اصول تربیت کودک در سیره نبوی

در منابع اسلامی‌ رهنمودهای گسترده‌ای از سوی پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در باب اصول و مبانی تربیت کودکان در ابعاد مختلف جسمانی و روحانی بیان شده‌است. در خصوص مراحل تربیت و ویژگی‌های هر یک، از ازدواج و آداب آن و توصیه‌های دوران بارداری و شیرخوارگی گرفته تا محبت و عدالت‌ورزی نسبت به کودکان و رعایت موازین دیگر پرورشی که هر یک فصلی از تربیت اسلامی‌ را تشکیل می‌دهند

1,283

اصول تربیت کودک در سیره نبوی                                                 ویکی فقه

 

در منابع اسلامی‌ رهنمودهای گسترده‌ای از سوی پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در باب اصول و مبانی تربیت کودکان در ابعاد مختلف جسمانی و روحانی بیان شده‌است. در خصوص مراحل تربیت و ویژگی‌های هر یک، از ازدواج و آداب آن و توصیه‌های دوران بارداری و شیرخوارگی گرفته تا محبت و عدالت‌ورزی نسبت به کودکان و رعایت موازین دیگر پرورشی که هر یک فصلی از تربیت اسلامی‌ را تشکیل می‌دهند، روایات بسیاری از وجود شریف نبی‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده‌است. در اینجا برآنیم که به پاره‌ای از این روایات اشاره کرده سیره آن بزرگوار (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را در این باره برشماریم.

 

واژه تربیت

واژه تربیت، مصدر باب تفعیل از ماده «ربی یربو» به معنای رشد بوده و در کتب لغت به معنای رشد دادن استعمال شده است۱، و در اصطلاح فراهم آوردن زمینه برای پرورش استعدادهای درونی هر موجود و به ظهور و فعلیت رسانیدن امکانات بالقوه موجود در درون او را تربیت گفته‌اند.۲

 

ادوار تربیت کودک از نظر پیامبر

از نظر رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دوره تربیت کودک به دو دوره پیش از تولد و پس از تولد تقسیم می‌شود. دوره پیش از تولد که دربردارنده دوره‌های انتخاب همسر و آداب زناشویی و مراقبت‌های ایام بارداری می‌شود، مقدمه و زمینه‌ساز و اساس تربیت کودک در بعد تولد است؛ از این‌رو مورد تأکید و توصیه فراوان آن حضرت قرار گرفته، مسلمانان و علی‌الخصوص جوانان به این امر بسیار مورد سفارش قرارگرفته‌اند. (برداشتی از کلیه احادیث درباره تربیت کودک، مانند جلد۲۱ وسائل الشیعه و جلد۱۰۱ بحارالانوار و….)

  • قبل از تولد

امروزه از لحاظ علمی‌ نقش پدر و مادر در انتقال صفات ظاهری و باطنی که از آن به عنوان «عامل وراثت» در تربیت کودک نام می‌برند، بر کسی پوشیده نیست از آنجا که فرزندی که در وجود مادر شکل می‌گیرد از صفات ظاهری و معنوی پدر و مادرش بهره می‌برد و پدران و به خصوص مادران اصل و ریشه کودکان به شمار می‌آید. انتخاب همسرانی مناسب و شایسته می‌تواند گامی‌ اساسی در تربیت فرزندانی صالح و سالم در آینده به حساب آید، از این‌رو پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ضمن تشویق جوانان به ازدواج، بدان‌ها توصیه می‌کنند که در انتخاب همسر بیشتر دقت کنند تا فرزندانی صالح و شایسته به ثمر برسانند. در حدیثی از رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت شده که فرمودند: «بنگر که فرزندت را در کدام رحم قرار می‌دهی؛ چرا که [اصل و] ریشه تاثیرگذار است»۳و۴.

 

 و در حدیثی دیگر از ایشان آمده: «برای نطفه‌های خود بهترین رحم‌ها را برگزینید؛ چرا که زنان فرزندانی همانند برادران و خواهران خود به دنیا می‌آورند».۵

 ایشان جوانان را از ازدواج در خانواده‌های پست نهی کردند و فرمودند: «إیّاکُم وخَضْراءَ الدِّمَنِ، قیلَ: یا رسولَ اللّهِ، وما خَضراءُ الدِّمَنِ؟ قالَ: المَرأهُ الحَسناءُ فی مَنبِتِ السُّوءِ؛ بر حذر باشید از آن گلی که در مزبله روئیده گفتند: یا رسول‌الله گلی که در مزبله روییده چه گلی است؟ فرمود: زن با جمال که در خانواده‌ای پست بزرگ شده است».۶و۷

