سیره قضایی پیامبر اعظم (ص)
نویسنده: محمد جواد اصغری
مجله فقه پژوهان بهار ۱۳۸۶، شماره ۱
نقش و اهمیت قضا در جامعه بشری و کارکردهای مهم آن در برقراری عدالت و تأمین حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی برکسی پوشیده نیست؛ زیرا جان، مال، حیثیت و ناموس مردم همه و همه در زیر نفوذ آن قرار دارد و همچنین جریان صحیح امور زندگی اجتماعی از قبیل تجارت و معیشت در سایه قوه قضائیه ممکن است.
از روزی که بشر زندگی اجتماعی را آغاز نموده و حق و مالکیت به رسمیت شناخته شد، قضا و داوری جهت حل و فصل اختلافات ومنازعات درمورد مالکیت اشیاء و مسایل دیگر مورد اختلاف، به عنوان راه معقول و منطقی پذیرفته شده است. در واقع نهاد قضا آخرین مرجع و ملج اشخاصی بود که حقوقشان مورد تعدی و تجاوز و یا انکار قرار گرفته است. درطول تاریخ زندگی بشر، همه ادیان وعقلای عالم بر ضرورت وجود چنین نهادی تأکید ورزیدهاند.
اسلام به عنوان کاملترین ایین آسمانی، نیز ضرورت وجود قضا را امضاء نموده است؛ منتهی دیدگاه اسلام نسبت به جایگاه قضا، ماهیت، مبنا و منابع قضاوت و شرایط قاضی با دیدگاه مکاتب دیگر تفاوت اساسی دارد؛ زیرا دراسلام قضا یک منصب الهی است که خداوند آن را به پیامبرانش تفویض نموده و از پیامبر به اوصیا و جانشینانش رسیده است. پیامبراعظم(ص) همانگونه که سمت رسالت وهدایت جامعه بشری را به عهده داشت، قضاوت و داوری نیز جزء وظایف الهیاش بود.علاوه بر تبلیغ رسالت الهی خود، به حل و فصل منازعات و اختلافات مردم در مسایل مختلف حقوقی، خانوادگی، کیفری و …نیز اهتمام میورزید.
حال سؤال این است که پیامبر اعظم(ص) چگونه قضاوت میکرد ؟ ادله اثبات دعوا و ویژگیهای قضایی سیره نبوی چیست؟ برای یافتن پاسخ این سؤالات سیره آن حضرت مورد بررسی قرار میگیرد.
مفهوم قضا
قضا درلغت به معانی مختلف آمده است که همه آن معانی به انقطاع وتمامیت برمیگردد. بیش ازده معنا درباره آن ذکر شده است: قضاء فصل درحکم۱ اداء وإنها۲، اتمام واکمال۳، خلق وتقدیر۴، عهد و وصیت۵، اراده۶، امر۷، اظهار۸، حکم۹، فعل۱۰، حتم۱۱، فراغ۱۲.
– قضا دراصطلاح شرع
فقها درتعریف قضا تعابیر مختلف و گوناگون ارائه دادهاند:
- حنبلیها درتعریف گفتهاند: قضاوت حکم شرعی الزامی جهت حل و فصل خصومات میباشد.۱۳
- ابن رشد مالکی: قضا عبارت است از اخبار به حکم شرعی الزام آور.۱۴
- فقهای شافعی: قضا عبارت است از فصل خصومت بین دو نفر یا بیشتر براساس حکم خداوند.۱۵
- حنفیها: قضا عبارت است از فصل خصومتها و قطع منازعات به صورت خاص.۱۶
- فقهای امامیه: قضا یک نوع ولایت شرعی است برای کسانی که اهلیت فتوا نسبت به جزئیات قوانین بر اشخاص را دارند، تا حقی را ثابت نموده و مستحق آن را استیفا نماید.۱۷
مفهوم سیره
الف- سیره درلغت
سیره، درلغت به معنای سنه، طریقه، هیئت و حالتی است که انسان برآن حالت باشد. سیره نبویه از سیره به معنای طریقه اخذ شده است که غزوات وامور دیگر درآن داخل است. سیره شخص؛ یعنی تاریخ حیات شخص که جمع آن سِیرَ است.۱۸
سیره جمع سِیر: رفتار، عملکرد، منش، کنش، سلوک، شیوه زندگی، راه و رسم زندگی، عکس العمل، شرح حال، سرگذشت و تاریخ.۱۹
ب- سیره دراصطلاح
سیره دراصطلاح تاریخ نویسان وسیره نویسان قریب به معنای لغوی است، منتهی کمی دامنه آن وسیعتر است و شامل تمام بخشهای زندگی یک شخص میشود. وقتی از سیره پیامبر اکرم(ص) سخن گفته میشود؛ توجه به تمام زوایای زندگی پربار آن حضرت اعم ازرفتار و کردار و جریاناتی که درطول زندگیاش اتفاق افتاده است.
