شیوههای تعاملی پیامبر(ص) برای تحکیم روابط اجتماعی
نویسنده: اباذر کافی موسوی استادیار، گروه آموزش معارف اسلامی، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران.
منبع: دوفصلنامه علمی-پژوهشی آموزههای تربیتی در قرآن و حدیث، دوره۸، شماره۲= پیاپی۱۶
خداوند خالق انسان و آگاه به نیازها، استعدادها و ویژگیهای روحی و جسمی اوست. این شناخت کامل در محتوای آیات قرآن بهخوبی تبیین شده و پیامبرص اساس همین شناخت، بیشترین تأثیرگذاری را بر تغییر رفتارهای اجتماعی و اصلاح عقاید و باورهای افراد جامعه آن زمان تا به امروز داشته است. هدف نوشتار حاضر تبیین و استخراج الگوهای رفتار تعاملی پیامبرص در مردم است تا به این پرسش پاسخ دهد که رویکرد حکمرانی پیامبر میان افراد جامعه برای همافزایی و رشد اجتماعی چگونه بوده است. برای رسیدن به پاسخی مناسب، مبانی انسانشناسی قرآن کریم و سیره تربیتی آن حضرت مورد تأمل قرار میگیرد. روش تحقیق از نوع تحلیل مضمون کیفی و با رویکردی توصیفی تفسیری است که در گردآوری اطلاعات از روش بررسی اسناد بهره گرفته شده است. یافتههای تحقیق حاکی از این است که رویکرد جامعهشناسی پیامبرص بر آموزههای انسانشناسی قرآن مبتنی است و علاوه بر رفاه دنیوی و مادی، بر تعالی روحانی و معنوی انسان نیز تأکید دارد. در چنین رویکردی، کرامت ذاتی و عزمتندی انسان فدای منفعت مادی منیشود. حفظ و گسترش ارتباطات مردمی، احسان در روابط اجتماعی، حفظ وحدت، تشویق به برابری در مقابل قانون و رعایت حقوق شهروندی، همنشینی با مردم و حضور در متن جامعه ازجمله شـیوههای اثربخش رفتار اجتماعی پیامبرص است.
- مقدمه
- بیان مسئله
اصطلاح مدیریت منابع انسانی که شامل فعالیتهایی مانند کارمندیابی، حقوق و دستمزد، آموزش و روابط سازمانی است، از دهه ۱۶۷۰ میلادی به بعد مطرح شد و نظریهپردازان به اهمیت جایگاه انسان در رشد و توسعه دستگاهها پی بردند. صاحبنظران این عرصه از انسان بهعنوان یکی از مهمترین عوامل تولید نامبردهاند و موفقیت سازمان و مدیریت را مستلزم توجه جدی به انسان و راههای انگیزش او میدانند؛ اما نگاه ابزاری به انسان بهمنظور سوددهی بیشتر، محور اصلی آرای آنان است و سعی کردهاند این نگاه را در ظاهر الفاظ و عناوینی زیبا پنهان کنند؛ برای نمونه، نظریه »مدیریت مبتنی بر روابط انسانی«که سـعی دارد نگاه ویژهای به جایگاه انسان داشته باشد و رفاه کارکنان و رضایت آنان را مورد توجه قرار دهد، در حقیقت، انسان را همتراز ماشین و مهمترین عامل تولید و سوددهی در نظر میگیرد که برای کارکرد بیشر، نیاز به احترام و توجه دارد. (ابطحی، ۱۳۷۷، ص۳۸)
علت اینکه متفکران و اندیشمندان هنوز نتوانستهاند برنامهریزی جامعی برای کنترل و هدایت ِمنابع انسانی ارائه دهند، این است که آنان به سبب نبود شناخت صحیح و کامل از ماهیت و ابعاد مختلف انسان، نتوانستهاند به نیازهای واقعی او دست یابند، حال آنکه در دستگاه حکومت نبوی، بهترین شیوهها و راهکارهای عملی برای ایجاد تغییر و کنترل انسانها محقق شده است. این ساختار مدیریتی برپایه شناخت ابعاد مختلف جسمانی، معنوی، روحی و روانی، عقلانی و عاطفی انسان پایهگذاری شده و توجه خاصی به تمایلات و نیازهای واقعی او دارد، بهگونهای که رفاه و آسایش مادی را مقدمهای برای تکامل روحی و آسایش روانی انسان میداند. همه افراد در این دستگاه حاکمیتی ذینفع هستند و برادران ایمانی مدیر بهشمار میروند. تعلقات قومی، جنس، رنگ پوست، جایگاه اجتماعی و مقام و ثروت افراد موجب برتری آنان میشود، بلکه تنها تقوا و عمل خالصانه و صحیح معیار برتری آنان است؛ همچنین بهرهگیری انسانها از یکدیگر تنها در قالب توافق طرفینی صورت میپذیرد و نباید خدشهای به منزلت اصیل انسانی طرفین وارد آید. به نظر میرسد، با مطالعه و الگوبرداری از این روشهای کاربردی و اثربخش، الگویی نو برای جامعه انسانی امروز طراحی کرد که در آن شأن و جایگاه انسان محفوظ بماند و درعین حال، او را به فعالیت و رفتار صحیح ترغیب کند.
بیشتر اصول و شیوههای حاکمیتی امروز جوامع متأثر از اندیشههای مدیریتی اندیشمندان غربی است که هرچند ممکن است میان این نگرش و نگرش اسامی به علت علمی و عقلانی بودن آن، در بسیاری از موارد هماهنگی وجود داشته باشد؛ اما در نگاه نگرشی و مبنایی، ممکن است تمایزاتـی نیز موجود باشد؛ همچنین ازآنجاکه هر مکتب فکری بر مبانی و اصول ویژهای مبتنی است و در اجرای آن مبانی و اصول زیربنایی در عرصه عمل، رعایت انسجام و تلازم شیوههای عملی با آن اصول، برای دستیابی به هدف ضروری است، این تحقیق شیوههای تعاملی نبوی را بهعنوان یک مسئله که در جامعه اسلامی باید مدنظر قرار گیرد، بررسی میکند؛ بنابراین، در تحقیق حاضر به دنبال پاسخی برای این پرسش اساسی هستیم که رویکرد حکمرانی و اعمال قدرت پیامبرص در میان افراد جامعه برای همافزایی و رشـد اجتماعی چگونه بوده است؟ برای پاسخ به این پرسش اساسی، باید ابتدا بدانیم که نگاه قرآن به انسان چگونه است و انسان در گزارههای قرآنی چگونه معرفی شده است و سپس به دنبال روش و شیوههای تعاملی پیامبر اکرمص براساس این نوع شناخت انسانی باشیم.
۲.۱. پیشینه پژوهش
زهرا مهدوی فخر و همکاران (۱۴۰۰) در مقاله «»رفتارشناسی پیامبر اکرمص با یهودیان مدینه»، پس از بررسی جایگاه اجتماعی یهودیان در مدینه، به ویژگیهای رفتار اجتماعی آنان بر پایه گواهمندی قرآن و اقدامات پیامبر اسلام به این نتیجه میرسند که برخورد آن حضرت با اقلیتهای دینی، بهِ ویژه یهودیان، بر سه شاخصِ اصلیِ صبر، مدارا و قاطعیت استوار است.
