ویژگی کارگزاران در سیره نبوی

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پس از تشکیل‌ حکومت ‌ در مدینه ‌ و گسترش‌ قلمرو مرزهای ‌اسلامی‌ می‌بایست ‌کارگزارانی‌ را برای‌ انجام‌ مأموریت‌ها در مناطق مختلف‌ انتخاب‌ می‌کردند. به ‌همین‌ منظور ایشان در انتخاب کارگزاران به صلاحیت ‌و شایستگی‌ آن‌ها توجه ‌داشتند.

667

ویژگی کارگزاران در سیره نبوی

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پس از تشکیل‌ حکومت ‌ در مدینه ‌ و گسترش‌ قلمرو مرزهای ‌اسلامی‌ می‌بایست ‌کارگزارانی‌ را برای‌ انجام‌ مأموریت‌ها در مناطق مختلف‌ انتخاب‌ می‌کردند. به ‌همین‌ منظور ایشان در انتخاب کارگزاران به صلاحیت ‌و شایستگی‌ آن‌ها توجه ‌داشتند. برای ‌احراز این ‌صلاحیت شاخصه‌هایی وجود دارد که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر این اساس کارگزاران خود را انتخاب ‌می‌کردند. لازم ‌به ‌ذکر است‌ شاخصه‌های‌ زیادی‌ در این‌ مورد وجود دارد که ‌در این‌جا به ‌ذکر مهم‌ترین ‌آن‌ها می‌پردازیم.

۱ – شاخصه‌های ‌کارگزاران

 

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) طبق شاخصه‌هایی کارگزاران خود را انتخاب ‌می‌کردند.

۱.۱ – پرهیزکاری

یکی از مهمترین ویژگی کارگزار پرهیزکاری و تقواست، پیامبر همیشه پس‌ از انتصاب‌ کارگزاران ‌خود آن‌ها را امر به‌ تقوا و پرهیزکاری‌ می‌نمود؛ هنگامی‌ ‌که رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) معاذ بن ‌جبل‌ را به ‌حکومت ‌یمن ‌ منصوب‌ کرد او را سفارش‌ به‌ تقوا و پرهیزکاری ‌نمود.‌۱

وقتی‌ عمرو بن ‌حزم ‌را ولایت نجران ‌ داد، اولین ‌توصیه‌ای ‌که‌ به‌ وی‌ کرد، رعایت‌ تقوا و پرهیزکاری بود.۲

ایشان ‌هم‌چنین ‌پس ‌از تعیین ‌امیران ‌سرایا، آن‌ها را امر به ‌تقوی ‌نمود.۳

 

۱.۲ – امانت‌داری

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خود از همان دوران جوانی‌ به امانت‌داری معروف بود و بعد از تشکیل حکومت نیز به این امر توجه ویژه داشتند از همین رو در انتخاب کارگزاران امین هم دقت کافی داشتند.
زمانی که پیامبر با پیروزی کامل وارد مکه شد، عثمان بن طلحه کلیددارخانه کعبه را احضار کرد و کلید را از او گرفت، عباس، عموی پیامبر نزد حضرت آمد و عرض کرد کلیدداری خانه کعبه به او سپرده شود، در این هنگام بر پیامبر آیه نازل شد: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا»۴

 و پیامبر در حالی‌که آن را تلاوت‌ می‌کرد کلید را به ‌عثمان ‌بن طلحه ‌سپرد.۵و۶

نمونه دیگری از امانت‌داری، ابوعبیده جراح است؛ وفد یمن نزد پیامبر رفتند و گفتند: کسی را با ما بفرست که سنت و اسلام را به ما بیاموزد، پیامبر هم دست ابوعبیده جراح را گرفت و فرمود: برای هر امتی امینی است و امین این امت ابوعبیده جراح است.۷و۸

پس امانت‌داری به عنوان یکی از مهم‌ترین ویژگی کارگزاران مورد توجه پیامبر بود.

