عدالت اجتماعى پیامبر اعظم (ص)

بقاى جامعه به عدالت است در جایى که عدالت نیست، انتظار پاکى و سلامت اجتماعى، انتظارى بیهوده است. روش و منش اسلام به عدالت است و با خاموش شدن عدالت، اسلام چون جراغى خواهد بود خاموش که با آن راه نمى‏توان یافت و مردمان را به سامان نمى‏توان رساند، زیرا این عدالت است که نگهدارنده ملت است، «العَدلُ قِوامُ الرَّعِیَّهِ»۱ از این روست که پیامبر اعظم(ص) مى‏فرماید: ساعتى عدالت از هفتاد سال عبادتى که شبهایش، نماز شب و روزهایش به روزه بگذرد، بهتر است

1,109

عدالت اجتماعى پیامبر اعظم (ص)

نویسنده: محمدعلى کلهر

بقاى جامعه به عدالت است در جایى که عدالت نیست، انتظار پاکى و سلامت اجتماعى، انتظارى بیهوده است. روش و منش اسلام به عدالت است و با خاموش شدن عدالت، اسلام چون جراغى خواهد بود خاموش که با آن راه نمى‏توان یافت و مردمان را به سامان نمى‏توان رساند، زیرا این عدالت است که نگهدارنده ملت است، «العَدلُ قِوامُ الرَّعِیَّهِ»۱ از این روست که پیامبر اعظم(ص) مى‏فرماید: ساعتى عدالت از هفتاد سال عبادتى که شبهایش، نماز شب و روزهایش به روزه بگذرد، بهتر است۲
عدالت یک تکلیف الهى و اصل محبوب مطابق با خواست و فطرت انسان و موجب تعالى بشر در حوزه‏هاى مختلف زندگى فردى و اجتماعى است و جامعه بشرى هم از ابتدا، تا حال آرزوى روزى را داشته و دارد که در آن، ظلم، تبعیض و بى عدالتى در تمام چهره و ابعادش، نابود شود و نسیم ملایم عدالت و برابرى در تمام زوایاى زندگى انسان‏هاى دردمند و رنجیده، نفوذ کند، دردهاى کهنه و قدیمى بشر، ناشى از ظلم و ستم و بى عدالتى را با داروى شفا بخش عدالت و برابرى، مرهم نهاده و التیام بخشد.
از آنجایى که پیامبر اعظم(ص) به مصداق آیه شریفه «لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ» عالى‏ترین و والاترین الگوى کمالات انسانى و مظهر عدالت در تمامى ابعادش بوده است با بررسى سیره و سنت آن حضرت در سراسر زندگى پر برکت شان الگوئى کامل و جامع را مى‏توان در دسترس انسانهاى جویاى عدالت قرار داد. پیامبر اعظم(ص) نه تنها براى مسلمانان بلکه براى تمامى بشریت یک الگوى کامل محسوب مى‏شود. این نوشتار تلاش مى‏کند گوشه‏اى از عدالت اجتماعى پیامبر اعظم(ص) را در ابعاد مختلف در اختیار علاقمندان و شیفتگان حضرتش قرار دهد. قبل از اینکه به عدالت اجتماعى پیامبر اعظم(ص) در جنبه‏هاى مختلف بپردازیم به تشریح واژه‏هاى اساسى عدل، عدالت، سیره و سنت پرداخته شده است تا با دقت بیشترى بحث عدالت اجتماعى پیامبر اعظم(ص) تبیین گردد. در این نوشتار اشاره مختصرى به بحث عدالت و چگونگى تعریف آن از دیدگاه دانشمندان مسلمان و غربى شده است. نمونه‏هاى عینى و عملى عدالت اجتماعى پیامبر اعظم(ص) در سیره و سنت ایشان بسیار بوده است که ما به چند نمونه براى تبیین مسئله مورد نظر اشاره کرده‏ایم. امید است مورد قبول درگاه حق قرار گیرد. انشاءاللّه.
اهداف و اهمیت موضوع‏
جامعه‏اى که بر اصول عدالت اداره مى‏شود، جامعه‏اى استوار و ارزشمند است. جامعه‏اى که در مسیر عدالت حرکت نمى‏کند ارزشها در آن واژگونه شده، ضد ارزشها حاکم مى‏شوند. جاى خوبى و بدى، زشتى و زیبایى، رحمت و شقاوت، مروّت و نامردى تغییر مى‏یابد.
