بردباری در سیره نبوی

موضوع صبر و شکیبایی درباره پیامبر(ص)، پیرامون چهار محور قابل بررسی می‌باشد: دستور صبر به حضرت از طرف خداوند؛ صبوری در سیره آن حضرت و مواردی که ایشان در مقابل ناملایمات صبر کردند؛ دستور به صبر از طرف آن حضرت به مؤمنین برای صابر و شکیبا بودن ایشان؛ تبیین صبر، انواع و اقسام آن در کلام نبوی، که در این مقاله به این چهار محور می‌پردازیم.

32

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

بردباری در سیره نبوی

منبع: ویکی فقه

موضوع صبر و شکیبایی درباره پیامبر(ص)، پیرامون چهار محور قابل بررسی می‌باشد: دستور صبر به حضرت از طرف خداوند؛ صبوری در سیره آن حضرت و مواردی که ایشان در مقابل ناملایمات صبر کردند؛ دستور به صبر از طرف آن حضرت به مؤمنین برای صابر و شکیبا بودن ایشان؛ تبیین صبر، انواع و اقسام آن در کلام نبوی، که در این مقاله به این چهار محور می‌پردازیم.

صبر در لغت و اصطلاح

صبر‌ نام یک داروی تلخ۱ و به معنی خویشتن‌داری در سختی و تنگی است و در اصطلاح، یعنی شکیبائی و خودداری نفس بر آنچه که عقل و شرع حکم می‌کند و آن را می‌طلبد یا آنچه را که عقل و شرع، خودداری نفس از آن را اقتضاء می‌کند،۲ پس صبر و شکیبائی لفظ عامی است که معانی مختلفی را به شرح زیر در بردارد:
۱. اگر صبر و شکیبائی نفس برای مصیبتی باشد، واژه ‌صبر‌ به کار می‌رود نه چیز دیگر و ضدّش جزع و بی‌تابی است۳ که صبر حضرت رسول(ص) در زمان مواجهه با جسد مثله شده حضرت حمزه از این دست می‌باشد.
۲. اگر صبر در جنگ و محاربه باشد، شجاعت و پایداری نامیده می‌شود که ضدش ترس و جبن است،۴ که این نکته درباره پیامبر اکرم(ص) نیازی به توضیح و ایراد مثال ندارد.
۳. هرگاه صبر در کاری ملال‌آور و دلتنگ کننده باشد، ‌ظرفیت داشتن و دل‌دار بودن‌ نامیده می‌شود که ضدّش کم ظرفیتی و ضجر و دلتنگی است،۵ که در این رابطه می‌توان به خویشتن‌‌داری حضرت در برابر ناسزاگویان، بدخواهان و توطئه‌گران، که به دلیل دعوت پیامبر(ص) موقعیت خویش را در خطر می‌دیدند، اشاره نمود.
۴. و زمانی که صبر در خودداری از کلام و سخن گفتن باشد، کتمان نامیده می‌شود و ضدّش فاش کردن سخن و ناآرامی است.۶

