر او آمد. پدر، او را بوسید روى زانوى خود نشاند. سپس دختر آن مرد آمد (بدون اینکه او را ببوسد) وى را کنار خود نشانید. پیامبر(ص) فرمود:چرا بین آنها با عدالت رفتار نکردى؟۲۲
پیامبر رحمت و پیامبر اعظم(ص) مؤمنان و پیروان خویش را دعوت مىکرد که از خدا بترسند و میان فرزندان خود به عدالت رفتار کنند: «اِتَّقُوا اللّه َ و اعدِلوا بَینَ أولادِکُم کما تُحِبُّونَ أن یَبَرُّوکُم؛۲۳ از خدا بترسید و میان فرزندان خود به عدالت رفتار کنید همانطور که مىخواهید با شما به نیکى رفتار کنند».
عدالت اجتماعى پیامبر اعظم(ص) در قدرشناسى از افراد
الف – قدردانى پیامبر اعظم(ص) از کسانى که به نحوى در زندگى او نقش داشتهاند بى نظیر است و گوئى رسول اللّه(ص) با سیره مبارک خویش مىخواهد به پیروان خود این پیام را برساند که اگر انسان نتواند حق همنوع خود را بجا آورد، هرگز نمىتواند حق خالق خویش را ادا کند.
در مسجد آن حضرت زنى جارو مىکشید و شبها همان جا مىخوابید و مردم هزینه زندگى او را مىدادند و ادارهاش مىکردند. شبى رسول اکرم (ص) او را در مسجد نیافتند، جویاى حالش شدند. گفتند که او از دنیا رفته و به خاکش سپردهاند. شاید اصحاب به شدت حساسیت پیامبر(ص)پى نبرده بودند و مىپنداشتند که مرگ این زن براى ایشان چندان اهمیتى ندارد و به همین دلیل این خبر را به حضرت نرسانده بودند. رسول اکرم (ص) از شنیدن خبر مرگ آن زن متأثر شده با همراهان بر سر قبرش شتافتند، نماز میت خواندند و برایش طلب آمرزش کردند.
ب – «حلیمه سعدیه» که مدتى عهده دار زندگى رسول اکرم(ص) بود، وقتى به دیدار فرزند خود مىآمد، رسول اعظم(ص) رداى خود را زیر پاى او پهن مىنمودند و گاهى مىشد که حلیمه از حادثه و فشار گرسنگى سال سخت به ایشان پناه مىبرد و پیامبر(ص) از دیدن او بسیار خوشحال و به سخنانش گوش مىداد و موقع رفتن چندان به او کمک مىکردند که بى نیاز مىشدند.۲۴
ج – رسول اعظم(ص) خدمات ارزنده خدیجه را هرگز فراموش نکرده و همواره از ایشان به احترام یاد مىکردند و فضائل شان را بر زبان مىراندند، بطوریکه مکرر مىفرمودند: «بخدا قسم پروردگار عالم بهتر از خدیجه را به من نصیب نفرمود».عایشه همسر پیامبر(ص) حکایت مىکند که بسیار اتفاق مىافتاد که چون گوسفندى در خانه پیامبر(ص) ذبح مىشد، آنرا به قطعاتى قسمت مىکرد و مىفرمود: اینها را براى دوستان خدیجه بفرستید.۲۵
نتیجهگیرى
یکى از بنیادىترین مفاهیم در علوم انسانى، مفهوم و اصل عدالت است و اهمیت بى بدیل آن بر کسى پوشیده نیست. غالب مکاتب و نظریهها و نظامهاى سیاسى سعى نمودهاند که این مفهوم را مورد ملاحظه نظرى و عملى خویش قرار دهند و خود را متصف به آن وانمود کنند. همه ادیان الهى با هدف تحقق این اصل از سوى خداى متعال بوسیله انبیاء الهى نازل گشتهاند.دین مبین اسلام هم به عنوان خاتم ادیان، تحقق عدالت را سرلوحه اهداف خود قرار داده است و بى دلیل نیست که آیات بسیارى پیرامون عدالت و واژههاى مترادف و متضاد آن وجود دارد و همه این مطالب دال بر اهمیت وافر اصل عدالت است. پیامبر اعظم(ص) که اسوه مکارم اخلاق و رفتار هستند در سراسر زندگى پر برکتشان مظهر کامل عدالت در تمام زمینهها و جنبههاى مختلف آن بودند. سیره و روش و سنت پیامبر اعظم(ص) در طول حیات نورانى ایشان گواهى بر این مدعى است. پیامبر اعظم(ص) مأمور برپایى قسط و عدل بود. «قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ؛۲۶ بگو پروردگارم به قسط فرمان داد».