آن جا که عدل رخ ننموده است، انحراف و کفران چنان مردمان را در خود مى‏پیچید که هشدارها، فریادها و صداى فرو ریختن بنیانها را نمى‏شنوند.
اگر عدالت برقرار نشود، عرصه جامعه جولانگاه زور و ستم و غارت و چپاول مى‏شود. در چنین میدانى فضیلت‌ها و ارزش‌ها به باد فراموشى مى‏رود. روزگار گزنده و درنده مى‏شود. و توانگران برآنچه دارند، دندان مى‏فشانند و برآنچه ندارند آز مى‏ورزند. بینوایان در زیر فشار بى عدالتى به ناچار تن به هر داد و ستدى مى‏دهند، گران مى‏خرند و ارزان مى‏فروشند و هستیشان به تاراج یغما مى‏رود.
در چنین جامعه‏اى اشرار و بدکاران رفعت مى‏یابند و نیکان و اخیار به ذلت کشیده مى‏شوند، امام کاظم (ع) از پیامبر اعظم(ص)، پیامبر عدالت، نقل کرده است که فرمودند: «بد قومى هستند آنان که براى خدا به عدالت قیام نمى‏کنند. بد قومى هستند آنان که امر کنندگان به عدالت در میان مردم را مى‏کشند».
همه ارزشهاى اجتماعى در گرو عدالت است. اگر در جامعه عدالت رنگ بازد، همه ارزشها رنگ مى‏بازد. در جامعه امروزى که ظلم و بى عدالتى سران کفر و استکبار جهانى بى داد مى‏کند و فریاد دروغین عدالت‏طلبى و حقوق بشر آنان عالم را پر کرده است، لازم و ضرورى به نظر مى‏رسد ابعاد گوناگون عدالت اجتماعى در زندگى سراسر نورانى و پر برکت رسول اکرم(ص) و پیامبر اعظم (ص) به عنوان یک الگوى کامل براى بشریت تبیین گردد تا مردم جهان بخصوص مسلمانان حقیقى و ناب با تأسى به سیره و سنت آن پیامبر اعظم(ص) هر چه زودتر ریشه بى عدالتى در جهان را با ظهور قائم آل محمد(ص) از بیخ و بن قطع نمایند. از طرفى دیگر توهین به ساحت مقدس پیامبر رحمت(ص) از سوى اردوگاه استکبار جهانى بر ضرورت انجام این تحقیق دو چندان مى‏افزاید.
واژه‏شناسى عدل‏
عدل واژه عربى، اسم مصدر در مقابل ستم و مقابل بیداد قرار مى‏گیرد و به معناى داد است. عدل به معانى قسط، عدالت، مساوات، انصاف، امرى بین افراط و تفریط، مساوات در مکافات در نیکى و بدى داورى به حق به کار گرفته شده است.۳
دیدن و دانستن عدل خداى کار حکیمان و راه انبیاست.۴
هر کجا عدل روى بنموده است، نعمت اندر جهان بیفزوده است.۵ عدل به طور مختصر به دو جمله بر مى‏گردد:
۱. عدل: قرار دادن هر چیزى در جاى خودش «وضع کلّ شى‏ء فى موضعه».
۲. ظلم: قرار دادن هر چیزى در غیر از جایگاهش «وضع الشى‏ء فى غیر موضعه.
مولوى هم این تعبیر را چنین بیان مى‏کند:
عدل چه بود؟ وضع اندر موضعش‏
ظلم چه بود؟ وضع در ناموضعش‏
عدالت خواهى وعدالت محورى در سیره و سنت پیامبر اعظم(ص)
مقصود از عدالت در سیره و سنت پیامبر اعظم(ص) در این نوشتار عدالت اجتماعى به تفسیرى که در ذیل به آن اشاره مى‏نمائیم مى‏باشد.از کلمه «عدالت اجتماعى» شاید در ابتدا معناى محدودى به اذهان خطور نماید و آن این که باید در جامعه در ابعاد اقتصادى عدالت برقرار گردد و حاکم و رهبر، منابع و امکانات موجود در جامعه را با یک نسبت صحیح و منطقى در بین افراد توزیع نماید، نه این که ثروت‏هاى موجود را به فرد یا گروه خاصى اختصاص دهد.