۱.۳ – کاردانی و مهارت

پیامبر در انتصاب کارگزاران خود به توانایی علمی‌ و عملی افراد، بیش‌تر اهمیت می‌دادند. پیامبر، علی (علیه‌السلام) را که نیرومندترین مرد در میان اصحاب بود، پرچم‌دار خیبر قرارداد؛ فرمود: «فردا پرچم را به دست کسی می‌دهم که هم خدا و هم رسولش دوست دارند».۹و۱۰

مهارت و تخصص، گاه در افراد جوان وجود داشت و پیامبر از انتصاب این جوانان در امور دولتی هیچ ابایی نداشت که گاه با اعتراض بزرگان و رؤسای اقوام روبه رو می‌شد. از جمله این جوانان عمرو بن حزم انصاری را در حالی که هفده ساله بود به فرمانداری نجران در یمن منصوب کرد.۱۱و۱۲

نمونه دیگر از این انتصاب‌ها عتاب بن اسید بود، پس از فتح مکه پیامبر در میان همه یاران جوان بیست و یک ساله‌ای به نام عتاب بن اسید را کارگزار خود در مکه قرار داد و او اولین کارگزار مکه است، پیامبر پس از صدور فرمان حکومت مکه برای عتاب به او فرمود: «ای عتاب می‌دانی تو را بر چه کسانی گماشتم؟ تو را برای مردمان خدای عزوجل گماشتم و اگر برای آنان بهتر از تو سراغ داشتم، او را برایشان می‌گماشتم…» در پی این انتصاب بسیاری از بزرگان مکه آزرده شده و اعتراض کردند پیامبر در نامه‌ای که به مردم مکه نوشت؛ آورده است: «کسی در نافرمانی از او به کمی‌ سنش دلیل نیاورد، زیرا مسن‌تر شایسته‌تر نیست، بلکه شایسته‌تر بزرگ‌تر است».۱۳

در مورد اسامه بن زید هم این گونه بود؛ در نبرد با روم پیامبر وی را به عنوان فرمانده لشکر برگزید، اسامه هم جوانی بیش نبود و گروهی از صحابه اعتراض کردند پیامبر در پاسخ به اعتراض آن‌ها فرمود: «ای مردم! گفته برخی از شما در اعتراض به فرماندهی اسامه به من رسیده است. اگر شما بر انتخاب اسامه به فرماندهی اعتراض دارید در برگزیدن پدر او نیز چنین کردید. به خدا سوگند این دو، شایسته فرماندهی بودند و اسامه از دوست داشتنی‌ترین خاندان‌ها نزد من است، شما را نسبت به اسامه به نیکی دعوت می‌کنم».۱۴

عبدالله بن سعید بن عاص نیز به جهت مهارت در کتابت و نگارش و خوش خطی که داشت، پیامبر به او دستور داد در مدینه تعلیم خط نماید.۱۵
گاه در برخی موارد هم برخی از اصحاب پیامبر با این که دارای مقام معنوی و فضیلت‌های زیادی بودند اما به جهت عدم کاردانی و مهارت، پیامبر آن‌ها را به مقامی‌ منصوب نمی‌کرد؛ ابوذر غفاری که در میان صحابه از امتیازات خاصی برخوردار بود؛ اما در مورد پذیرش مسئولیت دولتی پیامبر وی را نهی کرد. وقتی ابوذر از حضرت خواست تا او را به فرمانروایی یکی از ولایات منصوب کند. پیامبر دستش را بر روی شانه وی گذاشت و فرمود: «ای ابوذر! من تو را برای تحمل بار فرمانداری ضعیف می‌بینم. فرمانداری امانت است و در روز قیامت باعث پشیمانی و ندامت می‌شود؛ مگر این که به حق امر کند و حقی را بر پا دارد. از رهبری و ریاست  بپرهیز حتی اگر ریاست دسته و گروه کوچکی باشد».۱۶و۱۷

 