غذای حلال

رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لقمه حلال را نیز از عوامل بسیار مهم در شکل‌گیری شخصیت آینده کودک برشمرده‌اند، گرچه رعایت حلال و حرام الهی در تمام ادوار زندگی فرد لازم است؛ اما توجه به حلال و حرام در قبل و بعد از ایام بارداری از اهمیت بسیار بیشتری در شکل‌پذیری شخصیت آینده کودکان برخوردار بوده؛ از این‌رو مورد تأکید بیشتری قرار گرفته است. رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در این‌ باره می‌فرمودند: « لا یَدخُلُ الجَنّهَ منَ نَبَتَ لَحمُهُ مِن السُّحْتِ، النّارُ أوْلى بهِ؛ داخل بهشت نمی‌شود کسی که گوشت و پوستش از مال حرام روییده باشد چنین کسی به آتش دوزخ[شقاوت] شایسته‌تر است[ تا سعادت]»۸و۹

 

 و در حدیثی دیگر آمده که ایشان به عبدالله بن مسعود می‌فرمایند: «ای پسر مسعود حرام مخور، حرام نپوش، از[راه] حرام [زن] مگیر و نافرمانی خدا مکن؛ چرا که خداوند به ابلیس می‌فرماید: با بانگ خویش هر که را می‌توانی از جای برکن[ هرچه عِده و عُده داری جمع کن] و با سوارگان و پیادگانت بر آنان[حرام‌خواران] بتاز و در اموال و فرزندان آنان شریک شو و به آنان وعده بده و[البته] شیطان جز فریب وعده‌شان نمی‌دهد».۱۰

رعایت آداب زناشویی

سپس رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر نقش رعایت آداب زناشویی به عنوان عوامل مؤثر در سلامت روحی و جسمی‌ کودکان و عاملی در تربیت‌پذیری آنها در آینده اشاره کرده بر لزوم رعایت آن تأکید می‌ورزیدند. ایشان به نقش حالت‌ها و زمان‌ها در بسته شدن نطفه‌ها اشاره کرده زوج‌ها را به رعایت آن توصیه می‌فرمودند. منابع روایی معتبر شیعه و سنی روایات بسیاری را در این باب از رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل کرده‌اند.

مراقبت‌های ایام بارداری

دوران حمل از سرنوشت‌سازترین و حساس‌ترین دوران زندگی کودک است؛ در این دوره شالوده سعادت و شقاوت شخص در شکم مادر پی ریخته می‌شود، چنانچه در حدیثی از رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمده که « السَّعیدُ مَن سَعِدَ فی بَطنِ اُمِّهِ، وَالشَّقِیُّ مَن شَقِیَ فی بَطنِ اُمِّهِ؛ فرد خوشبخت در شکم مادرش خوشبخت شده و بدبخت در شکم مادرش بدبخت شده است»۱۱،۱۲،۱۳و۱۴

 

 از این‌رو والدین بخصوص مادران، به توجه و مراقبت بیشتر در این دوره و دوری از گناهان توصیه شده‌اند.

اهمیت تغذیه در تربیت

با توجه به اهمیت تغذیه در این دوره، حضرت سفارش‌هایی را به مادران جوان کرده، دادن غذاهایی مثل کندر۱۵و۱۶ و به۱۷و۱۸  و خرما۱۹و۲۰ و… را در شکل‌گیری برخی خلقیات و روحیات و برآمدن برخی صفات شایسته در کودک مؤثر بیان کردند و به آن توصیه می‌فرمودند.

  • بعد از تولد

در خصوص مراحل تربیت و ویژگی‌های هر یک روایت متعددی از رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به دست ما رسیده‌ است. رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مراحل تربیت کودک را به سه دوره هفت ساله تقسیم فرمودند: «الوَلَدُ سَیدٌ سَبعَ سِنینَ وَ عَبدٌ سَبعَ سِنینَ وَ وَزیرٌ سَبعَ سِنینَ» هفت سال اول دوران آقایی کودک است، هفت سال دوم دوران اطاعت[از مربیان] است و هفت سال سوم دوران وزارت و همکاری است.۲۱،۲۲و۲۳

 از نظر رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هفت سال اول زندگی فرزند، دوران سیادت و سروری کودک است بدین معنا که کودک در هفت سال آغازین زندگی باید در خانواده آقایی و فرماندهی کند، از این‌رو هر چه می‌خواهد در صورتی که برای او زیان‌بار نباشد و در توان پدر و مادر باشد، حتی‌المقدور باید تأمین گردد. این دوره که دوره خودمداری است، دورانی است که کودک باید آزاد باشد و مسئولیتی متوجه او نشود، از این رو در روایات آمده‌است که هفت سال اول، کودک را برای بازی رها سازید.۳۴و۳۵