صادق یزدانپناه و امیر احسانی(۱۳۹۸) در «بررسی تطبیقی راهبردهای تغییر در عصر پیامبرص و دوران معاصر به منظور پیدایش ارزشها و هنجارهای اسلامی»، به بررسی تطبیقی راهبردهای تغییر در عصر پیامبرص و دوران معاصر به منظور پیدایش ارزشها و هنجارهای اسلامی پرداختهاند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مقوله تغییر در دوره پیامبرص همه سامانههای اجتماعی و تغییرات بادوام را دربر گرفته و مبانی تغییر در دوره پیامبر اکرمص بر احکام و حدود اسلامی مبتنی است.
علی صباغیان و همکاران (۱۳۹۶) در مقاله «نحوه تعامل رسول خداص با منافقان مدینه»، به این نتیجه رسیدهاند که رسول خداص در برخورد با منافقان، بیشترین مقدار تساهل و تسامح را از خود نشان داد و تا آنجا که ممکن بود، از مجازات آنان صرف نظر کرد و آنان را مجبور به شرکت در جنگ نکرد؛ اما اگر منافقان دست به توطئه میزدند، به سرعت در برابر آنان واکنش نشان میداد.
سید حسین علیانسب (۱۳۹۴) در مقاله «شـیوه پیامبر اکرمص در مدیریت روانی جامعه اسلامی» به این دستاورد رسیده که پیامبرص بدون خروج از مسیر اخلاق اسلامی، با روشهای متعدد جامعه را در مقابل دشمن، بانشاط و آماده نگاه میداشـتند و بدون اینکه بر منابع مادی آنان چیزی افزوده باشد، آنان را به قدرتِ بسیار تأثیرگذار منطقه تبدیل کرد.
با توجه به بررسیهای انجام شده، نوشتار جامعی درباره موضوع شیوههای تعاملی پیامبرص با منافقان، برای تحکیم روابط اجتماعی یافت نشد و غالب مقالات به رفتار و تعامل پیامبرص با منافقان، مشرکان و مخالفان فکری و اعتقادی پرداختهاند؛ اما در این نوشتار برآنیم تا با نگاهی جامعتر به روشهای اثربخش آن حضرت برای تغییر رفتار انسانهای آن عصر را مطالعه کنیم؛ تا درنهایت، به الگوی صحیح رفتار حاکمیت نسبت به افراد جامعه برسیم. برای رسیدن به این مطلوب، لازم است ضمن استخراج اصول و روشهای رفتاری آن حضرت با انسان، در جستجوی الگوی تعاملی بر مبنای انسانشناسی قرآنی و سیره نبوی باشیم.
۳.۱. روش پژوهش
روش پژوهش حاضر از نوع تحلیل مضمون کیفی و با رویکردی توصیفی تفسیری است. در گردآوری دادهها از روش بررسی اسناد بهره گرفته شده است. ازآنجا که تحقیق از نوع کیفی است و محقق در پی فهم عمیقی از مفهوم مدنظر و ابعاد و جنبههای آن است، همه آیات قرآنی مرتبط با موضوع پژوهش و همچنین مطالب مرتبط با سیره پیامبر اکرمص در سایر اسناد مرتبط در قالب کتاب و مقاله به عنوان جامعه تحقیق محسوب میشود. روش نمونهگیری از نوع هدفمند است؛ یعنی بر اساس اهمیت و ارتباط با موضوع بحث، آیات قرآنی و آثار مکتوب مرتبط تا رسیدن محقق به نقطه اشباع انتخاب شد.
۴.۱. یافتههای پژوهش
برنامههای قرآن به عنوان کتاب انسانساز و پیامبر اسلامص به عنوان مجری این قوانین است. هدف مدیریت قرآنی تنها رفاه مادی نیست، بلکه رفاه مادی مقدمهای است برای رسیدن به تعالی روح. بر همین مبنا، در معارف اسلامی از هر فرصتی استفاده شده تا معنویات افراد تقویت شود و هیچگاه عزت انسانی و ارزشهای اسلامی فدای سود و کار بیشتر نمیگردد و همچنین با زورگویان و متکبران و اعمالی همچون ربا و احتکار و کمفروشی به شدت برخورد میشود.
در پرتو آموزههای قرآنی و همچنین بر اساس اصول مدیریت نبوی، انسانهای جاهل، متعصب، جنگ طلب و تندخو به انسانهای کمال یافته و قابل تحسین تبدیل گشتند و نوع کردار و رفتار آنان دچار تحول اساسی شد. درواقع آنان پیامبرص را الگوی رفتاری خود قرار دادند و همواره مطیع و فرمانبردار ایشان بودند. تحقق این تحولات روحی و رفتاری، اتفاقی ساده و بدون برنامه و راحتی نبود و حتماً به تدابیر دقیق و اثرگذاری نیاز داشت که شواهد تاریخی نیز گواه بر آن است. مشاهه این حقایق تاریخی باعث شگفتی اندیشمندان است که چگونه پیامبرص توانست افرادی را تربیت کند که نهایت ادب و احترام را نسبت به یکدیگر حفظ کردند و به انفاق و کمک به دیگران مشغول بودند و حال آنکه پیش از آن، اغلب عکس این رفتارها را داشتند (گراوند، ۱۳۹۰، ص۴۷). الگوهای رفتاری پیامبرص در برخورد با کودک خردسال یا پیرمرد و پیرزنی که در آن جامعه حضور داشت و همچنین شیوه مواجه شدن ایشان با مخالفان اعتقادی و مذهبی قابل تأمل است و کاری که پیامبرص انجام داد، به حق یکی از تحولات عظیم انسانی است که با مطالعه زوایای مختلف حوادث آن زمان میتوان به علت و چگونگی شکلگیری آن پی برد.
پس از گذشت سالها تجربه و خطا، دانشمندان جامعهشناسی، روانشناسی و مدیریت توانستند تنها به برخی از ابعاد و زوایای رفتار و تدبیرات مدیریتی آن حضرت پی ببرند و شناخت تأثیر واژهها، افعال و مفاهیمی چون عدالت، اخلاص، ایثار، شهادت، فداکاری، همدلی، صداقت و صدها مفهوم و اقدام عملی دیگر که در گستره حکومت نبوی ظهور و بروز یافت، نیاز به مطالعه دقیق و تحقیق علمی دارد. براساس این، لازم است مروری داشته باشیم بر سیره مدیریت انسانساز پیامبری که بر مبنای فرمانها و دستورهای قرآنی توانست به بهترین شیوه، بالاترین تحول مدیریتی و ساختار شخصیتی انسانهای آن روز را رقم بزند (مطهری، ۱۳۸۱، ص ۶۵)؛ همچنین بر اساتید، مربیان، معلمان و همه اشخاصی که به نوعی با تربیت نسلهای انسانی سروکار دارند، لازم است به طور ویژه با این شیوههای تعاملی انسانساز و روشهای تربیتی آشنا شوند. جدول شماره یک خلاصهای از مراحل تحلیل مضمون و دستیابی به شیوههای تعاملی پیامبرص است.
