سیمای پیامبر اعظم(ص) در آیینه صحیفه سجادیه
نویسنده: حجت الاسلام سید جواد حسینی
منبع: مجله پاسدار اسلام خرداد ماه ۱۳۸۲، شماره ۱۹
صحیفه سجادیه مجموعه بی بدیلی است از معارف و حقایق بلند که کلید سعادت دنیا و آخرت را فرا روی انسان قرار میدهد. امام زین العابدین و سید ساجدین(ع) در سختترین شرائط حاکمیت روزگار، در قالب دعا، عالیترین مضامین تربیتی، اخلاقی و عرفانی و علمی و فلسفی و سیاسی اجتماعی را به شیعیان و شاگردان مکتب اهل بیت(ع) آموخته است. دعاهایی که در عین زیبایی و فصاحت و بلاغت از چنان محتوایی برخوردار است که آن را «زبور آل محمد» و اخت القرآن نامیدهاند. در عظمت این صحیفه سراسر نور و عرفان همین بس که حضرت سجّاد(ع) آن را بر امام باقر(ع) املاء فرمودهاند و حضرت باقر(ع) در حالی که فرزندش امام صادق(ع) حضور دارد آن را مینویسد، و این گنج بی پایان در محضر سه معصوم تنظیم میشود و توسط امام باقر(ع) به امام صادق(ع) به ودیعت گذاشته میشود و توسط ائمه بعدی، توسط فرزندان زیدبن علی برای شیعیان محافظت و نگهداری میگردد. آنچه پیش رو دارید نگاهی است به سیمای نورانی پیامبر خاتم(ص) در آیینه صحیفه نورانی سجادیه؛ امید که رهگشایی باشد برای مشتاقان شناخت مقام با عظمت پیامبر اکرم(ص). جایگاه بلند نام پیغمبر(ص) در صحیفه نورانی سجادیه افزون بر این که در برخی دعاها به صورت خاص از مقامهای والای پیامبر اکرم(ص) و منزلت والای او سخن به میان آمده، در غالب دعاهای صحیفه اسم مبارک آن حضرت و آل طاهرش در جای جای دعاها با احترام برده شده است، کمتر دعایی را میتوان از حضرت سجّاد پیدا کرد که در آن اسم مبارک پیامبر برده نشده باشد، در برخی دعاها بیش از چند بار این جمله «اللّهم صلّ علی محمّدٍ و آل محمّد» و یا «آله» تکرار شده است. به عنوان نمونه در دعای بیستم، ۱۹ بار، در دعای ۴۲، ۱۲ بار، در دعای ۴۴ و دعای ۲۲، ۷ بار، در دعای ۱۴، پنج بار در دعای ۲۱ و ۲۴، هر کدام ۴ بار، در دعای ۱۳ و ۲۳، ۳ بار، و در دعای ۹ و ۱۲ و ۱۶، هر کدام ۲ بار این جمله تکرار شده است.و…. این روش حضرت اوّلاً تفسیر صحیح عملی آیهای است که دستور میدهد بر محمّد(ص) صلوات بفرستید، در سوره احزاب میخوانیم: «إِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً؛۱ خدا و فرشتگان بر پیامبر درود میفرستند، ای کسانی که ایمان آوردهاید بر او درود بفرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم(فرمان او) باشید.» حضرت با این روش ثابت میکند که روش صحیح صلوات بر نبی همان است که حضرت بیان نموده که آل او در کنارش ذکر شده است و غیر از آن، روش “ابتر” و ناتمام است. ثانیاً در ضمن دعاها در سختترین شرایط اختناق نام اهلبیت پیغمبر(ص) را که سخت مورد تاخت و تاز و بی مهری بودند زنده نگهداشته و نام آنها را بر زبانها جاری میسازد. ثالثاً به مهمترین شرط قبولی و استجابت دعا عمل نموده است، چرا که در روایات فراوانی سفارش شده است که برای استجابت دعا قبل و بعد از آن صلوات بر محمد و آل او بفرستید. امام صادق(ع) فرمود: «لا یَزالُ الدُّعاءُ مَحجوبا حَتّى یُصَلّى عَلى مُحَمَّدٍ و عَلى آلِ مُحَمَّدٍ؛۲ لایزال دعا در پرده است (و به استجابت نمیرسد) مگر (زمانی) که بر محمّد و آلش درود فرستاده شود.» و همچنین فرمود: «هر کس حاجتی دارد در پیشگاه الهی پس باید با محمّد و آل او(دعا را) آغاز کند سپس حاجت خویش را بخواهد سپس با صلوات ختم کند، براستی خدا بزرگوارتر از آن است که آغاز و پایان دعا را قبول فرماید و وسط آن را واگذارد….»۳