با کمى دقت و تأمل و ژرف اندیشى مى‏توانیم عدالت اجتماعى را یک معناى وسیعى ببخشیم که در محدوده مسائل اقتصادى اجتماع و جامعه خلاصه نشود، بلکه همه ابعاد موجود در جامعه و همه ارتباط‌هاى میان انسان‌ها و حتى میان انسان و غیر انسان را شامل گردد، چرا که به فرموده پیامبر اعظم(ص): «بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَرْضُ.۶
عدالت اجتماعى در این معناى وسیع، شامل همه حقوق‏هاى فردى، اجتماعى و جمیع اقسام حقوقى مى‏شود، در این دیدگاه، حقوق ادیان، مذاهب، ملیت‏ها، اقوام مختلف و همه حقوقى که خداوند متعال بر انسان‏ها و جامعه بشرى دارد و نیز به طور کامل همه امور انسان، اعم از امور عبادى، سیاسى، اقتصادى و اجتماعى در نظر گرفته مى‏شود. عدالت اجتماعى به معناى وسیع آن رعایت همه بایدها و نبایدها، در همه ابعاد انسان، اجتماع و حتى خالق انسان است. این نوشتار تلاش مى‏کند تا با این نگاه گوشه‏اى از عدالت اجتماعى در سیره و سنت پیامبر اعظم(ص) را تبیین نماید.
پیامبر اعظم(ص) و عدالت در قرآن‏
پیامبر اعظم(ص) به عنوان خاتم الانبیاء و برترین پیامبران الهى از سوى خداوند متعال مأمور شد که عدالت را در جامعه بر پا دارد. خداوند متعال در مورد این مأموریت مى‏فرماید: «وَقُل آمَنتُ بِما أَنزَلَ اللَّهُ مِن کِتابٍ وَأُمِرتُ لِأَعدِلَ بَینَکُمُ؛۷ اى پیامبر بگو: به هر کتابى که خداوند نازل کرده است ایمان آورده‏ام، و مأمور هستم که در میان شما به عدالت رفتار کنم».
پیامبر اعظم(ص) با هدف تکمیل و تقسیم مکارم اخلاقى، اجراى عدالت را سرلوحه رسالت خویش قرار داد و مساوات و برابرى و اخوّت را محقق ساخت، اما فقط به جنبه اخلاقى و نصیحت و دعوت ایمانى بسنده نکرد، بلکه موجبات کینه‏ها وحسدها و انتقامجوئى‏ها، یعنى تبعیضات حقوقى را از بین برد و وحدت و یگانگى اجتماعى را در جامعه‏اى متوازن بوجود آورد.۸
خداوند متعال به همه دین داران و مؤمنان دستور مى‏دهد که باید عدالت را، هرچند به زیان خود و بستگانشان باشد، بر پاى دارند، چنان که مى‏فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ؛۹ اى کسانى که ایمان آورده‏اید! بر پاى دارنده عدالت باشید، و براى خدا شهادت دهید، اگرچه به زیان شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما باشد.

این آیه به همه ایمان آورندگان مى‏فرماید که علاقه‏ها و وابستگى‏ها شما را از مرز عدالت خارج نکند. خداوند متعال عدالت را از همه چیز به تقوا،(که قانون تکامل انسان است)، نزدیک‏تر دانسته و مردم را از این نهى مى‏کند که بخاطر خشم‏ها و خشنودى‏هاى شخصى از آن دست بردارند، و چنین مى‏فرماید: «…وَلا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلی أَلّا تَعدِلُوا اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوى…؛۱۰ و هرگز دشمنى با قومى، شما را به بى عدالتى وادار نکند، به عدالت رفتار کنید که به تقوا نزدیکتر است».
از دیدگاه قرآن، عدالت پیشگان و دادگران محبوب خدا هستند و خداوند آن‏ها را دوست دارد و کسى که دوست حق باشد، انوار عنایات حق بر روح و جانش جارى شده و صفات خدایى در وجودش تجلّى پیدا مى‏کند.
