اصل نفی خشونت در خانواده

از افتخارهای بزرگ آیین مقدس اسلام، توجه خاص و تأکید فراوان درباره نظام مقدس خانواده است. خانواده، پایه اصلی سعادت هر فرد در جامعه محسوب می‌شود؛ به‌ گونه‌ای که اگر افراد خانواده بتوانند با روابطی شایسته و مناسب به روح و جسم یکدیگر آرامش بخشند و زمینه شکوفایی صفات و استعدادهای درونی خود را فراهم آورند، جامعه‌ای موفق به‌وجود خواهد آمد. زن و شوهر با ایجاد محیطی گرم و با صفا در خانه، نه تنها فرزندانی شایسته و با ادب، پرورش می‌دهند؛ بلکه خودشان هم از این محیط سالم نیرو می‌گیرند و زندگی‌شان، همواره پر فروغ و با نشاط خواهد بود. آنها همواره از دیدن یکدیگر لذت می‌برند و با نشاط و آمادگی بیشتری با مشکلات مواجه خواهند شد و در برابر ناملایمات، استقامت بیشتری از خود نشان خواهند داد.

386

اصل نفی خشونت در خانواده

نویسنده: سید علی اکبر حسینی

منبع: دانش‌نامه پژوهه

از افتخارهای بزرگ آیین مقدس اسلام، توجه خاص و تأکید فراوان درباره نظام مقدس خانواده است. خانواده، پایه اصلی سعادت هر فرد در جامعه محسوب می‌شود؛ به‌ گونه‌ای که اگر افراد خانواده بتوانند با روابطی شایسته و مناسب به روح و جسم یکدیگر آرامش بخشند و زمینه شکوفایی صفات و استعدادهای درونی خود را فراهم آورند، جامعه‌ای موفق به‌وجود خواهد آمد. زن و شوهر با ایجاد محیطی گرم و با صفا در خانه، نه تنها فرزندانی شایسته و با ادب، پرورش می‌دهند؛ بلکه خودشان هم از این محیط سالم نیرو می‌گیرند و زندگی‌شان، همواره پر فروغ و با نشاط خواهد بود. آنها همواره از دیدن یکدیگر لذت می‌برند و با نشاط و آمادگی بیشتری با مشکلات مواجه خواهند شد و در برابر ناملایمات، استقامت بیشتری از خود نشان خواهند داد.

اسلام، خواستار یک زندگی‌ پر از صلح و صفا و توأم با محبت و آسایش و همچنین بدون قهر و خشونت است. اسلام می‌خواهد، محیط زندگی پیشرفت کند و نیز خواهان سلامتی خانواده‌ها از امراض و دردها، و برخورداری آنها از پاکی دل و صفای عواطف است. پس برای رسیدن به چنین هدف بزرگی، برای هریک از آنان در برابر یکدیگر وظایفی تعیین فرموده است و از بدخلقی‌ها و بدرفتاری‌ها بازمی‌دارد و برای اذیت و آزار، چه از سوی مرد و چه از سوی زن، عذابی سخت در نظر گرفته است، تا محیط خانه و خانواده از ناراحتی و رنج در امان بماند.

نفی بداخلاقی و خشونت در خانواده

پیامبر برای نجات زنان از رسوم غلط جاهلیت، به مبارزه با رسوم جاهلی بر‌خاست و رفتاری بسیار متفاوت، با زنان در پیش گرفت. ایشان زن را موجودی ظریف و لطیف۱ همچون شیشه، تشبیه کرده و فرموده است: «با شیشه‌ها مدارا کنید».۲ می‌فرمود: «جبرئیل درباره زنان به قدری به من سفارش کرد که گمان کردم نمی‌توان آنان را طلاق داد؛ مگر کاری انجام داده باشند که زشتی‌اش نمایان باشد».۳

ایشان از یک سو، مردها را به مدارا و محبت بیشتر به زن‌ها تشویق می‌کرد و می‌فرمود:

«عِیَالُ اَلرَّجُلِ أُسَرَاؤُهُ وَ أَحَبُّ اَلْعِبَادِ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَحْسَنُهُمْ صُنْعاً إِلَى أُسَرَائِهِ؛۴  زن و عیال انسان، اسیران اویند و بهترین بندگان در پیشگاه خداوند عزوجل، خوش‌رفتارترین آنان با اسیران خود است».

حضرت، علاقه به زنان را برخاسته از ایمان مردان می‌دانست و می‌فرمود:

«رَجُلاً یَزْدَادُ فِی هَذَا اَلْأَمْرِ خَیْراً إِلاَّ اِزْدَادَ حُبّاً لِلنِّسَاءِ؛۵ هر اندازه انسان، زنان را بیشتر دوست بدارد ایمانی برتر خواهد داشت».

