اعزام مبلّغ در سیره نبوی(ص)
نویسنده: سید علی اکبر حسینی
منبع: دانشنامه پژوهه
تبلیغ در لغت به معنای رساندن پیام و واصل کردن خبر به مخاطب است و در اصطلاح با توجه به مفاهیم آیات بلاغ۱ و دعوت۲ شاید بتوان بهترین تعریف برای تبلیغ را چنین ارائه کرد:
تبلیغ عبارت است از روش یا روشهای مهم به هم پیوسته در غالب یک مجموعه برای بسیج کردن و جهت دادن به نیروهای فردی و اجتماعی از طریق نفوذ در شخصیت، افکار، عقاید و احساسات افراد جهت رسیدن به یک هدف مشخص.۳
اهمیت تبلیغ در کلام پیامبراکرم(ص)
اسلام دین خیر و سعادت است و بدان دعوت میکند. اصلاً اسلام دین تبلیغ به خیر و نیکی است و هر مسلمانی موظف به تبلیغ خیر و خوبی و نفی شر و بدی است، از اینرو از همان ابتدای ظهور اسلام تبلیغ مورد توجه و عنایت خاص رسولخدا(ص) و به تبع اصحاب و یارانش بود و دامنه این توجه به واسطه سخنان پیامبراکرم(ص) در باب اهمیت تبلیغ، نزد مسلمانان بیشتر نیز شد.
روایت شده که پیامبر(ص) به مردی که از ایشان درخواست سفارش نمود فرمودند: «تو را سفارش میکنم که چیزی را برای خدا شریک نگیری…مردم را به اسلام فراخوانی و یقین داشته باش که در برابر هر اجابت کنندهای پاداش آزادی یک برده از فرزندان یعقوب داری».۴
رسولخدا(ص) هرگاه دستهای را به اطراف گسیل میداشت به آنان میفرمود: «با مردم الفت بگیرید و به آنان فرصت دهید و تا آنان را به اسلام فرا نخواندهاید بر آنان هجوم نیاورید که بر روی زمین هیچ خانواده روستانشین یا چادرنشینی نیست؛ مگر آن که اگر آنان را مسلمان پیش من آورید برایم دوست داشتنیتر از آن است که مردانشان را بکشید و زنانشان را نزد من آورید».۵
ایشان آن هنگام که علی(ع) را به سوی یمن میفرستاد به ایشان فرمودند: «ای علی(ع) اگر خداوند به دستان تو انسانی را هدایت کند برای تو از آنچه خورشید بر آن تابیده و غروب کرده بهتر است و برای توست ولایت او ای علی(ع)».۶
جایگاه مبلغ در نظر پیامبر اکرم(ص)
برای مبلغ در اسلام مقامی رفیع در نظر گرفته شده است. پیامبر(ص) در ضمن سخنانی علاوه بر تشویق مسلمین به امر تبلیغ، ضمن سخنانی به درجات مبلغین پرداختهاند که در اینجا به نمونههایی از آن اشاره میکنیم:
از رسولخدا(ص) روایت شده که: «خداوند شاد کند، کسی را که چیزی از ما میشنود و آن را همانگونه که شنیده به دیگران میرساند، چه بسا شنوندهای که ظرفیتش از رساننده بیشتر است».۷ ایشان بهترین امت خود را کسی معرفی کردهاند که مردم را به سوی خداوند متعال میخواند و بندگان خدا را با او دوست میسازند.۸ ایشان همچنین فرمودند: «هرکس حدیثی را به امتم برساند که به سبب آن سنتی را بر پا دارد یا بدعتی را در هم شکند بهشت از آن او خواهد بود».۹
نیز فرمودند: «دعوت کنندهای نیست که دعوت به هدایت کند؛ مگر آنکه همسان با پاداش آن که از او پیروی میکند پاداش خواهد داشت بیآنکه چیزی از پاداش آن پیرویکنندگان کاسته شود».۱۰
اعزام مبلغ در سیره نبوی(ص)
- قبل از هجرت
رسولخدا(ص) با وجود تمام مشکلاتی که در ابتدای رسالت الهی خود در مکه داشتند با این حال از اعزام مبلغ به سایر نقاط نیز غافل نبودند و در فرصتهای مناسبی که پیش میآمد، افرادی را جهت تبلیغ دین به مناطق مختلف اعزام میکردند. نقل شده اسعد بنزراره یکی از سران خزرج با دوستش ذکوان بن عبد قیس برای کمک گرفتن از قریش علیه رقیب نظامی خود اوس، وارد مکه شد. او طی ملاقاتی که با رسولخدا(ص) داشت با شنیدن آیاتی از سوره انعام مسلمان شد و از پیامبر(ص) درخواست نمود تا معلمی برای آموزش آنها به یثرب اعزام دارد. آن حضرت جوانی بیست ساله به نام مصعب بن عمیر را به آنجا فرستاد. مصعب در آنجا به آموزش و تدریس و تبلیغ دین خدا پرداخت۱۱ و توانست عده زیادی از مردم یثرب را به دین اسلام فرا خواند. مصعب در مدینه مقری خوانده میشد.۱۲ مردم نزد او قرآن تلاوت میکردند و او استماع میکرد و خطاهایشان را اصلاح میکرد.
