بسماللهالرحمنالرحیم
تشویق به علم اندوزی در سیره و گفتار پیامبر(ص)
نویسنده: سید علی اکبر حسینی
منبع: دانشنامه پژوهه
علم در لغت به معنای دانستن و نقیض آن کلمه جهل عنوان شده است،۱ در مفردات آمده علم دریافتن حقیقت شیء است.۲
حقیقت دانش نوری است که در پرتو آن، انسان، جهان را آنگونه که هست میبیند و جایگاه خود را در هستی مییابد، نور دانش مراتبی دارد که بالاترین آن نه تنها انسان را با راه تکامل خود آشنا میکند؛ بلکه او را در این مسیر حرکت میدهد و به مقصد اعلای انسانیت میرساند، از این روی علم و علمآموزی در سیره معصومین(ع) بخصوص سیرهه نبیاکرم(ص) بسیار مورد تأکید قرار گرفته و از آن به شایستگی تجلیل شده است.
تشویق پیامبر(ص) به علم آموزی
در احادیث مأثور از رسولاکرم(ص) موارد بسیاری در تجلیل از علم و فضیلت علماء یافت میشود که ذیلاً به نمونههایی از آن اشاره میشود:
- طلب علم
رسولخدا(ص) فرمودند: «طلب علم در نزد خدا از نماز و روزه و حج در راه خدا برتر است».۳ ایشان همچنین فرمودند: «یک ساعت علماندوزی بهتر از عبادت در دل شب است و یک روز علماندوزی بهتر از سه ماه روزه داری است».۴ پیامبرخدا(ص) طلب علم را بر هر زن و مرد مسلمانی واجب دانسته۵ آن را کفاره گناهان گذشته شخص معرفی کردهاند،۶ ایشان میفرمودند: «ملائکه بالهای خود را برای طالب علم پهن میکنند».۷
- فضیلت علما
رسولخدا(ص) علماء را امینان خدا،۸ وارثان انبیاء۹ و نزدیکترین افراد به پیامبران معرفی کردهاند۱۰ و مسلمانان را به تعظیم و تکریم علماء توصیه میکردند و میفرمودند: «دانشمندان را گرامی بدارید؛ چرا که آنان وارثان انبیایند؛ پس هر که آنان را گرامی بدارد، خدا و پیامبرش را گرامی داشته است».۱۱ ایشان نگریستن به چهره عالم را عبادت عنوان کرده،۱۲ مدادشان را افضل از خون شهدا دانستند.۱۳
رسولخدا(ص) فضل عالم بر غیر خودش را مانند فضیلت پیامبر(ص) بر امتش معرفی کردهاند۱۴ و آنان را به مثابه ستارگان آسمان قلمداد کردند که در تاریکیهای خشکی و دریا، به کمک آنها راه را مییابند و همینکه ستارگان ناپیدا شدند، ممکن است، هدایتیافتگان نیز راه را گم کنند.۱۵
حقیقت علم از نظر رسولخدا(ص)
حقیقت علم و معرفت نوری است که انواع علوم و معارف رسمی بشر را که پوسته دانش محسوب میشوند، در جهت بهروزی و تکامل انسان قرار میدهد. خطر بزرگی که امروز جامعه بشر را تهدید میکند، این است که پوسته علم و معرفت رشد کرده؛ اما با جدا شدن از مغز و حقیقت آن جهت و فلسفه واقعی خود را از دست میدهند و از اینرو در مسیر انحطاط انسان به کار گرفته میشوند. رسولخدا(ص) با توجه به این حقیقت علومی را شایسته فراگیری و آموختن میدانستند که آموختنش موجب تقرب به خدا و بیرغبتی به دنیا گردد، ایشان میفرمودند: «مَنِ ازدادَ فی العِلمِ رُشدا فلَم یَزدَدْ فِی الدّنیا زُهدا، لَم یَزدَدْ مِنَ اللّهِ إلاّ بُعدا؛۱۶ هر کس بر دانشش افزوده شود و بیرغبتی او به دنیا افزایش نیابد، دوریاش از خدا بیشتر خواهد شد». این چنین علمی از نظر رسولخدا(ص) از حضور در تشییع جنازه مؤمن بهتر و از قرائت کل قرآن والاتر است.۱۷