خداوند در این رابطه مى‏فرماید: «وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ؛۱۱ عدالت پیشه کنید که خداوند عدالت پیشگان را دوست مى‏دارد.
قرآن در موضوع ازدواج، مؤمنین و ایمان آورندگان را به عدالت امر مى‏کند و مى‏فرماید: «وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتَامَى فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَهً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذَلِکَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا»۱۲ پیامبر اعظم(ص) همواره با همسرانشان به عدالت رفتار مى‏کردند و مى‏فرمودند: «وقتى مردى دو زن داشته باشد و میان آنها به عدالت رفتار نکند روز رستاخیز یک نیمه او افتاده است».۱۳پیامبر اعظم(ص) همواره در طول زندگانى پربرکتشان الگوى کامل عینى و عملى عدالت بودند. در ذیل به چند نمونه آن به طور مختصر اشاره مى‏گردد:
عدالت اجتماعى پیامبر اعظم(ص) در عدم تبعیض در اجراى قانون‏
در فتح مکه، زنى از قبیله بنى مخزوم مرتکب سرقت شد و از نظر قضایى جرمش محرز گردید، خویشاوندانش که هنوز رسومات نظام طبقاتى در خلاباى مغزشان بجاى مانده بود، اجراى مجازات را ننگ خانواده اشرافى خود مى‏دانستند، به تکاپو افتادند بلکه بتوانند مجازات را متوقف سازند، اسامه بن زید را که مانند پدرش نزد رسول خدا(ص) محبوبیت خاصى داشت، وادار کردند به شفاعت برخیزد، او همین که زبان به شفاعت گشود، رنگ صورت پیامبر اعظم(ص) از شدت خشم برافروخته شد و با عتاب و تشدد فرمود: «چه جاى شفاعت است، مگر مى‏توان حدود قانون خدا را بلا اجرا گذاشت؟» دستور مجازات صادر نمود. اسامه متوجه غفلت خود گردید و از لغزش خود عذر خواست و استدعاى طلب مغفرت نمود. پیامبر(ص) براى اینکه فکر تبعیض در اجراى قانون را از مخیله مردم بیرون بنماید به هنگام عصر در میان جمع به سخنرانى پرداخت و ضمناً عطف به موضوع روز کرده و چنین گفت:
«اقوام و ملل پیشین دچار سقوط و انقراض شدند بدین سبب که در اجراى قانون عدالت تبعیض روا مى‏داشتند، هرگاه یکى از طبقات بالا مرتکب جرمى مى‏شد او را از مجازات معاف مى‏کردند و اگر کسى از زیردستان به جرم مشابه آن مبادرت مى‏کرد او را مجازات مى‏نمودند، قسم به خدایى که جانم در دست اوست در اجراى عدل درباره هیچ کس فروگذارى و سستى نمى‏کنم، اگر چه مجرم از نزدیکترین خویشاوندان خودم باشد.۱۴
عدالت اجتماعى پیامبر اعظم(ص) در برخورد با دشمنان‏نمونه‏
الف – پیامبر اعظم(ص) همواره رعایت اصول انسانى و مقررات الهى را حتى در جنگ و پیکار نسبت به دشمن فراموش نمى‏کردند. پیامبر اعظم (ص) بر خلاف مدعیان دروغین امروزى حقوق بشر که جنایات آنان در لبنان و فلسطین ننگ ابدى بر پیشانى مجامع بین‏المللى و دفاع از حقوق بشر حک کرده است، به لشکر اسلام همواره سفارش مى‏فرمودند پیران و اطفال و زنان را نکشید، هرگز آب مشرکان را زهرآلود نکنید، مکر نکنید و درختان را از بیخ قطع نکنید و…این است عدالت اجتماعى پیامبراعظم (ص) در مقابل دشمنان اسلام. پیامبر اعظم (ص) وقتى لشکر اسلام را بسیج مى‏کرد سپاه را با تمام افراد لشکر احضار نموده و به ایشان مى‏فرمود: «بروید به نام خداى تعالى و استقامت جوئید به خداى و در راه خدا و بر ملت پیغمبر خدا جهاد کنید. مکر نکنید، از