  1. دعوت پیامبر(ص) به صبر

موضوع صبر و شکیبایی درباره پیامبر(ص)، پیرامون چهار محور قابل بررسی می‌باشد:
۱. دستور صبر و شکیبایی به آن حضرت از طرف باری‌تعالی؛
۲. صبوری و شکیبایی در سیره آن حضرت و مواردی که ایشان در مقابل ناملایمات صبر کردند؛
۳. دستور به صبر از طرف آن حضرت به مؤمنین برای صابر و شکیبا بودن ایشان؛
۴. تبیین صبر، انواع و اقسام آن در کلام نبوی.
اما پیرامون موضوع اول در این ‌باره آیات زیادی وجود دارد که حضرت را به صبوری و شکیبایی دعوت می‌کند که در ادامه ذکر می‌گردد:
خداوند باری‌تعالی در موارد متعددی که در قرآن از آن‌ها یاد می‌کند، پیامبرش را به صبر توصیه کردند که بیشتر این موارد پیرامون مشکلات و سختی‌هایی بود که بر اثر دعوت پیامبر(ص) و لجاجت کافران و کسانی که موقعیت خود را با این دین جدید در خطر می‌دیدند به وجود آمد؛ که این مسأله مشکلات فراوانی را برای آن حضرت ایجاد کرد که به یکی از مصادیق آن به صورت گذرا اشاره می‌کنم:
تهمت‌ها و گفتارهای ناسزای کفار و غیر آن‌ها روح و روان آن حضرت را سخت آزرده می‌ساخت که خداوند در قبال این مسأله به رسول گرامیش در قرآن می‌فرماید:
«اصْبرِعَلی‌ مَا یقُولُونَ؛۷و۸ در برابر آنچه می‌گویند شکیبا باش» (خداوند باری تعالی ۱۱ بار و با لفظ: «فاصبر» پیامبرش را به صبر دعوت می‌کند).
خداوند سبحان در آیات قبل از آیه پیش‌گفته و پس از این‌که تهمت‌های کفار (مثل اینکه دعوت به حق آن حضرت را دعوتی خود ساخته و دروغین خواندند و آن را وسیله و بهانه‌ای برای ریاست ایشان نامیدند و نیز گفتار آنان را که او (پیامبر) هیچ مزیت و برتری بر ما ندارد تا به خاطر آن اختصاص به رسالت و انذار بیابد و نیز این‌که آنان روز حساب و عذاب خدا، که بدان تهدید شدند، را مورد تمسخر قرار می‌دادند) را نقل و بیان فرمود، در این آیه شریفه پیامبر(ص) خود راامر به صبر می‌کند.

۲.۱- سبب حزن پیامبر(ص)

اساساً و بر طبق آیات و روایات مختلف، ناراحتی حضرت و حزن قلبی‌اش در سه مرحله اتفاق افتاده است که خداوند در همه این موارد، رسولش را امر به صبر می‌کند، که این مراحل به شرح زیر می‌باشد:

۲.۱.۱- نسبت ناروا

اول نسبت‌های ناروایی که به حضرت می‌دادند که باعث ناخرسندی ایشان می‌گردید؛ مثل آن‌که ایشان را ساحر و کذاب،۹.۱۰ مجنون،۱۱و۱۲ ریاست خواه و ریاست طلب۱۳ و مواردی از این دست می‌خواندند که خداوند در همه موارد یاد شده رسولش را به صبر توصیه می‌فرماید.

۲.۱.۲-تکذیب پیامبر(ص)

در مرحله بعد برخی از مردم آن حضرت را تکذیب کردند که این مطلب نیز آزردگی خاطر پیامبر(ص) را در پی داشت.«فَاِن کَذَّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَ رُسُلٌ مِّن قَبْلِک‌؛ پس (اگر این بهانه‌جویان،) تو را تکذیب کنند، (چیز تازه‌ای نیست) رسولان پیش از تو (نیز) تکذیب شدند».۱۴و۱۵ (در ترجمه آیات از ترجمه آیت‌الله مکارم شیرازی استفاده شده است).

۲.۱.۳- جسارت به پروردگار

اما در مرحله آخر، آنان موضوع را از حد گذرانده و به خداوند باری‌تعالی جسارت کردند که در اینجا پیامبر(ص) فرمود: من در برابر ناملایمات خود، خانواده و حیثیتم صبر کردم، ولی در برابر بدگویی به پروردگارم شکیبایی ندارم،۱۶و۱۷و۱۸ در اینجا بود که خداوند عزوجل این آیات را نازل فرمود که:
«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَ الْاَرْضَ وَ مَا بَینَهُمَا فیِ سِتَّهِ اَیامٍ وَ مَا مَسَّنَا مِن لُّغُوبٍ• فَاصْبرِعَلیَ‌ مَا یقُولُونَ وَ سَبِّحْ بحِمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوب؛۱۹و۲۰  ما آسمان‌ها و زمین و آنچه را در میان آن‌هاست در شش روز [شش دوران] آفریدیم، و هیچ‌گونه رنج و سختی به ما نرسید! (با این حال چگونه زنده کردن مُردگان برای ما مشکل است؟! ) • در برابر آنچه آن‌ها می‌گویند شکیبا باش، و پیش از طلوع آفتاب و پیش از غروب تسبیح و حمد پروردگارت را به جا آور».