 از نظر ایشان (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هفت سال دوم زندگی فرزند، دوره اطاعت و فرمانبرداری است. حالت عبودیت و بندگی کودک نسبت به پدر و مادر نتیجه همان اعتمادی است که در هفت سال آغاز زندگی نسبت به آنها پیدا کرده‌ است. پیدایش این حالت در کودک با عنایت به این که این ایام دوران تعلیم و تربیت اوست فوق‌العاده برای سازندگی او اهمیت دارد.
پس از سپری شدن هفت سال دوم زندگی کودک، دوران وزارت او در خانواده فرا می‌رسد. این مرحله، مرحله شکوفایی فکری و خود مدیری است که در این مرحله عواملی چون مشورت و تبادل افکار می‌تواند در رشد عقلی جوان نقش مؤثری ایفا کند. این دوره ایجاب می‌کند که او همانند وزیر خانواده مورد مشورت قرار گیرد و کارهایی که از او بر می‌آید به وی واگذار گردد تا مسئولیت‌پذیر شود و بدین‌سان مسئولیت خانواده در تعلیم و تربیت کودک به پایان می‌رسد.

اصل تکریم شخصیت کودک

از نظر رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کودک چون کودک است، نباید تحقیر شود و احساس بی‌ارزشی و یا کم‌ارزشی کند؛ هر‌چند کودک بیشتر محتاج محبت است؛ ولی این بدان معنی نیست که شخصیت کودک نباید محترم شمرده شود کودکی که با ارزش قلمداد می‌شود و شخصیت او محترم شمرده می‌شود به احساس خود ارزش‌مندی دست می‌یابد و کسی که برای خود ارزش قائل باشد خود را به زشتی‌ها آلوده نمی‌سازد؛ چرا که «مَن کَرُمَت عَلَیهِ نَفسُهُ، لَم یُهِنها بِالمَعصِیَهِ، کسی که برای خودش ارزش قائل است خود را به واسطه گناه خوار نمی‌سازد»۲۶

 کرامت نفس محور و اساس اخلاق و تربیت اسلامی‌ است و مهم‌ترین راه آن تکریم انسان در دوران کودکی است. یکی از مهم‌ترین نکات تربیتی که در تکریم شخصیت کودک باید مورد توجه قرار گیرد، جدی گرفتن احساسات کودک در هفت سال نخست زندگی است.

سیره پیامبر در تکریم کودکان

محبت از دیگر اصول تربیت کودک از دیدگاه پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است، در سیره نبوی محبت به شدت مورد توجه و تأکید قرار گرفته و از دریغ ورزیدن محبت نسبت به کودکان به شدت نکوهش شده‌ است؛ اما در عین حال از افراط در محبت نیز نهی شده‌ است.
ایشان مسلمانان را به دوست داشتن و محبت به کودکان تشویق می‌کردند و می‌فرمودند: «اگر کسی کودک گریانش را خشنود کند تا آرام گیرد خداوند عزوجل آن قدر از نعمت‌های بهشت به او عطا می‌کند تا خشنود شود».۲۷

و در حدیثی دیگر فرمودند: «کسی که دختر بچه خود را شادمان کند مانند کسی است که بنده‌ای از فرزندان اسماعیل ذبیح (علیه‌السّلام) را آزاد کرده باشد و آن کس که پسر بچه خود را مسرور سازد و دیده او را روشن کند مانند کسی است که چشمش از خوف خداوند اشک فرو ریزد».۲۸و۲۹

رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خود نیز پیوسته کودکان را مورد تفقّد و محبت خویش قرار می‌دادند و در این محبت الگویی شایسته برای دیگر مسلمانان بودند. نقل است که «مردم کودکان خود را جهت دعا و نام‌گذاری نزد رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌آوردند، گاه پیش می‌آمد که کودکی را نزد پیامبرخدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌آوردند حضرت طفل را می‌گرفت و برای گرامی‌داشتن خانواده‌اش او را بر دامان خویش می‌نشاند، بسیار اتفاق می‌افتاد که آن طفل بر روی دامان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ادرار می‌کرد و در این هنگام صدای فریاد مردم بلند می‌شد. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرمود: «ادرار او را قطع نکنید» پس اجازه می‌داد که ادرار طفل تمام شود بعد برای او دعا می‌کرد یا آن که نامی‌ برای او برمی‌گزید».۳۰

 می‌فرمود: «أکرِمُوا أولادَکُم و أحْسِنوا آدابَهُم یُغْفَرْ لَکُم. کودکانتان را تکریم کنید و آنان را خوب تربیت کنید تا خدا شما را ببخشد».۳۱و۳۲