دعای دوّم و مقامات پیامبر خاتم در دعای دوم با جملات بسیار زیبایی، مقامهای عالی پیامبر اکرم و منزلت والای آن حضرت را به همراه ویژگیهای آخرین رسول از سلسله جلیله رسولان الهی برشمردهاند و ضمن اشاره به رنجهای فراوان پیامبر اکرم(ص) در خصوص مسائلی همچون دعوت مردم به یکتاپرستی و نصیحت و خیرخواهی، هجرت و جنگها و ثمرات این جنگها مطالبی بیان فرمودهاند و در پایان به مقام شفاعت و درجات اخروی آن بزرگوار اشاره نمودهاند که به ترتیب مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
- ۱- نعمت بزرگ رسالت: از دعاهای آن حضرت پس از ستایش خداوند، درود بر پیغمبر خدا است «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلینَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ دُونَ الْأُمَمِ الْمَاضِیهِ وَ الْقُرُونِ السَّالِفَهِ، بِقُدْرَتِهِ الَّتِی لَا تَعْجِزُ عَنْ شَیءٍ وَ إِنْ عَظُمَ، وَ لَا یفُوتُهَا شَیءٌ وَ إِنْ لَطُفَ؛۴ و سپاس خدای را که به سبب وجود محمّد(ص) پیامبرش بر ما منّت نهاد، نه امّتهای گذشته (و آنها از این نعمت محروم بودند) با قدرتی که از هیچ چیز هر چند بزرگ عاجز نیست و هیچ چیز هرچند کوچک از نظرش مخفی نیست.» راغب می گوید: منّت از ریشه “منّ” به معنای سنگهایی است که با آن وزن میکنند و به همین دلیل هر نعمت سنگین و گرانبهایی را “منّت” میگویند که اگر جنبه عملی داشته؛ باشد یعنی کسی عملاً نعمت بزرگی به دیگری بدهد، کاملاً زیبا و ارزنده است و امّا اگر کسی کار کوچک خود را با سخن بزرگ کند و به رخ افراد بکشد، کاری است بسیار زشت. بنابراین منّتی که نکوهیده است به معنای بزرگ شمردن نعمتها در گفتار است امّا منتی که زیبنده است همان بخشیدن نعمتهای بزرگ است.(۵) به همین معنای دوم است آنچه در قرآن درباره نعمت رسالت آمده که «لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُواعَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ؛۶ خداوند بر مؤمنان منّت نهاد (و نعمت بزرگی به آنها بخشید) هنگامی که در میان آنها، پیامبری از جنس خودشان برانگیخت. که آیات او را بر آنها بخواند و کتاب و حکمت به آنها بیاموزد، اگرچه پیش از آن در گمراهی آشکار بودند». در آیه فوق، سخن از بزرگترین نعمت الهی، نعمت بعثت پیامبر اسلام به میان آمده است و امام زین العابدین هم در فراز پیش گفته از دعا به این نعمت بزرگ اشاره نمودهاند. پیآمد بعثت از آثار رسالت خاتم پیامبران آن است که امّت محمّد(ص) بهترین امّت و نمونهترین امّت قرار گرفت و در دوره آخر الزّمان بر تمامی امّتها فزونی یافت. امام سجاد(ع) در ادامه میفرماید: «فَخَتَمَ بِنَا عَلَی جَمِیعِ مَنْ ذَرَأَ، وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَی مَنْ جَحَدَ، وَ کثَّرَنَا بِمَنِّهِ عَلَی مَنْ قَلَّ؛۷ پس ما را خاتم همه آفریدگان قرار داد و گواهان بر منکران(و به کرم خود) و در سایه منّتش شما و ما را از آنان که شمارشان فروکاست فزونی بخشید.»