۲.۲- راه‌کارهایی برای آرامش قلب پیامبر(ص)

راه‌کارها و توصیه‌های خداوند به پیامبرش برای دل‌داری دادن به او، ایجاد آرامش قلبی و بالابردن میزان صبوری حضرت نیز چند مورد است که به صورت خلاصه بدان‌ها اشاره می‌شود:

۲.۲.۱- تبیین عاقبت ظالمان

تبیین عاقبت ظالمان و تکذیب کنندگان از امم پیشین و بیان سنت الهی در این زمینه برای پیامبر(ص)؛ «فَاَخَذْنَهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فیِ الْیمّ‌ِ فَانظُرْ کَیفَ کَانَ عَاقِبَهُ الظَّلِمِین؛۲۱و۲۲ ما نیز او و لشکریانش را گرفتیم و به دریا افکندیم اکنون بنگر پایان کار ظالمان چگونه بود».

۲.۲.۲- امر به تسبیح خدا

دستور به خواندن نماز و تسبیح خداوند در هنگام ناراحتی؛ «وَ لَقَدْ نَعْلَمُ اَنَّکَ یضِیقُ صَدْرُکَ بِمَا یقُولُونَ• فَسَبِّحْ بحِمْدِ رَبِّکَ وَ کُن مِّنَ السَّاجِدِینَ• وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتیَ‌ یاْتِیکَ الْیقِین؛۲۳و۲۴و۲۵ ما می‌دانیم سینه‌ات از آنچه آن‌ها می‌گویند تنگ می‌شود (و تو را سخت ناراحت می‌کنند) • (برای دفع ناراحتی آنان) پروردگارت را تسبیح و حمد گو! و از سجده کنندگان باش! • و پروردگارت را عبادت کن تا یقین [مرگ] تو فرارسد».

۲.۲.۳- وضعیت پیامبران پیشین

بیان وضعیت مشابهی که پیامبران پیشین نیز با آن دست به گریبان بودند برای رسول اکرم(ص)، چرا که آن‌ها هم پیشتر، در چنین شرایطی مثل تکذیب و مواردی از این دست که برای پیامبر(‌ص) رخ داد، قرارگرفته بودند.«وَ لَقَدِ اسْتهُزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِک؛۲۶و۲۷ اگر تو را استهزاء کنند نگران نباش) پیامبران پیش از تو را (نیز) استهزاء کردند امّا سرانجام، آنچه را استهزاء می‌کردند دامان مسخره‌کنندگان را گرفت (و مجازات الهی آن‌ها را در هم کوبید)».

۲.۲.۴- ارائه الگوی عینی

ارائه الگوهای عینی۲۸ برای آن حضرت، از پیامبرانی که دچار سختی‌های مشابه مشکلات آن حضرت شدند و در برابر آن‌ها صبر کردند۲۹ که خداوند از این عده نام نه نفر از انبیای گرامی خود را ذکر کرده است.(که عبارتند از: ۱- داوود، ۲- سلیمان، ۳- ایوب، ۴- ابراهیم، ۵- اسحاق، ۶- یعقوب، ۷- اسماعیل، ۸- الیسع، ۹- ذوالکفل(ع)، که ابتدا نام داوود را آورده و به قسمتی از داستان‌های او اشاره می‌فرماید.۳۰و۳۱

  1. صبر در سیره پیامبر(ص)

اما درباره موضوع دوم یعنی صبر در سیره پیامبر(ص) موارد بسیاری از شکیبایی آن حضرت گزارش شده که در اینجا تنها به دو مورد از آن‌ها، به صورت گذرا اشاره می‌کنم:

۳.۱- اعتراض بر تقسیم غنائم

«‌لمّا کانَ یومَ حُنَین آثرَ النَبیُ صناساً اعطی الاقرعَ بنَ جابس مِائهً مِنَ الابل و اعطی عیینهَ مثلَ ذلکَ و اَعطی ناساً، فَقالَ رَجلٌ: ما اریدَ بِهذه القِسمَه وَجهَ اللّهِ، فَقلتُ لاَخبِرَنّ النّبیّ صفاَخبَرتُه، فَقالَ: «رَحمَ اللّه موسی قَد اُوذیَ بِاَکثر مِن هذا فَصَبَرَ؛۳۲و۳۳و۳۴ روایت شده است که در ایام جنگ حنین پیامبر اکرم(ص) بعضی از مردمان را [بر بعضی دیگر] ترجیح داد، به اقرع‌بن حابس صد شتر و به عیینه همچون آن داد و به مردمانی دیگر[هم] بخشید.
مردی گفت: در این تقسیم کردن خشنودی خداوند خواسته نشده است! من گفتم، قطعاً [این گفتار را] به رسول خدا(ص) خبر خواهم داد؛ پس به آن حضرت خبر دادم و ایشان فرمودند: «خداوند موسی را رحمت کند، بیشتر از این آزار دید و صبر کرد».
توضیح آن‌که در گفتار آن شخص، تلویحاً عدم رعایت عدالت از طرف پیامبر اکر (ص) وجود دارد و این مسأله موجب آزردگی آن حضرت گردید و جمله آخر پیامبر(ص) هم، حکایت از صبر ایشان و بایستگی آن دارد.

۳.۲- مشاهده جنازه حضرت حمزه

یکی دیگر از این موارد هم واقعه‌ای است که در جنگ احد رخ داد؛ که جنازه حضرت حمزه پس از پایان جنگ با وضع دلخراشی (جنازه ایشان مثله شده بود) یافت شد و زمانی که پیامبر اکرم(ص) بر جنازه ایشان حاضر و وضعیت وی را مشاهده نمود از شدت ناراحتی فرمود: «‌لَاُمَثِّلَنَّ بِسَبْعِینَ مِنْ قُرَیشٍ؛ یعنی هرآینه چنین کاری را با هفتاد نفر از قریش انجام خواهم داد»!
که در پی این گفتار حضرت، آیه شریفه زیر نازل شد که: «وَ اِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیرٌ لِلصَّابِرین‌؛۳۵ و هرگاه خواستید مجازات کنید، تنها به مقداری که به شما تعدّی شده کیفر دهید! و اگر شکیبایی کنید، این کار برای شکیبایان بهتر است». که در این هنگام حضرت فرمودند صبر می‌کنم.۳۶

  1. دستور به صبر از طرف پیامبر(ص)

اما درباره موضوع سوم، دستور پیامبر(ص) به مؤمنان برای صابر و شکیبا بودن رسول خدا(ص) فرمود:
«عَجَبا لِاَمرِ المُؤمِنِ اِنَّ اَمرَهُ کُلُّهُ لَهُ خَیرٌ وَ لَیسَ ذلکَ لِاَحَدٍ اِلّا لِلمُؤمِنِ؛ اِن اَصابَتهُ سَرّاءَ شَکَرَ فَکانَ خَیراً لَهُ وَ ان اَصابَتهُ ضَرّاءَ صَبَرَ فَکانَ خَیراً لَهُ؛۳۷  شگفتا از کار مؤمن، همه کارش خیر است، این [ویژگی] جز برای مؤمن حاصل نمی‌شود: اگر خوشی به او برسد، شکر می‌کند، که برایش خیر است و اگر سختی به او برسد، بردباری می‌کند و[این نیز] برایش خیر است.
شایان ذکر است که اینجا خبر (که می‌فرماید مؤمن این‌ چنین است) در مقام انشاء است، یعنی مؤمن بایستی این‌گونه باشد نه این‌که همیشه همه مؤمنین در این حالت به سر می‌برند!
۵. اقسام صبر در کلام نبوی(ص)