گفته شده «کان رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) من افکه الناس مع الصبی. رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شوخ طبع‌ترین و بذله‌گوترین مردم با کودکان بودند».۳۳

 ایشان هرگاه بر کودکان می‌گذشتند به آنان سلام می‌کردند۳۴و۳۵

و این کار را یکی از پنج عملی عنوان می‌کردند که تا هنگام مرگ آن را ترک نمی‌کنند تا پس از ایشان سنت گردد.۳۶،۳۷و۳۸

رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هرگاه از سفر برمی‌گشت، نخست با کودکان خانواده‌اش دیدار می‌کرد.۳۹و۴۰

رفتار خوب و صمیمانه ایشان با کودکان به قدری کودکان مدینه را مجذوب و شیفته‌شان کرده بود که هنگامی‌ که حضرت از سفری برمی‌گشت به شدت از سوی کودکان مورد استقبال قرار می‌گرفت.۴۱

کودکان گرد ایشان را می‌گرفتند، رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به خاطر آنان می‌ایستاد و سپس از آنان می‌خواست که بالا بیایند برخی از آنان از جلو و از پشت ایشان بالا می‌رفتند، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از همراهان خود نیز می‌خواستند که کودکان دیگر را حمل کنند؛ چه‌بسا پس از این ماجرا کودکان افتخار می‌کردند و به هم می‌گفتند، پیامبرخدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مرا در آغوش خود گرفت و تو را بر پشت خود سوار کرد، برخی هم می‌گفتند که رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از همراهان خود خواست که تو را به پشت خود سوار کند.۴۲و۴۳

نقل است که روزی پیامبر‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با یارانش نشسته بودند که حسن (علیه‌السّلام) و حسین (علیه‌السّلام) در حالی که خردسال بودند، به سوی ایشان رفته و از سر و دوش ایشان بالا می‌رفتند، رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گاهی سرشان را برای آنان پایین می‌آورد و گاهی آنان را می‌گرفت و می‌بوسید در این حال یکی از هم‌نشینان ایشان که با شگفتی به این رفتار نگاه می‌کرد به رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گفت: «ای پیامبرخدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به یاد ندارم، هیچ گاه فرزندی را گرفته و بوسیده باشم». پیامبرخدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چنان از گفته آن مرد برآشفت که رنگش برگشت، پس به آن مرد فرمود: «اگر خداوند مهربانی را از قلب تو گرفته من با تو چه کنم؟ کسی که به کودکان ما مهر نورزد و بزرگان ما را گرامی‌ ندارد از ما نیست».۴۴و۴۵

شبیه این ماجرا روایتی است که در آن بیان شده اقرع بن حابس در محضر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود که دید حضرت فرزندش حسین (علیه‌السّلام) را می‌بوسید. عرض کرد: «من ده فرزند دارم و تاکنون حتی یکی از آنان را نبوسیده‌ام» پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «کسی که رحم نکند مورد رحمت قرار نمی‌گیرد».۴۶و۴۷

از امام صادق (علیه‌السّلام) نیز روایت شده که فرمود: «مردی خدمت حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رسید و گفت: هرگز کودکی را نبوسیده‌ام؛ وقتی آن مرد بازگشت پیامبرخدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: این کسی است که در نظر من از اهل آتش است».۴۸و۴۹

عدالت بین فرزندان

از جمله تأکیدات رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به والدین رعایت عدالت میان فرزندان بخصوص در زمان دادن هدایا است. عدالت‌ورزی نسبت به فرزندان می‌تواند آثار تربیتی بسیار مهمی‌ را به همراه داشته باشد. نقل است که روزی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با یارانش سخن می‌گفت کودکی وارد شد و در گوشه‌ای از مسجد نزد پدرش رفت پدر دستی بر سر کودک کشید و وی را بر زانوی راست خود نشاند‌ اندکی بعد، دختر او آمد و رفت تا این که به پدر رسید؛ آن مرد بر سر او نیز دست کشید؛ اما وی را روی زمین نشاند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که شاهد این ماجرا بود او را خطاب قرار داده فرمودند: «چرا او را بر زانوی دیگر ننشاندی؟» آن مرد دختر خود را نیز بر زانوی دیگر نشاند آن‌گاه رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: «هم‌اکنون عدالت ورزیدی».۵۰

هم‌چنین روایت شده که زنی به همراه دو کودکش نزد عایشه همسر رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رفته بود؛ عایشه به رسم مهمان‌نوازی سه خرما نزد آن زن گذاشت آن زن خرماها را گرفته به هر یک از آن بچه‌ها یک خرما داد و سپس خرمای سوم را نیز نصف کرده به هر یک از آنان نیمی‌ از آن داد. بعد از رفتن این زن، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وارد خانه شدند؛ عایشه ماجرای پیش آمده را تعریف کرد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «چیز عجیبی نیست که خداوند به خاطر لطف این زن به فرزندانش، او را مورد رحمتش قرار دهد».۵۱