غنائم سرقت نکنید و کفار را بعد از قتل مثله نکنید و پیران و اطفال و زنان را نکشید و رهبانان را که در غارها و بیغوله‏ها جاى دارند بقتل نرسانید، حیوانات حلال گوشت را نکشید مگر اینکه براى تغذیه به آنها نیاز داشته باشید. هرگز آب مشرکان را زهرآلود نکنید. شبیخون بر دشمن نزنید. درختان را از بیخ قطع نکنید مگر این‌که مضطر باشید و درختان میوه را برنیاورید و حرث و زرع و نخلستان را نسوزانید و مى‏فرمود: من بیشتر دوست دارم که شما را در موقع مراجعت (از جهاد) همراه با مردمى ببینم که به اسلام گرویده‏اند نه با عده‏اى کودکان و زنانى که پدران و شوهران آنها را کشته باشید».۱۵
ب – پیامبر اعظم(ص) خود مظهر کامل عدالت بود در سراسر زندگانى پر برکت خویش مى‏کوشید تا اصحابش کار به ستم نکنند و از عدالت به یکسو نشوند. هنگامى که پیامبر اعظم (ص) نزد قبیله یهودى بنى نضیر رفت تا در پرداخت دیه دو مقتول از طایفه بنى عامر که به دست «عمروبن امیه» (یکى از مسلمانان) کشته شده بود، از آنها یارى و کمک بگیرد (بر اساس پیمانى که با رسول خدا بسته بودند بنى نضیر متعهد شده بود کمک کند) آنان در نهان توطئه کردند که رسول خدا(ص) را به قتل برسانند. خداوند رسول اعظم (ص) را آگاه کرد. و پیامبر (ص) دستور آماده باش براى جنگ به مسلمانان داد و این آیه درباره یهودیان توطئه گر و پیمان شکن که مسلمانان از آنان کینه به دل داشتند نازل شد. «…وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى…؛۱۶ هرگز دشمنى با قومى شما را به بى عدالتى وادار نکند، به عدالت رفتار کنید که به تقوا نزدیکتر است».
به مسلمانان تذکر داد تا مبادا به خاطر دشمنى که با یهود دارند به بى عدالتى با آنها رفتار کنند. این در حالى بود که بنى النضیر با پیامبر(ص) پیمان بسته بودند که هرگز بر ضرر رسول خدا(ص) و یاران او قدمى بر ندارند و به وسیله زبان و دست ضررى به او نرسانند… هرگاه بر خلاف متن پیمان رفتار کنند، دست پیامبر در ریختن خون و ضبط اموال و اسیر کردن زنان و فرزندان آنها باز خواهد بود.۱۷ با این حال پیامبر اعظم(ص) با عدالت و مهربانى و گذشت با آنها رفتار نمود و به کمتر از آن چیزى که به آنها قرار گذارده بود مجازات نمود.
عدالت اجتماعى پیامبر اعظم(ص) در مقابل حق الناس
الف – پیامبر اعظم (ص) خود نیز به قانون عدالت تن مى‏داد، روزى به مسجد رفت و در ضمن خطابه فرمود: «خدا سوگند یاد کرده است در روز جزا از ظلم هیچ ظالمى نگذرد، اگر به کسى از شما، ستمى از من رفته و از این رهگذر حقى بر ذمّه من دارد من حاضرم به قصاص و عمل متقابل تن بدهم. از میان مردم شخصى به نام «سواده بن قیس» به پاخاست و گفت یا رسول اللّه روزى که از طائف بر مى‏گشتى و عصا را در دست خود حرکت مى‏دادى به شکم من خورد و مرا رنجه ساخت.
فرمود: حاشا که به عمد این کار را کرده باشم. با این حال به حکم قصاص تسلیم مى‏شوم. فرمان داد همان عصا را بیاورند و به دست سواده داد و فرمود: هر عضو بدن تو را که خسته است به همان قسمت از بدن من بزن و حق خود را همین دنیا از من بستان. سواده گفت: نه نه، من شما را مى‏بخشم. فرمود:خدا نیز تو را ببخشد».۱۸
آرى چنین زیباست رفتار یک رئیس و زمامدار تام الاختیار دین و دولت در اجراى عدالت اجتماعى و حمایت از قانون.