۱.۴ – عدالت‌خواهی

پیامبر در تبیین عدالت کارگزاران این‌گونه بیان می‌دارد: «هر کس زمامدار مردم شود و ستمشان نکند و با آن‌ها سخن گوید و دروغشان نگوید و وعده‌شان دهد و تخلف نکند وی از جمله کسانی است که مروتش به کمال رسیده و عدالتش نمایان گشته است و…».۱۸
پیامبر خالد بن ولید را برای تبلیغ دین به سوی قبیله بنی جذیمه بن عامر فرستاد و به او دستور داد که خونی نریزد و از راه جنگ وارد نشود؛ اما او به دستور پیامبر عمل نکرد و عده‌ای از آن‌ها را به قتل رساند، وقتی خبر جنایت خالد به پیامبر رسید، ایشان سخت ناراحت شدند و به علی (علیه‌السلام) مأموریت داد که به میان قبیله برود و خسارت جنگ و خون بهای افراد را به طور دقیق بپردازد و علی (علیه‌السلام) دیگر نماینده پیامبر به این منطقه بود که در اجرای عدالت دقت کافی داشت و در اجرای دستور پیامبر کوچک‌ترین کوتاهی نکرد به گونه‌ای که حتی قیمت ظرف چوبی که سگان قبیله در آن آب می‌خوردند و در برخورد خالد با آن‌ها شکسته شده بود، پرداخت کرد و هم چنین مبلغی به کسانی که از حملات خالد ترسیده بودند، پرداخت و کاملا از آن‌ها دل جویی کرد.۱۹و۲۰

اگر کارگزاری هم در حق مردم بی‌عدالتی می‌کرد پیامبر او را از مسئولیت خود خلع می‌کرد. به عنوان نمونه علاء بن حضرمی‌ والی و استاندار بحرین نمود و نامه‌ای را به عنوان دستورالعمل همراه او فرستاد که در پایان آن چنین آمده است: «خدا را شاهد می‌گیرم بر هر کسی که به او برای امری از امور مسلمانان مسئولیت دادم؛ کوچک یا بزرگ، اگر عدالت را میان مردم رعایت نکرد، حق اطاعت ندارد و از مسئولیت خلع می‌گردد و من ذمه مسلمانان را از او بری می‌کنم، مردم هیچ تعهد و پیمانی با او ندارند، پس آنان راه خیر را با کمک خدا پیدا کنند و از میان خویش فردا فضل و اصلحی را برای اداره امور خویش برگزینند».۲۱و۲۲

مردم بحرین پس از مشاهده بی‌عدالتی از وی به این عزل نامه عمومی‌ عمل کردند که رسول‌خدا بعد از این ابان بن سعید را در جایگاه وی منصوب نمود.۲۳۲

 

۱.۵ – بینش و بصیرت

یک کارگزار نمونه باید نسبت به وظایف خویش بینش و بصیرت کافی داشته باشد. سفرا و نمایندگانی که از طرف پیامبر انتخاب شدند آشنایی با حوزه ماموریت خویش داشتند. سلیط بن عمرو سفیر پیامبر به حبشه بود که مدت‌ها در حبشه زندگی می‌کرد.۲۴و۲۵ بنابراین از این منطقه و آیین مسیحیت آگاهی داشت.
بصیرت و رفتار حکیمانه حاطب بن ابی بلتعه در نزد مقوقس، حاکم مصر، وی را شگفت‌زده کرد و گفت: آفرین بر تو، مرد حکیمی‌ هستی و از نزد فرد حکیمی‌ هم آمده‌ای.۲۶و۲۷

 

۱.۶ – دارا بودن تناسب قومی‌ و فرهنگی

پیامبر گاه برای واگذاری مسئولیت به تناسب قومی‌ و فرهنگی توجه داشتند. از جمله عتاب بن اسید مکی را امیرالحاج مکه منصوب کردند.۲۸

 عدی بن حاتم را عامل جمع‌آوری زکات در بین قبیله خود کرد.۲۹

عثمان بن طلحه از بنی عبدالدار که از اقوام مکی است را بر منصب کلیدداری کعبه ابقا کرد.۳۰

صیفی بن عامر از بنی‌ثعلبه هم امیر قوم خود شد.۳۱

 

۱.۷ – تعهد به اصول دین و نظام اسلامی

یکی از ویژگی‌های کارگزار تعهد و پایبندی به مسئولیت خود است. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شخصی به نام ابن‌اللتیبه را به عنوان کارگزار خود در جمع‌آوری صدقات بین قبیله بنی‌سلیم فرستاد. وی چون از کار خود فارغ شد نزد حضرت آمد و عرض کرد: ‌ای رسول خدا این از برای شماست و این یکی به من هدیه داده شده است. پیامبر به او فرمود: چرا در خانه پدر و مادرت ننشستی که ببینی آیا برای تو هدیه می‌آورند یا نه؟ آن گاه ایشان بر منبر رفت و پس از ستایش خداوند فرمود: «اما بعد کارگزار را چه می‌شود، او را به کارگزاری می‌گماریم، آن‌گاه به نزد ما می‌آید و می‌گوید، این از برای شماست و این یکی به من هدیه داده شده است، چرا در خانه پدر و مادرش ننشست تا ببیند آیا باز برای او هدیه می‌آورند یا نه؟ سوگند به ذاتی که جان محمد در دست قدرت اوست. کسی از شما به چیزی از آن خیانت نمی‌ورزد؛ مگر آن که آن را به روز قیامت برگردن خویش حمل کند».۳۲و۳۳

