ترک صلۀ رحم از منظر رسول خدا(ص)

صلۀ ‌رحم در اصطلاح عبارت است از؛ به دیدار خویشاوندان رفتن و از آنان احوالپرسی کردن.۱ بنابراین معنای قطع صلۀ رحم عبارتست از؛ قطع رابطه با محارم و خویشاوندان.

6

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

ترک صلۀ رحم از منظر رسول خدا(ص)

نویسنده: هادی اکبری

منبع: دانش‌نامه پژوهه

صلۀ ‌رحم در اصطلاح عبارت است از؛ به دیدار خویشاوندان رفتن و از آنان احوالپرسی کردن.۱ بنابراین معنای قطع صلۀ رحم عبارتست از؛ قطع رابطه با محارم و خویشاوندان.

قطع رحم از منظر رسول‌خدا(ص)

به همان اندازه که دوستی و رابطه برقرار کردن با اقوام و خویشان و محبت به آنان مورد عنایت و تأکید رسول‌خدا(ص) بود، قطع رابطه با خویشان و دشمنی با آنان نیز به شدت مبغوض ایشان بود و رسول‌خدا(ص) به شدت مسلمانان را از قطع رابطه با خویشاوندان نهی می‌کردند. رسول‌خدا(ص) به همگان توصیه می‌فرمودند: رابطۀ خود را با فامیل و اقوام قطع نکنید، اگر چه آنان رابطۀ خود را با شما قطع کرده باشند؛ «لَا تَقْطَعْ رَحِمَکَ وَ إِنْ قَطَعَتْک؛۲ رابطۀ خود را با محارم و خویشانت قطع نکن، حتی اگر آنان با تو قطع ارتباط کرده باشند».

محرومیت از رحمت خداوند

از منظر پیامبر(ص)، ضرر و خسارت قطع کردن رابطه با خویشان نه تنها شامل کسی که قطع کنندۀ رابطه با اقوام است، می‌شود؛ بلکه گریبان‌گیر تمامی کسانی خواهد بود که با شخص قاطعِ رحم در ارتباط هستند و با او در یک منطقه زندگی می‌کنند. در همین راستا پیامبر(ص) می‌فرمایند:

«إنّ الملائکهَ لا تَنزِلُ على قَومٍ فیهِم قاطِعُ رَحِمٍ؛۳ ملائکۀ الهی در میان مردمی که در میان آنها قطع کنندۀ رابطه با خویشاوندان وجود داشته باشد نازل نخواهند شد».

قطع رابطه با خویشان نه تنها نعمت‌های دنیوی را از انسان سلب می‌کند، بلکه مانع فرود آمدن رحمت الهی شده و باعث می‌شود انسان از نعمت‌ها و رزق‌های معنوی این جهان نیز محروم گردد. به همین منظور رسول خاتم(ص) در فرمایشی ارزشمند می‌فرمایند:

«انَّ الرَّحْمَهَ لا تَنْزِلُ عَلی قَوْمٍ فیهِمْ قاطِعُ رَحِمٍ؛۴ رحمت و محبت خداوند بر مردمی که درمیان آن‌ها قطع کنندۀ رابطه با خویشان وجود داشته باشد نازل نخواهد شد».

محرومیت از بهشت

رفتار بر اساس موازین دینی و اخلاقی می‌تواند انسان را در هر دو جهان سعادتمند سازد و عمل بر خلاف احکام و دستورات دینی می‌تواند زندگی هر دو جهان انسان را تباه سازد؛ لذا هم رابطه برقرار کردن با خویشاوندان می‌تواند باعث سعادت انسان در دنیا و آخرت شود و هم قطع رابطه می‌تواند باعث شقاوت و بدبختی انسان در دنیا و آخرت گردد! آثار قطع صلۀ رحم نیز تنها مربوط به این دنیا نیست و آثار اصلی آن در جهان آخرت بروز خواهد کرد. از همین روست که رسول‌خدا(ص) در روایتی شریف می‌فرمایند:

«لاَ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ قَاطِعُ رَحِمٍ؛۵ کسی که با خویشاوندان خود قطع رابطه کند وارد بهشت نخواهد شد».

از منظر پیامبر(ص) قطع رحم گناهی بسیار بزرگ و در حدّ گناهانی همچون شرب خمر و سحر و جادوگری است. رسول‌خدا(ص) در این‌باره می‌فرمایند:

«ثَلَاثَهٌ لَا یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ مُدْمِنُ خَمْرٍ وَ مُدْمِنُ سِحْرٍ وَ قَاطِعُ رَحِم؛۶ سه گروه‌اند که وارد بهشت نخواهند شد؛ دائم الخمر، جادوگر و کسی که رابطۀ خود را با خویشاوندانش قطع نماید».