خاتم انبیا در جایی دیگر، محبت به زنان را محبت به پیامبر(ص) و علی(ع) معرفی می‌کند و می‌فرماید:

ما اشتَدَّ لَنا حُبّا اشتَدَّ للنِّساءِ حُبّا؛۶ هرکس ما ر ا بیشتر دوست بدارد، زنان را بیشتر دوست خواهد داشت».

همچنین ایشان، مردان را از تحقیر زنان بر حذر داشته، می‌فرمود: «ملعون است، ملعون است کسی که عیال خود را ضایع کند«و۷  زن از نظر ایشان، همبازی و دوستی‌ است که شخص برای خود اختیار کرده است؛ پس نباید او را ضایع کند:

«إِنَّمَا اَلْمَرْأَهُ لُعْبَهٌ مَنِ اِتَّخَذَهَا فَلاَ یُضَیِّعْهَا؛۸  رسول اکرم(ص) خشونت علیه زنان و ضرب و شتم آنها را مایه شرم می‌دانست۹ و می‌فرمود: «اگر مردی به صورت زنش سیلی بزند در روز قیامت، پس از رسوایی به جهنم می‌رود و خطاب به مالک جهنم می‌گویند که هفتاد کشیده از آتش جهنم به صورت او بزند؛۱۰ ایشان به مردان توصیه فرموده است: «هنگام خشم‌گرفتن بر زنان، آنها را با چوب نزنید؛ چرا که در این کار قصاص است؛ ولی آنها را با گرسنگی و کم‌محلی بزنید تا در دنیا و آخرت سود ببرید».۱۱

و از سوی دیگر، حضرت(ص) زنان را از نافرمانی و آزار شوهرانشان نهی می‌فرمود‌ و آن را مایه قهر و عذاب الهی بیان می‌کرد.۱۲

ایشان زنان و به‌ویژه مردان را به ایجاد محیطی پر از صدق و صفا و توأم با مهر و محبت فراخوانده، می‌فرمود: «بهترین شما کسی است که نسبت به خانواده خود بهتر باشد و من بهترین شما نسبت به اهل خود هستم».۱۳ حضرت(ص) آنها را از اذیت و آزار نسبت به یکدیگر بر حذر داشته و فرموده است: «هر زنی که شوهرش را بیازارد، خداوند، نماز و حسنات او را قبول نخواهد کرد، اگرچه تمام عمر روزه بگیرد، نماز به‌پا دارد و بندگان بسیاری را آزاد کند و مال و ثروت فراوانی را در راه خدا انفاق کند؛ مگر آنکه رضایت شوهر را دست آورد و اگر بدون رضایت شوهر، از دنیا برود اول کسی خواهد بود که وارد جهنم می‌شود.» سپس فرمود: «مرد نیز اگر همسر خود را آزار دهد ‌چنین وضعیتی را خواهد داشت».۱۴

ایشان آنها را به مدارا و صبر در برابر اخلاق ناپسند یکدیگر سفارش می‌کرد و برای این کارشان، اجری عظیم برمی‌شمرد و می‌فرمود: «هر مردی که اخلاق بد همسر خود را به خاطر پاداش آن، تحمل کند خداوند، پاداش شاکران را به او عطا خواهد کرد».۱۵

آخرین وصایای حضرت

توجه به مسئله زنان و برداشتن نقاب مظلومیت از رخساره آنها، به شدت، توجه حضرت را به خود معطوف کرده بود؛ نگرانی‌شان از این مسئله به‌حدی بود که از جمله آخرین وصایای حضرت در آخرین روزهای حیات مبارکشان، توصیه به امر زنان بود.۱۶ آن بزرگوار در حجه‌الوداع، ضمن آخرین خطابه‌های خود، نگرانی خویش را از این امر ابراز داشت و فرمود: «در حق زنانتان احسان کنید که به کلمه‌ای تحت تصرف خویش درآورده‌اید و به فرمان خود نگه می‌دارید. زنهار! زنهار! ایشان را آزار مکنید و ایشان را شکسته‌خاطر مدارید و گرسنه و برهنه مگذارید و یقین بدانید که فردای قیامت در آن محشر پرملامت از حال ایشان مورد سؤال قرار خواهید گرفت».۱۷ رسول رحمت(ص) می‌فرمود: «ای مردم! برای شما بر زنان حقی است و برای زنان بر شما حقی‌؛ پس آنها را به اجبار همسر خود قرار ندهید و بر آنهاست که تن به فحشا ندهند و اگر چنین کردند خداوند به شما اذن داد که از رختخواب آنها کناره بگیرید و به آرامی آنها را بزنید… به زنان نیکی کنید، همانا آنان اسیران شمایند و چیزی از خود ندارند. همانا شما آنها را به امانت از خدا گرفتید و با نام خدا بر شما حلال شدند…».۱۸

اخلاق حضرت(ص) در خانواده

گفته‌های اعضای خانواده رسول‌ خدا(ص) بعد از وفات آن حضرت، خود، می‌تواند بهترین تأیید در صدق گفته‌های ایشان در محبت و شفقت نسبت به خانواده و دوری از خشونت باشد؛ گفته‌های همسران پیامبر اکرم(ص) در باب چگونگی اخلاق حضرت در خانه و رفتار عملی ایشان در خانه و با خانواده، بیشتر ما را با عظمت روح آن حضرت آشنا می‌کند.