ب – هنگامى که پیامبر اعظم (ص) «خالد بن ولید» را براى تبلیغ و شکستن بت «عزى» به سرزمین قبیله «جذیمه بن عامر»رهسپار کرد و به او دستور داد که خونى نریزد و از در جنگ وارد نشود، اما وى به دستور پیامبر عمل نکرد و عده‏اى از بنى جذیمه را به قتل رساند. وقتى خبر جنایت خالد به گوش پیامبر رسید. سخت ناراحت شد. فوراً به على(ع) مأموریت داد که به میان قبیله مزبور برود و خسارت جنگ و خونبهاى افراد را به طور دقیق بپردازد. على(ع) در اجراى دستور پیامبر به قدرى دقت به خرج داد که حتى قیمت ظرف چوبى که سگان قبیله در آن آب مى‏خوردند و در برخورد خالد شکسته شده بود، پرداخت.
على(ع) این دست پرورده پیامبر اعظم(ص) کار عدالت را به فرمان پیامبر(ص) به چنان صحنه‏اى زیبا و به یادماندنى تبدیل کرد تا صحنه جنایات خالد از ذهن مردمان کمى زدوده شود. على(ع) حتى مبلغى به کسانى که از حملات خالد ترسیده بودند پرداخت و کاملاً از آنان دلجوئى کرد. پیامبراعظم(ص) روش عادلانه على(ع) را تحسین کرد و سپس رو به قبله ایستاد و به حالت استغاثه گفت: «خدایا تو آگاهى که من از جنایت خالد بیزارم و من هرگز به او دستور جنگ نداده بودم.۱۹

عدالت اجتماعى پیامبر اعظم(ص) در برخورد با کودکان
یکى از نکاتى که پدران و مادران درباره کودکان باید در نظر داشته باشند، موضوع برقرار کردن عدالت در میان کودکان است، زیرا فرزندان باید از همان آغاز طعم عدالت را بچشند و خوبى آن را لمس کنند و با آن آشنا شوند و آن را لازمه زندگانى خود و جامعه بدانند و از بى عدالتى و ظلم و تبعیض گریزان باشند چرا که در زندگانى کودکان هیچ چیزى کوچک نیست، از این جهت کوچکترین امور نیز در اجراى عدالت لازم به نظر مى‏رسد.
پیامبر اعظم(ص) سفارش مى‏نمایند که اگر دوست دارید فرزندانتان در هنگام نیاز در نیکى کردن و محبت کردن به شما با عدالت رفتار کنند و از خط و مدار عدل خارج نشوند شما هم در کار بخشش بین آنها با عدالت رفتار کنید: «اِعدِلُوا بَینَ أولادِکُم فی النُّحلِ، کَما تُحِبُّونَ أن یَعدِلوا بَینَکُم فِی البِرِّ وَاللُّطفِ؛۲۰ شما که مى‏خواهید فرزندانتان در نیکى و محبت با شما به عدالت رفتار کنند در کار بخشش با آنها با عدالت رفتار کنید».

پیامبر اعظم(ص) حتى در بوسیدن کودکان، امت و پیروان خود را به عدالت سفارش مى‏کردند. على (ع) مى‏فرماید: پیامبر اعظم(ص) مردى را دید که دو کودک داشت یکى را بوسید و دیگرى را نبوسید. آن حضرت فرمود: چرا بین آنان با عدالت رفتار نمى‏کنى؟۲۱
انس گوید: مردى نزد پیامبر اعظم(ص) نشسته بود. پسر او آمد. پدر، او را بوسید روى زانوى خود نشاند. سپس دختر آن مرد آمد (بدون اینکه او را ببوسد) وى را کنار خود نشانید. پیامبر(ص) فرمود:چرا بین آنها با عدالت رفتار نکردى؟۲۲
پیامبر رحمت و پیامبر اعظم(ص) مؤمنان و پیروان خویش را دعوت مى‏کرد که از خدا بترسند و میان فرزندان خود به عدالت رفتار کنند: «اِتَّقُوا اللّه َ و اعدِلوا بَینَ أولادِکُم کما تُحِبُّونَ أن یَبَرُّوکُم؛۲۳ از خدا بترسید و میان فرزندان خود به عدالت رفتار کنید همانطور که مى‏خواهید با شما به نیکى رفتار کنند».