هجرت جعفر بن ابیطالب و دیگر مسلمانان به حبشه را نیز میتوان از مصادیق دیگر تبلیغ دین اسلام در قبل از هجرت بر شمرد که در سال پنجم بعثت صورت گرفت. این امر موجبات آشنایی حبشیان با اسلام را فراهم آورد بر اساس همین آشنایی بود که نجاشی پادشاه حبشه در سال ششم هجرت در پی نامه رسول خدا(ص) اسلام آورد.
- بعد از هجرت
در اوایل هجرت، طفیل بنعمرو- شاعر نامی عرب- به مدینه آمد او علی رغم بر حذر داشتن سران قبیله از تماس با رسول خدا(ص) با حضرت ملاقات کرد و به پیامبر(ص) ایمان آورد سپس او آمادگی خود را برای آموزش دین در میان قبیلهاش اعلام کرد، رسولخدا(ص) نیز پس از تعلیمات ساده او را به سوی قبیلهاش گسیل داشت، او در آنجا چنان موفق عمل کرد که توانست افراد زیادی از قبایلش را مجذوب اسلام نماید.۱۳
بعد از جنگ احد رسولخدا(ص) کوشیدند با اعزام گروههای تبلیغی به میان قبایل و مراکز جمعیت، قلبهای قبایل بیطرف را به معارف اسلام جلب کند از اینرو مبلغان ورزیدهای که حافظ قرآن و آگاه به احکام و سخنان پیامبر(ص) بودند و حاضر بودند عقاید اسلامی را با روشنترین بیان و واضحترین اسلوب به گوش مردم دور دست برسانند را جهت تبلیغ دین به مناطقی گسیل داشتند که منطقه نجد از جمله این مناطق بود. اما توطئه دشمنان، سرنوشت دردناکی را برای گروههای تبلیغی رقم زد این واقعه رسولخدا(ص) را بر آن داشت که تا فرا رسیدن فرصتی مناسب از ادامه این کار منصرف گردند و اما شرح ما وقع:
در سی و پنجمین ماه هجرت گروهی از نمایندگان قبایل عضل و قاره از در حیله بر پیامبر(ص) وارد شده گفتند: ای پیامبر خدا(ص) قلبهایمان متوجه اسلام شده و محیط ما نیز برای پذیرش اسلام آماده است لازم است گروهی از یاران خود را همراه ما اعزام فرمایید تا در میان قبیله ما تبلیغ کنند و به ما قرآن بیاموزند و از حلال و حرام خداوند آگاه سازند. در پی این درخواست رسولخدا(ص) گروهی شش نفره از مسلمانان را به فرماندهی مرثد بن ابیمرثد به همراه نمایندگان قبایل به آن نقاط فرستاد. پس از خروج از مدینه در آبگاهی به نام رجیع رسیدند.
در آنجا نمایندگان قبایل نیتهای پلید خود را ابراز کردند و از قبیله هذیل کمک گرفته با مسلمانان درگیر شدند.