جدول شماره ۱. شیوههای تعاملی پیامبرص برای تحکیم روابط اجتماعی
رفتار | هدف |
ساخت مسجد | حفظ ارتباط با مردم
محل فعالیتهای فرهنگی، سیاسی، نظامی و اجتماعی |
تشویق به سلام و مصافحه | پرهیز از دورویی و نفرتها
ایجاد حس دوستی و صمیمیت بیشترمؤمنان دوری از نفرتها و کینههای گذشته |
نوشتن و اعلام پیماننامه جامع صلح که بیشتر یهودیان، مسیحیان و مشرکان مدینه به انجام آن متعهد شدند. | پرهیز از خطر بروز جنگهای قومی و مذهبی
تبیین حقوق قومیتها و مذاهب مختلف تضمین زندگی مسالمتآمیز تحقق نظم و عدالت اجتماعی انجام آزادانه مراسم مذهبی |
رعایت اصل مساوات و عدالت در ارتباطات اجتماعی | برخوردها و رفتارها بر محور عدل و انصاف
دخالت ندادن متغیرهایی همچون مذهب، جنس، سـن، قدرت و ثروت در تعاملات و مراودات اجتماعی |
بیان قوانین الهی و تبیین حقوق افراد بر یکدیگر | گسرتش سایه امنیت و آرامش روانی اجتماعى
استمرار حاکمیت حفظ حقوق شهروندی و روابط اجتماعی عادلانه |
رفتار | هدف |
شناسایی، جذب و آموزش نیروى انسانی ماهر
تربیت خصوصی افراد |
پیشبرد اهداف بلندمدت جامعه
واگذارى مسئولیتها |
پرهیز از خودنمایی، ظاهرسازی، غرور، خودخواهی، تکبر و فخرفروشی | انجام امور بر محور صداقت و درستى
بی ارزش شدن رفتارهای نفاقگونه و تصنعی حاکمیت واقعگرایی، عقل و منطق بر رفتارهای اجتماعی |
همراه و همنشین شدن با مردم
شوخی و مزاح با اطرافیان |
گفت وگوی متقابل به دور از ترس
بیان نیازها و مشکلات مردم |
توجه به جایگاه ارزشمند و کرامت ذاتی انسان
گسرتش صلح و آرامش و فضای بدون تنش تکریم و شخصیت بخشی |
پی بردن انسانها به شخصیت و هویت و جایگاه شایسته وجود انسانی |
عیب پوشی و انتخاب روشهای دوستانه برای متذکر شدن خطاها و اشتباهات افراد
گشاده رویی و خوشرویی با مردم |
حفظ شأن و حرمت افراد
گسرتش صلح و دوستی |
نگاه خوشبینانه و مثبت به رفتار و گفتار دیگران | شخصیت بخشی
معاشرت بدون ترس با افراد |
تغییر نامهای زشت و کریه افراد نامگذاری مکانها و قبایل | شخصیت بخشی به افرادی که به واسـطه نام، تحقیرشده بودند.
فراموشی خاطرات دوران جهالت بازسازی رفتار و ساختار متناسب با هویت اسلامی |
در ادامه، ابتدا به انسانشناسی قرآن پرداخته میشود و سپس هرکدام از اصول مستخرج از تحلیل مضمونی مندرج در جدول شماره ۱ به صورت مجزا توصیف و تبیین خواهد شد.
- انسانشناسی قرآنی
قرآن کریم توانسته است با دیدی جامع به ابعاد و ساحتهای وجودی انسان به معرفی توانمندیها، امکانات، فرصتها، نیازها، موقعیتها و حتی محدودیتهای وی بپردازد. انسان در نگاه قرآن کریم، شایسته والاترین و بهترین جایگاه را در میان دیگر مخلوقات الهی دارد تا جایی که او را مستعد جانشینی خداوند بر روی زمین میداند: «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً»(بقره، ۳۰). همچنین در توصیف شایستگی جایگاه آدمی به امانتی اشاره میکند که تنها انسان توانست بار آن امانت را بر دوش کشد و سایر مخلوقات عالم و حتی آسمانها و زمین و کوهها نیز تحمل پذیرش آن را نداشتند. (طباطبائی، ۱۴۱۷ج۱۶، ص۳۴۸). ؛إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَهَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ» (احزاب، ۷۲)؛ همانا ما امانتی را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم؛ اما از برداشتن آن سر باز زدند و از آن بیمناک بودند؛ اما انسان آن را بر دوش کشید».
خداوند انسان را هم از نظر جسمى و هم از نظر روحى و عقلى، موزون و شایسته آفرید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ»(تین، ۴) و پس از پایان خلقتش، بر آفرینش او افتخار میکند و خود را نیکوترین آفرینندگان معرفی مینماید: «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ»(مؤمنون، ۱۴). خلقـت بینظیر آدمی چنان شرافتی یافته است که خالق جهان هستی از روح خود در وجود او میدمد و بر فرشتگان امر میکند تا بر این مخلوق بیمانند سجده نمایند (طباطبائی، ۱۴۱۷، ج۱۲، ص ۱۵۴) «…نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ»(حجر، ۲۹). علاوه بر این، انسان را مورد تکریم خویش قرار میدهد و همه وسعت دریا و زمین و آسمان را در اختیار او مینهد تا رزق خویش را فراهم نماید: «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً»(اسرائ، ۷۰)؛ همچنین همه آنچه را در زمین نهاده است، در اختیار انسان قرار میدهد: «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا»(بقره، ۲۹).
خداوند انسان را موجودی آزاد و دارای قدرت انتخاب و اعمال اراده در حیطه اعمال اختیاری آفریده است، به گونهای که علم و عقل نیز از مبادی آزادی و عمل اختیاری وی محسوب میشوند. (مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۹۱). انسانها با وجود اشتراکات بسیار در نوع استعدادها و عواطف و علائق طبیعی، فطرت الهی، بهرهمندی از عقل و اراده و اختیار، با ویژگیهای متفاوت جسمی، فکری و رفتاری آفریده شدهاند. (طباطبائی، ۱۴۱۷، ج ۲۰، ص ۳۲). «وَقَدْ خَلَقَکُمْ أَطْوَاراً»(نوح، ۱۴).
نگاه قرآن به انسان همواره مثبت نیست و بعضی آیات به اوصاف و خصلتهایی با بُعد منفی و حیوانی و تربیت نایافته انسانی اشاره دارد؛ مثلاً خداوند به ضعف و ناتوانی انسان تصریح کرده و به همین سبب در احکام و وظایف محول به او تخفیف داده است: «یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِیفًا» (نساء، ۲۸). هوى و هوسهای سرکش چهره حقیقت را در نظر انسان دگرگون میسازد و بر اثر سوء تشخیص خود، بدیها را از او تقاضا مىکند و به دنبال شر و بدى مىرود (مکارم شیرازی، ۱۳۸۳، ج۱۲، ص ۴۰) «وَیَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَیْرِ» (اسراء، ۱۱).
حالات روحى و روانى انسان به گونهای است که با کمترین سختى تغییر کند و با از دست دادن کوچکترین نعمت، به کلی ناامید و ناسپاس میشود: «وَلَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَهً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَیَئُوسٌ…» (هود، ۹) و در دستیابى به خواستهها و تمایلات خود، موجودى عجول و ناشکیباست: «وَکَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا» (اسراء، ۱۱). انسانها حتى با مالک بودن همه خزاین رحمتِ پروردگار، باز هم گرفتار بخل و نگران تهیدستی خویشاند: «قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِکُونَ خَزَائِنَ رَحْمَهِ رَبِّی إِذًا لَأَمْسَکْتُمْ خَشْیَهَ الْإِنْفَاقِ وَکَانَ الْإِنْسَانُ قَتُورًا؛ (اسراء، ۱۰۰)؛ بگو اگر شما مالک خزائن رحمت پروردگار من بودید، در آن صورت، امساک مىکردید تا مبادا انفاق مایه تنگدستى شما شود و انسان تنگنظر است». این بخل تا حدی است که سعی بر آن دارد تا دیگران را از بهرهمند شدن به نعمتها منع کند: «وَإِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا»(معارج، ۲۱).