مبنای قضا درسیره رسو ل الله
قضا دراسلام منصبی است الهی، کسی میتواند قضاوت کند که از جانب خدا مستقیماً (مانند پیامبران) و یا بالواسطه( مانند مجتهدین) اجازه قضاوت داشته باشند. قرآن کریم نخست حکم و قضا را مختص ذات باری تعالی دانسته و سپس انبیا را به عنوان حاکمان و قضات منصوب، از جانب خداوند معرفی نموده است. خداوند خطاب به پیامبر اسلام میفرماید: که بین مردم به اساس کتاب خدا به حق وعدالت قضاوت کن.۲۰
حضرت رسول اکرم در مدینه به علاوه اینکه تبلیغ رسالت را انجام میداد به حل وفصل منازعات و اختلافات مردم نیز اهتمام میورزید. قضاوت و داوری را نیز یکی از وظایف الهی خود میدانست وبا دقت وحوصله تمام به دعاوی مردم رسیدگی مینمود. درمدت کوتاه رسالت وحکومت خود درمدینه اساس وشالوده سیستم قضایی بی نظیری را درجهان تأسیس کرد که بخشی ازمسایل قضا درسیره عملی وقسمت اعظم مسایل وموضوعات قضایی درقول وگفتارآن حضرت تبلور یافته است.
نمونههایی از قضاوت پیامبر اعظم (ص)
موارد قضاوتهای آن حضرت در کتب تاریخ وسیره محدود است، ولی با اینکه محدود است، این موارد محدود به ضمیمه گفتارها وارشادات، یک سیستم کامل وجامعی را پی ریزی نموده است که مبنا ومنش قضای اسلامی شده است. دراینجا چند مورد از قضاوتهای آن حضرت درمسایل حقوقی وکیفری وخانواده ذکر میشود:
الف – قضاوت درباره مسایل حقوقی
از ام سلمه روایت شده که سرو صدای دو نفر(مدعی ومدعی علیه) درب منزل شنیده شد وحضرت پیامبر(ص) از منزل خارج شد (بعد از اطلاع ازموضوع دعوا) وبه آنها فرمود: من مانند شما انسان هستم وشما جهت رفع خصومت به من مراجعه میکنید وبعضی از شما به خوبی میتواند مطلب و مقصود خود را بیان سازد ومن براساس آنچه از شما میشنوم قضاوت مینمایم .پس اگر برقضیهای حکم کردم که برخلاف واقع باشد، آن قطعهای از آتش است برای کسی که به نفعش حکم شده ومیداند که ذی حق نیست، نباید آن چیزی را بگیرد.
وقتی طرفین این سخنان را از حضرت شنیدند به گریه افتادند، هر یکی به دیگری گفت: که حق من مال تو باشد. حضرت فرمود: حال که چنین است آن را بین خود تقسیم نمائید وآنها مال را تقسیم کرده واز یکدیگر حلالیت طلبیدند.۲۱
این روایت درمنابع اهل سنت به عبارات مختلف نقل شده است ودر صحیح مسلم، سنن ابی داود وصحیح بخاری وبرخی از منابع دیگر. دربعضی منابع عبارات روایت، زیاد است ودربعضی هم کم آمده است.
درمنابع روایی شیعه هم شبیه این روایت آمده است. متن ذکر شده دراین نوشته برگرفته از«سبل الهدی والرشاد» میباشد. این روایت به تواتر نقل شده است.
مورد دیگر: «عن عدی بن عدی عن ابیه ، قال: اختصم امرؤالقیس ورجل من حضر موت إلی رسول الله(ص) فی ارضٍ، فقال: ألک بینه؟ قال: لا، قال: فیمینه، قال: إذن والله یذهب بأرضی، قال: أن ذهب بأرضک بیمینه کان ممن لاینظره الله الیه یوم القیامه ولایزکّیه وله عذاب ٌ الیم. قال: ففزع الرجل وردها الیه».۲۲ عدی بن عدی از پدرش نقل میکند که امرؤ القیس با مردی از حضرموت باهم سر زمینی اختلاف داشتند. جهت حل اختلاف خدمت حضرت پیامبر آمدند . حضرت از امرؤالقیس پرسید آیا شاهد داری! جواب داد نه، حضرت فرمود پس طرف تو باید قسم بخورد. گفت: بنابراین زمینم از دست میرود. حضرت فرمود: اگر زمین تو به واسطه قسم او از دستت برود، طرف تو از کسانی خواهد بود که خداوند در روز قیامت به او نظر ننموده و او را تزکیه نخواهد کرد و بر او عذاب درد ناک میباشد. وقتی کلام حضرت به اینجا رسید مرد حضرموتی فریادی کشید و زمین را به صاحبش برگرداند.