- ۲- امین وحی «اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ أَمِینِکَ عَلَى وَحْیِکَ؛۸ خدایا! پس درود فرست بر محمّد امین وحی.» این فراز اوّلاً عصمت همه جانبه آن حضرت را مورد اشاره قرار داده که پیامبر اکرم(ص) در دریافت و تلقی وحی از مبدأ اعلی و یا جبرئیل در نگهداری و حفظ آن و همچنین ابلاغ و رساندن آن امین و دارای عصمت بوده است چنان که قرآن در آیاتی بر این امر صحّه گذاشته است از جمله فرمود: «وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى؛۹ و او هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید. آنچه میگوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست.» و در سوره الحاقه میفرماید: «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاوِیلِ، لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ، ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ؛۱۰ [این قرآن کلامی است] که از سوی پروردگار جهانیان نازل شده است. اگر او سخنی دروغ بر ما میبست، ما او را با قدرت میگرفتیم سپس رگ قلبش را قطع میکردیم…» و چون چنین مجازاتی واقع نشده، نشان از عصمت همه جانبه او دارد.
- ۳- برگزیده الهی «وَ نَجِیبِک مِنْ خَلْقِک، وَ صَفِیک مِنْ عِبَادِک؛ و پسندیده از میان خلقت و برگزیده از میان بندگانت میباشد». خداوند تمام پیامبران را از میان انسان برگزیده است. چنان که در قرآن کریم در آیات مختلفی به این امر اشاره شده است مانند آیه ۳۳، آل عمران «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ» و مانند آیه ۷۵، حج «اللَّهُ یَصْطَفِی مِنَ الْمَلَائِکَهِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ» و آیه ۴۷، ص «اللَّهُ یَصْطَفِی مِنَ الْمَلَائِکَهِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ». و حضرت ختمی مرتبت برگزیده برگزیدگان، و جدا شده از بین جدا شدههاست، و جمله دومی «برگزیده از میان بندگانت» شاید اشاره به همین مطلب باشد که آن حضرت از بین بندگان خالص الهی یعنی انبیاء نیز برگزیده است. لذا خود آن حضرت فرمود: «أنا قائدُ المُرسَلینَ؛ من پیشوای پیغمبران هستم.» و در جای دیگر فرمود: «ما خَلَقَ اللّه ُ خَلقاً أفضَلَ مِنّی، وَ لا أکرَمَ علَیهِ مِنّی؛۱۱ خداوند مخلوقی برتر از من و گرامیتر (و عزیز کردهتر) از من نیافریده است.» آباء و اجداد و امهاتی هم که حامل نور با عظمت پیامبر اکرم(ص) بودند، همه انسانهای پاکیزه و پاک بودند «حُجورٌ طابَت وَ طَهُرَت»۱۲ و در واقع خانواده آنها نیز برگزیدگان الهی بودند، از بین تمامی خانوادهها.
- ۴- پیغمبر رحمت «اِمامِ الرَّحْمَهِ، وَ قائِدِ الْخَیْرِ، وَ مِفْتاحِ الْبَرَکَهِ، کَما نَصَبَ لِأَمْرِکَ نَفْسَهُ؛۱۳ امام و پیشوای رحمت، و قافله سالار نیکی، و کلید برکت بود، همچنان که جان خویش را در راه انجام دادن امر تو به مشقت انداخت.» آن حضرت نه تنها برای مردم عربستان رحمت بود که برای همه جهانیان رحمت و فرشته نجات بوده است. لذا قرآن کریم میفرماید: «ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعالَمِینَ؛۱۴ ما تو را نفرستادیم مگر این که برای جهانیان رحمت باشی.» و خود آن حضرت فرمود: «أیُّها النّاسُ! إنّما أنا رَحمَهٌ مُهداهٌ؛۱۵ مردم بیدار باشید، همانا من رحمت هدایت شده هستم.» و در آیه دیگر در