انسان تربیت نایافته در آموزههای قرآنی، موجودى طمعکار و افزونخواه است: «ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ» (مدثر، ۱۵) و در برابر نعمتهای بیکران الهى، ستمپیشه و ناسپاس است «إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ» (ابراهیم، ۳۴). همچنین، موجودى مجادلهگر و ستیزهجو در مقابل خالق خویش است «کَانَ الْإِنْسَانُ أَکْثَرَ شَیْءٍ جَدَلاً»(کهف، ۵۴).
- شیوههای تعامل اجتماعی مبتنی بر ارتباطات انسانی
یک اجتماع و یا مکتب فکری، هرچند از رشد و موفقیت ممتاز و ایده آلی برخوردار باشد، نمیتواند خود را بینیاز از الگوهای کامل فکری و عملی بداند. از دیدگاه قرآن، پیامبرص کاملترین نسخه و اسوه حسنهای است که گفتار و رفتارش قابلیت بازبینی و انطباق بر ساختارهای اجتماعی امروزی را دارد. موفقیت چشمگیر ایشان در مدیریت فکری و اصلاح انحرافات اجتماعی آن روزگار، بهترین دلیل بر این مدعاست. اهمیت و اولویت بازبینی شـیوههای تعامل اجتماعی و بررسی روشهای ایجاد ارتباطات انسانی پیامبرص به این سبب است که ایشان صرفاً به ارائه نظریههای مدیریت اجتماعی بسنده نمیکرد، بلکه وارد عرصه عمل میشد و در ضمن انجام رفتار صحیح، به هدایت و اصلاح رفتار دیگران میپرداخت. درواقع، پیش از آنکه دستوری صادر کند، خود عمل میکرد تا با رفتار خود الگوسازی نماید. (مطهری، ۱۳۸۴، ص ۲۲۳). در ادامه، مروری خواهیم داشت بر این الگوها و روشهای تعامل اجتماعی پیامبر.ص
- ایجاد پایگاه اجتماعی برای حفظ و گسرتش ارتباطات مردمی از بهترین شیوههای ارتباطی برای
پیامبرص از بهترین شیوههای ارتباطی برای معرفی و شناساندن دین خدا بهره بردهاند. ایشان توانستند با سنجش افکار عمومی و نوع نیازهای آنان، بهترین خطمشیها و تعامل رفتاری و گفتاری برای تحقق و اجرای قوانین الهی را به مردم معرفی کنند (محمدی، ۱۳۸۸، ص ۷۳). منش و خلق وخوی اجتماعی و سیره عملی ایشان باعث گرایش حداکثری افراد به مکتب اسلام شد و طیف وسیعی را وادار کرد تا خود را ملزم به پذیرش و انجام فرمانها و دستورهای الهی بدانند.
آن حضرت هیچگاه از مردم فاصله نمیگرفت و همواره خود را در معرض ارتباطات میانفردی و اجتماعی قرار میداد و از هر زمینهای برای سخن گفتن و یا شنیدن سخنان توده مردم استفاده میکردند و برای آنکه زمینه مناسب این گفت وگوهای دوطرفه آماده باشد، تلاش داشتند تا موانع احتمالی این ارتباطات و تعاملات اجتماعی به حداقل ممکن برسد. براساس این، مسجد به عنوان مهمترین پایگاه ارتباطی برای انجام رسالت فرهنگی، سیاسی، نظامی و اجتماعی در حکومت نوپای اسلام ابداع شد. پیامبرص پس از مهاجرت به مدینه، مکانی مقدس با عنوان مسجد را بنا نهادند که در آن علاوه بر انجام اعمال و فرایض دینی و اتصال قلوب بندگان با خالق هستی، جایگاه و موقعیتی فراهم گردید تا مقدمات تحقق اهداف مکتب اسلامی به انجام برسد.
اموری همچون اطلاع رسانی رویدادهای مهم سیاسی و اجتماعی و فراگیری احکام و قوانین دینی و الهی در مساجد انجام میشد (دولابی، ۱۳۹۶، ص ۸۷) و مسجد پایگاهی برای تصمیمات مهم نظامی، تجهیز سپاه و خطابههای مربوطه و نیز محلی برای قضاوت و رسیدگی به امور قضائی، شکایات و مجازات مجرمان بود (جوان آراسته، ۱۳۸۶، ص ۱۷۳).
- احسان، اخوت و رأفت در روابط اجتماعى قرآن کریم بر برادری همه مؤمنان با یکدیگر تأکید میکند و
آنان را به داشتن روابط مبتنی بر اخوت و احسان دعوت مینماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» (حجرات، ۱۰) و بر تحقق روابط انسانی بر مبنای اتحاد، همدلی، احسان و الفت و دوستی تأکید دارد: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا» (آل عمران، ۱۰۳). بر اساس این، پیامبر خداص نیز همدلی و ایجاد الفت را در ارتباطات و تعاملات اجتماعی خود به مرحله ظهور میرساند و ایجاد رابطه اخوت و سازگاری با مردم را از اصول اساسی ارتباط میانفردی خویش میدانست. (حسینیان مقدم، ۱۳۸۹، ص ۱۱۲).
پیامبر رحمتص برای حفظ و استمرار حیات و نشاط اجتماعی، افراد جامعه را همواره به پرهیز از اختلافات قومی و قبیلهای و همچنین اختلافات اعتقادی توصیه میکرد و همگان را به صلح و همزیستی مسالمتآمیز فرامیخواند(هدایتپناه، ۱۳۸۱، ص ۲۶۳). نمونه بارز آن، پیمان برادری و اخوت میان مهاجر و انصار بود که توانست هجرتکنندگانی که بدون زاد و توشه کافی وارد دیار غربت شده بودند و خود را از دستگاه اجتماعی مردم مدینه بیگانه میدانستند، از تفرقه و پریشانی رهایی بخشد.
ایجاد پیمان برادری ظهور آیهای است که مؤمنان را برادر یکدیگر میداند و از آنان میخواهد تا همواره میان دو برادر صلح و آشتی برقرار باشد: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» (حجرات، ۱۰)». با اجرای این پیمان قرآنی، مهاجران و انصاری که از نظر فکر و اندیشه به هم نزدیکتر بودند، رسماً برادر یکدیگر شدند (جعفریان و دیگران، ۱۳۸۵، ص ۲۳۳).
- ایجاد حس صمیمیت و درک متقابل در تعاملات اجتماعی
در روابط میانفردی و اجتماعی، برای آنکه افراد با یکدیگر احساس صمیمت و نزدیکی داشته باشند، لازم است تا دو طرف ارتباط درک متقابلی از یکدیگر داشته باشند و تواضع و احترام متقابلی از یکدیگر داشته باشند. رفتار و کلام متواضعانه پیامبر خداص در سطح فهم مخاطبان و متناسب با نیازهای آنان بود. چنانچه زید بن ثابت میگوید: «هرگاه در حضور رسول خداص صحبت از آخرت بود، ایشان نیز همراه با ما راجـع به آن صحبت میفرمود و اگر سخن از دنیا بود، ایشان هم درباره دنیا صحبت میکردند و زمانی که بحث ما در مورد خوردنیها و آشامیدنیها بود، باز با ما هم کلام میشدند» (طباطبایـی، ۱۳۸۵، ص ۳۸).