در نظر ایشان علمی نافع و سودمند است که موجبات کمال فرد را فراهم آورد، نه علمی که دانستن یا ندانستنش سود و زیانی برای فرد نداشته باشد، چنانچه که نقل شده، روزی پیامبر(ص) وارد مسجد شد، دیدند عدهای دور مردی جمع شدهاند، فرمود: «چه خبر است؟»، گفتند: «مردی است بسیار دانا» فرمودند: «به چه چیز؟» گفتند: «به نسبهای مردم و ایام جاهلیت و اشعار آنها»، رسولخدا(ص) فرمودند: «دانشی است که سودی نمیبخشد و ندانستنش زیانی نمیرساند».۱۸
از نظر نبیاکرم(ص) علم باید در راه سعادت و بهروزی شخص به کار گرفته شود، ایشان آن علمی که به منظور به دست آوردن منافع مادی حاصل شود، آن علمی نمیداند که در آخرت دستگیر فرد شود و سعادت او را تضمین کند: «مَن طَلَبَ العِلمَ یُریدُ بِهِ حَرْثَ الدُّنْیا لَم یَنَل حَرْثُ الْآخِرَهِ».۱۹
رسولخدا(ص) ضمن خطبهای قرّاء هدف از علم و علمآموزی را چنین بیان فرمودند:
«طلب علم بر هر مسلمانی واجب است، پس آن را در جایگاهش طلب کنید و از اهلش بگیرید، به درستی که علم تعلیم دادنش در راه خدا نیکی است و طلبش عبادت است و مباحثه در آن تسبیح است و عمل به آن جهاد و آموزشش به کسی که آن را نمیداند، صدقه است و بذل آن به اهلش مایه نزدیکی به خداست؛ چرا که دانش نشان دهنده حلال و حرام است و به جویندهاش راه بهشت را مینمایاند و در وحشت مونس است و در تنهایی همراه و در خوشی و ناخوشی راهنماست و سلاحی بر ضد دشمنان است و زیوری برای همدلان خداوند کسانی را با آن برمیافروزد و پیشوایان خیر و نیکی قرارشان میدهد که دیگران به ایشان اقتدامیکنند و بر اعمالشان مینگرند و از آثارشان اقتباس میشود و فرشتگان به دوستی با آنها رغبت میورزند و با بالهایشان آنها را در نماز لمس میکنند و هر چیزی حتی ماهیان و جانوران دریاها و درندگان و چهارپایان خشکی برای آنها آمرزش میطلبند؛ چرا که دانش حیات دلها و روشنایی دیدگان در برابر نابینایی و توانایی پیکرها در برابر ناتوانی است، خدا حاملان دانش را به جایگاههای برگزیدگان میرساند و مجالس نیکان را در دنیا و آخرت ارزانیشان میدارد، با دانش خداوند اطاعت و پرستیده میشود و با دانش است که خدا شناخته میگردد و یگانه دانسته میشود و با دانش است که پیوند میان خویشاوندان انجام میگیرد و حلال و حرام شناخته میشود، دانش پیشوای عمل است و عمل پیرو آن خداوند آن را به نیکبختان الهام میکند و تیرهبختان را از آن محروم میدارد».۲۰
تشویق به آموزش علم
رسولخدا(ص) آموزش علم را امری پسندیده معرفی نموده و از کتمان علم بر حذر میداشتند، ایشان نشر و آموزش علوم را بهترین صدقات بیان کردند و فرمودند: «مردم صدقهای همچون نشر دانش ندادهاند».۲۱ همچنین فرمودند: «هرکه علمی بیاموزد و دیگران از علم او استفاده کنند، همپای ثواب آن شخص به این عالم ثواب میدهند و هرکس علم را از اهلش مخفی نگه دارد، این علم روز قیامت افساری از آتش میشود و بر صورت آن عالم مینشیند».۲۲ ایشان سپردن دانش به نااهل را عامل تباهی آن علم معرفی فرمودند۲۳ و مسلمانان را به نوشتن علوم و دانستههایشان تشویق میکردند و میفرمودند: «مؤمن هرگاه بمیرد و یک ورق از او به جای ماند که علمی بر آن نوشته شده باشد، آن ورقه در روز قیامت بین او و بین آتش حائل میشود و خدا برای هر حرفی که بر آن کاغذ نوشته، شهری که هفت برابر زمین است، وسیعتر از دنیاست به او عطا میکند».۲۴