آنان ضمن شهادت سه نفر از مبلغان سه نفر دیگر را به اسارت گرفتند و سرانجام این سه نفر نیز به شهادت رسیدند.۱۵
در ماه صفر سال چهارم هجرت پیش از آنکه خبر شهادت فرزندان اسلام در سرزمین رجیع به پیامبر(ص) برسد، ابو براء عامری وارد مدینه شد، پیامبر(ص) او را به آیین اسلام دعوت کرد؛ اما او نپذیرفت او به رسولخدا(ص) عرض کرد: «اگر سپاه تبلیغ نیرومندی را روانه صفحات نجد کنید، امید است، ایمان بیاورند؛ زیرا تمایلات آنان به توحید بسیار است».۱۷ پیامبر(ص) فرمود: «از حیله عداوت و دشمنی مردم نجد بیم دارم.» ابو براء کاروان تبلیغی را در پناه خود گرفت و ضمانت کرد که آنها را از هر حادثه سوئی حفظ کند. پس چهل نفر از رجال علمی اسلام که حافظ قرآن و احکام بودند، به فرماندهی منذر بن عمرو ساعدی رهسپار منطقه نجد گردیدند و در کنار بئر معونه منزل کردند.۱۸ پیامبر(ص) نامهای که مضمون آن دعوت به آیین اسلام بود، به یکی از سران نجد به نام عامر بنطفیل نوشته بود. یکی از مسلمانان مأمور شد که نامه پیامبر(ص) را به عامر برساند؛ اما او نه تنها نامه پیامبر(ص) را نخواند، بلکه حامل نامه را نیز به شهادت رساند، آنگاه قبیله خود را بر کشتن رجال علمی اسلام دعوت کرد؛۱۹ اما افراد قبیلهاش به جهت امان دادن بزرگ قبیله – ابو براء – به آنان از این امر امتناع ورزیدند. عامر از عشایر و قبایل اطراف کمک گرفت، آنها سپاه تبلیغی را در محاصره گرفتند، مسلمانان به مقابله پرداختند؛ اما همگی به شهادت رسیدند به جز کعب بنزید که با بدنی مجروح خود را به مدینه رساند و جریان را به رسولخدا(ص) اطلاع داد.۲۰
خبر سرنوشت هر دو گروه تبلیغی در یک شب به پیامبر(ص) رسید و پیامبر(ص) را غرق اندوه کرد.۲۱
از آن پس پیامبر(ص) با احتیاط بیشتری برخورد میکردند و تا پس از صلح حدیبیه که رسولخدا(ص) مبلّغینی را جهت امر تبلیغ با پشتوانه محکم نظامی راهی مناطق دور دست میکردند، از اعزام مبلغ به این نحو خودداری میکردند.
بعد از صلح حدیبیه و بخصوص پس از فتح مکه بر دامنه تبلیغات دینی از سوی رسولاکرم(ص) افزوده شد، به طوری که سرتاسر شبه جزیره عربستان عرصه تبلیغ آیین اسلام گردیده، ندای اسلام تمامی قبایل عرب جزیرهالعرب را در برگرفته بود. گروههای نظامی- تبلیغی از سوی رسولخدا(ص) به سرتاسر جزیرهالعرب گسیل میشدند. آنها در درجه اول وظیفه داشتند که ساکنان منطقه مورد نظر را به اسلام دعوت کنند و در صورت امتناع از پذیرش اسلام، با آنها وارد جنگ شوند. افراد زیادی نیز در پی اعزام این گروهها برای آموزش دین از سوی پیامبراکرم(ص) به مناطق گوناگون اعزام میشدند که از جمله آنها میتوان به فرستادن عمرو بن حزم خزرجی به نجران۲۲ و فرستادن معاذ بنجبل به یمن و حضرموت اشاره کرد.۲۴ زمانی که رسولخدا(ص) معاذ بنجبل را برای دعوت و تبلیغ مردم یمن میفرستادند، به او توصیه کردند که «یا معاذ بشّر و لا تنفّر، یسّر و لا تعسّر ای معاذ مردم را [بیشتر]بشارت دهنده و مژده دهنده باش و بیزارشان مکن آسان بگیر و سخت مگیر(کاری کن که مردم از روی میل و رغبت به اسلام گرایش پیدا کنند.)».۲۴
منابع:
- آیات ۶۲ اعراف، ۲۳ احقاف، ۳۹ احزاب و….