رابطه با مهربانی آن حضرت و این که تلاش داشت امّت خویش را هدایت نماید میخوانیم: «لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ؛۱۶ به یقین رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است، و اصرار بر هدایت شما دارد، و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.» امّا کلید برکت بودن آن حضرت بیش از آن است که در ضمن یک مقاله بگنجد. فقط اشاره کنیم که با آمدن آن حضرت به دنیا در سال عام الفیل لشکر فیل سوار ابرهه مفتضحانه شکست میخورد و همین امر باعث رونق مکه میشود و تجارت آن شهر باعث نجات مردم از گرسنگی و قحطی میشود که خداوند در سوره فیل و قریش به این امر اشاره کرده است.۱۷ از برکت وجود آن حضرت است که وقتی وارد خانه حلیمه سعدیه میشود آثار برکات در تمام ابعاد زندگی او هویدا میشود؟، خوب است جریان را از زبان حلیمه بشنویم. در حضور مادر محمد(ص) خواستم او را شیر دهم پستان چپ خود را – که دارای شیر بود – در دهان او نهادم ولی کودک به پستان راست من بیشتر متمایل بود. آمّا من از روزی که بچه دار شده بودم شیری را در پستان راست خود ندیده بودم. اصرار نوزاد، مرا بر آن داشت که پستان راست بی شیر خود را در دهانش بگذارم، همان دم که کودک شروع به مکیدن کرد، رگهای خشک آن پر از شیر شد و این پیشامد موجب تعجب همه حاضران گردید.۱۸ همو میگوید: از روزی که «محمّد» را به خانه خود بردم، روز به روز خیر و برکت در خانهام بیشتر و دارایی و گلهام فزونتر گردید.»۱۹ وقتی در کودکی دارای چنان برکاتی باشد یقیناً بعد از بعثت و اتصال با مبدأ اعلا برکات وجود او چندین برابر خواهد شد. چنانکه داستانهای فراوانی این مسئله را تأیید میکند؛ مانند داستان یوم الدار و برکت پیدا نمودن غذای پذیرایی میهمانی، و مانند داستان برکت یافتن غذای جابربن عبداللّه انصاری که با یک من آرد و یک بزغاله جمعیت کثیری پذیرایی شد و از غذا چیزی کم نشد،و…
- ۵ – جذب و دفع برای خدا «عَرّضَ فِیکَ لِلْمَکْرُوهِ بَدَنَهُ، وَ کَاشَفَ فِی الدّعَاءِ إِلَیْکَ حَامّتَهُ، وَ حَارَبَ فِی رِضَاکَ أُسْرَتَهُ، وَ قَطَعَ فِی إِحْیَاءِ دِینِکَ رَحِمَهُ، وَ أَقْصَى الْأَدْنَیْنَ عَلَى جُحُودِهِمْ، وَ قَرّبَ الْأَقْصَیْنَ عَلَى اسْتِجَابَتِهِمْ لَکَ، وَ وَالَى فِیکَ الْأَبْعَدِینَ، وَ عَادَى فِیکَ الْأَقْرَبِینَ؛۲۰ و در راه تو بدنش را هدف مصائب و سختی ها قرار داد، و در راه دعوت به سوی تو با نزدیکانش در افتاد، و برای رضایت تو با قبیله و تبارش به ستیزه برخاست، و در زنده کردن دین تو رشته خویشاوندی خود را برید و نزدیکترین بستگان خود را به سبب انکار حق، از خویش دور کرد، و دورترین مردم را که پذیرای حق شدند به خود نزدیک ساخت و با بیگانگان به خاطر تو دوستی کرد، و با نزدیکان به خاطر تو دشمنی ورزید.» پیامبر ابوسفیان و ابوجهلها را که از قریش بودند، و ابولهب را که عمویش بود، و همسر او را بخاطر عدم ایمان به یگانگی خدا از خود دور ساخت و سلمان که ایرانی بود و بلال که حبشی بود… جذب خویش نمود تا آن جا که درباره سلمان فرمود: «سَلمانُ مِنّا اَهْلَ البَیتِ»۲۱ این بدان جهت است که برای مردان خدا خویشاوندی در صورتی که با پیوند مکتبی همراه نباشد کمترین ارزشی ندارد ولی برعکس افراد دور افتادهای که از نژاد و اهل زبان آنها نیستند ولی پیوند فکری