نهضت علمی پیامبراکرم(ص) و نقش آن در پیشرفت علمی مسلمانان
راه و رسم پیامبر(ص) در تمام دوران رسالتش گویای تلاش آن حضرت در امر علمآموزی و خردورزی مسلمانان است. رسولخدا(ص) با تأکید فراوان همگان را به فراگیری دانش فرا میخواندند. ایشان(ص) بر آموزش بخصوص آموزش دینی اهتمام بسیار میورزیدند، به طوری که میتوان سخنان مکرر رسولخدا(ص) درباره آموختن و آموزش دادن کتاب خدا و تلاشهای علمی پیوسته را از جلوههای نهضت علمی نبیاکرم(ص) دانست. از اینرو از همان ابتدای بعثت آموزش دین به عنوان اساس کار آموزشی مسلمانان قرار گرفته بود.۲۵
ایشان پس از هجرت از مسجد به عنوان پایگاهی برای آموزش در کنار سایر امورات سیاسی، نظامی، و اداری بهره بردند. مسجد در زمان رسولخدا(ص) تنها مرکز پرستش نبود؛ بلکه همه گونه تعلیمات دینی و علمی حتی امور مربوط به خواندن و نوشتن در آنجا انجام میگرفت. شاید یکی از اسرار اجتماع امور دینی و تعلیمی در مسجد از سوی حضرت(ص) این بود که رهبر عالیقدر اسلام میخواست عملاً نشان بدهد که علم و ایمان با یکدیگر توأم و همراهند و هرکجا که مرکز ایمان باشد، باید مرکز علم و دانش نیز باشد.
در مدینه پیامبر(ص) نشانی از تبعیض در امر آموزش و محروم کردن استعدادها از فراگیری دانش نبود. این حرکت همگانی در تحصیل علم در اوضاع و احوالی عینیت مییافت که دیدگاههای طبقاتی در فراگیری علم در جهان به شدت حاکم بود و دانش مختص توانگران و ثروتمندان بود و محرومان و ناتوانان در کنار آن همه نامردی و ستمگری از فراگیری دانش نیز محروم بودند.
در نهضت علمیای که رسولخدا(ص) در مدینه به پا نموده بود، حتی زنان مدینه هم بیبهره نبودند، از شفا امسلمیان بن ابیحثمه نقل شده که پس از آن که به عدهای از زنان مدینه خواندن و نوشتن آموخته بود، پیامبر(ص) به وی دستور فرمود که به برخی از زنان از جمله حفصه قرآن بیاموزد.۲۶
به فرمان پیامبر(ص) عبدالله بنسعید بنعاص در مدینه به مردم خواندن و نوشتن میآموخت.۲۷ از عباده بنصامت نیز نقل شده که میگفت: «من به جمعی از اصحاب صفه خواندن و نوشتن و قرآن میآموختم».۲۸
شور و اشتیاق علمآموزی به مرتبهای رسیده بود که ابوسعید خدری میگوید: رسولخدا(ص) وقتی مینشستند، موضوع صحبتشان فقه؛ یا یکی از آنان سورهای میخواند یا به کسی میگفتند، سورهای بخوان.۲۹
اهتمام رسولخدا(ص) به امر آموزش و پرورش به حدی بود که به مشرکانی که در جنگ بدر، به اسارت سپاه اسلام در آمده بودند و توان پرداخت فدیه آزادی خود را نداشتند، اعلام کردند که میتوانند با تعلیم خواندن و نوشتن به ده نفر از کودکان انصار آزاد شوند.۳۰ این عمل موجب شد که بسیاری از کودکان مسلمان خواندن و نوشتن بیاموزند که زید بن ثابت در زمره آنان خواندن و نوشتن آموخت.۳۱