عدالت اجتماعى پیامبر اعظم(ص) در قدرشناسى از افراد
الف – قدردانى پیامبر اعظم(ص) از کسانى که به نحوى در زندگى او نقش داشته‏اند بى نظیر است و گوئى رسول اللّه(ص) با سیره مبارک خویش مى‏خواهد به پیروان خود این پیام را برساند که اگر انسان نتواند حق همنوع خود را بجا آورد، هرگز نمى‏تواند حق خالق خویش را ادا کند.
در مسجد آن حضرت زنى جارو مى‏کشید و شبها همان جا مى‏خوابید و مردم هزینه زندگى او را مى‏دادند و اداره‏اش مى‏کردند. شبى رسول اکرم (ص) او را در مسجد نیافتند، جویاى حالش شدند. گفتند که او از دنیا رفته و به خاکش سپرده‏اند. شاید اصحاب به شدت حساسیت پیامبر(ص)پى نبرده بودند و مى‏پنداشتند که مرگ این زن براى ایشان چندان اهمیتى ندارد و به همین دلیل این خبر را به حضرت نرسانده بودند. رسول اکرم (ص) از شنیدن خبر مرگ آن زن متأثر شده با همراهان بر سر قبرش شتافتند، نماز میت خواندند و برایش طلب آمرزش کردند.
ب – «حلیمه سعدیه» که مدتى عهده دار زندگى رسول اکرم(ص) بود، وقتى به دیدار فرزند خود مى‏آمد، رسول اعظم(ص) رداى خود را زیر پاى او پهن مى‏نمودند و گاهى مى‏شد که حلیمه از حادثه و فشار گرسنگى سال سخت به ایشان پناه مى‏برد و پیامبر(ص) از دیدن او بسیار خوشحال و به سخنانش گوش مى‏داد و موقع رفتن چندان به او کمک مى‏کردند که بى نیاز مى‏شدند.۲۴
ج – رسول اعظم(ص) خدمات ارزنده خدیجه را هرگز فراموش نکرده و همواره از ایشان به احترام یاد مى‏کردند و فضائل شان را بر زبان مى‏راندند، بطوری‌که مکرر مى‏فرمودند: «بخدا قسم پروردگار عالم بهتر از خدیجه را به من نصیب نفرمود».عایشه همسر پیامبر(ص) حکایت مى‏کند که بسیار اتفاق مى‏افتاد که چون گوسفندى در خانه پیامبر(ص) ذبح مى‏شد، آن‌را به قطعاتى قسمت مى‏کرد و مى‏فرمود: اینها را براى دوستان خدیجه بفرستید.۲۵
نتیجه‏گیرى
یکى از بنیادى‏ترین مفاهیم در علوم انسانى، مفهوم و اصل عدالت است و اهمیت بى بدیل آن بر کسى پوشیده نیست. غالب مکاتب و نظریه‏ها و نظام‌هاى سیاسى سعى نموده‏اند که این مفهوم را مورد ملاحظه نظرى و عملى خویش قرار دهند و خود را متصف به آن وانمود کنند. همه ادیان الهى با هدف تحقق این اصل از سوى خداى متعال بوسیله انبیاء الهى نازل گشته‏اند.دین مبین اسلام هم به عنوان خاتم ادیان، تحقق عدالت را سرلوحه اهداف خود قرار داده است و بى دلیل نیست که آیات بسیارى پیرامون عدالت و واژه‏هاى مترادف و متضاد آن وجود دارد و همه این مطالب دال بر اهمیت وافر اصل عدالت است. پیامبر اعظم(ص) که اسوه مکارم اخلاق و رفتار هستند در سراسر زندگى پر برکتشان مظهر کامل عدالت در تمام زمینه‏ها و جنبه‏هاى مختلف آن بودند. سیره و روش و سنت پیامبر اعظم(ص) در طول حیات نورانى ایشان گواهى بر این مدعى است. پیامبر اعظم(ص) مأمور برپایى قسط و عدل بود. «قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ؛۲۶ بگو پروردگارم به قسط فرمان داد».