خشونت در تربیت کودک
پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مسلمانان را از خشونت در تربیت کودکان، بر حذر داشته، آن را نهی می‌فرمودند. در سیره آن بزرگوار (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز آمده که هیچ‌گاه کسی را با دست خویش نزد مگر آن هنگام که در حال جهاد در راه خدا بود.۵۲

از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت شده که رسول‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: «خدا رحمت کند کسی را که به فرمانبری از خدا یاری کند. پرسیدند چگونه او را به فرمانبری یاری‌ کند؟ فرمود آن‌چه را در توانش بوده بپذیرد و از آن‌چه در توانش نیست بگذرد و او را به آن‌چه که نمی‌تواند وا ندارد و بر او سخت نگیرد؛ چرا که میان او و ورود در قلمروی از قلمروهای کفر چیزی جز این نیست که وارد نافرمانی[والدین] و یا بریدن ارتباط خویشاوندی شود».۵۳،۵۴و۵۵

ابن حنبل نیز با سلسله سندش از عمری ابورافع بن عمرو غفاری روایت کرده که می‌گفت: «من کودک بودم که به درخت خرمای انصار سنگ می‌پراندم، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که آمد به ایشان گفتند: در این‌جا کودکی هست که به درخت خرمای ما سنگ می‌زند پس مرا نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بردند؛ ایشان به من فرمودند: ‌ای پسر چرا به درخت خرما سنگ می‌اندازی؟ گفتم: سنگ می‌زنم تا از آن‌ بخورم فرمود: به درخت سنگ نینداز و هر چه پایین آن ریخت بخور، سپس دست بر سر من کشید و دعا کرد….».۵۶و۵۷

وفای به عهد

وفای به عهد نیز از جمله اموری بود که رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر آن پیوسته تأکید می‌ورزیدند، بخصوص عهدی که والدین با فرزندشان بسته‌اند. هر چند خلف وعده نهی عام دارد؛ ولی درباره کودک به جهت شرایط سنی و تربیتی خاصی که دارد از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده، تاثیر پایدار و عمیق بر شخصیت وی می‌گذارد به گونه‌ای که بعدها اصلاح آن غیر ممکن یا بسیار مشکل خواهد بود.
از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل است که فرمودند: «کودکان را دوست بدارید و با آنان مهربان باشید و هر گاه چیزی به آن‌ها وعده داده‌اید بدان وفا کنید زیرا آنان باوری جز این ندارند که شما روزی آنها را می‌دهید».۵۸و۵۹

عبدالله بن عامر نقل کرده که «پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به خانه ما آمد و من در حالی که کودکی خردسال بودم رفتم تا بازی کنم. مادرم به من گفت: عبدالله بیا چیزی به تو بدهم. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: چه می‌خواهی به او بدهی؟ گفت: می‌خواهم به او خرما بدهم. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: آگاه باش که اگر چنین نکنی برای تو دروغی نوشته می‌شود».۶۰و۶۱

توجه به روحیات کودکان

امروزه تفاوت‌های شخصیتی و روحیات متفاوت دختران و پسران نسبت به هم بر کسی پوشیده نیست؛ دختران لطیف‌تر و از احساسات قویتری نسبت به پسران برخوردارند، در حالی‌که پسران منطقی‌تر و خشن‌تر و آینده‌نگرترند.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با توجه به این مسأله (تفاوت‌های فردی دختران و پسران نسبت به هم) نسبت به فرزندان دختر، حس محبت و دلسوزی بیشتری نسبت به پسران داشتند. ایشان دختران را دلسوز و مددکار و با برکت و اهل نظافت و پاکیزگی معرفی کرده۶۲و۶۳ فرمودند: «هر کس دختری داشته باشد خداوند آن دختر را پوششی برایش از دوزخ قرار می‌دهد و هر کس دو دختر داشته باشد به خاطر آنان وارد بهشت می‌شود و هر کس سه دختر داشته باشد یا مانند آن خواهر داشته باشد جهاد و صدقه[استحبابی] از او برداشته می‌شود».۶۴