اما درباره موضوع چهارم (تبیین صبر و تقسیمات آن)، در این قسمت روایاتی از نبی مکرم اسلام(ص) نقل می‌شود که صبر را توصیف و جزای صابران را نیز ذکر نموده، در عین حال که انواع آن‌را هم تبیین کرده است. به این روایات توجه کنید:

۵.۱- جایگاه صبر

قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): «الصَّبْرُ مِنَ الْاِیمَانِ کَالرَّاْسِ مِنَ الْجَسَد»۳۸ رسول خدا(ص) در تبیین جایگاه صبر و اهمیت آن فرمود: «نسبت صبر با ایمان همچون نسبت سر با بدن است»

۵.۲- انواع صبر

همچنین آن حضرت در تبیین انواع صبر فرمودند: «الصَّبْرُ ثَلَاثَهٌ؛ صَبْرٌ عَلَی الْمُصِیبَهِ وَ صَبْرٌ عَلَی الطَّاعَهِ وَ صَبْرٌ عَلَی الْمَعْصِیه؛۳۹و۴۰ صبر سه گونه است: صبر بر مصیبت، صبر بر طاعت (پیروی از دستورات الاهی و انجام آن به نحو شایسته در عین رعایت بایستگی‌های آن) و صبر بر معصیت (انجام ندادن گناه و دوری از آن».

۵.۳- پاداش صبر

در ادامه همین روایت و در بیان جایگاه و پاداش صبر هم فرمودند: «…مَنْ صَبَرَ عَلَی الْمُصِیبَهِ حَتَّی یرُدَّهَا بِحُسْنِ الْعَزَاءِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ صَبْرَهٍ ثَلَاثَمِائَهِ دَرَجَهٍ مَا بَینَ کُلِّ دَرَجَهٍ اِلَی دَرَجَهٍ کَمَا بَینَ تُخُومِ الْاَرْضِ اِلَی عُلُوِّ الْعَرْشِ وَ مَنْ صَبَرَ عَلَی الطَّاعَهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ سِتَّمِائَهِ دَرَجَهٍ مَا بَینَ الدَّرَجَهِ اِلَی الدَّرَجَهِ کَمَا بَینَ تُخُومِ الْاَرْضِ اِلَی عُلُوِّ الْعَرْشِ وَ مَنْ صَبَرَ عَنِ الْمَعْصِیهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ تِسْعَمِائَهِ دَرَجَهٍ مَا بَینَ الدَّرَجَهِ اِلَی الدَّرَجَهِ کَمَا بَینَ تُخُومِ الْاَرْضِ اِلَی الْعَرْش؛۴۱و۴۲و۴۳و۴۴و۴۵ پس هرآن کس که بر مصیبت صبر کند تا آنجا که آن را با حسن عزایش پاسخ گوید، خداوند برایش سیصد درجه مقرر می‌کند که فاصله هردرجه تا درجه[دیگر] همچون فاصله بین آسمان تا زمین است و هرکس بر طاعت بردباری ورزد، خداوند برای او ششصد درجه مقرر می‌فرماید که فاصله [هر] درجه تا درجه [دیگر] همچون فاصله بین مرزهای زمین تا عرش است و کسی که از گناه صبر کند، خداوند برای او نهصد درجه مقرر می‌دارد که فاصله بین[هر] درجه تا درجه[دیگر] همچون فاصله بین حدود زمین تا منتهای عرش است».
همچنین حضرت فرمودند:«انَّ اللَّهَ عزّ‌و‌جلّ قالَ: اِذَا ابتَلَیتُ عَبدِی بِحَبیبَتیهِ فَصَبَرَ، عَوَّضتُهُ مِنهُما الجَنَّهَ؛۴۶ چون بنده‌ام را به دو چشمانش بیازمایم و صبر پیشه کند، در قبال[از دست رفتن]‌ دو چشمانش بهشت را به او می‌دهم».
در روایت دیگری آمده است که: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ حَاکِیاً عَنِ اللَّهِ تَعَالَی: اِذَا وَجَّهْتُ اِلَی عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِی مُصِیبَهً فِی بَدَنِهِ اَوْ مَالِهِ اَوْ وَلَدِهِ ثُمَّ اسْتَقْبَلَ ذَلِکَ بِصَبْرٍ جَمِیلٍ اسْتَحْییتُ مِنْهُ اَنْ اَنْصِبَ لَهُ مِیزَاناً اَوْ اَنْشُرَ لَهُ دِیوَان؛۴۷و۴۸و۴۹و۵۰و۵۱