آن حضرت علاوه بر حفظ این ویژگی رفتاری، مؤمنان را نیز به همین رفتار پسندیده توصیه مینمود و به آنان تأکید میکرد که برادرت را با چهرهای باز و همراه با لبخند دیدار کن و دوری بیش از سه روز را سزاوار برادر ایمانی نمیدانستند و دفاع از آبروی برادر دینی و پرهیز از کینه و نفرت را وظیفه آنان برمیشمردند و همواره آنان را دوست و یاور یکدیگر در سختیها میدانستند (نک: کلینی، ۱۳۶۵، ج ۲، ص ۱۶۹-۱۶۵).
پیامبرص برای پرهیز از دورویی و نفرتها و ایجاد حس دوستی و صمیمیت بیشتر مؤمنان، از آنان خواست تا هرزمانی که به یکدیگر میرسیدند، با سلام و مصافحه، همدیگر را در آغوش بگیرند (مجلسی،۱۴۰۳، ج ۱۶، ص ۲۳۲-۲۲۴). این عملکرد ساده باعث میشد یکرنگی و دوستی بر نفرتها و کینههای گذشته حاکم شود.
- همزیستی مساملت آمیز
پیامبرص پس از ورود به شهر مدینه، با ترکیب متنوع فرهنگی و اعتقادی مواجه گردیدند. قبایل متعدد یهودیان و طرفداران مذاهب مختلف دیگر، همچون مشرکان و بت پرستان و اقلیت مسلمانان مدینه و همچنین مهاجران مکه ازجمله گروههایی بودند که جمعیت مدینه را تشکیل داده بودند. این اختلاف عقاید در کنار اختلافات قومیتی، خطر بروز جنگهای قومی و مذهبی را تشدید میکرد؛ ازاینرو، با نوشتن و اعلام پیماننامهای جامع از سوی آن حضرت، بزرگترین قرارداد تاریخ اسلام شکل گرفت که در متن آن، حقوق قومیتها و مذاهب مختلف ساکن یثرب به خوبی تبیین شده بود، به گونهای که زندگی مسالمتآمیز و تحقق نظم و عدالت اجتماعی را تضمین میکرد.
بر اساس پیماننامه صلحی که بیشتر یهودیان، مسیحیان و مشرکان مدینه به انجام آن متعهد شدند، آنان میتوانستند تا زمانی که پایبند به آن قرارداد باشند، در کنار مسلمانان زندگی مسـالمتآمیزی داشته باشند و همچنین اهل کتاب میتوانستند آزادانه مراسم مذهبی خود را انجام دهند (رحمتی، ۱۳۸۱، ص ۸۷).
۵.۳. عدالت و مساوات در تعاملات اجتماعی
در نظام و ساختار اجتماعی نبوی، هیچکس به سبب رنگ، جنس، قبیله، ثروت و دیگر تفاوتهای فردی و تمایزات اجتماعی بر دیگری برتری نداشت و برخوردها و رفتارها بر محور عدل و انصاف بود. آن حضرت مؤمنان و پیروان خویش را به رفتار بر محور عدالت تشویق میکرد و آنان را از بیعدالتی نسبت به همسایگان، همسر و فرزندان برحذر میداشت و میفرمود: «اِعدِلوا بَینَ أولادِکُم، کَما تُحِبُّونَ أن یَعدِلوا بَینَکُم؛ (پاینده، ۱۳۸۲، ص۲۲۰)؛ میان فرزندان خود به عدالت رفتار کنید، همانطور که میخواهید با شما به عدالت رفتار کنند».
رعایت اصل مساوات و عدالت در ارتباطات اجتماعی پیامبرص به شیوهای بود که نقش متغیرهایی همچون مذهب، جنس، سن، قدرت و ثروت به حداقل ممکن رسیده بود و در تعاملات و مراودات اجتماعی، هیچیک از مخاطبان آن حضرت در مقابل ایشان احساس ضعف و فرودستی نمیکردند (محمدی، ۱۳۸۸، ص ۷۷).
۶.۳. احترام به حقوق شهروندی
اصل قانونمندی و قانونگرایی موجب گسترش سایه امنیت و آرامش روانی اجتماعی میشود و ضامن استمرار حاکمیت خواهد بود و نباید با برتریهای قومیتی و ملیتی، آرامش جامعه را فدای این برتریهای نابجا کرد (رحمتی، ۱۳۸۱، ص۸۶). براساس این رسول اکرمص توانست حاکمیتی باشـکوه و محترم برپا دارد تا همه مردم از مدیریت و رهبری سالم ایشان بهرهمند شوند، بهگونهای که همه افراد با هر مذهب و تفکری در این دستگاه حکومتی نسبت به انجام وظایف قانونی، اجرای عدالت و پاداش و مجازات، یکسان و برابر بودند.
آن حضرت با بیان قوانین الهی و تبیین حقوق افراد بر یکدیگر سعی داشتند تا رعایت حقوق اجتماعی را گسترش دهند و همه افراد را نسبت به اجرای این حقوق و قوانین اجتماعی تشویق کنند؛ برای مثال، برای حفظ حقوق شهروندی و روابط اجتماعی عادلانه، حقوق مؤمنان بر یکدیگر را بیان کردهاند؛ ازجمله اینکه مؤمنان باید در ناراحتیها نسبت به برادر خود مهربان باشند و در برابر بدگویان از او دفاع کنند، همواره خیرخواه او باشند، لغزشهایش را اصلاح نمایند و عذرش را بپذیرند و او را در مشکلات یاری دهند (حر عاملی، ۱۴۰۹، ج ۱۲، ص ۲۱۲؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۷۱، ص ۲۳۷).
۷.۳. جذب و آموزش نیروهای متخصص
یکی از اصول مهم برای پیشرد اهداف بلندمدت جامعه رو به پیشرفت برنامهریزی برای شناسایی، جذب و آموزش نیروی انسانی ماهر است. دراین باره حاکم آیندهنگر باید توجه داشته باشد که به چه تعداد و چه نوع نیروی انسانی در واگذاری مسئولیتها نیاز اسـت (ریاضی نیا، ۱۳۹۱، ص۲۳). بنا به همین ضرورت، پیامبر اکرمص به دنبال جذب حداکثری و تربیت نیروهای مستعد بودند و از هر فرصتی برای دعوت افراد به مکتب حق بهره میبردند. ایشان با تأکید بر لزوم شروع انجام کارها بر اساس علم و عقلانیت، افراد را از انجام کاری که براساس تدبیر، آیندهنگری و برنامهریزی استوار نباشد، برحذر میداشتند (فیض کاشانی، ۱۴۰۶، ص ۲۲۳). دستگاه آموزشی و تربیتی پیامبرص محدود به زمان و مکان مشخص و معینی نبود، بلکه در دستگاه آموزشی و تربیتی پیامبرص حین مسافرتها یا جنگها، نکات تربیتی و آموزشی را یادآوری میکردند (کلانتری، ۱۳۸۵، ص۶۵)؛ برای نمونه، به هنگام حفر خندق با آنان همراه بودند و به آنان سفارش میکردند که اگر انجام کار سخت و دشواری را بر عهده شخصی گذاشتید، با او در انجام آن کار همراه شوید تا بر نحوه عملکرد او نظارت داشته باشید (نوری، ۱۴۰۸، ج،۱۵، ص ۴۵۹).