در مسجد مدینه حلقات درس و بحث تشکیل میشد، آن حضرت یا خود آنها را برگزار میکرد و یا در جمع شرکت میفرمود و مردم را به پیوند به این حلقات تشویق میکرد، اصحاب بعد از نماز حلقهحلقه دور حضرت یا دور هم مینشستند و قرآن میخواندند و واجبات و مستحبات دین میآموختند.۳۲ این جلسات در مسجد مدینه به قدری جالب بود که نمایندگان قبیله ثقیف از دیدن این منظره سخت تکان خوردند و از کوشش مسلمانان در فراگیری احکام و معارف انگشت تعجب به دندان گرفتند.۳۳
از عبدالله بن عمروعاص روایت شده که روزی پیامبراکرم(ص) در مسجد خود بر دو مجلس گذشت فرمود: «هر دو خوب است و یکی بهتر است چرا که آنان دعا میکنند و خدا را میخوانند، اگر خدا بخواهد بر ایشان عطا میکند و اگر بخواهد منع میکند؛ اما اینان علم دین میآموزند و به جاهل میآموزانند و من معلّم مبعوث شدهام». پس حضرت در حلقه اهل علم نشست.۳۴
اشاعه علم و دانش تنها محدود و مختص به مدینه نبود، توجه و تلاش رسولخدا(ص) بر این بود که علم و دانش را در همه مناطق و سرزمینها بسط و نشر دهند؛ از اینرو به فرستادگانی که به مناطق مختلف گسیل میداشتند، توصیه و تأکید میکردند که در نشر و بسط دانش، بخصوص علوم دینی بکوشند. ایشان به معاذ بنجبل هنگامی که او را به سوی یمن میفرستاد فرمود: «ای معاذ به آنان کتاب خدا بیاموز و آنها را به اخلاق نیکو تربیت کن… پس آموزگاران را در میان آنها بپراکن».۳۵
خاتمه
اندکی بعد نهضت علمیای که رسولخدا(ص) به پا نموده بود، ثمر داد اصحاب رسولخدا(ص) با استفاده از محضر پر بار علمی آن حضرت توانستند، شاگردانی را تربیت کنند که بسیاری از آنها پیشرفت علمی مسلمانان را رقم زدند که از جمله این افراد میتوان به ابو الاسود دوئلی، ابنعباس و…. اشاره کرد.
منابع:
- ابن منظور؛ لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴، ج۱۲، ص۴۱۷ و فراهیدی، خلیل بن
احمد؛ کتاب العین، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۲، ص۱۵۲.
- راغب اصفهانی؛ مفردات، دمشق- بیروت، دارالقلم- الدار الشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲، ص۵۸۰.
- المتقی الهندی؛ کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تحقیق شیخ بکری حیانی، تصحیح شیخ صفوه
السقا، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۹۸۹، ج۱۰، ص۱۳۴.
- سیوطی، جلال الدین؛ الجامع الصغیر، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۱، ج۲، ص۱۳۲ و کنزالعمال،
پیشین، ج۱۰، ص۱۳۱.
- کلینی؛اصول کافی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۲۸ و دیلمی، حسن بن ابی الحسن؛
اعلام الدین، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، ۱۴۰۸، ص۸۱ و دیلمی، حسن؛ارشاد القلوب، قم، انتشارات رضی، ۱۴۱۲، ج۱، ص۱۶۵.
- الجامع الصغیر، پیشین، ج۲، ص۶۲۱ و ابن ابی جمهور؛عوالی اللئالی، قم، انتشارات سیدالشهداء(ع)،
۱۴۰۵، ج۴، ص۷۴.
- عوالی اللئالی، پیشین، ج۴، ص۷۴.
- کنز العمال، پیشین، ج۱۰، ص۱۳۴.
- اصول کافی، پیشین، ج۱، ص۳۲ و شیخ صدوق؛ امالی، قم، کتابخانه اسلامیه، ۱۳۶۳ش، ص۶۰.
- کنزالعمال، پیشین، ج۱۰، ص۱۳۴.
- الجامع الصغیر، پیشین، ج۱، ص۲۱۲.