عقوبت در دنیا

از منظر پیامبر اسلام(ص)، قاطع رحم علاوه بر استحقاق عذاب در جهان آخرت، مستحق است که در این دنیا نیز مورد عقوبت و عذاب الهی واقع شود. برای همین کیفر و عواقب ترک صلۀ رحم نه تنها در جهان آخرت شامل قاطع رحم می‌شود، بلکه عقوبت و کیفر در این جهان نیز وجود دارد. رسول‌خدا(ص) در کلامی گرانبها به این مطلب اشاره کرده‌اند و قطع رحم را در کنار گناهان زشتی چون خیانت و دروغ قرار داده‌اند و در ادامه با اشاره به فضیلت انجام صلۀ رحم حتی از جانب فجّار می‌فرمایند:

«مَا مِنْ ذَنْبٍ أَجْدَرَ أَنْ یُعَجِّلَ اَللَّهُ تَعالی لِصَاحِبِهِ اَلْعُقُوبَهَ فِی اَلدُّنْیَا مَعَ مَا یدَّخَرَ لَهُ فِی اَلْآخِرَهِ مِنَ اقَطِیعَهِ اَلرَّحِمِ والخیانهِ، والکذبِ، وإنَّ أَعجلَ الطاعهِ ثوابًا لصلَهُ الرَّحِمِ، حتى إنَّ أهلَ البیتِ لیکونوا فجَرهً، فتنمو أموالُهم، ویکثُرُ عددُهم، إذا تواصَلوا؛۷ مرتکب گناهانی همچون قطع رحم و خیانت و دروغ مستحق آن است که علاوه بر عذاب شدن در جهان آخرت در این دنیا نیز گرفتار کیفر و عذاب الهی شود. ثواب و پاداش صلۀ رحم زودتر از همۀ اعمال خواهد رسید و حتی فجّار در صورتی که صلۀ رحم کنند اموالشان زیاد خواهد شد و تعدادشان فزونی خواهد گرفت».

کاهش عمر

همان‌گونه که رابطه برقرار کردن با اقوام و نزدیکان باعث طولانی شدن عمر است، دوری گزیدن از اقوام و نزدیکان و قطع کردن رابطه با آنان نیز باعث کاهش عمر و فرا رسیدن سریع‌تر مرگ کسی که قطع صلۀ رحم کرده است خواهد شد.

بر این اساس، رسول‌خدا(ص) در روایتی می‌‌فرمایند:

«إنّ المرءَ لَیَصِلُ رَحِمَهُ وما بَقِىَ مِن عُمُرِهِ إلاّ ثلاثهُ أیّامٍ فَیُنسِئُهُ اللّه ُ ثَلاثینَ سنهً ، وإنّ الرجُلَ لَیَقطَعُ الرَّحِمَ وقد بَقِىَ مِن عُمرِهِ ثَلاثونَ سَنَهً فَیُصَیِّرُهُ اللّه ُ إلی ثَلاثهِ أیّامٍ؛۸ همانا مردی با خویشان خود صلۀ رحم می‌کند و این عمل او در حالی است که از عمرش تنها سه روز باقی مانده است، پس خداوند متعال عمر او را به خاطر صلۀ رحم تا سی سال به تأخیر می‌اندازد. گاه نیز اتفاق می‌افتد که از عمر شخصی سی سال باقی مانده است؛ اما آن شخص از خویشان خود بریده و با آنها قطع رابطه نموده است و خداوند عمر او را به خاطر قطع رابطه با خویشاوندانش به سه روز کاهش می‌دهد».

قطع رحم در هیچ صورت

توصیۀ همیشگی پیامبر(ص) به مسلمانان این بود که همواره رابطۀ خود را با خویشان خود حفظ کنند و در هیچ حالتی از اقوام خود دوری نکنند حتی اگر اقوامشان در حق آنان بدی کنند و یا نیت سوئی دربارۀ آنان داشته باشند. در نقل‌ها آمده است که روزی مردی از مسلمانان خدمت رسول‌خدا(ص) رسید و به ایشان عرض کرد: «یا رسول‌الله! اقوام و خویشان من تصمیم گرفته‌اند به من حمله کنند و رابطه‌شان را با من ببرند و مرا دشنام گویند. آیا من حق دارم و می‌توانم به این خاطر رابطه‌ام را با خویشانم قطع کنم و از آنان دوری گزینم؟ رسول‌خدا(ص) در پاسخ او فرمودند: اگر چنین کنی در آن صورت خداوند با همگی شما رابطۀ خود را قطع خواهد نمود. آن مرد از پیامبر(ص) در مورد نوع برخورد با اقوامش درخواست راهنمایی نمود و رسول‌خدا (ص) در پاسخ او فرمودند: دوستی و ارتباط برقرار کن با هرکس که با تو قطع ارتباط کند و بخشش و عطا کن به هرکس که تو را از عطای خود محروم نماید و ببخش هرکس را که به تو ستم نماید. اگر چنین کردی خداوند تو را بر علیه آنان یاری خواهد کرد؛۹ رَجُلًا أَتَى النَّبِیَّ (ص) فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَهْلُ بَیْتِی أَبَوْا إِلَّا تَوَثُّباً عَلَیَّ وَ قَطِیعَهً لِی وَ شَتِیمَهً فَأَرْفُضُهُمْ؟ قَالَ: إِذاً یَرْفُضَکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً! قَالَ: فَکَیْفَ أَصْنَعُ؟ قَالَ: تَصِلُ مَنْ قَطَعَکَ وَ تُعْطِی مَنْ حَرَمَکَ وَ تَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَکَ فَإِنَّکَ إِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ کَانَ لَکَ مِنَ اللَّهِ عَلَیْهِمْ ظَهِیر».