پیامبرص علاوه بر جذب حداکثری و تربیت عمومی نیروها، اهتمام ویژهای نسبت به تربیت خصوصی افراد برای انجام وظایف حساس داشتهاند؛ ازجمله سلمان فارسی، مقداد، عمار یاسر، عبداللهبن مسعود، عبداللهبن عباس، ابوذر و بسیاری از صحابی خاص که برای اهداف عالی حکومت اسلامی تربیت شدند و در این میان، شخصیت والای امام علیع از بدو مودکی در مکتب نبوی رشد کردند و به عنوان جانشین به حق، به امت اسلامی معرفی گردیدند.
۸.۳. صداقت و یکرنگی
الگو و قاعده رفتاری پیامبرص در معاشرت با مردم، مبتنی بر اصل صداقت، یکرنگی و بیآلایشی بود. رفتار ایشان به عنوان رهبر جامعه اسلامی، عاری از هرگونه خودنمایی، ظاهرسازی، غرور، خودخواهی، تکبر و فخرفروشی بود و دیگران را نیز از این رفتار منع میکرد تا امور بر محور صداقت و درستی به پیش برود و رفتارهای نفاق گونه و تصنعی بیارزش شوند و واقعگرایی، عقل و منطق بر رفتارهای اجتماعی حاکم گردد. آن حضرت همواره خود را بندهای همچون دیگر بندگان الهی میدانست و میفرمود: «أنَا عَبدٌ مِن عَبیدِاللهِ آکلُ مِمًا یَأکُلُ العَبدُ، وَاقعُدُ کَما یَقعُدُالعَبدُ (مجلسی، ۱۴۰۳، ج۲۷، ص۱۴۰)؛ من بندهای از بندگان خداوند هستم، همان غذایی را میخورم که دیگر بندگان میخورند و همانجایی مینشینم که دیگران مینشینند» امام علیع در توصیف رفتار صادقانهه و بی آلایش آن حضرت میفرماید: «او عادت داشت روی زمین بنشیند و غذا بخورد، مانند افراد عادی مینشست، کفشش و لباسش را با دست خودش ترمیم و وصله میکرد» (رضـی، ۱۴۱۴، ص ۲۲۸).
۹.۳. همنشینی با مردم و حضور در متن جامعه
یکی از اصول مهم برآمده از سیره پیامبرص این بود که همراه و همنشین مردم بود، همانگونه که خداوند در توصیف این اخلاق میفرمایند: «لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ؛ (توبه، ۱۲۸)؛ به یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است».
آن حضرت در برابر مؤمنان، فروتن و متواضع بود و هرگز بر پیروان خود تکبری نداشت و در مسافرتها از آنان کنارهگیری نمیکرد. این رفتار تعاملی بر اساس دستوری از جانب پروردگارش بود که از او میخواهد تا بال مهربانی و عطوفت خود را به روی همه مؤمنین بگسراند: «…وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ…»(حجر، ۸۸). پیامبر اکرمص جلالت و هیبت خاصی داشتند و برخلاف پادشاهان تلاش میکرد این هیبت را بشکند و مردم را به گفت وگوی متقابل و به دور از ترس دعوت کند. ابن مسعود میگوید: مردی قصد گفت وگو با پیامبراسلامص را داشت؛ اما از شکوه و هیبت شخصیتی آن حضرت دچار رعب و هراس شد. پیامبرص به او فرمود: راحت باش، من پادشاه نیستم (طباطبایی، ۱۳۸۵، ص ۳۷). او از یاران خویش میخواست رفتاری را که غیرعرب با پادشاهان خود دارند، نسبت به آن حضرت نداشته باشند و با او همچون فردی عادی رفتار کنند: «یا سَلمانُ، لا تَصنَعْ بی ما تَصنَعُ الأعاجِمُ بِمُلوکِها»(مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۲۷، ص ۱۴۰) و به همین سبب، ارتباطات میانفردی پیامبرص این بود که هیچ فردی از بیان خواستههایش نزد وی هراسی نداشت. امام صادقع تیز میفرماید: از نشانههای مهربانی و رأفت رسول خداص این بود که برای آن که اطرافیان از عظمت و هیبت ایشان نهراسند و بتوانند با نگاه به او نیازها و مشکلاتشان را بیان کنند، با آنان شوخی و مزاح میکرد (نوری، ۱۴۰۸، ج ۸، ص ۴۰۷).
در سیره پیامبر اکرمص دلجویی از دوستان و حتی دشمنان یک اصل پذیرفته شده بود. ایشان در صورت غیبت هریک از یارانش، سراغ او را میگرفتند و حتی به دیدار مردی یهودی رفتند که بر سر ایشان خاکستر ریخته بود. برای ادای احترام در برابر جنازه فرد یهودی مسلک میایستد و یا پس از پایان جنگ، دست اسیر کافری را میگیرد و به او کمک میکند و آنگاه که مادری نگران گریه فرزندش است، نماز را به سرعت میخواند و احترام به حق پدر، مادر، خویشان و همسایگان را واجب میداند (مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۸۵، ص ۴۵-۳۹). این موارد نمونههایی از رفتار انسان کاملی است که وقتی همچون تکههای پازلی کنار هم قرار گیرد، تصویری زیبا و شکوهمند از شیوه حکومتداری و در حقیقت انسانپروری پیامبر اسلامص را به نمایش میگذارد.
۱۰.۳. تکریم و هویت بخشی
پیامبر گرامی اسلامص بیش از همه، به کرامت ذاتی انسان به عنوان یک اصل و آموزه وحیانی، باور داشتند. (احمری، ۱۳۸۷، ص ۴۳). ایشان سعی کردند با بیان و ترویج تفکر و اندیشههای اسلامی، افراد را نسبت به جایگاه ارزشمند و کرامت ذاتی خود آگاه نمایند و در مسیر صحیح هدایت قرار دهند و همواره به دنبال گسترش صلح و آرامش و فضای بدون تنش در میان مردم بودند تا به کرامت اکتسابی شایسته وجود انسانی و هویت مطلوب خود دست یابند. ایشان با ترویج فرهنگ صداقت و راستی و با رفتاری توأم با مهرورزی و عیب پوشی و همچنین بهره گیری از افکار عمومی و مشورت، سعی در تقویت فکر و اندیشه و باورهای دینی مسـلمانان داشتند و با کنار هم قرار گرفتن مجموعه این رفتار سازنده، انسانهایی باشخصیت و باکرامت تربیت شدند. این رفتار و عملکرد تربیتی پیامبرص برای تکریم و شخصیت بخشی به افراد را میتوان در چهار عنوان خلاصه کرد که در ادامع به اجمال به بیان آن میپردازیم.
الف. عیب پوشی و فرصت دادن به خطاکاران
عیب پوشی و انتخاب روشهای دوستانه برای متذکر شدن خطاها و اشتباهات افراد از روشهاییبود که پیامبرص برای حفظ شأن و حرمت افراد بر آن مواظبت و تأکید میکردند. ایشان مانع غیبت و بدگویی افراد میشدند و حتی از گفتن بدیهای خودشان نیز ممانعت مینمودند و به یارانش میفرمودند: بدیها و خطاهایتان را برای من بازگو نکنید؛ زیرا دوست دارم با قلبی آسوده و عاری از هر کدورتی نزد شما بیایم (مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۱۶، ص ۲۳)
پیامبرص براساس مضمون آیه «فَمَهِّلِ الْکَافِرِینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیْدًا»(طارق، ۱۷)؛ به کافران مهلت جبران خطا میداد و براساس آیه: «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ»(اعراف، ۱۹۹)، با خطاکاران مدارا میکرد و عذرشان را میپذیرفت و آنان را به نیکیها دعوت مینمود. ایشان با یاران و حتی مخالفان خود، رفتاری مبتنی بر جذب و اصلاح داشت و با تقویت روح اعتماد و آرامش در میان آنان، صلح و دوستی را گسترش میداد و کینه، دشمنی و فتنهها را دفع میکرد.