آورده‌اند عده‌ای از اصحاب خاتم انبیا(ص) بعد از وفات ایشان جمع شدند و گفتند: «چه خوب است کسی را نزد همسران حضرت بفرستیم و از چگونگی اعمال آن حضرت در خانه بپرسیم و از آن تبعیت کنیم؛ پس شخصی را نزد همه همسران پیامبر(ص) فرستادند؛ پس از مدتی، فرستاده از سوی همه آنان یک پاسخ آورد و آن اینکه شما از اخلاق و رفتار پیامبرتان سؤال کردید، اخلاق او همان اخلاق قرآنی بود».

دایره رحمت و عطوفت آن بزرگوار به‌قدری گسترده بود که شامل همگان، از خدمتکار خانه گرفته تا نزدیک‌ترین فرد خانه نیز می‌شد. انس‌بن‌مالک – خادم خانه حضرت – می‌گفت: «مردی مهربان‌تر از رسول‌خدا(ص) نسبت به اهل و عیال خود ندیدم».۱۹ عایشه – همسر حضرت – در وصف اخلاق ایشان گفته‌ است: «او ملایم‌ترین و گرامی‌ترین مردم بود. وی مردی بود چونان دیگر مردان، با این تفاوت که همواره لبخند به لب داشت».۲۰  «او به هیچ‌یک از زنان و کنیزان خود، دشنام نداد۲۱ و هیچ زن و کنیزی را نزد و به دست خود ضربه‌ای بر کسی وارد نکرد؛‌ مگر در جنگ و جهاد راه خدا».۲۲

درسی از فرجام بداخلاقی در خانه

بعد از وفات سعد بن ‌معاذ – صحابی بزرگ پیامبر اکرم(ص) – حضرت بر جنازه‌ او حاضر شد و دستور داد وی را غسل دهند. بعد از غسل، جنازه را به سمت قبرستان بقیع حرکت دادند. حضرت، پا برهنه و بدون عبا در مراسم تشییع، حاضر شد و گاهی در سمت راست جنازه و گاه در سمت چپ جنازه حرکت می‌کرد تا اینکه به محل دفن رسیدند. حضرت در آنجا بر او نماز خواند و داخل قبر شد. پس از آن، مراسم تدفین را به‌جا آورد و لحد قبرش را چید. مادر سعد ‌بن ‌معاذ با دیدن این صحنه رو به قبر پسرش کرد و گفت: «ای سعد! بهشت گوارایت باد!» حضرت به او فرمود: «در امر پروردگارت با جزم و یقین حرف نزن؛ چرا که او دچار فشار قبر است.» سپس حضرت در پاسخ تعجب مادرش، به او گفت: «فشار قبرش به‌ سبب بداخلاقی با خانواده‌اش است».۲۲

خاتمه

از مهم‌ترین مسئولیت‌های یک مرد، اخلاق پسندیده در خانه است. خداوند در قرآن طی جمله‌ای کوتاه، حدود برخورد با همسر و کیفیت رفتار با او را تعیین کرده، می‌فرماید: «و عاشروهنّ بالمعروف.» مرد نباید در رفتار خود نسبت به همسر از اعتدال خارج شود. خشونت، بداخلاقی و ستم، خلاف دستور خداست؛ همچنان که رها کردن همسر و مطیع کامل زن بودن نیز درست نیست. روایات نیز بر این امر، تأکید بسیار دارند و بین خوش‌اخلاقی با همسران و اطاعت از زنان، تفاوت قائل شده‌اند. معصومان(ع) همان اندازه که به خوش‌خلقی و عدم خشونت علیه زنان، سفارش کرده‌اند، مردان را از اسارت در خواسته‌های زن نهی کرده‌اند.