و اعتقادی و عملی با آنها دارند از بالاترین ارزش برخوردارند. قرآن این حقیقت را درباره همراهان پیامبر(ص) به عنوان بهترین رستگاری این گونه بیان میدارد «لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُولَئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ؛ هیچ قومی را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارد نمییابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند (بلکه دشمن میدارند) هرچند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندانشان باشند، آنان کسانی هستند که خدا ایمان را بر صفحه دلهایشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنها را تقویت فرموده، «وَیُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛ و آنها را در باغهایی از بهشت وارد میکند که نهرها از زیر درختانش جاری است، جاودانه در آن میمانند، خدا از آنها خشنود است و آنان نیز از خدا خشنودند؛ آنها «حزب اللّه»اند، بدانید «حزب اللّه» پیروزان و رستگارانند.»۲۲ و امیر مؤمنان علی(ع) که خود از پیشتازان این افراد است درباره پیامبر(ص) و یاران او چنین میگویند: «وَ لَقَدْ کُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَ أَبْنَاءَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ أَعْمَامَنَا، مَا یَزِیدُنَا ذَلِکَ إِلَّا إِیمَاناً وَ تَسْلِیماً وَ مُضِیّاً عَلَى اللَّقَمِ وَ صَبْراً عَلَى مَضَضِ الْأَلَمِ وَ جِدّاً فِی جِهَادِ الْعَدُوِّ؛۲۳ براستی همیشه اینگونه بود که در رکاب رسول خدا(ص) با پدران و فرزندان و برادران و عموهای خود میجنگیدیم، که این مبارزه بر ایمان و تسلیم ما میافزود و ما را در جاده (وسیع) حق و صبر و بردباری برابر ناگواریها و جهاد و کوشش برابر دشمن ثابت قدم میساخت» حضرت سجّاد(ع) نیز به این امراشاره دارد که در قسمت یاران مطرح میشود. امّا اذیتها و آزارهایی که آن حضرت دید بیش از آن است که در این مقام بتوان بیان نمود. فقط به جملهای از خود آن حضرت بسنده میکنیم که فرمود: «مَا أُوذِیَ نَبِیٌّ مِثْلَ مَا أُوذِیتُ؛۲۴ هیچ کس در راه خدا مانند من اذیت و آزار نشد.»
- ۶- تبلیغ دلسوزانه با تحمّل مشقات «وَ أَدْأَبَ نَفْسَهُ فِی تَبْلِیغِ رِسَالَتِک وَ أَتْعَبَهَا بِالدُّعَاءِ إِلَی مِلَّتِک وَ شَغَلَهَا بِالنُّصْحِ لِأَهْلِ دَعْوَتِک؛۲۵ و خودش را در راه تبلیغ رسالت و پیام تو خسته کرد، و با فراخواندن به سوی آیین تو خود را به مشقّت افکند و با نصیحت و خیرخواهی کردن برای مؤمنان خود را مشغول ساخت.» راستی در مدّت ۲۳ سال تبلیغ رنجهای بیشماری را تحمّل و بیش از هفتاد جنگ (غزوه و سریه) را برای تبلیغ اسلام و زنده نگهداشتن آن تحمل نموده، به قدری دلسوزانه تلاش میکرد که حتّی خداوند نیز به او تذکر داد که بنا نیست این همه خود را به زحمت اندازی. «فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا؛۲۶ گویی میخواهی به خاطر اعمال آنان، اگر به این گفتار ایمان نیاورند، خود را هلاک کنی.» آن حضرت آنقدر دلسوز بود و تلاش می کرد که قومش هدایت شود که گاه توسط همان مردم سنگباران می شد و خون از پای مبارکش جاری بود با این حال می گفت: «اللَّهُمَّ اغفِرْ لِقَومِی فإنّهُم لا یَعلَمُونَ؛۲۷ خدایا قومم را ببخش، براستی آنها (نسبت به مقام رسالت) آگاهی ندارند.»