گشاده رویی و خوشرویی آن حضرت با مردم به گونهای حمایتگرانه و ابهامزدا بود که مخاطب را به گفت وگو ترغیب میکرد، به نحوی که مخاطب ایشان هیچ احساس توبیخ، بازخواست و گناهی نمیکرد و بدون هیچ ترس و واهمهای، به بیان خواستههای خود میپرداخت (محمدی، ۱۳۸۸، ص ۷۴).
ب. خوشبینی و مثبت اندیشی
پیامبر خداص نگرشی خوشبینانه و مثبت به رفتار و گفتار دیگران داشتند تا جایی که منافقان پیامبر خـداص او را مذمت میکردند و او را انسانی خوشباور و دهنبین میدانستند: «وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ»(توبه، ۶۱). آنان در حقیقت یکی از نقاط قوت پیامبرص را به عنوان نقطه ضعف نشان میدادند و از این واقعیت غافل بودند که یک رهبر محبوب باید نهایت لطف و محبت را نسبت به افراد نشان دهد و عذرهای آنان را بپذیرد و درباره عیوب آنان پرده دری نکند. (مکارم شیرازی، ۱۳۸۳، ج ۸، ص ۱۵).
آموزههایی همچون امیدواری به خیر و رحمت، حسن ظن نسبت به رفتار دیگران، انتظار رحمت الهی و توکل بر خدا در مکتب پیامبر از همه عواملی که ممکن بود این روحیه مثبت گرایی را خدشه دار کند، پرهیز داشت و به همین سبب، از افکار منفی و نا امیدکننده بیزار بود و تفأل به خیر و خوبی را تحسین میکرد (ابن ابی الحدید، ۱۴۰۴، ج ۱۹، ص ۳۷۴). فهم این روحیـه امیدواری و خوشبینی از سوی اطرافیان پیامبر اسلامص موجب شده بود که آنان بدون واهمه و با خاطری آسوده با وی معاشرت کنند و پیامبراسلامص میدانستند خطاها و رفتارهای ناپسند گذشته آنان مانعی برای بخشندگی و خوشرفتاری پیامبرص ایجاد نخواهد کرد.
ج. مدارا و مهرورزی
تعاملات اجتماعی پیامبرص توأم با رفق و مدارا بود و افراد با عقاید مختلف تحت تأثیر رفتار تعاملات اجتماعی پیامبرص صمیمی ایشان قرار میگرفتند، چنانکه خداوند همین برخورد صمیمی را از عوامل موفقیت ایشان میداند و میفرماید: «فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ؛ (آل عمران، ۱۵۹)؛ به برکت رحمت الهی، در برابر مردم نرم و مهربان شدی و اگر خشن و سنگ دل بودی، از اطراف تو پراکنده میشدند؛ پس آنان را ببخش و برایشان طلب آمرزش کن».امام علیع نیز در تأیید این شیوه رفتاری میفرماید: آن حضرت به هرکسی – کوچک و بزرگ – سلام میکرد (نوری، ۱۴۰۸، ج ۸، ص ۳۶۴؛ طربسی، ۱۳۷۰، ص ۱۶) و هیچگاه نشد که ایشان با کسی دست بدهد و زودتر از طرف مقابل، دست خود را از دست او بیرون بکشد (کلینی، ۱۳۶۵، ج ۲، ص ۱۸۲).
د. تغییر نام افراد و مکانها
یکی از شگردهای قابل تأمل پیامبرص برای شخصیت بخشی به افراد این بود که هرگاه به نام زشت و کریه اشخاص برخورد میکردند، شخصاً نام آن افراد را تغییر میدادند؛ برای نمونه، عبدالشمس را به عبدالله، عبدالشر را به عبدالخیر، قلیل را به کثیر، اسود را به ابیض، عاصیه را به جمیله، زیدالخیل را به زیدالخیر و عاص را به عیُبدالله تغییر میدادند (متقی هندی، ۱۴۰۱، ج ۱، ص۲۳۰؛ ج ،۱۶ ص ۵۹۰ و ۵۹۶؛ ج ۱۱، ص ۵۷۹). همین مسئله ساده موجب شد تا این افراد از رفتار ناشایست و ناهنجار گذشته خود دست بردارند و به مرور خود را با شخصیت و هویت جدید وفق دهند.
همچنین تغییر اسامی قبایل و مکانها موجب فراموشی خاطرات دوران جهالت و بازسازی رفتار و ساختار متناسب با هویت اسلامی شد؛ چون فرهنگ و تفکر افراد به نام شهر و قبیله آنان گره خورده بود و برای جدا کردن آنان از تفکرات دوران جاهلی لازم بود تا نام و عنوان قبیله و شهرها تغییر یابد؛ به همین سبب، شهر «یثربم به نطیبهم تغییر کرد و پیامبرص به شدت از تکرار نام یثرب جلوگیری میکردند (واعظ خرگوشی، ۱۳۶۱، ص ۴۲۵). ایشان، واژه «انصار»« را جایگزین اوس و خزرج کردند تا خاطرات جنگهای طولانی فراموش شود و آوارگانی را که از مکه وارد مدینه میشدند، «مهاجر» نامید (مقدسی، ۱۳۷۴، ص ۶۱۷).
- نتیجه گیری
ترسیم انسان در قرآن کریم بسیار جامع و کامل است، به طوریکه همه ساحتهای وجودی انسان مورد توجه آموزههای وحیانی قرآن است. آفرینش انسان هدفمند و در هماهنگی کامل با غایت هستی است. کرامت ذاتی و داشتن اراده و اختیار، داشتن آزادی و برخورداری از حقوق و تکالیف عادلانه از دیگر ویژگیهای اوست. انسانها، به عنوان موجودات اجتماعی، باوجود اشتراکات بسیار در نوع استعدادها و عواطف و علائق طبیعی، فطرت الهی، بهرهمندی از عقل و اراده و اختیار، با ویژگیهای متفاوت جسمی، فکری و رفتاری آفریده شدهاند و در عین برخورداری از قابلیتها و استعدادهای فراوان، انواع محدودیتها و نقاط ضعف را دارند.
ایجاد روابط اجتماعی نبوی مبتنی بر آموزههای قرآنی و توصیف و ترسیم سیمای انسان در قرآن است که با نگاه جامع، همه نیازها و تواناییهای انسان را مورد توجه قرار داده است؛ بنابراین، نگاه پیامبرص به انسان بر اساس همان آموزههای وحیانی بوده است و در مدیریت جامعه انسانی، اصول و قواعدی را که مبتنی بر مبانی انسانشناختی قرآن کریم است، در عرصه عمل پیاده کردند. در نگاه حاکمیتی پیامبر اکرم افزون بر بُعد دنیوی و و ساحت جسمانی و نیازهای مادی و اقتصادی انسان، به بعد معنوی و ساحت اعتقادی و عبادی و همچنین بعد روانشناختی و عاطفی انسان نیز توجه خاص شده است. در این نوع حکومت، حیات دنیوی انسان زمینه ساخت هویت انسانی بشر و مسیری برای تعالی معنوی وی است.
الگوی مفهومی این نوع از مدیریت به صورت نمودار شماره یک قابل نمایش است. مطابق این الگوی مفهومی، شیوههای تعاملی پیامبرص بر انسانشناسی قرآن و توسیف و ترسیمی که قرآن از سیمای وجودی انسان ارائه داده، مبتنی است.