ب- قضاوت درحقوق خانواده
مورد دیگر از قضاوت آن حضرت درباره حضانت است. زنی که شوهرش اورا طلاق داده بود و شوهر میخواست پسر زن را از او بگیرد. زن مطلقه خدمت حضرت رسید عرض کرد: یا رسول الله! شکم من جایگاه پرورش این بچه وپستانهایم محل نوشیدنی او وآغوشم بستر گرم اوست و پدرش مرا طلاق داده، الان میخواهد اورا ازمن بگیرد. حضرت فرمود: تا شوهر اختیار نکردهای تو سزاوارتر به نگهداری طفل وحضانت اوهستی!۲۳
مورد دیگر ازقضاوت آن حضرت متعلق به نفقه است. فاطمه بنت قیس بعد از اینکه شوهرش او را سه بار طلاق داده بود، خدمت حضرت اقامه دعوا نمود، که شوهرش اورا طلاق داده به او نفقه ومسکن نمیدهد. حضرت فرمود: که حق نفقه و مسکن ندارد؛ زیرا نفقه و مسکن درطلاق رجعی است نه طلاق بائن.۲۴
ج- قضاوت درمسایل کیفری
درامور کیفری حضرت احکام زیادی را صادر نموده ومجرمین را به مجازات رسانده است. به عنوان نمونه یکی از موارد قضاوت آن حضرت درامور کیفری مورد زیر است:
زنی به نام فاطمه مخزومیه، که از قبیله بنی مخزوم بود مرتکب سرقت شد وجریان به سمع مبارک پیامبر اکرم(ص) رسانده شد و برای حضرت ثابت گردید که حکم آن، قطع انگشتان دست راست وی میباشد. سران قبیله بنی مخزوم دیدند که اجرای حکم، بزرگترین سرشکستگی و سرافکندگی برای قبیله آنهاست. درفکر چاره افتادند و با هم مشورت کردند، وچنین به نتیجه رسیدند که اسامه بن زید، ندیم پیامبر(ص) اکرم ونزدیکترین شخص میباشد، او را دیدند تا در محضر پیامبر(ص) شفیع گردد. اسامه به محضر آن حضرت آمد و اظهار شفاعت نمود، پیامبر(ص) خشمگین شده و با تندی به او فرمود: ای اسامه! تو میخواهی یکی از حدود الهی تعطیل شود، و برای تعطیل شدن قانون خدا، میخواهی شفاعت کنی؟! آنگاه حضرت در مسجد رفت و برای مسلمانان خطابهای خواند؛ از جمله فرمود: مردمی که پیش از شما زندگی میکردند، از این رو به هلاکت رسیدند و شیرازه ملّیت آنان از هم گسیخت و پاره شد که هرگاه اگر در میانشان افراد صاحب نفوذ و دارای منزلت اجتماعی مرتکب خلاف میشد، قانون درمورد او اجرا نمیشد، ولی ااگر افراد ضعیف جامعه مرتکب عمل خلاف میشدند فوراً قانون در مورد آنها اجرا میشد. سوگند به خدا اگر دخترم فاطمه(س) دزدی کند، دستش را قطع خواهم کرد.۲۵
مورد دیگر داستان سمره بن جندب است. سمُره بن جندب درجوار خانه مردی از انصار، درخت خرمائی داشت که راه عبور آن، از داخل ملک مرد انصاری میگذشت. سمره برای سرکشی به آن درخت وانجام امور آن به کرّات، سرزده وارد ملک مرد انصاری میشد وبدین ترتیب باعث مزاحمت خانواده آن مرد میشد. مرد انصاری به سمره گفت: که توسرزده وارد ملک من میشوی وممکن است خانواده من دروضعیتی باشند که تو نباید آنها را ببینی، من خواهشم این است که هروقت آمدی اعلام واستیذان نما، تا اهل خانه من مطلع باشند. سمره گفت: من از میان خانه تو به سوی باغ خود میروم و چون حق عبوردارم، لزومی به اجازه نمیبینم. مرد انصاری مجبور شد به محضر پیامبر اسلام(ص) شکایت نماید. حضرت سمره را خواست وگفت: بعد ازاین، هنگام عبور، اجازه بگیر واعلام کن! سمره گفت: این کار را نخواهم کرد. حضرت فرمود: از این درخت دست بردار وبه ازای آن درخت دیگری با همان اوصاف به تو میدهم. سمره قبول نکرد؛ تا حضرت تعداد را بالا برد وتا ده درخت رساند. باز سمره نپذیرفت و درپایان به او وعده معنوی هم داد؛ ولی قبول نکرد. حضرت فرمود: «انک رجل ضارُّ مضارُّ ولاضررولاضرارعلی مؤمن»۲۶ یعنی تو مرد ضرر زنندهای هستی وکسی نباید به مؤمن ضرر بزند. بعد حضرت به آن مرد انصاری دستور داد برو آن درخت را بکن و دور بینداز.