- ۷- هجرت و تحمّل رنج دوری از وطن و خانه خدا راستی دور شدن از مکه بسیار سخت و ناگوار است آنهایی که مکه مشرّف شدهاند این امر را به خوبی لمس میکنند، حال اگر مکه وطن و زادگاه و «مسقط الرأس» انسانی باشد، دور شدن او از آنجا دو چندان ناگوار و تلخ خواهد بود. امّا پیامبراکرم(ص) برای اعتلا و توسعه اسلام تن به این هجرت و هجران داد و حاضر شد سالهای دوری از وطن و خانه خدا را تحمّل نماید، و در عالم هجرت با جنگها و مشکلات فراوان دست و پنجه نرم کند، حضرت سجّاد در این باره میفرماید: «وَ هَاجَرَ إِلَى بِلَادِ الْغُربَهِ، وَ مَحَلِّ النَّأْیِ عَنْ مَوْطِنِ رَحْلِهِ، وَ مَوْضِعِ رِجْلِهِ، وَ مَسْقَطِ رَأْسِهِ، وَ مَأْنَسِ نَفْسِهِ، إِرَادَهً مِنْهُ لِإِعْزَازِ دِینِکَ، وَ اسْتِنْصَاراً عَلَى أَهْلِ الْکُفْرِ بِکَ؛۲۸ و به سرزمین دور از وطنش و بلاد غربت (یعنی مدینه) هجرت کرد وطنی که محل سکونت و نشو و نمای او بود، و در آنجا به دنیا آمده بود، و بدانجا انس و الفت گرفته بود(همه اینها) به خاطر سربلند کردن دین تو، و به خاطر یاری جستن علیه کفر بود. این هجرت که بعد از سیزده سال از بعثت پیامبراکرم(ص) انجام گرفت پیآمدها و دستاوردهای فراوانی داشت از جمله توسعه و عزّت یافتن اسلام، و افزون شدن مسلمانان است که امام سجّاد(ع) نیز به آنها به عنوان ره آورد هجرت پیامبراکرم(ص) اشاره نموده است. هجرت پیامبر منشأ برکات فراوانی گشت، تشکیل حکومت اسلامی، قدرت جهانی یافتن مسلمانان، پیروزیهای پی درپی و… از آن جمله است بدین جهت منشأ تاریخ برای مسلمین قرار گرفت.
- ۸ – جهاد و استقامت در حال هجرت «حَتَّى اسْتَتَبَّ لَهُ مَا حَاوَلَ فِی أَعْدَائِکَ، وَ اسْتَتَمَّ لَهُ مَا دَبَّرَ فِی أَوْلِیَائِکَ فَنَهَدَ إِلَیْهِمْ مُسْتَفْتِحاً بِعَوْنِکَ، وَ مُتَقَوِّیاً عَلَى ضَعْفِهِ بِنَصْرِکَ فَغَزَاهُمْ فِی عُقْرِ دِیَارِهِمْ وَ هَجَمَ عَلَیْهِمْ فِی بُحْبُوحَهِ قَرَارِهِمْ حَتَّى ظَهَرَ أَمْرُکَ، وَ عَلَتْ کَلِمَتُکَ، وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ؛۲۹ تا جایی که (با استقامت) هرچه درباره دشمنان تو در سر داشت جامه عمل پوشانید، و آنچه درباره دوستانت میاندیشید به دست آورد. پس در حالی که از تو کمک میخواست، و از تو نیرو طلب میکرد، به ستیز با دشمنان تو برخاست، پس در دل وطن دشمن با آنها جنگید، و در میان قرارگاهشان بر آنان هجوم برد، تا دین تو آشکار گشت، و کلمه تو (یعنی توحید) برتری یافت، هرچند خوشایند مشرکان نبود.» آنچه درباره دشمن در سر داشت تسلیم شدن آنان و یا شکست آنان بود که این امر به صورت کامل در سال هشتم هجرت با فتح مکه تحقق یافت، و آنچه برای مسلمانان تلاش داشت همان امنیت و آرامش و عزّت جهانی بود، که آن هم به دست آمد. این ره آوردها نتیجه جنگهای متعدد و تلاشها و رنجهای بیشماری بود که پیامبر اکرم(ص) و همراهانش تحمّل کردند، از جنگ بدر و احد و خیبر و خندق گرفته تا فتح مکه و جنگ تبوک.