نمودار شماره ۱:الگوی تعامل اجتماعی پیامبرص برمبنای انسانشناسی و سیره تربیتی آن حضرت
در تعاملات اجتماعی مبتنی بر آموزههای قرآنی و سیره نبوی سعی میشود از هر فرصتی برای تعالی معنوی افراد جامعه استفاده گردد و هیچگاه عزت انسانی و ارزشهای اسلامی فدای سود و کار بیشتر نمیشود. حفظ و گسترش ارتباطات مردمی، احسان در روابط اجتماعی، حفظ وحدت، برابری در مقابل قانون و رعایت حقوق یکدیگر، جذب و آموزش نیروها و افزایش کارایی، صداقت و یکرنگی، همنشینی با مردم و حضور در متن جامعه، تکریم و هویتبخشی ازجمله شیوههای رفتاری پیامبرص برای ایجاد ارتباطات سالم اجتماعی است. پیامبر اکرمص روشهایی همچون عیب پوشی و فرصت دادن به خطاکاران، خوشبینی و مثبت اندیشی، مدارا و مهرورزی و تغییر نام برای تکریم جایگاه انسانی و همچنین هویتبخشی به افراد بهره گرفتهاند.
استخراج شیوههای رفتاری و اصول مدیریتی ائمه اطهارع و هدایتگران راستین بشریت و عالمترین افراد به حقایق انسان، جامعه و عامل ملک و ملکوت، با مقایسه شرایط متفاوت اجتماعی، سیاسی هریک از آن بزرگواران از پیشنهادهای این تحقیق است.
منابع
- قرآن کریم.
- ابطحی، سید حسین؛ مدیریت منابع انسانی؛ تهران،: نرش پیام نور، ۱۳۷۷ ش.
- ابنابیالحدید معتزلی؛ شرح نهجالبلاغه؛ قم:، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ ق.
- احمری، حسین؛ «رابطه عقل و دین»؛ هیفقه و تاریخ تمدن، شماره ،۱۸ .۱۳۸۷.
- پاینده، ابوالقاسم؛ نهجالفصاحه؛ چاپ چهارم، تهران:، ۱۳۸۲ ش.
- جعفریان، رسول؛ پژوهشی در سیره نبوی؛ قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۵ ش.
- جوان آراسته، حسین؛ «کارکرد مسجد در حکومت نبوى»؛ حکومت اسلامی، شماره ۴۳ .۱۳۸۶ ش.
- حر عاملی، محمدبنحسن؛ وسائلالشیعه؛ قم، مؤسسه آلالبیت، ۱۴۰۹ ق.
- حسینیان مقدم، حسین؛ مناسبات مهاجرین و انصار در عصر نبوی؛ تهران: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۹ ش.
- دولابی، پرستو؛ «جایگاه مسجد و کانونهای فرهنگی در تمدن اسلامی»؛ معارف فقه علوی، شماره ۴، ۸۴-۶۹، ۱۳۹۶ش.
- رحمتی، محمدکاظم؛ «پژوهشهای سیره در مطالعات اسلامی»؛ کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره ۶۱و ۶۲، ۱۳۸۱ ش.
- رضی، محمدبنحسین؛ نهجالبلاغه؛ به کوشش صبحى صالح؛ قم: دفتر نشر اسلامى، ۱۴۱۴ ق.
- ریاضی نیا، قاسم؛ برنامهریزی نیروی انسانی؛ تبریز: دانشگاه تبریز، ۱۳۹۱ ش.
- صباغیان، علی؛ پیروزفر، سهیلا؛ گوهری، مصطفی؛ «نحوه تعامل رسول خداص با منافقان مدینه»، تاریخ و فرهنگ، دوره ۴۹، شماره ۱، ص۱۰۳، ۱۳۹۶ ش.
- طباطبایی، سید محمدحسین؛ سننالنبی؛ ترجمه حامد رحمت کاشانی؛ تهران: پیام عدالت، ۱۳۸۵ ش.
- ـــــــــــــــــــــــــ؛ المیزان فی تفسیرالقرآن؛ قم: دفتر انتشارات اسلامى، ۱۴۱۷ ق.
- طبرسی، حسنبنفضل؛ مکارمالأخلاق؛ چاپ چهارم، قم: شریف رضی، ۱۴۱۲ ق.
- علیانسب، سید حسین، «شیوه پیامبر اکرمص در مدیریت روانی جامعه اسلامی»؛ مطالعات اسلام و روانشناسی، سال نهم، شماره ۱۶، ۱۳۹۴ ش.
- فیض کاشانی، ملامحسن؛ الوافی؛ مصحح ضیاءالدین حسینى اصفهانی؛ تهران: کتابخانه امیرالمؤمنین، ۱۴۰۶ ق.
- کلانتری، الیاس؛ « تجلی رحمت پیامبرص در جنگها»؛ بینات، شماره ۵۲، ۱۳۸۵ ش.
- کلینی، محمدبنیعقوب؛ الکافی؛ تهران:، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ش.
- گراوند، مجتبی؛ «بررسی برخی رفتارهای حاکم بر جزیرهالعرب پیش از اسلام»؛ تاریخ نو، شماره ۲، ۱۳۹۰ ش.
- مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران؛ تهران، دبیرخانه شورای عالی آموزش و پرورش. ۱۳۹۰ ش.
- متقی هندی، علاءالدین علی؛ کنزالعمال فی سنن ألاقوال و ألافعال؛ بیجا: مؤسسهالرساله، ۱۴۰۱ ق.
- مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار؛ بیروت: داراالحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق.
- محمدی، کریمخان؛ «تحلیلی بر سیره ارتباطات میان فردی پیامبراکرم ص»، تاریخ اسلام، شماره ۳۷، ۱۳۸۸ش.
- مطهری، مرتضی؛ حکمتها و اندرزها؛ تهران: صدرا، .۱۳۸۴.
- ———–؛ سیری در سیره نبوی؛ تهران: صدرا، ۱۳۸۱.
- مقدسى، مطهربنطاهر؛ «آفرینش و تاریخ»؛ ترجمه محمدرضا شفیعى کدکنى؛ تهران: آگه، ۱۳۷۴ ش.
- مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۳ ش.
- مهدوی فخر، زهرا؛ کریمی نیا، محمدمهدی؛ انصاری مقدم، مجتبی؛ «رفتارشناسی پیامبر اکرمص در تعاملات اجتماعی با یهودیان مدینه»؛ پژوهش و مطالعات علوم اسلامی، شماره ۲۵، ۱۴۰۰ ش.
- نوری، میرزا حسین؛ مستدرکالوسائل؛ قم: مؤسسه آلالبیت، ۱۴۰۸ ق.
- واعظ خرگوشی، ابوسعید؛ شرفالنبى؛ تحقیق محمد روشن؛ تهران: بابک، ۱۳۶۱ ش.
- هدایت پناه، محمدرضا؛ «جایگاه پیمان برادری در حکومت نبوی»؛ کتاب ماه تاریخ و جغرافیا؛ شماره ۶۱ و ۶۲، ۱۳۸۱ ش.
- یزدان پناه، صادق و احسانی، امیر؛ «بررسی تطبیقی راهبردهای تغییر در عصر پیامبر اسلام معاصر»؛ مدیریت اسلامی؛ سال ۲۷، شماره ۴، ۱۳۹۸ ش.