ایشان به پدران توصیه می‌کردند که در دادن اشیاء خریداری شده به فرزندان، دختران را از پسران مقدم بدارند و می‌فرمودند: «هر کس وارد بازار شود و چیزی بخرد و آن را برای خانواده‌اش ببرد مانند کسی است که صدقه‌ای را برای گروهی نیازمند می‌برد و باید پیش از پسران از دختران آغاز کند؛ چرا که هر کس دختری را شاد کند گویا برده‌ای از فرزندان اسماعیل (علیه‌السّلام) را آزاد کرده است و هر کس چشم پسری را روشن کند گویا از ترس خداوند گریسته است و هر کس از ترس خداوند بگرید خداوند او را وارد بهشت‌های پر نعمت می‌سازد».۶۵،۶۶و۶۷

تربیت جنسی
غریزه جنسی کودک از ۶یا ۷ سالگی شروع به بیدار شدن می‌نماید، از این‌روی برای جلوگیری از انحرافات احتمالی و تربیت صحیح جنسی باید پیشگیری‌هایی را اعمال نمود از ویژگی‌های دیدگاه اسلام این است که علاوه بر سلامت جنسی به عفت جنسی نیز می‌اندیشید و تدابیری را برای عفت جنسی را ارایه می‌دهد.
تدابیر لازم برای عفت جنسی۶۸

پنهان بودن روابط زناشویی والدین

آگاهی فرزندان از روابط زناشویی والدین از عوامل بسیار تاثیرگذار در انحراف جنسی است. از دیدگاه احادیث این عامل تاثیر تقریباً حتمی‌ و غیر قابل انکاری دارد و برای جلوگیری از آن دو راه‌کار‌ اندیشیده شده‌ است: یکی اجازه خواستن کودک برای ورود به خلوت والدین و دیگری انجام گرفتن روابط زناشویی در خارج از محل حضور کودک. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: «سوگند به کسی که جانم به دست اوست اگر کسی با همسرش درآمیزد و در اتاق کودکی بیدار باشد که آنان را ببیند و سخن گفتن و صدای نفس آنان را بشنود هرگز رستگار نمی‌شود؛ اگر پسر باشد مردی زنا‌کار و اگر دختر باشد زنی زناکار می‌گردد».۶۹و۷۰

 

پوشاندن عورت کودکان

چه کودک عورت دیگران را ببینید و چه دیگران عورت وی را ببینند قبح این کار را از میان می‌برد و موجب بی‌مبالانی و بی‌پروایی می‌گردد و هرزگی را نهادینه می‌کند از این‌رو پیامبر‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آن را روا نمی‌شمردند و از آن نهی می‌کردند می‌فرمودند: «برای پدر و مادر روا نیست که به شرمگاه فرزند نگاه کنند و برای فرزند روا نیست که به شرمگاه پدر و مادر نگاه کنند».۷۱و۷۲

روایت شده که ایشان در میان جمعی کودکی را دیدند که عورتش پیدا بود فرمود: «عورتش را بپوشانید؛ چرا که حرمت عورت کودک همانند عورت بزرگسال است….»۷۳و۷۴

نبوسیدن کودک توسط نامحرم

اثر منفی بوسیده شدن کودک توسط نامحرم پوشیده نیست. ارتباط بوسه‌ای نامحرم با کودک در روح او نقش می‌بندد و در آینده روابط با نامحرم را تسهیل می‌کند و حفظ عفاف را با مشکل روبرو می‌سازد.۷۵

از این‌رو نامحرمان به نبوسیدن کودکان توصیه شده‌اند. رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در این‌باره فرمودند: «دختر چون شش ساله شد. او را نبوسید و پسر نیز چون از هفت سالگی گذشت زن او را نبوسد».۷۶و۷۷

جدا سازی بستر کودکان

یکی بودن بستر کودکانی که به سن تمییز رسیدند ممکن است به تحریک جنسی زود هنگام و بلوغ زودرس منجر شود. یکی از تدبیرهای دین برای جلوگیری از این آسیب جداسازی بستر کودکان از یکدیگر است. پیامبر می‌فرمودند: «هر گاه کودکانتان به هفت سالگی رسیدند بسترهایشان را جدا کنید».۷۸

 

توجه به بازی کودکان

بازی برای کودک جدی‌ترین موضوع حیات و بستر رشد و تکامل اوست. دوران بازی کودک دوران شکوفایی استعدادهای او از طریق بازی است. از این‌رو توصیه شده به کودکان خود اجازه بازی بدهید؛ چرا که: عَرامَهُ الصَّبیِ فی صِغَرِهِ زِیادَهٌ فی عَقلِهِ فی کِبَرِهِ؛ بازی‌گوشی کودک در کودکی مایه فزونی عقلش در بزرگسالی است.۷۹

این امر حاکی از نقش اساسی بازی در رشد و تعالی شخصیتی کودک است. رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز خود به مکرر کودکان را به بازی می‌گرفتند و گاه در بازی‌هایشان مشارکت می‌کردند.۸۰،۸۱و۸۲

پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) علاوه بر بازی کودکان به سرگرمی‌ و اوقات فراغت فرزندان نیز تأکید می‌کردند و می‌فرمودند: «به پسرانتان شنا و تیراندازی و به دخترانتان ریسندگی بیاموزید».۸۳

 

تعلیم فرائض دینی به کودکان

از دیگر اموری که رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در امر تربیت کودکان بدان اشاره کرده‌اند آموزش فرائض و شعائر دینی است ایشان می‌فرمودند: «هرگاه کودکانتان زبان باز کردند کلمه لااله‌الاالله را به آنان بیاموزید و هرگاه دندان[شیری] آنها افتاد آنان را به نماز امر کنید».۸۴

وقتی از ایشان پرسیده شد کودک چه هنگام باید نماز بخواند؟ فرمودند: «هرگاه دست راستش را از دست چپش شناخت او را به نماز وا دارید».۸۵

روایت شده که ایشان به کودکانی که در کنارش بودند نگاهی کردند و فرمودند: «وای به حال فرزندان آخرالزمان از پدرانشان. گفتند: یا رسول‌الله، از دست پدران مشرکشان فرمودند: نه، از پدران مؤمنی که فرزندان‌شان را چیزی از فرائض نمی‌آموزند و هرگاه فرزندان‌شان چیزی از فرائض و امور دینی بیاموزند از عمل به آن منع‌شان می‌کنند و برای‌شان به مقدار کمی‌ از دنیا راضی می‌شوند پس من از آنها بیزارم و آنان از من بیزارند».۸۶و۸۷