- ۹- پاداش پیامبر در قالب دعا: هر انسان منصفی نگاه اجمالی به زحمات طاقت فرسای پیامبراکرم(ص) و اوصاف نیکوی او داشته باشد بی اختیار دست به دعا برمیدارد و از خداوند پاداش نیکو برای او طلب میکند هرچند خداوند بدون دعای بندگان نیز پاداش در خور لیاقت آن حضرت به او عنایت میکند، امّا دعای بندگان هم پاداش و ثواب برای خود آنان دارد و نوعی همراهی با اهداف آن حضرت تلقی میشود و هم باعث ترفیع درجه آن حضرت در پیشگاه الهی میگردد، بر همین اساس است که حضرت سجّاد عرضه میدارد. « اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا کَدَحَ فِیکَ إِلَى الدَّرَجَهِ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ حَتَّى لَا یُسَاوَى فِی مَنْزِلَهٍ، وَ لَا یُکَافَأَ فِی مَرْتَبَهٍ، وَ لَا یُوَازِیَهُ لَدَیْکَ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ، وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ؛ خدایا! در برابر زحماتی که برای تو متحمّل شد او را به بالاترین درجات بهشت برسان، تاجایی که هیچ کس با او برابر نباشد، و در هیچ مرتبهای با وی هم رتبه نگردد، و در نزد تو هیچ ملک مقربی و هیچ پیامبر مرسلی با او برابری نکند. « وَ عَرِّفْهُ فِی أَهْلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ أُمَّتِهِ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ حُسْنِ الشَّفَاعَهِ أَجَلَّ مَا وَعَدْتَهُ یَا نَافِذَ الْعِدَهِ، یَا وَافِیَ الْقَوْلِ، یَا مُبَدِّلَ السَّیِّئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ إِنَّکَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ؛ نیکویی(و قبول) شفاعت او را درباره اهل بیت پاکش و امّت مؤمنش بیش از آن چه (به ما) وعده فرمودهای به او بنما و معرّفی کن، ای کسی که وعدههایت نافذ است! ای کسی که به قولت وفا میکنی! ای کسی که بدیها را به چندین برابر به خوبی مبدّل میسازی! به راستی که تو بخشنده و بزرگی.»۳۰
- ۱۰ – یاد یاران: تمجید از بستگان و یاران با وفای هر فرد، تمجید از خود او به حساب میآید، در همین راستا امام سجّاد(ع) در یکی از دعاهای خود بر یاران و پیروان تمامی پیروان از جمله پیامبر خاتم درود و سلام میفرستد و از آنها تمجید میکند و میفرماید: «خدایا! و (درود فرست بر) پیروان رسولان و تصدیق کنندگان ایشان از اهل زمین که ندیده ایمان آوردند و در آن هنگام که دشمنان با تکذیب رسولان به دشمنی برخاستند، امّا مؤمنان با عمق ایمان مشتاقانه به سوی رسولان روی آوردند. در هر عصر و زمانی که رسولی فرستادی و برای اهل آن زمان، راهنمایی فرا راهشان نهادی از زمان آدم(ع) تا زمان محمّد(ص) که درود خدا – بر او و دودمانش باد – از امامان هدی و پیشوایان اهل تقوا – که بر همه آنها درود باد – خداوندا! پس تمام آن ها را مشمول آمرزش و خشنودی خویش گردان.» « اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّهً الَّذِینَ أَحْسَنُوا الصَّحَابَهَ وَ الَّذِینَ أَبْلَوُا الْبَلَاءَ الْحَسَنَ فِی نَصْرِهِ وَ کانَفُوهُ، وَ أَسْرَعُوا إِلَی وِفَادَتِهِ، وَ سَابَقُوا إِلَی دَعْوَتِهِ، وَ اسْتَجَابُوا لَهُ حَیثُ أَسْمَعَهُمْ حُجَّهَ رِسَالاتِهِ؛ خدایا! به ویژه یاران محمّد، آن کسانی که به خوبی از عهده وفاداری به او برآمدند، و آنان که در یاریش خوب سعی نمودند و حمایت کردند و در هنگام تنهایی آن حضرت به سرعت به سوی او شتافتند و به او توان بخشیدند و در پذیرش دعوتش از یکدیگر