رسول خدا(ص) مظهر حق بود، حقى که: «درباره مخلوقاتش به عدل و داد رفتار مىکند و در اجراى احکام به عدالت بر آنها حکم مىراند.۲۷
پیامبر اعظم(ص) براى برقرارى عدالت اجتماعى موجبات کینهها و حسدها و انتقامجوئىها، یعنى تبعیضات حقوقى را از بین برد و وحدت و یگانگى اجتماعى را در جامعهاى متوازن به وجود آورد. عدالت اجتماعى پیامبر اعظم(ص) جنبههاى عینى و عملى داشت.
به عنوان مثال در صدر اسلام غلامان و غلامزادگان دانشمند و متقى از قبیل عبداللّه بن مسعود و جویبر به سیادت و بزرگوارى رسیدند امام شخصیتهاى نالایق عصر جاهلیت مانند ابوجهلها و ابولهبها و ولید بن مغیرهها به خاک ذلت نشستند و سرنگون شدند.
پیامبر اعظم(ص) در برخورد با مردم، در اجراى قانون هیچگاه حکم خدا را تعطیل نکردند و عدالت اجتماعى را برقرار نمودند و به خداوند متعال قسم یاد کردند که در اجراى عدالت درباره هیچ کس سستى نمىکنند اگر چه مجرم از نزدیکترین خویشاوندان آن حضرت باشد.
پیامبر اعظم (ص) در برخورد با حق الناس، در مقابل کودکان، در برخورد با دشمنان قسم خورده اسلام و… عدالت اجتماعى را سرلوحه کار خویش قرار داده بودند. به راستى پیامبر اعظم(ص) خود مظهر کامل این فرمایش گهربار خویش بودند که: «عادلتر از همه مردم کسى است که آنچه براى خود پسندد براى مردم نیز پسندد و آنچه بر خود روا ندارد بر مردم روا ندارد.
پیامبر اعظم (ص) به تمام معنا «قائم به قسط بود» و از همین رو در زیارت آن حضرت مىخوانیم: «السلام علیک یا قائماً بالقسط»۲۸ سلام بر تو اى برپا دارنده عدالت.
منابع:
۱. نهج البلاغه، ترجمه مرحوم دشتى.
۲. نهج الفصاحه.
۳. على اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، تهران:دانشگاه تهران.
۴. ناصر خسرو.
۵. سنایى.
۶. تفسیر صافى ذیل آیه الرحمن، ص ۶۳۸.
۷. سوره شورى، آیه ۱۵.
- شهید مرتضى مطهرى، بیست گفتار، قم، انتشارات صدرا، ص۱۱۹.
۹. سوره نساء، آیه ۱۳۵.
۱۰. سوره مائده، آیه ۸.
۱۱. سوره حجرات، آیه ۹.
۱۲. سوره نساء، آیه ۳.
۱۳. نهج الفصاحه، ترجمه مرتضى فرید تنکابنى، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ص۱۹۳۶.
۱۴. صحیح بخارى، ج۵، ص ۱۵۲، چاپ عامره استانبول ؛ دارالفکر، معارف اسلامى، ج ۲، ص۶۱.
۱۵.سیر الکبیر، ج ۱، ص۴۶-۴۷.
۱۶. سوره مائده، آیه ۸.
۱۷. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج۱۹، ص۱۱۰و۱۱۱.
۱۸. علامه مجلسى، بحارالانوار، باب وفات النبى.
۱۹. سیره ابن هشام، ج۲، ص۴۳۰.
۲۰. نهج الفصاحه، ص۱۹۳۶.
۲۱. مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۲۳۴.
۲۲. مجمع الزوائد، ج ۸، ص۱۵۸.
۲۳. نهج الفصاحه، ص ۱۹۳۶.
۲۴. سیره حلبى، ج ۱، ص۱۲۳.
۲۵. محمد خالد محمد، پیامبر رحمت، ترجمه صدر بلاغى، ص۱۴۴.
۲۶. سوره اعراف، آیه ۲۹.
۲۷. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵.
۲۸. حاج شیخ عباس قمى، مفاتیح الجنان.
منبع: پاسدار اسلام ۱۳۸۶ شماره ۳۰۵