منابع:

  1. انوری، حسن؛ فرهنگ بزرگ سخن، تهران، انتشارات سخن، چاپخانه مهارت ۱۳۸۱ (ه.ش)، چاپ اول،

ج۵،ص۴۷۶۲.

  1. کلینى، محمد بن یعقوب؛ الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه ۱۳۶۵(ه.ش) چاپ چهارم، ج۲،ص۳۴۷ و

راوندى‌، سید فضل الله؛ النوادر، قم‌، دار الکتاب، چاپ اول، ص۶.

  1. المزی، جمال الدین؛ تهذیب الکمال، تحقیق وضبط وتعلیق بشار عواد معروف، بیروت، مؤسسه الرساله

۱۴۰۸‌ه‌ق چاپ دوم، ج۱۱،ص۴۳۳ و الهیثمی، علی بن ابی‌بکر؛ مجمع الزوائد، بیروت، دار الکتب العلمیه ۱۴۰۸(ه‌.ق)، ج۸،ص۱۵۱ و المتقی الهندی؛ کنز العمال، تحقیق شیخ بکری حیانی و شیخ صفوه السقا، بیروت، مؤسسه الرساله ۱۴۰۹(ه.ق)، ج۳،ص۳۶۷.

  1. بخاری، محمد بن اسماعیل ؛ الأدب المفرد، بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیه۱۴۰۶(ه.‌ق) چاپ اول،ص۲۵

و فسوى، یعقوب بن سفیان؛ ‌المعرفه و التاریخ، تحقیق اکرم ضیاء العمرى، بیروت، مؤسسه الرساله ۱۴۰۱(ه.‌ق) چاپ دوم،ج۱،ص۲۶۵ و ابن عساکر، ابو القاسم على بن حسن؛ تاریخ مدینه دمشق‌، بیروت، دارالفکر ۱۴۱۵(ه.ق) ج۲۰،ص۱۶۷ و سیوطی، جلال الدین؛ الجامع الصغیر، بیروت، دارالفکر ۱۴۰۱(ه.‌ق) چاپ اول، ج۱،ص۳۰۵ و المتقی الهندی؛ کنز العمال، پیشین، ج۳،ص۳۶۷.

  1. الصنعانی، عبدالرزاق؛ المصنف، تحقیق حبیب الرحمن الأعظم، منشورات المجلس العلمی،ج۱۱،ص۱۷۴

و الأدب المفرد، پیشین، ص۲۵ و النیسابوری، مسلم بن الحجاج؛ صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، ج۸،ص۸ و السجستانی، سلیمان ابن الأشعث؛ سنن أبی داود، تحقیق و تعلیق سعید محمد اللحام، بیروت، دارالفکر ۱۴۱۰(ه.‌ق)، چاپ اول، ج۱،ص۳۸۲ و طوسی، محمد بن حسن؛ المبسوط، تحقیق تصحیح وتعلیق محمد الباقر البهبودی، المکتبه المرتضویه لإحیاء آثار الجعفریه، ج۳،ص۳۰۷.

  1. احمد بن حنبل؛ مسند، بیروت، دار صادر، ج۴،ص۳۹۹ و ابن حبان؛ صحیح، تحقیق شعیب الأرنؤوط،

بیروت، مؤسسه الرساله ۱۴۱۴(ه.‌ق)، چاپ دوم، ج۱۲،ص۱۶۵ و شیخ صدوق، محمد بن على؛ الخصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ۱۴۰۳(ه.ق)، ج۱،ص۱۷۹ و النیسابوری، حاکم؛ المستدرک، تحقیق یوسف عبد الرحمن المرعشلی، ج۴،ص۱۴۶.

  1. الأدب المفرد، پیشین، ۱۸ و سنن أبی داود، پیشین، ج۲،ص۴۵۶ و یعقوبى، احمد بن أبى یعقوب؛ تاریخ

الیعقوبى، بیروت ، دار صادر، بى تا، ج۲ص۱۰۷ (با نقل متفاوت) و فتال نیشابورى، محمد بن حسن؛ روضه الواعظین و بصیره المتعظین، قم، شریف رضی چاپ اول، ج۲،ص۳۸۸.

  1. عیاشى، محمد بن مسعود؛ تفسیر العیاشی، تهران، چاپخانه علمیه تهران‌۱۳۸۰ (ه‌.ق)،ج۲،ص۲۲۰ و کنز

العمال، پیشین، ج۳،ص۳۵۷.

  1. الکافی، پیشین، ج۲،ص۱۵۰ و ابوطالب، یحیى بن حسین؛ تیسیر المطالب فی أمالی أبی طالب، صنعاء،

مؤسسه امام زید بن على ۱۴۲۲(ه.ق)، چاپ اول، ص۴۲۲.

   

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.