سبقت جستند و چون حجّت و دلیل رسالتهای خویش را به گوش آنها رساند، او را پذیرا گشتند و اجابت نمودند. «وَ فَارَقُوا الْأَزْوَاجَ وَ الْأَوْلَادَ فِی إِظْهَارِ کلِمَتِهِ، وَ قَاتَلُوا الْآبَاءَ وَ الْأَبْنَاءَ فِی تَثْبِیتِ نُبُوَّتِهِ، وَ انْتَصَرُوا بِهِ، وَ مَنْ کانُوا مُنْطَوِینَ عَلَی مَحَبَّتِهِ یرْجُونَ تِجارَهً لَنْ تَبُورَ فِی مَوَدَّتِهِ، وَ الَّذِینَ هَجَرَتْهُمْ الْعَشَائِرُ إِذْ تَعَلَّقُوا بِعُرْوَتِهِ، وَ انْتَفَتْ مِنْهُمُ الْقَرَابَاتُ إِذْ سَکنُوا فِی ظِلِّ قَرَابَتِهِ؛۳۱ و در راه آشکارا نمودن دعوت آن حضرت، از همسر و فرزندان خویش دست شستند و با پدران و فرزندان خود برای تثبیت نبوت آن حضرت جنگیدند و به برکت وجود او بر دشمن غالب گشتند و (درود فرست بر) آنان که مهر او را در دل داشتند و در دوستی ورزیدن به او تجارتی پرسود و بی زوال را امید داشتند و (درود فرست بر) آنان که وقتی دل به او دادند فامیل و عشیرههای ایشان از آنان دوری کردند و زمانی که در سایه قرابت و نزدیکی آن حضرت مسکن گزیدند، نزدیکان آنان پیوند قرابت را بریدند.»(۳۰) حضرت با ظرافت اوصافی را ذکر مینماید که یاران واقعی پیامبراکرم(ص) را از منحرفین و منافقین و…جدا میسازد، مانند: به خوبی از عهده وفاداری برآمدند، در یاری حضرت نهایت تلاش نمودند…و در پایان در حق یاران حقیقی و واقعی پیامبر اینگونه دعا فرموده است: «خدایا! پس از نظر دور مدار برای یاران محمّد آنچه را برای تو و در راه تو از کف دادند، آنان را با خشنودی خویش، خشنود ساز و (به آنان پاداش عطا فرما) به خاطر جمع کردن مردم به دور دین تو، و این که با رسول تو در دعوت مردم به سوی تو همراهی کردند، و هم چنین به ایشان پاداش ده به خاطر هجرتی که برای تو کردند و از قوم خود دور افتادند و از زندگی راحت و فراخ به سختی گرفتار شدند و آن کسان بسیار را که برای عزّت بخشیدن به دین تو ستم ها دیدند.»
پی نوشتها:
- سوره احزاب، آیه ۵۶.
- الکافی، ج ۲، ص ۴۹۱، ح ۱؛منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، دارالحدیث، ۲، ص ۱۸۳.
- مکارم الاخلاق، ج ۲، ص ۱۹، ح ۲۰۴۰ و منتخب میزان الحکمه، همان، ص ۱۸۳.
- صحیفه کامل سجادیه، ترجمه علیرضا جعفری، انتشارات نبوع، ص ۴۶ دعای دوم و تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۱۸۳.
- راغب اصفهانی، مفردات راغب.
- سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.
- صحیفه سجادیه.
- همان.
- سوره نجم، آیات ۳ و ۴.
- سوره الحاقه، آیات ۴۳ – ۴۴..
- منتخب میزان الحکمه، سید حمید حسینی، دارالحدیث، دوم، ص ۴۹۵ و کنزالعمّال حدیث ۳۱۸۸۳..
- همان، ص ۴۹۶ و عیون اخبارالرضا(ع)، ج ۱، ص ۲۶۲، حدیث ۲۲..
- صحیفه سجّادیه، همان، ص ۴۶ – ۴۸.
- سوره انبیاء، آیه ۱۰۷..
- منتخب میزان الحکمه، همان، ص ۴۹۵؛ الطبقات الکبری، ج ۱،ص ۱۹۲. ۱۶. سوره توبه، آیه ۱۲۸..
- ر – ک به تفسیر و توضیح سوره فیل و قریش.
- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۳۴۵، فروغ ابدیت، چاپ بیستم، ص ۱۶۰..
- مناقب ابن شهرآشوب، ج ۱، ص ۲۴.
- صحیفه سجادیه،ص ۴۸.
- تفسیر نمونه، ج ۲۷، ص ۴۵۶.
- سوره مجادله، آیه ۲۲. ۲۳. نهج البلاغه، محمد دشتی، خطبه ۵۶، ص ۷۴.
- منتخب میزان الحکمه، همان، ص ۴۹۹، کنزالعمّال، ح ۵۸۱۸. ۲۵. صحیفه سجادیه، ص ۴۸. ۲۶. سوره کهف، آیه ۶.
- منتخب میزان الحکمه، ص ۴۹۹. ۲۸. صحیفه سجادیه، ص ۴۸. ۲۹. همان، پایان دعای دوم. ۳۰. صحیفه سجادیه، دعای چهارم. ۳۱. همان.