- عوالی اللئالی، پیشین، ج۴، ص۷۳ و ابن فهد حلی؛ عده الداعی، دار الکتاب الاسلامیه، ۱۴۰۷، ص۷۵.
- شیخ طوسی؛ امالی، قم، انتشارات دارالثقافه، ۱۴۱۴، امالی صدوق، پیشین، ص۵۲۱ و، ص۱۶۸ و شیخ
صدوق؛ من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳، ج۴، ص۳۹۸.
- الجامع الصغیر، پیشین، ج۲، ص۲۱۳.
- مسند ابن حنبل، بیروت، دار صادر، ج۳، ص۱۵۷، شهید ثانی؛ منیه المرید، قم، انتشارات دفتر تبلیغات،
۱۴۰۹، ص۱۰۴ و مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار، تهران، اسلامیه، ج۲، ص۲۵.
- اعلام الدین، پیشین، ص۸۱ و الجامع الصغیر، پیشین، ج۲، ص۵۴۶ و کنز العمال، پیشین، ج۱۰،
ص۱۹۳.
- شعیری، تاج الدین؛جامع الاخبار، قم، انتشارات رضی، ۱۳۶۳ش، ص۳۷.
- اصول کافی، پیشین، ج۱، ص۳۲ و امالی صدوق، پیشین، ص۲۶۷ و شیخ صدوق؛ معانی الاخبار، قم،
جامعه مدرسین، ۱۳۶۱ش، ص۱۴۱.
- ورام بن ابیفراس؛مجموعه ورام، قم، مکتبه الفقیه، ج۲، ص۱۱۵ و کراجکی، ابوالفتح؛ کنز الفوائد، قم،
دار الذخائر، ۱۴۱۰، ج۲، ص۱۰۸.
- ارشاد القلوب، پیشین، ج۱، ص۱۶۵ و امالی طوسی، پیشین، ص۴۸۷.
- منیه المرید، پیشین، ص۱۰۵.
- علامه حلی؛ نهج الحق و کشف الصدق، مؤسسه دارالهجره، ۱۴۰۷، ص۳۷.
- الجامع الصغیر، پیشین، ج۱، ص۷ و کنز العمال، پیشین، ج۱، ص ۱۸۴.
- عاملی، شیخ حر؛ وسائل الشیعه، تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دار التراث العربی، ج۲۷،
ص۹۵ و امالی صدوق، پیشین، ص۳۷.
- فتال نیشابوری، محمد بن حسن؛ روضه الواعظین، قم، انتشارات رضی، ص۱۲ و جامع الاخبار،
ص۳۷.
- ابن عبد البر؛ استیعاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، ۱۹۹۲، ج۴،
ص۱۸۶۹ و بلاذری؛ فتوح البلدان، بیروت، دار مکتبه الهلال، ۱۹۸۸، ص۴۵۴.
- عسقلانی، ابن حجر؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵. ج۲،
ص۸۹ و ابن اثیر؛ اسدالغابه، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۹، ج۳، ص۱۵۸.
- اسد الغابه، پیشین، ج۳، ص۵۶.
- ابن سعد؛ طبقات الکبری، تحقیق محمد عبد القادر عطاء، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول،
۱۹۹۰، ج۲، ص۲۸۵.
- مقریزی، احمد بن علی؛امتاع الاسماع، تحقیق محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه،
چاپ اول، ۱۹۹۹، ج۱، ص۱۱۹ و ابن سعد؛ طبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۲، ص۱۶.
- همان.
- مسند ابی یعلی، تحقیق حسین سلیم اسد، دار المأمون للتراث، چاپ اول، ۱۹۸۸، ج۷، ص۱۲۹.
- سبحانی، جعفر؛ فروغ ابدیت، قم، بوستان کتاب، چاپ بیست و یکم، ۱۳۸۵ش، ص۴۴۰.
- الدارمی، عبدالله بن بهرام؛ سنن، مطبعه الاعتدال، دمشق، ۱۳۴۹، ج۱، ص۱۰۰ و سنن ابن ماجه، تحقیق
محمد فؤاد عبدالباقی، دارالفکر، ج۱، ص۸۳.
- حرانی، حسن بن شعبه؛ تحف العقول، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴، ص۲۵.