رسول خدا(ص) مظهر حق بود، حقى که: «درباره مخلوقاتش به عدل و داد رفتار مى‏کند و در اجراى احکام به عدالت بر آنها حکم مى‏راند.۲۷
پیامبر اعظم(ص) براى برقرارى عدالت اجتماعى موجبات کینه‏ها و حسدها و انتقامجوئى‏ها، یعنى تبعیضات حقوقى را از بین برد و وحدت و یگانگى اجتماعى را در جامعه‏اى متوازن به وجود آورد. عدالت اجتماعى پیامبر اعظم(ص) جنبه‏هاى عینى و عملى داشت.
به عنوان مثال در صدر اسلام غلامان و غلامزادگان دانشمند و متقى از قبیل عبداللّه بن مسعود و جویبر به سیادت و بزرگوارى رسیدند امام شخصیتهاى نالایق عصر جاهلیت مانند ابوجهل‏ها و ابولهب‏ها و ولید بن مغیره‏ها به خاک ذلت نشستند و سرنگون شدند.
پیامبر اعظم(ص) در برخورد با مردم، در اجراى قانون هیچگاه حکم خدا را تعطیل نکردند و عدالت اجتماعى را برقرار نمودند و به خداوند متعال قسم یاد کردند که در اجراى عدالت درباره هیچ کس سستى نمى‏کنند اگر چه مجرم از نزدیکترین خویشاوندان آن حضرت باشد.
پیامبر اعظم (ص) در برخورد با حق الناس، در مقابل کودکان، در برخورد با دشمنان قسم خورده اسلام و… عدالت اجتماعى را سرلوحه کار خویش قرار داده بودند. به راستى پیامبر اعظم(ص) خود مظهر کامل این فرمایش گهربار خویش بودند که: «عادلتر از همه مردم کسى است که آنچه براى خود پسندد براى مردم نیز پسندد و آنچه بر خود روا ندارد بر مردم روا ندارد.
پیامبر اعظم (ص) به تمام معنا «قائم به قسط بود» و از همین رو در زیارت آن حضرت مى‏خوانیم: «السلام علیک یا قائماً بالقسط»۲۸ سلام بر تو اى برپا دارنده عدالت.
منابع:
۱. نهج البلاغه، ترجمه مرحوم دشتى.
۲. نهج الفصاحه.
۳. على اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، تهران:دانشگاه تهران.
۴. ناصر خسرو.
۵. سنایى.
۶. تفسیر صافى ذیل آیه الرحمن، ص ۶۳۸.
۷. سوره شورى، آیه ۱۵.

  1. شهید مرتضى مطهرى، بیست گفتار، قم، انتشارات صدرا، ص‏۱۱۹.
    ۹. سوره نساء، آیه ۱۳۵.
    ۱۰. سوره مائده، آیه ۸.
    ۱۱. سوره حجرات، آیه ۹.
    ۱۲. سوره نساء، آیه ۳.
    ۱۳. نهج الفصاحه، ترجمه مرتضى فرید تنکابنى، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ص‏۱۹۳۶.
    ۱۴. صحیح بخارى، ج‏۵، ص ۱۵۲، چاپ عامره استانبول ؛ دارالفکر، معارف اسلامى، ج ۲، ص‏۶۱.
    ۱۵.سیر الکبیر، ج ۱، ص‏۴۶-۴۷.
    ۱۶. سوره مائده، آیه ۸.
    ۱۷. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج‏۱۹، ص‏۱۱۰و۱۱۱.
    ۱۸. علامه مجلسى، بحارالانوار، باب وفات النبى.
    ۱۹. سیره ابن هشام، ج‏۲، ص‏۴۳۰.
    ۲۰. نهج الفصاحه، ص‏۱۹۳۶.
    ۲۱. مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۲۳۴.
    ۲۲. مجمع الزوائد، ج ۸، ص‏۱۵۸.
    ۲۳. نهج الفصاحه، ص ۱۹۳۶.
    ۲۴. سیره حلبى، ج ۱، ص‏۱۲۳.
    ۲۵. محمد خالد محمد، پیامبر رحمت، ترجمه صدر بلاغى، ص‏۱۴۴.
    ۲۶. سوره اعراف، آیه ۲۹.
    ۲۷. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵.
    ۲۸. حاج شیخ عباس قمى، مفاتیح الجنان.

منبع: پاسدار اسلام ۱۳۸۶ شماره ۳۰۵

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.