پانویس:

  1. عسقلانی، ابن ‌حجر، الاصابه، ج۸، ص۲۵۲، بیروت، دارالکتب ‌العلمیه، ۱۴۱۵
  2. ابن هشام، عبد‌الملک، السیره النبویه، ج۲، ص۵۹۵، بیروت، دارالمعرفه
  3. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج۹، ص۲۲۳، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰
  4. نساء/سوره۴، آیه۵۸
  5. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۳، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷
  6. خرگوشی، ابوسعید، شرف‌المصطفی، ج۳، ص۸۰، مکه، دارالبشائرالاسلامیه، ۱۴۲۴
  7. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه، ج۳، ص۴۷۶، بیروت، دارالکتب العلمیه
  8. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۷۱، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷
  9. عسقلانی، ابن ‌حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۸، بیروت، دارالکتب ‌العلمیه، ۱۴۱۵
  10. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۹۳، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷
  11. ابن عبدالبر، یوسف‌ بن‌ عبدالله‌، استیعاب، ج۳، ص۱۱۷۳، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲
  12. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج۹، ص۲۰۸، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰
  13. منسوب به امام عسکری (ع)، تفسیرالامام العسکری، ص۵۵۷، قم، مدرسه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف)
  14. ابن سعد، محمد، الطبقات‌الکبری، ج۲، ص۱۹۲
  15. ابن عبدالبر، یوسف‌ بن‌ عبدالله‌، استیعاب، ج۳، ص۹۲۰، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲
  16. عامری، عمادالدین یحیی بن ابوبکر، بهجه المحافل وبغیه الاماثل، ج۱، ص۳۶۵، بیروت، دارصادر
  17. ابن سعد، محمد، الطبقات‌الکبری، ج۴، ص۱۷۵
  18. پاینده، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحه، ص۷۲۵، تهران، دنیای دانش، چاپ چهارم، ۱۳۸۲
  19. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه والنهایه، ج۴، ص۳۱۳، بیروت، دارالفکر
  20. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج۲، ص۷، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰
  21. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۱۸، ص۸۸، بیروت، داراحیاءالتراث العربی
  22. قاضی عبدالجبار، عبدالجبار بن احمد، تثبیت دلائل النبوه، ج۱، ص۲۵۵، قاهره، شبرا
  23. ابن سعد، محمد، الطبقات‌الکبری، ج۴، ص۲۶۶
  24. ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، ج۲، ص۵۳۷
  25. عسقلانی، ابن ‌حجر، الاصابه، ج۳، ص۱۳۶
  26. ابن عبدالبر، یوسف‌ بن‌ عبدالله‌، استیعاب، ج۱، ص۳۱۵، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲
  27. متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال، ج۱۰، ص۶۰۳، بیروت، الرساله، ۱۴۰۹
  28. بیهقی، احمد بن حسین، سنن الکبری، ج۶، ص۵۷۸
  29. بیهقی، احمد بن حسین، سنن الکبری، ج۷، ص۱۵
  30. عینی، محمود بن احمد، عمده‌القاری، ج۱۲، ص۲۲۷، بیروت، داراحیاءالتراث العربی
  31. ابن عبدالبر، یوسف‌ بن‌ عبدالله‌، استیعاب، ج۲، ص۷۳۴، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲
  32. ابن عبدالبر، یوسف‌ بن‌ عبدالله‌، التمهید لما فی الموطأ من المعانی والأسانید، ج۲، ص۷، وزارت عموم اوقاف وشوون اسلامی۱۳۸۷
  33. بغوی، حسین بن مسعود، تفسیرالبغوی، ج۱، ص۳۶۷، بیروت، دارالمعرفه

منبع: ویکی فقه

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.