روزی شخصی به نام صفوان، نزد رسول خدا(ص) آمد و درخواست کرد تا اجازه دهد مدت دو ماه در مکه بماند و درباره اسلام تحقیق کند تا حقیقت و درستی این دین برایش روشن شود و ایمان آورد. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من چهارماه به تو فرصت می‌دهم که آزادانه راه خود را انتخاب کنی».۲۴

احترام به افکار و نظرهای دیگران

پیامبر(ص) برای افکار و آرای دیگران، احترام قائل بود. در عهد‌نامه‌ای که در سال دوم هجرت برای مسیحیان نوشت، چنین آمده است: «عهد می‌کنم کشیش و راهب آنان را تغییر ندهم و افراد تارک دنیا را از صومعه نرانم و هیچ تحقیری و تحمیلی بر آنها نخواهد شد و همچنین اراضی آنها را لشکریان ما اشغال نخواهند کرد. اشخاصی که درخواست عدالت کنند، به آنها اعطا خواهد شد».۲۵

این امر نشان می‌دهد که آن حضرت، خود‌کامه نبود؛ بلکه از نظریات دیگران هم استفاده می‌کرد؛ چنان‌که در جنگ بدر بر اساس رأی حباب ‌بن‌ منذر عمل کرد و محل استقرار سپاه اسلام را به نقطه‌ای منتقل کرد که حباب پیشنهاد کرده بود۲۶ یا این‌که در جنگ احد بنا به پیشنهاد یارانش برای جنگ با مشرکان به خارج از مدینه به منطقه‌ای به نام احد رفتند.۲۷

منابع:

  1. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۹۲.
  2. بخاری، سنن بخاری، تحقیق عبد العزیز بن عبدالله بسا، بیروت،دارالفکر، بی‌تا، ج۷، ص۱۵۷ و مقریزی، احمد بن علی؛ امتاع الاسماع، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۹۹۹م، چاپ اول، ج۹، ص۳۱۵.
  3. عاملی، شیخ حر؛ وسائل الشیعه، تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دارالتراث العربی، بی‌تا، ج۱۴، ص۱۲۱.
  4. شیخ صدوق، پیشین، ج۳، ص۵۵۵ و طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲ق، ص۲۱۷.
  5. کلینی، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۵، ص۳۲۰ و عاملی، شیخ حر؛ پیشین، ص۱۱.
  6. عاملی، شیخ حر؛ پیشین، ص۱۱.
  7. شیخ صدوق، پیشین، ص۵۵۵ و کلینی، پیشین،ج ۴، ص۱۲.
  8. کلینی، پیشین، ج۵، ص۵۱۰ و عاملی، شیخ حر؛ پیشین، ص۱۱۹.
  9. عاملی، شیخ حر؛ پیشین، ج۱۴، ص۱۱۹.
  10. محدث نوری، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت، ۱۴۰۸ق، ج۱۵، ص۲۵۰.
  11. همان.
  12. همان، ج۱۴، ص۲۳۹.
  13. شیخ صدوق، پیشین، ج۳، ص۳ و ابن ابی جمهور؛ عوالی اللالی، قم، سیدالشهداء، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۷۰ و بیهقی، ابوبکر؛ دلائل النبوه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق، چاپ اول، ج۱، ص۳۱۱.
  14. شیخ صدوق، پیشین، ج۴، ص۱۴ و عاملی، شیخ حر؛ پیشین، ص۱۱۶.
  15. عاملی، شیخ حر؛ پیشین، ص۱۲۴.
  16. همان، ج۱۴، ص۲۵۵.
  17. استر آبادی، احمد بن تاج الدین؛ آثار احمدی تاریخ زندگانی پیامبر اسلام و ائمه اطهار، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۷۴ش، چاپ اول، ص۳۴۰.
  18. قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله، تحقیق اصغر مهدوی، تهران، خوارزمی، ۱۳۷۷ش، چاپ سوم، ص۱۰۶۳.
  19. همان، ص۱۰۹ و عسقلانی، ابن‌حجر؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق، چاپ اول، ج۱، ص۳۲۱.
  20. ابن‌سعد، طبقات الکبری، بیروت، دارالصادر، پیشین، ج۱، ص۲۷۴.
  21. همان، ‌‌ص۲۷۶.
  22. ترمذی، سنن، تصحیح ابراهیم عطوه عوض، بیروت، دار التراث العربی، بی‌تا، ج۵، ص۷۰۹ و خرگوشی، ابو سعید؛ شرف المصطفی، مکه، دار البشائر الاسلامیه، ۱۴۲۴ق، چاپ اول، ج۴، ص۳۲۵.
  23. شیخ صدوق، امالی، قم، کتابخانه اسلامیه، ۱۳۶۳ش، ص۳۸۴.
  24. قربانی، زین‌العابدین؛ اسلام و حقوق بشر، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۶ش، ص ۴۸۱.
  25. بلاذری، ابی‌الحسن؛ فتوح البلدان، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق، ۱۹۹۱م، ص ۶۵.
  26. ابن‌کثیر، اسماعیل؛ سیره النبویه، تحقیق مصطفی عبدالواحد، دارالمعرفه، بیروت، ۱۳۹۳ش، ج ۲، ص ۴۰۲.
  27. همان، ج ۳، ص ۲۲.
   

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.