 
  1. ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱، ص۴۰۱، بیروت، دارصادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴.
  2. رحیمیان، محمد حسن، رهبر، محمد تقی، اخلاق و تربیت اسلامی، ص۶، تهران، انتشارات سمت، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۵.
  3. متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۲۹۶.
  4. قضاعی، محمد بن سلامه، مسند شهاب، ج۱، ص۳۷۰، تحقیق حمدی عبدالحمید السفی، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ دوم.
  5. ابن ابی جمهور، محمد بن زین‌الدّین، عوالی اللئالی، ج۱، ص۲۵۹، قم، انتشارات سید الشهداء (علیه‌السّلام)، ۱۴۰۵.
  6. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۵، ص۳۳۲، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  7. شیخ صدوق، محمد بن محمد، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۹۱، قم، جامعه مدرسین.
  8. ابن ابی فراس، ورام، مجموعه ورام، ج۱، ص۶۱، قم، مکتبه الفقیه.
  9. ابن حنبل، احمد، مسند ابن حنبل، ج۲۳، ص۴۲۵.
  10. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۴۵۳، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲.
  11. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۸، ص۸۱، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  12. شیخ صدوق، محمد بن محمد، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۰۲، قم، جامعه مدرسین.
  13. شیخ صدوق، محمد بن علی، امالی، ص۵۷۶.
  14. طبرانی، سلیمان بن احمد، معجم الاوسط، ج۳، ص۱۰۷، تحقیق قسم التحقیق بدار الحرمین، دارالحرمین للطباعه و النشر، ۱۹۹۵.
  15. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۶، ص۲۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  16. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التهذیب، ج۷، ص۴۴۰، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  17. راوندی، قطب‌الدین، الدعوات، ص۱۵۱، قم، مدرسه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف)، ۱۴۰۷.
  18. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۳۵، قم، آل‌البیت، ۱۴۰۸.
  19. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۶، ص۲۲، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  20. لیکن شیخ طوسی، محمد بن حسن، التهذیب، ج۷، ص۴۴۰، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  21. شیخ‌ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۴۷۶، تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دارالتراث العربی.
  22. طبرانی، سلیمان بن احمد، معجم الاوسط، ج۶، ص۱۷۰، تحقیق قسم التحقیق بدار الحرمین، دارالحرمین للطباعه و النشر، ۱۹۹۵.
  23. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۲۲، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲.
  24. شیخ‌ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۴۷۳-۴۷۵، تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دارالتراث العربی.
  25. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۹۵، تهران، انتشارات اسلامیه.
  26. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۳۹، قم، آل‌البیت، ۱۴۰۸.
  27. ری‌شهری، محمد، حکمت نامه پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، ج۷، ص۲۹۷، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۶.
  28. شیخ صدوق، محمد بن علی، امالی، ص۶۷۳.
  29. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۲۱، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲.
  30. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۵، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲.
  31. ابن ماجه، محمد، سنن ابن‌ماجه، ج۲، ص۱۲۱۱، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، دارالفکر.
  32. ابن سلامه، مسند شهاب، ج۱، ص۳۸۹، تحقیق حمدی عبدالحمید السفی، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ دوم.
  33. بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ج۱، ص۳۳۱، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵.
  34. بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ج۱، ص۳۳۰، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵.
  35. سیوطی، جلال‌الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۹۱۴۵.
  36. شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۱، ص۱۳۰، قم، انتشارات مکتبه الداوری.
  37. شیخ صدوق، محمد بن علی، امالی، ص۱۳۰.
  38. شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، ص۲۷۱، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۳.
  39. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۸۵.
  40. بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۵، ص۴۲۷.
  41. ابن حنبل، احمد، مسند حنبل، ج۴، ص۵.
  42. کاشانی، ملا محسن، المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۳، ص۳۶۷-۳۶۶، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم.
  43. ابن حنبل، احمد، مسند حنبل، ج۳، ص۲۷۲.
  44. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۸۳، قم، انتشارات علامه، ۱۳۷۹ش.
  45. ابن حنبل، احمد، مسند حنبل، ج۲، ص۱۸۵.
  46. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۸۹.
  47. فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضه الواعظین، ج۲، ص۳۶۹، قم، انتشارات رضی.
  48. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۶، ص۵۰، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  49. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التهذیب، ج۸، ص۱۱۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  50. ری‌شهری، محمد، حکمت‌نامه پیامبراعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، ج۷، ص۳۰۸، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۶ش، چاپ اول.
  51. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۵۳۶، تخریج شعیب الارنؤوط، تحقیق مامون الطاغرجی، بیروت، الرساله، چاپ نهم، ۱۹۹۳.
  52. ترمذی، ابو عیسی، الشمائل المحمدیه، ص۱۹۷، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
  53. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۶، ص۵۰، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  54. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التهذیب، ج۸، ص۱۱۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  55. شیخ صدوق، محمد بن علی، امالی، ص۲۸۸، قم، کتابخانه اسلامیه، ۱۳۶۳ش.
  56. ابن حنبل، احمد، مسند حنبل، بیروت، ج۳۳، ص۴۵۲.
  57. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۱۰، ص۲، دارالفکر.
  58. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۶، ص۴۹، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  59. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۴۸۳، قم، جامعه مدرسین.
  60. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۱۰، ص۳۳۵، دارالفکر.
  61. سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، ج۳، ص۳۱۹، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴.
  62. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۱۹، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲.
  63. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۱۶، قم، آل‌البیت، ۱۴۰۸.
  64. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۱۶، قم، آل‌البیت، ۱۴۰۸.
  65. شیخ صدوق، محمد بن علی، امالی، ص۶۷۲.
  66. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۲۱، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲.
  67. شیخ‌ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۵۱۴، تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دارالتراث العربی.
  68. ری‌شهری، محمد، حکمت نامه پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، ج۷، ص۲۸۸- ۲۹۵، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۶.
  69. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۵، ص۵۰۰، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  70. شیخ‌ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۱۳۳، تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دارالتراث العربی.
  71. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۶، ص۵۰۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  72. شیخ‌ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲، ص۵۶، تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دارالتراث العربی.
  73. سیوطی، جلال‌الدین، جامع الصغیر، ج۱، ص۸۳۵۲.
  74. متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۷، ص۳۳۰، تحقیق شیخ بکری حیانی، تصحیح شیخ صفوه السقا، بیروت، مؤسسه الرساله.
  75. ری‌شهری، محمد، حکمت نامه پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، ج۷، ص۲۹۴، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۶.
  76. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۴۳۷، قم، جامعه مدرسین.
  77. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۲۳، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲.
  78. متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۴۴۱، تحقیق شیخ بکری حیانی، تصحیح شیخ صفوه السقا، بیروت، مؤسسه الرساله.
  79. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۶، ص۵۱، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  80. متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۷، ص۱۴۰، تحقیق شیخ بکری حیانی، تصحیح شیخ صفوه السقا، بیروت، مؤسسه الرساله.
  81. سیوطی، جلال‌الدین، جامع الصغیر، ج۱، ص۹۱۵۶.
  82. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۸۱، قم، آل‌البیت، ۱۴۰۸.
  83. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، ص۵۶۷، تهران، دنیای دانش، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.
  84. متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۴۴۰، تحقیق شیخ بکری حیانی، تصحیح شیخ صفوه السقا، بیروت، مؤسسه الرساله.
  85. متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۴۴۰، تحقیق شیخ بکری حیانی، تصحیح شیخ صفوه السقا، بیروت، مؤسسه الرساله.
  86. شعیری، تاج‌ الدین، جامع الاخبار، ص۱۰۶.
  87. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۶۴، قم، آل‌البیت، ۱۴۰۸.
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.