اگرچه برخی از فقها این مورد را ازجمله احکام قضایی پیامبر اسلام که درمقام قضا صادرکرده باشد، نمیدانند و میگویند این مورد ازاحکام حکومتی پیامبر اسلام است؛ چون حضرت واقعاً درمقام مخاصمه و قطع مرافعه بین مرد انصاری وسمره بن جندب نبوده است؛ زیرا اصل زمین یا درخت خرما، محل نزاع بین انصاری وسمره نبوده و در مالکیت آن خصومت نداشته، بلکه مرد انصاری از مزاحمت سمره نزد پیامبر شکایت نمود؛ تا ایشان به عنوان حاکم و رئیس مسلمین درجهت رفع ظلم اقدام نماید.۲۷ اگرچه این مورد را ازاحکام حکومتی دانستهاند؛ ولی میتواند شاهدی بر موضوع ما باشد که حضرت دراجرای احکام حکومتی وقتی که با منافع جامعه سرو کار داشته باشد، چگونه با قاطعیت وصلابت برخورد نمود. وحکم حضرت مبنای قاعده کلی (لاضرر) درفقه شد که راهگشای بسیاری از موضوعات ومعضلات فقهی وقضایی شده است.
تعیین قضات درامر قضاوت
داخل مدینه
حضرت به گونهای به امر قضاوت اهتمام میورزید که براساس روایات، تعدادی از اصحاب را مأمور رسیدگی به امور قضایی نمود که در محضر او به قضاوت بپردازند، تا دراین امر ورزیده و پخته شوند.
ازجمله براساس روایت عبدالله ابن عمر، حضرت پیامبر به عمر دستور داد که بین دو نفر که اختلاف داشتند قضاوت نماید. عمر گفت: یا رسول الله من بین این دو تا قضاوت نمایم، درحالی که شما حاضر هستید؟ حضرت فرمودند: بلی اگر قضاوت کردی و قضاوت تو با واقع منطبق بود، ده اجر در پیشگاه خداوند داری و اگر تلاش و کوشش جهت یافتن حق کردی؛ ولی حکمی که صادر کردی خطا باشد، فقط یک اجر را مستحق هستی.۲۸
روایتی دیگری است از رسول اکرم که به عقبه بن عامر دستور میدهد که بین دو نفر که دعوا داشتند و خدمت حضرت رسیده بودند، قضاوت نماید. عقبه عرض کرد: یا رسول الله به چه قضاوت کنم؟ فرمود اجتهاد کن! واگر حکم تو با واقع اصابت کرد، ده تا حسنه درنامه اعمالت برایت نوشته میشود و اگر کوشش کردی؛ ولی حکم تو به خطا رفت یک حسنه در نامه عملت نوشته میشود.۲۹
خارج ازشهر مدینه
حضرت پیامبر(ص) برخی از صحابه را جهت حکومت وقضاوت درخارج ازمدینه مانند یمن فرستاده است. افراد زیادی را جهت امر قضاوت فرستاده است که در اینجا یک نمونه ذکر میشود: «انه لما ارادا رسول الله تقلیده وانفاذه الیهم ولیعلمهم الاحکام ویعرفهم الحلال من الحرام، ویحکم فیهم بأحکام القرآن، قال له امیر المؤمنین علیه السلام: «نتنفذنی یا رسول الله للقضاء وأنا شاب ولا علم لی بکل القضاء» فقال(ص) له :« ادن منی» فدنا منه فضرب علی صدره بیده وقال(ص) :« اللهم اهد قلبه وثبت لسانه» قال (ع) :« فماشککتُ فی قضاء بین اثنین بعد ذلک المقام».۳۰
حضرت رسول اکرم(ص) وقتی خواست حضرت علی علیه السلام را بین مردم یمن بفرستد، تا احکام خدا وحلال وحرام را به مردم معرفی نماید و در بینشان طبق قرآن قضاوت نماید، حضرت علی به پیامبراکرم عرض کرد یا رسول الله مرا به امر قضاوت میگماری! درحالی که من جوان هستم و به همه امور قضا علم ندارم. حضرت پیامبر به او فرمود: نزدیک من بیا! وقتی نزدیک شد، حضرت پیامبر دستش را به سینه علی زد و گفت: خدایا قلبش را هدایت و زبانش را ثابت و استوار نگهدار! حضرت علی علیه السلام میفرماید: بعد ازآن هرگز درامر قضاوت دچار شک وتردید نشدم. همچنین اشخاصی مانند معاذ ابن جبل۳۱، معقل بن سیار۳۲، عتاب بن اسید۳۳، ابا موسی اشعری۳۴ ازقضات منصوب از جانب رسول الله درخارج از مدینه بودند.