- آیات ۵ نوح، ۱۰۸ یوسف و….
- کرمی، رضا علی؛ روش تبلیغ، قم، دار القرآن، چاپ ششم، ۱۳۸۳، ص۱۱.
- عاملی، شیخ حر؛ وسائل الشیعه، تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دارالتراث العربی،ج۱۶، ص۱۸۸.
- ابن عساکر؛ تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۵،ج۳۴، ص۴۵۰ و الهندی، علاءالدین علی؛ کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح صفوه السقا، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ پنجم،۱۹۸۵،ج۴، ص۴۳۷.
- کلینی؛ اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش،ج۵، ص۲۸ و شیخ طوسی؛ التهذیب، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵،ج۶، ص۱۴۱ و ورام بن ابی فراس؛ مجموعه ورام، قم، مکتبه الفقیه،ج۲، ص۲۷۷.
- اصول کافی، پیشین،ج۱، ص۴۰۳ و شیخ صدوق؛ امالی، قم، کتابخانه اسلامیه، ۱۳۶۳ش،ص۳۵۰ و شیخ صدوق؛ الخصال، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۳، ص۱۴۹و….
- سیوطی، جلال الدین؛ الجامع الصغیر، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۱،ج۱، ص۶۱۵.
- شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، قم، انتشارات رضی، ۱۳۶۳ش، ص۱۸۱.
- شهید ثانی؛ منیه المرید، قم، انتشارات دفتر تبلیغات، ۱۴۰۹، ص۱۰۲.
- یعقوبی؛ تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۸۸،ج۲، ص۳۸.
- بیهقی، ابوبکر؛ دلائل النبوه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵،ج۲، ص۴۳۳ و طبری؛ تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷،ج۲، ص۳۵۷ و ابن هشام؛ السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بی تا،ج۱، ص۴۳۴.
- ابن سعد؛ طبقات الکبری، تحقیق محمد عبد القادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰،ج۴، ص۱۸۰-۱۸۱ و السیره النبویه، پیشین، ج۱، ص۳۸۳-۳۸۴.
- رجیع آبی است که امروزه به نام وطیه شهرت دارد و درهفتاد کیلومتری شمال مدینه در شرق عسقلان واقع است.
- طبقات الکبری،پیشین، ج۲، ص۴۲-۴۳ و واقدی؛ مغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه اعلمی، چاپ سوم، ۱۹۸۹، ج۱، ص۳۵۴-۳۵۵ و السیره النبویه، پیشین،ج۲، ص۱۶۹-۱۷۰ و بلاذری؛ الانساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶،ج۱، ص۳۷۵ و….
- جایی است در سرزمین نجد و به قولی نزدیک کوه ابلی.
- تاریخ طبری، پیشین، ج۲، ص۵۴۵-۵۴۶ و خلیفه بن خیاط؛ تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵، ص۳۳ و السیره النبویه، پیشین،ج۲، ص۱۸۴.
- مغازی، پیشین، ص۳۴۷ و السیره النبویه، پیشین،ج۲، ص۱۸۴ و دلائل النبوه، پیشین، ج۳، ص۳۳۹.
- السیره النبویه، پیشین،ج۲، ص۱۸۵ و دلائل النبوه، پیشین، ج۳، ص۳۴۰ و تاریخ طبری، پیشین، ج۲، ص۵۴۶ .
- تاریخ طبری، پیشین، ج۲، ص۵۴۵ و تاریخ خلیفه، پیشین، ص۳۳ و السیره النبویه، پیشین،ج۲، ص۱۸۵.
- طبقات الکبری،پیشین، ص۴۰.
- السیره النبویه، پیشین، ص۵۹۴ و ابن اثیر؛ الکامل، بیروت، دار صادر-دار بیروت، ۱۹۶۵،ج۲، ص۲۹۳ و انساب الاشراف، پیشین، ج۱، ص۵۲۹.
- تاریخ خلیفه، پیشین، ص۴۸ و تاریخ یعقوبی، پیشین، ج۲، ص۱۲۲ و انساب الاشراف، پیشین، ج۱، ص۵۲۹.
- السیره النبویه، پیشین،ج۲، ص۵۹۰.