پیامبر گرامی اسلام(ص) در حالی که این کلام را از خداوند باری‌تعالی نقل می‌کردند فرمودند: «خداوند فرموده: اگر بنده‌ای از بندگانم را دچار مصیبتی در بدنش یا مالش یا فرزندش گردانم و او [در مقابله و مواجهه با این مشکل] با صبری نیکو [یعنی با رضایت به خواست الاهی و عدم ناشکری و مواردی از این دست] از آن استقبال کند، من ابا دارم از این‌که برای وی میزانی برپاکنم یا دیوانی را [برای محاسبه اعمال وی] بگسترانم».
روایت دیگر: «مَنِ ابْتُلِی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ بِبَلَاءٍ وَ صَبَرَ عَلَیهِ کَانَ لَهُ مِثْلُ ثَوَابِ اَلْفِ شَهِید؛۵۲و۵۳و۵۴و۵۵  اگر یکی از مومنین دچار بلا و گرفتاری‌ای گردد و بر آن صبر کند [و بی‌تابی ننماید] اجری مانند اجر هزار شهید برای او خواهد بود».

  1. پانویس
  2. مصطفوی، حسن، ‌التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‌۶، ص۱۸۱‌، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، ۱۳۶۰ ش‌، چاپ اول.
  3. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن‌، ص۴۷۴، دارالعلم الدار الشامیه، دمشق بیروت‌، چاپ اول.
  4. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن‌، ص۴۷۴، دارالعلم الدار الشامیه، دمشق بیروت‌، چاپ اول.
  5. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن‌، ص۴۷۴، دارالعلم الدار الشامیه، دمشق بیروت‌، چاپ اول.
  6. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن‌، ص۴۷۴، دارالعلم الدار الشامیه، دمشق بیروت‌، چاپ اول.
  7. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن‌، ص۴۷۴، دارالعلم الدار الشامیه، دمشق بیروت‌، چاپ اول.
  8. ص/سوره۳۸، آیه۱۷.
  9. ق/سوره۵۰، آیه۳۹.
  10. ص/سوره۳۸، آیه۴.
  11. غافر/سوره۴۰، آیه۲۴.
  12. ذاریات/سوره۵۱، آیه۳۹.
  13. ذاریات/سوره۵۱، آیه۵۲.
  14. طباطبایی سید محمد حسین، ‌المیزان فی تفسیر القرآن‌، ج‌۱۷، ص۱۸۹، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‌، قم، ۱۴۱۷ ق‌، چاپ پنجم.
  15. آل عمران/سوره۳، آیه۱۸۴.
  16. انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۱.
  17. بحرانی، ‌سید‌هاشم، ‌حلیه الابرار فی احوال محمد و آله الاطهار، ج‌۱، ص۳۴۰، مؤسسه المعارف الاسلامیه، قم، ۱۴۱۱ ق‌، چاپ اول.
  18. طباطبایی، سید محمد حسین، ‌سنن النبی، ج‌۱، ص۱۰۸.
  19. عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه‌، تفسیر نور الثقلین‌، ج‌۵، ص۱۱۷‌، انتشارات اسماعیلیان‌، قم، ۱۴۱۵ ق‌، چاپ چهارم.
  20. ق/سوره۵۰، آیه۳۸.
  21. ق/سوره۵۰، آیه۳۹.
  22. قصص/سوره۲۸، آیه۴۰.
  23. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۵.
  24. حجر/سوره۱۵، آیه۹۷- ۹۹.
  25. طه/سوره۲۰، آیه۱۳۰.
  26. حاقه/سوره۶۹، آیه۵۲.
  27. انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۱.
  28. یونس/سوره۱۰، آیه۷۳.
  29. ص/سوره۳۸، آیه۱۷.
  30. طباطبایی سید محمد حسین، ‌المیزان فی تفسیر القرآن‌، ج‌۱۷، ص۱۸۹، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‌، قم، ۱۴۱۷ ق‌، چاپ پنجم.