آداب قضاوت
آداب قضاوت ورسیدگی براساس ارشادات پیامبر اعظم عبارت است از:
الف – رعایت مساوات وعدالت بین متخاصمین:
براساس رهنمودهای پیامبراسلام قاضی بایست درجلسه دعوا مساوات را مراعات نماید؛
- رواه الصدوق عن النبی (ص) قال: فلیساوی بینهم،۳۵ صدوق ازپیامبر اکرم نقل میکند که حضرت فرمود: بر قاضی واجب است که مساوات را رعایت کند.
- از ام سلمه روایت شده است که حضرت پیامبر فرمود: کسی که متصدی امر قضا میشود باید در برخورد با طرفین دعوا عدالت را رعایت نماید، در نگاه کردن، اشاره کردن و محل نشاندن، مساوات را مراعات کند. نباید صدای خود را روی یکی از طرفین بلند کند بدون اینکه طرف دیگر را مورد خطاب قراردهد.۳۶
ب – صدور حکم بعد ازاستماع ادله طرفین
«عن علی علیه السلام، قال: النبی لما وجهنی الی الیمن: اذا تحوکم الیک فلا تحکم لاحد الخصمین دون أن تسأل من الاخر. قال: فما شککت فی قضاء بعد ذلک»۳۷
حضرت علی علیه السلام فرمودند: هنگامی که از طرف رسول خدا مأموریت یافتم جهت کار قضایی به یمن بروم ، حضرت به من سفارش کردند که وقتی بین مردم قضاوت می کنی هیچ وقت قبل از اینکه از دو طرف بپرسی، حکم صادر نکن. حضرت فرمود: من این گفته را نصب العین خود قرار دادم و دچار تردید نشدم.
ج- سلامت مزاج قاضی
یکی از آداب قضا که درکلمات پیامبر اکرم بیان شده این است که قاضی در جلسه رسیدگی باید درحالت مناسب قرارداشته باشد؛ درحالت غضب وگرسنگی نباشد.
- «لایقضین القاضی بین اثنین وهو غضبان»۳۸؛ یکی دیگر از مواردآداب قضاوت این است که قاضی درهنگام قضاوت غبضناک نباشد؛ زیرا درموقع غضب انسان کنترل خود را ازدست می دهد ممکن است دقت لازم را جهت بررسی نداشته باشد.
- قال: «لایقضین القاضی الا وهو شعبان ریان»۳۹ مورد دیگرازآداب قضا که قاضی باید به آن توجه نماید این است که قاضی درهنگام قضاوت سیر باشد و با شکم گرسنه قضاوت نکند.
د- کیفیت اخذ شهادت شهود
کیفیت وچگونگی شنیدن دعوا واخذ شهادت شهود نیز دردعوا بسیار اهمیت دارد و درسیره عملی پیامبراعظم نحوه اخذ شهادت آمده است.
ازعلی علی السلام روایت شده است: سیره پیامبر درهنگام دادرسی این بود که وقتی طرفین دعوا محضر ایشان میرسیدند، نخست از مدعی میپرسید: آیا بینه بر مدعای خود داری، اگر بینه اقامه میشد و مورد قبول قرار میگرفت، حکم را برمحکوم علیه اجرا میکرد و اگر بینه نداشت «مدعی علیه» را قسم میداد. اگر بینه اقامه میشد و خوب و بد آنها معلوم نبود از شهود سؤال میکرد که از کدام قبیله هستید؟ و بازار شما کجاست وخانه شما کجا واقع شده است؟ بعد از آن ازطرفین دعوا و شهود میخواست که مشخصاتشان را بنویسند. وقتی مشخصات آنها را مینوشت، دو نفر از اصحاب را به طور جداگانه، بدون اینکه از یکدیگر اطلاع داشته باشند، دربین قبیله آنها میفرستاد تا تحقیق کند که آیا شهود، افراد مورد اطمینان میباشند یا نه ؟ اگر فرستادگان خبر خوب میآوردند، آن وقت افراد قبیله را حاضر میکرد، که ایا شما گزارش دو نفر فرستاده را تأیید مینمایید؟
چنانچه مورد تأیید قرار میگرفت بر اساس شهادت شهود، برمدعی علیه حکم میکرد. اگر فرستادگان گزارش بد میآوردند دراین فرض نیز آن مراحل طی میشد وافراد قبیله را احضارمیکردند که درحضور شهود نظرشان را بیان کنند، اما کاری به شهود نداشت دراین صورت طرفین را دعوت به مصالحه مینمود.۴۰
قضاوت حضرت پیامبر(ص) براساس ادله وظواهر بود، روایاتی دراین زمینه از منابع اهل سنت وامامیه در دست است که خود حضرت درحین اقامه دعوا به طرفین توصیه مینمود که حق وحقیقت را مد نظرداشته باشند، زیرا من مثل شما بشر هستم براساس گفتههای شما قضاوت خواهم نمود.۴۱
راههای اثبات حق درنظام حقوقی اسلام عبارت است ازاقرار، بینه، قسم، شهادت شهود، کتابت، امارات، قرعه ومانند آن.