  31. ص/سوره۳۸، آیات۳۰-۴۸.
  32. انبیاء/سوره۲۱، آیات۷۸-۹۰.
  33. خولی، محمد عبد العزیز، الادب النبوی، ‌ص۱۷۵، دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول.
  34. ابن اسحاق، محمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام تاریخ الاسلام بالرسوم‌، ج‌۲، ص۶۰۴، دار المعرفه، پاریس، چاپ اول.
  35. خرمشاهی، بهاءالدین، انصاری، مسعود، پیام پیامبر، ص۳۶۸، نشر منفرد، تهران، ۱۳۷۶ ش، چاپ اول.
  36. نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۶.
  37. طبرسی، فضل بن حسن، ‌اعلام الوری باعلام الهدی‌، ‌ص۱۸۳.
  38. عجباپاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحه مجموعه کلمات قصار حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، ص۵۶۳، نشر دنیای دانش، تهران، ۱۳۸۲ ش، چاپ چهارم.
  39. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج‌۷۱، ص۶۱، نشر اسلامیه، تهران، سال چاپ مختلف، نوبت چاپ مکرر.
  40. دیلمی، حسن، ارشاد القلوب الی الصواب، ج‌۱، ص۲۵۰.
  41. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج‌۷۱، ص۷۷.
  42. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج‌۷۱، ص۷۷.
  43. دیلمی، حسن، ارشاد القلوب الی الصواب، ج‌۱، ص۲۵۲.
  44. کربلائی، جوادعباس، الانوار الساطعه فی شرح الزیاره الجامعه، ‌ج‌۳، ص۵۲۳، دار الحدیث‌، قم، بی تا.
  45. خرمشاهی، بهاءالدین، انصاری، مسعود، پیام پیامبر، ص۳۶۶، نشر منفرد، تهران، ۱۳۷۶ ش، چاپ اول.
  46. احمدی میانجی‌، علی، مکاتیب الرسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، ج‌۲، ص۶۴۱، دار الحدیث، قم‌، ۱۴۱۹ ق، چاپ اول.
  47. خرمشاهی، بهاءالدین، انصاری، مسعود، پیام پیامبر، ص۳۶۶، نشر منفرد، تهران، ۱۳۷۶ ش، چاپ اول.
  48. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج‌۶۸، ص۹۲.
  49. پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحه مجموعه کلمات قصار حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، ص۵۹۴، نشر دنیای دانش، تهران، ۱۳۸۲ ش، چاپ چهارم.
  50. اعلمی، علاء الدین، حکم رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، ‌ص۲۲۶، ‌نشر اعلمی‌، بیروت‌، ۱۴۲۳ ق‌، چاپ اول.
  51. صالحی دمشقی، محمد بن یوسف، ‌سبل الهدی و الرشاد فی سیره خیر العباد، ‌ج‌۱۲، ص۱۱۶، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۴ق، چاپ اول.
  52. شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، ص۱۱۶، انتشارات رضی، قم، ۱۴۰۵ ق، چاپ اول.
  53. شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، ص۱۱۷، انتشارات رضی، قم، ۱۴۰۵ ق، چاپ اول.
  54. کربلایی، جواد عباس، الانوار الساطعه فی شرح الزیاره الجامعه، ج‌۳، ص۵۲.
  55. میلانی، سید‌هاشم، ‌تعریب منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل، ج‌۲، ص۴۳۳‌، نشر جامعه مدرسین، ‌قم، چاپ پنجم.
  56. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج‌۶۸، ص۹۳.
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.