- اقرار
مهمترین ومحکمترین دلیل برای اثبات حق و یا جرم در سیره پیامبر اعظم اقرار است، خصوصاً درحدود، قصاص، جنایات، تعزیر، منازعات حقوقی واحوال شخصیه. مبنای حجیت اقرار آیات و روایات و قاعده «اقرار العقلا علی انفسهم جایز»۴۲ است. اکثر فقها نظرشان این است که این قاعده یا عین کلام پیامبر است یا اینکه از کلام ایشان اقتباس شده است.
- شهادت
دومین دلیل درسیره نبوی شهادت است که شهادت هم دارای مراتب، درجات وانواع میباشد. به حسب مدعی به، چهار شاهد مرد، دو شاهد مرد، یک شاهد مرد و دو شاهد زن، شهادت شاهد و یمین، شهادت زنان منفردات، یکی دیگر از راههای اثبات دعواست.
درفقه، حقوق به دودسته تقسیم میشود: ۱- حقوق الله ۲- حقوق الناس
حقوق الله نیز بردو دسته تقسیم میشود:
- حقوقی که با شهادت چهار شاهد مرد قابل اثبات است، مانند زنا ، لواط و سحق.
- برخی از حقوق الله با دوشاهد مرد ثابت میشود، مانند سرقت وشرب خمر.
بنا براین هیچیک از حقوق الله به یک شاهد مرد و دو زن یا شاهد وقسم یا شهادت زنان منفردات ثابت نمیشود.
حقوق الناس هم بر سه دسته تقسیم میشود:
- حقوقی که فقط با شهادت دو شاهد عادل قابل اثبات است مانند، طلاق، خلع، وکالت، وصیت عهدی، نسب ورؤیت هلال.
- حقوقی که با شهادت دوشاهد مرد، یا به شهادت یک مرد و دو زن و یا به شهادت یک مرد وقسم، اثبات میشود حقوق مالی است. مانند دیون و اموال مثل قرض، غصب، عقود معاوضی مانند بیع، سلم، صرف، صلح، اجاره، مساقات، رهن، وصیت به مال و جنایتی که موجب دیه میشود.
- حقوقی که با شهادت مردان و زنان به صورت منفردات و منضمات قابل اثبات است، مانند ولادت، استهلال وعیوب داخلی زنان.۴۳
تحمل شهادت وادای آن شرایطی دارد که درباب شهادات مفصل بحث شده است.
مبنای مشروعیت شهادت، آیات وسیره پیامبر اعظم است. حضرت فرمود: «انما اقضی بینکم بالبینات والایمان».۴۴ فرمودند: من براساس بینات وقسمها قضاوت میکنم. همچنین فرمود: البینه علی المدعی والیمین علی من انکر. عبارت دیگر: البینه علی من ادعی والیمین علی من ادعی علیه۴۵؛ این دو جمله کوتاه و پر محتوا که حقیقت هر دو یک چیز است، تبدیل به یک قاعده فقهی بسیار مشهور شده است و مستند قضات درمحاکم میباشد.
- قسم
یکی دیگر از ادله اثبات دعوا قسم است که اقسامی دارد:
الف – قسم مدعی علیه، اگر مدعی فاقد بینه باشد میتواند از قاضی بخواهد که مدعی علیه بر بیحقی مدعی قسم یاد کند.
ب- قسم مدعی، هرگاه مدعی علیه قسم را به خود مدعی رد کند که بر محق بودن خود قسم یاد کند، این قسم را که مدعی یاد میکند قسم «مدعی» نامیده میشود.
ج- قسامه، آن مجموعه قسمهایی است که در دعوی قصاص، با وجود لوث(لوث عبارت است از ظن قوی قاضی به وقوع بزه از خوانده دعوی درقتل و یا قطع و نقص عضو) به دستور قاضی متوجه مدعی قتل میگردد. قسامه قتل عمد، پنجاه قسم است وقسامه قتل غیر عمد بیست وپنج قسم است. قسامه درجایی اجرا میشود که مدعی باید ولی مقتول بوده وطرح دعوی قتل نماید وفاقد بینه باشد ومدعی علیه هم اقرار به جرم نکند ولوث دربین باشد.
- امارات
از ادله قابل استناد درسیره نبوی امارات است که مصادیق آن فراوان است وقاضی میتواند به این امارات استناد نماید، مانند اماره ید ، اماره فراش که درباره فراش فرموده است: «الولد للفراش وللعاهر الحجر»
- سند
ادله دیگری که قابل استناد است، سند کتبی است که البته درعهد رسول الله به دلیل بی سواد بودن مردم بسیار کم بوده ومواردی که استناد شده به گفته نویسندگان تاریخ القضاء ناچیز است، ولی توصیه پیامبر به نوشتن قراردادها وثبت وقایع حقوقی نشان دهنده حجیت اسناد است.
- قرعه
قرعه درجایی است که ادله مفقود باشد ویا بینهها وادعاها یکسان باشد، راه دیگری غیراز قرعه وجود نداشته باشد.
ویژگیهای قضا در سیره پیامبر
- مبتنی براعتقاد و ناشی ازباور و ایمان به خدا بود، قاضی مسلمان بر مسند قضاوت در همه حال خدا را ناظر و شاهد بر اعمال خود دانسته و هر سخن و عمل خود را مستحق ثواب و عقاب میدانست و بر این اساس تمام تلاشش این بود که حقیقت روشن و عدالت به بهترین نحو اجرا شود.
- ملتزم به اخلاق: همانگونه که حکومت اسلامی بر پایه معنویت و اخلاق استوار بود، قضای اسلامی نیز مبتنی بر اخلاق اسلامی بود.
- مساوات در قضای اسلامی: که همه انسانها یکسان مورد حمایت قرار میگرفتند، بزرگ و کوچک، فقیر و غنی، زن ومرد، مسلمان و یهودی همه به یک دید نگاه میشدند.
- ساده و بدون تشریفات: قضای اسلامی ساده و بی تشریفات بود، مقررات امروزی که در بیشتر موارد مانع دست یابی صاحب حق به حقش میشود درسیره آن حضرت وجود نداشت.
- سرعت درقضاوت: زمان قضاوت و داوری در تمام مراحل تحقیق و رسیدگی و اجرای احکام کوتاه و در عین حال با دقت و احتیاط همراه بود.
- رایگان بودن قضا: درسیره حضرت رسول اکرم(ص) قضاوت واجرای آن رایگان بوده و هیچ یک از طرفین دعوا هزینهای پرداخت نمیکردند.
بالاخره این که قضای اسلام درپرتو ایمان، عدالت، اخلاق و معنویت رشد و نمو کرد و در سایه همین مفاهیم درجامعه تبلور یافته به یک سیستم قضایی نمونه، عدالت محور، قاطع و استوار که روح آن دقت و حزم و احتیاط بود، تبدیل شد. قضات مسلمانان میتوانند با تأسی به این الگوی کامل برای برقراری عدالت واحقاق حق ودفع باطل واجرای احکام و حدود الهی با قدرت وصلابت گام بردارند واز چیزی نهراسند. مسلماً اقتدا به سیره آن بزرگوار موفقیت و کامیابی در دنیا و سعادت پاداش اخروی را درپی خواهد داشت.
- شوری / ۱۴
- حجر / ۶۶
- قصص / ۲۷ و ۲۸
- فصلت /۱۲
- تاج العروس ، ج۱۰ ، ص ۲۹۶
- بقره / ۱۱۷
- إسراء/ ۲۳
۸.. یوسف /۶۸
- نساء/ ۶۵
۱۰.طه/ ۷۲
۱۱.سباء /۱۴
۱۲.یوسف/ ۴۱
۱۳.کشف القناع ، ج۶، ص ۲۸۵
۱۴.ابن فرحون مالکی ،تبصره الحکام، ج۲ ص۸
- محمد بن جواد شربینی، مغنی المحتاج، ج۴ ، ص۳۷۱
۱۶.ابن عابدین، رد المحتار، ص ۳۵۲
۱۷.مسالک، ج۲، ص ۳۸۲- کشف للثام، ج۲، ۳۲۰ – ریاض ، ج۲، ص۳۸۵
۱۸.ابراهیم مصطفی و دیگران، المعجم الوسیط، ص ۴۶۷، المکتبه الاسلامیه، استانبول ترکیه – الطریحی، شیخ فخرالدین، مجمع البحرین، ج۳، ص ۳۴۰، انتشارات مرتضوی، چاپ سوم، تهران، ۱۳۵۷-. آذرتاش آذر نوش، فرهنگ معاصر عربی- فارسی، ص ۳۱۲، نشر نی، تهران، ۱۳۷۹
۱۹.مائده /۴۴، ۴۵، ۴۷، ۴۹ – نساء/ ۶۵- و۲۶- انبیاء / ۷۸ و۷۹
- السجستانی، سلیمان بن الاشعث، سنن ابی داود، ج۲، ص۱۶۱، حدیث ۳۵۸۴، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۰ – الصالحی الشامی، سبل الهدی والرشاد، ج۹، ص۱۶۶
- حرعاملی، وسائل الشیعه ( آل البیت)، ج۲۷، ص۲۳۵، ح ۳۳۶۷۲، دار احیاء تراث العربی، بیروت
- ابو داود، سنن، ج۱، ۵۰۸- سنن نسائی، ج ۶، ۱۳۸ – سنن ابن ماجه، ج۲، ص ۶۶۳
- ابو داود، ج۱، ۵۱۳- مسند حنبل، ج۶، ص۴۱۲، دار صادر، بیروت – ابن فهد الحلی، المهذب البارع، ج۳، ص۵۰۱، جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۱
- بخاری، ج۴، ص۱۵۱ – مسلم، ج۵، ص ۱۱۴- ابن کثیر، البدایه والنهایه، ج۲، ص ۱۷۲، دار احیاء تراث العربی، بیروت، ۱۴۰۸
- کلینی، محمد یعقوب، اصول الکافی، ج۵، ص۲۹۴، چاپ سوم، ۱۳۶۸، الاسلامیه – وسایل الشیعه ( آل البیت ) ج۲۵، ۴۲۹
۲۶.محقق داماد، مصطفی، قواعد فقه بخش مدنی، ص ۱۴۹، مرکز نشر علوم اسلامی، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۴ تهران
۲۷.سنن ابن ماجه، ج۲، ص ۷۸۵ – مسند امام احمد، ج۴، ص ۲۰۵
- ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۳، ص ۲۵۹۱
۲۹.مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۱، ص۱۹۵، مؤسسه آل البیت، دار المفید، ۱۳۱۴- طبقات الکبری، ج۲، ص۳۳۷- سنن ابی داود، ج۲، ص۲۷۰ و۲۷۳ – سنن ابن ماجه، ج۲، ص ۷۷۴ – مسند احمد، ج۱، ص ۱۳۶- انساب الاشراف، ج۲، ص ۱۰۱ – بحا رالانوار، ج۴۰، ص۲۴۴
- سنن ابی داود، ج۲، ص ۲۷۲ – مسند احمد ج۵، ص ۲۳۰ و ۲۳۶و۲۴۲- طبقات ابن سعد، ج۲، ص۲۴۷
- مسند احمد، ج۵ ، ص۲۶- الزحیلی ، محمد، تاریخ القضاء فی الاسلام، ص۴۴، دارالفکر بیروت، ۱۹۹۵– سبل السلام للصناعی، ج۴، ص ۱۶۱
- سیره ابن هشام ، ج۴، ص ۹۳۶- الکحلانی، محمد بن اسماعیل، سبل السلام، ج۴، ۱۱۸، چاپ چهارم، ۱۳۷۹، مطبعه مصطفی، مصر، ۱۳۷۹- محمد الشربینی الخطیب، مغنی المتاج، ج۴، ص۳۷۲، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۳۷۷- طبقات ابن سعد، ج۲، ص ۱۴۵
- الکحلانی، محمد بن اسماعیل، سبل السلام، ج ۴، ص۱۱۸
- وسایل الشیعه، ج۲۷ / ۲۵۱
- طوسی، محمد حسن، مبسوط، ج۸ ، ص ۱۴۹، مکتبه رضویه، ۱۳۵۱، قم – بیهقی ج۱۰، / ۱۳۵ – الدار القطنی، ج۴، ۲۰۵
۳۶.وسایل الشیعه، ج۲۷، /۲۱۶ و۲۱۷
- وسایل الشیعه ( آل البیت) ج۲۷، /۲۱۳- صحیح بخاری، ج۸ ، ص ۱۰۹- صحیح مسلم، ج۱۲، /۵ – سنن
- سبل الهدی والرشاد، ج۹ / ۱۶۶
- حر عاملی، وسایل الشیعه، ج۲۷، /۲۴
۴۰.وسایل الشیعه، ج۲۷ / ۲۳۲- صحیح مسلم، ج۱۲، ص ۴
۴۱.همان، ۱۶، ص ۱۱۱
۴۲.گلپایگانی، کتاب الشهادات، ج۱، از ص ۳۰۹-۲۷۹، دار القرآن کریم، قم، ۱۴۰۵
۴۳.وسایل الشیعه، ج۲۷/ ۲۳۲
۴۴.همان، حدیث ۵- صحیح بخاری، ج۳ ص ۱۴ج۵، ص ۱۶۸، – صحیح مسلم ج۱۲، ۲
۴۵.بخاری، ج۵، ص ۳۷۱- مسلم، ج۲، ص ۱۰۸۰